Audio
(مناظره سوم) طبیعت گرایی یا خداباوری؟#بیژن_عبدالکریمی_وریا_امیری
Audio
✅آیا وحدت حداکثری حول منافع ملی امکانپذیر است؟!
خوانشی از کتاب "گفتمان وفاق"!
دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
#گفتمان_وفاق
@sociologicalperspectives
خوانشی از کتاب "گفتمان وفاق"!
دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
#گفتمان_وفاق
@sociologicalperspectives
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک
دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)
🎗آکادمی وفاق:
@sociologicalperspectives
#گفتمان_وفاق
https://www.instagram.com/reel/CzCH6nOuIaV/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)
🎗آکادمی وفاق:
@sociologicalperspectives
#گفتمان_وفاق
https://www.instagram.com/reel/CzCH6nOuIaV/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
♦️ما هر کجا رفتیم باید خودمان دست بکار می شدیم!
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)
🔸️ما رفتیم دانشگاه که درس بخوانیم دیدیم نه یک جای کار که چارستون آن می لنگد؛ آمدیم سر وقت برخی جریانات انقلابی و روشنفکری؛ یکی از یکی متروکه تر و مستاصلتر. آمدیم سر وقت نشر کتاب؛ دیدیم از همه جا می ترجمند و می تراوند جز از ایران، با آن همه تنوع اقوامش....
🔸️حالا هم که می گوییم وفاق حقیقتا دو سطح انتولوژیک و سوسیولوژیک دارد که فعلا بماند؛ به ساده ترین زبان اگر قرار باشد این همه عقبماندگی را جبران کنیم؛ نباید زمان را صرف جنگ و دعوا و نق نق و مچ گیری بکنیم؛ باید بفهمیم بدون توافق همه چیز به باد می رود و وضع بدتر از این ها می شود...
🔸️من می گویم توده ها و عوام الناس که گوش به حرف من و شما نمی دهند کار خودشان را می کنند گه گاه هم مثل زمان جنگ از جان خود و جگرگوشه هایشان هم مایه می گذارند ما به اصطلاح نخبه ها حرف هم را بفهمیم؛ آقای سیاست گذار تو به اهل تفکر نمی توانی و نباید درس بدهی بلکه برعکس باید از ایشان بیاموزی و در کار تدبیر امور ملک و ملت به کار ببندی...
🔸️خلاصه کنم ما هر جایی که در این مملکت رفتیم باید خودمان دست بکار می شدیم؛ دانشگاه را من و توی استاد و دانشجو باید بسازیم؛ کار نشر و کتاب را همین طور؛ دولت و مجلس هم که نداریم این ها هم مثل دانشگاه که شبه دانشگاه هست شبه دولت و شبه مجلس است...
🔸️این ها نظریه می خواهد گفتمان می خواهد البته باید اهلش وارد شوند؛ در جهان توسعهنیافته و شبه مدرن هر کس زودتر از خواب بيدار می شود یک گفتمان لق لقه ی زبانش هست... من می گویم تو اگر راست می گویی جای اهل تخصص را تنگ نکن؛ باقی پیشکش...
#گفتمان_وفاق
https://www.instagram.com/p/CzDgIGVukHr/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)
🔸️ما رفتیم دانشگاه که درس بخوانیم دیدیم نه یک جای کار که چارستون آن می لنگد؛ آمدیم سر وقت برخی جریانات انقلابی و روشنفکری؛ یکی از یکی متروکه تر و مستاصلتر. آمدیم سر وقت نشر کتاب؛ دیدیم از همه جا می ترجمند و می تراوند جز از ایران، با آن همه تنوع اقوامش....
🔸️حالا هم که می گوییم وفاق حقیقتا دو سطح انتولوژیک و سوسیولوژیک دارد که فعلا بماند؛ به ساده ترین زبان اگر قرار باشد این همه عقبماندگی را جبران کنیم؛ نباید زمان را صرف جنگ و دعوا و نق نق و مچ گیری بکنیم؛ باید بفهمیم بدون توافق همه چیز به باد می رود و وضع بدتر از این ها می شود...
🔸️من می گویم توده ها و عوام الناس که گوش به حرف من و شما نمی دهند کار خودشان را می کنند گه گاه هم مثل زمان جنگ از جان خود و جگرگوشه هایشان هم مایه می گذارند ما به اصطلاح نخبه ها حرف هم را بفهمیم؛ آقای سیاست گذار تو به اهل تفکر نمی توانی و نباید درس بدهی بلکه برعکس باید از ایشان بیاموزی و در کار تدبیر امور ملک و ملت به کار ببندی...
🔸️خلاصه کنم ما هر جایی که در این مملکت رفتیم باید خودمان دست بکار می شدیم؛ دانشگاه را من و توی استاد و دانشجو باید بسازیم؛ کار نشر و کتاب را همین طور؛ دولت و مجلس هم که نداریم این ها هم مثل دانشگاه که شبه دانشگاه هست شبه دولت و شبه مجلس است...
🔸️این ها نظریه می خواهد گفتمان می خواهد البته باید اهلش وارد شوند؛ در جهان توسعهنیافته و شبه مدرن هر کس زودتر از خواب بيدار می شود یک گفتمان لق لقه ی زبانش هست... من می گویم تو اگر راست می گویی جای اهل تخصص را تنگ نکن؛ باقی پیشکش...
#گفتمان_وفاق
https://www.instagram.com/p/CzDgIGVukHr/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
Forwarded from گروه شریعتی
🔸امروز سخن گفتن از ضرورت بازگشت به #اخلاق، #قانون_مداری و منافع ملی تحت #گفتمان_وفاق بیش از هر چیزی اهمیت دارد
🔸گفتمان وفاق امروز نام یک ضرورت هست، درک این ضرورت و تمهید لوازمات آن، یعنی تلاش برای مسدود کردن امکان تکرار حوادث تلخ و تاریک در کشور، و حتی بالاتر از آن حمایت از "جامعه" و حوزهی عمومی برای "کشور شدن کشور" !
🔗 متن کامل این یادداشت
✍🏼 دکتر #محمدحسن_علایی / ضرورت ملیِ طرحِ گفتمان وفاق!
✅ @Shariati_Group
🔸گفتمان وفاق امروز نام یک ضرورت هست، درک این ضرورت و تمهید لوازمات آن، یعنی تلاش برای مسدود کردن امکان تکرار حوادث تلخ و تاریک در کشور، و حتی بالاتر از آن حمایت از "جامعه" و حوزهی عمومی برای "کشور شدن کشور" !
🔗 متن کامل این یادداشت
✍🏼 دکتر #محمدحسن_علایی / ضرورت ملیِ طرحِ گفتمان وفاق!
✅ @Shariati_Group
♦️کلمات از روایت آنچه در غزه می گذرد عاجزند!
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعهشناس)
نظم کلمات ما و مفاهیم برساخته ی ما خود بخشی از آوار مصیبت دهشتناکی هست که در شکل بمب و موشک بر سر غزه فرود می آید؛ چه فرقی می کند خواه به اصطلاح چپ باشیم خواه راست؛ همین که در دل این جهان سرمایه سالار امروزین روایت آموخته ایم و از چینش کلمات گزاره های خوش رنگ و لعاب ساخته ایم یعنی خود بخشی از فاجعه ای هستیم که به طرز بی وقفه و شبانه روز در این نزدیک به یک ماه در غزه در جریان است.
سندی ننگین تر از این برای فریادهای مدعیان حقوق بشر، انسان دوستان خوش قلب خوش پوش خوش بر و رو ... هنگام که چهره ی واقعی بهشتی که برای خویش ساخته ایم از زیر خاکستر و خون غزه بیرون می زند ... هنگام که جشن روزانه ی سرمایه داری جهانی با تکرار و تداوم و تحمیل هر روزه ی فقر و بدبختی به اکثریت مفلوک بشریت این بار با سمفونی نسل کشی غزه نواخته می شود... هنگام که هر نفس کشیدن راحتی ننگ به همراه دارد... دیگر چه جای سخن با همین کلمات دروغین و رو سیاه و رسوا...
هنگام که مشت دستان تا مرفق در خون مدعیان حقوق بشر وا شده است...
حالا من تنها یک سوال از مدعیان حقوق بشر دارم؛ به واقع کلمه گناه مردم داغدیده فلسطین اشغالی چیست اگر به ادعای شما مقصر نه مردم که نظامیان حماس هست پس این میزان هجمه ی وحشیانه و حملات بی امان به مردم بی دفاع فلسطین و نسل کشی غیرنظامیان مظلوم و بی سلاح از زن و کودک گرفته تا پیر و جوان فلسطینی چه توجیهی دارد؛ که خانه هایشان را برسرشان خراب و هزاران نفرشان را یک شبه قتل عام می کنند؟! ای ننگ بر این بشر و حقوقش!
خیره شدن در چشم های غزه امروز جرأت می خواهد...
به قول شاعرِ فاجعه:
کودک و پیر و جوان غزه می سوزد
زیر خشم آتش یک مشت پتیاره
من شما ها را بشر چون می توانم خواند!؟
ای توحش پیشگان ای ننگ دوران ها!
...
میگذارم تا گدازد قلبم از حسرت
در غم غزه؛ غزه ای که سوخت زیر آتش ابلیس
غزه ای که خانه های مردمش با خاک شد یکسان
...
ننگ بر آن قوم آدمخوار
ننگ بر آن حامیان بی مروت شان
ننگ بر دستی که آتش می گشاید بر سر مظلوم
مردمانی بی دفاع در دام آن دیوان
ننگ بر ایشان
...
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعهشناس)
نظم کلمات ما و مفاهیم برساخته ی ما خود بخشی از آوار مصیبت دهشتناکی هست که در شکل بمب و موشک بر سر غزه فرود می آید؛ چه فرقی می کند خواه به اصطلاح چپ باشیم خواه راست؛ همین که در دل این جهان سرمایه سالار امروزین روایت آموخته ایم و از چینش کلمات گزاره های خوش رنگ و لعاب ساخته ایم یعنی خود بخشی از فاجعه ای هستیم که به طرز بی وقفه و شبانه روز در این نزدیک به یک ماه در غزه در جریان است.
سندی ننگین تر از این برای فریادهای مدعیان حقوق بشر، انسان دوستان خوش قلب خوش پوش خوش بر و رو ... هنگام که چهره ی واقعی بهشتی که برای خویش ساخته ایم از زیر خاکستر و خون غزه بیرون می زند ... هنگام که جشن روزانه ی سرمایه داری جهانی با تکرار و تداوم و تحمیل هر روزه ی فقر و بدبختی به اکثریت مفلوک بشریت این بار با سمفونی نسل کشی غزه نواخته می شود... هنگام که هر نفس کشیدن راحتی ننگ به همراه دارد... دیگر چه جای سخن با همین کلمات دروغین و رو سیاه و رسوا...
هنگام که مشت دستان تا مرفق در خون مدعیان حقوق بشر وا شده است...
حالا من تنها یک سوال از مدعیان حقوق بشر دارم؛ به واقع کلمه گناه مردم داغدیده فلسطین اشغالی چیست اگر به ادعای شما مقصر نه مردم که نظامیان حماس هست پس این میزان هجمه ی وحشیانه و حملات بی امان به مردم بی دفاع فلسطین و نسل کشی غیرنظامیان مظلوم و بی سلاح از زن و کودک گرفته تا پیر و جوان فلسطینی چه توجیهی دارد؛ که خانه هایشان را برسرشان خراب و هزاران نفرشان را یک شبه قتل عام می کنند؟! ای ننگ بر این بشر و حقوقش!
خیره شدن در چشم های غزه امروز جرأت می خواهد...
به قول شاعرِ فاجعه:
کودک و پیر و جوان غزه می سوزد
زیر خشم آتش یک مشت پتیاره
من شما ها را بشر چون می توانم خواند!؟
ای توحش پیشگان ای ننگ دوران ها!
...
میگذارم تا گدازد قلبم از حسرت
در غم غزه؛ غزه ای که سوخت زیر آتش ابلیس
غزه ای که خانه های مردمش با خاک شد یکسان
...
ننگ بر آن قوم آدمخوار
ننگ بر آن حامیان بی مروت شان
ننگ بر دستی که آتش می گشاید بر سر مظلوم
مردمانی بی دفاع در دام آن دیوان
ننگ بر ایشان
...
Audio
میزگردی با حضور بیژن عبدالکریمی و سیدجواد میری
موضوع: وحدت ملی و زبان فارسی
کانون اندیشه جوان
۱۰ آبان ۱۴۰۲
@seyedjavadmiri
موضوع: وحدت ملی و زبان فارسی
کانون اندیشه جوان
۱۰ آبان ۱۴۰۲
@seyedjavadmiri
"فیزیکدانان غربی و مسئله خداباوری" اثر دکتر مهدی گلشنی
"فیزیکدانان غربی و مسئله خداباوری" اثری است به قلم "مهدی گلشنی" که یکی از مهتمرین اصول بنیادی در اندیشهی انسان را در کنار دیدگاه بخشی از دانشمندان فیزیک قرار میدهد. فیزیکدانها از جهت باور به خداوند، به سه دسته تقسیم شدهاند که نخستین دسته، خدا را انکار میکنند، دومین دسته نسبت به این مساله بیتفاوت هستند و سومین دسته، به خدا معتقدند.
دستهی اول به این دلیل خدا را انکار میکنند که معتقدند راهی برای اثبات او وجود ندارد. از دیدگاه برخی از فیزیکدانان، تنها علم برای پاسخگویی به تمام سوالات بشر کافی است و گروهی بر این باورند که جهان خود به خود ایجاد شده و در نظر گرفتن نقش خداوند برای آفرینش آن، ضروری نمی باشد. در بررسی "فیزیکدانان غربی و مسئله خداباوری"، بیشترین آمار به فیزیکدانان بیتفاوت نسبت به وجود خداوند اختصاص دارد و آنان نه منکر وجود و نه معتقد به وجود آفریننده هستند. اما دستهی آخر که معتقدان به خدا هستند، زیبایی، شکوه و نظم جهان را آیتی از وجود خالق میدانند و باور ندارند که علم بتواند همهی سوالات بنیادین بشر را پاسخ بگوید. "مهدی گلشنی در کتاب پیش رو، این دیدگاهها را بررسی میکند و پاسخهای متقابل آنها به هم را نیز بیان میکند.
در فصل نخست کتاب، دیدگاههای زیادی در مورد پیوند علم و دین در جهان غرب و نگاه محققان مدرن غربی به خداباوری تحلیل شده است. فصل دوم به شبهههایی که از سمت بیخدایان و پژوهشگران ضد دین وارد شده و نیز پاسخهایی که در غرب به آنها ارائه شده، اختصاص دارد و فصل سوم شکل جدیدی از برهان وجود خداوند را که در دهههای اخیر مورد توجه قرار گرفته، مطرح میکند.
https://www.instagram.com/p/CzHb32Qus_O/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
"فیزیکدانان غربی و مسئله خداباوری" اثری است به قلم "مهدی گلشنی" که یکی از مهتمرین اصول بنیادی در اندیشهی انسان را در کنار دیدگاه بخشی از دانشمندان فیزیک قرار میدهد. فیزیکدانها از جهت باور به خداوند، به سه دسته تقسیم شدهاند که نخستین دسته، خدا را انکار میکنند، دومین دسته نسبت به این مساله بیتفاوت هستند و سومین دسته، به خدا معتقدند.
دستهی اول به این دلیل خدا را انکار میکنند که معتقدند راهی برای اثبات او وجود ندارد. از دیدگاه برخی از فیزیکدانان، تنها علم برای پاسخگویی به تمام سوالات بشر کافی است و گروهی بر این باورند که جهان خود به خود ایجاد شده و در نظر گرفتن نقش خداوند برای آفرینش آن، ضروری نمی باشد. در بررسی "فیزیکدانان غربی و مسئله خداباوری"، بیشترین آمار به فیزیکدانان بیتفاوت نسبت به وجود خداوند اختصاص دارد و آنان نه منکر وجود و نه معتقد به وجود آفریننده هستند. اما دستهی آخر که معتقدان به خدا هستند، زیبایی، شکوه و نظم جهان را آیتی از وجود خالق میدانند و باور ندارند که علم بتواند همهی سوالات بنیادین بشر را پاسخ بگوید. "مهدی گلشنی در کتاب پیش رو، این دیدگاهها را بررسی میکند و پاسخهای متقابل آنها به هم را نیز بیان میکند.
در فصل نخست کتاب، دیدگاههای زیادی در مورد پیوند علم و دین در جهان غرب و نگاه محققان مدرن غربی به خداباوری تحلیل شده است. فصل دوم به شبهههایی که از سمت بیخدایان و پژوهشگران ضد دین وارد شده و نیز پاسخهایی که در غرب به آنها ارائه شده، اختصاص دارد و فصل سوم شکل جدیدی از برهان وجود خداوند را که در دهههای اخیر مورد توجه قرار گرفته، مطرح میکند.
https://www.instagram.com/p/CzHb32Qus_O/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
✅️اولویتهای پژوهشی بنده به عنوان جامعه شناس!
(در پاسخ اجمالی به یک دوست محقق)
دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)
♦️ دانشگاه پژوهی و تحلیل ثانویه پژوهش های صورت گرفته در باب دانشگاه ایرانی و تبیین نقش و مسئولیت اجتماعی دانشگاه
♦️واکاوی رابطه ی فلسفه و جامعهشناسی (به لحاظ تاریخی میان جامعهشناسان کلاسیک و متاخر) و تاریخ جامعهشناسی در ایران ذیل تخیل جامعه شناختی
♦️ارتقای سطح گفتمانی کنشگران و نیروهای اجتماعی گفتمان انقلاب و کارگزاران و سیاستگذاران و...
♦️تمهید لوازمات گفتمان وفاق (تلاشی تئوریک برای تمهید و صورت بندی یک نظریه اجتماعی متناسب با زیستجهان ایرانیان)
♦️پرسش از هویت ایرانی و امکان نیل به وحدت در کثرت؛ کثرت در وحدت؛ امکان صورت بندی کثرات ذیل یک ایده ی وحدت بخش؛ (ایرانیت با لحاظ همه ی تنوعات قومی؛ اسلامیت؛ تجدد و ...)
♦️تأملاتی در باب "زبان" در سطح انتولوژیک و سوسیولوژیک؛ چیستی زبان؛ زبان های میانجی؛ زبان مادری...
♦️در سطح نظری تلاش در جهت نقد مدرنیته و متافیزیک غربی؛ ارائه وصف جامعه شناختی از نیهیلیسم؛ بحث از رابطه فیزیک، طبیعت گرایی و خداباوری و تالیف کتب و مقالات در باب تفکر معنوی!
(در پاسخ اجمالی به یک دوست محقق)
دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)
♦️ دانشگاه پژوهی و تحلیل ثانویه پژوهش های صورت گرفته در باب دانشگاه ایرانی و تبیین نقش و مسئولیت اجتماعی دانشگاه
♦️واکاوی رابطه ی فلسفه و جامعهشناسی (به لحاظ تاریخی میان جامعهشناسان کلاسیک و متاخر) و تاریخ جامعهشناسی در ایران ذیل تخیل جامعه شناختی
♦️ارتقای سطح گفتمانی کنشگران و نیروهای اجتماعی گفتمان انقلاب و کارگزاران و سیاستگذاران و...
♦️تمهید لوازمات گفتمان وفاق (تلاشی تئوریک برای تمهید و صورت بندی یک نظریه اجتماعی متناسب با زیستجهان ایرانیان)
♦️پرسش از هویت ایرانی و امکان نیل به وحدت در کثرت؛ کثرت در وحدت؛ امکان صورت بندی کثرات ذیل یک ایده ی وحدت بخش؛ (ایرانیت با لحاظ همه ی تنوعات قومی؛ اسلامیت؛ تجدد و ...)
♦️تأملاتی در باب "زبان" در سطح انتولوژیک و سوسیولوژیک؛ چیستی زبان؛ زبان های میانجی؛ زبان مادری...
♦️در سطح نظری تلاش در جهت نقد مدرنیته و متافیزیک غربی؛ ارائه وصف جامعه شناختی از نیهیلیسم؛ بحث از رابطه فیزیک، طبیعت گرایی و خداباوری و تالیف کتب و مقالات در باب تفکر معنوی!
✅️ویروس ازخودبیگانگی با خروج از کشور و با گذر زمان در تمام وجود اکثر مهاجران تکثیر می شود!
دکتر محمدحسن علایی
(جامعهشناس)
🔸️از یک جامعه شناس انتظار می رود سخن مستند و مستدل بگوید و به آمار و ارقام دقیق ارجاع دهد اما از آنجا که امکان مطالعه ی نظامند مهاجران پس از خروج از کشور چندان میسر و مقدور نیست می توان با انجام یک سری از مطالعات کیفی تا رسیدن به حدی از اشباع نظری داوری قریب به واقعی از واقعیت مهاجرت ارائه کرد.
🔸️این سری جستارها بدون پیش داوری در خصوص انگیزه های مختلف مهاجران و بدون دامن زدن به امر مهاجرتهراسی به یاری امکانات جدید ارتباطی به ارائه ی یافتههای تحقیقی خویش پیش از رسیدن به نظریات قابل تعمیم صرفا جهت استفاده ی متخصصین امر در وادی مطالعات مهاجرت در چند نوبت تقدیم می گردد.
🔸️مهاجران اگر در نوعی مطالعات طولی در زمان های t1 و t2 .. مورد مطالعه قرار گیرند می توان میزان تطور و تبدل را در تحلیل ها و روایت های ایشان احصا کرد آنچه ذیل مفهوم ازخودبیگانگی مورد تأمل قرار می گیرد حکایت از این حقیقت تلخ دارد که با دور افتادن از واقعیت ها و وضعیت های انضمامی و با میانجیگری مصرف داده های ماخوذ از فضاهای مجازی و تحت هدایت هایپررئالیتی رسانهای، ویروس ازخودبیگانگی در تمام وجود اکثر مهاجران تکثیر می شود!
🔸️در همین راستا همچنین باید افزود در خصوص برخی از افراد نخستین گام های ازخودبیگانگی پیش از مهاجرت برداشته می شود. و زمینهی جعل هویت برای جوانانی که به مهاجرت به عنوان کعبهی آمال خویش می نگرند و آن را شاه کلید همه ی مشکلات و قفل های بسته ی زندگی خویش می پندارند فراهم می گردد و این قبیل افراد برای رسیدن به بهشت گمشده ی خویش دست به انواع جعل ها از جعل مدرک زبان؛ برگه های ساختگی سابقه ی کار گرفته تا سایر اسناد مربوطه می زنند و این میان البته نقش برخی مراکز به ظاهر مشاوره برای مهاجرت را نباید نادیده گرفت مراکزی که برای سواستفاده و اخاذی از این افراد مستاصل به هر حیلتی متوسل می شوند چرا که برای چاپیدن ایشان کیسه ها دوختند و در غیاب نظارت های لازم دست به هر گونه فعالیت های غیرقانونی می زنند مخصوصا که در صورت احراز جرم ایشان از سوی مراجع بین المللی به امید یافتن مفرّی به اقدامات مجرمانه ی خویش ادامه می دهند.
♦️در جستار بعدی عطف به مفهوم ذهن بی خانمان به موضوع مهم نسبت دازاین با تاریخ، جامعه، زبان و نقش خودآگاهی تاریخی-وجودی در تقویم فرد خواهیم پرداخت و با مراجعه به روایت های مهاجران از خویش مسیر افول حسن تعلق به وطن و تکثیر ازخودبیگانگی در هویت برخی از ایشان ترسیم می گردد.
دکتر محمدحسن علایی
(جامعهشناس)
🔸️از یک جامعه شناس انتظار می رود سخن مستند و مستدل بگوید و به آمار و ارقام دقیق ارجاع دهد اما از آنجا که امکان مطالعه ی نظامند مهاجران پس از خروج از کشور چندان میسر و مقدور نیست می توان با انجام یک سری از مطالعات کیفی تا رسیدن به حدی از اشباع نظری داوری قریب به واقعی از واقعیت مهاجرت ارائه کرد.
🔸️این سری جستارها بدون پیش داوری در خصوص انگیزه های مختلف مهاجران و بدون دامن زدن به امر مهاجرتهراسی به یاری امکانات جدید ارتباطی به ارائه ی یافتههای تحقیقی خویش پیش از رسیدن به نظریات قابل تعمیم صرفا جهت استفاده ی متخصصین امر در وادی مطالعات مهاجرت در چند نوبت تقدیم می گردد.
🔸️مهاجران اگر در نوعی مطالعات طولی در زمان های t1 و t2 .. مورد مطالعه قرار گیرند می توان میزان تطور و تبدل را در تحلیل ها و روایت های ایشان احصا کرد آنچه ذیل مفهوم ازخودبیگانگی مورد تأمل قرار می گیرد حکایت از این حقیقت تلخ دارد که با دور افتادن از واقعیت ها و وضعیت های انضمامی و با میانجیگری مصرف داده های ماخوذ از فضاهای مجازی و تحت هدایت هایپررئالیتی رسانهای، ویروس ازخودبیگانگی در تمام وجود اکثر مهاجران تکثیر می شود!
🔸️در همین راستا همچنین باید افزود در خصوص برخی از افراد نخستین گام های ازخودبیگانگی پیش از مهاجرت برداشته می شود. و زمینهی جعل هویت برای جوانانی که به مهاجرت به عنوان کعبهی آمال خویش می نگرند و آن را شاه کلید همه ی مشکلات و قفل های بسته ی زندگی خویش می پندارند فراهم می گردد و این قبیل افراد برای رسیدن به بهشت گمشده ی خویش دست به انواع جعل ها از جعل مدرک زبان؛ برگه های ساختگی سابقه ی کار گرفته تا سایر اسناد مربوطه می زنند و این میان البته نقش برخی مراکز به ظاهر مشاوره برای مهاجرت را نباید نادیده گرفت مراکزی که برای سواستفاده و اخاذی از این افراد مستاصل به هر حیلتی متوسل می شوند چرا که برای چاپیدن ایشان کیسه ها دوختند و در غیاب نظارت های لازم دست به هر گونه فعالیت های غیرقانونی می زنند مخصوصا که در صورت احراز جرم ایشان از سوی مراجع بین المللی به امید یافتن مفرّی به اقدامات مجرمانه ی خویش ادامه می دهند.
♦️در جستار بعدی عطف به مفهوم ذهن بی خانمان به موضوع مهم نسبت دازاین با تاریخ، جامعه، زبان و نقش خودآگاهی تاریخی-وجودی در تقویم فرد خواهیم پرداخت و با مراجعه به روایت های مهاجران از خویش مسیر افول حسن تعلق به وطن و تکثیر ازخودبیگانگی در هویت برخی از ایشان ترسیم می گردد.
✅️فارسی عزیز است با بیداد بر زبان های مادری عزیزتر که نمی شود بلکه دافعه ایجاد می کند!
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعهشناس)
🔸️ادعای شاعری در زبان فارسی ندارم ولی به عنوان یک ترک زبان ایرانی هر چه شعر سرودم به زبان دومم فارسی بوده است و این شاید بی هیچ اغراقی بالغ بر ۵۰۰ غزل باشد بدون در نظر گرفتن سایر قوالب و نیز اشکال نو شعر فارسی...
🔸️حال باید گفت این کفران نعمت الهی نیست که دو ظلم را با ادامه دادن یک سیاست تاریخ مصرف گذشته که تحفه ی رژیم پیشین بوده است بر ذخایر فرهنگی خویش وارد کنیم؟!
🔸️یک ظلم به زبان فارسی که با دوگانه سازی های کذایی و قراردادن آن در مقابل زبان های مادری نوعی دافعه در آن ایجاد می کنیم.
🔸️و یک ظلم دیگر به زبان های مادری که حقیقتا از چشم یک جامعهشناس و انسان شناس از بزرگ ترین انعام خدا برای مردمان این سامان بوده است!
🔸️من کمترین می گویم؛ با تن دادن به لوازمات رشد و توسعه زبان های مادری دوشادوش زبان شیرین فارسی در مقام ترویج و آموزش و تحقیق و ... زمینه ی تعالی این هر دو را فراهم آوریم و بالاتر از هر چیز شکر خدای را به جا بیاوریم!
🔸️شاعرانگی ایرانیان در برابری و اتحاد وجودی ایرانیان نه تنها در زبان فارسی که در اکثر زبان های مادری تبلور داشته است و این نشانگر قوت و غنای رنگین کمان اقوام ایرانی و زیست شاعرانه ایشان است.
https://www.instagram.com/p/CzLNclwufmY/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعهشناس)
🔸️ادعای شاعری در زبان فارسی ندارم ولی به عنوان یک ترک زبان ایرانی هر چه شعر سرودم به زبان دومم فارسی بوده است و این شاید بی هیچ اغراقی بالغ بر ۵۰۰ غزل باشد بدون در نظر گرفتن سایر قوالب و نیز اشکال نو شعر فارسی...
🔸️حال باید گفت این کفران نعمت الهی نیست که دو ظلم را با ادامه دادن یک سیاست تاریخ مصرف گذشته که تحفه ی رژیم پیشین بوده است بر ذخایر فرهنگی خویش وارد کنیم؟!
🔸️یک ظلم به زبان فارسی که با دوگانه سازی های کذایی و قراردادن آن در مقابل زبان های مادری نوعی دافعه در آن ایجاد می کنیم.
🔸️و یک ظلم دیگر به زبان های مادری که حقیقتا از چشم یک جامعهشناس و انسان شناس از بزرگ ترین انعام خدا برای مردمان این سامان بوده است!
🔸️من کمترین می گویم؛ با تن دادن به لوازمات رشد و توسعه زبان های مادری دوشادوش زبان شیرین فارسی در مقام ترویج و آموزش و تحقیق و ... زمینه ی تعالی این هر دو را فراهم آوریم و بالاتر از هر چیز شکر خدای را به جا بیاوریم!
🔸️شاعرانگی ایرانیان در برابری و اتحاد وجودی ایرانیان نه تنها در زبان فارسی که در اکثر زبان های مادری تبلور داشته است و این نشانگر قوت و غنای رنگین کمان اقوام ایرانی و زیست شاعرانه ایشان است.
https://www.instagram.com/p/CzLNclwufmY/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
✅️پیام تبریک یک معلم برای روز دانش آموز!
♦️ دایره ی تنگ امکانات مادی و معنوی
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)
🔸️عمری در تلاش مداوم برای احراز شایستگی های فرهنگی یک معلم به همه ی سختی های مسیر و فراز و فرودهای آن آری گفتم؛ و امروز از این که پیوند خویش را از واقعیت زندگی دانش آموزانم نگسسته ام نوعی از رضایت شخصی را در محکمهی وجدان خویش احساس می کنم در مقدمه ی این جستار ضمن تبریک صمیمانه روز دانش آموز توجه اهل نظر، فرهنگیان و متولیان امر را به این جستار جلب می کنم باشد که در سایه ی احساس مسئولیت در قبال آینده ی این آینده سازان دین خویش را نسبت به ایشان ادا کنیم.
🔸️هیچ وقت نخواستم و حتی نتوانستم از واقعیت فرار کنم و با پناه جستن در پشت ایدئولوژی های گوناگون چشمان خویش را به حقیقت امور و پدیدارها ببندم. امروز آنچه پیش چشم خویش می بینم اگر چه با تلخی حقیقت آغشته است اما از شیرینی فریب برای ذائقه یک معلم دردمند دل بخواه تر و تحمل پذیر تر است. و اما آن حقیقت تلخ چیست؟!
🔸️دایره ی تنگ امکانات مادی و معنوی برای نسل های جوان حقیقتی انکار ناپذیر است؛ و آن چه بر تلخی ماجرا می افزاید تنگنای توأمان امکانات مادی و معنوی برای این نسل است. نسل ما زمانی که در مادیات کم می آوردیم می توانستیم به بیتی از حافظ یا آیه ای از قرآن یا حدیثی از ائمه پناه ببریم اما با وجود انقطاع و گسست با سنت که در میان نسل های جوان پیش آمده است حتی همین امکان هم از ایشان سلب شده است.
🔸️زمانی که دیگر حتی زبان غیبی حافظ جواب گوی ما نبود توانستیم با شریعتی و مطهری و .. و بعدها با نیچه و هایدگر و مارکس و فروید... در خصوص بحران های خویش بیاندیشیم و با پرابلماتیک هویت خویش مواجه شویم و یک صورت بندی تلویحی از اوضاع خویش ارائه دهیم که برای اهل تخصصی چون نگارنده نام آن شد: خودآگاهی تاریخی-وجودی به شرایط توسعه نیافتگی تاریخی!
🔸️امروز نه تنها دانش آموزان که اولیای ایشان و برخی معلمان جوان در نیل به این خودآگاهی توفیق چندانی ندارند؛ وقتی افق روشنی در مقابل نمی بینند به سرگشتگی این نسل ناخواسته دامن می زنند؛ من آنچه شرط بلاغت بود را بیان کردم باقی هم نوایی و هم صدایی دوستان دردمند است که در گام دوم و با عنایت حق حیات را به کام این جوانان و دختران و پسران جوان قدری شیرین و زندگی را ممکن کنیم.
♦️ دایره ی تنگ امکانات مادی و معنوی
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)
🔸️عمری در تلاش مداوم برای احراز شایستگی های فرهنگی یک معلم به همه ی سختی های مسیر و فراز و فرودهای آن آری گفتم؛ و امروز از این که پیوند خویش را از واقعیت زندگی دانش آموزانم نگسسته ام نوعی از رضایت شخصی را در محکمهی وجدان خویش احساس می کنم در مقدمه ی این جستار ضمن تبریک صمیمانه روز دانش آموز توجه اهل نظر، فرهنگیان و متولیان امر را به این جستار جلب می کنم باشد که در سایه ی احساس مسئولیت در قبال آینده ی این آینده سازان دین خویش را نسبت به ایشان ادا کنیم.
🔸️هیچ وقت نخواستم و حتی نتوانستم از واقعیت فرار کنم و با پناه جستن در پشت ایدئولوژی های گوناگون چشمان خویش را به حقیقت امور و پدیدارها ببندم. امروز آنچه پیش چشم خویش می بینم اگر چه با تلخی حقیقت آغشته است اما از شیرینی فریب برای ذائقه یک معلم دردمند دل بخواه تر و تحمل پذیر تر است. و اما آن حقیقت تلخ چیست؟!
🔸️دایره ی تنگ امکانات مادی و معنوی برای نسل های جوان حقیقتی انکار ناپذیر است؛ و آن چه بر تلخی ماجرا می افزاید تنگنای توأمان امکانات مادی و معنوی برای این نسل است. نسل ما زمانی که در مادیات کم می آوردیم می توانستیم به بیتی از حافظ یا آیه ای از قرآن یا حدیثی از ائمه پناه ببریم اما با وجود انقطاع و گسست با سنت که در میان نسل های جوان پیش آمده است حتی همین امکان هم از ایشان سلب شده است.
🔸️زمانی که دیگر حتی زبان غیبی حافظ جواب گوی ما نبود توانستیم با شریعتی و مطهری و .. و بعدها با نیچه و هایدگر و مارکس و فروید... در خصوص بحران های خویش بیاندیشیم و با پرابلماتیک هویت خویش مواجه شویم و یک صورت بندی تلویحی از اوضاع خویش ارائه دهیم که برای اهل تخصصی چون نگارنده نام آن شد: خودآگاهی تاریخی-وجودی به شرایط توسعه نیافتگی تاریخی!
🔸️امروز نه تنها دانش آموزان که اولیای ایشان و برخی معلمان جوان در نیل به این خودآگاهی توفیق چندانی ندارند؛ وقتی افق روشنی در مقابل نمی بینند به سرگشتگی این نسل ناخواسته دامن می زنند؛ من آنچه شرط بلاغت بود را بیان کردم باقی هم نوایی و هم صدایی دوستان دردمند است که در گام دوم و با عنایت حق حیات را به کام این جوانان و دختران و پسران جوان قدری شیرین و زندگی را ممکن کنیم.
Audio
🔻کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی برگزار کرد🔻
✍️🏻ناگفته هایی در باب طبیعت گرایی
#بیژن_عبدالکریمی
۹ آبان ماه ۱۴۰۲
@bijanabdolkarimi
✍️🏻ناگفته هایی در باب طبیعت گرایی
#بیژن_عبدالکریمی
۹ آبان ماه ۱۴۰۲
@bijanabdolkarimi
♦️کلمات از روایت آنچه در غزه می گذرد عاجزند!
محمدحسن علایی
جامعه شناس
🔶روزنامه همدلی
۱۳ آبان ۱۴۰۲
https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2292&page=8
محمدحسن علایی
جامعه شناس
🔶روزنامه همدلی
۱۳ آبان ۱۴۰۲
https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2292&page=8
Forwarded from سیدجواد میری مینق
عرفان اسلامی با به پایان رسیدن فلسفه و متافیزیک، میتواند دوباره الهامبخش باشد - ایبنا
https://www.ibna.ir/news/498710/%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D9%86-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D9%88-%D9%85%D8%AA%D8%A7%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9-%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF-%D8%AF%D9%88%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87
https://www.ibna.ir/news/498710/%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D9%86-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D9%88-%D9%85%D8%AA%D8%A7%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9-%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF-%D8%AF%D9%88%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87
ایبنا
عرفان اسلامی با به پایان رسیدن فلسفه و متافیزیک، میتواند دوباره الهامبخش باشد
در زمانی که به گونهای پایان فلسفه است و لااقل متافیزیک، یک منظومۀ به پایان رسیده است و امکان نظم جدیدی به عنوان فلسفه تقریبا مفقود است، سنتهای معنوی مثل دائو و بودا و ذن و عرفان اسلامی میتوانند دوباره الهامبخش باشند.
Forwarded from مجلّه سياستنامه
🖊بازتاب سیاستنامه
📚 چرا داوری در دفاع از فلسفه شکست نخورده؟
📥 محمدرضا هدایتی: مجله سیاستنامه در شمارۀ اخیر خود تصویری از رضا داوری اردکانی را روی جلد برده و با تیتر «فیلسوف ِ بازنده» به استقبال نود سالگی این متفکر معاصر رفته است. داوری اردکانی در واکنش به این مجله با اشاره دو نوع شکست بیرونی و شکست درونی، نوشت: «من در درون شکست نخوردهام، زیرا تعلقم به تفکر را حفظ کردهام.» او در ادامه این متن صراحتاً اعلام میکند که متن منتشر شده در مجلۀ سیاستنامه یادداشتهای تنهایی او بوده که آن را برای چاپ و انتشار ننوشته است! اما چرا داوری در بیرون هم در دفاع از فلسفه شکست نخورده است؟
🖇 آنچه فلسفه و پیجویی دانایی را در خطر ضعف و سستی قرار میدهد، غفلت از نادانی بنیادین انسان است؛ غفلتی که تازگی پرسش آغازین را از بین میبرد و علم را در امر روزمره مضمحل میکند. لحظۀ پرسش، لحظهای است که انسان جهان را در تازگی خود دیدار میکند و خود در جهان حاضر است؛ اما علم با حکمکردن درباره جهان و در پی آن، فاصلهگرفتن و غیبت از جهان ممکن میشود. به این ترتیب، علم که در لحظه آغاز با طرح پرسش ممکن میشد، در ذات خود تمایلی دارد به استقلال از لحظه آغاز و انتزاع از جهان.
🖇 آن چیزی که همواره دانایی را پیش میبرد، همان تمنایی است که خود را در «نمیدانم» نشان میدهد. این تمنا همان پرسیدن است که اجازه نمیدهد هیچ مفهوم و دستگاه نظری، بهصورت یک دانش ابدیِ تمامیتیافته دربیاید و تمنای دانایی را به خاموشی بسپارد. علم تنها تا هنگامی که پرسش آغازین خود را به یاد داشته باشد، میتواند انضمامیت خود را حفظ کند و کاری با جهان داشته باشد. آنجا که دانایی این تمنا را فراموش کرده و صرفاً به مفهومسازی و نظریهپردازی تقلیل پیدا کند، همزمان انتزاعی شده و با شبکهای از مفاهیم و نظریاتِ ازپیشمشخص، امکان تجربه و مواجهه با وجه نامنتظره جهان را از دست میدهد.
🖇 آنچه اینجا دربارۀ فلسفه گفته شد، تماماً تلاش دکتر داوری اردکانی برای طرح تازهای از فلسفه برای ما باشد. توجه داوری به مسائل مختلف زندگیِ اینجا و اکنون ما، شاید بیش از هر چیز، تلاشی است برای اینکه فلسفه را به گوش ما آشنا کند و در نسبت با زندگی ما قرار دهد. داوری اگرچه به موضوعات مختلفی در آثارش پرداخته، اما به واقع، همه اینها تلاشی برای طرح فلسفه است. داوری تلاشش این بوده که با طرح فلسفی مسائل واقعی زندگی، راهی به فلسفه بیابد و به طرحی از فلسفه برای امروز ما نزدیک شود.
🖇 در روایت دکتر داوری از فلسفهای که در جهان ما، جهان ایرانی-اسلامی، شکل گرفت نیز همین روایت غلبه دارد. مراجعه داوری به فلسفه اسلامی برای این بود که نشان دهد چگونه این فلسفه، از یک مسئلۀ نزدیک و انضمامی برای ما آغاز شده است. این روایت، طرحی تازه از فلسفه اسلامی بود که با رجوع به فارابی حاصل شد و بر اساس آن، تأسیس فلسفه در عالم اسلام، به معنای طرح تازۀ پرسش فلسفه، در عالمی است که با ظهور اسلام تحقق یافته بود. بر این اساس، اگر فیلسوفان مسلمان صرفاً به تکرار و شرح آراء فیلسوفان یونان میپرداختند، تأسیسی رخ نمیداد و فلسفهای در این عالم شکل نمیگرفت. چه اینکه همسخنی فیلسوفان مسلمان با فلاسفه یونانی نیز حاصل طرح و پاسخ تازه به پرسش وجود است.
🖇 آنچه بیش از همه اینها در آثار و آراء دکتر داوری آموختنی است، نقطه عزیمت او در مواجهه با متفکران و فیلسوفان و بهخصوص متفکران گذشته خودمان است. در نگاه داوری، اگرچه «راه تفکر از همزبانی با متفکران گذشته میگذرد،» اما این همزبانی، بهسادگی و با تکرار و پژوهشِ صرف در آراء متفکران حاصل نمیشود. داوری همواره به اکنون و آیندۀ ایران میاندیشد. تفکر او با پرسش از وضعِ امروزِ ایران آغاز میشود و از این آغاز، به دیگر متفکران و فیلسوفان راه میجوید. داوری تلاش کرد بهمدد فارابی، بین فلسفه و زندگی نزدیکی ایجاد کند و این تلاشی است که در فارابی نیز رخ داده بود و همین تلاش منجر به تأسیس فلسفه در عالم اسلام (ایران) شد. بنابراین، نقطۀ عزیمت داوری در توجه به فارابی، نه صرف یک پژوهش فلسفی، بلکه توجه به زندگی اینجا و اکنون و ضرورت طرح پرسش فلسفی از جانب ما بوده است؛ چراکه بدون فلسفه و بدون تفکر، پیمودن راه آینده برای ما ممکن نخواهد بود. این توجه، خود را در لحن داوری حاضر میکند. اینکه لحن او با دیگران متفاوت است، ریشه در همین توجه به انضمامیت دارد.
🖇 داوری این پرسش را به ما یادآور میشود که آیا اهلفلسفه میتوانند بدون درک و پذیرش مسئولیت انضمامیتی که امروز و اینجای ما را رقم میزند، با فیلسوفان و متفکران همزبانی پیدا کنند؟ آیا طرح پرسش فلسفه، بینسبت با انضمامیت ممکن خواهد بود؟ و مهمتر از همه آنکه آیا ما بدون تفکر، راهی به آینده خواهیم داشت؟
@goftemaann 🦉
📚 چرا داوری در دفاع از فلسفه شکست نخورده؟
📥 محمدرضا هدایتی: مجله سیاستنامه در شمارۀ اخیر خود تصویری از رضا داوری اردکانی را روی جلد برده و با تیتر «فیلسوف ِ بازنده» به استقبال نود سالگی این متفکر معاصر رفته است. داوری اردکانی در واکنش به این مجله با اشاره دو نوع شکست بیرونی و شکست درونی، نوشت: «من در درون شکست نخوردهام، زیرا تعلقم به تفکر را حفظ کردهام.» او در ادامه این متن صراحتاً اعلام میکند که متن منتشر شده در مجلۀ سیاستنامه یادداشتهای تنهایی او بوده که آن را برای چاپ و انتشار ننوشته است! اما چرا داوری در بیرون هم در دفاع از فلسفه شکست نخورده است؟
🖇 آنچه فلسفه و پیجویی دانایی را در خطر ضعف و سستی قرار میدهد، غفلت از نادانی بنیادین انسان است؛ غفلتی که تازگی پرسش آغازین را از بین میبرد و علم را در امر روزمره مضمحل میکند. لحظۀ پرسش، لحظهای است که انسان جهان را در تازگی خود دیدار میکند و خود در جهان حاضر است؛ اما علم با حکمکردن درباره جهان و در پی آن، فاصلهگرفتن و غیبت از جهان ممکن میشود. به این ترتیب، علم که در لحظه آغاز با طرح پرسش ممکن میشد، در ذات خود تمایلی دارد به استقلال از لحظه آغاز و انتزاع از جهان.
🖇 آن چیزی که همواره دانایی را پیش میبرد، همان تمنایی است که خود را در «نمیدانم» نشان میدهد. این تمنا همان پرسیدن است که اجازه نمیدهد هیچ مفهوم و دستگاه نظری، بهصورت یک دانش ابدیِ تمامیتیافته دربیاید و تمنای دانایی را به خاموشی بسپارد. علم تنها تا هنگامی که پرسش آغازین خود را به یاد داشته باشد، میتواند انضمامیت خود را حفظ کند و کاری با جهان داشته باشد. آنجا که دانایی این تمنا را فراموش کرده و صرفاً به مفهومسازی و نظریهپردازی تقلیل پیدا کند، همزمان انتزاعی شده و با شبکهای از مفاهیم و نظریاتِ ازپیشمشخص، امکان تجربه و مواجهه با وجه نامنتظره جهان را از دست میدهد.
🖇 آنچه اینجا دربارۀ فلسفه گفته شد، تماماً تلاش دکتر داوری اردکانی برای طرح تازهای از فلسفه برای ما باشد. توجه داوری به مسائل مختلف زندگیِ اینجا و اکنون ما، شاید بیش از هر چیز، تلاشی است برای اینکه فلسفه را به گوش ما آشنا کند و در نسبت با زندگی ما قرار دهد. داوری اگرچه به موضوعات مختلفی در آثارش پرداخته، اما به واقع، همه اینها تلاشی برای طرح فلسفه است. داوری تلاشش این بوده که با طرح فلسفی مسائل واقعی زندگی، راهی به فلسفه بیابد و به طرحی از فلسفه برای امروز ما نزدیک شود.
🖇 در روایت دکتر داوری از فلسفهای که در جهان ما، جهان ایرانی-اسلامی، شکل گرفت نیز همین روایت غلبه دارد. مراجعه داوری به فلسفه اسلامی برای این بود که نشان دهد چگونه این فلسفه، از یک مسئلۀ نزدیک و انضمامی برای ما آغاز شده است. این روایت، طرحی تازه از فلسفه اسلامی بود که با رجوع به فارابی حاصل شد و بر اساس آن، تأسیس فلسفه در عالم اسلام، به معنای طرح تازۀ پرسش فلسفه، در عالمی است که با ظهور اسلام تحقق یافته بود. بر این اساس، اگر فیلسوفان مسلمان صرفاً به تکرار و شرح آراء فیلسوفان یونان میپرداختند، تأسیسی رخ نمیداد و فلسفهای در این عالم شکل نمیگرفت. چه اینکه همسخنی فیلسوفان مسلمان با فلاسفه یونانی نیز حاصل طرح و پاسخ تازه به پرسش وجود است.
🖇 آنچه بیش از همه اینها در آثار و آراء دکتر داوری آموختنی است، نقطه عزیمت او در مواجهه با متفکران و فیلسوفان و بهخصوص متفکران گذشته خودمان است. در نگاه داوری، اگرچه «راه تفکر از همزبانی با متفکران گذشته میگذرد،» اما این همزبانی، بهسادگی و با تکرار و پژوهشِ صرف در آراء متفکران حاصل نمیشود. داوری همواره به اکنون و آیندۀ ایران میاندیشد. تفکر او با پرسش از وضعِ امروزِ ایران آغاز میشود و از این آغاز، به دیگر متفکران و فیلسوفان راه میجوید. داوری تلاش کرد بهمدد فارابی، بین فلسفه و زندگی نزدیکی ایجاد کند و این تلاشی است که در فارابی نیز رخ داده بود و همین تلاش منجر به تأسیس فلسفه در عالم اسلام (ایران) شد. بنابراین، نقطۀ عزیمت داوری در توجه به فارابی، نه صرف یک پژوهش فلسفی، بلکه توجه به زندگی اینجا و اکنون و ضرورت طرح پرسش فلسفی از جانب ما بوده است؛ چراکه بدون فلسفه و بدون تفکر، پیمودن راه آینده برای ما ممکن نخواهد بود. این توجه، خود را در لحن داوری حاضر میکند. اینکه لحن او با دیگران متفاوت است، ریشه در همین توجه به انضمامیت دارد.
🖇 داوری این پرسش را به ما یادآور میشود که آیا اهلفلسفه میتوانند بدون درک و پذیرش مسئولیت انضمامیتی که امروز و اینجای ما را رقم میزند، با فیلسوفان و متفکران همزبانی پیدا کنند؟ آیا طرح پرسش فلسفه، بینسبت با انضمامیت ممکن خواهد بود؟ و مهمتر از همه آنکه آیا ما بدون تفکر، راهی به آینده خواهیم داشت؟
@goftemaann 🦉
Audio
🔶️🔸️کسی که حسن و خط دوست در نظر دارد...
(از سری جلسات حافظخوانی)
♦️دکتر محمدحسن علایی
#حافظ
🎗با آکادمی وفاق به آدرس زیر در ارتباط باشید:
@sociologicalperspectives
(از سری جلسات حافظخوانی)
♦️دکتر محمدحسن علایی
#حافظ
🎗با آکادمی وفاق به آدرس زیر در ارتباط باشید:
@sociologicalperspectives