🎗آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛
1.44K subscribers
742 photos
183 videos
115 files
1.3K links
محمد حسن علایی
دکترای جامعه شناسی نظری فرهنگی
مولف کتاب "گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک" و "شریعتي و تفکر معنوی در روزگار سیطره‌ی نیست‌انگاری"
ارتباط با مدیر کانال
@Dr_Mh_Alaei

صفحه اینستاگرام:
http://www.instagram.com/dr.alaei.sociology
Download Telegram
Forwarded from نشر نقد فرهنگ
منتشر شد:
📚 گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک (روایتی از تجربۀ زیست دانشگاهی در ایران از 1380 تا 1400) | نویسنده: محمدحسن علایی | چاپ اول | نقد فرهنگ | 1400|
♦️خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ
🛵 ارسال از طریق پست
🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒

🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
💢انجمن جامعه شناسی ایران، سلسله نشست‌های «اعتراضات 1401، ماهیت، چیستی و چرایی » را برگزار می‌کند:
 
🔸نشست دوم؛ چیستی و چرایی اعتراضات


🔹با حضور :
دکتر هادی خانیکی
دکتر مقصود فراستخواه
دکتر افسانه کمالی
دکتر ابوالفضل مرشدی

🔹دبیر نشست: دکتر سمیه توحیدلو
 
🔻زمان: چهارشنبه 2 آذر 1401 -  ‌ساعت 15 الی 17:30 

🔻نشست به طور زنده در صفحات انجمن در شبکه های اجتماعی پخش می‌شود.

▫️آپارات:
 www.aparat.com/iran_sociology
▫️اینستاگرام :  
instagram.com/isa13_99

@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
Forwarded from اندیشکدهٔ خرد (Amir Dabirimehr)
.
   استفراغِ مبارک!

محسن رنانی
بعد از شادی مردم برای باخت تیم ایران از انگلیس
 
دلم روزی چند بار می‌‌پرسد چرا در این زمانه که ساعت به ساعت دارد تحولات تازه‌ای رخ می‌دهد و باید زودبه‌زود نوشت و گفت، اینقدر دیر به دیر چیزی منتشر می‌کنی؟ عقلم می‌گوید دیگر از نوشتن و گفتن چه سود؟ می‌گوید همین نوشته که داری می‌نویسی هم از نوع دست‌و‌پا زدن بی‌ثمر روشنفکری است. خدایی راست می‌گوید.
 
می‌دانید! حکومت چند دهه به‌جای ساختن و کاشتن و سبز کردن و امید دادن و افق گشودن و غنی‌سازی خاک ایران و جامعه ایران، آن را شخم زد و تخلیه کرد؛ و هر آدم و حیوان و کوه و معدن و دریاچه و گیاهِ ارزشمند و آرام‌کننده و امیدبخش و استحکام دهنده‌ای که بود را قطع کرد و  بُرد و خورد و گزینش کرد و تحقیر کرد و تخریب کرد و فراری داد. اکنون که افق را ابر سیاه فراگرفته و بارش شروع شده و سیل راه افتاده است، چه می‌شود کرد با سیل؟ حکومت جلوی سیل ایستاده است و به آن شلیک می‌کند. بیچاره گمان می‌کند سیل را می‌شود با شلیک متوقف کرد. روشنفکران هم پشت سر سیل ایستاده‌‌اند و فریاد می‌زنند آآی سیل از این طرف برو، آآی سیل از آن طرف نرو. زهی خیال باطل!
 
 آآی حکومت آآی ما روشنفکران! همه‌مان عقبیم، همه‌مان هنوز خوابیم و همه‌مان مقصریم. حکومت روزگار درازی فریب داد و تبعیض کرد و قانون را لجن زد و مردم را ندید؛ ما هم پی‌در‌پی سکوت کردیم و منفعت طلبی کردیم و چشمان‌مان را بر آن همه تبعیض و تنگی و حماقت بستیم. و اکنون این نسل، که آینده ایران مال اوست و حق اوست، دارد همه ما را و همه آن‌چیزی که رنگ و بوی ما را دارد، استفراغ می‌کند. آن هم چه استفراغِ عمیق و مبارکی.
 


 https://t.me/andishkadeye_kherad
@Renani_Mohsen

www.renani.net
.
تیز می‌روی جانا ترسمت فرومانی!

دکتر محمدحسن علایی (جامعه‌شناس)


دکتر رنانی طی مرقومه ی اخیر خویش با عنوان "استفراغ مبارک" ذیل شادی برخی از جوانان از باخت سنگین تیم ایران برابر تیم انگلیس؛ همه ی آرزوها را برباد رفته و همه ی تلاش های سالیان خویش را بی ثمر و در حقیقت همه ی رشته ها را پنبه قلمداد کرده اند که یعنی دستمریزاد جانانه ای گفته باشد به جوانانی که در واکنش به کوهی از کژی ها و ناکارآمدی ‌ها همه ی ارزش های ملی؛ تاریخی و ..‌‌. را استفراغ کرده اند. تا در دعوای عقل و عشق که یکی به ننوشتن می خواندش و یکی به نوشتن، لاجرم شکست بخورد و این مرقومه را بنویسد من کمترین می گویم کاش گوش به ندای عقل می دادید!
از کسی که استاد توسعه است تقلیل همه ی فروبستگی ها؛ عقب ماندگی ها و ورشکستگی ها به ساحت سیاست به نظر نگارنده چندان قابل دفاع نیست. يعني سخن بر سر این است که ایشان نیک مستحضرند که چشمداشت حل مسئله توسعه نیافتگی تاریخی ما ایرانیان در صرف ساحت سیاست علی القاعده و به گواه تاریخ امری ناموجه است.
القصه استفراغ مبارک ایشان را اگر به انقلاب در ساحت سیاست ترجمه کنیم آنگاه باید افزود بر فرض که انقلابی سیل‌آسا هم به وقوع بپیوندد، و ساحت سیاست به یکباره زیر و زبر و کن فیکون شود؛ صرف نظر از بحث امکان و هزینه، باید به طرح یک سوال سرنوشت ساز و حیاتی پرداخت و آن اینکه؛ آیا شما حاضرید انقلاب شود و عکسی برود و عکسی بیاید؛ و هیچ کدام از ساختارهای استبدادی و فسادزایی که این همه از آن نالانید هیچ تغییری نکند یا نه ترجیح می دهید انقلاب نشود ولی این ساختارها عوض شود و یک گام پایدار به سمت توسعه و ترقی برداشته شود؟! تاریخ البته از خوشآیند و بدآیند ما تبعیت نمی کند.
در اینکه آینده ی ایران حق جوانان است هیچ شک و شبهه‌ای نیست؛ ولی آینده به صرف استفراغ ساخته می شود مگر!!!
Forwarded from هم‌میهن
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 گفت‌‌وگو با بیژن عبدالکریمی/ بخش اول

گفت‌‌وگو از فرزاد نعمتی، خبرنگار گروه فرهنگ

♦️ما با این نسل جدید هیچ زبان مشترکی نداریم و روشنفکرانی که پشت این نسل آمده‌اند و به‌به و چه‌چه می‌کنند، نمی‌دانند با این نسل چگونه ارتباط بگیرند‌.

♦️یک حادثه روی داد، چهار ماه پیش کسی فکر نمی‌کرد در نظام جمهوری اسلامی دخترها بی‌حجاب بیرون بیایند.

♦️مرگ مهسا امینی نازنین و حوادث پشتش ناگهان یک رویدادی ایجاد کرد که هنوز این رویداد ته‌نشین نشده و نمی‌دانیم چگونه تحلیل کنیم.

♦️نمی‌دانیم این رخداد بسط نیهیلیسم است، یک جنبش است یا انقلاب است؟ آیا در روزگار ما اساساً انقلاب امکان‌پذیر است؟ آنارشیسم است؟ طغیان غرایز است؟


#هم‌میهن
@hammihanonline
✅️ضرورت شناخت "دیگری" نوظهوری به نام دختران و پسران جوان!

دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)



🔸️در متون روانکاوی هسته ی اصلی آدمی را میل به "دیگری" توصیف می کنند و میل انسان را به حدیث آرزومندی "دیگری" تعبیر می نمایند. در نظام فکری فیلسوفانی چون ایمانوئل لویناس نیز "دیگری" جایگاه ویژه‌ای دارد، چندان که وی اخلاق یعنی تعیین نسبت با "دیگری" و تعهد به "دیگری" را فلسفه اولی می نامد. مارتین بوبر پیش از همه در رساله ی "من و تو" به اهمیت بالای "دیگری" در مقام "تو" در نحوه تحقق و تکوین "من" اشاره کرده است. و البته در جامعه شناسی و در بحث پیرامون هویت هماره با زبانهای مختلف از مفهوم "دیگری" سخن به میان می آید. میخائیل باختین هم در صورتبندی منطق گفتگویی خویش به مفهوم "دیگری" تأکید می کند. در ادبیات نظری پیرامون "دیگری" حتی مفاهیمی چون مرگ، خدا، جامعه، غرب، شرق و ... در مقام "دیگری" معرفی می شوند.
گشودگی به "دیگری" اصل اول در همه ی رویکردهای فوق الذکر تلقی شده است. در ادبیات دینی نیز به نحوی دیگر مهمترین تاکیدات را مبنی بر رعایت حقوق هم نوعان می توان یافت.
🔸️امروز در جامعه ی دو قطبی ما، سنت گرا و نوگرا نسبت به هم "دیگری" تلقی می شوند و بایستی همدیگر را به رسمیت بشناسند.
ولی آنچه برای همه ی ما اعم از مسئولین، حاکمیت و حتی روشنفکران در شرایط جاری جای توجه و تاکید دارد "دیگری" نوظهوری هست به نام دختران و پسران جوان که گاه هم از آن به دههٔ هشتادی‌ها یاد می شود.
اتفاقات و تحولات اخیر در کشور آژیر هشدار را به صدا درآورد. شناخت نیازها و ویژگی‌های نسل جدید در مقام سوژه مدرن و به رسمیت شناختن سبک زندگی مدنظر ایشان در حدود مقدورات، از اوجب امور و در درجه اول اهمیت قرار دارد.
🔸️در میان تحلیل ها و تبیین های شتابزده ی حوادث اخیر ایران آنچه به طور ضمنی از سمت طرفین تقابلات به نحوی ناتمام و ابتر رها می شود داوری و ارزیابی علمی توان اندیشگی نسل های جدید حاضر در صحنه تحولات جاری کشور می باشد.
نگارنده با طرح این مبحث و پیش کشیدن ظرفیت تئوریک کنش گران، پیشاپیش متهم خواهد شد به مصلحت اندیشی و دعوت به انفعال. اما حقیقتا چنین نیست؛ نباید اجازه بدهیم جریان نقد و عقلانیت ورزی از جریان کنش گری و هیجانات عقب بیافتد ولو خود مدافع حق اعتراض مردم باشیم.
دو سر طیف تلویحا داوری های نامنقحی در این خصوص ارائه می کنند؛ یک سمت از اوج خردورزی، آگاهی و عقلانیت نسل جدید زبان به تحسین و تمجید می گشایند و سمت دیگر نسل جدید را عقلانیت گریز، هیجانی و ناآگاه توصیف می کنند.
🔸️اما آیا مطالعات نسل پژوهانه در این خصوص داده های قابل اتکایی عرضه کرده اند؛ عجالتا با رویکردی پدیدارشناختی به ارائه اجمالی داوری خویش خواهم پرداخت با این توضیح که معتقدم نظر قطعی بر پایه ی مطالعات منقح در این باب را هنوز نمی توان صادر کرد. اما به واقع نقطه قوت و ضعف این نسل را چه می توان متصور شد؟!
🔸️نسل جدید که در بستر امکانات ارتباطی و اطلاعاتی بالیده و رشد یافته اند و حتی از ایشان به نسل آنلاین هم تعبیر می شود، از امکان بیشتری برای فهم خویش در افق جهانی برخوردارند و خواست و اراده ی ایشان تحقق نوعی هویت جهانی متناسب با زیست جهان جدید است جوان ایرانی خواهان آن است که سبک زندگی خویش را در تشابه و تناظر با جوانان سایر نقاط جهان تحقق بخشد.
🔶️اما مسئله انقطاع فرهنگی هم مسئله ای جدی و حیاتی‌ست به هر دلیل چه در سایه ی ناکارآمدی‌ها چه در اثر همین جهانی شدن و فراگیر شدن تکنولوژی‌های جدید و تفوق عقلانیت علمی-تکنولوژیک این گسست و انقطاع مع الوصف رخ داده است.
با توجه به آنچه گفته شد می توان نقاط قوت و ضعف این نسل را در کنار هم به پیش چشم آورد و در راستای رفع کاستی ها و کژی های نظام آموزشی و تربیتی با تکیه به مطالعات نسل پژوهانه به ارتقای سطح اندیشگی جوانان و جبران ضعف ایشان در کنار به رسمیت شناختن نقاط قوتشان امیدوار بود.
🔸در مجموع دختران و پسران جوان در التهابات اخیر نقش عمده ای ایفا کردند، آیا می توان ادعا کرد که این جوانان صاحب آرمان هستند؟! و آیا می شود آرمان ایشان را آرمان آزادی دانست؟! آیا می شود بدون عنایت به تنوع و گوناگونی یک نسل از ایشان تحت عناوینی چون "دهه هشتادی ها" یاد کرد؟!
هر دو کلمه "آرمان" و "آزادی" مفاهیم بسیار فراخ دامن است، آنچه به وضوح آشکار است این حقیقت می باشد که جوانان امروز ایران، عاصی از به رسمیت شناخته نشدن هستند!
این جوانان اساسا دیده شدن و شنیده شدن را مطالبه می کنند چرا که آرمان گرایی را بایستی در یک روایت ایجابی جستجو کرد درحالی که ایشان سلبا منفیت و نگاتیویته را نمایندگی می کنند به قول معروف می دانند چه نمی خواهند اما نمی دانند چه می خواهند؛ نگویید آزادی می خواهند؛ بگویید آیا نسبت به لوازمات نیل به آزادی فهم حاصل کرده اند؟
Forwarded from سخنرانی‌ها
🔊فایل صوتی

برنامه سوفیا

خداگرایی و پاسخ به نیهیلیسم در اندیشه شریعتی

قسمت 42


.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها 👇👇👇
Forwarded from علی شریعتی
🔊فایل صوتی

برنامه سوفیا
قسمت 42

خداگرایی و پاسخ به نیهیلیسم در اندیشه شریعتی


آیدین ابراهیمی
محمد حسن علایی
حسین حجت پناه
محمد جواد ادبی
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
۲ آذر؛ سالروز تولد دکتر علی شریعتی
امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی4
دکتر بیژن عبدالکریمی
🎧 موضوع:

«امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی»

💠 نشست اول

💠 نشست دوم

💠 نشست سوم

نشست چهارم





🔻برگزار شده در نشست‌های مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی


🗓تاریخ ۰۲ آذر ۱۴۰۱


فرمت: mp3
حجم: 21.6MB
مدت زمان: ۰۱:۰۳:۰۲

#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی

گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
🔶️ضرورت شکل گیری جبهه ی مردمی مبارزه با تندروی و رادیکالیسم در سایه ی عقلانیت!

بیژن عبدالکریمی در نشست تلگرامی مورخ ۲ آذر باری دیگر بر مواضع خویش در خصوص گفتمان وفاق تاکید کرد ایشان اذعان داشت که این گفتمان در پی آن است در سایه ی عقلانیت مستتر در این گفتمان به جایی برسیم که در نهایت به نحو متقابل بخشی از مردم بخش دیگری از مردم را به رسمیت بشناسد و افزود حفظ مرزهای کشور و جان انسان ها اصلی ترین دغدغه ی گفتمان وفاق است؛ موارد زیر امهات سخنان دکتر عبدالکریمی در این نشست را شامل می شود:

🔸ترسیم خط و خطوط لازم برای کنش سیاسی خشونت‌پرهیز در کشور در راستای منافع ملی.
🔸حفظ و حراست از مرزهای کشور
🔸تلاش برای پرهیز از قرار گرفتن ایرانی در برابر ایرانی
🔸تلاش برای حفظ ارزش های فرهنگی
🔸مقاومت در برابر عناصری که راه گفتگو و عقلانیت ورزی را سد می کنند
🔸تشکیل جبهه عقلانیت؛ برای به انزوا کشاندن عناصر رادیکال و تندرو در دو طرف تقابل.
رویای ایرانی!

مناظره با حضور:

👤 دکتر بیژن عبدالکریمی
👤 حجت‌الاسلام سید علی موسوی

https://www.aparat.com/v/unqe9
از ما دریغ می کند ایام جام را
مخمور می کنم سپری صبح و شام را
هم می زند به تیغ شگفتا چه بی دریغ
هم می کند دریغ زما التیام را
او می رود به کینه و دل می رود به مهر
من مانده ام به ناله بخوانم کدام را
ما را که سوخت آتش این پختگی در عشق
سوزش نبود حیف چو دیدیم خام را
شاید که مرگ مستی دائم دهد به من
در خواب هم ندیده ام عیش مدام را


♦️از مجموعه غزلیات "مرا تمام جهان پشت سر گذاشته است" اثر محمدحسن علایی؛ ۱۴۰۱
جستاری در ارزش رویکردهای خشونت پرهیز!

دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)

در راستای نیل به یک گفتمان ملی فراگیر، اصحاب نظر می بایست با توسل به رویکردهای جامعه شناختی توصیفی عینی از اوضاع جامعه و ویژگی های گروه ها و طبقات گوناگون اجتماعی ارائه دهند. بی تردید یکی از لوازمات نیل به چنین گفتمانی، پرهیز از هر نوع خشونت طلبی و انحصارگرایی و تلاش برای ایجاد فرصت های برابر برای مشارکت همه احاد و اقشار جامعه می باشد. به همین اعتبار، هر کجا یک ایرانی وطن پرست تشنه ی خدمت به تاریخ و فرهنگ این کشور برای ارتقا کیفیت زندگی ایرانیان و بهبود اوضاع کشور پیش قدم شود، همه ی ما و البته سازوکارهای اجرایی کشور باید دست او را به گرمی بفشاریم.
دیگر زمان کین جویی و رجزخوانی گذشته است، همه ی ما سوار یک کشتی هستیم و به تعبیر حافظ کشتی شکستگانی/نشستگانی هستیم که می بایست یک صدا، بادهای شرطه و موافق را برای رساندن کشور به یک ساحل امن فراخوانده برای تغییر سرنوشت قوم خویش دست به کار شویم.
ایران به مثابه ی یک خانواده ی بزرگ باید به روی همه ی فرزندان خویش از هر رنگ و قوم و مذهب آغوش مهر خویش را بگشاید، سنت گرا و نوگرا باید برادرانه در جهت صلاح و فلاح خانواده دست به دست هم دهند.
در دل آشوب جهان آشوبناک امروز، از هر کسی نزدیک تر به ما و منافع ملی ما خود ما هستیم فارغ از گرایشات و گروه بندی هایمان. باید قهر و خشونت را کنار بگذاریم، نیمه ی پر لیوان همدیگر را ببینیم دست بر روی اشتراکاتمان بگذاریم و با عزم ملی به سوی آینده ی بهتر برانیم.
عده ای از لحن شعارگون این سنخ از دعوت ها برآشفته می شوند اما، طوری نیست، بهتر است طرح های خویش را ابراز کنند ما نیز طرح صلح و دوستی همگانی ایرانیان را می افکنیم، و تقدیر خویش را تحقق می بخشیم تا در برابر چشم آیندگان، در قبال ویرانی ها شرمسار نباشیم.
آیا در شرایطی که بسترهای تاریخی برای تحقق جامعه مدنی و برقراری عدالت اجتماعی و ... وجود ندارد و در فقدان فرماسیون های اجتماعی لازم برای گذر از توسعه نیافتگی تاریخی، نمی توان اندک کارکردی برای رویکردهای خشونت پرهیز قائل شد، و جنبه ی رهایی بخشی آن را نادیده نگرفت. و گر نه آیا صرف دامن زدن به شکاف های اجتماعی و دلخوش ساختن به قراردادن برادر در مقابل برادر، در این شرایط بحرانی کشور، مصلحت ایران و ایرانی را در پی خواهد داشت و آب به آسیاب تندروی ها و کج اندیشی ها نخواهد ریخت؟!
خودآگاهی به وضعیت تاریخی ما را برآن داشته است که به جای نواختن در طبل تفرقه ها و تفاوت ها، با ندای آشتی جویی و صلح طلبی هم نوایی کنیم.
جوانان ما از هر طبقه و با هر سلیقه ای، می بایست خود را در پناه سنت و فرهنگ و تاریخ خویش، ارزشمند و عزیز ادراک و احساس کنند و چشم به نوازش دست کش های مخملی بیگانه ندوزند.
کوچک ترین قدم، در چنین اوضاع تیره و تاری، به سمت هدف های والا، با بزرگ ترین قدم ها برابری خواهد کرد، برای آینده ی ایران قدم های کوچک خویش را پیش بگذارید و چشم انتظار معجزه نمانید، ایران به دست ایرانی آباد خواهد شد، به شرطی که همه با هم آبادانی ایران را بخواهیم و برای تحقق آن با تمام وجود، تلاش کنیم، باشد که شایسته ی زیستن در ایرانی آباد گردیم و برای فرزندانمان میراث نکویی برجای بگذاریم. چرا که فراخوان به زیستن و آری گویی به زندگی و فرزندآوری، ضرورت است که با نهایت مهمان نوازی و مسئولیت پذیری همراه باشد. باشد که در سایه ی مجاهدت هایمان نام مان در دفتر تاریخ این سرزمین رقم نیک پذیرد، و لبخند شادی و رضایت بر لبان ایران جوان شکوفا شود.
از توصیف پدیدارشناختی تا دوگانه سازی های ایدئولوژیک!

دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)



🔸 دکتر حسن محدثی دوست جامعه شناسم در یادداشت اخیر خویش با عنوان "قطبی شدن موقت جامعه‌ی ایران و قطبی‌سازی‌های کاذب: نقدی به آرای برخی از تحلیل‌گران" دست کم سه خطای فاحش روش شناختی مرتکب شده است:

اولا وی تنوع کثرات در جامعه را به دو قطب حکومت و جنبش فروکاسته است.
ثانیا ضمن تحریف مواضع پدیدارشناختی بیژن عبدالکریمی مبنی بر وجود دو ملت در یک کشور وی را تلویحا متهم به توجیه اقلیت منتفع از حاکمیت معرفی کرده است.
و ثالثا، تحلیل متدولوژیک جامعه شناختی را قربانی مواضع سیاسی و جناحی خویش کرده است.

♦️باید از ایشان که خویش را در اتخاذ اکثر مواضع خویش متعهد به تحقیقات تجربی معرفی می کند پرسید بر اساس نتایج کدام نظرسنجی و مطالعه جامعه شناختی به این گزاره نائل شده اند که جامعه متکثر ایران را مشتمل بر حکومت و حکومتیان و جنبش و هواداران جنبش دانسته اند و از پذیرش طیف کثیری از طبقات اجتماعی، سیاسیون و اهل نظر که خویش را خارج از این دوگانه تعریف می کنند سرباز زده است.

♦️عدم گشودکی به فهم نظام اندیشگی یک آکادمیسین مستقل و صاحب رای ایرانی و نشاندن آن در ردیف برخی از حامیان جزم اندیش حکومتی نه تنها اجحاف در حق ایشان که جفا در حق اندیشه و قلم و دانشگاه و دانشگاهی هست، منظومه منسجم فکری و دستگاه مفهومی عبدالكريمي در صورتی که شایستگی و صلاحیت فهم آن را کسب کرده باشیم بی تردید از قرارگرفتن ایشان در کنار مردم و داشتن دغدغه توسعه و ارتقای سطح زندگی مردم حکایت دارد.

♦️و اما شاهد مثال برای ذبح جامعه شناسی در پای ایدئولوژی همین یک نکته بس که دکتر محدثی حاضر به پذیرش موجودیت امثال نگارنده و چه بسیاران از اصحاب نظر و طیف وسیعی از مردم که خود را در تقسیم بندی تنگ نظرانه ی محدثی اعم از حکومتی و انقلابی تلقی نمی کنند نیست و در واقع با این بخش مع الاسف برخورد حذفی را اتخاذ می کند که چنین ارزیابی های سوگیرانه و بی اساس از یک جامعه شناس مجرب خطایی نابخشودنی قلمداد می گردد. و نهایتا آب به آسیاب خشونت ورزی و عوام اندیشی می ریزد.

♦️دوپارگی وجدان تاریخی ایرانیان در مواجهه با مدرنیته و فقدان نظام انتولوژیک شایسته زیست جهان جدید برای ایرانیان اعم از سنت گرایان و نوگرایان حقیقتی نیست که با انقلابات مکرر در ساحت سیاست حل و فصل شود بنابراین باید ضمن فهم شان تحلیل های فلسفی از فرو کاستن آن به تحلیل های شبه ژورنالیستی پرهیز کرد. باید از محدثی پرسید از این رای عبدالکریمی که بیش ازیک دهه هست می فرمایند حاکمیت شهروندان سنت گرا را نمایندگی می کند و طیف وسیع نوگرایان در راس حاکمیت نماینده ندارند به واقع چه استنباطی دارند!؟

♦️جناب محدثی ارجمند توصیف پدیدارشناختی از وجود دو نوع سبک زندگی در زیست جهان ایرانیان اعم از سنت گرا و نوگرا در تاریخ تحولات معاصر ایران را با چه منطقی به دوگانه سازی کاذب متهم می کنید، صریح بگویم دوگانه سازی کاذب را شما مرتکب شده اید که جامعه را به دو قطب حکومتی و ضد حکومتی تقلیل می دهید، و آنگاه ناگزیر می شوید دلسوزان اهل نظر و نخبگان فکری شاخصی امثال دکتر عبدالکریمی را در یکی از این طبقات قرار دهید، به عنوان مدافع مردم معترض عرض می کنم با چنین مواضعی که اتخاذ می کنید تیغ سرکوب را بر علیه مردم معترض تیزتر می کنید!
✅️درس‌های فوتبالی!
دکتر محمدحسن علایی (جامعه‌شناس)


♦️ایران در روزهایی که ملتهب و داغدار هست مصادف می شود با مهمترین رقابت جهانی و رویداد ورزشی در جام جهانی فوتبال؛ حاشیه ها پیش از عزیمت تیم ایران به مصاف رقبای جهانی‌اش بالا می گیرد؛ ورود برخی چهره های شاخص فوتبالی در دو ماه گذشته به میدان موضع‌گیری های سیاسی و البته نوع مواجهه ی رسانه های داخلی و خارجی با آن بر تب این ماجرا افزوده است. حس دوگانه ایی در دل‌های ایرانیان شکل می گیرد؛ حسی که توأم هست با تعلق و تعلیق! تعلق به هویت و عرق ملی در کنار تعلیق این تعلق در سایه ی جو حاکم بر همه ی میادین عمومی و عرصه های ملی کشور از جمله میدان ورزش!
♦️بازیکنان تیم کارشان سخت تر می شود؛ با بدرقه ی مقامات راهی می شوند؛ برخی از دوستانشان از ایشان روی برگردانده اند و مهمتر از همه نگران واکنش های هواداران‌شان هستند؛ چه باید بکنند؛ با نام ایران در عرصه ی جهان چه بکنند؛ با پرچمش و سرودش ..‌. 
♦️امروز پس از شکست سنگین مقابل تیم انگلیس در برابر یک تیم اروپایی برای اولین بار در تاریخ جام جهانی موفق به شکست یک تیم اروپایی در بازی های جام جهانی می شوند؛ و ناگفته نماند بازی درخشانی ارائه می کنند و دو بر هیچ ولز را شکست می دهد...
♦️بیایید از چشم یک کلاس اولی روبروی شبکه ی سه بنشینیم و بازی را از پشت چشم های کوچک او ببینیم؛ حق ندارد شاد بشود؛ پدر و مادر و خواهر و برادر چند صباحی هست که حال و حوصله ی خوبی نداشته اند این طفل معصوم دنبال بهانه برای شادی ست؛ حالا دست داده است؛ پس غنیمت می شمارد و فریاد می زند: دو دو رو دو دود ایران...
♦️ آدم بزرگ ها اما باید به دنبال درس گرفتن باشند...
باید بیاندیشند چه میراثی برای آیندگان باقی می گذارند؟! و مجبورند از خود بپرسند کی خواهد رسید یک ملت یک صدا همه با هم غرق شادی شوند..‌ و همه با هم فریاد بزنند: دو دو رو دو دود ایران...
امکانات و لوازمات بازی برد-برد!

دکتر محمدحسن علایی
(جامعه‌شناس و مولف کتاب گفتمان وفاق)


در ابتدا لازم است خطاب به منتقدان دوآتشه عرض کنم قرار نیست فجایع و سیاهی ها را به اصطلاح ایشان سفید شویی کنیم اما اگر مجال بدهید به عرض شما می رسانم که چرا بازی برد برد به نفع همه ی ماست. چرا که رستگاری کشور و مردم بسیار بالاتر از هر خصومت و عقوبتی هست.

🔸اگر اکثریت مردم خواستار بیشترین تغییرات باشند ولی نه در قالب انقلاب خشونت آمیز؛ به صرف آنکه حاکمیت به آن تن نمی دهد نمی توان آنها را در ذیل جنبش انقلابی قرار داد؛ تا زمانی که همه ی تلاش ها از جمله تلاش من و شما برای تحمیل تغییرات با شکست مواجه نشده است باید از دوگانه سازی حاکمیت/جنبش اجتناب کرد. عمده مشکل تحلیل های رادیکال مفروض گرفتن وجه ی انقلابی برای این جنبش هست تا وجه ی تحول خواهی!

اما می توانیم و باید برای نیل به یک بازی برد-برد برای گذر از این شرایط بحرانی خطیر در تحلیل های خویش موارد زیر را در نظر بگیریم:

♦️بدنه ی جامعه از عدم تحمیل هزینه های سنگین فروریزی ساختارها و تن دادن به پیامدهای محاسبه ناشدنی آن در صورت وجود آلترناتیو کم هزینه استقبال می کنند.
♦️با وجود سوابق آشکار آتش افروزی های آمریکا؛ و قدرت های منطقه نمی توان سوریه‌ای شدن و لیبیایی شدن را به صرف تئوری پردازی ها و بحران سازی های کذایی در راستای حفظ قدرت مستقر فروکاست.
♦️طرفین تقابل باید برای رنگین کمان ایرانی با وجود انواع تنوعات قومی و ... بتوانند از یک نظریه ی تضمین بقای ایران حمایت همه جانبه به عمل بیاورند.
♦️نیروهای اجتماعی حکمرانی برآمده از انقلاب ۵۷ با همه ی تحولات و تطوراتش در این چهار دهه و با وجود انواع افتراق ها و اشتراک ها و رویش ها و ریزش هایش می توانند در صورت تشخیص منافع حاصل از بازی برد-برد تن به پذیرش تحولات و تغییرات در سطح کلان دهند.
♦️سایر نیروهای به حاشیه رانده شده و پیاده شده از قطار انقلاب می توانند در برقراری دیالوگ بین قدرت سیاسی و معترضین اعم از زنان و جوانان وارد عمل شوند و مطالبه گری ایشان را نمایندگی کنند.
♦️دانشگاهیان، نخبگان فکری و کنشگران رسانه ای می توانند به جای تعمیق شکاف مردم و حاکمیت عهده دار نقش و رسالت تاریخی شوند و در ترمیم و ارتقای سرمایه‌ی اجتماعی و اعتماد اجتماعی موثر واقع شوند.
♦️زمان برای ایران به سرعت در حال سپری شدن است لحظه سرنوشت ساز پذیرش تغییرات عمده به ابتکار عمل عاملان تغییر و پیش و بیش از آن به عقلانیت و زمان شناسی قدرت سياسي منوط می باشد بنابراین برای ناکام گذاشتن بدخواهان حتی یک لحظه فوت وقت به صلاح و فلاح کشور نمی باشد.
🔹 کریستین بوبن درگذشت ...

سایت رسمی انتشارات گالیمار ناشر اختصاصی آثار کریستین بوبن به زبان فرانسوی از درگذشت او در روز ۲۴ نوامبر و در سن ۷۱ سالگی خبر داد.
بوبن در آثارش می‌دانست چگونه با کلمات ساده و عبارات شاعرانه، نکته‌های شگفت‌انگیز را از اتفاقات کوچک بیرون بکشد. نوشته‌های او آهنگین و شاعرانه بود، به همین علت گاهی نمی‌توان دریافت که او شعر سروده یا به نثر نوشته است. مضمون اصلی کتاب‌های این نویسنده درباره‌ی عشق، ایمان، طبیعت و کودکی‌ست.
بوبن در سال ۱۹۵۱ در شهرِ لو کروزو فرانسه به دنیا آمد و پس از تحصیل در رشته فلسفه، اولین متن‌های او در دهه ۱۹۸۰ منتشر شد. در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی با انتشار کتاب لباس مهمانی و پست‌ترین به شهرت رسید و توانست جایزه مهم ادبی Deux Magots را از آن خود کند.
این نویسنده نگارش بیش از ۶۰ کتاب را در کارنامه دارد و بیش از ۳۰ اثر وی به زبان فارسی ترجمه شده است که از آن جمله می‌توان به ستایش هیچ، رفیق اعلی، فراتر از بودن، فرسودگی، ایزابل بروژ و دی‍وان‍ه‌وار اشاره کرد.
آخرین کتاب او با نام مناطق مختلف آسمان، اکتبر سال گذشته میلادی توسط انتشارات گالیمار منتشر شد.

«برابر ظرافت یک پروانه یا یک پرنده، احساس می‌کنم که دچار کاستیم، همچون بی‌سوادی که در کتابخانه‌ای عظیم قرار گرفته باشد.»
(نور جهان، کریستین بوبن، ترجمه پیروز سیّار، ص۲۸، نشر دوستان)
https://www.instagram.com/p/Clc8cQnu2pX/?igshid=MDJmNzVkMjY=
از دو راهی ها رهیدن کار آسانی که نیست
بر سراب بی تو رفتن خط پایانی که نیست
دست در دست تو باید رفت راه عشق را
دست من خالیست اما زیر بارانی که نیست
حرف ما را شاعران پیش از من و تو گفته اند
حرف ما باقیست آری توی دیوانی که نیست
چای می ریزم درون استکان های خیال
می نشینم رو به رو با روی مهمانی که نیست
با خودم می گویم امشب می رسی از راه دور
چشم می دوزم به سمت و سوی امکانی که نیست
عقل و عشق و کفر و ایمان، روز و شب
سیب تهمت خورده با تلقین شیطانی که نیست
یک طرف راهی به نفرت، یک طرف راهی به عشق
از دو راهی ها رهیدن کار آسانی که نیست...

♦️از مجموعه غزلیات "مرا تمام جهان پشت سر گذاشته است" اثر محمدحسن علایی؛ ۱۴۰۱
https://www.instagram.com/p/CldTLZ8KEk5/?igshid=MDJmNzVkMjY=
Forwarded from پیمان
‍ ‍ جین شارپ برجسته ترین نظریه پرداز مبارازت بدون خشونت است و کتاب‌هایش راهنمای عملی مخالفان سیاسی در کشورهای مختلف بوده است ، از‌ دیکتاتوری تا‌ دموکراسی مشهورترین کتابچه اوست که ایده‌هایش را در ١٠٠ صفحه توضیح می‌دهد .

ما هیچوقت به مردم هیچ کشوری نمی‌گوییم چه باید بکنند چون این چیزی‌‌ست که خودشان باید تصمیم بگیرند ، ما فقط اطلاعات و تجاربی را در اختیارشان می‌گذاریم که با هزینه‌های بسیار آنها را به دست آوردیم تا آنها هزینۀ کمتری بپردازند.
اگر برای آینده دوست داریم کاری کنیم بهتر است به چگونگی انجام آن فکر کنیم زیرا هرچقدر هدف مهم‌تر باشد برنامه‌ریزی اهمیت بیشتری می‌یابد، برنامه‌ریزی اینجا به معنای روند انجام کارهایی‌ست که احتمال گذر از وضع کنونی به وضعیت دلخواه را بالا می‌برد و این یعنی رسیدن از دیکتاتوری به سیستم دموکراتیک آینده.
فراموش نکنید تنها هدف از بین بردن دیکتاتوری کنونی نیست بلکه جایگزینی آن با سیستمی دموکراتیک است؛ زیرا آن استراتژی که هدفش را نابودی دیکتاتوری کنونی بداند ریسک بزرگی برای به وجود آمدن دیکتاتور دیگر پس از آن می‌پذیرد.

در این شرایط چه باید کرد؟

خشونت؛ مبارزه خشونت‌آمیز را هرگونه که ارزیابی کنیم یک نکته آشکار است و آن اینکه با انتخاب خشونت به عنوان راهِ مبارزه پا به میدانی نهاده‌ایم که دیکتاتورها در آن برتری دارند زیرا آنها کمابیش در سخت‌افزارِ جنگ و حجم نیروهای نظامی نسبت به آزادی خواهان برتری دارند و هرچند فضیلت کسانی که در این راه جان می‌دهند قابل ستایش است اما این شورش‌ها فقط ماشۀ سرکوبی مردم را توسط دیکتاتورها را می‌چکاند و توده‌ را در وضعیتی بی‌دفاع‌تر قرار می‌دهد.

منجیان خارجی؛
بسیاری از کسانی که زیر سلطه حکومت‌های دیکتاتوری رنج می‌برند به این دلیل که احساس می‌کنند مردمان تحت ستم کشورشان دیگر اعتماد به نفس لازم برای رویارویی با دیکتاتوری را از دست داده‌اند و راهی برای نجاتِ خویش نمی‌شناسند، به تبعیدگاه‌های خودخواستۀ خارجی مهاجرت می‌کنند تا شاید با کمک‌های بین‌المللی بتوانند دیکتاتورها را پایین کشند. 
این سناریو به نظر دلچسب می‌آید اما موانع بزرگی در راه اعتماد و توکل به نجات‌بخشان بیگانه وجود دارد چرا که معمولا هیچ نجات‌بخش خارجی بدون آنکه تضمینی برای تامین منافع شخصی خود بعد از سقوط دیکتاتور گرفته باشد وجود ندارد و اگر فرض هم بگیریم که دولتی خارجی حقیقتا برای تغییر وضعیت مداخله کند تنها به میدانی می‌آید که مقاومتِ داخلی پایه‌های دیکتاتوری را لرزانده و ستمگری‌های رژیم گذشته را به جهانیان نشان داده باشد.

دیکتاتوری‌ها معمولا شکست‌ناپذیر به نظر می‌رسند زیرا وجود سازمان‌های جاسوسی ، نیروی نظامی و جوخه‌های اعدام به‌دست اندک شماری تصور شکست‌ناپذیری آن در برابر هرگونه نیروی مخالفی را به مردم می‌دهد اما برخلاف تصور عامه یکه‌تازترین دیکتاتورها هم به جوامعی که بر آنان حکم می‌رانند وابسته‌اند و بی‌آن نخواهند توانست قدرت سیاسی خود را حفظ کنند، تاریخ معاصر آسیب‌پذیر بودن دیکتاتورها را به وضوح نشان می‌دهد زیرا اکثر آنها در بازۀ زمانی بسیار کوتاهی شکست خورده‌اند.
تنها یک دهه (۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰) کافی بود تا دیکتاتوری کمونیست‌ها در لهستان ، آلمان، رومانی و شوروی فرو بریزد، در چکسلواکی این زمان چند هفته بیشتر نبود. در گواتمالا مبارزه علیه دیکتاتوری‌های نظامی کاملا آماده برای سرکوب مردم تنها به حدود دو هفته وقت نیاز داشت، رژیم قدرت‌مند شاه ایران در طول چند ماه فروریخت، دیکتاتوری مارکو در فیلیپین طی چند هفته سقوط کرد و …

نتیجه ساده است؛ با وجود ظاهر قدرتمند دیکتاتوری‌ها همگی ضعف‌های اساسی دارند از جمله بی‌کفایتی‌های داخلی، رقابت‌های شخصی، ناکارآمدی‌های نهادهای اقتصادی و غیره که اگر بتوان بر آنها تمرکز کرد در طول زمان مقاومت آن را در برابر تغییر وضعیت پایین می‌آورد اما این بدان معنا نیست که دیکتاتوری بدون رویارویی با خطرها و آسیب‌ها نابود می‌شود. هرگونه جریان آزادی‌خواهانه خطرها و رنج‌های بالقوه به همراه دارد و برای عملی شدن نیازمند زمان است.
رهایی از دیکتاتوری ممکن است اما نقل قول مشهوری هست که «آزادی، رایگان نیست»،
👈هیچ نیروی خارجی‌ برای بخشش آزادی به هیچ مردم تحت ستمی نخواهد آمد و باید مردم یاد بگیرند که چگونه خود را آزاد کنند و این به آسانی ممکن نیست اما آزادی که با چنین مبارزه‌ای به دست آمده باشد می‌تواند پایدار باشد و مردمی را بسازد که با سخت‌کوشی این آزادی را پاس می‌دارند.
@Tafakkor