آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛
1.57K subscribers
777 photos
209 videos
119 files
1.36K links
محمد حسن علایی
دکترای جامعه شناسی نظری فرهنگی
مولف کتاب "گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک" و "شریعتي و تفکر معنوی در روزگار سیطره‌ی نیست‌انگاری"
ارتباط با مدیر کانال
@Dr_Mh_Alaei

صفحه اینستاگرام:
http://www.instagram.com/dr.alaei.sociology
Download Telegram
🌑باقر پرهام، مترجم و پژوهشگر فلسفه، در ۸۸ سالگی از دنیا رفت.

به گزارش ایسنا، رامین پرهام، فرزند این مترجم با اعلام این خبر در صفحه شخصی خود نوشت:

«بابا کتاب داد.
بابا رفت.
باقر پرهام (۹ تیر ۱۳۱۴ - ۷ خرداد ۱۴۰۲)»

باقر پرهام (۱۴۰۲-۱۳۱۴) زاده رودبار بود و کتاب‌هایی که در حوزه فلسفه و جامعه‌شناسی ترجمه کرده همچنان  تجدید چاپ می‌شوند از جمله سه اثر معروف هگل، گروندریسه کارل مارکس و کتاب مطالعاتی درباره‌ طبقات اجتماعی نوشته ژرژ گورویچ.
«درباره تقسیم کار اجتماعی»، «صور بنیانی حیات دینی»  از امیل دورکیم، «هانری کوربن: آفاق تفکر معنوی در اسلام» نوشته داریوش شایگان،  «مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه‌شناسی» از رمون آرون، «اقتدار» از  ریچارد سنت، «مطالعاتی در آثار جامعه‌شناسان کلاسیک» از  ریمون بودون، «مقدمه بر فلسفه تاریخ هگل» نوشته  ژان ایپولیت، «تاریخ فلسفه در قرن بیستم» نوشته  کریستیان دولاکامپانی، «استقرار شریعت در مذهب مسیح»، «پدیدارشناسی جان» و «پیشگفتار پدیدارشناسی جان» از گئورگ ویلهلم فریدریش هگل، «ماجرای اقامت پنهانی میگل لیتین در شیلی» نوشته گابریل گارسیا مارکز، «حقوق طبیعی و تاریخ»  از لئو اشتراوس،  «نظم گفتار» از  میشل فوکو، «مبانی جامعه‌شناسی» نوشته هانری ماندراس و ژرژ گورویچ و «در شناخت اندیشۀ هگل» از روژه گارودی از جمله آثار اوست.
https://www.instagram.com/p/Cs1YoJ-KUhy/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
جمع نقد تجدد و درد توسعه نیافتگی در آثار داوری!


به گزارش خبرگزاری ایکنا در ادامه نشست داوری در ترازوی داوری دکتر محمدحسن علایی با عنوان «داوری، فیلسوف زمان‌اندیش» سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

استخدام تعبیر فیلسوف زمان‌اندیش برای داوری با عنایت صورت گرفته و روشن است در گستره ایران فرهنگی اطلاق فیلسوف به یک متفکر با اتکا به حوزه فعالیت‌های او ممکن است و داوری چه بسا نخستین متفکر ایرانی در دوران معاصر است که همه تلاش‌های او معطوف به تثبیت فکر فلسفی در ایران بوده است. در برابر ارزیابی‌های شتاب‌زده و کنش‌های مبتنی بر ایدئولوژی داوری با اتکا به تفکر فلسفی به فلسفه به عنوان یک حوزه مستقل همت گماشته است. البته در این راه دشوار فلسفه را همواره در نسبت با زمان فهم کرده و فهمانده است.

امروز نقد داوری را باید یک قدم مهم در تقویم تفکر فلسفی در ایران تلقی کنیم و از مواجهه پدیدارشناسانه داوری با مسئله ایران درس بیاموزیم و درصدد فهم و تکمیل آن در بیاییم. یکی از پرسش‌های منتقدان داوری جمع نقد تجدد و درد توسعه نیافتگی در آثار داوری است. در گذر زمان داوری از اولی کاسته و به دومی افزوده است یعنی داوری اول، بیشتر ناظر به نقد تجدد قلم زده ولی داوری دوم از درد توسعه نیافتگی نالیده است. داوری در کتاب خرد سیاسی می‌نویسد در اثر ماندن میان دو تاریخ قدیم و متجدد، فکر و علم و عمل قوت نشاط ندارد و سهمی که از مصیبت نصیب مردمان می‌شود قابل حساب نیست.

داوری در کتاب نقد تجدد طی مصاحبه‌ای در پاسخ به امکان تقسیم‌بندی تفکر وی به دوره‌های مختلف چنین می‌گوید؛ همه آدم‌ها یک و دو و سه دارند ولی باید توجه کنیم این درختی که روزی نهال بود ولی بزرگ شد و برگ داد و میوه داد با گذشته خودش تناسب دارد. من معتقدم جهان به انقلاب معنوی نیاز دارد. عالم جدید، عالم تسلط و تملک و تصرف است و من این عالم را عاقبت به خیر نمی‌دانم و خطرناک می‌دانم و فکر می‌کنم ممکن است در طرفه العینی با یک تصمیم کل زمین تبدیل به خاکستر شود. من از انقلاب دفاع می‌کنم ولی فکر نکردم جهان این استعداد را پیدا کرده که یک انقلاب معنوی شکل بگیرد. من خیلی زود چنین چیزی را تمنا کردم. نهایتا اگر می‌خواهیم در این عالم زندگی کنیم یا معنا باید باشد یا با توسعه و زندگی امروز کنار بیاییم.

ایشان در قسمت دیگری تصریح می‌کند؛ نظر من درباره توسعه این نیست که توسعه چیزی باشد که درباره درستی یا نادرستی آن بتوان بحث کرد بلکه توسعه طرحی برای نظم دادن به جامعه است. من از پنجاه سال پیش منتقد تجدد بودم و اگر توسعه را خیر مطلق تلقی کنم از فکر سابق عدول کردم خیر، من عدول نکردم ولی توسعه یک ضرورت است و نمی‌توانیم از آن صرف نظر کنیم. ما ناگزیریم راه توسعه را طی کنیم. این راهی است که نمی‌توان از آن صرف‌نظر کرد و چون چنین است باید به فکر برنامه‌ریزی توسعه باشیم و برنامه نیازمند شناخت است. جهان توسعه نیافته و در حال توسعه، اگر می‌خواهد به توسعه برسد باید طرح و برنامه داشته باشد. اگر می‌خواهیم از تجدد غربی بیرون بیاییم باید از درون آن بگذریم چون توسعه همه جا را گرفته است. توسعه موکول به درک آینده و صرف همت در ساختن آن است. وقتی از جهان توسعه نیافته سخن می‌گوییم نسبت توسعه و تجدد را در نظر می‌گیریم چون توسعه نیافتگی مربوط به جهان مدرن است و از نظر داوری توسعه نیافتگی وضع جامعه‌ای است که می‌خواهد متجدد شود ولی نشده است.



https://iqna.ir/fa/news/4144162/%D8%BA%D9%84%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AA%D9%88%D8%AC%D9%87-%D8%A7%D9%88-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%84%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
Audio
داوری فیلسوف زمان‌اندیش!
(از نقد تجدد تا درد توسعه نیافتگی)

دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
۷ خرداد ۱۴۰۲

سمینار "داوری در ترازوی داوری"
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
@sociologicalperspectives
به سوی گنبدت امشب دلم کشیده عجیب
مبارک است قدوم تو یا امام غریب
کبوترانه اگر می شدم مقیم حرم
نبود مرغک دل دم به دم اسیر حبیب
اگر که درد تو درمان عاشقانت هست
مرا ز درد تو اکنون چه حاجتی به طبیب
نه صبر بعد چنین هجر نیست چاره کار
تبه شد از من بی دل دگر توان شکیب
مسیح حضرت عشقم نه آق نوح نبی
که زائر تو به زنجیر عشق گشته صلیب
رضای عشق همانا که در رضایت توست
به سوی گنبدت امشب دلم کشیده عجیب
...
📣 انتشار فایل‌های صوتی سخنرانی‌های سمینار دو روزه "داوری در ترازوی داوری" در بخش چندرسانه‌ای وبگاه پژوهشگاه

«داوری» در ترازوی داوری/۷خردادماه/۱۴۰۲

https://www.ihcs.ac.ir/fa/news/23892
«داوری» در ترازوی داوری/۷خردادماه/۱۴۰۲

https://www.ihcs.ac.ir/fa/news/23896

#فایل_صوتی #داوری

🍀🍀
@ihcss



@seyedjavadmiri
Forwarded from اتچ بات
💠«جامعه شناسی علم شناخت واقعیت اجتماعی است»

🌎اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده است. با انتشار آن در کانال های مختلف، به ترویج بینش جامعه شناختی کمک کنیم.

             به احترام قلم و اندیشه
                      باقر پرهام
                         ۱۴۰۲/۳/۷- ۱۳۱۴/۴/۹
      پژوهشگر و مترجم جامعه شناسی

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
محمد هدایتی
🔘آمیزش افق‌ها
@fusionofhorizons

عادل سجودی
🔘جامعه شناسی گیلان
@GILsociologist

کاوه فرهادی
🔘جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی یاریگری؛ توسعه پایدار و زیست‌بوم‌داری
@kaveh_farhadi

سعید معدنی
🔘هفت اقلیم
@Saeed_Maadani

مسعود زمانی مقدم
🔘روش‌شناسی کیفی
@qualitative_methodology

مصلح فتاح پور
🔘آسیب های اجتماعی گیلان
@socialproblemsguilan

فریبا نظری
🔘جامعه شناسی گروه‌های اجتماعی
@Sociologyofsocialgroups

محمدحسن علایی
🔘رویکردهای جامعه‌شناختی؛ گفتمان وفاق
@sociologicalperspectives

علی نوری
🔘خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
@iranian_familyy

حسین شیران
🔘جامعه‌شناسی شرقی
@OrientalSociology

ح.ا.تنهایی
🔘جامعه شناسی تفسیری، نظری و درمانی ایران
@hatanhai

فاطمه موسوی ویایه
🔘زنان و مسائل اجتماعی
@women_socialproblems

حجت اله عباسی
🔘کانال مطالعات رسانه و ارتباطات
@mediaresearches

🔘کانال علمی مطالعات زنان
@womenstudiesisaorg

مهتا بذرافکن
🔘زنان روستایی، عشایری و اکوفمنیسم
@ruralwomenissues

رضا تسلیمی طهرانی
🔘جامعه‌شناسی عمومی
@taslimi_tehrani

احمد فعال
🔘تحلیل های نظری در جامعه شناسی و سیاست
@bayane_azadi

بی تا مدنی
🔘مطالعات فمینیستی تفسیری پرگمتیستی
@sociology_of_sport

مسعود زمانی مقدم
🔘مقالات و یادداشت‌ها
@masoudzamanimoghadam

▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔗Click here to join us:

🆔 @madanibita
🆔 @dr_shirinvalipouri
🆔 @Mohamadzeinaliuna
لینک مجازی نشست

https://b2n.ir/k06494




این نشست شنبه ۱۳ خرداد ساعت ۱۰ الی ۱۲ برگزار خواهد شد و برای شرکت‌کنندگان "گواهی حضور" صادر خواهد شد.

@seyedjavadmiri
Audio
سخنرانی بیژن عبدالکریمی، با عنوان «هنر از دیدگاه هایدگر»، در دانشگاه سوره، ۱۱ خردادماه ۱۴۰۲
Audio
✅️معرفی اجمالی کتاب "کنشگران مرزی"

دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)

۱۲ خرداد ۱۴۰۲

@sociologicalperspectives
در بن بست تاریخی وضع عسرت را اندیشیدن!

داوری در حیطه ی  تفکر هرگز نومید و منفعل و  افسرده و پژمرده نیست زیرا  نویسنده نومید نمی تواند مسئله سترگ توسعه را با چنین باریک بینی و نکته دانی ای طرح و شرح کند. شادی و خوشنودی ازوضع بن بست و دفاع از استمرار آن ، اساسا نیازی به فلسفه ورزیدن و اندیشیدن  ندارد  و کار هر اپوزیسیون سیاست زده ای می تواند به شمار آید . اندیشیدن به توسعه / توسعه نیافتگی ضرورتی است برخاسته از درد و رنجی جانکاه، دردی که سرآغاز تفکر فلسفی است.
توسعه گامی به پیش نهادن، حرکت، تغییر، صیرورت،  تازه کردن نگاه و اندیشه و عمل  است  و این امر هرگز با یاس و ایستایی و انفعال و در بن بست ماندن سازگار نیست. بحث از توسعه  بحثی درشرایط امکان و اسباب و علل مُعدّه آن است و این بحث راهگشایی و عزیمت و امید را پیش فرض می گیرد. مباحث اخیر او درباب توسعه / توسعه نیافتگی و عوامل و موانع و اقتضائات و التزامات وانتظارات و مرزها و محدودیت های آن  مساهمتی جدی در  بحث های نظری این دوره تاریخی خاص  ایران است. اما تمام ایراد و اشکالی که منتقدان داوری مطرح می کنند آن است که او چگونه از توسعه سخن می گوید در حالی که زمانی تجدد ( مدرنیته ) و غرب متمدن و فلسفه جدید  را ضعیف و ناتوان و در پایان راه تصور می کرده است ؟ به دیگر سخن ، طرفدار توسعه لزوما باید هواخواه غرب و مدرنیته ونظم و نظام سیاسی و اجتماعی غرب باشد اما او نیست؟  این خرده گیری  از یک حیث درست است اما پرسش آن است که آیا داوری این وضع فلک زدگی توسعه نیافتگی را بر آن غرب مدرن که هنوز بسامان و هماهنگ و استوار است ترجیح می دهد؟ به عبارت دیگر ، آیا او از عقب ماندگی و آشفتگی و بدبختی و فقر و فلاکت واستبداد و اختناق در برابر ترقی و مدنیت و نظم و قانون و دانش و فراوانیِ روزی و ثروت و برابری و آزادی طرفداری می کند؟ قدر مسلم آن است که هیچ متفکری  نمی تواند چنین کند علی الخصوص کسی که آشکارا از طرح  توسعه علمی و فرایند آن می گوید و می نویسد.
اگر او از ضعف مدرنیته گفته ، مقصودش آن نبوده که مدرنیته غربی ناتوانتر از شبه تجددِ کاذبِ خاورمیانه ای  شده است! اگر او از ضعف مدرنیته گفته، منظورش آن نبوده است که ما در علم و تکنیک و هنر وفلسفه آن قدر نیرومند شده ایم که می توانیم به غربیان درس بدهیم!
اگر او از ضعف مدرنیته گفته، مرادش آن نبوده که زوال و انحطاط و اضمحلال غرب کامل شده ، اروپا و آمریکای شمالی تماما نابود گشته و از آن پس خاورمیانه و بویژه ایران به مرکز مدرنیته و قدرت و صنعت و نظم و قانون و دموکراسی مبدل شده است ! مقصود او ازضعف مدرنیته، ظهور اندیشه  پست مدرن است . در اندیشه پست مدرن، بسیاری از مبادی و مبانی مدرنیته به پرسش و چالش گرفته می شوند. اما پست مدرن هنوز در مرحله فکری آغازین اش است و هنوز به صورت واقعیت تاریخی و حقیقت عینی غرب در نیامده است، یعنی  درست است که غرب خودش  را نقد می کند اما هنوز همه امور و کارهایش بر مدار  اصول مدرنیته و روشنگری می چرخد.
دوره ی تاریخی پست مدرن هنوز فعلیت و تحقق نیافته است و تفکر پست مدرن در مرحله نقد کنونی اش بیشتر به تمامیت یافتن " طرح ناتمام مدرنیته " مدد رسانده است تا به بدیل مدرنیته مبدل شدن . متفکر بزرگ آلمانی تمام انتقادات اش از متافیزیک غرب و تمام تفکرات اش را در این باب به بذرهایی همانندکرده است که شاید در پس فردای تاریخ غرب از دل خاک متافیزیک سر در آورند،  شکوفا شوند و گل دهند. بی تردید، او از سلطه وسیطره بیش از حد و اندازه متافیزیک و مدرنیته بهتر از ما آگاه بوده است و نیک می دانسته که دوره بشرانگاریِ متافیزیک به این سهولت به پایان نخواهد رسید، همان فیلسوفی که بارها از " پایان فلسفه " و " غلبه بر متافیزیک " و  پایان های دیگر سخن گفته است .  ندیده ام  که او درباره ی آغاز دوره ای دیگر از تاریخ غرب  که اومانیسم و نیهیلیسم را پشت سر گذاشته باشد، نظر صریح و واضحی ابراز کرده  باشد هرچند از " تفکری دیگر " سخن به میان آورده است .
 داوری ضمن همسخنی با برخی از متفکران پست مدرن، به قوت و قدرتِ بی نظیر غرب و مدرنیته اذعان دارد او مدرنیته را حاصل فلسفه وعلم و ادبیات و هنر جدید می داند و نیک آگاه است که چِنین بنای مستحکمی به این سهولت نمی لرزد، بنایی تاریخی که از روی هوس و خودخواهی و تعصب و جهل ساخته نشده بلکه دقیقا بر اثر علم جدید و فلسفه( سوبژکتیویسم دکارتی و ایدئالیسم آلمانی) و تکنیک جهانگیر تکون یافته است. در غرب متافیزیکِ سوژه و عقلانیتِ مدرنیته ودرایت و قدرتِ تکنیک همچنان به حیات جمعی و مدنی نظم و توان و تدبیر می بخشد غربیان هنوز بر طبق مفاهیم و مقولات و خواست ها و احکام و قوانین روشنگری زیست می کنند. از همین روست که داوری اردکانی از "خرد" حاکم بر جوامع غربی و غایب از حیات جمعی ممالک خاورمیانه بخصوص ایران یاد می کند.

*برگرفته از سایت "فرهنگ امروز"
بــــــــــــا دلِ تنگ به ســـوى تو سفر بايد كرد
از ســـــــــــر خويش به بتخانه گذر بايد كرد
پيــــــــر مـــا گفت: ز ميخانه شفا بايد جست
از شفـــــــــــا جستنِ هر خانه حذر بايد كرد
آنكــــه از جلوه رخسار چو ماهت پيش است
بى‏گمـــــــــــــــان معجزه شقِّ قمر بايد كرد
گــــــــــــــر درِ ميكـــده را پير به عشاق گشود
پس از آن آرزوى فتــــــــــــح و ظفـر بايد كرد
گـــــر دل از نشئه مى، دعوى سردارى داشت
به خــــــــود آييــد كه احساس خطر بايد كرد
مـــژده اى دوست كه رندى سر خُم را بگشود
بـاده نــــــوشان لب از اين مائده، تر بايد كرد
در رهِ جستن آتشكـــــــــــــــده سر بايد باخت
به جفـــــــــــا كارى او سينه، سپر بايد كرد
ســـــر خُـــــــم باد سلامت كه به ديدار رخش
مستِ ســــــــــــاغر زده را نيز خبر بايد كرد
طــــرّه گيسوى دلدار به هر كوى و درى است
پس به هر كوى و در از شوق سفر بايد كرد
 
🔹 در امتداد سلسله گفتگوهای  کنشگران اجتماعی و مردم با فعالان محیط زیست؛ مدرسه روزنامه نگاری کمپین مردمی حمایت از زاگرس مهربان برگزار می کند


عنوان جلسه :

*مفهوم وطن و رابطه آن با محیط زیست*


با حضور :

👈  *سید جواد میری دکترای تخصصی جامعه‌شناسی از دانشگاه بریستول انگلستان و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی*

🔹  این جلسه به صورت آنلاین و پرسش و پاسخ خواهد بود.


🔹 لطفا قبل از شروع جلسه برای پیوستن به اتاق صرفا مرورگرهای فایرفاکس، کروم و اپرا را نصب و از طریق لینک زیر به اتاق گفتگو وارد شوید👇

https://www.skyroom.online/ch/zagrosmehraban/goftogohayeab

🔹 نکته : تا روز برگزاری نشست در *روز یک شنبه ۱۴ خرداد  ساعت ۹ شب*  اتاق تعطیل است؛ پس از گشایش اتاق از طریق ایکون گزینه ورود مهمان به این اجتماع  بپیوندید
نقش سوژه های مستقل دانشگاهی در دمیدن روح امید به کالبد بی جان آکادمی!

دکتر محمد حسن علایی (جامعه شناس)


در ابتدا می بایست به ذکر چند نکته در ایضاح اجمالی "سوژه مستقل دانشگاهی" بپردازیم. سوژه ی مستقل دانشگاهی به واقع می بایست از تعصب ورزی دفاعیه گرایانه از هر گونه ایدئولوژی منحصربفردی بپرهیزد خواه ایدئولوژی جریان مسلط و گفتمان رسمی، خواه ایدئولوژی های روشنفکرانه ی متکی به عقلانیت عصر روشنگری؛ سوژه ی مستقل دانشگاهی از واقعیت ها به سوی ایده ها حرکت می کند و خلاف آن را معارض با اخلاق پژوهش قلمداد می کند.
سوژه ی مستقل دانشگاهی حضوری فعال در حوزه ی عمومی دارد و خود را نسبت به ارتقا سطح زندگی و تامین زیست انسانی و امنیت روانی شهروندانش متعهد می داند.
سوژه مستقل دانشگاهی تلاش می کند تا شکاف میان بخش هایی از نخبگان علمی و قدرت سیاسی را کاهش داده زمینه ی هم افزایی ها را فراهم سازد.
سوژه ی مستقل دانشگاهی نیم نگاهی به منافع ملی دارد و تلاش می کند خویش را در قامت یک متفکر ملی در سپهر علم معرفی کند. و به معنای واقعی کلمه، به وحدت همه ی گروه ها و جریان ها با همه تنوع و تکثرشان حول منافع ملی باور دارد.
سوژه ی مستقل دانشگاهی نه به رزومه سازی شخصی و کناره گیری از متن حیات اجتماعی می پردازد، و نه شان معلمی خود را تا سرحد عمله مواجب بگیر نظام دیوان سالاری تقلیل می دهد.
اتخاذ رویکردهای پدیدارشناختی و وفادار به پدیدارها را از دیگر ویژگی های متمایز کننده ی چنین سوژه ای می توان تلقی کرد.
حیات محیط های آکادمیک در وهله ی نخست صرف نظر از ساختارهای نهادینه شده، در گرو نقش و جایگاه سوژه های مستقل و پویایی هست که به واقع دل در گرو حقیقت دارند و جز تعهد به آن به هیج مصلحت دیگری نمی اندیشند.
گشودن باب تفکر اصیل انتقادی و دمیدن روح حقیقت جویی در کالبد آکادمی وابسته به حضور چنین سوژه های خودآگاه به شرایط اینجایی و اکنونی و آشنا با سنت تاریخی خویش می باشد که زیست جهان مدرن را به رسمیت شناخته اند و در ساحت کنش و اندیشه ورزی از معاصریت برخوردارند و به زبان تفکر سخن می گویند زبانی که گران بار از ارزش نبوده و گشوده به دیگریست و در مقام گفتگو با هر صاحب سخنی، حاضر می شود. و صرفا به مونولوگ درون معدودی از هواداران نمی پردازد.
تلاش برای گفتگو با توده مردم و قدرت سیاسی و روشنفکران به موازات هم در همه ی تلاش های نظری و عملی این متفکر دغدغه مند هماره حضور دارد.
با یک وجه نظر خوش بینانه؛ شاید بتوان به تولد چنین سوژه هایی در آینده ی حیات آکادمیک کشور امیدوار بود. به شرطی که نسبت به اساتیدی که از جان برای اعتلای فرهنگ این کشور مایه می گذارند، ناسپاسی نکرده، آگاه باشیم که برخی بدخواهان امیدِ این جوانان و دانشجویان؛ پویایی فکری جامعه دانشگاهی و همین معدود سرمایه های فکری جامعه را هدف حملات خویش قرار داده اند که بر ماست در مقام اهل فرهنگ در حمایت از ایشان و مراقبت از این سرمایه ها همت بگماریم.
امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی20
دکتر بیژن عبدالکریمی
🎧 موضوع:

«امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی»



💠 نشست اول

💠 نشست دوم

💠 نشست سوم

💠 نشست چهارم

💠 نشست پنجم

💠 نشست ششم

💠 نشست هفتم

💠 نشست هشتم

💠 نشست نهم

💠 نشست دهم

💠 نشست یازدهم

💠 نشست دوازدهم

💠 نشست سیزدهم

💠 نشست چهاردهم

💠 نشست پانزدهم

💠 نشست شانزدهم

💠 نشست هفدهم

💠 نشست هجدهم

💠 نشست نوزدهم

نشست بیستم





🔻برگزار شده در نشست‌های مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی


🗓تاریخ ۰۹ خرداد ۱۴۰۲


فرمت: mp3
حجم:   10.4MB
مدت زمان:۰۰:۳۰:۱۴

#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی

گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
عالی ترین روایت بودن را
با من بگو در این میانه چه کس بسرود؟

ماییم و یک روایت نافرجام؛ ماییم و یک حکایت بی آغاز
ماییم و یک فسانه ی بی مبدأ؛ ماییم و یک گذرگه بی مقصد؛

باری بگو کدام یک از ماییم آنی که یک روایت عالی داشت
از ما کدام مرد کدامین زن
عالی نواخت نغمه ی بودن را

دیریست من به خویش نظر دارم
گویی تمام هستی من هیچ است
نوری به قلب خویش نمی یابم

شاید کمی امید، کمی ایمان
تنها نجات بخش زمین باشد
اما امیدوار نی ام دیریست
مومن به کردگار نی ام چندیست

من را بهل؛
تو باز بگو ای دوست!
زیباترین روایت بودن را
آیا کدام طرفه کسی بسرود؟
https://www.instagram.com/p/CtHiI2VOux_/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
🔶️بار جلیل اندیشیدن در برهوت!

چشم به دنیایی باز کردیم که در خانه و محله و مدرسه خود را در کنف سایه‌ی قدرت خدایی مقتدر پنداشتیم، در سرزمینی که در قلب پرچم سه رنگش نام الله حک شده بود، مردمانی که تافته‌ای جدابافته بودند، فرزندان آخرین انقلاب و پیروان آخرین رسول، مفتخر به آبیاری خاک وطن با خون مخلص‌ترین و پاک‌ترین جوانان این مرزوبوم، هرکداممان چندین سوره‌ی آسمانی و چندین سرود انقلابی را از بر داشتیم.
نام‌هایمان محمد و علی و عباس و فاطمه و زینب و زهرا، وارثان حافظ و سعدی و مولانا، بلندپروازی و جانبازی برایمان مفهوم بیگانه‌ای نبود و برای زیبایی و عشق شعر می‌سرودیم و جان قربان می‌کردیم. دوران کودکی و نوجوانی‌ام در کمال حیرت و با وجود عدم تناسب با حال و هوای آن دوران و در عین صغارت سن با تمام وجود به خواندن قرآن و حتی برخی تفاسیر و ادعیه و چندین و چند مجلد از کتب عرفانی و کتب شاعران بزرگ ایران زمین که از اتفاق در دسترس داشتم گذشت.
حیف از این همه رنج بشر در رهگذارت!
از ما چند تنی هم که راه اندیشه را به جدوجهد پوییدند به طرز وحشتناکی غریب‌اند، چندان که همدیگر را حتی به‌جا نمی‌آورند. قبل از آنکه بادهای ناموافق همه چیز را از ریشه بکند شجریان گوش دادیم و شریعتی خواندیم، هوش کردیم که تفکر در سایه‌ی تفکر ممکن می‌‌شود و خود را مجاب کردیم که چاره‌ای نیست جز خانه کردن در تقدیر. شدیم همین تحفه‌ای که اکنون هستیم یک دهه‌شصتی اندیشه‌ورز، گونه‌ای منحصربه‌فرد و مع‌الأسف در حال انقراض، آزمون دشواری است. حالا، انتقال بذرهای اندیشه از نسل قبل نه به نسل بعد، که به قعر گور، دیگر چه جای تدبیر حمل مشعله‌ای در ظلام.
یکی از تفریحات دائمی من و برخی هم‌قطارانم زیرورو کردن چندین و چندباره‌ی تاریخ انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر ایران، تاریخ منورالفکری و انقلاب مشروطه و حتی تاریخ اسلام بود که عرفان نامی از دوستان در این فقره الحق و الانصاف ید طولایی داشت. سخن گفتن از تجارب چهل‌ساله‌ی انقلاب برای جمع کوچک ما از پرداختن به چه بسیار عیش‌ها و نوش‌ها مغتنم‌تر بود و مثل یک بحث خانوادگی در باب ریشه‌ها و پیوندها همیشه داغ و تازه بود.
آزمون سخت هم‌نسلان من در برزخی به وسعت زندگی! این نوع از زندگی به‌خصوص که نگارنده قصد فاش کم‌وکیف آن را دارد در هیچ کجای تاریخ نظیر ندارد. ما با حضور قاطع خدا آغاز کردیم و با غیبت بی‌انتهای او محکوم به تکراری بی‌پایان شدیم. گفتن ندارد واقع بودگی ما در برزخ تولد در ملکوت خدا و آرزوی مرگ تحت حاکمیت مطلق نیهیلیسم بی‌خدایی چیزی نبود که به ما فرصت اندیشیدن بدهد. ما حق انتخاب نداشتیم، لوح سفیدی که با چنین فرجامی مواجه شود یا باید آغازش بسی بسیار شوم بوده باشد و یا لاجرم پایانش، حالا هم از ما هستند اعجوبه‌هایی که به‌تنهایی در پهنه‌ی سوخته‌ی اگزیستانسشان هر روز و هر لحظه چه محشر کبرایی که بر پا نیست، کورانی خانمان‌سوز که زبان از اظهار آن عاجز است.
اما سرگذشت همه‌ی ما به یک جا ختم نشد. از نسل ما گروهی به جریان‌های سیاسی پیوستند، عده‌ای جذب روزنامه‌نگاری و حرفه‌های مشابه شدند، عده‌ای وارد بازار کار شدند، عده‌ای مهاجرت کردند، ولی معدودی که بلندپروازی‌شان به کوتاهی سقف آرزوهای بقیه نبود محکوم شدند به تفکر بر ریشه‌ها و بنیادها، و این‌چنین بر جگر سوخته‌شان داغ بر داغ افزوده شد. برخورداری از حداقل امکانات مادی به جهت فرصت‌های اندک علی‌رغم کثرت تقاضاها بس نبود که مجبور به چشیدن طعم شکست‌های پی‌در‌پی در صحنه‌های اجتماعی‌ـ‌سیاسی شدند و حال بر عُسرت و شکست می‌باید بار جلیل اندیشیدن در برهوت را هم سوار می‌کردند. این تازه اول ماجرا بود. شب تار است و ره وادی ایمن در پیش، دیو انحطاط بر سر هفت‌خوان تحقق خفته بود و هل من مبارز می‌طلبید.

🔸️برگرفته از کتاب "گفتمان وفاق"؛ نقد فرهنگ؛ ۱۴۰۰
Forwarded from سخنرانی‌ها
✍️ دکترمحمدحسن علایی (جامعه شناس)

🖊 ‌کشور شدن کشور!

جامعه امیدوار، به حفظ همبستگی نیروها و کشور شدن کشور می‌اندیشد وهمت می گمارد، اگر بنا باشد معنای محصلی برای "امید" مفروض گرفت، آیا هنوز می شودبرای فرزندان این آب و خاک، از امیدبه آینده ی این وطن ستمکش، سخنی به میان آورد؟!
@sokhanranihaa
ایران قریب به چهل سال پیش انقلاب بزرگی راپشت سرگذاشته است وچه مایه از ایثار و شهادت، به چشم خویش دیده است که توانسته است بماند و درکشاکش دوران دوام بیاورد، پس چرا نشود از امیدبه آینده سخن گفت!؟
ایران درهمان حال که توسعه نیافته هست و توسعه رامسئله اصلی خویش می پندارد، اما به کشورشدن خویش می اندیشد به ملت شدن خویش همت گماشته است واستقلال و آزادی را همچنان ارج می گذارد.

آیاهمین نیروهای حاضر درعرصه ی سیاست آینده ی درخشان ما راتضمین می کند؟، صد البته که هر جریانی که به این وطن عشق می ورزد و همین جریان غالب، برای آبادانی ایران مغتنم شمرده می شوند اماجوانان انقلابی باید بدانند ما علی رغم اینکه به این نیروهای صالح و خدوم که در عرصه اند نیازمندیم به همت و مساعی اهل تفکر نیز نیازمندیم که به مدد گسترش فکر و اندیشه دراین سرزمين و تمهید مقدمات نظری و مقومات ساختاری، بالاخره موانع را از پیش پای توسعه و تعالی ایران وایرانی برداریم. نیروها و جریاناتی هم که مایوس اند باید بدانند تنها فکر و اندیشه می تواند درپویایی و ایجاد گفتمان های جدید به کاربیاید وبه همین جهت بایستی دعوت اهل تفکر رابه بازاندیشی وتامل با آغوش باز بپذیرند.

امید زمانی معنا خواهد داشت که ما همه کنار هم برای آبادی ایران بکوشیم در اینجا و اکنون ایران، صرف تعلق به گرایشات سیاسی و اتخاذ رویکردهای قهرآمیز، کارساز نبوده و نیست و این فکر و اندیشه و ارتقای بینش آحاد جامعه هست که می تواند راه آینده را بگشاید.
اما براستی چه چیزی می تواند موجبات "کشور شدن کشور" را فراهم سازد؟!

در بادی امر آنچه از عبارت کوتاه "کشور شدن کشور" بر می آید، بدیهی می نماید، اما به واقع چنین نیست، کشورهایی که پس از تجربه ی مدرنیته سامان پیشین خویش را از دست دادند و در قامت دولت-ملت خویش را بازآفریده و در صحنه های بین المللی وارد شدند، راه چندان همواری را نپیموده اند.

زندگی بهنجار، که امروز برای اهالی سرزمین خاورمیانه بیشتر به یک رویا می ماند، تنها و تنها در سایه "کشور شدن کشور" رخ می نماید، جایی که تمام وقت، امنیت و آرامش و آزادی از شش جهت در خطر می افتد نمی توان زندگی بهنجار و زیست مسالمت‌آمیز ساکنین آن قلمرو را چشمداشت، و لاجرم بایستی به همه چیز در آن به چشم کوتاه مدت، ناپایدار و بیم زده نگریست.

شاید بشود اولین شرط برای کشور شدن کشور را زیست مسالمت جویانه ی سلایق و گرایشات گوناگون در کنار هم قلمداد کرد، رسیدن به نوعی وحدت در عین کثرت. این مهم البته باید با تغییرات و تحولات اساسی در فرماسیون اجتماعی و هستی اجتماعی یک قوم تاریخی حاصل شود که بی تردید انبوهی از مولفه های اقتصادی و اجتماعی در پیدایش و قوام آن دخیل هست.

عناصر اصلی دخیل در این گفتمان "ایران شدن ایران" برای وضعیت پروبلماتیک امروز ایران عبارتند از:

"توسعه نیافتگی تاریخی" به عنوان مسئله ی اصلی امروز ما

تکثر فرهنگ های محلی، قومیت ها، و عناصر هویت ساز ملی، به عنوان یک امکان و فرصت

"حکمت و معنویت ایرانی" و "اسلام" به عنوان مولفه های بنیادین فرهنگی

بی عدالتی، فقر و شکاف طبقاتی به عنوان پیامدهای فقدان ثروت و عدم تولید ثروت

فشار تحریم های اقتصادی نظام سلطه به عنوان تهدید بیرونی

پروپاگاندای رسانه های خارجی به عنوان برهم زنندگان نظم

نقش و جایگاه روشنفکران به عنوان نیروهای خودآگاه به وضعیت بحرانی کشور

نقش و جایگاه قدرت سیاسی به عنوان نیروی مستقر حافظ منافع ملی

وجود شکاف در وجدان اجتماعی-تاریخی ایرانیان از زمان مواجهه با مدرنیته به عنوان مهمترین شاخصه ی توصیف هستی اجتماعی

وجود دوقطب سنت گرا و نوگرا در جامعه به عنوان دو ملت

"ایران شدن ایران" به عنوان اصلی ترین راهبرد برای تولد یک گفتمان رهایی بخش برای راهیابی به کیفیت گفتمانی بالا، و منطبق با واقعیت های اجتماعی امروز جامعه، "وحدت همه ی نیروها حول منافع ملی" را می‌توان به عنوان مفهوم کانونی چنین گفتمانی قلمداد کرد،که رستگاری همه ی نیروهای جامعه،قومیت ها، شهروندان، قدرت سیاسی و روشنفکران را به نحوی درکنارهم توصیف وتبیین می کند، اما تضمین توفیق آن باتوجه به ابربحرانهای جامعه، به اقبال نیروهای واقعی جامعه و فراگیری این گفتمان در بین آحاد جامعه منوط می باشد، آیا با وجود خلا عظیم گفتمانی درکشور و با فرض درک ضرورت های فوری حیات اجتماعی، گفتمان "ایران شدن ایران" قابلیت برخورداری از مقبولیت عمومی را دارا خواهد بود؟


.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹