▪️دانشگاه چیست؟ ظاهرا طرح این پرسش چندان وجهی نداشته باشد زیرا بیشتر مردم میدانند كه دانشگاه چیست و شاید خود در دانشگاه درس خوانده باشند یا فرزندان و نزدیكانشان در آنجا درس بخوانند.
▫️ پرسشهایی از این قبیل هم كه چرا دانشگاه به وجود آمده و تاكنون منشا چه آثاری بوده و اگر نبود چه نقصان و خسرانی پدید میآمد و... زاید و بیهوده است. هیچ یك از ما نمیتوانیم، بپذیریم كه در كشور دانشگاه نباشد و كار دانش و پژوهش تعطیل شود. پیداست كه كسی نمیگوید دانشگاه نباشد و اگربپرسند دانشگاه چیست به قصد مخالفت نمیپرسند.
▪️ اتفاقا این ما نیستیم كه میپرسیم دانشگاه چیست بلكه اروپاییان و امریكاییان صاحبنظر به دانشگاه و آینده آن میاندیشند.
▫️ دانشگاه باید پروای آینده داشته باشد و یكی از نشانههای توجه به آینده و آینده داشتن پروا ومراقبت است. به عبارت دیگر پروا نداشتن و با غفلت زیستن میتواند نشانه درجا زدن در زمان حال مكرر باشد.
وقتی نمیپرسیم دانشگاه چه كرده است وچه میكند وچه باید بكند پیداست كه بر كار و بارو برنامه و آموزش و پژوهش آن نظارت نداریم و میگذاریم به هرجا میخواهد، برود و هرچه میخواهد بكند.
▫️ پرسشهایی از این قبیل هم كه چرا دانشگاه به وجود آمده و تاكنون منشا چه آثاری بوده و اگر نبود چه نقصان و خسرانی پدید میآمد و... زاید و بیهوده است. هیچ یك از ما نمیتوانیم، بپذیریم كه در كشور دانشگاه نباشد و كار دانش و پژوهش تعطیل شود. پیداست كه كسی نمیگوید دانشگاه نباشد و اگربپرسند دانشگاه چیست به قصد مخالفت نمیپرسند.
▪️ اتفاقا این ما نیستیم كه میپرسیم دانشگاه چیست بلكه اروپاییان و امریكاییان صاحبنظر به دانشگاه و آینده آن میاندیشند.
▫️ دانشگاه باید پروای آینده داشته باشد و یكی از نشانههای توجه به آینده و آینده داشتن پروا ومراقبت است. به عبارت دیگر پروا نداشتن و با غفلت زیستن میتواند نشانه درجا زدن در زمان حال مكرر باشد.
وقتی نمیپرسیم دانشگاه چه كرده است وچه میكند وچه باید بكند پیداست كه بر كار و بارو برنامه و آموزش و پژوهش آن نظارت نداریم و میگذاریم به هرجا میخواهد، برود و هرچه میخواهد بكند.
Forwarded from آریارمنا
Abstracts_of_Congress_on_Revisiting_Reza_Davari's_Philosophy_and.pdf
1.3 MB
🔶️لیست سخنرانی های دکتر محمدحسن علایی؛ منتشر شده در کانال سخنرانیها:
🔸️آخرین سخنرانی ها در حوزه علوم انسانی
فلسفه غرب و اسلامی ، عرفان، روانشناسی، جامعه_شناسی
🆔 @sokhanranihaa
🔊فایل صوتی
♦️ضرورت تمهید امکانات و لوازمات تحقق وفاق ملی!
[بسط "گفتمانهای میانجی" و احیای "حد وسط"]
https://t.me/sokhanranihaa/41625
♦️نقدی بر آرای اخیر دکتر سروش اندر باب حقیقت و روش!
https://t.me/sokhanranihaa/43154
♦️چرا نگرانی متفکر برای جامعه مهم است؟
https://t.me/sokhanranihaa/41036
♦️فلسفه ستیزی در لباس آزادیخواهی- هایدگر نخوانده های هایدگرستیز!
https://t.me/sokhanranihaa/40614
♦️پرسش از چرائی گفتمان وفاق به عنوان ارمغان دو دهه زیست آکادمیک؟!
https://t.me/sokhanranihaa/40182
♦️درآمدی بر واکاوی نسبت فلسفه و جامعهشناسی!
https://t.me/sokhanranihaa/40110
♦️واکاوی مفهوم نیهیلیسم در آرای دکتر بیژن عبدالکریمی!
https://t.me/sokhanranihaa/39299
♦️تاملاتی ناظر به پرسشهای دکتر حسن محدثی درباره نیهیلیسم!
https://t.me/sokhanranihaa/39262
♦️وبینار با عنوان "ضرورت ارتقای تاب آوری در سایه ی حس تعلق به وطن"!
https://t.me/sokhanranihaa/36850
♦️ملاحظاتی پیرامون مناظرات دکتر سروش دباغ و دکتر بیژن عبدالکریمی !
https://t.me/sokhanranihaa/33895
♦️ده نکته در نقد جناب مصطفی ملکیان!
https://t.me/sokhanranihaa/38490
♦️چرا نباید "وفاق" را به تاخیر انداخت؟!
https://t.me/sokhanranihaa/37812
♦️به بهانه روز معلم از شریعتی تا عبدالکریمی!
https://t.me/sokhanranihaa/37317
♦️کشور شدن کشور!
https://t.me/sokhanranihaa/36684
♦سمپوزیوم ملی مساله اجتماعی ایران؛گرامیداشت روز ملی علوم اجتماعی و دکتر غلامحسین صدیقی
🔸مهمترین مسأله اجتماعی ایران چیست؟
https://t.me/sokhanranihaa/34599
سخنران:
دکتر محمد حسن علایی
جامعه شناس
و مولف کتاب "گفتمان وفاق"
🆑کانال سخنرانی ها
https://www.instagram.com/p/ChS5hmmqMdl/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
🔸️آخرین سخنرانی ها در حوزه علوم انسانی
فلسفه غرب و اسلامی ، عرفان، روانشناسی، جامعه_شناسی
🆔 @sokhanranihaa
🔊فایل صوتی
♦️ضرورت تمهید امکانات و لوازمات تحقق وفاق ملی!
[بسط "گفتمانهای میانجی" و احیای "حد وسط"]
https://t.me/sokhanranihaa/41625
♦️نقدی بر آرای اخیر دکتر سروش اندر باب حقیقت و روش!
https://t.me/sokhanranihaa/43154
♦️چرا نگرانی متفکر برای جامعه مهم است؟
https://t.me/sokhanranihaa/41036
♦️فلسفه ستیزی در لباس آزادیخواهی- هایدگر نخوانده های هایدگرستیز!
https://t.me/sokhanranihaa/40614
♦️پرسش از چرائی گفتمان وفاق به عنوان ارمغان دو دهه زیست آکادمیک؟!
https://t.me/sokhanranihaa/40182
♦️درآمدی بر واکاوی نسبت فلسفه و جامعهشناسی!
https://t.me/sokhanranihaa/40110
♦️واکاوی مفهوم نیهیلیسم در آرای دکتر بیژن عبدالکریمی!
https://t.me/sokhanranihaa/39299
♦️تاملاتی ناظر به پرسشهای دکتر حسن محدثی درباره نیهیلیسم!
https://t.me/sokhanranihaa/39262
♦️وبینار با عنوان "ضرورت ارتقای تاب آوری در سایه ی حس تعلق به وطن"!
https://t.me/sokhanranihaa/36850
♦️ملاحظاتی پیرامون مناظرات دکتر سروش دباغ و دکتر بیژن عبدالکریمی !
https://t.me/sokhanranihaa/33895
♦️ده نکته در نقد جناب مصطفی ملکیان!
https://t.me/sokhanranihaa/38490
♦️چرا نباید "وفاق" را به تاخیر انداخت؟!
https://t.me/sokhanranihaa/37812
♦️به بهانه روز معلم از شریعتی تا عبدالکریمی!
https://t.me/sokhanranihaa/37317
♦️کشور شدن کشور!
https://t.me/sokhanranihaa/36684
♦سمپوزیوم ملی مساله اجتماعی ایران؛گرامیداشت روز ملی علوم اجتماعی و دکتر غلامحسین صدیقی
🔸مهمترین مسأله اجتماعی ایران چیست؟
https://t.me/sokhanranihaa/34599
سخنران:
دکتر محمد حسن علایی
جامعه شناس
و مولف کتاب "گفتمان وفاق"
🆑کانال سخنرانی ها
https://www.instagram.com/p/ChS5hmmqMdl/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
Telegram
سخنرانیها
🔊فایل صوتی
✅ضرورت تمهید امکانات و لوازمات تحقق وفاق ملی!
[بسط "گفتمانهای میانجی" و احیای "حد وسط"]
دکتر محمدحسن علایی
(جامعهشناس؛ مولف کتاب گفتمان وفاق)
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
✅ضرورت تمهید امکانات و لوازمات تحقق وفاق ملی!
[بسط "گفتمانهای میانجی" و احیای "حد وسط"]
دکتر محمدحسن علایی
(جامعهشناس؛ مولف کتاب گفتمان وفاق)
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
Forwarded from سیدجواد میری مینق
🔹داوری فیلسوف زماناندیش!
محمدحسن علایی
چکیده
کاربرد گشادهدستانه عنوان فیلسوف دستکم از وجه نظر نگارنده عملی وفق اخلاق علمی تلقی نمیگردد لذا استخدام تعبیر فیلسوف زماناندیش برای جناب داوری با التفات و عنایت صورت گرفته است؛ روشن است در گستره ایران فرهنگی اطلاق فیلسوف به یک متفکر با اتکا به حوزه فعالیتها و احتجاجات فکری وی ممکن میگردد؛ و داوری ای بسا نخستین متفکر ایرانی در دوران معاصر است که همه تلاشهای وی معطوف به تعریف و تثبیت فکر فلسفی در ایران بوده است در برابر ارزیابیهای شتابزده و کنشهای مبتنی بر ایدئولوژی و مواضع روشنفکرانه داوری با اتکال به تفکر فلسفی به مرزکشی برای به رسميت شناساندن فکر فلسفی و فلسفه بهمثابه یک حوزه مستقل دست یازیده است؛ و البته در این راه دشوار فلسفه را هماره در نسبت زمان فهم کرده و فهماندهاند چه در حوزه نظری و در مباحث صرف فلسفی و چه در حوزه کاربردی و آرای وی ناظر بر توسعهنیافتگی تاریخی. و ای بسا همین نقطه قوت این اندیشهورز و نسبت وثیق اندیشه و زمان و زمانه در تفکر داوری و حتی تعلق خاطر وی به تفکر تاریخی هایدگر و ملاحظات پیشین وی در خصوص انقلاب ایران و ... در نگاه منتقدان مورد انواع سوءتفاهمات واقع شده است. امروز نقد داوری را باید یک قدم مهم در تقویم تفکر فلسفی در ایران تلقی کنیم. چه کسی گفته است «داوری» داوری نشود؟! رضا داوری اردکانی، را بشناسیم، به قدر وسع و همت خویش بشناسیم و بشناسانیم، مجموعهآثار ایشان را در کلیت آن مورد بازخوانی و نقد جدی قرار دهیم، گروههای متنخوانی ترتیب بدهیم، اصلاً موج داوریشناسی راه بیاندازیم، پیشتر من دربارۀ شریعتی هم در سخنرانی خود پیرامون دانشگاه ایرانی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به تاریخ ۱۸ آبان ۱۳۹۸ پیشنهاد دادم دپارتمان شریعتیشناسی ایجاد کنیم و شریعتی را به دانشگاه راه دهیم، در خصوص مآثر خویش و شخصیتها و سرمایههای ملی خویش با اهمالکاری مواجهه نکنیم، برای بزرگان دیگر هم همین سیاست را اتخاذ کنیم، اگر داوری چهل جلد کتاب دارد چهارصد جلد کتاب در نقد او بنویسیم، نقاط قوت و ضعفش را برجسته کنیم، استعداد خوانش متن او و هر متفکر این سرزمین را پیدا کنیم، سمپوزیوم برگزار کنیم، اگر قرار است در پرتو نقد اندیشههای این متفکران، راهی برای تعالی این سرزمین باز شو، باید کرسیهای آزاداندیشی را در دانشگاهها به داوریشناسی هم معطوف کنیم، نقد فرهنگ و فرهنگ نقد را توسعه و ترویج دهیم و خویش را هم از مهمیز نقد کنار نکشیم، سطح مطالعات انتقادی را در کشور ارتقا دهیم، نقد کنیم داوری کنیم و نقد و داوری را به فرزندانمان بیاموزیم، در نقد و نقادی هم میتوان اسوه بود، با فرهنگ از سر تفنن و سبکسرانه برخورد نکنیم، به فهم دیگری گشوده باشیم، یکی از امکانات بیهمتای قوم تاریخی ما در این برهه تاریخی، قدرشناسی و مرتبتشناسی و حفظ و حراست از ارزشهای خویش در برابر تحولات روزگار جدید است. در نشستی که به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و به مناسب نودمین سالروز تولد دکتر رضا داوری اردکانی برگزار میگردد سعی میشود به نقش داوری در تثبیت تفکر فلسفی و ضرورت داوری شناسی و نقد داوری به اجمال پرداخته میشود.
@seyedjavadmiri
محمدحسن علایی
چکیده
کاربرد گشادهدستانه عنوان فیلسوف دستکم از وجه نظر نگارنده عملی وفق اخلاق علمی تلقی نمیگردد لذا استخدام تعبیر فیلسوف زماناندیش برای جناب داوری با التفات و عنایت صورت گرفته است؛ روشن است در گستره ایران فرهنگی اطلاق فیلسوف به یک متفکر با اتکا به حوزه فعالیتها و احتجاجات فکری وی ممکن میگردد؛ و داوری ای بسا نخستین متفکر ایرانی در دوران معاصر است که همه تلاشهای وی معطوف به تعریف و تثبیت فکر فلسفی در ایران بوده است در برابر ارزیابیهای شتابزده و کنشهای مبتنی بر ایدئولوژی و مواضع روشنفکرانه داوری با اتکال به تفکر فلسفی به مرزکشی برای به رسميت شناساندن فکر فلسفی و فلسفه بهمثابه یک حوزه مستقل دست یازیده است؛ و البته در این راه دشوار فلسفه را هماره در نسبت زمان فهم کرده و فهماندهاند چه در حوزه نظری و در مباحث صرف فلسفی و چه در حوزه کاربردی و آرای وی ناظر بر توسعهنیافتگی تاریخی. و ای بسا همین نقطه قوت این اندیشهورز و نسبت وثیق اندیشه و زمان و زمانه در تفکر داوری و حتی تعلق خاطر وی به تفکر تاریخی هایدگر و ملاحظات پیشین وی در خصوص انقلاب ایران و ... در نگاه منتقدان مورد انواع سوءتفاهمات واقع شده است. امروز نقد داوری را باید یک قدم مهم در تقویم تفکر فلسفی در ایران تلقی کنیم. چه کسی گفته است «داوری» داوری نشود؟! رضا داوری اردکانی، را بشناسیم، به قدر وسع و همت خویش بشناسیم و بشناسانیم، مجموعهآثار ایشان را در کلیت آن مورد بازخوانی و نقد جدی قرار دهیم، گروههای متنخوانی ترتیب بدهیم، اصلاً موج داوریشناسی راه بیاندازیم، پیشتر من دربارۀ شریعتی هم در سخنرانی خود پیرامون دانشگاه ایرانی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به تاریخ ۱۸ آبان ۱۳۹۸ پیشنهاد دادم دپارتمان شریعتیشناسی ایجاد کنیم و شریعتی را به دانشگاه راه دهیم، در خصوص مآثر خویش و شخصیتها و سرمایههای ملی خویش با اهمالکاری مواجهه نکنیم، برای بزرگان دیگر هم همین سیاست را اتخاذ کنیم، اگر داوری چهل جلد کتاب دارد چهارصد جلد کتاب در نقد او بنویسیم، نقاط قوت و ضعفش را برجسته کنیم، استعداد خوانش متن او و هر متفکر این سرزمین را پیدا کنیم، سمپوزیوم برگزار کنیم، اگر قرار است در پرتو نقد اندیشههای این متفکران، راهی برای تعالی این سرزمین باز شو، باید کرسیهای آزاداندیشی را در دانشگاهها به داوریشناسی هم معطوف کنیم، نقد فرهنگ و فرهنگ نقد را توسعه و ترویج دهیم و خویش را هم از مهمیز نقد کنار نکشیم، سطح مطالعات انتقادی را در کشور ارتقا دهیم، نقد کنیم داوری کنیم و نقد و داوری را به فرزندانمان بیاموزیم، در نقد و نقادی هم میتوان اسوه بود، با فرهنگ از سر تفنن و سبکسرانه برخورد نکنیم، به فهم دیگری گشوده باشیم، یکی از امکانات بیهمتای قوم تاریخی ما در این برهه تاریخی، قدرشناسی و مرتبتشناسی و حفظ و حراست از ارزشهای خویش در برابر تحولات روزگار جدید است. در نشستی که به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و به مناسب نودمین سالروز تولد دکتر رضا داوری اردکانی برگزار میگردد سعی میشود به نقش داوری در تثبیت تفکر فلسفی و ضرورت داوری شناسی و نقد داوری به اجمال پرداخته میشود.
@seyedjavadmiri
♦️نیهیلیسم بارگذاری!
(سلب اختیار و ابتکار عمل از جامعه ی نخبگانی کشور)
بزرگترین آسیبی که در ساحت جامعوی مع الاسف در دهههای گذشته در کشور ما رخ داده است؛ سلب اختیار و ابتکار عمل از جامعه ی نخبگانی بوده است؛ نخبگانی که زیر آوار تلی از بلاتکلیفی ها و بی توجهی ها عاقبت الامر یا پا به فرار می گذارند و مصائب مهاجرت به خارج را به جان می خرند و یا در هاله ای از بی اعتنایی در جامه ی انزوا می پیچند و کنج عزلت اختیار می کنند و به تعبیری کوچ به درون را چاره ی کار می پندارند. به قول شاعرِ "به کجا چنین شتابان":
عمری پی آرایش خورشید شدیم
آمد ظلمات عصر و نومید شدیم
دشوارترین شکنجه این بود که ما
یک یک،به درون خویش تبعید شدیم
سیزیف امروز ما اما دیگر قرار نیست هر روز سنگ غول پیکری را تا نوک قله بالا ببرد و محکوم به تکرار این عمل پس از سقوط سنگ به ته دره باشد؛ او مجبور است هر بار به فراخوان های کذایی و دروغین جذب خویش را بفریبد و به طرز ناباورانه ای؛ هر بار مصممتر از پیش شکیبا و خستگی ناپذیر به بارگذاری مدارک و مدارج تحصیلی و برگه های زرین تخصصی و اسناد افتخار خویش مداومت ورزد و راه روهای تو در توی این هفت خوان را بارها و بارها گز کند بی که حاصلی داشته باشد که من مجموعه ی این اعمال خلاقیت کش و خسته کننده را ذیل مفهوم "نیهیلیسم بارگذاری" صورتبندی و مفهومینه کرده ام. و آنگاه روزها و هفته ها و ماه ها و سال ها را در انتظار بگذراند تا بیخ طرب و آب حیات به کلی در زندگانی سراسر نکبت او بخشکد و تقدیرگرایی و ای بسا پوچی جای اختیار و ابتکار عمل را بگیرد. آن وقت "از اینجا پی توان بردن چه آشوبیست در دریا" جامعه ای که چنین بی محابا نخبه سوزی کند چه آینده ای می توان برایش متصور بود؟!
(سلب اختیار و ابتکار عمل از جامعه ی نخبگانی کشور)
بزرگترین آسیبی که در ساحت جامعوی مع الاسف در دهههای گذشته در کشور ما رخ داده است؛ سلب اختیار و ابتکار عمل از جامعه ی نخبگانی بوده است؛ نخبگانی که زیر آوار تلی از بلاتکلیفی ها و بی توجهی ها عاقبت الامر یا پا به فرار می گذارند و مصائب مهاجرت به خارج را به جان می خرند و یا در هاله ای از بی اعتنایی در جامه ی انزوا می پیچند و کنج عزلت اختیار می کنند و به تعبیری کوچ به درون را چاره ی کار می پندارند. به قول شاعرِ "به کجا چنین شتابان":
عمری پی آرایش خورشید شدیم
آمد ظلمات عصر و نومید شدیم
دشوارترین شکنجه این بود که ما
یک یک،به درون خویش تبعید شدیم
سیزیف امروز ما اما دیگر قرار نیست هر روز سنگ غول پیکری را تا نوک قله بالا ببرد و محکوم به تکرار این عمل پس از سقوط سنگ به ته دره باشد؛ او مجبور است هر بار به فراخوان های کذایی و دروغین جذب خویش را بفریبد و به طرز ناباورانه ای؛ هر بار مصممتر از پیش شکیبا و خستگی ناپذیر به بارگذاری مدارک و مدارج تحصیلی و برگه های زرین تخصصی و اسناد افتخار خویش مداومت ورزد و راه روهای تو در توی این هفت خوان را بارها و بارها گز کند بی که حاصلی داشته باشد که من مجموعه ی این اعمال خلاقیت کش و خسته کننده را ذیل مفهوم "نیهیلیسم بارگذاری" صورتبندی و مفهومینه کرده ام. و آنگاه روزها و هفته ها و ماه ها و سال ها را در انتظار بگذراند تا بیخ طرب و آب حیات به کلی در زندگانی سراسر نکبت او بخشکد و تقدیرگرایی و ای بسا پوچی جای اختیار و ابتکار عمل را بگیرد. آن وقت "از اینجا پی توان بردن چه آشوبیست در دریا" جامعه ای که چنین بی محابا نخبه سوزی کند چه آینده ای می توان برایش متصور بود؟!
Forwarded from سیدجواد میری مینق
🔹اندیشههای رضا داوری اردکانی گامی ضروری اما نامکفی برای تغییر «منطق فهم و روش تحلیل» معضلۀ تاریخی توسعهنایافتگی
بیژن عبدالکریمی
چکیده
بیتردید، در روزگار ما برای بخش عظیمی از ساکنان سیارۀ زمین، یعنی برای اکثر جوامع غیرغربی، «توسعهنایافتگی» و آثار آن، نه به یک مسئله (problem) بلکه به یک معضله یا دشواره (problematic) و حتی به یک ابرمعضله یا ابردشواره (super problematic) تبدیل شده است؛ یعنی به مسئلهای که حتی از عهدۀ صورتبندی درست آن برنمیآییم. بدیهی است هیچ تفکری اصیل و حقیقی نمیتواند نسبت به این ابرمعضله بیتفاوت باشد. داوری نیز در زمرۀ اندیشمندانی است که، هر چند نسبت به خود واقعیت تاریخی، بسیار دیر اما در قیاس با اندیشمندان بزرگی چون علی شریعتی، سیداحمد فردید، سیدحسین نصر، داریوش شایگان، سیدجواد طباطبایی، عبدالکریم سروش و خیل انبوه روشنفکران، بسیار زود، به فهم توسعهنایافتگی، بهمنزلۀ یک معضلۀ فلسفیـاجتماعی در جوامعی چون ایران، نایل آمد. انبوه اندیشمندان و روشنفکران ما آنچنان درگیر مسئلۀ بحران هویت تاریخی حاصل از چالش میان سنت و مدرنیته بودند که مسئلۀ توسعه، بهمنزلۀ شری ضرور لیکن به نحو مطلق اجتنابناپذیر را، یا همچون فردید هرگز یا همچون بسیاری دیگر آنچنان که شایسته و بایسته بود مورد امعان نظر قرار ندادند. داوری در این میان یک استثناست.
پرسشی که مقالۀ اینجانب خواهان طرح و پاسخگویی بدان است، این است: آیا داوری در مواجهه با مسئله توسعه و توسعهنایافتگی از همان «منطق فهم و روش تحلیل» دوقرنۀ اکثر قریب به اتفاق روشنفکرانمان تبعیت کرده است؟ پاسخ اینجانب به این پرسش، ضمن توضیح این «منطق فهم و روش تحلیل»، تا حدود زیادی منفی است و معتقدم همین امر داوری را در میان اندیشمندان و روشنفکران ما ممتاز و یگانه میسازد. اما آیا ما با داوری میتوانیم به یک شیفت پارادایمی و تغییر در «منطق فهم و روش تحلیل» معضلۀ توسعهنایافتگی در کشور نایل شویم؟ پاسخم به این پرسش چنین است: به دلیل درک توسعهنایافتگی بهمنزلۀ یک وضعیت تاریخیـتمدنی و نه صرف یک مسئلۀ سیاسی، اندیشههای رضا داوری اردکانی واسطه و گامی ضروری برای تغییر منطق فهم و روش تحلیل معضلۀ تاریخی توسعهنایافتگی است، اما به دلیل نزدیک نشدن به نگرشی مارکسیـهایدگری، یعنی عدم توجه به هستی اجتماعی و نیروهای تاریخی لازم برای توسعه، مثل فرآیندهای انباشت سرمایه و ظهور و رشد طبقۀ متوسط در پهنۀ جهان، و آنچه هایدگر ماهیت تکنولوژی/ گشتل مینامد و در نتیجه نادیده انگاشتن ابتنای خرد توسعه بر نوعی فرماسیون اجتماعی خاص و نه نوعی اخلاق یا معرفتشناسی، اندیشههای رضا داوری اردکانی برای امر ضروریِ نیل به نوعی شیفت پارادایمی در منطق فهم و روش تحلیل معضلۀ تاریخی توسعهنایافتگی ناکافی و نابسنده به نظر میرسد.
@seyedjavadmiri
بیژن عبدالکریمی
چکیده
بیتردید، در روزگار ما برای بخش عظیمی از ساکنان سیارۀ زمین، یعنی برای اکثر جوامع غیرغربی، «توسعهنایافتگی» و آثار آن، نه به یک مسئله (problem) بلکه به یک معضله یا دشواره (problematic) و حتی به یک ابرمعضله یا ابردشواره (super problematic) تبدیل شده است؛ یعنی به مسئلهای که حتی از عهدۀ صورتبندی درست آن برنمیآییم. بدیهی است هیچ تفکری اصیل و حقیقی نمیتواند نسبت به این ابرمعضله بیتفاوت باشد. داوری نیز در زمرۀ اندیشمندانی است که، هر چند نسبت به خود واقعیت تاریخی، بسیار دیر اما در قیاس با اندیشمندان بزرگی چون علی شریعتی، سیداحمد فردید، سیدحسین نصر، داریوش شایگان، سیدجواد طباطبایی، عبدالکریم سروش و خیل انبوه روشنفکران، بسیار زود، به فهم توسعهنایافتگی، بهمنزلۀ یک معضلۀ فلسفیـاجتماعی در جوامعی چون ایران، نایل آمد. انبوه اندیشمندان و روشنفکران ما آنچنان درگیر مسئلۀ بحران هویت تاریخی حاصل از چالش میان سنت و مدرنیته بودند که مسئلۀ توسعه، بهمنزلۀ شری ضرور لیکن به نحو مطلق اجتنابناپذیر را، یا همچون فردید هرگز یا همچون بسیاری دیگر آنچنان که شایسته و بایسته بود مورد امعان نظر قرار ندادند. داوری در این میان یک استثناست.
پرسشی که مقالۀ اینجانب خواهان طرح و پاسخگویی بدان است، این است: آیا داوری در مواجهه با مسئله توسعه و توسعهنایافتگی از همان «منطق فهم و روش تحلیل» دوقرنۀ اکثر قریب به اتفاق روشنفکرانمان تبعیت کرده است؟ پاسخ اینجانب به این پرسش، ضمن توضیح این «منطق فهم و روش تحلیل»، تا حدود زیادی منفی است و معتقدم همین امر داوری را در میان اندیشمندان و روشنفکران ما ممتاز و یگانه میسازد. اما آیا ما با داوری میتوانیم به یک شیفت پارادایمی و تغییر در «منطق فهم و روش تحلیل» معضلۀ توسعهنایافتگی در کشور نایل شویم؟ پاسخم به این پرسش چنین است: به دلیل درک توسعهنایافتگی بهمنزلۀ یک وضعیت تاریخیـتمدنی و نه صرف یک مسئلۀ سیاسی، اندیشههای رضا داوری اردکانی واسطه و گامی ضروری برای تغییر منطق فهم و روش تحلیل معضلۀ تاریخی توسعهنایافتگی است، اما به دلیل نزدیک نشدن به نگرشی مارکسیـهایدگری، یعنی عدم توجه به هستی اجتماعی و نیروهای تاریخی لازم برای توسعه، مثل فرآیندهای انباشت سرمایه و ظهور و رشد طبقۀ متوسط در پهنۀ جهان، و آنچه هایدگر ماهیت تکنولوژی/ گشتل مینامد و در نتیجه نادیده انگاشتن ابتنای خرد توسعه بر نوعی فرماسیون اجتماعی خاص و نه نوعی اخلاق یا معرفتشناسی، اندیشههای رضا داوری اردکانی برای امر ضروریِ نیل به نوعی شیفت پارادایمی در منطق فهم و روش تحلیل معضلۀ تاریخی توسعهنایافتگی ناکافی و نابسنده به نظر میرسد.
@seyedjavadmiri
Forwarded from آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
رابطه_حقیقت_و_آزادی_در_اندیشه_هایدگر.pdf
317.1 KB
رابطه حقیقت و آزادی در اندیشه هایدگر!
دکتر بیژن عبدالکریمی
هایدگر در کتاب درباره حقیقت اظهار می دارد که «ذات حقیقت آزادی است». این عبارت تا حدود زیادی غیر منتظره و به لحاظ عصبی تحریک کننده است؛ به این معنی که حقیقت در ذات خویش همان آزادی است؛ اما این سخن به چه معناست؟!
مقاله "رابطه حقیقت و آزادی در اندیشه هایدگر" در صدد تفسیر این عبارت و روشن ساختن تفسیر عمیق تری است که هایدگر از معنا و مفهوم حقیقت و نسبت آن را با آزادی آدمی ارایه می دهد. در این بحث آزادی نه در معنا و مفهومی سیاسی یا اجتماعی بلکه در گفتمانی وجودی و هستی شناختی به کار رفته است.
از نظر هایدگر آزادی به معنی گشودگی و آشکارگری آدمی است؛ آدمی قادر است با قرار گرفتن در حوزه انفتاح یا گشودگیِ وجود، خود را تابع چیزی گرداند که ظاهر و آشکار است و خود را در حوزه انفتاح می نمایاند.
در تفکر هایدگر آدمی به منزله ی آزادی، و به مثابه بنیادِ امکانِ حقیقت تفسیر می شود؛ در این تلقی آزادی نه پدیده ای بشری و حاصل فعالیت آدمی یا حاصل قراردادهای اجتماعی و یا نوعی از نظام های سیاسی و اقتصادی بلکه وصف ضروری ساختار وجودشناختی آدمی و در واقع داد و بخشش وجود است.
دکتر بیژن عبدالکریمی
هایدگر در کتاب درباره حقیقت اظهار می دارد که «ذات حقیقت آزادی است». این عبارت تا حدود زیادی غیر منتظره و به لحاظ عصبی تحریک کننده است؛ به این معنی که حقیقت در ذات خویش همان آزادی است؛ اما این سخن به چه معناست؟!
مقاله "رابطه حقیقت و آزادی در اندیشه هایدگر" در صدد تفسیر این عبارت و روشن ساختن تفسیر عمیق تری است که هایدگر از معنا و مفهوم حقیقت و نسبت آن را با آزادی آدمی ارایه می دهد. در این بحث آزادی نه در معنا و مفهومی سیاسی یا اجتماعی بلکه در گفتمانی وجودی و هستی شناختی به کار رفته است.
از نظر هایدگر آزادی به معنی گشودگی و آشکارگری آدمی است؛ آدمی قادر است با قرار گرفتن در حوزه انفتاح یا گشودگیِ وجود، خود را تابع چیزی گرداند که ظاهر و آشکار است و خود را در حوزه انفتاح می نمایاند.
در تفکر هایدگر آدمی به منزله ی آزادی، و به مثابه بنیادِ امکانِ حقیقت تفسیر می شود؛ در این تلقی آزادی نه پدیده ای بشری و حاصل فعالیت آدمی یا حاصل قراردادهای اجتماعی و یا نوعی از نظام های سیاسی و اقتصادی بلکه وصف ضروری ساختار وجودشناختی آدمی و در واقع داد و بخشش وجود است.
شمس تبریزی!
کتابی درباره زندگی و زمانه و افکار و اندیشههای شمس تبریزی، صوفی و عارف بزرگ و مشهور قرن هفتم هجری. محمدعلی موحد در کتاب شمس تبریزی هم از خود شمس و سرگذشت و افکار و سیر تحول او و آشناییاش با مولوی نوشته و هم از روزگاری که شمس در آن میزیسته است. موحد کتاب خود را با ارائه تصویری چندجانبه از آذربایجان و تبریز قدیم آغاز میکند. او در بخش اول کتاب از سابقه زبان فارسی دری در آذربایجان مینویسد، به معرفی صوفیان آنجا میپردازد، تصویری از اوضاع سیاسی آن سرزمین به دست میدهد و حمله مغولان به تبریز را نیز شرح میدهد. بعد از ارائه این پیشزمینه تاریخی از زمانه شمس نوبت به شرح زندگی خود او میرسد و روایت تحولات روحیاش و نیز معرفی بزرگانِ روزگاری که شمس در آن زیسته و رشد کرده است. آنگاه شرح سفر شمس به قونیه آمده است و روایت یکی از مقاطع مهم تاریخ زندگی او یعنی آشناییاش با مولوی؛ آشناییای که مولوی را دگرگون میکند. تصویری که از مولوی در مقالات شمس انعکاس یافته و نیز تصویری که از شمس در آثار و گفتههای مولوی منعکس است از موضوعات دیگری است که در کتاب شمس تبریزی به آن پرداخته شده است.
توصیف جهان شادمانه شمس از دیگر بخشهای کتاب است و در پایان نیز شرح درگذشت شمس تبریزی آمده است.
کتاب شمس تبریزی در نشر نو منتشر شده است.
در بخش از کتاب می خوانیم:
«بهشت را باید در مصاحبت دریادلانِ بلندنظرِ بلنداندیشه جُست که عیب مردم نمیجویند و جهانِ روشنِ فراخ خدا را برای خود و دیگران تنگ و تاریک نمیگردانند. آخر بهشت مظهر فراخی و بیکرانگی و سرور و شادمانی است و دوزخ مظهر قبض و جنگ و غوغا و اندوه است. آن کس که خلق و خوی فراخ دارد و خیرخواهِ خلقِ خداست و از مصاحبت و سخنِ او گشادِ دل و روشنی جان برای تو حاصل میشود، نشان از بهشت دارد و آن کس که از روی تعصب و تنگبینی و تاریکاندیشی دم میزند و صحبت او قبض و دلسردی و نومیدی و رمیدگی میافزاید، نشان از دوزخ دارد. شمس این معیار را ارج بسیار مینهد و میگوید این رازی است که هرکه با آن آشنا شود، میتواند راهِ خود را مشخص سازد و با اطمینان خاطر دنبال کند. حتی به گفتۀ او: «هرکه بر این سِر واقف شود و آن معاملۀ او شود، به صدهزار شیخی التفات نکند»
درباره نویسنده: دکتر محمدعلی موحد (- 1302)، عرفانپژوه، مصحح، تاریخنگار، مترجم و حقوقدان ایرانی.
https://www.instagram.com/p/CsmfLJ8K0Ul/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
کتابی درباره زندگی و زمانه و افکار و اندیشههای شمس تبریزی، صوفی و عارف بزرگ و مشهور قرن هفتم هجری. محمدعلی موحد در کتاب شمس تبریزی هم از خود شمس و سرگذشت و افکار و سیر تحول او و آشناییاش با مولوی نوشته و هم از روزگاری که شمس در آن میزیسته است. موحد کتاب خود را با ارائه تصویری چندجانبه از آذربایجان و تبریز قدیم آغاز میکند. او در بخش اول کتاب از سابقه زبان فارسی دری در آذربایجان مینویسد، به معرفی صوفیان آنجا میپردازد، تصویری از اوضاع سیاسی آن سرزمین به دست میدهد و حمله مغولان به تبریز را نیز شرح میدهد. بعد از ارائه این پیشزمینه تاریخی از زمانه شمس نوبت به شرح زندگی خود او میرسد و روایت تحولات روحیاش و نیز معرفی بزرگانِ روزگاری که شمس در آن زیسته و رشد کرده است. آنگاه شرح سفر شمس به قونیه آمده است و روایت یکی از مقاطع مهم تاریخ زندگی او یعنی آشناییاش با مولوی؛ آشناییای که مولوی را دگرگون میکند. تصویری که از مولوی در مقالات شمس انعکاس یافته و نیز تصویری که از شمس در آثار و گفتههای مولوی منعکس است از موضوعات دیگری است که در کتاب شمس تبریزی به آن پرداخته شده است.
توصیف جهان شادمانه شمس از دیگر بخشهای کتاب است و در پایان نیز شرح درگذشت شمس تبریزی آمده است.
کتاب شمس تبریزی در نشر نو منتشر شده است.
در بخش از کتاب می خوانیم:
«بهشت را باید در مصاحبت دریادلانِ بلندنظرِ بلنداندیشه جُست که عیب مردم نمیجویند و جهانِ روشنِ فراخ خدا را برای خود و دیگران تنگ و تاریک نمیگردانند. آخر بهشت مظهر فراخی و بیکرانگی و سرور و شادمانی است و دوزخ مظهر قبض و جنگ و غوغا و اندوه است. آن کس که خلق و خوی فراخ دارد و خیرخواهِ خلقِ خداست و از مصاحبت و سخنِ او گشادِ دل و روشنی جان برای تو حاصل میشود، نشان از بهشت دارد و آن کس که از روی تعصب و تنگبینی و تاریکاندیشی دم میزند و صحبت او قبض و دلسردی و نومیدی و رمیدگی میافزاید، نشان از دوزخ دارد. شمس این معیار را ارج بسیار مینهد و میگوید این رازی است که هرکه با آن آشنا شود، میتواند راهِ خود را مشخص سازد و با اطمینان خاطر دنبال کند. حتی به گفتۀ او: «هرکه بر این سِر واقف شود و آن معاملۀ او شود، به صدهزار شیخی التفات نکند»
درباره نویسنده: دکتر محمدعلی موحد (- 1302)، عرفانپژوه، مصحح، تاریخنگار، مترجم و حقوقدان ایرانی.
https://www.instagram.com/p/CsmfLJ8K0Ul/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
Forwarded from موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی
💢 فرهنگستان علوم برگزار می کند:
نشست تخصصی "کنشگری مرزی و مسئله حکمروایی در ایران"
◀️ سخنرانان:
🔸دکتر مقصود فراستخواه عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی
🔸 دکتر داریوش رحمانیان عضو هیات علمی دانشگاه تهران
🔸 دکتر احمد میدری عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز
🔸 دکتر حسین میرزایی عضو هیات علمی دانشگاه تهران
🔸 دکتر محمد فاضلی جامعه شناس
⏱️ زمان: شنبه ششم خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۵:۰۰ الی ۱۷:۰۰
◀️ مکان: فرهنگستان علوم
🆔@IRPHE
نشست تخصصی "کنشگری مرزی و مسئله حکمروایی در ایران"
◀️ سخنرانان:
🔸دکتر مقصود فراستخواه عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی
🔸 دکتر داریوش رحمانیان عضو هیات علمی دانشگاه تهران
🔸 دکتر احمد میدری عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز
🔸 دکتر حسین میرزایی عضو هیات علمی دانشگاه تهران
🔸 دکتر محمد فاضلی جامعه شناس
⏱️ زمان: شنبه ششم خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۵:۰۰ الی ۱۷:۰۰
◀️ مکان: فرهنگستان علوم
🆔@IRPHE
امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی19
دکتر بیژن عبدالکریمی
🎧 موضوع:
«امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
💠 نشست پنجم
💠 نشست ششم
💠 نشست هفتم
💠 نشست هشتم
💠 نشست نهم
💠 نشست دهم
💠 نشست یازدهم
💠 نشست دوازدهم
💠 نشست سیزدهم
💠 نشست چهاردهم
💠 نشست پانزدهم
💠 نشست شانزدهم
💠 نشست هفدهم
💠 نشست هجدهم
✅ نشست نوزدهم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۰۲ خرداد ۱۴۰۲
فرمت: mp3
حجم: 15.5MB
مدت زمان:۰۰:۴۵:۰۸
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
«امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
💠 نشست پنجم
💠 نشست ششم
💠 نشست هفتم
💠 نشست هشتم
💠 نشست نهم
💠 نشست دهم
💠 نشست یازدهم
💠 نشست دوازدهم
💠 نشست سیزدهم
💠 نشست چهاردهم
💠 نشست پانزدهم
💠 نشست شانزدهم
💠 نشست هفدهم
💠 نشست هجدهم
✅ نشست نوزدهم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۰۲ خرداد ۱۴۰۲
فرمت: mp3
حجم: 15.5MB
مدت زمان:۰۰:۴۵:۰۸
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
Forwarded from کانال فلسفی تیرداد
کنفرانس دو روزه در باب افکار و آراء دکتر رضا داوری اردکانی به مناسبت نودمین سالروز تولد ایشان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با همکاری فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران با حضور پنجاه محقق و نویسنده و متفکر از جای جای کشور و دو کشور قزاقستان و آمریکا در روز شنبه و یکشنبه ششم و هفتم خرداد ماه از ساعت ۹ الی ۱۹ در سالن تمدن پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار خواهد شد. ورود برای عموم آزاد است.
با احترام
سیدجواد میری
آدرس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
بزرگراه کردستان شمالی، خیابان دکتر صادق آیینهوند (۶۴ غربی سابق) نبش ساختمانهای آ اس پ
@seyedjavadmiri
https://t.me/seyedjavadmiri/17314
با احترام
سیدجواد میری
آدرس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
بزرگراه کردستان شمالی، خیابان دکتر صادق آیینهوند (۶۴ غربی سابق) نبش ساختمانهای آ اس پ
@seyedjavadmiri
https://t.me/seyedjavadmiri/17314
Telegram
سیدجواد میری مینق
*توجه* *توجه*
کنفرانس دو روزه در باب افکار و آراء دکتر رضا داوری اردکانی به مناسبت نودمین سالروز تولد ایشان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با همکاری فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران با حضور پنجاه محقق و نویسنده و…
کنفرانس دو روزه در باب افکار و آراء دکتر رضا داوری اردکانی به مناسبت نودمین سالروز تولد ایشان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با همکاری فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران با حضور پنجاه محقق و نویسنده و…
Forwarded from برنامهٔ تلویزیونی «شیوه»
🔺مناظرهٔ زنده با موضوع «جامعهشناسی ایران»
🔺با حضور علی انتظاری و سید جواد میری
📍شنبه ششم خرداد، ساعت ۲۲:۳۰، شبکهٔ چهار سیما
@Shiveh_tv4
🔺با حضور علی انتظاری و سید جواد میری
📍شنبه ششم خرداد، ساعت ۲۲:۳۰، شبکهٔ چهار سیما
@Shiveh_tv4
Audio
🎶 پوشه شنیداری آیین یادبود اندیشمند فرزانه زنده یاد دکتر عماد افروغ
🗓پنجشنبه 4 خرداد 1402
💢انجمن جامعه شناسی ایران💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
🗓پنجشنبه 4 خرداد 1402
💢انجمن جامعه شناسی ایران💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht