✅️برخی سخنرانی ها و مقالات دکتر محمدحسن علایی در باب "شریعتی"!
بازنشر به مناسبت ۲۹ خرداد سالگرد دکتر علی شریعتی
♦️ابربحران های زیست جهان ایرانی و امکانات تفکر شریعتی!
https://t.me/sociologicalperspectives/2904
♦️جستاری در باب شریعتی پژوهی و غیبت شریعتی در دانشگاههای ایران
https://t.me/sociologicalperspectives/2901
♦️پوپولیسم نخبگانی؛ اتهام زنی اقتصاد خوانده لیبرال علیه متفکر اجتماعی
https://t.me/sociologicalperspectives/2833
♦️ویژگیهای غیرتئولوژیک-غیرسکولار اندیشه ی شریعتی در مجموعه آثار "زن"!
https://t.me/sociologicalperspectives/2496
♦️خداگرایی و پاسخ به نیهیلیسم در اندیشه شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/2393
♦️در حاشیه ی رونمایی از کتابِ
"درد بودن"! بازخوانی هرمنوتیکی و فلسفی کتاب هبوط دکتر علی شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/2219
♦️تقلیل شریعتی به کویریات قابل دفاع نیست
https://t.me/sociologicalperspectives/2030
♦️معرفی کتاب در حوزهی شریعتی پژوهی
https://t.me/sociologicalperspectives/2012
♦️شریعتی مظهر تعارضات تاریخی ماست
https://t.me/sociologicalperspectives/2007
♦️آیا شریعتی عبور از نیهیلیسم را ساده دید؟
https://t.me/sociologicalperspectives/1999
♦️عناصر منحصر بفرد گفتمان شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/1998
♦️واکاوی امکانات تفکر شریعتی در مواجهه با نیهیلیسم
https://t.me/sociologicalperspectives/1996
♦️نسلی که شریعتی هایش را نمی شناسد متهم به تکرار تاریخ است!
https://t.me/sociologicalperspectives/1957
♦️از حسینیه ارشاد تا نشر نقد فرهنگ
https://t.me/sociologicalperspectives/1901
♦️از شریعتی تا عبدالکریمی
https://t.me/sociologicalperspectives/1869
♦️تذکار شریعتی به آسیبهای سنت احیانشده!
https://t.me/sociologicalperspectives/1830
♦️جستاری در ایضاح مفهوم روشنفکر ایرانی
https://t.me/sociologicalperspectives/1732
♦️شریعتی شاید وقتی دیگر
https://t.me/sociologicalperspectives/1296
♦️خودآگاهی رهایی بخش مفهوم کانونی مستتر در اندیشه شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/1129
♦️جهت گیری طبقاتی اسلام در جهان بالذات سکولار
https://t.me/sociologicalperspectives/1037
♦️از خطابه های علمی تا ملاحظات بی سر و ته!
واکاوی حضور پنهان شریعتی در ملاحظات طباطبایی در باب دانشگاه
https://t.me/sociologicalperspectives/737
♦️واکاوی امکانات تفکر شریعتی در پروبلماتیزه کردن مسائل کشور
https://t.me/sociologicalperspectives/723
♦️شریعتی و مخروط جامعه شناسی فرهنگی
https://t.me/sociologicalperspectives/504
♦️بازنمایی مسئله هویت ایرانی اسلامی در اندیشه شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/314
♦️تحلیل گفتمان شریعتی و رابطه آن با تفکر غیرتئولوژیک-غیر سکولار
https://t.me/sociologicalperspectives/168
♦️سمینار شریعتی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
https://t.me/sociologicalperspectives/103
بازنشر به مناسبت ۲۹ خرداد سالگرد دکتر علی شریعتی
♦️ابربحران های زیست جهان ایرانی و امکانات تفکر شریعتی!
https://t.me/sociologicalperspectives/2904
♦️جستاری در باب شریعتی پژوهی و غیبت شریعتی در دانشگاههای ایران
https://t.me/sociologicalperspectives/2901
♦️پوپولیسم نخبگانی؛ اتهام زنی اقتصاد خوانده لیبرال علیه متفکر اجتماعی
https://t.me/sociologicalperspectives/2833
♦️ویژگیهای غیرتئولوژیک-غیرسکولار اندیشه ی شریعتی در مجموعه آثار "زن"!
https://t.me/sociologicalperspectives/2496
♦️خداگرایی و پاسخ به نیهیلیسم در اندیشه شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/2393
♦️در حاشیه ی رونمایی از کتابِ
"درد بودن"! بازخوانی هرمنوتیکی و فلسفی کتاب هبوط دکتر علی شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/2219
♦️تقلیل شریعتی به کویریات قابل دفاع نیست
https://t.me/sociologicalperspectives/2030
♦️معرفی کتاب در حوزهی شریعتی پژوهی
https://t.me/sociologicalperspectives/2012
♦️شریعتی مظهر تعارضات تاریخی ماست
https://t.me/sociologicalperspectives/2007
♦️آیا شریعتی عبور از نیهیلیسم را ساده دید؟
https://t.me/sociologicalperspectives/1999
♦️عناصر منحصر بفرد گفتمان شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/1998
♦️واکاوی امکانات تفکر شریعتی در مواجهه با نیهیلیسم
https://t.me/sociologicalperspectives/1996
♦️نسلی که شریعتی هایش را نمی شناسد متهم به تکرار تاریخ است!
https://t.me/sociologicalperspectives/1957
♦️از حسینیه ارشاد تا نشر نقد فرهنگ
https://t.me/sociologicalperspectives/1901
♦️از شریعتی تا عبدالکریمی
https://t.me/sociologicalperspectives/1869
♦️تذکار شریعتی به آسیبهای سنت احیانشده!
https://t.me/sociologicalperspectives/1830
♦️جستاری در ایضاح مفهوم روشنفکر ایرانی
https://t.me/sociologicalperspectives/1732
♦️شریعتی شاید وقتی دیگر
https://t.me/sociologicalperspectives/1296
♦️خودآگاهی رهایی بخش مفهوم کانونی مستتر در اندیشه شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/1129
♦️جهت گیری طبقاتی اسلام در جهان بالذات سکولار
https://t.me/sociologicalperspectives/1037
♦️از خطابه های علمی تا ملاحظات بی سر و ته!
واکاوی حضور پنهان شریعتی در ملاحظات طباطبایی در باب دانشگاه
https://t.me/sociologicalperspectives/737
♦️واکاوی امکانات تفکر شریعتی در پروبلماتیزه کردن مسائل کشور
https://t.me/sociologicalperspectives/723
♦️شریعتی و مخروط جامعه شناسی فرهنگی
https://t.me/sociologicalperspectives/504
♦️بازنمایی مسئله هویت ایرانی اسلامی در اندیشه شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/314
♦️تحلیل گفتمان شریعتی و رابطه آن با تفکر غیرتئولوژیک-غیر سکولار
https://t.me/sociologicalperspectives/168
♦️سمینار شریعتی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
https://t.me/sociologicalperspectives/103
Telegram
🎗آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛
✅️ ابربحران های زیست جهان ایرانی و امکانات تفکر شریعتی!
دکتر محمدحسن علایی
(جامعهشناس)
۲۶ خرداد ۱۴۰۲
🔸به مناسبت چهل و ششمین سالگرد فقدان دکتر علی شریعتی
@sociologicalperspectives
دکتر محمدحسن علایی
(جامعهشناس)
۲۶ خرداد ۱۴۰۲
🔸به مناسبت چهل و ششمین سالگرد فقدان دکتر علی شریعتی
@sociologicalperspectives
Audio
MP3 Recorder
"نابهنجاری شریعتی در زمانه او و زمانه ما".
خوانشی کریستوایی- اسپینوزایی از اندیشه شریعتی
دکتر مصطفی مهرآیین
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
خوانشی کریستوایی- اسپینوزایی از اندیشه شریعتی
دکتر مصطفی مهرآیین
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
✅️رجوع دوباره به شریعتی به مثابه حلقه ی اتصال جریانات سنت گرا و نوگرا!
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
امسال ۲۹ خرداد که مصادف است با سالگرد هجرت ابدی دکتر شریعتی قدری متفاوت تر از سال های پیشین گذشت؛ و همین قدر بگویم در این هیاهوهای غالبا تفرقه افکن وفاق اهل نظر در بزرگداشت شریعتی خود فی نفسه امری مبارک و نویدبخش بود؛ و ای بسا حکایت از باز اندیشی اهل تفکر در خصوص وی و مسائل امروز ما داشته باشد. از دکتر عبدالکریم سروش گرفته تا دکتر مصطفی مهرآیین امسال سخنان وفاق آفرینی در سالگرد شریعتی بر زبان راندند و این کمترین در مقام یک شریعتی پژوه که دغدغه ی این مردم و این ملک و ملت را دارد می تواند از رجوع متاملانه اهل نظر به شریعتی بسیار ابراز خرسندی کرده، ای بسا به یمن همین وفاق بر سر شریعتی قدری از نگرانی هایش در باب آینده جامعه و شکافهای اجتماعی آن فرو کاهد.
دکتر عبدالکریمی شریعتی را معلم تفکر آینده می داند و البته شخصیت ذوابعاد شریعتی و امکانات زبانی و گفتمان خاص وی را در تمهید و تقویت زمینه های گفتگو میان طیف سنت گرا و نوگرا مورد امعان نظر داشته و نقش وفاق بخش معدود شخصیت هایی چون شریعتی را مطمح نظر قرار می دهد. دکتر سید جواد میری، دکتر حسن محدثی، دکتر جواد کاشی و ... هر کدام از منظر و مرئای خود از جمله اندیشه ورانی هستند که به اهمیت انديشه شریعتی در شرایط اینجایی و اکنونی ما تاکید می ورزند. باید دید دانشگاهیان و حوزویان و طلبه های نواندیش هر کدام چه نقشی در آینده ی خطیر ایران در حفظ و تقویت وحدت و وفاق ملی ایفا خواهند کرد.
شریعتی با به رسمیت شناختن زیست جهان جدید و گشودگی به آفاق اندیشه های نو؛ ضمن حفظ تعلق خاطر خویش به سنت تاریخی خویش و تلاش برای احیای آن همچنان در میانه تحولات اجتماعی و فرهنگی نقش می آفریند و البته در آینده نه چندان دور بیش از پیش نقش آفرین خواهد بود.
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
امسال ۲۹ خرداد که مصادف است با سالگرد هجرت ابدی دکتر شریعتی قدری متفاوت تر از سال های پیشین گذشت؛ و همین قدر بگویم در این هیاهوهای غالبا تفرقه افکن وفاق اهل نظر در بزرگداشت شریعتی خود فی نفسه امری مبارک و نویدبخش بود؛ و ای بسا حکایت از باز اندیشی اهل تفکر در خصوص وی و مسائل امروز ما داشته باشد. از دکتر عبدالکریم سروش گرفته تا دکتر مصطفی مهرآیین امسال سخنان وفاق آفرینی در سالگرد شریعتی بر زبان راندند و این کمترین در مقام یک شریعتی پژوه که دغدغه ی این مردم و این ملک و ملت را دارد می تواند از رجوع متاملانه اهل نظر به شریعتی بسیار ابراز خرسندی کرده، ای بسا به یمن همین وفاق بر سر شریعتی قدری از نگرانی هایش در باب آینده جامعه و شکافهای اجتماعی آن فرو کاهد.
دکتر عبدالکریمی شریعتی را معلم تفکر آینده می داند و البته شخصیت ذوابعاد شریعتی و امکانات زبانی و گفتمان خاص وی را در تمهید و تقویت زمینه های گفتگو میان طیف سنت گرا و نوگرا مورد امعان نظر داشته و نقش وفاق بخش معدود شخصیت هایی چون شریعتی را مطمح نظر قرار می دهد. دکتر سید جواد میری، دکتر حسن محدثی، دکتر جواد کاشی و ... هر کدام از منظر و مرئای خود از جمله اندیشه ورانی هستند که به اهمیت انديشه شریعتی در شرایط اینجایی و اکنونی ما تاکید می ورزند. باید دید دانشگاهیان و حوزویان و طلبه های نواندیش هر کدام چه نقشی در آینده ی خطیر ایران در حفظ و تقویت وحدت و وفاق ملی ایفا خواهند کرد.
شریعتی با به رسمیت شناختن زیست جهان جدید و گشودگی به آفاق اندیشه های نو؛ ضمن حفظ تعلق خاطر خویش به سنت تاریخی خویش و تلاش برای احیای آن همچنان در میانه تحولات اجتماعی و فرهنگی نقش می آفریند و البته در آینده نه چندان دور بیش از پیش نقش آفرین خواهد بود.
Forwarded from آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
بخشی از مرثیه شهید چمران در رثای شریعتی!
ای علی! همیشه فکر میکردم که تو بر مرگ من مرثیه خواهی گفت و چقدر متأثرم که اکنون من بر تو مرثیه میخوانم ! ...خوش داشتم که وجود غمآلود خود را به سرپنجه هنرمند تو بسپارم، و تو نیِ وجودم را با هنرمندی خود بنوازی و از لابلای زیر و بم تار و پود وجودم، سرود عشق و آوای تنهایی و آواز بیابان و موسیقی آسمان بشنوی.
ای علی! تو را وقتی شناختم که کویر تو را شکافتم و در اعماق قلبت و روحت شنا کردم و احساسات خفته و ناگفته خود را در آن یافتم. قبل از آن خود را تنها میدیدم و حتی از احساسات و افکار خود خجل بودم و گاهگاهی از غیرطبیعی بودن خود شرم میکردم؛ اما هنگامی که با تو آشنا شدم، در دوری دور از تنهایی به در آمدم و با تو همراز و همنشین شدم.
ای علی! تو مرا به خویشتن آشنا کردی. من از خود بیگانه بودم. همه ابعاد روحی و معنوی خود را نمیدانستم. تو دریچهای به سوی من باز کردی و مرا به دیدار این بوستان شورانگیز بردی و زشتیها و زیباییهای آن را به من نشان دادی.
ای علی! شاید تعجب کنی اگر بگویم که همین هفته گذشته که به محور جنگ «بنت جبیل» رفته بودم ... فقط یک کتاب با خودم بردم و آن «کویر» تو بود؛ کویر که یک عالم معنا و غنا داشت و مرا به آسمانها میبرد و ازلیّت و ابدیّت را متصل میکرد؛ کویری که در آن ندای عدم را میشنیدم، از فشار وجود میآرمیدم، به ملکوت آسمانها پرواز میکردم و در دنیای تنهایی به درجه وحدت میرسیدم؛ ...
ای علی! همراه تو به کویر میروم؛ کویر تنهایی، زیر آتش سوزان عشق، در توفانهای سهمگین تاریخ که امواج ظلم و ستم، در دریای بیانتهای محرومیت و شکنجه، بر پیکر کشتی شکسته حیات وجود ما میتازد.
ای علی! همراه تو به حج میروم؛ در میان شور و شوق، در مقابل ابّهت و جلال، محو میشوم، اندامم میلرزد و خدا را از دریچه چشم تو میبینم و همراه روح بلند تو به پرواز در میآیم و با خدا به درجه وحدت میرسم. ای علی! همراه تو به قلب تاریخ فرو میروم، راه و رسم عشق بازی را میآموزم و به علی بزرگ آنقدر عشق میورزم که از سر تا به پا میسوزم....
https://www.instagram.com/p/CQWrwqfBSQN/?utm_medium=share_sheet
ای علی! همیشه فکر میکردم که تو بر مرگ من مرثیه خواهی گفت و چقدر متأثرم که اکنون من بر تو مرثیه میخوانم ! ...خوش داشتم که وجود غمآلود خود را به سرپنجه هنرمند تو بسپارم، و تو نیِ وجودم را با هنرمندی خود بنوازی و از لابلای زیر و بم تار و پود وجودم، سرود عشق و آوای تنهایی و آواز بیابان و موسیقی آسمان بشنوی.
ای علی! تو را وقتی شناختم که کویر تو را شکافتم و در اعماق قلبت و روحت شنا کردم و احساسات خفته و ناگفته خود را در آن یافتم. قبل از آن خود را تنها میدیدم و حتی از احساسات و افکار خود خجل بودم و گاهگاهی از غیرطبیعی بودن خود شرم میکردم؛ اما هنگامی که با تو آشنا شدم، در دوری دور از تنهایی به در آمدم و با تو همراز و همنشین شدم.
ای علی! تو مرا به خویشتن آشنا کردی. من از خود بیگانه بودم. همه ابعاد روحی و معنوی خود را نمیدانستم. تو دریچهای به سوی من باز کردی و مرا به دیدار این بوستان شورانگیز بردی و زشتیها و زیباییهای آن را به من نشان دادی.
ای علی! شاید تعجب کنی اگر بگویم که همین هفته گذشته که به محور جنگ «بنت جبیل» رفته بودم ... فقط یک کتاب با خودم بردم و آن «کویر» تو بود؛ کویر که یک عالم معنا و غنا داشت و مرا به آسمانها میبرد و ازلیّت و ابدیّت را متصل میکرد؛ کویری که در آن ندای عدم را میشنیدم، از فشار وجود میآرمیدم، به ملکوت آسمانها پرواز میکردم و در دنیای تنهایی به درجه وحدت میرسیدم؛ ...
ای علی! همراه تو به کویر میروم؛ کویر تنهایی، زیر آتش سوزان عشق، در توفانهای سهمگین تاریخ که امواج ظلم و ستم، در دریای بیانتهای محرومیت و شکنجه، بر پیکر کشتی شکسته حیات وجود ما میتازد.
ای علی! همراه تو به حج میروم؛ در میان شور و شوق، در مقابل ابّهت و جلال، محو میشوم، اندامم میلرزد و خدا را از دریچه چشم تو میبینم و همراه روح بلند تو به پرواز در میآیم و با خدا به درجه وحدت میرسم. ای علی! همراه تو به قلب تاریخ فرو میروم، راه و رسم عشق بازی را میآموزم و به علی بزرگ آنقدر عشق میورزم که از سر تا به پا میسوزم....
https://www.instagram.com/p/CQWrwqfBSQN/?utm_medium=share_sheet
Forwarded from Shima
با درود
معلمِ تفکر آینده ، بایستی ابتدا به زمانه خودش و گذشته اشراف کامل داشته باشد تا بتواند افقِ آینده را اندکی و فقط اندکی رویت کند .
فیلسوف ، انسانِ زمانه خویش است به زعم هگل ..
فیلسوف برای امروز و اکنون می اندیشد .
شریعتی برای اکنون چگونه می اندیشید ؟؟
معلمِ تفکر آینده ، بایستی ابتدا به زمانه خودش و گذشته اشراف کامل داشته باشد تا بتواند افقِ آینده را اندکی و فقط اندکی رویت کند .
فیلسوف ، انسانِ زمانه خویش است به زعم هگل ..
فیلسوف برای امروز و اکنون می اندیشد .
شریعتی برای اکنون چگونه می اندیشید ؟؟
Forwarded from Shima
شریعتی مانند جلال آل احمد به محض مشاهده مدرنیته ، شروع به نقد مدرنیته کرد
آیا شریعتی به راستی مدرنیته را درک کرده بود ؟
آیا او می دانست سوژه مدرن چه کسی است ؟
آیا شریعتی به راستی مدرنیته را درک کرده بود ؟
آیا او می دانست سوژه مدرن چه کسی است ؟
با سلام و مهر؛ پرسشهای شما که به احتمال زیاد پرسشهای مقدر بسیاری دیگر از مخاطبان عزیز می باشد مجال مستوفی برای شرح و بسط می طلبد بی آنکه ادعای پاسخ از جانب نگارنده بر همه ی آنها مترتب باشد مع هذا توجه شما دوست نازنین را به تامل بر سر پاره ای ملاحظات بنده در لینک زیر جلب می کنم با درود و مهر
https://t.me/sociologicalperspectives/2911
https://t.me/sociologicalperspectives/2911
Telegram
رویکردهای جامعه شناختی؛ "گفتمان وفاق"
✅️برخی سخنرانی ها و مقالات دکتر محمدحسن علایی در باب "شریعتی"!
بازنشر به مناسبت ۲۹ خرداد سالگرد دکتر علی شریعتی
♦️ابربحران های زیست جهان ایرانی و امکانات تفکر شریعتی!
https://t.me/sociologicalperspectives/2904
♦️جستاری در باب شریعتی پژوهی و غیبت شریعتی…
بازنشر به مناسبت ۲۹ خرداد سالگرد دکتر علی شریعتی
♦️ابربحران های زیست جهان ایرانی و امکانات تفکر شریعتی!
https://t.me/sociologicalperspectives/2904
♦️جستاری در باب شریعتی پژوهی و غیبت شریعتی…
امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی23
دکتر بیژن عبدالکریمی
🎧 موضوع:
«امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
💠 نشست پنجم
💠 نشست ششم
💠 نشست هفتم
💠 نشست هشتم
💠 نشست نهم
💠 نشست دهم
💠 نشست یازدهم
💠 نشست دوازدهم
💠 نشست سیزدهم
💠 نشست چهاردهم
💠 نشست پانزدهم
💠 نشست شانزدهم
💠 نشست هفدهم
💠 نشست هجدهم
💠 نشست نوزدهم
💠 نشست بیستم
💠 نشست بیست و یکم
💠 نشست بیست و دوم
✅ نشست بیست و سوم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۳۰ خرداد ۱۴۰۲
فرمت: mp3
حجم: 11.8MB
مدت زمان:۰۰:۳۴:۲۸
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
«امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
💠 نشست پنجم
💠 نشست ششم
💠 نشست هفتم
💠 نشست هشتم
💠 نشست نهم
💠 نشست دهم
💠 نشست یازدهم
💠 نشست دوازدهم
💠 نشست سیزدهم
💠 نشست چهاردهم
💠 نشست پانزدهم
💠 نشست شانزدهم
💠 نشست هفدهم
💠 نشست هجدهم
💠 نشست نوزدهم
💠 نشست بیستم
💠 نشست بیست و یکم
💠 نشست بیست و دوم
✅ نشست بیست و سوم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۳۰ خرداد ۱۴۰۲
فرمت: mp3
حجم: 11.8MB
مدت زمان:۰۰:۳۴:۲۸
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
آیا شریعتی به راستی مدرنیته را درک کرده بود؟!
دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
این پرسش را بارها با خویش مطرح کرده بودم و بارها بدان پاسخی اجمالی داده بودم، دوستی امروز با طرح دوباره این سوال مرا مجاب کرد طی این جستار به پاره ای از ملاحظات خویش در خصوص این موضوع اشاره کنم.
مفروض این سوال البته در ذهن بسیاری از جوانان این است که شریعتی مدرنیته را نمی شناخت و از این جهت نقد شتابزده او از مدرنیته بی وجه و غیر قابل اتکاست. متقابلا می توان از این دوستان جوانان پرسید آیا خود شما مدرنیته را شناخته اید یا نه اساسا خود شریعتی را شناخته اید!؟
به نظر می رسد این پرسش ها در معدودی از موارد بر خاسته از ذهنی نقاد و بینشی پدیدارشناختی است و غالبا از جانب عقل مشترک و بر اساس شنیده ها و مشهورات مطرح می شود.
همین که کسی از علی و حسین و زینب سخن بگوید لابد فهمی از مدرنیته ندارد! همین وضعیت امروز هم آشی هست که امسال شریعتی برای ما پخته است.
یکی از منابع معتبري که در شناختن مدرنیته مدد می رساند کتاب "تجربه مدرنیته"Experience Of Modernity اثر مارشال برومن با ترجمه خوب مراد فرهادپور است. در این جستار اگر بنا باشد اجمالا مبنایی برای تعریف و توصیف مدرنیته قائل باشیم به نظرم همان جمله ی کوتاهی که بر روی جلد کتاب می خوانیم اکتفا می کند: " هر آنچه سخت و استوار است دود می شود و به هوا می رود".All That Is Solid Melts Into Air.
مدرنیته درک و شهودی انتقادی و بحرانی است، شریعتی تحصیل کرده ی فرانسه بود و البته در مکتب پدر و استاد خویش سنت را هم فرا گرفته بود یا بهتر است گفته شود زیسته بود؛ شریعتی به این اعتبار دو زیست بود؛ اینکه می گوئیم شریعتی زیست جهان جدید را به رسمیت می شناخت و به فرو افتادن و بر باد رفتن همه ی مرجعیت های سنتی التفات داشت و به اجتناب ناپذیری مدرنیته به عنوان یک رویداد عظیم تاریخی از آن خود کننده آگاه بود دارای کدهای معتبر و متکثری در مجموعه آثار شریعتی می باشد. اما شریعتی مدرنیته را مطلق نمی کرد و از تحمیل اپیستمههای مدرن به اپیستمه های ماقبل مدرن (و بر عکس) پرهیز می کرد.
"خدا" به عنوان یک ایده ی عظیم تمدنی و فرهنگی در دوران مدرن "می میرد" و پایه های ارزش های سنتی می لرزد و برج و باروهای عوالمات سنتی فرو می ریزد اگر مدرنیته در خاستگاه اش این تنش و تجربه ی بحرانی عظیم را طی سده ها با امثال کیرکیگارد؛ نیچه و ... از سر می گذراند در صحرای کربلای زیست جهان ایرانی با نحوه ی بودن معدود متفکرانی چون شریعتی و آثار قلمی و میراث فکری وی ممکن می شود تجربه ی مدرنیته ایرانی با شریعتی ها شروع می شود ولی البته تکمیل نمی گردد. بنابراین است که باید به پرسش این جستار با دقت هر چه تمام از نو اندیشید و از برخورد انتقادی با پیش فرض های خویش نهراسید...که دراز است ره مقصد و ما نوسفریم...
دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
این پرسش را بارها با خویش مطرح کرده بودم و بارها بدان پاسخی اجمالی داده بودم، دوستی امروز با طرح دوباره این سوال مرا مجاب کرد طی این جستار به پاره ای از ملاحظات خویش در خصوص این موضوع اشاره کنم.
مفروض این سوال البته در ذهن بسیاری از جوانان این است که شریعتی مدرنیته را نمی شناخت و از این جهت نقد شتابزده او از مدرنیته بی وجه و غیر قابل اتکاست. متقابلا می توان از این دوستان جوانان پرسید آیا خود شما مدرنیته را شناخته اید یا نه اساسا خود شریعتی را شناخته اید!؟
به نظر می رسد این پرسش ها در معدودی از موارد بر خاسته از ذهنی نقاد و بینشی پدیدارشناختی است و غالبا از جانب عقل مشترک و بر اساس شنیده ها و مشهورات مطرح می شود.
همین که کسی از علی و حسین و زینب سخن بگوید لابد فهمی از مدرنیته ندارد! همین وضعیت امروز هم آشی هست که امسال شریعتی برای ما پخته است.
یکی از منابع معتبري که در شناختن مدرنیته مدد می رساند کتاب "تجربه مدرنیته"Experience Of Modernity اثر مارشال برومن با ترجمه خوب مراد فرهادپور است. در این جستار اگر بنا باشد اجمالا مبنایی برای تعریف و توصیف مدرنیته قائل باشیم به نظرم همان جمله ی کوتاهی که بر روی جلد کتاب می خوانیم اکتفا می کند: " هر آنچه سخت و استوار است دود می شود و به هوا می رود".All That Is Solid Melts Into Air.
مدرنیته درک و شهودی انتقادی و بحرانی است، شریعتی تحصیل کرده ی فرانسه بود و البته در مکتب پدر و استاد خویش سنت را هم فرا گرفته بود یا بهتر است گفته شود زیسته بود؛ شریعتی به این اعتبار دو زیست بود؛ اینکه می گوئیم شریعتی زیست جهان جدید را به رسمیت می شناخت و به فرو افتادن و بر باد رفتن همه ی مرجعیت های سنتی التفات داشت و به اجتناب ناپذیری مدرنیته به عنوان یک رویداد عظیم تاریخی از آن خود کننده آگاه بود دارای کدهای معتبر و متکثری در مجموعه آثار شریعتی می باشد. اما شریعتی مدرنیته را مطلق نمی کرد و از تحمیل اپیستمههای مدرن به اپیستمه های ماقبل مدرن (و بر عکس) پرهیز می کرد.
"خدا" به عنوان یک ایده ی عظیم تمدنی و فرهنگی در دوران مدرن "می میرد" و پایه های ارزش های سنتی می لرزد و برج و باروهای عوالمات سنتی فرو می ریزد اگر مدرنیته در خاستگاه اش این تنش و تجربه ی بحرانی عظیم را طی سده ها با امثال کیرکیگارد؛ نیچه و ... از سر می گذراند در صحرای کربلای زیست جهان ایرانی با نحوه ی بودن معدود متفکرانی چون شریعتی و آثار قلمی و میراث فکری وی ممکن می شود تجربه ی مدرنیته ایرانی با شریعتی ها شروع می شود ولی البته تکمیل نمی گردد. بنابراین است که باید به پرسش این جستار با دقت هر چه تمام از نو اندیشید و از برخورد انتقادی با پیش فرض های خویش نهراسید...که دراز است ره مقصد و ما نوسفریم...
Forwarded from آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
سوختن در هاویه ی پرسش های صعب، یا ساختن با ابتذال پاسخ های سهل!
یکی از اساتید گروه عرفان در دانشگاه که افتخار دوستی با ایشان نیز نصیب نگارنده هست، ضمن ابراز لطف با طنازی تعریضی به بنده داشتند مبنی بر افتادن از صرافت رویکردهای جامعه شناختی و فلسفی و چسپیدن به لذات معنوی و تلذذهای شخصی. نوشته ی زیر را که از یادداشت های بدون امضا و تاریخ نگارنده است، به پیوست این مقدمه کوتاه به جای پاسخ تقدیم می کنم به این دوست طنازم، با تقدیم بهترین آرزوها برای ایشان.
از اوایل جوانی یکی از موانع سترگی که بر سر راه دینداری من وجود داشت، تشخیص نوعی فرصت طلبی در آدم های دیندار بود، به این معنی که همین که من از معرکه ی دنیا جان سالم به در ببرم و رستگاری من تضمین شود همین کافیست گیرم که جهانی در شعله های آتش بسوزد و مبدل به خاکستر شود، من از جوانی به جستجوی راهی برای رستگاری عمومی رفتم، فلاح نوع بشر، و خواستم راه های بسیاری را بیازمایم، از اشتغال به کسب معارف بشری تا آشنایی با علوم جدید و این اواخر هم به صرافت افتادم تاریخ تفکر را در کشورم از نقطه آ به نقطه ی ب برسانم، گذشت اما آن همه خیال پردازی ها و آرمان خواهی ها، حالا به همین نوشتن های بی سر و ته ادامه می دهم، ولی در کمال ناباوری احساس می کنم دوباره به فکر نجات جان خودم هستم دوباره در همان چاله ای افتاده ام که در چاه دین از آن بیمناک بودم، اشتغال به نوشتن تا سر حد جنون نه اینکه حساسیت مرا نسبت به سرنوشت دیگران از بین برده باشد، ولی مثل افیونی عمل می کند که در ابتدای کار خودم را آرام می کند و بیم دارم که نوشتن هم به مثابه یک دین جدید مرا به بندگی نوینی گرفتار سازد، بعضی وقت ها راه گریزی وجود ندارد و دیوهایی که بر سر هفت خوان ها خفته اند تنها رنگ عوض می کنند و به رنگ محیط در می آیند تا ناگهان غافلگیرت کنند، ...من اما اگر به این ورطه سقوط کرده باشم لابد قرار است مخاطبان احتمالی ام را هم با خود به قعر جهنم روانه کنم، جستن از مغاک هولناک نیست انگاری تنها به مدد نوشتن، آن هم چندان موفق که سعادت دیگرانی را هم موجب شود بسیار دور از ذهن به نظر می رسد، ...
یکی از اساتید گروه عرفان در دانشگاه که افتخار دوستی با ایشان نیز نصیب نگارنده هست، ضمن ابراز لطف با طنازی تعریضی به بنده داشتند مبنی بر افتادن از صرافت رویکردهای جامعه شناختی و فلسفی و چسپیدن به لذات معنوی و تلذذهای شخصی. نوشته ی زیر را که از یادداشت های بدون امضا و تاریخ نگارنده است، به پیوست این مقدمه کوتاه به جای پاسخ تقدیم می کنم به این دوست طنازم، با تقدیم بهترین آرزوها برای ایشان.
از اوایل جوانی یکی از موانع سترگی که بر سر راه دینداری من وجود داشت، تشخیص نوعی فرصت طلبی در آدم های دیندار بود، به این معنی که همین که من از معرکه ی دنیا جان سالم به در ببرم و رستگاری من تضمین شود همین کافیست گیرم که جهانی در شعله های آتش بسوزد و مبدل به خاکستر شود، من از جوانی به جستجوی راهی برای رستگاری عمومی رفتم، فلاح نوع بشر، و خواستم راه های بسیاری را بیازمایم، از اشتغال به کسب معارف بشری تا آشنایی با علوم جدید و این اواخر هم به صرافت افتادم تاریخ تفکر را در کشورم از نقطه آ به نقطه ی ب برسانم، گذشت اما آن همه خیال پردازی ها و آرمان خواهی ها، حالا به همین نوشتن های بی سر و ته ادامه می دهم، ولی در کمال ناباوری احساس می کنم دوباره به فکر نجات جان خودم هستم دوباره در همان چاله ای افتاده ام که در چاه دین از آن بیمناک بودم، اشتغال به نوشتن تا سر حد جنون نه اینکه حساسیت مرا نسبت به سرنوشت دیگران از بین برده باشد، ولی مثل افیونی عمل می کند که در ابتدای کار خودم را آرام می کند و بیم دارم که نوشتن هم به مثابه یک دین جدید مرا به بندگی نوینی گرفتار سازد، بعضی وقت ها راه گریزی وجود ندارد و دیوهایی که بر سر هفت خوان ها خفته اند تنها رنگ عوض می کنند و به رنگ محیط در می آیند تا ناگهان غافلگیرت کنند، ...من اما اگر به این ورطه سقوط کرده باشم لابد قرار است مخاطبان احتمالی ام را هم با خود به قعر جهنم روانه کنم، جستن از مغاک هولناک نیست انگاری تنها به مدد نوشتن، آن هم چندان موفق که سعادت دیگرانی را هم موجب شود بسیار دور از ذهن به نظر می رسد، ...
یک گفتگوی فلسفی!
Shima:
با درود جناب علایی گرامی
سوژه مدرن همانگونه که هگل تبیین می کند ، سوژه ایی است که خودش می اندیشد و همین خوداندیشی سرآغاز پدید آمدن مدرنیته می باشد .
اگر گفته می شود که آیا شریعتی ، مدرنیته را می شناخت یا خیر ؟
این شناخت به شناختِ شریعتی از سوژه مدرن و به دنبال آن پدید آمدن مدرنیته باز می گردد .
وقتی شریعتی از ابوذر سخن می گوید ، به راستی ابوذر چقدر خوداندیشی داشت ؟؟
همانگونه که مستحضر هستید شخصی که متعبد و زاهد است نمی تواند خوداندیش باشد ، چون متعبد است ..
Dr Alaei:
با درود و مهر، تاکید شما بر خوداندیشی حائز اهمیت است بله گفتمان مذهب علیه مذهب را هم شریعتی صورتبندی کرده و ... هگل در خاستگاه خود مدرنیته بالیده است شریعتی از صحرای کربلای ما، ما با عنایت به خیر الموجودین متفکرین خود خوداندیش تر نیستیم!؟
Shima:
من گمان نمی کنم که خوداندیش تر هستیم !
در اینجا مذهب علیه مذهب باید موشکافی بشود .
اصلاا مذهب چیست که بخواهیم با مذهب بر علیه مذهب ،بلند شویم ؟
مذهب و دین یک روش است که این روش در آن تعبد و بندگی حرف اول را می زند .
آیا انسانِ متعبد و مذهبی ، می تواند خوداندیش باشد ؟
شاید در اینجاست که می توان ادعا کرد که شریعتی ، سوژه مدرن را نمی شناخت ..
سوژه شریعتی یک سوژه خوداندیش نمی باشد ..
Dr Alaei:
نسل جوان ما در یک کاسه کردن همه چیز راه به خطا می رود با مطلق کردن مذهبی و غیرمذهبی نمی شود در جایی مثل ایران به سراغ ارزیابی اهل تفکر بروید مایلم از شخصیت های فکری کشور که در نظر شما توفیقاتی داشته در نیل به مدرنیته بیشتر بشنوم
Shima:
البته در این دیدگاه من چندان با شما همدلی ندارم .
نسلِ جوان به خودآگاهی بهتری نسبت به نسل های گذشته رسیده اند .
در مورد اهل تفکر فرمودید .
متاسفانه اهل تفکر ما در این چندین سال دچار تنبلی فکری شده اند .
چرا که ما واقعا یک نظریه پرداز در سطح جهانی نداریم و مدام به دنیال نظریه پرداز بومی می گردیم ؟!
اگر فیلسوفان و متفکران در سطح جهانی می اندیشند ، جهانی می اندیشند .
کانت ، هگل ، نیچه ، دلوز و سایرین خودشان را در کانتکس بوم و کشور درگیر نمی کنند ..
متاسفانه ما همیشه می خواهیم فقط در حوزه خودمان بیاندیشیم!
همین چهارچوب ها نمی گذارد که ما فراتر بیاندیشیم..
به گمان من هنوز متفکران ما معنای مدرنیته را به خوبی فهم نکرده اند ..
Dr Alaei:
به هر حال از مباحثه با شما خوشحال شدم و سر فرصت بیشتر درخدمت خواهم بود با تجدید ارادت
Shima:
سپاس
من هم خرسندم از گفت و گوی با شما 🙏🌹
Shima:
با درود جناب علایی گرامی
سوژه مدرن همانگونه که هگل تبیین می کند ، سوژه ایی است که خودش می اندیشد و همین خوداندیشی سرآغاز پدید آمدن مدرنیته می باشد .
اگر گفته می شود که آیا شریعتی ، مدرنیته را می شناخت یا خیر ؟
این شناخت به شناختِ شریعتی از سوژه مدرن و به دنبال آن پدید آمدن مدرنیته باز می گردد .
وقتی شریعتی از ابوذر سخن می گوید ، به راستی ابوذر چقدر خوداندیشی داشت ؟؟
همانگونه که مستحضر هستید شخصی که متعبد و زاهد است نمی تواند خوداندیش باشد ، چون متعبد است ..
Dr Alaei:
با درود و مهر، تاکید شما بر خوداندیشی حائز اهمیت است بله گفتمان مذهب علیه مذهب را هم شریعتی صورتبندی کرده و ... هگل در خاستگاه خود مدرنیته بالیده است شریعتی از صحرای کربلای ما، ما با عنایت به خیر الموجودین متفکرین خود خوداندیش تر نیستیم!؟
Shima:
من گمان نمی کنم که خوداندیش تر هستیم !
در اینجا مذهب علیه مذهب باید موشکافی بشود .
اصلاا مذهب چیست که بخواهیم با مذهب بر علیه مذهب ،بلند شویم ؟
مذهب و دین یک روش است که این روش در آن تعبد و بندگی حرف اول را می زند .
آیا انسانِ متعبد و مذهبی ، می تواند خوداندیش باشد ؟
شاید در اینجاست که می توان ادعا کرد که شریعتی ، سوژه مدرن را نمی شناخت ..
سوژه شریعتی یک سوژه خوداندیش نمی باشد ..
Dr Alaei:
نسل جوان ما در یک کاسه کردن همه چیز راه به خطا می رود با مطلق کردن مذهبی و غیرمذهبی نمی شود در جایی مثل ایران به سراغ ارزیابی اهل تفکر بروید مایلم از شخصیت های فکری کشور که در نظر شما توفیقاتی داشته در نیل به مدرنیته بیشتر بشنوم
Shima:
البته در این دیدگاه من چندان با شما همدلی ندارم .
نسلِ جوان به خودآگاهی بهتری نسبت به نسل های گذشته رسیده اند .
در مورد اهل تفکر فرمودید .
متاسفانه اهل تفکر ما در این چندین سال دچار تنبلی فکری شده اند .
چرا که ما واقعا یک نظریه پرداز در سطح جهانی نداریم و مدام به دنیال نظریه پرداز بومی می گردیم ؟!
اگر فیلسوفان و متفکران در سطح جهانی می اندیشند ، جهانی می اندیشند .
کانت ، هگل ، نیچه ، دلوز و سایرین خودشان را در کانتکس بوم و کشور درگیر نمی کنند ..
متاسفانه ما همیشه می خواهیم فقط در حوزه خودمان بیاندیشیم!
همین چهارچوب ها نمی گذارد که ما فراتر بیاندیشیم..
به گمان من هنوز متفکران ما معنای مدرنیته را به خوبی فهم نکرده اند ..
Dr Alaei:
به هر حال از مباحثه با شما خوشحال شدم و سر فرصت بیشتر درخدمت خواهم بود با تجدید ارادت
Shima:
سپاس
من هم خرسندم از گفت و گوی با شما 🙏🌹
Forwarded from آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
شرممان باد!
شاید حداقلی ترین تعریفی که بتوان از مدرنیته ارائه کرد تا حداکثری ترین اجماع را بین نخبگان فکری در پی داشته باشد؛ اشاره به این امر باشد که مدرنیته جهان را به پیش و پس از خود تقسیم می کند و ایران هم در همین جهان واقع شده است پس ایران هم پس از مواجهه با مدرنیته، دیگر همان ایران پیش نیست؛ و نه تنها ایران؛ که خود ایرانیان نیز به همچنین؛ و ...تا برسیم به معنای زندگی؛ آخرت؛ اخلاق؛ ایمان؛ وطن؛ خانواده؛ سیاست؛ دین؛ خدا و ...
حالا اگر این مدرنیته که خاستگاه غربی دارد خود غرب را اینگونه زیر و زبر کرده باشد؛ ببین چه بر سر ما شرقی های خاورمیانه ای جهان اسلامی می آورد؛ و چه قدر همه چیز را کن فیکون می کند؛ چندان که کرده است...
مواجهه با جهان جدید کمترین کاری که با ما می کند وجدان ما ایرانیان را دوپاره می کند؛ نیمیم ز جهان سنت و نیمیم ز جهان نو؛ قسمی می شوند سنت گرا و قسمی دیگر نوگرا...ولی این گونه "شدن" ها در میان ما پیش از بالیدن فردیت ها و تمایزات پدید می آید؛ پس می توان گفت تنزل می یابد به ایدئولوژیک اندیشی و تفاوت های سطحی و ظاهری... همین هست که از یک نوع منطق کم و بیش یکسان تبعیت می کند؛ می شود ابزار هویت طلبی و قدرت خواهی و ...تقشّر و تقلید و تحجّر و تجدد مآبی...و دیگر هیچ...
غرب روی یک خط سیر تنش هایش را تجربه می کند تاب می آورد بی تاب می شود؛ دوره تراژدی و یونان و وسطی و رنسانس و مدرنیته و پست مدرنیته و...
خدا را پیدا می کند؛ گم می کند؛ توسعه می یابد؛ ترقی می کند؛ افت و خیزهای خودش را دارد؛ از تراژدی و فلسفه و تکنولوژی و رمان و پورن و کلاهک و...
تازه خود غرب و غربی پس از مواجهه ی با مدرنیته که خاستگاهش غربی هست گوگیجه می گیرد کی یرکیگور و نیچه و هایدگر می زاید؛ ...اوه چقدر رمان می نویسند فلسفه می بافند؛ ... خودشان می شوند منتقد خودشان و ...تازه حالشان خیلی هم خوب نیست... مثل حال طبیعت و محیط زیست...
ما چه؛ ما که از رودکی تا حافظ شعر را بر باد می دهیم خدا و پیامبرمان را ایضا ...اسطوره هایمان را؛ معماری مان را ...همه چیزمان را ...بی نان و آب و معنا می شویم..
به جای سوفوکل و سقراط و سنت آگوستین و سورن و سعدی و سنایی و سهروردی و ... امروز چه تحویل ما می دهند؛ چه به ما می رسد؟!
تقریبا...هیچ
حالا هر صاحب فضل وهنری که می خواهد ترهات بفرماید؛ بفرماید؛ ولی ما سیه بختان که به اندیشیدن خطر کرده ایم باید کویر را پشت کویر طی کنیم؛ برهوت را ببینیم که پیش تر و پیش تر می آید ...
شرممان باد ز پشمینه آلوده خویش
گر بدین فضل و هنر نام کرامات بریم
شاید حداقلی ترین تعریفی که بتوان از مدرنیته ارائه کرد تا حداکثری ترین اجماع را بین نخبگان فکری در پی داشته باشد؛ اشاره به این امر باشد که مدرنیته جهان را به پیش و پس از خود تقسیم می کند و ایران هم در همین جهان واقع شده است پس ایران هم پس از مواجهه با مدرنیته، دیگر همان ایران پیش نیست؛ و نه تنها ایران؛ که خود ایرانیان نیز به همچنین؛ و ...تا برسیم به معنای زندگی؛ آخرت؛ اخلاق؛ ایمان؛ وطن؛ خانواده؛ سیاست؛ دین؛ خدا و ...
حالا اگر این مدرنیته که خاستگاه غربی دارد خود غرب را اینگونه زیر و زبر کرده باشد؛ ببین چه بر سر ما شرقی های خاورمیانه ای جهان اسلامی می آورد؛ و چه قدر همه چیز را کن فیکون می کند؛ چندان که کرده است...
مواجهه با جهان جدید کمترین کاری که با ما می کند وجدان ما ایرانیان را دوپاره می کند؛ نیمیم ز جهان سنت و نیمیم ز جهان نو؛ قسمی می شوند سنت گرا و قسمی دیگر نوگرا...ولی این گونه "شدن" ها در میان ما پیش از بالیدن فردیت ها و تمایزات پدید می آید؛ پس می توان گفت تنزل می یابد به ایدئولوژیک اندیشی و تفاوت های سطحی و ظاهری... همین هست که از یک نوع منطق کم و بیش یکسان تبعیت می کند؛ می شود ابزار هویت طلبی و قدرت خواهی و ...تقشّر و تقلید و تحجّر و تجدد مآبی...و دیگر هیچ...
غرب روی یک خط سیر تنش هایش را تجربه می کند تاب می آورد بی تاب می شود؛ دوره تراژدی و یونان و وسطی و رنسانس و مدرنیته و پست مدرنیته و...
خدا را پیدا می کند؛ گم می کند؛ توسعه می یابد؛ ترقی می کند؛ افت و خیزهای خودش را دارد؛ از تراژدی و فلسفه و تکنولوژی و رمان و پورن و کلاهک و...
تازه خود غرب و غربی پس از مواجهه ی با مدرنیته که خاستگاهش غربی هست گوگیجه می گیرد کی یرکیگور و نیچه و هایدگر می زاید؛ ...اوه چقدر رمان می نویسند فلسفه می بافند؛ ... خودشان می شوند منتقد خودشان و ...تازه حالشان خیلی هم خوب نیست... مثل حال طبیعت و محیط زیست...
ما چه؛ ما که از رودکی تا حافظ شعر را بر باد می دهیم خدا و پیامبرمان را ایضا ...اسطوره هایمان را؛ معماری مان را ...همه چیزمان را ...بی نان و آب و معنا می شویم..
به جای سوفوکل و سقراط و سنت آگوستین و سورن و سعدی و سنایی و سهروردی و ... امروز چه تحویل ما می دهند؛ چه به ما می رسد؟!
تقریبا...هیچ
حالا هر صاحب فضل وهنری که می خواهد ترهات بفرماید؛ بفرماید؛ ولی ما سیه بختان که به اندیشیدن خطر کرده ایم باید کویر را پشت کویر طی کنیم؛ برهوت را ببینیم که پیش تر و پیش تر می آید ...
شرممان باد ز پشمینه آلوده خویش
گر بدین فضل و هنر نام کرامات بریم
Audio
📌 درآمدی بر نظریهها و تاریخهای جامعهشناسی
🎙 مدرس: دکتر سیدجواد میری
(جامعهشناس)
جلسه اول
پنجشنبهها: ۱۷:۳۰ تا ۱۹
حضوری، آنلاین، آفلاین
خ انقلاب، خ فخررازی، تقاطع ژاندارمری
ورود برای عموم آزاد است...
📮 برای ثبتنام به لینک زیر مراجعه کنید:
🔗 b2n.ir/st-1402
@seyedjavadmiri
🎙 مدرس: دکتر سیدجواد میری
(جامعهشناس)
جلسه اول
پنجشنبهها: ۱۷:۳۰ تا ۱۹
حضوری، آنلاین، آفلاین
خ انقلاب، خ فخررازی، تقاطع ژاندارمری
ورود برای عموم آزاد است...
📮 برای ثبتنام به لینک زیر مراجعه کنید:
🔗 b2n.ir/st-1402
@seyedjavadmiri
Audio
شریعتی به مثابه یک نظريه پرداز اجتماعی!
(پیوند اندیشه های شریعتی به عنوان یک نظریه پرداز اجتماعی با واقعیت های اجتماعی)
دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
@sociologicalperspectives
(پیوند اندیشه های شریعتی به عنوان یک نظریه پرداز اجتماعی با واقعیت های اجتماعی)
دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
@sociologicalperspectives
کی می شود
درمان کنم این زخم های کهنه را بر جان
وز دست این اهریمن بدکار بگریزم
در بزم آن صدچهر افسون بار
با بخت و با تقدیر نستیزم
آیم به خود ناگاه اندر ساحلی آرام
در گوشه ای بیرون از این عالم
کانجا که نی همرزم می ماند به جا نی خصم
نی آفرینی یا که نفرینی
در جستجوی بی سرانجامم
با خویش بنشینیم
با خویش برخیزم
بگشایم از زلفان تو در توی اندیشه
یک یک تمام آن گره ها را
آنگاه بستانم ز دستانش
آن شوکرانی جام عالم سوز را تابان
لاجرعه بنیوشم
افتم کناری مست و لایعقل
تا عاقبت بیداری آید تا به بالینم
شاید از این کابوس دهشتناک برخیزم
پیراهنی از نو کنم در آن زمان بر تن
تابیده نخ هایش ز بی خویشی
دستی برافشانم
این خوان آخر نیز بسپارم
دل کنده و آرام
تا بگذرم از طارم این منزل ویرانه ی خاموش
سرمست و بازیگوش
آهسته و رقصان
...
بامداد یک شنبه
۴ تیر ۱۴۰۲
https://www.instagram.com/p/Ct5SXBWOQV5/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
درمان کنم این زخم های کهنه را بر جان
وز دست این اهریمن بدکار بگریزم
در بزم آن صدچهر افسون بار
با بخت و با تقدیر نستیزم
آیم به خود ناگاه اندر ساحلی آرام
در گوشه ای بیرون از این عالم
کانجا که نی همرزم می ماند به جا نی خصم
نی آفرینی یا که نفرینی
در جستجوی بی سرانجامم
با خویش بنشینیم
با خویش برخیزم
بگشایم از زلفان تو در توی اندیشه
یک یک تمام آن گره ها را
آنگاه بستانم ز دستانش
آن شوکرانی جام عالم سوز را تابان
لاجرعه بنیوشم
افتم کناری مست و لایعقل
تا عاقبت بیداری آید تا به بالینم
شاید از این کابوس دهشتناک برخیزم
پیراهنی از نو کنم در آن زمان بر تن
تابیده نخ هایش ز بی خویشی
دستی برافشانم
این خوان آخر نیز بسپارم
دل کنده و آرام
تا بگذرم از طارم این منزل ویرانه ی خاموش
سرمست و بازیگوش
آهسته و رقصان
...
بامداد یک شنبه
۴ تیر ۱۴۰۲
https://www.instagram.com/p/Ct5SXBWOQV5/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
Forwarded from سیدجواد میری مینق
نشست نهم از سلسله نشستهای گفتوگوی انتقادی با شرح و عنوان ذیر برگزار میشود:
بحث درباره مؤلفههای شکلگیری هویت ملی ایرانیان
سخنرانان:
علیرضا شعبانلو
سیدجواد میری
حمیدرضا دالوند
دبیر نشست:
عبدالمجید مبلغی
سهشنبه، 6تیرماه 1402
ساعت: 10 تا 12
سالن ادب
@seyedjavadmiri
بحث درباره مؤلفههای شکلگیری هویت ملی ایرانیان
سخنرانان:
علیرضا شعبانلو
سیدجواد میری
حمیدرضا دالوند
دبیر نشست:
عبدالمجید مبلغی
سهشنبه، 6تیرماه 1402
ساعت: 10 تا 12
سالن ادب
@seyedjavadmiri
Forwarded from سیدجواد میری مینق
بازخوانی ایده "رسالت دانشگاه" در خوانش سیدمحمد امین قانعیراد
سیدجواد میری
استاد جامعهشناسی و مطالعات ادیان
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
@seyedjavadmiri
سیدجواد میری
استاد جامعهشناسی و مطالعات ادیان
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
@seyedjavadmiri
✅️غیبت تحلیل تاریخی و ساختاری در تبیین تعلق انسان ایرانی به کل اجتماعی!
(غفلت از دیالکتیک امر محلی و امر جهانی)
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
دکتر حسن محدثی کل اجتماعی را مجموعه مواجهات انسان ها در شبکه روابط اجتماعی تلقی می کند و انسان پیشامدنی را به جهت بی توجهی به کل اجتماعی و تربیت ناشدگی گناهکار اجتماعی معرفی می کند اما آنچه این جامعهشناس نادیده می گیرد اساسا ایندویجوالیسم و اتمیسمی هست که برآمده از جهان مدرن است؛ و این نکته به زبان های مختلف در آثار عموم جامعهشناسان تکرار و تاکید شده است. فی المثل پارسونز در متغیرهای الگویی کنش به موضوع جمع- خودمحوری اشاره دارد. این مورد به انگیزه کنش گر مربوط می شود. آیا رفتار متوجه شخصی خاص است یا متوجه جمع؟
کنش های مبتنی بر منافع شخصی غالباً تعهدات را در قبال گروه یا دیگران خاص نادیده می گیرد.
واکاوی رژیم لذت در جهان سرمایه سالار جدید از نظرگاه روانکاوان و نظریه پردازانی چون ژیژک، بدیو و دلوز هم حکایت از ترجیع منفعت فردی بر منفعت جمعی دارد.
بنابراین خطای فاحش محدثی این است که اخلاق مسئولیتگریزی را مختص انسان ایرانی و اخلاق مسئولیتپذیری را مختص انسان های متمدن غربی می داند از آن جهت که ایرانی به مدنیت جدید نرسیده است و پروای کل اجتماعی ندارد غافل از اینکه ایرانی از دو جهت تحت تاثیر تحولات جهانی است از طرفی محدودیت های زیست جهان مدرن و خودمحوری خاص آن وی را متاثر می کند و از طرفی توسعه نیافتگی وی را از امکانات (اخلاقی و حقوقی) جهان جدید و مزایای حاکمیت قانون در آن جوامع محروم می کند.
در تبیین و تحلیل وضعیت توسعه نیافتگی، گشتن به دنبال مقصر، رویکری تقلیل گرایانه و لاجرم ناصواب است و مخصوصا کاربست مفاهیم الاهیاتی برای توصیف و تبیین مسائل اجتماعی در تعبیر محدثی از "گناه اجتماعی"؛ "گناه سیاسی" و "رستگاری" نه تنها راه گشا نیست که به ابهام مسئله می افزاید و ای بسا چنین تحلیلی از ذهنیت آغشته به تئولوژی محقق پرده بر می دارد. این درحالیست که برای تحلیل کنش انسانها در جوامع مدرن و تحولات رخداده در آن می بایست از رویکردهای تئولوژیک فاصله گرفت.
نکته قوت پروژه جدید محدثی، داشتن دغدغه و پروای کل اجتماعی و سیاسی در شرایط خطیر امروز ایران و ایرانیست. و به نظر می رسد مجموعه مساعی ایشان در ساحت جامعه شناسی در پروژه جدید وی حول دغدغه اخیر وی قابل جمع باشد و با اندکی خوشبینی بتوان در صورت التفات ایشان به دیالکتیک امر محلی و امر جهانی و در سایه ملاحظات تاریخی و ساختاری نتایج بسیاری بر آن متصور بود. اساسا غیبت تحلیل ساختاری، داوری بر سر کنش ایرانیان را در مواجهه ی محدثی پا در هوا می سازد. چرا که مقایسه مسئولیت پذیری افراد در جوامع مختلف بدون قیاس شرایط تاریخی و ساختاری آن به نتایج چندان قابل اتکایی نمی انجامد. ممکن است کنش شخصی که در یک جامعه توسعهیافته به جهت وجود ساز و کارهای ساختاری و قانونی از وی سر می زند اخلاقی و کنش شخص دیگری در یک جامعه توسعهنیافته به جهت فقدان بسترهای ساختاری لازم غیر اخلاقی تلقی گردد و این حقیقت از دید یک جامعهشناس پنهان نمی ماند.
🔸️برای مشاهده ملاحظات بیشتر نگارنده به لینک زیر مراجعه نمایید:
♦️ابعاد "خشونت ساختاری" در وضعیت توسعه نیافتگی
https://t.me/sociologicalperspectives/1550
🔸️لینک سخنرانی دکتر حسن محدثی با عنوان "معضل فقدان دغدغهی کل اجتماعی در ایران":
https://t.me/NewHasanMohaddesi/8872
(غفلت از دیالکتیک امر محلی و امر جهانی)
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
دکتر حسن محدثی کل اجتماعی را مجموعه مواجهات انسان ها در شبکه روابط اجتماعی تلقی می کند و انسان پیشامدنی را به جهت بی توجهی به کل اجتماعی و تربیت ناشدگی گناهکار اجتماعی معرفی می کند اما آنچه این جامعهشناس نادیده می گیرد اساسا ایندویجوالیسم و اتمیسمی هست که برآمده از جهان مدرن است؛ و این نکته به زبان های مختلف در آثار عموم جامعهشناسان تکرار و تاکید شده است. فی المثل پارسونز در متغیرهای الگویی کنش به موضوع جمع- خودمحوری اشاره دارد. این مورد به انگیزه کنش گر مربوط می شود. آیا رفتار متوجه شخصی خاص است یا متوجه جمع؟
کنش های مبتنی بر منافع شخصی غالباً تعهدات را در قبال گروه یا دیگران خاص نادیده می گیرد.
واکاوی رژیم لذت در جهان سرمایه سالار جدید از نظرگاه روانکاوان و نظریه پردازانی چون ژیژک، بدیو و دلوز هم حکایت از ترجیع منفعت فردی بر منفعت جمعی دارد.
بنابراین خطای فاحش محدثی این است که اخلاق مسئولیتگریزی را مختص انسان ایرانی و اخلاق مسئولیتپذیری را مختص انسان های متمدن غربی می داند از آن جهت که ایرانی به مدنیت جدید نرسیده است و پروای کل اجتماعی ندارد غافل از اینکه ایرانی از دو جهت تحت تاثیر تحولات جهانی است از طرفی محدودیت های زیست جهان مدرن و خودمحوری خاص آن وی را متاثر می کند و از طرفی توسعه نیافتگی وی را از امکانات (اخلاقی و حقوقی) جهان جدید و مزایای حاکمیت قانون در آن جوامع محروم می کند.
در تبیین و تحلیل وضعیت توسعه نیافتگی، گشتن به دنبال مقصر، رویکری تقلیل گرایانه و لاجرم ناصواب است و مخصوصا کاربست مفاهیم الاهیاتی برای توصیف و تبیین مسائل اجتماعی در تعبیر محدثی از "گناه اجتماعی"؛ "گناه سیاسی" و "رستگاری" نه تنها راه گشا نیست که به ابهام مسئله می افزاید و ای بسا چنین تحلیلی از ذهنیت آغشته به تئولوژی محقق پرده بر می دارد. این درحالیست که برای تحلیل کنش انسانها در جوامع مدرن و تحولات رخداده در آن می بایست از رویکردهای تئولوژیک فاصله گرفت.
نکته قوت پروژه جدید محدثی، داشتن دغدغه و پروای کل اجتماعی و سیاسی در شرایط خطیر امروز ایران و ایرانیست. و به نظر می رسد مجموعه مساعی ایشان در ساحت جامعه شناسی در پروژه جدید وی حول دغدغه اخیر وی قابل جمع باشد و با اندکی خوشبینی بتوان در صورت التفات ایشان به دیالکتیک امر محلی و امر جهانی و در سایه ملاحظات تاریخی و ساختاری نتایج بسیاری بر آن متصور بود. اساسا غیبت تحلیل ساختاری، داوری بر سر کنش ایرانیان را در مواجهه ی محدثی پا در هوا می سازد. چرا که مقایسه مسئولیت پذیری افراد در جوامع مختلف بدون قیاس شرایط تاریخی و ساختاری آن به نتایج چندان قابل اتکایی نمی انجامد. ممکن است کنش شخصی که در یک جامعه توسعهیافته به جهت وجود ساز و کارهای ساختاری و قانونی از وی سر می زند اخلاقی و کنش شخص دیگری در یک جامعه توسعهنیافته به جهت فقدان بسترهای ساختاری لازم غیر اخلاقی تلقی گردد و این حقیقت از دید یک جامعهشناس پنهان نمی ماند.
🔸️برای مشاهده ملاحظات بیشتر نگارنده به لینک زیر مراجعه نمایید:
♦️ابعاد "خشونت ساختاری" در وضعیت توسعه نیافتگی
https://t.me/sociologicalperspectives/1550
🔸️لینک سخنرانی دکتر حسن محدثی با عنوان "معضل فقدان دغدغهی کل اجتماعی در ایران":
https://t.me/NewHasanMohaddesi/8872
Telegram
رویکردهای جامعه شناختی؛ "گفتمان وفاق"
ابعاد "خشونت ساختاری" در وضعیت توسعه نیافتگی!*
دکتر محمد حسن علایی (جامعه شناس)
خشونت در وضعیت توسعه نیافتگی ابعاد پر دامنه ایی دارد؛ در جوامع توسعه نیافته مع الاسف منادیان عقلانیت در تمشیت امور، مهجورند با این وجود تقریبا در عموم عرصه ها(من جمله فضای مجازی)…
دکتر محمد حسن علایی (جامعه شناس)
خشونت در وضعیت توسعه نیافتگی ابعاد پر دامنه ایی دارد؛ در جوامع توسعه نیافته مع الاسف منادیان عقلانیت در تمشیت امور، مهجورند با این وجود تقریبا در عموم عرصه ها(من جمله فضای مجازی)…