✅نکاتی چند در پرنسیب جامعه شناسی!
✍دکتر محمدحسن علایی(جامعه شناس)
جامعه شناس محترم جناب دکتر مصطفی مهرآئین در دو یادداشت اخیر خویش با عناوین "جامعه شناسی پرت و بلاگویی" و "کشور بی پرنسیب، بی کلاس، بی شخصیت و فاقد آداب شده است" نگرانی های خود را از اوضاع کشور ابراز داشته اند و از قضا مواضع انتقادی ایشان به سرعت در صفحات مجازی منتشر شده است؛ اهم مطالب یادداشت اخیر ایشان صرف نظر از مصادیقی که ذکر کرده اند در چند محور خلاصه می شود:
۱- خطر پیش بینی ناپذیری اجتماعی
۲-فقر گسترده و بی برنامگی دولت در سطح اقتصادی
۳-شیوع پرت و بلاگویی در سطح فرهنگی
۴-انحصارگرایی و خاص گرائی در سطح سیاسی
۵_همبستگی زدایی؛ تفرقه افکنی و تقلیل گرایی در سطح اجتماعی
۶-بی پرنسیب و بی شخصیت شدن کشور
۷-راه حل: دست برداشتن از ایدئولوژی و سیاست تخاصم و برگشتن به عقلانیت و عدالت
در ادامه بنده ضمن تجدید ارادت به این جامعه شناس دغدغه مند کشورم اجمالا به ذکر چند نکته در راستای نکات ایشان می پردازم:
۱- به صلاح کشور است که مسئولین و متولیان امور در هر پست و مقامی که مخاطب این دغدغه ها و دغدغه های مشابه قرار می گیرند در جزئیات انتقادات ایشان دقیق شوند و در اصلاح امور از موارد مذکور نهایت بهره برداری را به عمل بیاورند.
۲-فعالان رسانه ای صرفا به انتشار این قبیل یادداشت ها اکتفا نکنند و در رد و تائید و تنقیح آن ها وارد بحث های کارشناسی و انتقادی شوند.
۳- و به عنوان نکته ی آخر از این دوست بزرگوار و سایر همکاران پرتلاشم و نیز از خود نگارنده در مقام جامعه شناس انتظار می رود صرفا به ارائه ی فهرست مشکلات بسنده نکرده در مقام چاره جویی برآییم و نتایج تحقیقات تحلیلی و تطبیقی خویش را با زبان جامعه شناختی و ناظر به وضعیت پروبلماتیک کشور به داوری اهل تخصص و نیز عموم منتقدان و مخاطبان بگذاریم تا خدای نکرده ثمره ی مساعی مان به سطح گزارشات ژورنالیستی تقلیل نیابد و توجه داشته باشیم که این تلاش ها صرفا وجه ارضای شخصی به خود نگیرد و به سطح نصایح الملوک در نغلتدد. دعوت به عقلانیت و عدالت و پرهیز از ایدئولوژی اندیشی البته که اساس کار است اما ارائه طریق عملیاتی در راستای منافع ملی با فرض اعتنای مسئولین در شرایط سخت تحریم و با وجود انواع امتناعات البته می بایست اولویت اهل نظر دردمند باشد.
https://www.instagram.com/p/CgKcl_eKfOe/?igshid=MDJmNzVkMjY=
✍دکتر محمدحسن علایی(جامعه شناس)
جامعه شناس محترم جناب دکتر مصطفی مهرآئین در دو یادداشت اخیر خویش با عناوین "جامعه شناسی پرت و بلاگویی" و "کشور بی پرنسیب، بی کلاس، بی شخصیت و فاقد آداب شده است" نگرانی های خود را از اوضاع کشور ابراز داشته اند و از قضا مواضع انتقادی ایشان به سرعت در صفحات مجازی منتشر شده است؛ اهم مطالب یادداشت اخیر ایشان صرف نظر از مصادیقی که ذکر کرده اند در چند محور خلاصه می شود:
۱- خطر پیش بینی ناپذیری اجتماعی
۲-فقر گسترده و بی برنامگی دولت در سطح اقتصادی
۳-شیوع پرت و بلاگویی در سطح فرهنگی
۴-انحصارگرایی و خاص گرائی در سطح سیاسی
۵_همبستگی زدایی؛ تفرقه افکنی و تقلیل گرایی در سطح اجتماعی
۶-بی پرنسیب و بی شخصیت شدن کشور
۷-راه حل: دست برداشتن از ایدئولوژی و سیاست تخاصم و برگشتن به عقلانیت و عدالت
در ادامه بنده ضمن تجدید ارادت به این جامعه شناس دغدغه مند کشورم اجمالا به ذکر چند نکته در راستای نکات ایشان می پردازم:
۱- به صلاح کشور است که مسئولین و متولیان امور در هر پست و مقامی که مخاطب این دغدغه ها و دغدغه های مشابه قرار می گیرند در جزئیات انتقادات ایشان دقیق شوند و در اصلاح امور از موارد مذکور نهایت بهره برداری را به عمل بیاورند.
۲-فعالان رسانه ای صرفا به انتشار این قبیل یادداشت ها اکتفا نکنند و در رد و تائید و تنقیح آن ها وارد بحث های کارشناسی و انتقادی شوند.
۳- و به عنوان نکته ی آخر از این دوست بزرگوار و سایر همکاران پرتلاشم و نیز از خود نگارنده در مقام جامعه شناس انتظار می رود صرفا به ارائه ی فهرست مشکلات بسنده نکرده در مقام چاره جویی برآییم و نتایج تحقیقات تحلیلی و تطبیقی خویش را با زبان جامعه شناختی و ناظر به وضعیت پروبلماتیک کشور به داوری اهل تخصص و نیز عموم منتقدان و مخاطبان بگذاریم تا خدای نکرده ثمره ی مساعی مان به سطح گزارشات ژورنالیستی تقلیل نیابد و توجه داشته باشیم که این تلاش ها صرفا وجه ارضای شخصی به خود نگیرد و به سطح نصایح الملوک در نغلتدد. دعوت به عقلانیت و عدالت و پرهیز از ایدئولوژی اندیشی البته که اساس کار است اما ارائه طریق عملیاتی در راستای منافع ملی با فرض اعتنای مسئولین در شرایط سخت تحریم و با وجود انواع امتناعات البته می بایست اولویت اهل نظر دردمند باشد.
https://www.instagram.com/p/CgKcl_eKfOe/?igshid=MDJmNzVkMjY=
حقیقت "امر دینی" ممتاز از تعابیر مصطلح از دین
دکتر عبدالکریمی در کتاب "پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر" از صفحه 267 تا317 تلاش می کند به تمایز امر دینی و تعابیر مختلفی که از آن وجود دارد بپردازد.
در اینجا می توان به اختصار به چهار رهیافت که تعبیر دین در آنها به معنای خاصی به کار می رود اشاره کرد:
1_دین به مثابه فرهنگ یا میراث تاریخی و مجموعه ای از آداب و رسوم و شعائر و مناسک
2_دین به مثابه ایدئولوژی سیاسی و اجتماعی برای تحقق آرمانهای سیاسی و اجتماعی حاصل تلقی بشر انگارانه از جهان، جامعه و تاریخ
3_دین به مثابه ابژه یا موضوع شناسایی مورد مطالعه دین شناسان، شرق شناسان و مورخان
4_دین به منزله "تئولوژی" به عنوان نظامی از گزاره ها، باورها و اعتقادات نهادینه شده ی تاریخی
عبدالکریمی اما مرادش از امر دینی، دین به منزله یک امکان در فراروی نحوه ی وجود آدمی و یک شیوه تحقق هستی انسانی است وانسان دینی یک نحوه تحقق انسان(در سطح جان واگزیستانس) در برابر سایر انحا تحقق وجود آدمی ست.
متعلق اصلی امر دینی از سنخ مفاهیم نیست، ذات حقیقت، امری استعلایی و تعین ناپذیر است و امر دینی خانه کردن در همین حقیقت تعین ناپذیر است.
دکتر عبدالکریمی در کتاب "پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر" از صفحه 267 تا317 تلاش می کند به تمایز امر دینی و تعابیر مختلفی که از آن وجود دارد بپردازد.
در اینجا می توان به اختصار به چهار رهیافت که تعبیر دین در آنها به معنای خاصی به کار می رود اشاره کرد:
1_دین به مثابه فرهنگ یا میراث تاریخی و مجموعه ای از آداب و رسوم و شعائر و مناسک
2_دین به مثابه ایدئولوژی سیاسی و اجتماعی برای تحقق آرمانهای سیاسی و اجتماعی حاصل تلقی بشر انگارانه از جهان، جامعه و تاریخ
3_دین به مثابه ابژه یا موضوع شناسایی مورد مطالعه دین شناسان، شرق شناسان و مورخان
4_دین به منزله "تئولوژی" به عنوان نظامی از گزاره ها، باورها و اعتقادات نهادینه شده ی تاریخی
عبدالکریمی اما مرادش از امر دینی، دین به منزله یک امکان در فراروی نحوه ی وجود آدمی و یک شیوه تحقق هستی انسانی است وانسان دینی یک نحوه تحقق انسان(در سطح جان واگزیستانس) در برابر سایر انحا تحقق وجود آدمی ست.
متعلق اصلی امر دینی از سنخ مفاهیم نیست، ذات حقیقت، امری استعلایی و تعین ناپذیر است و امر دینی خانه کردن در همین حقیقت تعین ناپذیر است.
تأملاتی بر آینده اسلام در ایران -7
دکتر بیژن عبدالکریمی
🎧 موضوع:
«تأملاتی بر آینده اسلام در ایران»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
💠 نشست پنجم
💠 نشست ششم
✅ نشست هفتم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۲۸ تیر ۱۴۰۱
فرمت: mp3
حجم: 17.5MB
مدت زمان: ۰۰:۵۰:۵۳
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
«تأملاتی بر آینده اسلام در ایران»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
💠 نشست پنجم
💠 نشست ششم
✅ نشست هفتم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۲۸ تیر ۱۴۰۱
فرمت: mp3
حجم: 17.5MB
مدت زمان: ۰۰:۵۰:۵۳
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
آیا پیامدهای برخوردهای ناصواب با زنان جای نگرانی ندارد؟!
دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)
به عنوان یک دانش آموخته ی جامعه شناسی لازم می دانم، تبیینی دلسوزانه و دردمندانه در خصوص برخی بداخلاقی ها و کج رفتاری ها در حوزه ی زنان داشته باشم.
اگر بنا باشد داخل همین سیستم به جهاد تبیین بپردازیم و دانش محدود خویش را برای صلاح و فلاح کشور به کار بندیم پس انتظار می رود مسئولین امر نیز به دغدغه های ما وقعی بنهند و در صورت اقناع به سرعت در اعمال برخی سیاست های ناصواب در حوزه ی زنان تجدید نظر کنند.
امروز برای تقویت ساز و کارهایی که حافظ منافع ملی ماست می توانیم و باید تذکارهای دلسوزانه ی خویش را برای اصلاح امور در اختیار متولیان قرار دهیم.
در این مجال تنگ در خصوص شاخصه های حکمرانی در جامعه امروز ایران ورود نمی کنم لذا بر میزان همین قواعد و قوانین کشورم عرض می کنم طوری عمل نکنیم که با دست های خود تیشه به ریشه ی انسجام ملی و سرمایه ی اجتماعی خویش بزنیم.
در خصوص گشت های ارشاد و نحوه ی برخورد ایشان با دختران جوان و زنان سرزمینم، فرض را می گذارم به حسن نیت ایشان در اجرای قانون و در تعیین مصادیق جرم وارد مجادله نمی شوم اما حقیقتا نحوه ی اعمال قانون را باید تغییر دهیم این میزان تغییرپذیری بی تردید به صلاح خود مسئولین هم هست. گر چه اساسا تغییرات مبنایی در خصوص امر اجتماعی گره گشاتر خواهند بود.
پیشتر مفصلا در خصوص ضرورت پرهیز از دامن زدن به دوقطبی ها و شکاف های اجتماعی نوشته ام در سطح نظری از منظر فلسفی و جامعه شناختی با وجه نظرهای گوناگون پیرامون ضرورت حفظ وفاق اجتماعی سخن رانده ام؛ اما حقیقتا برخی خبرهای ناگوار که در رسانه ها پخش می شود ناگزیر مجبور به تکرار شتابزده ی این موارد می شوم؛ لازم است با تدابیری که می اندیشیم راه تکرار این حوادث تلخ و ناگوار را سد کنیم؛ نه تنها جریحه دار شدن عواطف زنان و دختران مایه ی تاسف است دلخوری هایی که در میان آحاد مردم ایجاد می شود بیشتر تاسف آور است و البته پیامدهای انسجام سوز آن حقیقتا موجب نگرانی های بیشمار است.
دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)
به عنوان یک دانش آموخته ی جامعه شناسی لازم می دانم، تبیینی دلسوزانه و دردمندانه در خصوص برخی بداخلاقی ها و کج رفتاری ها در حوزه ی زنان داشته باشم.
اگر بنا باشد داخل همین سیستم به جهاد تبیین بپردازیم و دانش محدود خویش را برای صلاح و فلاح کشور به کار بندیم پس انتظار می رود مسئولین امر نیز به دغدغه های ما وقعی بنهند و در صورت اقناع به سرعت در اعمال برخی سیاست های ناصواب در حوزه ی زنان تجدید نظر کنند.
امروز برای تقویت ساز و کارهایی که حافظ منافع ملی ماست می توانیم و باید تذکارهای دلسوزانه ی خویش را برای اصلاح امور در اختیار متولیان قرار دهیم.
در این مجال تنگ در خصوص شاخصه های حکمرانی در جامعه امروز ایران ورود نمی کنم لذا بر میزان همین قواعد و قوانین کشورم عرض می کنم طوری عمل نکنیم که با دست های خود تیشه به ریشه ی انسجام ملی و سرمایه ی اجتماعی خویش بزنیم.
در خصوص گشت های ارشاد و نحوه ی برخورد ایشان با دختران جوان و زنان سرزمینم، فرض را می گذارم به حسن نیت ایشان در اجرای قانون و در تعیین مصادیق جرم وارد مجادله نمی شوم اما حقیقتا نحوه ی اعمال قانون را باید تغییر دهیم این میزان تغییرپذیری بی تردید به صلاح خود مسئولین هم هست. گر چه اساسا تغییرات مبنایی در خصوص امر اجتماعی گره گشاتر خواهند بود.
پیشتر مفصلا در خصوص ضرورت پرهیز از دامن زدن به دوقطبی ها و شکاف های اجتماعی نوشته ام در سطح نظری از منظر فلسفی و جامعه شناختی با وجه نظرهای گوناگون پیرامون ضرورت حفظ وفاق اجتماعی سخن رانده ام؛ اما حقیقتا برخی خبرهای ناگوار که در رسانه ها پخش می شود ناگزیر مجبور به تکرار شتابزده ی این موارد می شوم؛ لازم است با تدابیری که می اندیشیم راه تکرار این حوادث تلخ و ناگوار را سد کنیم؛ نه تنها جریحه دار شدن عواطف زنان و دختران مایه ی تاسف است دلخوری هایی که در میان آحاد مردم ایجاد می شود بیشتر تاسف آور است و البته پیامدهای انسجام سوز آن حقیقتا موجب نگرانی های بیشمار است.
Forwarded from مهدی یزدانپرست
پنجشنبه سیام تیرماه در محضر استاد معظم فلسفه جناب آقای #دکتر_بیژن_عبدالکریمی
در برنامه #حقوق_اساسی_زنده خواهیم بود.
#مدرسه_مجازی_حقوق_عمومی
#انجمن_علمی_حقوق_اساسی_ایران
💢@__iacl
https://t.me/iacl_ir
https://t.me/public_law_school
در برنامه #حقوق_اساسی_زنده خواهیم بود.
#مدرسه_مجازی_حقوق_عمومی
#انجمن_علمی_حقوق_اساسی_ایران
💢@__iacl
https://t.me/iacl_ir
https://t.me/public_law_school
اجماع نخبگانی می تواند مانع هدر رفت نیروها شود!
دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)
اوصاف کلی شرایط امروز جامعه اگر ذیل مفهوم انحطاط مفصل بندی گردد؛ هدر رفت نیروهای اجتماعی از بارزترین نمودهای عینی آن می تواند قلمداد گردد؛ پریشانی در قول و فعل چه در میان اصحاب رسانه و چه در میان روشنفکران و نخبگان جلوه هایی از وضعیت زوال و انحطاط را به پیش چشم می آورد؛ کافیست به کیفیت و فراوانی مصادیق سیاست زدگی در کنش و گفتار همین جماعت به دیده ی تامل نگریسته شود؛ آنگاه می توان با مدعای این جستار همداستان بود که در صورت شناسایی و تشخیص این آسیب؛ می توان اجماع نخبگانی را به مثابه ی نسخه ایی برای مقابله با هدر رفت نیروهای اجتماعی در شرایط اینجایی و اکنونی جامعه تلقی و تجویز کرد. و این ممکن نخواهد بود مگر به واسطه ی نیل به یک شیفت پارادایمیک در منطق فهم مسائل تاریخی و اجتماعی ما به عنوان یک کشور توسعه نیافته که ضرورت وی پیش از هر گونه دامن زدن به شکاف ها و فرو رفتن در گرداب سیاست بازی ها و سیاسی کاری ها؛ نیل به توسعه است ولاغیر.
و روشنفکران می توانند و باید با رسیدن به اجماع نخبگانی نیروی خود و جامعه را مصروف و معطوف رفع موانع توسعه یافتگی کنند و تلفات و صدمات تکرار ناصواب فرو ریختن نهادهای اجتماعی و اتلاف فرصت های تاریخی را به بدنه ی اجتماعی جامعه تذکار دهند و مسیر نیل توسعه را به مدد تمهید مقدمات رسیدن به یک عزم ملی فراگیر هموار کنند. و از ظرفیت مردمی که خواهان تغییرات و تحولات اساسی هستند به جای دعوت ایشان به برهم زدن نظم عمومی و انسجام اجتماعی برای مشارکت در بسیج همگانی بر علیه توسعه نیافتگی بهره برداری کنند و این همه ممکن نخواهد شد مگر با اقناع افکار عمومی برای ساختن و نه تخریب؛ درست عکس آن چیزی که رسانه های بیگانه درصدد آن هستند. گفتمان وفاق می بایست چتر خویش را بر سر همه ی سرمایه های ملی و اجتماعی جامعه از زنان و جوانان و اقوام و گرایش های سیاسی و دانشگاهیان و روحانیون و روزنامهنگاران و ... بگستراند و ضمن حفظ مشرب انتقادی خویش برای تحول آفرینی، چشم خویش را بر خدمات و دستاوردهای همه ی سلیقه ها بدوزد و از کاستی ها و کژی ها تنها برای ایجاد فرصت تقویت و ترمیم چشم بپوشد و مگر توسعه برای ایرانیان با همه ی تکثرات و تنوعاتش از طریق دیگری هم ممکن می گردد؟!
دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)
اوصاف کلی شرایط امروز جامعه اگر ذیل مفهوم انحطاط مفصل بندی گردد؛ هدر رفت نیروهای اجتماعی از بارزترین نمودهای عینی آن می تواند قلمداد گردد؛ پریشانی در قول و فعل چه در میان اصحاب رسانه و چه در میان روشنفکران و نخبگان جلوه هایی از وضعیت زوال و انحطاط را به پیش چشم می آورد؛ کافیست به کیفیت و فراوانی مصادیق سیاست زدگی در کنش و گفتار همین جماعت به دیده ی تامل نگریسته شود؛ آنگاه می توان با مدعای این جستار همداستان بود که در صورت شناسایی و تشخیص این آسیب؛ می توان اجماع نخبگانی را به مثابه ی نسخه ایی برای مقابله با هدر رفت نیروهای اجتماعی در شرایط اینجایی و اکنونی جامعه تلقی و تجویز کرد. و این ممکن نخواهد بود مگر به واسطه ی نیل به یک شیفت پارادایمیک در منطق فهم مسائل تاریخی و اجتماعی ما به عنوان یک کشور توسعه نیافته که ضرورت وی پیش از هر گونه دامن زدن به شکاف ها و فرو رفتن در گرداب سیاست بازی ها و سیاسی کاری ها؛ نیل به توسعه است ولاغیر.
و روشنفکران می توانند و باید با رسیدن به اجماع نخبگانی نیروی خود و جامعه را مصروف و معطوف رفع موانع توسعه یافتگی کنند و تلفات و صدمات تکرار ناصواب فرو ریختن نهادهای اجتماعی و اتلاف فرصت های تاریخی را به بدنه ی اجتماعی جامعه تذکار دهند و مسیر نیل توسعه را به مدد تمهید مقدمات رسیدن به یک عزم ملی فراگیر هموار کنند. و از ظرفیت مردمی که خواهان تغییرات و تحولات اساسی هستند به جای دعوت ایشان به برهم زدن نظم عمومی و انسجام اجتماعی برای مشارکت در بسیج همگانی بر علیه توسعه نیافتگی بهره برداری کنند و این همه ممکن نخواهد شد مگر با اقناع افکار عمومی برای ساختن و نه تخریب؛ درست عکس آن چیزی که رسانه های بیگانه درصدد آن هستند. گفتمان وفاق می بایست چتر خویش را بر سر همه ی سرمایه های ملی و اجتماعی جامعه از زنان و جوانان و اقوام و گرایش های سیاسی و دانشگاهیان و روحانیون و روزنامهنگاران و ... بگستراند و ضمن حفظ مشرب انتقادی خویش برای تحول آفرینی، چشم خویش را بر خدمات و دستاوردهای همه ی سلیقه ها بدوزد و از کاستی ها و کژی ها تنها برای ایجاد فرصت تقویت و ترمیم چشم بپوشد و مگر توسعه برای ایرانیان با همه ی تکثرات و تنوعاتش از طریق دیگری هم ممکن می گردد؟!
Forwarded from مهدی یزدانپرست
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خلاصه برنامه شماره(۹) #حقوق_اساسی_زنده کاری از #انجمن_علمی_حقوق_اساسی_ایران
((موانع فلسفی و نظری اجرای قانون اساسی در ایران ))
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
#مهدی_یزدان_پرست
#دستورگرایی
https://t.me/dastorgeraee
((موانع فلسفی و نظری اجرای قانون اساسی در ایران ))
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
#مهدی_یزدان_پرست
#دستورگرایی
https://t.me/dastorgeraee
به یاد آن وجود صمیمی!
در انبان خاطرات کودکی و در لابلای همه ی اتفاقات تلخ و شیرین روزگار و از میان چهره ی همه ی آن آدم بزرگهایی که در محافل خانوادگی و جمع های خصوصی به چهره شان و حرکات و سکناتشان خیره شده ایم کمتر کسی هست که سیمایش در خاطرمان نقش می بندد تو گویی باید چیزی مازاد بر دیگران در ایشان بوده باشد تا ماندگارش کند حسنی که وی را از سایرین متمایز می کند و شخصیت وی را به یادماندنی می سازد؛ مرحوم کربلایی دولتعلی علایی از فامیل های نزدیک پدری ما بود که با ایشان رفت و آمد خانوادگی داشتیم در جمع های فامیلی که آن وقت ها مرسوم بود با روی گشاده و وجودی سرشار از محبت و صمیمیت گوشه ای می نشست و محجوبانه و شیرین بلند بلند و به مدد حافظه ی سرشارش از اشعار مطنطن خودش برای جمع می خواند ساده؛ روان؛ صمیمی؛ بی هیچ تعارف و تکلفی...گهگاه به اتفاق پدرم به مغازه ی کوچک خواربارفروشی محقر او که می رفتیم شاهانه دست در آجیل و شکلات می کرد و گشاده دستانه مشتی را به جیب من روانه می ساخت؛ آن روزها نه حافظ را می شناختم و نه از جایگاهی که هایدگر فیلسوف بزرگ آلمانی به شعر قائل است کمتر وقوفی داشتم و نه پایم به برخی از این محافل مدعیان پرطمطراق شعر باز شده بود ولی امروز پس از گذر سالیان می فهمم که هنر حقیقی و مردمی ماندگار است؛ چندان که شاعر گفته است: سخن کز دل برآید؛ لاجرم بر دل نشیند. روح شهریار بی نام و نشان اردبیل کربلایی دولتعلی علایی شاد باد...
این فیلم کوتاه از شعرخوانی گرم ایشان به زبان مادری وی به گمانم برای اولین بار باشد که در این پلتفرم تقدیم عزیزان می شود البته ایشان اشعاری به فارسی هم سرودند که متأسفانه فیلمی از آن در دسترس نبود، در این شعر جهت اطلاع دوستان فارسی زبان وی از زهد ریایی با استناد به آیات و روایت؛ در کمال مهارت ادبی و گه گاه به طنز و طیبت، شکوه و شکایت می کند. وی بسیار به اهل بیت علیهم السلام عشق می ورزید و جانانه اهل ذکر و مناجات بود. خدایش بیامرزاد.
محمدحسن علایی
۳۱ تیرماه ۱۴۰۱
https://www.instagram.com/tv/CgU1bTvKHiO/?igshid=MDJmNzVkMjY=
در انبان خاطرات کودکی و در لابلای همه ی اتفاقات تلخ و شیرین روزگار و از میان چهره ی همه ی آن آدم بزرگهایی که در محافل خانوادگی و جمع های خصوصی به چهره شان و حرکات و سکناتشان خیره شده ایم کمتر کسی هست که سیمایش در خاطرمان نقش می بندد تو گویی باید چیزی مازاد بر دیگران در ایشان بوده باشد تا ماندگارش کند حسنی که وی را از سایرین متمایز می کند و شخصیت وی را به یادماندنی می سازد؛ مرحوم کربلایی دولتعلی علایی از فامیل های نزدیک پدری ما بود که با ایشان رفت و آمد خانوادگی داشتیم در جمع های فامیلی که آن وقت ها مرسوم بود با روی گشاده و وجودی سرشار از محبت و صمیمیت گوشه ای می نشست و محجوبانه و شیرین بلند بلند و به مدد حافظه ی سرشارش از اشعار مطنطن خودش برای جمع می خواند ساده؛ روان؛ صمیمی؛ بی هیچ تعارف و تکلفی...گهگاه به اتفاق پدرم به مغازه ی کوچک خواربارفروشی محقر او که می رفتیم شاهانه دست در آجیل و شکلات می کرد و گشاده دستانه مشتی را به جیب من روانه می ساخت؛ آن روزها نه حافظ را می شناختم و نه از جایگاهی که هایدگر فیلسوف بزرگ آلمانی به شعر قائل است کمتر وقوفی داشتم و نه پایم به برخی از این محافل مدعیان پرطمطراق شعر باز شده بود ولی امروز پس از گذر سالیان می فهمم که هنر حقیقی و مردمی ماندگار است؛ چندان که شاعر گفته است: سخن کز دل برآید؛ لاجرم بر دل نشیند. روح شهریار بی نام و نشان اردبیل کربلایی دولتعلی علایی شاد باد...
این فیلم کوتاه از شعرخوانی گرم ایشان به زبان مادری وی به گمانم برای اولین بار باشد که در این پلتفرم تقدیم عزیزان می شود البته ایشان اشعاری به فارسی هم سرودند که متأسفانه فیلمی از آن در دسترس نبود، در این شعر جهت اطلاع دوستان فارسی زبان وی از زهد ریایی با استناد به آیات و روایت؛ در کمال مهارت ادبی و گه گاه به طنز و طیبت، شکوه و شکایت می کند. وی بسیار به اهل بیت علیهم السلام عشق می ورزید و جانانه اهل ذکر و مناجات بود. خدایش بیامرزاد.
محمدحسن علایی
۳۱ تیرماه ۱۴۰۱
https://www.instagram.com/tv/CgU1bTvKHiO/?igshid=MDJmNzVkMjY=
Forwarded from برنامه رصدخانه
🔷🔷🔷خرد کارساز اهالی علم
🔶شاید در شرایط توسعه بتوان فارغ از وضع علم وپژوهش و در بستر برنامه ریزی های دقیق دولت ها و کنارهم بودن اورگانیک صنعت،دانشگاه،پژوهش و آموزش به فعالیت علمی پرداخت و این فعالیت خودبه خود راهی به سمت نقش آفرینی در آن کشورها را پیدا کند اما به نظر می رسد درشرایط نا به سامانی و توسعه نیافتگی، دانشمند و پژوهشگر نیاز به حکمت و خردی کارساز در عرصه ی فعالیت هر روزی خود دارد.
🔶این خرد و عقل فلسفی را نباید از فیلسوف علم یا...سراغ گرفت، چراکه متاسفانه فلسفه علم همواره سرگرم بوالفضولی های نابه هنگام درباب روش علم ومعیار زدایش علم از غیر علم بوده است و البته دانشگران هم کمتر توجهی به این ادبیات هنجاری داشته اند.از طرفی مهم ترین فهم های فلسفی نسبت به علم درسال های اخیر نیز توسط خود فیزیکدانان و ریاضی دانان عرضه شده است.(هم تامس کوهن اصالتا فیزیکدان است وهم ایمره لاکاتوش ریاضی دان و...)
🔶وهمینطور خرد کارساز علم وپژوهش مجموعه یی از گزاره های سخت وپیچیده با کلمات تخصصی فلسفه هم نمی تواند باشد که به قول حافظ:
خواهی که سخت وسست جهان برتو بگذرد
بگذر ز عهد سست وسخن های سخت خویش
🔶این خردعملی تلاش برای طرح پرسش و تفکر درباب چند سوال نسبتا ساده ولی مهم است.اگر دانشگر بتواند پرسش هایی از جنس ما درچه زمان ومکانی درحال فعالیت علمی هستیم؟ و این فعالیت چه نسبتی با اکنون وآینده ی ما دارد؟ودر نهایت چگونه می توان در مسیر حضور علم در عرصه های مختلف کشور تلاش کرد؟ را نزد خود بیابد و عمل ونظر خود را معطوف به تفکر درباره این پرسش ها کند،او عقلی فلسفی وخردی کارساز را در فعالیت علمی خود پیگرفته است.
🔶هدف از این جلسات وگفت وگو ها پیگیری و نظر به این خرد است .
📎 https://instagram.com/gravitytvshow?igshid=49ziojvrvbk6
🔶شاید در شرایط توسعه بتوان فارغ از وضع علم وپژوهش و در بستر برنامه ریزی های دقیق دولت ها و کنارهم بودن اورگانیک صنعت،دانشگاه،پژوهش و آموزش به فعالیت علمی پرداخت و این فعالیت خودبه خود راهی به سمت نقش آفرینی در آن کشورها را پیدا کند اما به نظر می رسد درشرایط نا به سامانی و توسعه نیافتگی، دانشمند و پژوهشگر نیاز به حکمت و خردی کارساز در عرصه ی فعالیت هر روزی خود دارد.
🔶این خرد و عقل فلسفی را نباید از فیلسوف علم یا...سراغ گرفت، چراکه متاسفانه فلسفه علم همواره سرگرم بوالفضولی های نابه هنگام درباب روش علم ومعیار زدایش علم از غیر علم بوده است و البته دانشگران هم کمتر توجهی به این ادبیات هنجاری داشته اند.از طرفی مهم ترین فهم های فلسفی نسبت به علم درسال های اخیر نیز توسط خود فیزیکدانان و ریاضی دانان عرضه شده است.(هم تامس کوهن اصالتا فیزیکدان است وهم ایمره لاکاتوش ریاضی دان و...)
🔶وهمینطور خرد کارساز علم وپژوهش مجموعه یی از گزاره های سخت وپیچیده با کلمات تخصصی فلسفه هم نمی تواند باشد که به قول حافظ:
خواهی که سخت وسست جهان برتو بگذرد
بگذر ز عهد سست وسخن های سخت خویش
🔶این خردعملی تلاش برای طرح پرسش و تفکر درباب چند سوال نسبتا ساده ولی مهم است.اگر دانشگر بتواند پرسش هایی از جنس ما درچه زمان ومکانی درحال فعالیت علمی هستیم؟ و این فعالیت چه نسبتی با اکنون وآینده ی ما دارد؟ودر نهایت چگونه می توان در مسیر حضور علم در عرصه های مختلف کشور تلاش کرد؟ را نزد خود بیابد و عمل ونظر خود را معطوف به تفکر درباره این پرسش ها کند،او عقلی فلسفی وخردی کارساز را در فعالیت علمی خود پیگرفته است.
🔶هدف از این جلسات وگفت وگو ها پیگیری و نظر به این خرد است .
📎 https://instagram.com/gravitytvshow?igshid=49ziojvrvbk6
Forwarded from نشر نقد فرهنگ
منتشر شد:
📚 هایدگر در ایران؛ نگاهی به زندگی، آثار و اندیشههای سید احمد فردید| نویسنده: بیژن عبدالکریمی | چاپ اول | نشر نقد فرهنگ | 1401|
♦️خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ
🛵 ارسال از طریق پست
🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒
🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
📚 هایدگر در ایران؛ نگاهی به زندگی، آثار و اندیشههای سید احمد فردید| نویسنده: بیژن عبدالکریمی | چاپ اول | نشر نقد فرهنگ | 1401|
♦️خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ
🛵 ارسال از طریق پست
🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒
🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
هایدگر در ایران؛ نگاهی به زندگی، آثار و اندیشه های سید احمد فردید!.
کتاب «هایدگر در ایران» با زیرعنوان «نگاهی به زندگی، آثار و اندیشههای سید احمد فردید» که به قلم دکتر بیژن عبدالکریمی نگاشته شده، پژوهشی است دربارۀ آرا و افکار هایدگر، فیلسوف آلمانی قرن بیستم، که بهدنبال خود زمینهای را فراهم میسازد تا به اقتضای مباحث، نسبت به سنت نظری خود در مقایسه با سنت متافیزیک غربی تأمل کرده، توان مقایسۀ فلسفۀ مشاء، فلسفۀ اشراق، کلام، تصوف و عرفان با تفکر هایدگر را بیابیم و در واقع نظرات این فیلسوف نامدار را بهمنزلۀ آیینهای برای فهم بهتر اندیشههای خود به کار بریم. نگارنده در این اثر بر آن بوده تا صبغۀ فلسفی مباحث را، اولویت پژوهشی خود قرار داده، مباحث جامعهشناختی-تاریخی را تا سر حد مسائل فلسفی ارتقا بخشد. با عنایت به نقش غیرقابل انکار سیداحمد فردید، در معرفی و شناسایی هایدگر و اندیشههایش در ایران، پرداختن به زندگی، آثار و اندیشههای وی قسمت عمدهای را در این کتاب به خود اختصاص داده است.
منتشر شد:
📚 هایدگر در ایران؛ نگاهی به زندگی، آثار و اندیشههای سید احمد فردید| نویسنده: بیژن عبدالکریمی | چاپ اول | نشر نقد فرهنگ | 1401|
♦️خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ
🛵 ارسال از طریق پست
https://www.instagram.com/p/CgWgb0nKw0G/?igshid=MDJmNzVkMjY=
کتاب «هایدگر در ایران» با زیرعنوان «نگاهی به زندگی، آثار و اندیشههای سید احمد فردید» که به قلم دکتر بیژن عبدالکریمی نگاشته شده، پژوهشی است دربارۀ آرا و افکار هایدگر، فیلسوف آلمانی قرن بیستم، که بهدنبال خود زمینهای را فراهم میسازد تا به اقتضای مباحث، نسبت به سنت نظری خود در مقایسه با سنت متافیزیک غربی تأمل کرده، توان مقایسۀ فلسفۀ مشاء، فلسفۀ اشراق، کلام، تصوف و عرفان با تفکر هایدگر را بیابیم و در واقع نظرات این فیلسوف نامدار را بهمنزلۀ آیینهای برای فهم بهتر اندیشههای خود به کار بریم. نگارنده در این اثر بر آن بوده تا صبغۀ فلسفی مباحث را، اولویت پژوهشی خود قرار داده، مباحث جامعهشناختی-تاریخی را تا سر حد مسائل فلسفی ارتقا بخشد. با عنایت به نقش غیرقابل انکار سیداحمد فردید، در معرفی و شناسایی هایدگر و اندیشههایش در ایران، پرداختن به زندگی، آثار و اندیشههای وی قسمت عمدهای را در این کتاب به خود اختصاص داده است.
منتشر شد:
📚 هایدگر در ایران؛ نگاهی به زندگی، آثار و اندیشههای سید احمد فردید| نویسنده: بیژن عبدالکریمی | چاپ اول | نشر نقد فرهنگ | 1401|
♦️خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ
🛵 ارسال از طریق پست
https://www.instagram.com/p/CgWgb0nKw0G/?igshid=MDJmNzVkMjY=
✅ادبیات سخیف در حوزه مسائل انسانی و فرهنگی حقیقتا مایه ی تاسف است!
✍دکتر محمد حسن علایی
(جامعه شناس و مولف کتاب "گفتمان وفاق")
به عنوان دانش آموخته جامعه شناسی که تا امروز جز حفظ انسجام اجتماعی و حل مشکلات و معضلات مردم و اعتلای کشور هیچ آرزویی بر سر نداشته است و سر هیچ چیز کوچک و بزرگ وارد مجادله و مشاجره نشده است مگر آنجا که پای منافع ملی کشور در میان باشد و صرفا دغدغه ی حفظ وحدت و دفاع از ارزش های ملی و فرهنگی را داشته است عرض می کنم؛ امروز حضور برخی چهره ها با ادبیات سخیف در حوزه مسائل انسانی و فرهنگی حقیقتا مایه ی تاسف است ...می توان مدافع سرسخت مواضع خود بود ولی با ادب و متانت و دلیل و استدلال... این کشور مطهری ها داشته و برای مسائل انسانی (مانند حجاب و ...) کتاب ها نوشته شده است دریغ است کتاب نخوانده ها به طرفه العینی زحمات شهدا و علما و اهل فرهنگ را به باد دهند...و با ایجاد دلچرکینی ها و بدبینی ها، دانسته ندانسته آب به آسیاب دشمن بریزند.
امروز دردمندان اهل تفکر بی وقفه طرح مسئله ی وفاق و دعوت به وفاق و همگرایی نیروهای جامعه در جهت حفظ منافع ملی را به عنوان یک ضرورت بی چون و چرا برای جامعه در هر مجال و فرصتی که می یابند در میان می افکنند.
وفاق ملی در داخل کشور پیش شرط هر نوع توافقیست در خارج از کشور؛ و صلح طلبی و صلح گرایی، اوجب بر اصلاح طلبی و اصول گراییست.
رسانه ها براهین و ادله های اهل نظر را به گوش جریانات مختلف برساند، رسالت رسانه نباید به طرح آرای حزبی خویش تقلیل یابد.
بی تردید ادب انسانی و اسلامی باید به واسطه ی طرح سخنان متاملانه و متفکرانه در سطح جامعه گسترش یابد.
زبان اهل تفکر لین و حکیمانه است و در پی دامن زدن به آتش بی خردی ها و فرصت طلبی ها نیست. اگر ما از اهل تفکر نیاموزیم سقوط آزاد می کنیم و قهرا به قهقرا می رویم.
قطار انقلاب تنها با برگشت به مسیر وفاق ملی همه ی آحاد جامعه، به مانند همان روزهای پرشور آغازین، مسیر صلاح و فلاح را خواهد پیمود.
هم روشنفکران و هم انقلابیون اصیل زبان تند و تیز را غلاف کنند و مشفقانه و مصلحانه به میدان نجات انقلاب بیایند.
گفتمان "ایران شدن ایران"، گام اول را با استقلال طلبی در انقلاب 57 برداشت، گام دوم را نیز باید امروز با تأکید بر صلح طلبی و صلح گرایی بردارد.
اگر موفق به عبور از این پیچ تاریخی شویم آیندگان به هویت اصیل ایرانی-اسلامی خویش خواهند بالید.
✍دکتر محمد حسن علایی
(جامعه شناس و مولف کتاب "گفتمان وفاق")
به عنوان دانش آموخته جامعه شناسی که تا امروز جز حفظ انسجام اجتماعی و حل مشکلات و معضلات مردم و اعتلای کشور هیچ آرزویی بر سر نداشته است و سر هیچ چیز کوچک و بزرگ وارد مجادله و مشاجره نشده است مگر آنجا که پای منافع ملی کشور در میان باشد و صرفا دغدغه ی حفظ وحدت و دفاع از ارزش های ملی و فرهنگی را داشته است عرض می کنم؛ امروز حضور برخی چهره ها با ادبیات سخیف در حوزه مسائل انسانی و فرهنگی حقیقتا مایه ی تاسف است ...می توان مدافع سرسخت مواضع خود بود ولی با ادب و متانت و دلیل و استدلال... این کشور مطهری ها داشته و برای مسائل انسانی (مانند حجاب و ...) کتاب ها نوشته شده است دریغ است کتاب نخوانده ها به طرفه العینی زحمات شهدا و علما و اهل فرهنگ را به باد دهند...و با ایجاد دلچرکینی ها و بدبینی ها، دانسته ندانسته آب به آسیاب دشمن بریزند.
امروز دردمندان اهل تفکر بی وقفه طرح مسئله ی وفاق و دعوت به وفاق و همگرایی نیروهای جامعه در جهت حفظ منافع ملی را به عنوان یک ضرورت بی چون و چرا برای جامعه در هر مجال و فرصتی که می یابند در میان می افکنند.
وفاق ملی در داخل کشور پیش شرط هر نوع توافقیست در خارج از کشور؛ و صلح طلبی و صلح گرایی، اوجب بر اصلاح طلبی و اصول گراییست.
رسانه ها براهین و ادله های اهل نظر را به گوش جریانات مختلف برساند، رسالت رسانه نباید به طرح آرای حزبی خویش تقلیل یابد.
بی تردید ادب انسانی و اسلامی باید به واسطه ی طرح سخنان متاملانه و متفکرانه در سطح جامعه گسترش یابد.
زبان اهل تفکر لین و حکیمانه است و در پی دامن زدن به آتش بی خردی ها و فرصت طلبی ها نیست. اگر ما از اهل تفکر نیاموزیم سقوط آزاد می کنیم و قهرا به قهقرا می رویم.
قطار انقلاب تنها با برگشت به مسیر وفاق ملی همه ی آحاد جامعه، به مانند همان روزهای پرشور آغازین، مسیر صلاح و فلاح را خواهد پیمود.
هم روشنفکران و هم انقلابیون اصیل زبان تند و تیز را غلاف کنند و مشفقانه و مصلحانه به میدان نجات انقلاب بیایند.
گفتمان "ایران شدن ایران"، گام اول را با استقلال طلبی در انقلاب 57 برداشت، گام دوم را نیز باید امروز با تأکید بر صلح طلبی و صلح گرایی بردارد.
اگر موفق به عبور از این پیچ تاریخی شویم آیندگان به هویت اصیل ایرانی-اسلامی خویش خواهند بالید.
Forwarded from بیژن عبدالکریمی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امر به معروف و نهی از منکر از نظر استاد مرتضی مطهری
تأملاتی بر آینده اسلام در ایران -8
دکتر بیژن عبدالکریمی
🎧 موضوع:
«تأملاتی بر آینده اسلام در ایران»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
💠 نشست پنجم
💠 نشست ششم
💠 نشست هفتم
✅ نشست هشتم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۰۴ مرداد ۱۴۰۱
فرمت: mp3
حجم: 19.4MB
مدت زمان: ۰۰:۵۶:۲۸
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
«تأملاتی بر آینده اسلام در ایران»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
💠 نشست پنجم
💠 نشست ششم
💠 نشست هفتم
✅ نشست هشتم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۰۴ مرداد ۱۴۰۱
فرمت: mp3
حجم: 19.4MB
مدت زمان: ۰۰:۵۶:۲۸
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
Forwarded from پژوهشکدهٔ مطالعات پیشرفتهٔ خاورمیانه🇮🇷
🔆 گروه مطالعات سیاست و تمدن ایرانی به اتفاق گروه روندهای فکری پژوهشكده مطالعات استراتژیک خاورمیانه برگزار می کنند:
🔺 سلسله نشست های؛ بحرانْ اندیشی و گفتگوهای ملی در آستانه سده پانزدهم شمسی
➖ نشست اول: بحران علم، دانشگاه و نظام آموزشی در ایران امروز
⏰ چهارشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۷ الی ۱۹
⏰ مکان: بلوار کشاورز- خیابان نادری-مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه- پلاک ۸
🌐 جهت کسب اطلاعات بیشتر کلیک کنید
@Imessiran
🔺 سلسله نشست های؛ بحرانْ اندیشی و گفتگوهای ملی در آستانه سده پانزدهم شمسی
➖ نشست اول: بحران علم، دانشگاه و نظام آموزشی در ایران امروز
⏰ چهارشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۷ الی ۱۹
⏰ مکان: بلوار کشاورز- خیابان نادری-مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه- پلاک ۸
🌐 جهت کسب اطلاعات بیشتر کلیک کنید
@Imessiran
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸زوربای ایرانی
📌بزنگاه سیاست و ادبیات: گفتوگوی احمد غلامی با احسان شریعتی
📌منتشر شده در روزنامه شرق / ۴ مرداد ۱۴۰۱
🔸در «زوربای یونانی» کازانتزاکیس هم با دو تیپ سروکار داریم، یک شخصیت با تیپ آپولونی یعنی روشنفکر انتزاعیِ کتابخوان -که به «کِرم کتاب» ترجمه شده و در اصل «موش کاغذخور» است- که با «زوربا» بهعنوانِ چهرهای مردمی، زنده و عارفمسلک و در عین حال با انگیزهها و غرایض زیستی و جنسی که خلاف هم کرده اما درک واقعی و عینی و صادقانهای از زندگی دارد، آشنا میشود. تفاوتِ این دو شخصیت، همان تفاوتِ آپولون، خدای خرد و انتزاع و عقلانیت است در مقابل شهود دیونیزوس که خدای شور و زندگی است.
🔹 «دموکراسی» زمانی در قرون وسطی یک اتوپیا بود، اما الان وقتی میگوییم جوامع دموکراتیک، خیلی ساده یعنی جوامعی که توسط اکثریت مردم مدیریت اجتماعی و سیاسی میشوند. داشتن یک سیستم تأمین اجتماعی که شهروندان احساس سعادت کنند، دیگر بههیچوجه اتوپیایی نیست بلکه یک امر عادی موفق است.
× در دورهی جدید همه چیز باید بازتعریف شود و «ازسرگرفته» شود و «سر جای خود» بنشیند: برای نمونه، دین چیست؟ انتظاری که از دین داریم این است که دین باشد! یا انتظاری که از دنیا و عقلانیت و سیاست داریم این که خودشان باشند. زیرا پیش از این همهچیز از جای خودشخارج شده بود و به حوزههای دیگر تعرض میکرد.
🔸 فیلسوف واقعی مانند یک کودک که همهچیز برایش تازگی دارد و دائماً سؤال میکند، هیچچیز برایش عادی نیست و از نو مثل کودک میفهمد. این امر هم در زمینه فلسفی مطرح است و هم در زمینه ایمانی که عیسی میگوید شما باید کودک شوید!
📌ادامه در لینک زیر
#روشنفکری
#دموکراسی
#گفتگو
#روزنامه_شرق
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
https://bit.ly/3b8q8aH
📌بزنگاه سیاست و ادبیات: گفتوگوی احمد غلامی با احسان شریعتی
📌منتشر شده در روزنامه شرق / ۴ مرداد ۱۴۰۱
🔸در «زوربای یونانی» کازانتزاکیس هم با دو تیپ سروکار داریم، یک شخصیت با تیپ آپولونی یعنی روشنفکر انتزاعیِ کتابخوان -که به «کِرم کتاب» ترجمه شده و در اصل «موش کاغذخور» است- که با «زوربا» بهعنوانِ چهرهای مردمی، زنده و عارفمسلک و در عین حال با انگیزهها و غرایض زیستی و جنسی که خلاف هم کرده اما درک واقعی و عینی و صادقانهای از زندگی دارد، آشنا میشود. تفاوتِ این دو شخصیت، همان تفاوتِ آپولون، خدای خرد و انتزاع و عقلانیت است در مقابل شهود دیونیزوس که خدای شور و زندگی است.
🔹 «دموکراسی» زمانی در قرون وسطی یک اتوپیا بود، اما الان وقتی میگوییم جوامع دموکراتیک، خیلی ساده یعنی جوامعی که توسط اکثریت مردم مدیریت اجتماعی و سیاسی میشوند. داشتن یک سیستم تأمین اجتماعی که شهروندان احساس سعادت کنند، دیگر بههیچوجه اتوپیایی نیست بلکه یک امر عادی موفق است.
× در دورهی جدید همه چیز باید بازتعریف شود و «ازسرگرفته» شود و «سر جای خود» بنشیند: برای نمونه، دین چیست؟ انتظاری که از دین داریم این است که دین باشد! یا انتظاری که از دنیا و عقلانیت و سیاست داریم این که خودشان باشند. زیرا پیش از این همهچیز از جای خودشخارج شده بود و به حوزههای دیگر تعرض میکرد.
🔸 فیلسوف واقعی مانند یک کودک که همهچیز برایش تازگی دارد و دائماً سؤال میکند، هیچچیز برایش عادی نیست و از نو مثل کودک میفهمد. این امر هم در زمینه فلسفی مطرح است و هم در زمینه ایمانی که عیسی میگوید شما باید کودک شوید!
📌ادامه در لینک زیر
#روشنفکری
#دموکراسی
#گفتگو
#روزنامه_شرق
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
https://bit.ly/3b8q8aH
Telegraph
زوربای ایرانی
بزنگاه سیاست و ادبیات: گفتوگوی احمد غلامی با احسان شریعتی منتشر شده در روزنامه شرق / ۴ مرداد ۱۴۰۱ درباره «زوربای یونانی» نیکوس کازانتزاکیس * چطور با کتاب «زوربای یونانی» نیکوس کازانتزاکیس آشنا شدید؟ گویا دکتر علی شریعتی شما را به خواندن این کتاب توصیه کرده…
غلبه رویکردهای کلیشه ای و تکراری بر محافل فرهنگی اردبیل!
دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)
در میان دانش آموخته های علوم پایه و فنی (در دوران لیسانس) کمتر کسی بود که چون من به علوم انسانی عشق می ورزید، و در میان بچه های علوم انسانی و علوم اجتماعی دانشگاه تهران کمتر کسی بود که مثل من به ادبیات عشق می ورزید؛ و در میان اهل ادب کمتر کسی بود که مثل من به فلسفه گشوده بود و در میان اهل فلسفه کمتر کسی بود که مثل من با دین و عرفان عناد نداشت بل به عرفان و اسلام تعلق خاطر داشت و دارد و ... اما با کمال احترام به مفاخر حال حاضر شهرم و پیش کسوتان عرصه ی فرهنگ این شهر تاریخی و فرهنگی باید عرض کنم غلبه ی رویکردهای کلیشه ای و تکراری بر محافل فرهنگی امروز اردبیل حقیقتا جای تامل دارد و باید با نگاه آسیب شناسانه به این پدیده ی اجتماعی نگریست.
اهل نظر مگر می توانند از امر نو و سخن تازه گریزان باشند اهل فرهنگ مگر می توانند به برگزاری برخی مناسک فرهنگی اکتفا کنند آنجا که فکر غایب هست تکرار و ملال هست که حاکم می شود؛ پرسش های تازه شکل نمی گیرد پویایی و نشاط رخت بر می بندد؛ چشم ها و گوش ها به سخنان آشنا عادت می کنند و از دیدن و شنیدن امر تازه باز می مانند؛ در دانشگاه باید همیشه به سوی اصحاب نظر گشوده باشد؛ سازمان های فرهنگی و هنری باید از سخن نو استقبال کنند؛ اینکه دور هم جمع شویم و مدام شعر بخوانیم به جایی نمی رسیم باید به فلسفه و جامعه شناسی در جمع های خود راه دهیم احساس استغنا بدترین چیز است اول باید بین خودمان احساس نیاز پیدا شود اول باید غیاب برخی چیزها را احساس کنیم و برایش جا باز کنیم وادی اول طلب است. باید توهم همه چیزدانی را کنار گذاشت و به گفتگو و دیالوگ فرهنگی روی خوش نشان داد. به عنوان اهل فرهنگ باید تکانی به خود بدهیم. صدر تا ذیل محافل فرهنگی دچار کلیشه هست از مجری برنامه ها بگیر تا سخنوران و شعرخوانان ...بعد می شویم رتبه ی اول نزاع و عصبانیت در کشور؛ تدبیری باید!
پژوهشگر فرهنگ هیچ گاه توقف نمی کند؛ توقف در یک تخصص دانشگاهی؛ یا یک عقل گرایی سرد و عبوس؛ یا نوعی فلسفه پرستی و معنویت گریزی؛ یا یک جزمیت اندیشی پوزیتیویستیِ علم محور و یا برعکس یک نحو فلسفه ستیزی و عرفان گرایی و شعرزدگی و نوعی رمانتیسسیم شاعرانه محض؛ یا یک جور قشری اندیشی خام و ...راه پدیدارشناسی فرهنگ را سد می کند فرهنگ پژوه اصیل چون می داند هیچ انتهایی بر پژوهش متصور نیست به گفتگو گشوده ست؛ و این نوع از پژوهشگران پذیرنده و جریده و مستقلند و مع الاسف کم تعدادند و کمتر اهل تظاهر و تفاخرند ...حالا اگر قرار است ما در ارتقای سطح فرهنگ شهر خویش بکوشیم ناگزیریم به باز تعریف فرهنگ و پژوهشگر فرهنگ؛ که اعم است از صرف شعر و فلسفه و چه و چه ...تا هم ساحات اقتصاد و اجتماع و علم و دین و ...را در کنار هم بتوانیم بکاویم و هم بدانیم اگر نزاع و خشونت و آسیب ها و انحرافات اجتماعی اینجا در این شهر زیاد شدست اگر بیکاری در شهر ما زیاد است اگر فقر بیداد می کند اگر اخلاق و مهربانی کم شدست اگر اقتصاد شهر فشل است هر کدام به وجهی در به وجود آمدن این شرایط سهیم هستیم چرا که به درجا زدن و رخوت و رکود عادت کردیم.
پس باید شروعی تازه کنیم؛ اگر که بتوانیم از سیکل معیوب کلیشه و تکرار خارج شویم اما این موارد با توصیه و اندرز محقق نمی شود و من صرفا توصیفی سرانگشتی ارائه دادم تفصیل این مسائل مجال مستوفی می طلبد رتبه ی ما در آسیب های اجتماعی ارتباط مستقیم دارد با فهم ما از فرهنگ و فرهنگ پژوهی و تا یک شیفت پارادایمیک در باب این مفهوم در میان ما اتفاق نیافتد و تحولی در منطق تحلیل ها و تبیین های ما صورت نپذیرد در بهبود سطح زندگی واقعی مردمان این سامان توفیقی حاصل نخواهیم کرد.
دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)
در میان دانش آموخته های علوم پایه و فنی (در دوران لیسانس) کمتر کسی بود که چون من به علوم انسانی عشق می ورزید، و در میان بچه های علوم انسانی و علوم اجتماعی دانشگاه تهران کمتر کسی بود که مثل من به ادبیات عشق می ورزید؛ و در میان اهل ادب کمتر کسی بود که مثل من به فلسفه گشوده بود و در میان اهل فلسفه کمتر کسی بود که مثل من با دین و عرفان عناد نداشت بل به عرفان و اسلام تعلق خاطر داشت و دارد و ... اما با کمال احترام به مفاخر حال حاضر شهرم و پیش کسوتان عرصه ی فرهنگ این شهر تاریخی و فرهنگی باید عرض کنم غلبه ی رویکردهای کلیشه ای و تکراری بر محافل فرهنگی امروز اردبیل حقیقتا جای تامل دارد و باید با نگاه آسیب شناسانه به این پدیده ی اجتماعی نگریست.
اهل نظر مگر می توانند از امر نو و سخن تازه گریزان باشند اهل فرهنگ مگر می توانند به برگزاری برخی مناسک فرهنگی اکتفا کنند آنجا که فکر غایب هست تکرار و ملال هست که حاکم می شود؛ پرسش های تازه شکل نمی گیرد پویایی و نشاط رخت بر می بندد؛ چشم ها و گوش ها به سخنان آشنا عادت می کنند و از دیدن و شنیدن امر تازه باز می مانند؛ در دانشگاه باید همیشه به سوی اصحاب نظر گشوده باشد؛ سازمان های فرهنگی و هنری باید از سخن نو استقبال کنند؛ اینکه دور هم جمع شویم و مدام شعر بخوانیم به جایی نمی رسیم باید به فلسفه و جامعه شناسی در جمع های خود راه دهیم احساس استغنا بدترین چیز است اول باید بین خودمان احساس نیاز پیدا شود اول باید غیاب برخی چیزها را احساس کنیم و برایش جا باز کنیم وادی اول طلب است. باید توهم همه چیزدانی را کنار گذاشت و به گفتگو و دیالوگ فرهنگی روی خوش نشان داد. به عنوان اهل فرهنگ باید تکانی به خود بدهیم. صدر تا ذیل محافل فرهنگی دچار کلیشه هست از مجری برنامه ها بگیر تا سخنوران و شعرخوانان ...بعد می شویم رتبه ی اول نزاع و عصبانیت در کشور؛ تدبیری باید!
پژوهشگر فرهنگ هیچ گاه توقف نمی کند؛ توقف در یک تخصص دانشگاهی؛ یا یک عقل گرایی سرد و عبوس؛ یا نوعی فلسفه پرستی و معنویت گریزی؛ یا یک جزمیت اندیشی پوزیتیویستیِ علم محور و یا برعکس یک نحو فلسفه ستیزی و عرفان گرایی و شعرزدگی و نوعی رمانتیسسیم شاعرانه محض؛ یا یک جور قشری اندیشی خام و ...راه پدیدارشناسی فرهنگ را سد می کند فرهنگ پژوه اصیل چون می داند هیچ انتهایی بر پژوهش متصور نیست به گفتگو گشوده ست؛ و این نوع از پژوهشگران پذیرنده و جریده و مستقلند و مع الاسف کم تعدادند و کمتر اهل تظاهر و تفاخرند ...حالا اگر قرار است ما در ارتقای سطح فرهنگ شهر خویش بکوشیم ناگزیریم به باز تعریف فرهنگ و پژوهشگر فرهنگ؛ که اعم است از صرف شعر و فلسفه و چه و چه ...تا هم ساحات اقتصاد و اجتماع و علم و دین و ...را در کنار هم بتوانیم بکاویم و هم بدانیم اگر نزاع و خشونت و آسیب ها و انحرافات اجتماعی اینجا در این شهر زیاد شدست اگر بیکاری در شهر ما زیاد است اگر فقر بیداد می کند اگر اخلاق و مهربانی کم شدست اگر اقتصاد شهر فشل است هر کدام به وجهی در به وجود آمدن این شرایط سهیم هستیم چرا که به درجا زدن و رخوت و رکود عادت کردیم.
پس باید شروعی تازه کنیم؛ اگر که بتوانیم از سیکل معیوب کلیشه و تکرار خارج شویم اما این موارد با توصیه و اندرز محقق نمی شود و من صرفا توصیفی سرانگشتی ارائه دادم تفصیل این مسائل مجال مستوفی می طلبد رتبه ی ما در آسیب های اجتماعی ارتباط مستقیم دارد با فهم ما از فرهنگ و فرهنگ پژوهی و تا یک شیفت پارادایمیک در باب این مفهوم در میان ما اتفاق نیافتد و تحولی در منطق تحلیل ها و تبیین های ما صورت نپذیرد در بهبود سطح زندگی واقعی مردمان این سامان توفیقی حاصل نخواهیم کرد.
✅نسل پژوهی و ملاحظات جامعه شناختی!
✍دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)
پدران در گذشته نیز با فرزندان اختلاف نسلی داشتند؛ اساسا این پدیده ای طبیعی در تمام جوامع بوده است؛ اما امروزه با ظهور جهان مدرن و پسا مدرن؛ این شکاف بسیار تعمیق یافته است؛ یعنی به زعم صاحب نظران اگر پیشتر هر سی سال یک بار نسل عوض می شد امروز هر دو سه سال نسلی نوظهور پا به عرصه ی تحولات اجتماعی می گذارند؛ بطوری که باید اذعان کنیم جهان پدر که در عالم سنت قوام یافته هست با عالم فرزند که با مولفه های زیست جهان جدید منطبق شده است تفاوت های ماهوی یافته است و فرزندان متعلق به عالمی به کلی متفاوت با عالم پدرانشان هستند.
این میان گشودن چتر حمایتگرانه ی پدران و البته مادران بر سر تنوع سلایق فرزندان اگر چه امری بسیار پسندیده و ارزشمند است اما با دشواری ها و امتناعات عدیده ای روبروست.
بنابراین اولا باید توصیه ی بزرگان و صاحب نظران در نفس اندیشیدن به این حمایت جدی انگاشته شود و ثانیا بایستی از متخصصین امر یعنی جامعه شناسان و فرهنگ پژوهان جهت تمهید امکانات عملیاتی این مهم به نحوی ساختاری استفاده کرد یعنی در همه ی ارکان حیات اجتماعی از سازمان های متولی امور جوانان بگیر تا رسانه ها و نظامات تعلیم و تربیت و آموزش عالی باید از دانش و بینش این متخصصان برای اعتلای اهداف سازمانی، تربیتی و آموزشی، نهایت بهره برداری را به عمل بیاوریم. این میان به کارگیری آن دسته از دانشمندان علوم اجتماعی که شیفته ی عقلانیت مدرن نیستند و پایی در سنت تاریخی خویش دارند از اهمیت دوچندانی برخوردار است. پیشتر هم در جستاری نسل پژوهی؛ را به عنوان رسالت فوری و قطعی جامعهشناسی قلمداد کردم.
نسل پژوهی را تلویحا به معنای پژوهش در مشخصات و ویژگی نسل های حاضر در حیات اجتماعی یک جامعه و مخصوصا به معنای خاص شناخت مختصات نسل های جدید و جوان هر جامعه ای به کار می بریم.
جامعه شناس با برخورداری از رویکردهای تاریخی؛ نیاز زمان را حس می کند و مخصوصا می تواند و باید نیاز نسل جوان را تشخیص و تبیین کند. ناگفته پیداست که محقق اجتماعی در مقام تجویز هنجارین ارزش ها و تعیین بایدها و نبایدها برای یک نسل قرار نمی گیرد اما باید از توانایی تبیین و توصیف نیازهای نسل های جدید فارغ از نگاه های ارزشی و بدور از هر گونه سوگیری و قضاوت ارزشی برخوردار باشد.
اگر جامعه شناسی در رسالت مذکور توفیق یابد اولا می تواند در ایجاد وفاق و همبستگی اجتماعی میان نسل های مختلف مفید واقع شود و ثانیا فرآورده های تئوریک و داده های میدانی منتج از مطالعات پژوهی می تواند در انواع سیاستگذاریها و برنامه ریزی ها معقول و عملیاتی در خصوص مسائل جوانان به کار بیاید.
برای ورود به مطالعات نسل پژوهانه در سطح هستی شناختی و معرفت شناختی؛ فهم زیست جهان جدید و شناخت سوبژه ی مدرن ضرورتی انکارناپذیر است.
همچنین در سطح جامعه شناختی توجه به دیالکتیک امر لوکال و گلوبال در شناخت "خواست هویت جهانی از جانب جوانان" ضرورت می یابد. تا ضمن به رسمیت شناختن مسائل ایشان بتوانیم ایشان را در رسیدن به خودآگاهی اجتماعی تاریخی خویش و بهره برداری از ارزش های ملی و دینی یاری برسانیم.
بی تردید؛ ملاحظات مردم شناختی؛ جنسیتی؛ قومیتی؛ جمعیت شناختی؛ طبقاتی و غیره در مطالعات نسل پژوهانه از نقش و جایگاه مهمی برخوردار خواهد بود.
در همه ی اين گستره های پژوهشی برخورداری از تخیل جامعه شناختی اهمیت وافری پیدا می کند چرا که جامعه شناس حق ندارد مسئله اجتماعی را به سطح مسئله روانشناختی و فردی تقلیل دهد. همچنین لازم است پژوهشگر نسلی با توسل به بینش پدیدارشناسانه و با وجه نظر به حیث تاریخی پدیدارها از آسیب نگاه ذات باورانه در این نوع از پژوهش ها مبرا گردد.
امید است در انبوه مسائل اجتماعی مبتلی به جامعه؛ اهتمام جامعه شناسان توانمند در حوزه مطالعات نسلی موجب گردد با تولید و انباشت ادبیات نسل پژوهی و تمهید زمینه های شناخت نیاز های نسل جوان جامعه گامی در حمایت از جوانان در برابر بحرانهای هویتی برداشته شده؛ حس تعلق جوانان به وطن با مشاهده ی سیاست های حمایتگرانه ارتقا یابد.
✍دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)
پدران در گذشته نیز با فرزندان اختلاف نسلی داشتند؛ اساسا این پدیده ای طبیعی در تمام جوامع بوده است؛ اما امروزه با ظهور جهان مدرن و پسا مدرن؛ این شکاف بسیار تعمیق یافته است؛ یعنی به زعم صاحب نظران اگر پیشتر هر سی سال یک بار نسل عوض می شد امروز هر دو سه سال نسلی نوظهور پا به عرصه ی تحولات اجتماعی می گذارند؛ بطوری که باید اذعان کنیم جهان پدر که در عالم سنت قوام یافته هست با عالم فرزند که با مولفه های زیست جهان جدید منطبق شده است تفاوت های ماهوی یافته است و فرزندان متعلق به عالمی به کلی متفاوت با عالم پدرانشان هستند.
این میان گشودن چتر حمایتگرانه ی پدران و البته مادران بر سر تنوع سلایق فرزندان اگر چه امری بسیار پسندیده و ارزشمند است اما با دشواری ها و امتناعات عدیده ای روبروست.
بنابراین اولا باید توصیه ی بزرگان و صاحب نظران در نفس اندیشیدن به این حمایت جدی انگاشته شود و ثانیا بایستی از متخصصین امر یعنی جامعه شناسان و فرهنگ پژوهان جهت تمهید امکانات عملیاتی این مهم به نحوی ساختاری استفاده کرد یعنی در همه ی ارکان حیات اجتماعی از سازمان های متولی امور جوانان بگیر تا رسانه ها و نظامات تعلیم و تربیت و آموزش عالی باید از دانش و بینش این متخصصان برای اعتلای اهداف سازمانی، تربیتی و آموزشی، نهایت بهره برداری را به عمل بیاوریم. این میان به کارگیری آن دسته از دانشمندان علوم اجتماعی که شیفته ی عقلانیت مدرن نیستند و پایی در سنت تاریخی خویش دارند از اهمیت دوچندانی برخوردار است. پیشتر هم در جستاری نسل پژوهی؛ را به عنوان رسالت فوری و قطعی جامعهشناسی قلمداد کردم.
نسل پژوهی را تلویحا به معنای پژوهش در مشخصات و ویژگی نسل های حاضر در حیات اجتماعی یک جامعه و مخصوصا به معنای خاص شناخت مختصات نسل های جدید و جوان هر جامعه ای به کار می بریم.
جامعه شناس با برخورداری از رویکردهای تاریخی؛ نیاز زمان را حس می کند و مخصوصا می تواند و باید نیاز نسل جوان را تشخیص و تبیین کند. ناگفته پیداست که محقق اجتماعی در مقام تجویز هنجارین ارزش ها و تعیین بایدها و نبایدها برای یک نسل قرار نمی گیرد اما باید از توانایی تبیین و توصیف نیازهای نسل های جدید فارغ از نگاه های ارزشی و بدور از هر گونه سوگیری و قضاوت ارزشی برخوردار باشد.
اگر جامعه شناسی در رسالت مذکور توفیق یابد اولا می تواند در ایجاد وفاق و همبستگی اجتماعی میان نسل های مختلف مفید واقع شود و ثانیا فرآورده های تئوریک و داده های میدانی منتج از مطالعات پژوهی می تواند در انواع سیاستگذاریها و برنامه ریزی ها معقول و عملیاتی در خصوص مسائل جوانان به کار بیاید.
برای ورود به مطالعات نسل پژوهانه در سطح هستی شناختی و معرفت شناختی؛ فهم زیست جهان جدید و شناخت سوبژه ی مدرن ضرورتی انکارناپذیر است.
همچنین در سطح جامعه شناختی توجه به دیالکتیک امر لوکال و گلوبال در شناخت "خواست هویت جهانی از جانب جوانان" ضرورت می یابد. تا ضمن به رسمیت شناختن مسائل ایشان بتوانیم ایشان را در رسیدن به خودآگاهی اجتماعی تاریخی خویش و بهره برداری از ارزش های ملی و دینی یاری برسانیم.
بی تردید؛ ملاحظات مردم شناختی؛ جنسیتی؛ قومیتی؛ جمعیت شناختی؛ طبقاتی و غیره در مطالعات نسل پژوهانه از نقش و جایگاه مهمی برخوردار خواهد بود.
در همه ی اين گستره های پژوهشی برخورداری از تخیل جامعه شناختی اهمیت وافری پیدا می کند چرا که جامعه شناس حق ندارد مسئله اجتماعی را به سطح مسئله روانشناختی و فردی تقلیل دهد. همچنین لازم است پژوهشگر نسلی با توسل به بینش پدیدارشناسانه و با وجه نظر به حیث تاریخی پدیدارها از آسیب نگاه ذات باورانه در این نوع از پژوهش ها مبرا گردد.
امید است در انبوه مسائل اجتماعی مبتلی به جامعه؛ اهتمام جامعه شناسان توانمند در حوزه مطالعات نسلی موجب گردد با تولید و انباشت ادبیات نسل پژوهی و تمهید زمینه های شناخت نیاز های نسل جوان جامعه گامی در حمایت از جوانان در برابر بحرانهای هویتی برداشته شده؛ حس تعلق جوانان به وطن با مشاهده ی سیاست های حمایتگرانه ارتقا یابد.