آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛
1.57K subscribers
777 photos
209 videos
119 files
1.36K links
محمد حسن علایی
دکترای جامعه شناسی نظری فرهنگی
مولف کتاب "گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک" و "شریعتي و تفکر معنوی در روزگار سیطره‌ی نیست‌انگاری"
ارتباط با مدیر کانال
@Dr_Mh_Alaei

صفحه اینستاگرام:
http://www.instagram.com/dr.alaei.sociology
Download Telegram
Forwarded from دیدارنیوز
مناظره متنی محمدحسن علایی جامعه‌شناس با بیژن عبدالکریمی (قسمت اول)

روشنفکران ایران چه موضعی نسبت به «گفتمان نظام سلطه جهانی» عبدالکریمی دارند

بیژن عبدالکریمی استاد دانشگاه معتقد است، روشنفکران ایران در شناسایی نظام سلطه جهانی کم کاری کرده‌اند و تا جهت و موضع خود نسبت به نظام سلطه را مشخص نکنند، توسعه و تحولی رخ نمی‌دهد، بسیاری از اساتید جامعه‌شناسی، فلسفه و تاریخ با این نگاه مخالفند. مناظره جاری قسمت اول از یک سلسله مناظره در این ارتباط است.

جهت مشاهده متن کامل کلیک کنید

#دیدار_نیوز
@didarnews1| @didarnewsir
🔻کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی برگزار میکند🔻

✍️🏻 ما و جهان سلطه

جلسه سوم

با حضور :
دکتر بیژن عبدالکریمی

۷ فروردین ۱۴۰۳
ساعت ۲۱:۰۰
به وقت تهران

لینک شرکت در جلسه :

https://t.me/bijanabdolkarimi?livestream
ما و جهان سلطه جلسه سوم
بیژن عبدالکریمی
🔻کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی برگزار کرد🔻

✍️🏻 ما و جهان سلطه

جلسه سوم

با حضور :
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی

۷ فروردین ۱۴۰۳

@bijanabdolkarimi
♦️برای تقویت قوای مواجهه با نظام سلطه جهانی به دیالوگ با اهل نظر منتقد گشوده باشیم!

دکترمحمدحسن علائی
(جامعه شناس)

وادادگی در مقابل سلطه جویان جهان و از فشارهای زندگی واقعی به دامن توهمات بیهوده و سرابگون پناه جستن و نیرنگ و خدعه‌ی خصم سلطه‌گر را نشناختن از جانب مردمانی که زیر انواع مشکلات کمرشکن، قوه ی تمییز و تشخیص خویش را در باخته اند بی تردید نشانه های بسیار بدیمنی‌ست و آدمی را به غایت به ترس وا می دارد و نسبت به آینده بسی بدگمان می کند.
اما آنچه مرا به عنوان فردی که در دل انواع بحران‌های جامعه‌ دهه‌های متمادی به سخنان اهل نظر گوش فرا داده است بیشتر می ترساند گرفتار آمدن اهل تفکر در دور باطلی از تکرارگویی‌های مفرط و بی پایان است. حقیقتا من از این بیشتر می هراسم و دورغ چرا حتی بر خویش می لرزم!
عوام الناس را ؛ بدخواه و مغرض را؛ سیاستمدار و صاحب منصب را می‌توان غرق در گرداب تکرارگویی‌ها و روزمرگی‌ها یافت و چندان نهراسید اما همین حالات به محض آنکه در قول و فعل اهل نظر و روشنفکران روئت شود می تواند تا اعماق وجود آدمی را غرق در بهت و حیرت و واهمه سازد. من به عنوان کوچکترین عضو اجتماع علمی ایران از اینکه خویش دچار این تکرارگویی نهیلیستیک شوم به خویش نهیب می زنم.

دکتر بیژن عبدالکریمی هماره به عنوان یک اهل نظر طرح افکن سخنان تازه ای را وارد سپهر فکری ایرانیان می کند با این همه هیچ گفتمانی بی نیاز از ملاحظات انتقادی مخاطبان خویش نیست. عبدالکریمی در جلسه سوم سلسله نشست‌های "ما و جهان سلطه" بیشترین زمان را به تشریح این گزاره که "بسیاری هنوز از اینکه یک نظام هابسی بر جهان سلطه دارد و جهان، جهان گل و بلبل نیست غفلت می ورزند" اختصاص داد؛ در حالی‌که انتظار می رفت با فرض اینکه اهل نظر بر سر اصل موضوع سلطه جهانی توافق دارند؛ بیشتر بر سر نحوه ی مواجهه ی ما با نظام سلطه برای حفظ منافع ملی؛ که محل بحث اهل نظر هست مناقشه می کردند؛ و وقت جلسه را بیش از این به مواضع افراد غیر صاحب نظر اختصاص نمی دادند تا بحث ایشان از شائبه ی تقلیل به سطح بحث های غیر تخصصی مبرا بماند؛ امیدوارم در جلسات آتی با اهل نظر دلسوز و دغدغه مند وارد گفتگو و دیالوگ انتقادی شوند.
در یادداشت پیشین هم تذکار داده بودم که :
"گفتمان مترقی عبدالکریمی ضمن خودآگاهی به خلأهای ایجابی گفتمان خویش می تواند و باید حساب معدود چهره های مغرض و  یا ناآگاهی که در کنار سرکردگان نظام سلطه تشدید تحریم های ظالمانه بر علیه این ملت را روا دانسته‌اند با روشنفکران مسئول و متعهد نسبت به آینده ی کشور و منافع ملی را در گفتمان خویش به وضوح هر چه تمام جدا کرده، نسبت به ملاحظات ایشان گشودگی بیشتری از خویش نشان دهد."

نظم گفتار دکتر عبدالکریمی در مقام یک استاد فلسفه حداقل در این نشست چندان قابل دفاع نیست؛ نباید روشنفکران متعهد و مسئول را در کنار نیروهای کوته فکر اپوزوسیون نشاند البته بعید می دانم ایشان چنین قصدی داشته باشند اما آشفتگی کلامی به چنین شائبه هایی دامن می زند. قطعا ایشان با نگارنده همدلی خواهند کرد که روشنفکران دغدغه مند به هیج وجه منکر سلطه جویی بیگانگان نیستند و هماره تلاش می کنند از درون جامعه راه حل هایی برای بحران های جامعه بیابند. پوپولیسم حاکم بر داوری های شتابزده، قضاوت های مغرضانه و نیز تحلیل های زرد فضاهای مجازی را که تحت تاثیر دستگاه عریض و طویل پروپاگاندای نظام سلطه جهانی ارائه می گردد نباید هم تراز تحلیل های اهل نظر منتقد و دلسوز شمرده شود. شک ندارم نگرانی های بجای دکتر عبدالکریمی برای آینده ی ایران و ایرانی وی را به برگزاری چنین نشست هایی وا می دارد و مخاطبان وی نیز بایستی دغدغه ی ایشان را محترم بشمارند و با اصل پیام ایشان نسبتی متاملانه برقرار کنند.
Audio
🔶️🔸️کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش...

(از سری جلسات حافظ‌خوانی)

♦️دکتر محمدحسن علایی

#حافظ

🎗با آکادمی وفاق به آدرس زیر در ارتباط باشید:

@sociologicalperspectives
♦️تجربه ی ناتمام در درک بنیادین مدرنیته!

دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)

پاسخی به "پرسش دکتر حسن محدثی: سهم مولوی در تاریخ بندگی و فرهنگ انقیاد و تزویر ایرانیان چیست؟"


دکتر حسن محدثی در وبینار "ایرانیان و میراث عرفانی" برگزار شده به تاریخ ۶ فروردین ۱۴۰۳ پس از ایراد سخنان انتقادی خویش پیرامون موضوع وبینار سخنانش را با طرح یک سوال از همه ی اهل فرهنگ به پایان می رساند: سهم مولوی در تاریخ بندگی و فرهنگ انقیاد و تزویر ایرانیان چقدر است؟"

نگارنده به عنوان دانش آموخته جامعه شناسی و از پژوهندگان و علاقمندان میراث ادبی و عرفانی ایران زمین ضمن همدلی با برخی از فرازهای انتقادی در طرح بحث مذکور، پاسخی اجمالی به پرسش مطروحه تقدیم می دارد.
محدثی با طرح مفهوم "سنت آرایی" به آسیب شناسی "بازار مولوی" از وجه نظر جامعه شناسی فرهنگ می پردازد و با تاکید بر تفاوت جهان شناسی مولوی با عالمیت و زیست جهان جدید از شیوع تلفیق های ناهم‌ساز از سوی اهل فرهنگ ایران و ارائه آن در بازار پر رونق "مولوی فروشی" سخن می گوید که به نظر نگارنده فارغ از ترکیبات و عباراتی که ایشان در شیوه ی بیان آن به کار می بندد طرح بحث قابل تامل و اندیشه برانگیزی‌ست.

ایشان به عنوان مثال به خطای دکتر عبدالکریم سروش در انتساب وجه پلورالیستی به اندیشه های مولانا اشاره می کند و با استدلال فوق الذکر مبنی بر تفاوت در صبغه هستی شناختی پلورالیسم و جهان شناسی سنتی مولانا ادعای دکتر سروش را به زیر پرسش می برد‌. در جایی دیگر هم فی المثل به تلفیق های ناروا بین فیزیک کوانتوم و آرای مولوی که در آثار جناب محمدتقی جعفری صورت پذیرفته است اشاره می کند.
در خطوط فوق الذکر و مثال های از این دست می توان با دغدغه محدثی در طرح بحث "سنت آرایی" در زمانه ی ویران شدگی سنت نکات تامل برانگیزی یافت و با اصل دغدغه وی آشنا شد‌ و همدلی کرد.

محدثی البته با استخدام تعابیری مثل "زیست انگلی" و انتساب آن به شاعران درباری و صله بگیری چون حافظ به نظر می رسد با نوعی ستیزه جویی با این میراث مواجهه پیدا می کند که البته ناشی از خطایی بزرگتر در سطح معرفت شناختی می باشد. وی دقیقا به همان آفتی دچار می شود که خود به درستی آن را در دیگران تشخیص داده است و آن تحمیل (و تلفیق) اپیستمه مدرن به نظام معرفتي پیشامدرن است و این در طرح پرسش او نیز مشهود است؛ آنجا که از سهم مولانا در تاریخ بندگی و فرهنگ انقیاد و تزویر ایرانیان پرسش می کند.
اساسا هم اهل فرهنگی چون سروش و جعفری و مهدوي و ... که محدثی از ایشان انتقاد می کند و هم خود وی از یک آسیب یکسان رنج می برند که به زعم نگارنده محصول یک نوع تجربه ی ناتمام مدرنیته در اندیشه ایشان است و آن آسیب ها ریشه در این تجربه ی عقیم در عدم درک بنیادین مدرنیته دارد. به نظر می رسد محدثی خودآگاهی به آسیب خویش ندارد. اساسا آنچه که وی از مولانا یا هر یک از مشاهیر متعلق به عالم سنت انتظار دارد انتظاراتی مبتنی بر "سوژگی" و ظهور سوژه مدرن در عالم جدید است که اساسا با مفاهیمی مثل "بندگی" در تعارض قرار می گیرد. دوگانه سازی ضمنی از آزادی (دوران مدرن) و نشاندن آن برابر انقیاد (پیشا مدرن) در طرح سوال محدثی ناظر به همین خطای شناختی و درک غیربنیادین از تحولات مدرن و ظهور عالم جدید می باشد. محدثی همچنین "به رسمیت شناخته نشدن بدن و سرکوب نیازهای طبیعی انسان" در آثار مولوی و امثالهم را عاملی در بسط فرهنگ تزویر در میان ایرانیان معرفی می کند.
بی تردید بازخوانی انتقادی متون متعلق به عالم سنت ضرورت دارد که ملاحظات دکتر حسن محدثی نیز باری دیگر اهمیت آن را برجسته می نماید که در جای خود شایسته توجه است. سخن آخر این که محدثی منتقدانه به سراغ میراث عرفانی می رود اما تحول تاریخی از عالمیت سنتی به عالمیت مدرن و تفاوت های بنیادین آن را به تعیین سهم این یا آن فرد در تاریخ تقلیل می دهد.
Forwarded from Has M
سوژه مدرن و بازی با مازادهای معادله قدرت


در راستای اندیشیدن به سوالی که دکتر محدثی در نشست مربوط به مولوی و عرفان و ایران مطرح کردند مبنی بر این که سهم مولوی در تاریخ بندگی و فرهنگ انقیاد و تزویر ایرانیان چیست نکاتی چند قابل طرح یافتم هر چند که کلیت این سخنرانی را دارای خلا گفتمانی منسجم، انبوه پیش فرض های فاقد پشتوانه نظری، نتیجه گیری های اشتباه و شلخته گویی های بسیار یافتم.
دکتر محدثی بعد از ارائه تعاریف اولیه و تبیین بازار فرهنگی و بازار مولوی اشاراتی به تقابل سنت و مدرنیته می کنند و نحوه مواجهه ایرانیان با مدرنیته را دوره بندی می کنند و نقدی بر فعالان و کارگزاران بازار فرهنگی می کنند مبنی بر اینکه ایشان سپهر معرفتی سنت را می خواهند در سپهر معرفتی مدرن ممزوج کنند. چگونه ؟ با آراستن و پوشاندن با زرورق! اما از سویی دیگر محدثی خود نیز همین کار را می کند ولی به جای آراستن تخریبش می کند. ( مثال؛ اطلاق زندگی انگل گونه و مداح وار شاعران قدیم)
محدثی در ادامه سخنانش به برشمردن شاخص‌های اجتماعی فلاکت بار در دو دهه‌ی اخیر ایران اشاره کرده و توضیح می دهد که چگونه مردم هیچ افق روشنی نمی بینند و در درد و رنج هستند و در نتیجه نیاز به تسکین پیدا می کنند! این صورت بندی از وضعیت جامعه نه از جهت دسترسی بنده به آمار و ارقام و شاخص های اجتماعی بلکه به عنوان عضوی از این جامعه قابل ملموس و درک هست اما هیچ تصوری از این نمی توانم داشته باشم که در این دو دهه تمایل مردم به مصرف کالاهای فرهنگی در زمینه های مختلف از جمله فلسفه و ادبیات و دین و عرفان زیاد شده باشد!! آیا آمار و ارقامی جایی ثبت و ضبط شده مبنی بر افزایش تمایل مردم به کتاب خوانی در زمینه های فلسفی و ادبی و هنری و عرفانی دینی یا اشتیاق آنها برای شرکت آنها در جلسات شعرخوانی بیشتر شده باشد چون جامعه دچار مشکلات عدیده شده است؟ اگر به حس باشد احساس من این است که مردم در این دو دهه بیشتر از هر زمانی دین زده تر، عرفان زده تر و فلسفه و ادبیات زده تر شده اند.
ایشان در پایان سوالی را مطرح می کنند که باز دچار همان خطایی می شوند که بر دیگران خرده می گرفتند. یعنی امتزاج دو سپهر معرفتی متفاوت و ابداع سوالی که ابتر می ماند.
اطلاق تاریخ بندگی اعتباریت خود را از کدام گفتمان و نظام معرفتی می کیرد؟ با کدامین پیش فرض های نظری معرفتی به این نتیجه گیری رسیده اید که انسان عصر جدید آزاد است و بنده نیست؟ تعریف شما از آزادی چیست و ذیل کدام نظام معرفتی است؟ مگر به تعبیری دیگر انسان کنونی بنده خدایان جدید در شکل و شمایل جدید نیست؟
بنده پول و سرمایه، بنده مقام و جایگاه و قدرت، بنده سلبریتی هایی که ارتش مجازی میلیونی دارند و ...!
چگونه و با چه ایدئولوژی و ذیل کدام گفتمان شما به دفاع از بدن و نقد سرکوب بدن در عصر قدیم می پردازید؟ بدنی که ابژه و کالای سرمایه داری در قالب پورن و مدل لباس و ابزارمصرف شده است چگونه و با چه مقیاس و هنجاری با ارزش تر از بدنی است که حرمت الهی دارد و برهمه جز محرمان پوشیده بایست بماند و مرکب انسان برای رسیدن به آزادی معنوی است؟ مقصود من از این قیاس نه نشان دادن برتری یکی بر دیگری بلکه نشان دادن همان خطایی است که در استدلال شما وجود دارد همان خطایی که شما خود به درستی بر دیگر کاسبان بازار مولوی می گرفتید.

تقلیل مولوی به سهم فروشی در بازار فرهنگی عصر قدیم ایرانی تعمیم خطایی است که کاسبان بازار امروز برای فروش همان سهم صف بسته اند.
Audio
انتقاد صریح دکتر محمدحسن علایی از دکتر حسن محدثی پیرامون اظهارات وی در وبینار "ایرانیان و میراث عرفانی"

@sociologicalperspectives
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️انتشار نقدهای وارده به‌منظور تقویت فرهنگ نقد و نیز به احترام تلاش ناقدان محترم صورت می‌گیرد و الزاما به معنای تایید آن‌ها نیست.👇👇👇


♦️نقدهای دکتر محمدحسن علایی به سخن‌رانی‌ی حسن محدثی در باره‌ی بازار مولوی

https://t.me/sociologicalperspectives/3807

https://t.me/sociologicalperspectives/3808

https://t.me/sociologicalperspectives/3809

#مولوی
#بازار_مولوی
#دکتر_علایی
#مولوی‌فروشی


@NewHasanMohaddesi
Audio
مصاحبه با دکتر محمدحسن علایی
پیرامون کتاب "شریعتي و تفکر معنوی در روزگار سیطره‌ی نیست‌انگاری"!


مصاحبه گر: سعید شیرخانقاه؛
🎗عضو آکادمی وفاق
۱۰ فروردین ۱۴۰۳

@sociologicalperspectives
♦️آرزو می کنم روزی ملت‌ها بر قدرت‌ها حاکم شوند!

دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)


اگر کسی از من بپرسد بزرگترین آرزوی تو چیست؟ بی درنگ در پاسخ خواهم گفت: " آرزو می کنم روزی ملت‌ها بر قدرت‌ها حاکم شوند". این آرزو گر چه در یک گزاره ی کوتاه بیان شده است اما ای بسا ساعت ها بتوانم در خصوص جوانب مختلف آن به تفصیل سخن بگویم؛ اینکه در تمام تاریخ عموم ملت ها مورد استثمار دولت ها، ایدئولوژی ها و سرمایه‌داران بوده است چندان حقیقت پنهانی نیست؛ به قول شریعتی زر و زور و تزویر همیشه بر انسان ها حاکم بوده است و حتی با وقوع پدیده ی عظیمی چون مدرنیته نیز اصل ماجرا عوض نشده است به تعبیری تنها اربابان قدیمی رفته اند و اربابان جدید آمده اند. پس بنابراین می توان صفحات زیادی در خصوص ابعاد این عبارت کوتاه سیاه کرد و شرح آرزومندی را تا سرحدات همه ی ابعاد زندگی بشر تسری دارد. اما امشب به عنوان اولین شب قدر که در میان بخشی از مردم ما از اهمیت ویژه ای برخوردار است  من این آرزو را تنها در یک بعد آن و البته فوری ترین بعد آن به زعم خویش در این یادداشت کوتاه بیان می کنم و آن عبارت است از آرزوی برای رهایی غزه... و دیگر هیچ!
بی تردید تنها نقطه ی امیدی که در روزهای سیاه گذشته در چند ماه اخیر در خصوص مسئله غزه در برهوت سرزمین انسانیت سوسو می زد روشنایی ها و شمع های کوچکی بود که ملت های جهان در حمایت از مردم غزه و فلسطین روشن کردند؛ و همین ایده در آرزوی امشب من مستتر هست؛ اینکه روزی ملت‌ها بر قدرت‌ها حاکم شوند و جهان را از دست این فجایع پایان ناپذیر و دهشتناک رهایی بخشند. هر ژانری از هنر، فلسفه، سیاست، الهیات، ادبیات، رمان و هر چیز دیگری برای من تنها در صورت تمهید لوازم تحقق این آرزو اهمیت و موضوعیت پیدا می کند و لاغیر...

🔶️لینک یادداشت‌های نگارنده در خصوص غزه:
🔸️کلمات از روایت آنچه در غزه می گذرد عاجزند!

https://t.me/sociologicalperspectives/3339
🔸️غزه؛ تحقق عینی جهان نیچه ای!
https://t.me/sociologicalperspectives/3361
🔸️روشنفکران واکنشی دست به کارشدند!
https://t.me/sociologicalperspectives/3375
🔸️برای همه‌ی بازماندگان غزه!
https://t.me/sociologicalperspectives/3415
🔸️مویه‌های شب دهم!
https://t.me/sociologicalperspectives/3596
Audio
🔶️🔸️دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند...

(از سری جلسات حافظ‌خوانی)

♦️دکتر محمدحسن علایی

#حافظ

🎗با آکادمی وفاق به آدرس زیر در ارتباط باشید:

@sociologicalperspectives
♦️یک گفتمان انسجام بخش و وحدت آفرین در شرایط خطیر کنونی واجد چه مولفه های باید باشد؟


دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)


با توجه به اهمیت اتحاد ملی و انسجام اجتماعی در جامعه امروز ایران درخصوص پرسش این جستار در چند محور مطالبی به اختصار تقدیم می گردد امیدوارم با مشارکت مخاطبان عزیز بتوانیم در باب این موضوع که بی تردید برای جامعه ما امری بسیار حیاتی و حائز اهمیت است بیشتر تامل کنیم و در تمهید لوازم تحقق یک گفتمان انسجام بخش برای جامعه در حد توان اهتمام بورزیم. به زعم نگارنده به عنوان مولف کتاب "گفتمان وفاق" که به مثابه یک نظریه اجتماعی مد نظر نگارنده بوده است رفع فقر تئوریک در اداره ی کشور ضرورتی انکارناپذیر است. امروز دردمندان اهل تفکر بی وقفه طرح مسئله ی وفاق و دعوت به وفاق و همگرایی نیروهای جامعه در جهت حفظ منافع ملی را به عنوان یک ضرورت بی چون و چرا برای جامعه در هر مجال و فرصتی که می یابند در میان می افکنند.

🔸️نظریه‌ی حقیقت

برای تمهید یک نظریه ی حقیقت اهل تفکر می بایست در عمیق ترین سطح فلسفی کلمه مسئله فقدان یک هستی شناسی متناسب با زیست جهان جدید برای ایرانیان را در مرکز تأملات خویش قرار دهند. در این سطح کمال مطلوب واکاوی امکان برقراری دیالوگ میان عقلانیت سنتی و عقلانیت مدرن می باشد که ناظر بر نظریه پردازی در سطح هستی شناختی در باب حقیقت می باشد در این سطح بایستی نظریه ای تمهید گردد که امکان برگشت به عالمیت گذشته را سلبا نفی و در مقام ایجاب بر اساس ارزش های عالمیت سنتی و مدرن بدون مطلق انگاشتن آن‌ها، به نظریه‌پردازی مبادرت ورزد که قهرا لوازم نیل به آن به هیج وجه نبایستی امری دم دستی و زودیاب تلقی شود. در این سطح بایستی مواریث ایرانیت، اسلامیت و مدرنیته را برای نیل به نظریه حقیقت به کار بست.


🔸️نظریه‌ی حکمرانی

حاکمیت مستقر برآمده از یک انقلاب مردمی با همه ی مسائل و تهدیداتش در دهه های گذشته به بوته ی آزمون گذاشته شده است من البته معتقدم کفه ی ناکارآمدی ها به دستاوردها سنگینی می کند اما در خصوص ارتقای نظام حکمرانی می بایست با وجه نظر به دستاوردهایی مثل استقلال نسبی تعامل را جایگزین تخاصم کرد و از رابطه ی حکومت و مردم خصومت زدایی کرد بنابراین هر نوع رادیکالیسم و تندروی به صلاح ملک و ملت نیست؛ اما می توان و باید برای بهبود شيوه‌هاي حکمرانی در جهت نیل به نظریه حکومت متناسب با زمان دست به احتیاجات علمی زد و البته لازمه ی آن وجود امنیت نسبی در جامعه است.

🔸️نظریه‌ی حقوقی

در این مورد نیز بایستی نظریه ی روزآمد حقوقی محل امعان نظر اهل دغدغه قرار گیرد و با عنایت به توصیه ی بزرگان مبنی بر این که هر نسلی بایستی نظام حقوقی و قانونی متناسب با خود را داشته باشد بایستی وارد حیطه ی نظریه پردازی شد. با وجود پویش نسلی رخداده در جامعه به رسمیت شناختن اقتضائات سوژه مدرن در ساختار حقوقی کشور از اهم مواردی است که می بایست مورد بازبيني و بازنگری جدی قرار گیرد.

🔸️نظریه‌ی اجتماعی

گفتمان "وفاق ملی" به دنبال تمهید شرایط تحقق آلترناتیوهای ساختاری با مشارکت همه ی نیروهای اصیل فارغ از گرایشات ایشان برای توسعه ی ایران عزیز است. در این سطح تنوعات قومیتی و جنسیتی و انواع کثرات از نوگرایان تا سنت‌گرایان ذیل یک نظریه به رسمیت شناخته می شود.
وقتی درد توسعه نیافتگی تاریخی به واسطه ی عموم نخبگان جامعه تشخیص داده شود؛ اولا نوعی وفاق بین گرایشات مختلف حاصل می گردد. و ثانیا در سایه ی همین وفاق بر سر "درد مشترک" با برایند نیروهای متفرق و تشریک مساعی ایشان برای وصول به نسخه ی شفا و تمهید الترناتیوهای ساختاری رفته رفته برای علاج مصائب مبتلی به جامعه امکانی سر بر می آورد!

🔸️نظریه‌ی دفاعی و ديپلماسي

برای اینکه قدرت دفاعی و نظامی برای حفظ مرزهای میهن، حاکمیت، تمامیت و استقلال کشور را داشته باشیم بایستی مولفه های این توان را بشناسیم و ارتقا دهیم. عرصه های فرهنگی را به اهلش بسپاریم. و از امنیتی سازی این میادین بپرهیزیم. برای روشنفکران نقش قائل باشیم. اقتضائات میادین گوناگون سیاسی اجتماعی و فرهنگی را به رسمیت بشناسیم. حداقل های معیشت اقشار آسیب پذیر و مستضعف را تامین کنیم.  قدرت بازیگری و دیپلماتیک خود در عرصه جهانی را ارتقا دهیم. اوضاع وخیم اقتصادی را بهبود بخشیم. از خروش دهک های پایین پیشگیری کنیم.
بدانیم جلوی پروپاگاندای نظام سلطه؛ بدون نقش دادن به اهل فرهنگ و روشنفکران خودآکاه نمی توانیم بیاستیم. رویگردانی نسل های جدید و ضعف های خود را در عرصه ی رسانه و غیره به گردن روشنفکران نیاندازیم.
مناظره دکتر محمدحسن علایی و دکتر بیژن عبدالکریمی در باب "روشنفکران و نظام سلطه جهانی"
انصاف نیوز

آیا روشنفکران ما در جهت درست تاریخ ایستاده‌اند؟
بیژن عبدالکریمی، اندیشمند و پژوهشگر علوم انسانی، در کانال تلگرامی خود مطلبی با عنوان «آیا روشنفکران ما در جهت درست تاریخ ایستاده‌اند؟» نوشته‌است که متن کامل آن را در ادامه می‌خوانید:

«پس از آن که در دو نشست تلگرامی سه‌شنبه‌‌شب‌های کانال و گروه تلگرامی خود، در اسفندماه سال گذشته، با عنوان «ما و جهان سلطه»، که به بحث از وجود مناسبات هابسی در روابط بین‌الملل و لذا وجود یک نظام سلطه به سرکردگی غرب و آمریکا و عدم قرار داشتن این مسأله در کانون ملاحظات بخش وسیعی از روشنفکران و فعالان سیاسی و اجتماعی کشور و حتی عدم التفات آنان بدان و بدتر از همه همسو شدن تحلیل‌های این شبه‌روشنفکران با تحلیل‌های غرب و بازی کردن در زمین دشمنان مردم و سرزمین ایران پرداختم‌ــ و این بحث هنوز در مراحل مقدماتی آن قرار داردــ دوست عزیز و برادر بزرگوارم، جناب دکتر محمدحسن علایی، که یکی از دانش‌آموختگان دلسوز و دغدغه‌مند رشتۀ جامعه‌شناسی کشورمان هستند، در آخرین هفتۀ سال گذشته، به مباحث مطروحۀ مقدماتی اینجانب در آن نشست‌ها انتقاداتی داشتند. به همین دلیل ما با یکدیگر وارد گفت‌وگوی نوشتاریِ صمیمانه‌ای شدیم که امیدوارم این رویه به یک سنت حسنه در دیار ما تبدیل گردد.

https://ensafnews.com/501263/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86%D9%81%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%87%D8%AA-%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%A7%DB%8C%D8%B3%D8%AA/
🔶️لینک یادداشت‌های دکتر محمدحسن علایی در خصوص غزه
باز نشر به مناسب روز قدس:

🔸️کلمات از روایت آنچه در غزه می گذرد عاجزند!

https://t.me/sociologicalperspectives/3339
🔸️غزه؛ تحقق عینی جهان نیچه ای!
https://t.me/sociologicalperspectives/3361
🔸️روشنفکران واکنشی دست به کارشدند!
https://t.me/sociologicalperspectives/3375
🔸️برای همه‌ی بازماندگان غزه!
https://t.me/sociologicalperspectives/3415
🔸️مویه‌های شب دهم!
https://t.me/sociologicalperspectives/3596
🔸آرزوی رهایی ملت ها!
https://t.me/sociologicalperspectives/3812
Audio
♦️پیرامون شعر معاصر و تجربه مدرنیته!

🎙دکترمحمدحسن علائی
(جامعه‌شناس)


۱۶ فروردین ۱۴۰۳

@sociologicalperspectives
یک گفتمان انسجام بخش و وحدت آفرین در شرایط خطیر کنونی واجد چه مولفه هایی باید باشد؟

دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)


🔸روزنامه همدلی

۱۸ فروردین ۱۴۰۳

https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2391&page=8
Forwarded from دیدارنیوز
🔴مناظره متنی محمدحسن علایی، جامعه‌شناس با بیژن عبدالکریمی، استاد دانشگاه

🔹روشنفکران ایران چه موضعی نسبت به «گفتمان نظام سلطه جهانی» عبدالکریمی دارند (قسمت دوم)

🔹روز ۶ فروردین‌ماه قسمت اول از مناظره متنی محمدحسن علایی جامعه‌شناس با بیژن عبدالکریمی، استاد دانشگاه درباره «گفتمان نظام سلطه جهانی» را در دیدارنیوز خواندید، در این مطلب می‌توانید قسمت دوم این مناظره را بخوانید.

جهت مشاهده متن مناظره کلیک کنید

#دیدار_نیوز
@didarnews1| @didarnewsir
Audio
🔶️🔸️سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد...

(از سری جلسات حافظ‌خوانی)

♦️دکتر محمدحسن علایی

#حافظ

🎗با آکادمی وفاق به آدرس زیر در ارتباط باشید:

@sociologicalperspectives