Forwarded from اتچ بات
💠«جامعه شناسی علم شناخت واقعیت اجتماعی است»
🌎اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده است. با انتشار آن در کانال های مختلف، به ترویج بینش جامعه شناختی کمک کنیم.
🌹🌹پنج شنبه1402/03/25🌹🌹
🖌گیتی خزاعی
🌸جامعه شناسی محیط زیست و خانواده، و سیاستگذاری اجتماعی
🆔 @EnvironmentalSociology
🖌علی نوری
🌸خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
🆔 @iranian_familyy
🖌سیامک زندرضوی
🌸جامعه شناسی مردم مدار
🆔 @szandrazavi
🖌محمد زینالی اناری
🌸نکته
🆔 @thing
🖌عادل سجودی
🌸جامعه شناسی گیلان
🆔 @GILsociologist
🖌اصغر ایزدی جیران
🌸آکادمی مردمشناسی
🆔 @IzadiJeiran
🖌مصلح فتاح پور
🌸آسیب های اجتماعی گیلان
🆔 @socialproblemsguilan
🖌رضا تسلیمی طهرانی
🌸جامعه شناسی عمومی
🆔 @taslimi_tehrani
🖌حسین شیران
🌸جامعهشناسی شرقی
🆔 @OrientalSociology
🖌احمد فعال
🌸تحلیل های نظری در جامعه شناسی و سیاست
🆔 @bayane_azadi
🖌فاطمه موسوی ویایه
🌸زنان و مسائل اجتماعی
🆔 @women_socialproblems
🖌کاوه فرهادی
🌸جامعهشناسی و انسانشناسی یاریگری؛ توسعه پایدار و زیستبومداری
🆔 @kaveh_farhadi
🖌فاطمه موسوی ویایه
🌸کانال علمی مطالعات زنان
🆔 @womenstudiesisaorg
🖌مهتا بذرافکن
🌸زنان روستایی و عشایری و اکوفمنیسم
🆔 @ruralwomenissues
🖌سعید معدنی
🌸هفت اقلیم
🆔 @Saeed_Maadani
🖌بی تا مدنی
🌸مطالعات فمینیستی تفسیری پرگمتیستی
🆔 @sociology_of_sport
🖌محمدحسن علایی
🌸رویکردهای جامعهشناختی؛ گفتمان وفاق
🆔 @sociologicalperspectives
🖌فریبا نظری
🌸جامعه شناسی گروههای اجتماعی
🆔 @Sociologyofsocialgroups
🖌ح.ا.تنهایی
🌸گروه جامعه شناسی تفسیری و نظری و درمانی ایران
🆔 @hatanhai
🖌مسعود زمانی مقدم
🌸روششناسی کیفی
🆔 @qualitative_methodology
🖌نعمت الله فاضلی
🌸تحلیل فرهنگی جامعه ایران
🆔 @Drnematallahfazeli
🖌مسعود زمانی مقدم
🌸مقالات و یادداشتها
🆔 @masoudzamanimoghadam
🖌🗣🖌🗣🖌🗣🖌🗣🖌🗣
🔗Click here to join us:
🆔 @madanibita
🆔 @dr_shirinvalipouri
🆔 @Mohamadzeinaliuna
🌎اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده است. با انتشار آن در کانال های مختلف، به ترویج بینش جامعه شناختی کمک کنیم.
🌹🌹پنج شنبه1402/03/25🌹🌹
🖌گیتی خزاعی
🌸جامعه شناسی محیط زیست و خانواده، و سیاستگذاری اجتماعی
🆔 @EnvironmentalSociology
🖌علی نوری
🌸خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
🆔 @iranian_familyy
🖌سیامک زندرضوی
🌸جامعه شناسی مردم مدار
🆔 @szandrazavi
🖌محمد زینالی اناری
🌸نکته
🆔 @thing
🖌عادل سجودی
🌸جامعه شناسی گیلان
🆔 @GILsociologist
🖌اصغر ایزدی جیران
🌸آکادمی مردمشناسی
🆔 @IzadiJeiran
🖌مصلح فتاح پور
🌸آسیب های اجتماعی گیلان
🆔 @socialproblemsguilan
🖌رضا تسلیمی طهرانی
🌸جامعه شناسی عمومی
🆔 @taslimi_tehrani
🖌حسین شیران
🌸جامعهشناسی شرقی
🆔 @OrientalSociology
🖌احمد فعال
🌸تحلیل های نظری در جامعه شناسی و سیاست
🆔 @bayane_azadi
🖌فاطمه موسوی ویایه
🌸زنان و مسائل اجتماعی
🆔 @women_socialproblems
🖌کاوه فرهادی
🌸جامعهشناسی و انسانشناسی یاریگری؛ توسعه پایدار و زیستبومداری
🆔 @kaveh_farhadi
🖌فاطمه موسوی ویایه
🌸کانال علمی مطالعات زنان
🆔 @womenstudiesisaorg
🖌مهتا بذرافکن
🌸زنان روستایی و عشایری و اکوفمنیسم
🆔 @ruralwomenissues
🖌سعید معدنی
🌸هفت اقلیم
🆔 @Saeed_Maadani
🖌بی تا مدنی
🌸مطالعات فمینیستی تفسیری پرگمتیستی
🆔 @sociology_of_sport
🖌محمدحسن علایی
🌸رویکردهای جامعهشناختی؛ گفتمان وفاق
🆔 @sociologicalperspectives
🖌فریبا نظری
🌸جامعه شناسی گروههای اجتماعی
🆔 @Sociologyofsocialgroups
🖌ح.ا.تنهایی
🌸گروه جامعه شناسی تفسیری و نظری و درمانی ایران
🆔 @hatanhai
🖌مسعود زمانی مقدم
🌸روششناسی کیفی
🆔 @qualitative_methodology
🖌نعمت الله فاضلی
🌸تحلیل فرهنگی جامعه ایران
🆔 @Drnematallahfazeli
🖌مسعود زمانی مقدم
🌸مقالات و یادداشتها
🆔 @masoudzamanimoghadam
🖌🗣🖌🗣🖌🗣🖌🗣🖌🗣
🔗Click here to join us:
🆔 @madanibita
🆔 @dr_shirinvalipouri
🆔 @Mohamadzeinaliuna
Telegram
attach 📎
Forwarded from عباس وریج کاظمی
✅چرا در نهایت، ناامید نیستم
عباس کاظمی
🔷دیروز در کافه امجدیه، بعد از سخنرانی در موزهی عکسخانه شهر، دوستی که برای اولین بار با او ملاقات میکردم پرسشی برای من طرح کرد:
"شما به عنوان جامعهشناس، خسته و ناامید نمیشوید؟چطور علیرغم تنگناهای هر روز گسترشیابنده که برای همه ما مردم، ایجاد میشودهنوز میتواند کار کنید؟ .. چرا مهاجرت نکردید؟"
چنین دست پرسشهایی تقریبا اغلب برای ما طرح میشود، و هر بار پاسخ بدانها باید به نحو جدیدی صورتبندی شود.
ضمن روشن کردن این نکته که من نیز احساس ناامیدی را در برهههایی تجربه میکنم ، به ایشان دو پاسخ دادم که هریک به تنهایی جای بحث و بسط بیشتری دارد اما خلاصه آن را اینجا بیان میکنم.
🔷سادهترین پاسخ که به تجربه شخصی خودم بر میگردد این است که من دلخوشم به شبکهروابطی که در آن قرار دارم و پیوندهای اجتماعی که درون آن خودم را پیدا میکنم. به معنایی دیگر من ادمهایی که در اطرافم هستند را دوست دارم و به واسطه ارتباط با آنها سختیها و مشکلات برای من آسان میشود. مهمترین مشکل مهاجرت برای من میانسال، ویران کردن پیوندهایی است که ظرف چند دهه برای من فراهم شده و رفتن به جایی که به لحاظ ارتباط برای من برهوت است.تنها این نیست که من در شبکه پیوندها از زندگی رضایتی نسبی کسب میکنم فکر میکنم که درون این شبکه نیز تاثیرگذارم و از اینکه میتوانم بر محیط اطراف تاثیر بگذارم از چرخه ناامیدی فاصله میگیرم.
🔷دوم، از نگاه جامعهشناسانه همه پدیدهها را در بستر وسیعتر تاریخی و کلان باید دید. به این معنا ناامیدی وقتی است که من نوک دماغ خودم را ببینم و تصور کنم که تغییرات مطلوب امری دفعی است که در زمان و مکان مشخصی رخ خواهد داد. اگر جامعه ایران و تلاش برای تغییرات مطلوب(به تعبیری فرایند مدرن و دموکراتیک شدن) را در یک افق وسیعتر ببینیم که از مشروطه آغاز شده و قرار است حداقل یک سده دیگر ادامه یابد آن وقت هرگونه کوشش و تلاش در مقاطع تاریخیای که تجربه میکنیم را تنها باید بخش کوچکی از فرایند بزرگتر دید. بدین معنا هر جنبش اجتماعی پس از مشروطه صرفا بخشی از همان خواست و حرکت نخستین است که هنوز کامل نشدهاست در این صورت انتظارم را از مفهوم "تغییر"، باید به سطح "تحول" ارتقا دهم! (تغییر جزئی است و تحول کلانتر و زمانبرتر است)من به عنوان عضوی از جامعه میتوانم آجر یا آجرهایی را بر بنای این "جامعه در حال ساخت" بیفزایم،میتوانم صرفا نظاره کنم و میتوانم به کل ناامیدانه هرگونه تلاش برای بهبود جامعه را رها کنم.
🔸خلاصه کنم، من دوست دارم آن فردی باشم که تلاش میکند بخش کوچک و ناچیزی(ناچیز به معنای بیاهمیت نیست) از تغییرات بزرگتری باشد که ممکن است یکی دو قرن به درازا بکشد. قرار نیست شگفتی بیافرینیم قرار است بخشی از شگفتی در حال خلق، در جامعه باشیم.
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
@varijkazemi
عباس کاظمی
🔷دیروز در کافه امجدیه، بعد از سخنرانی در موزهی عکسخانه شهر، دوستی که برای اولین بار با او ملاقات میکردم پرسشی برای من طرح کرد:
"شما به عنوان جامعهشناس، خسته و ناامید نمیشوید؟چطور علیرغم تنگناهای هر روز گسترشیابنده که برای همه ما مردم، ایجاد میشودهنوز میتواند کار کنید؟ .. چرا مهاجرت نکردید؟"
چنین دست پرسشهایی تقریبا اغلب برای ما طرح میشود، و هر بار پاسخ بدانها باید به نحو جدیدی صورتبندی شود.
ضمن روشن کردن این نکته که من نیز احساس ناامیدی را در برهههایی تجربه میکنم ، به ایشان دو پاسخ دادم که هریک به تنهایی جای بحث و بسط بیشتری دارد اما خلاصه آن را اینجا بیان میکنم.
🔷سادهترین پاسخ که به تجربه شخصی خودم بر میگردد این است که من دلخوشم به شبکهروابطی که در آن قرار دارم و پیوندهای اجتماعی که درون آن خودم را پیدا میکنم. به معنایی دیگر من ادمهایی که در اطرافم هستند را دوست دارم و به واسطه ارتباط با آنها سختیها و مشکلات برای من آسان میشود. مهمترین مشکل مهاجرت برای من میانسال، ویران کردن پیوندهایی است که ظرف چند دهه برای من فراهم شده و رفتن به جایی که به لحاظ ارتباط برای من برهوت است.تنها این نیست که من در شبکه پیوندها از زندگی رضایتی نسبی کسب میکنم فکر میکنم که درون این شبکه نیز تاثیرگذارم و از اینکه میتوانم بر محیط اطراف تاثیر بگذارم از چرخه ناامیدی فاصله میگیرم.
🔷دوم، از نگاه جامعهشناسانه همه پدیدهها را در بستر وسیعتر تاریخی و کلان باید دید. به این معنا ناامیدی وقتی است که من نوک دماغ خودم را ببینم و تصور کنم که تغییرات مطلوب امری دفعی است که در زمان و مکان مشخصی رخ خواهد داد. اگر جامعه ایران و تلاش برای تغییرات مطلوب(به تعبیری فرایند مدرن و دموکراتیک شدن) را در یک افق وسیعتر ببینیم که از مشروطه آغاز شده و قرار است حداقل یک سده دیگر ادامه یابد آن وقت هرگونه کوشش و تلاش در مقاطع تاریخیای که تجربه میکنیم را تنها باید بخش کوچکی از فرایند بزرگتر دید. بدین معنا هر جنبش اجتماعی پس از مشروطه صرفا بخشی از همان خواست و حرکت نخستین است که هنوز کامل نشدهاست در این صورت انتظارم را از مفهوم "تغییر"، باید به سطح "تحول" ارتقا دهم! (تغییر جزئی است و تحول کلانتر و زمانبرتر است)من به عنوان عضوی از جامعه میتوانم آجر یا آجرهایی را بر بنای این "جامعه در حال ساخت" بیفزایم،میتوانم صرفا نظاره کنم و میتوانم به کل ناامیدانه هرگونه تلاش برای بهبود جامعه را رها کنم.
🔸خلاصه کنم، من دوست دارم آن فردی باشم که تلاش میکند بخش کوچک و ناچیزی(ناچیز به معنای بیاهمیت نیست) از تغییرات بزرگتری باشد که ممکن است یکی دو قرن به درازا بکشد. قرار نیست شگفتی بیافرینیم قرار است بخشی از شگفتی در حال خلق، در جامعه باشیم.
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
@varijkazemi
Audio
✅️ ابربحران های زیست جهان ایرانی و امکانات تفکر شریعتی!
دکتر محمدحسن علایی
(جامعهشناس)
۲۶ خرداد ۱۴۰۲
🔸به مناسبت چهل و ششمین سالگرد فقدان دکتر علی شریعتی
@sociologicalperspectives
دکتر محمدحسن علایی
(جامعهشناس)
۲۶ خرداد ۱۴۰۲
🔸به مناسبت چهل و ششمین سالگرد فقدان دکتر علی شریعتی
@sociologicalperspectives
💢فراخوان مقاله «ششمین همایش دوسالانۀ پژوهش اجتماعی فرهنگی در جامعۀ ایران»
۲۸ بهمن تا ۳ اسفند ۱۴۰۲ – تهران
بازاندیشی در علوم اجتماعی ایرانی (علوم اجتماعی ایران در کشاکش زمینهمندی و زمینهزدودگی)
محور ویژه: زنانگی و تحول اجتماعی-فرهنگی در ایران امروز
محورهای عمومی
مهمترین دستاوردهای علوم اجتماعی دربارۀ جامعۀ ایران و تحولاتاش در دو سال اخیر
سهم علوم اجتماعی در تغییر اجتماعی
فرودستان در آیینۀ علوم اجتماعی ایران
نسبت علوم اجتماعی با نهادهای اجتماعی ایران
امکان زمینهمندی علوم اجتماعی در چهارچوب ساختار علم درایران امروز
نظریهها، مفاهیم و روش در علوم اجتماعی امروز ایران
تحلیل جامعۀ ایران در بستر مناسبات جهانی
تحولات علوم اجتماعی در نسبت با تحولات اجتماعی در ایران
نسبت علوم اجتماعی رسمی با علوم اجتماعی بدیل
نقد محوربندی حاضر
تاریخهای مهم
مهلت دریافت پروپوزال پنلها: ۳۰ مرداد
مهلت دریافت چکیده مقالات: ۳۰ آبان
مهلت اعلام نتایج داوری: ۳۰ دی
برگزاری همایش: شنبه ۲۸ بهمن تا پنجشنبه ۳ اسفند ۱۴۰۲
مهلت دریافت اصل مقالات: ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
yun.ir/lzu7na
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
www.isa.org.ir
۲۸ بهمن تا ۳ اسفند ۱۴۰۲ – تهران
بازاندیشی در علوم اجتماعی ایرانی (علوم اجتماعی ایران در کشاکش زمینهمندی و زمینهزدودگی)
محور ویژه: زنانگی و تحول اجتماعی-فرهنگی در ایران امروز
محورهای عمومی
مهمترین دستاوردهای علوم اجتماعی دربارۀ جامعۀ ایران و تحولاتاش در دو سال اخیر
سهم علوم اجتماعی در تغییر اجتماعی
فرودستان در آیینۀ علوم اجتماعی ایران
نسبت علوم اجتماعی با نهادهای اجتماعی ایران
امکان زمینهمندی علوم اجتماعی در چهارچوب ساختار علم درایران امروز
نظریهها، مفاهیم و روش در علوم اجتماعی امروز ایران
تحلیل جامعۀ ایران در بستر مناسبات جهانی
تحولات علوم اجتماعی در نسبت با تحولات اجتماعی در ایران
نسبت علوم اجتماعی رسمی با علوم اجتماعی بدیل
نقد محوربندی حاضر
تاریخهای مهم
مهلت دریافت پروپوزال پنلها: ۳۰ مرداد
مهلت دریافت چکیده مقالات: ۳۰ آبان
مهلت اعلام نتایج داوری: ۳۰ دی
برگزاری همایش: شنبه ۲۸ بهمن تا پنجشنبه ۳ اسفند ۱۴۰۲
مهلت دریافت اصل مقالات: ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
yun.ir/lzu7na
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
www.isa.org.ir
yun.ir
کوتاه کننده لینک
سرویس کوتاه کننده لینک با قابلیت انتخاب آدرس دلخواه برای لینک کوتاه شده و همچنین رمز عبور جهت مشاهده، ارائه خدمات متنوع دیگری از قبیل ایجاد لینک لیست و کوتاه کردن متن و ایجاد نظر سنجی آنلاین علاوه بر قابلیت کوتاه کردن لینک در این وبسایت فراهم آمده است
◀️در راستای راه اندازی شبکه متخصصان آموزش عالی دومین گردهمایی آینده پژوهان آموزش عالی با عنوان "آینده مسئولیت پذیری اجتماعی دانشگاه ایرانی" به همت گروه آینده پژوهی و نظریه پردازی در آموزش عالی موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی روز دوشنبه ۲۹ خردادماه از ساعت ۹ الی ۱۱:۳۰ در محل موسسه برگزار میشود.
در این هم اندیشی چهار سوال زیر مورد بررسی قرار می گیرد:
۱- مهمترین کلان روندهای موثر بر مسئولیتپذیری اجتماعی دانشگاهها کدامند؟
۲- چالشهای پیش روی دانشگاهها برای مسئولیتپذیری اجتماعی کدامند؟
۳- برای توسعه مسئولیتپذیری اجتماعی دانشگاهها چه سیاستهای اجرایی در سطح کلان دولت و دیگر مراجع سیاستگذاری لازم است؟
۴- برای توسعه مسئولیتپذیری اجتماعی دانشگاهها چه سیاستهای اجرایی در سطح دانشگاه و مدیریت دانشگاهی لازم است؟
https://t.me/Vortrags/87064
در این هم اندیشی چهار سوال زیر مورد بررسی قرار می گیرد:
۱- مهمترین کلان روندهای موثر بر مسئولیتپذیری اجتماعی دانشگاهها کدامند؟
۲- چالشهای پیش روی دانشگاهها برای مسئولیتپذیری اجتماعی کدامند؟
۳- برای توسعه مسئولیتپذیری اجتماعی دانشگاهها چه سیاستهای اجرایی در سطح کلان دولت و دیگر مراجع سیاستگذاری لازم است؟
۴- برای توسعه مسئولیتپذیری اجتماعی دانشگاهها چه سیاستهای اجرایی در سطح دانشگاه و مدیریت دانشگاهی لازم است؟
https://t.me/Vortrags/87064
Telegram
سخنرانی ها، درس گفتارها، گفت و گوها و دیگر برنامه های فرهنگی و مطالعات تطبیقی
💢 توسط موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی:
دومین گردهمایی آینده پژوهان آموزش عالی برگزار می شود.
◀️ دومین گردهمایی آینده پژوهان آموزش عالی با عنوان "آینده مسئولیت پذیری اجتماعی دانشگاه ایران" به همت گروه آینده پژوهی و نظریه پردازی در آموزش عالی موسسه…
دومین گردهمایی آینده پژوهان آموزش عالی برگزار می شود.
◀️ دومین گردهمایی آینده پژوهان آموزش عالی با عنوان "آینده مسئولیت پذیری اجتماعی دانشگاه ایران" به همت گروه آینده پژوهی و نظریه پردازی در آموزش عالی موسسه…
دردهاي من
جامه نيستند
تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نيستند
تا به رشته ي سخن درآورم
نعره نيستند
تا ز ناي جان بر آورم
دردهاي من نگفتني
دردهاي من نهفتني است
دردهاي من
گرچه مثل دردهاي مردم زمانه نيست
درد مردم زمانه است
مردمي که چين پوستينشان
مردمي که رنگ روي آستينشان
مردمي که نامهايشان
جلد کهنه ي شناسنامه هايشان
درد مي کند
من ولي تمام استخوان بودنم
لحظه هاي ساده ي سرودنم
درد مي کند
انحناي روح من
شانه هاي خسته ي غرور من
تکيه گاه بي پناهي دلم شکسته است
کتف گريه هاي بي بهانه ام
بازوان حس شاعرانه ام
زخم خورده است
دردهاي پوستي کجا؟
درد دوستي کجا؟
اين سماجت عجيب
پافشاري شگفت دردهاست
دردهاي آشنا
دردهاي بومي غريب
دردهاي خانگي
دردهاي کهنه ي لجوج
اولين قلم
حرف حرف درد را
در دلم نوشته است
دست سرنوشت
خون درد را
با گلم سرشته است
پس چگونه سرنوشت ناگزير خويش را رها کنم؟
درد
رنگ و بوي غنچه ي دل است
پس چگونه من
رنگ و بوي غنچه را ز برگهاي تو به توي آن جدا کنم؟
دفتر مرا
دست درد مي زند ورق
شعر تازه ي مرا
درد گفته است
درد هم شنفته است
پس در اين ميانه من
از چه حرف مي زنم؟
درد، حرف نيست
درد، نام ديگر من است
من چگونه خويش را صدا کنم؟
جامه نيستند
تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نيستند
تا به رشته ي سخن درآورم
نعره نيستند
تا ز ناي جان بر آورم
دردهاي من نگفتني
دردهاي من نهفتني است
دردهاي من
گرچه مثل دردهاي مردم زمانه نيست
درد مردم زمانه است
مردمي که چين پوستينشان
مردمي که رنگ روي آستينشان
مردمي که نامهايشان
جلد کهنه ي شناسنامه هايشان
درد مي کند
من ولي تمام استخوان بودنم
لحظه هاي ساده ي سرودنم
درد مي کند
انحناي روح من
شانه هاي خسته ي غرور من
تکيه گاه بي پناهي دلم شکسته است
کتف گريه هاي بي بهانه ام
بازوان حس شاعرانه ام
زخم خورده است
دردهاي پوستي کجا؟
درد دوستي کجا؟
اين سماجت عجيب
پافشاري شگفت دردهاست
دردهاي آشنا
دردهاي بومي غريب
دردهاي خانگي
دردهاي کهنه ي لجوج
اولين قلم
حرف حرف درد را
در دلم نوشته است
دست سرنوشت
خون درد را
با گلم سرشته است
پس چگونه سرنوشت ناگزير خويش را رها کنم؟
درد
رنگ و بوي غنچه ي دل است
پس چگونه من
رنگ و بوي غنچه را ز برگهاي تو به توي آن جدا کنم؟
دفتر مرا
دست درد مي زند ورق
شعر تازه ي مرا
درد گفته است
درد هم شنفته است
پس در اين ميانه من
از چه حرف مي زنم؟
درد، حرف نيست
درد، نام ديگر من است
من چگونه خويش را صدا کنم؟
هنوز رود رفاقت در این کران جاریست
و گفتگوی من و دوست غیرتکراریست
نشان تفرقه هرگز میان ایشان نیست
جواب دوست به دیدار دوستان آریست
بیا که جشن بگیریم وقت "بودن" را
که در "نبود" عبور زمان به دشواریست
چه کوچک است جهان کسی که بی یار است
که عالمی دگر اندر طریق همیاریست
غروب بود و خیالات عشق در سر ما
غروب موعد دیدار هست و دلداریست
به جستجوی خودت باش ای نشسته ترش
که اصل آدمی ای دوست در هواداریست
بیا و وقت بهار است تا من و تو به هم
به دیگران بگذاریم هر چه بیزاریست
چه فکر می کنی ای شوره زار خشک عبوس
هنوز رود رفاقت در این کران جاریست
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دریاچه شورابیل
https://www.instagram.com/p/CtpLNQ_OGA-/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
و گفتگوی من و دوست غیرتکراریست
نشان تفرقه هرگز میان ایشان نیست
جواب دوست به دیدار دوستان آریست
بیا که جشن بگیریم وقت "بودن" را
که در "نبود" عبور زمان به دشواریست
چه کوچک است جهان کسی که بی یار است
که عالمی دگر اندر طریق همیاریست
غروب بود و خیالات عشق در سر ما
غروب موعد دیدار هست و دلداریست
به جستجوی خودت باش ای نشسته ترش
که اصل آدمی ای دوست در هواداریست
بیا و وقت بهار است تا من و تو به هم
به دیگران بگذاریم هر چه بیزاریست
چه فکر می کنی ای شوره زار خشک عبوس
هنوز رود رفاقت در این کران جاریست
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دریاچه شورابیل
https://www.instagram.com/p/CtpLNQ_OGA-/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
✅️برخی سخنرانی ها و مقالات دکتر محمدحسن علایی در باب "شریعتی"!
بازنشر به مناسبت ۲۹ خرداد سالگرد دکتر علی شریعتی
♦️ابربحران های زیست جهان ایرانی و امکانات تفکر شریعتی!
https://t.me/sociologicalperspectives/2904
♦️جستاری در باب شریعتی پژوهی و غیبت شریعتی در دانشگاههای ایران
https://t.me/sociologicalperspectives/2901
♦️پوپولیسم نخبگانی؛ اتهام زنی اقتصاد خوانده لیبرال علیه متفکر اجتماعی
https://t.me/sociologicalperspectives/2833
♦️ویژگیهای غیرتئولوژیک-غیرسکولار اندیشه ی شریعتی در مجموعه آثار "زن"!
https://t.me/sociologicalperspectives/2496
♦️خداگرایی و پاسخ به نیهیلیسم در اندیشه شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/2393
♦️در حاشیه ی رونمایی از کتابِ
"درد بودن"! بازخوانی هرمنوتیکی و فلسفی کتاب هبوط دکتر علی شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/2219
♦️تقلیل شریعتی به کویریات قابل دفاع نیست
https://t.me/sociologicalperspectives/2030
♦️معرفی کتاب در حوزهی شریعتی پژوهی
https://t.me/sociologicalperspectives/2012
♦️شریعتی مظهر تعارضات تاریخی ماست
https://t.me/sociologicalperspectives/2007
♦️آیا شریعتی عبور از نیهیلیسم را ساده دید؟
https://t.me/sociologicalperspectives/1999
♦️عناصر منحصر بفرد گفتمان شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/1998
♦️واکاوی امکانات تفکر شریعتی در مواجهه با نیهیلیسم
https://t.me/sociologicalperspectives/1996
♦️نسلی که شریعتی هایش را نمی شناسد متهم به تکرار تاریخ است!
https://t.me/sociologicalperspectives/1957
♦️از حسینیه ارشاد تا نشر نقد فرهنگ
https://t.me/sociologicalperspectives/1901
♦️از شریعتی تا عبدالکریمی
https://t.me/sociologicalperspectives/1869
♦️تذکار شریعتی به آسیبهای سنت احیانشده!
https://t.me/sociologicalperspectives/1830
♦️جستاری در ایضاح مفهوم روشنفکر ایرانی
https://t.me/sociologicalperspectives/1732
♦️شریعتی شاید وقتی دیگر
https://t.me/sociologicalperspectives/1296
♦️خودآگاهی رهایی بخش مفهوم کانونی مستتر در اندیشه شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/1129
♦️جهت گیری طبقاتی اسلام در جهان بالذات سکولار
https://t.me/sociologicalperspectives/1037
♦️از خطابه های علمی تا ملاحظات بی سر و ته!
واکاوی حضور پنهان شریعتی در ملاحظات طباطبایی در باب دانشگاه
https://t.me/sociologicalperspectives/737
♦️واکاوی امکانات تفکر شریعتی در پروبلماتیزه کردن مسائل کشور
https://t.me/sociologicalperspectives/723
♦️شریعتی و مخروط جامعه شناسی فرهنگی
https://t.me/sociologicalperspectives/504
♦️بازنمایی مسئله هویت ایرانی اسلامی در اندیشه شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/314
♦️تحلیل گفتمان شریعتی و رابطه آن با تفکر غیرتئولوژیک-غیر سکولار
https://t.me/sociologicalperspectives/168
♦️سمینار شریعتی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
https://t.me/sociologicalperspectives/103
بازنشر به مناسبت ۲۹ خرداد سالگرد دکتر علی شریعتی
♦️ابربحران های زیست جهان ایرانی و امکانات تفکر شریعتی!
https://t.me/sociologicalperspectives/2904
♦️جستاری در باب شریعتی پژوهی و غیبت شریعتی در دانشگاههای ایران
https://t.me/sociologicalperspectives/2901
♦️پوپولیسم نخبگانی؛ اتهام زنی اقتصاد خوانده لیبرال علیه متفکر اجتماعی
https://t.me/sociologicalperspectives/2833
♦️ویژگیهای غیرتئولوژیک-غیرسکولار اندیشه ی شریعتی در مجموعه آثار "زن"!
https://t.me/sociologicalperspectives/2496
♦️خداگرایی و پاسخ به نیهیلیسم در اندیشه شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/2393
♦️در حاشیه ی رونمایی از کتابِ
"درد بودن"! بازخوانی هرمنوتیکی و فلسفی کتاب هبوط دکتر علی شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/2219
♦️تقلیل شریعتی به کویریات قابل دفاع نیست
https://t.me/sociologicalperspectives/2030
♦️معرفی کتاب در حوزهی شریعتی پژوهی
https://t.me/sociologicalperspectives/2012
♦️شریعتی مظهر تعارضات تاریخی ماست
https://t.me/sociologicalperspectives/2007
♦️آیا شریعتی عبور از نیهیلیسم را ساده دید؟
https://t.me/sociologicalperspectives/1999
♦️عناصر منحصر بفرد گفتمان شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/1998
♦️واکاوی امکانات تفکر شریعتی در مواجهه با نیهیلیسم
https://t.me/sociologicalperspectives/1996
♦️نسلی که شریعتی هایش را نمی شناسد متهم به تکرار تاریخ است!
https://t.me/sociologicalperspectives/1957
♦️از حسینیه ارشاد تا نشر نقد فرهنگ
https://t.me/sociologicalperspectives/1901
♦️از شریعتی تا عبدالکریمی
https://t.me/sociologicalperspectives/1869
♦️تذکار شریعتی به آسیبهای سنت احیانشده!
https://t.me/sociologicalperspectives/1830
♦️جستاری در ایضاح مفهوم روشنفکر ایرانی
https://t.me/sociologicalperspectives/1732
♦️شریعتی شاید وقتی دیگر
https://t.me/sociologicalperspectives/1296
♦️خودآگاهی رهایی بخش مفهوم کانونی مستتر در اندیشه شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/1129
♦️جهت گیری طبقاتی اسلام در جهان بالذات سکولار
https://t.me/sociologicalperspectives/1037
♦️از خطابه های علمی تا ملاحظات بی سر و ته!
واکاوی حضور پنهان شریعتی در ملاحظات طباطبایی در باب دانشگاه
https://t.me/sociologicalperspectives/737
♦️واکاوی امکانات تفکر شریعتی در پروبلماتیزه کردن مسائل کشور
https://t.me/sociologicalperspectives/723
♦️شریعتی و مخروط جامعه شناسی فرهنگی
https://t.me/sociologicalperspectives/504
♦️بازنمایی مسئله هویت ایرانی اسلامی در اندیشه شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/314
♦️تحلیل گفتمان شریعتی و رابطه آن با تفکر غیرتئولوژیک-غیر سکولار
https://t.me/sociologicalperspectives/168
♦️سمینار شریعتی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
https://t.me/sociologicalperspectives/103
Telegram
🎗آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛
✅️ ابربحران های زیست جهان ایرانی و امکانات تفکر شریعتی!
دکتر محمدحسن علایی
(جامعهشناس)
۲۶ خرداد ۱۴۰۲
🔸به مناسبت چهل و ششمین سالگرد فقدان دکتر علی شریعتی
@sociologicalperspectives
دکتر محمدحسن علایی
(جامعهشناس)
۲۶ خرداد ۱۴۰۲
🔸به مناسبت چهل و ششمین سالگرد فقدان دکتر علی شریعتی
@sociologicalperspectives
Audio
MP3 Recorder
"نابهنجاری شریعتی در زمانه او و زمانه ما".
خوانشی کریستوایی- اسپینوزایی از اندیشه شریعتی
دکتر مصطفی مهرآیین
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
خوانشی کریستوایی- اسپینوزایی از اندیشه شریعتی
دکتر مصطفی مهرآیین
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
✅️رجوع دوباره به شریعتی به مثابه حلقه ی اتصال جریانات سنت گرا و نوگرا!
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
امسال ۲۹ خرداد که مصادف است با سالگرد هجرت ابدی دکتر شریعتی قدری متفاوت تر از سال های پیشین گذشت؛ و همین قدر بگویم در این هیاهوهای غالبا تفرقه افکن وفاق اهل نظر در بزرگداشت شریعتی خود فی نفسه امری مبارک و نویدبخش بود؛ و ای بسا حکایت از باز اندیشی اهل تفکر در خصوص وی و مسائل امروز ما داشته باشد. از دکتر عبدالکریم سروش گرفته تا دکتر مصطفی مهرآیین امسال سخنان وفاق آفرینی در سالگرد شریعتی بر زبان راندند و این کمترین در مقام یک شریعتی پژوه که دغدغه ی این مردم و این ملک و ملت را دارد می تواند از رجوع متاملانه اهل نظر به شریعتی بسیار ابراز خرسندی کرده، ای بسا به یمن همین وفاق بر سر شریعتی قدری از نگرانی هایش در باب آینده جامعه و شکافهای اجتماعی آن فرو کاهد.
دکتر عبدالکریمی شریعتی را معلم تفکر آینده می داند و البته شخصیت ذوابعاد شریعتی و امکانات زبانی و گفتمان خاص وی را در تمهید و تقویت زمینه های گفتگو میان طیف سنت گرا و نوگرا مورد امعان نظر داشته و نقش وفاق بخش معدود شخصیت هایی چون شریعتی را مطمح نظر قرار می دهد. دکتر سید جواد میری، دکتر حسن محدثی، دکتر جواد کاشی و ... هر کدام از منظر و مرئای خود از جمله اندیشه ورانی هستند که به اهمیت انديشه شریعتی در شرایط اینجایی و اکنونی ما تاکید می ورزند. باید دید دانشگاهیان و حوزویان و طلبه های نواندیش هر کدام چه نقشی در آینده ی خطیر ایران در حفظ و تقویت وحدت و وفاق ملی ایفا خواهند کرد.
شریعتی با به رسمیت شناختن زیست جهان جدید و گشودگی به آفاق اندیشه های نو؛ ضمن حفظ تعلق خاطر خویش به سنت تاریخی خویش و تلاش برای احیای آن همچنان در میانه تحولات اجتماعی و فرهنگی نقش می آفریند و البته در آینده نه چندان دور بیش از پیش نقش آفرین خواهد بود.
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
امسال ۲۹ خرداد که مصادف است با سالگرد هجرت ابدی دکتر شریعتی قدری متفاوت تر از سال های پیشین گذشت؛ و همین قدر بگویم در این هیاهوهای غالبا تفرقه افکن وفاق اهل نظر در بزرگداشت شریعتی خود فی نفسه امری مبارک و نویدبخش بود؛ و ای بسا حکایت از باز اندیشی اهل تفکر در خصوص وی و مسائل امروز ما داشته باشد. از دکتر عبدالکریم سروش گرفته تا دکتر مصطفی مهرآیین امسال سخنان وفاق آفرینی در سالگرد شریعتی بر زبان راندند و این کمترین در مقام یک شریعتی پژوه که دغدغه ی این مردم و این ملک و ملت را دارد می تواند از رجوع متاملانه اهل نظر به شریعتی بسیار ابراز خرسندی کرده، ای بسا به یمن همین وفاق بر سر شریعتی قدری از نگرانی هایش در باب آینده جامعه و شکافهای اجتماعی آن فرو کاهد.
دکتر عبدالکریمی شریعتی را معلم تفکر آینده می داند و البته شخصیت ذوابعاد شریعتی و امکانات زبانی و گفتمان خاص وی را در تمهید و تقویت زمینه های گفتگو میان طیف سنت گرا و نوگرا مورد امعان نظر داشته و نقش وفاق بخش معدود شخصیت هایی چون شریعتی را مطمح نظر قرار می دهد. دکتر سید جواد میری، دکتر حسن محدثی، دکتر جواد کاشی و ... هر کدام از منظر و مرئای خود از جمله اندیشه ورانی هستند که به اهمیت انديشه شریعتی در شرایط اینجایی و اکنونی ما تاکید می ورزند. باید دید دانشگاهیان و حوزویان و طلبه های نواندیش هر کدام چه نقشی در آینده ی خطیر ایران در حفظ و تقویت وحدت و وفاق ملی ایفا خواهند کرد.
شریعتی با به رسمیت شناختن زیست جهان جدید و گشودگی به آفاق اندیشه های نو؛ ضمن حفظ تعلق خاطر خویش به سنت تاریخی خویش و تلاش برای احیای آن همچنان در میانه تحولات اجتماعی و فرهنگی نقش می آفریند و البته در آینده نه چندان دور بیش از پیش نقش آفرین خواهد بود.
Forwarded from 🎗آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
بخشی از مرثیه شهید چمران در رثای شریعتی!
ای علی! همیشه فکر میکردم که تو بر مرگ من مرثیه خواهی گفت و چقدر متأثرم که اکنون من بر تو مرثیه میخوانم ! ...خوش داشتم که وجود غمآلود خود را به سرپنجه هنرمند تو بسپارم، و تو نیِ وجودم را با هنرمندی خود بنوازی و از لابلای زیر و بم تار و پود وجودم، سرود عشق و آوای تنهایی و آواز بیابان و موسیقی آسمان بشنوی.
ای علی! تو را وقتی شناختم که کویر تو را شکافتم و در اعماق قلبت و روحت شنا کردم و احساسات خفته و ناگفته خود را در آن یافتم. قبل از آن خود را تنها میدیدم و حتی از احساسات و افکار خود خجل بودم و گاهگاهی از غیرطبیعی بودن خود شرم میکردم؛ اما هنگامی که با تو آشنا شدم، در دوری دور از تنهایی به در آمدم و با تو همراز و همنشین شدم.
ای علی! تو مرا به خویشتن آشنا کردی. من از خود بیگانه بودم. همه ابعاد روحی و معنوی خود را نمیدانستم. تو دریچهای به سوی من باز کردی و مرا به دیدار این بوستان شورانگیز بردی و زشتیها و زیباییهای آن را به من نشان دادی.
ای علی! شاید تعجب کنی اگر بگویم که همین هفته گذشته که به محور جنگ «بنت جبیل» رفته بودم ... فقط یک کتاب با خودم بردم و آن «کویر» تو بود؛ کویر که یک عالم معنا و غنا داشت و مرا به آسمانها میبرد و ازلیّت و ابدیّت را متصل میکرد؛ کویری که در آن ندای عدم را میشنیدم، از فشار وجود میآرمیدم، به ملکوت آسمانها پرواز میکردم و در دنیای تنهایی به درجه وحدت میرسیدم؛ ...
ای علی! همراه تو به کویر میروم؛ کویر تنهایی، زیر آتش سوزان عشق، در توفانهای سهمگین تاریخ که امواج ظلم و ستم، در دریای بیانتهای محرومیت و شکنجه، بر پیکر کشتی شکسته حیات وجود ما میتازد.
ای علی! همراه تو به حج میروم؛ در میان شور و شوق، در مقابل ابّهت و جلال، محو میشوم، اندامم میلرزد و خدا را از دریچه چشم تو میبینم و همراه روح بلند تو به پرواز در میآیم و با خدا به درجه وحدت میرسم. ای علی! همراه تو به قلب تاریخ فرو میروم، راه و رسم عشق بازی را میآموزم و به علی بزرگ آنقدر عشق میورزم که از سر تا به پا میسوزم....
https://www.instagram.com/p/CQWrwqfBSQN/?utm_medium=share_sheet
ای علی! همیشه فکر میکردم که تو بر مرگ من مرثیه خواهی گفت و چقدر متأثرم که اکنون من بر تو مرثیه میخوانم ! ...خوش داشتم که وجود غمآلود خود را به سرپنجه هنرمند تو بسپارم، و تو نیِ وجودم را با هنرمندی خود بنوازی و از لابلای زیر و بم تار و پود وجودم، سرود عشق و آوای تنهایی و آواز بیابان و موسیقی آسمان بشنوی.
ای علی! تو را وقتی شناختم که کویر تو را شکافتم و در اعماق قلبت و روحت شنا کردم و احساسات خفته و ناگفته خود را در آن یافتم. قبل از آن خود را تنها میدیدم و حتی از احساسات و افکار خود خجل بودم و گاهگاهی از غیرطبیعی بودن خود شرم میکردم؛ اما هنگامی که با تو آشنا شدم، در دوری دور از تنهایی به در آمدم و با تو همراز و همنشین شدم.
ای علی! تو مرا به خویشتن آشنا کردی. من از خود بیگانه بودم. همه ابعاد روحی و معنوی خود را نمیدانستم. تو دریچهای به سوی من باز کردی و مرا به دیدار این بوستان شورانگیز بردی و زشتیها و زیباییهای آن را به من نشان دادی.
ای علی! شاید تعجب کنی اگر بگویم که همین هفته گذشته که به محور جنگ «بنت جبیل» رفته بودم ... فقط یک کتاب با خودم بردم و آن «کویر» تو بود؛ کویر که یک عالم معنا و غنا داشت و مرا به آسمانها میبرد و ازلیّت و ابدیّت را متصل میکرد؛ کویری که در آن ندای عدم را میشنیدم، از فشار وجود میآرمیدم، به ملکوت آسمانها پرواز میکردم و در دنیای تنهایی به درجه وحدت میرسیدم؛ ...
ای علی! همراه تو به کویر میروم؛ کویر تنهایی، زیر آتش سوزان عشق، در توفانهای سهمگین تاریخ که امواج ظلم و ستم، در دریای بیانتهای محرومیت و شکنجه، بر پیکر کشتی شکسته حیات وجود ما میتازد.
ای علی! همراه تو به حج میروم؛ در میان شور و شوق، در مقابل ابّهت و جلال، محو میشوم، اندامم میلرزد و خدا را از دریچه چشم تو میبینم و همراه روح بلند تو به پرواز در میآیم و با خدا به درجه وحدت میرسم. ای علی! همراه تو به قلب تاریخ فرو میروم، راه و رسم عشق بازی را میآموزم و به علی بزرگ آنقدر عشق میورزم که از سر تا به پا میسوزم....
https://www.instagram.com/p/CQWrwqfBSQN/?utm_medium=share_sheet
Forwarded from Shima
با درود
معلمِ تفکر آینده ، بایستی ابتدا به زمانه خودش و گذشته اشراف کامل داشته باشد تا بتواند افقِ آینده را اندکی و فقط اندکی رویت کند .
فیلسوف ، انسانِ زمانه خویش است به زعم هگل ..
فیلسوف برای امروز و اکنون می اندیشد .
شریعتی برای اکنون چگونه می اندیشید ؟؟
معلمِ تفکر آینده ، بایستی ابتدا به زمانه خودش و گذشته اشراف کامل داشته باشد تا بتواند افقِ آینده را اندکی و فقط اندکی رویت کند .
فیلسوف ، انسانِ زمانه خویش است به زعم هگل ..
فیلسوف برای امروز و اکنون می اندیشد .
شریعتی برای اکنون چگونه می اندیشید ؟؟
Forwarded from Shima
شریعتی مانند جلال آل احمد به محض مشاهده مدرنیته ، شروع به نقد مدرنیته کرد
آیا شریعتی به راستی مدرنیته را درک کرده بود ؟
آیا او می دانست سوژه مدرن چه کسی است ؟
آیا شریعتی به راستی مدرنیته را درک کرده بود ؟
آیا او می دانست سوژه مدرن چه کسی است ؟
با سلام و مهر؛ پرسشهای شما که به احتمال زیاد پرسشهای مقدر بسیاری دیگر از مخاطبان عزیز می باشد مجال مستوفی برای شرح و بسط می طلبد بی آنکه ادعای پاسخ از جانب نگارنده بر همه ی آنها مترتب باشد مع هذا توجه شما دوست نازنین را به تامل بر سر پاره ای ملاحظات بنده در لینک زیر جلب می کنم با درود و مهر
https://t.me/sociologicalperspectives/2911
https://t.me/sociologicalperspectives/2911
Telegram
رویکردهای جامعه شناختی؛ "گفتمان وفاق"
✅️برخی سخنرانی ها و مقالات دکتر محمدحسن علایی در باب "شریعتی"!
بازنشر به مناسبت ۲۹ خرداد سالگرد دکتر علی شریعتی
♦️ابربحران های زیست جهان ایرانی و امکانات تفکر شریعتی!
https://t.me/sociologicalperspectives/2904
♦️جستاری در باب شریعتی پژوهی و غیبت شریعتی…
بازنشر به مناسبت ۲۹ خرداد سالگرد دکتر علی شریعتی
♦️ابربحران های زیست جهان ایرانی و امکانات تفکر شریعتی!
https://t.me/sociologicalperspectives/2904
♦️جستاری در باب شریعتی پژوهی و غیبت شریعتی…
امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی23
دکتر بیژن عبدالکریمی
🎧 موضوع:
«امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
💠 نشست پنجم
💠 نشست ششم
💠 نشست هفتم
💠 نشست هشتم
💠 نشست نهم
💠 نشست دهم
💠 نشست یازدهم
💠 نشست دوازدهم
💠 نشست سیزدهم
💠 نشست چهاردهم
💠 نشست پانزدهم
💠 نشست شانزدهم
💠 نشست هفدهم
💠 نشست هجدهم
💠 نشست نوزدهم
💠 نشست بیستم
💠 نشست بیست و یکم
💠 نشست بیست و دوم
✅ نشست بیست و سوم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۳۰ خرداد ۱۴۰۲
فرمت: mp3
حجم: 11.8MB
مدت زمان:۰۰:۳۴:۲۸
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
«امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
💠 نشست پنجم
💠 نشست ششم
💠 نشست هفتم
💠 نشست هشتم
💠 نشست نهم
💠 نشست دهم
💠 نشست یازدهم
💠 نشست دوازدهم
💠 نشست سیزدهم
💠 نشست چهاردهم
💠 نشست پانزدهم
💠 نشست شانزدهم
💠 نشست هفدهم
💠 نشست هجدهم
💠 نشست نوزدهم
💠 نشست بیستم
💠 نشست بیست و یکم
💠 نشست بیست و دوم
✅ نشست بیست و سوم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۳۰ خرداد ۱۴۰۲
فرمت: mp3
حجم: 11.8MB
مدت زمان:۰۰:۳۴:۲۸
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
آیا شریعتی به راستی مدرنیته را درک کرده بود؟!
دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
این پرسش را بارها با خویش مطرح کرده بودم و بارها بدان پاسخی اجمالی داده بودم، دوستی امروز با طرح دوباره این سوال مرا مجاب کرد طی این جستار به پاره ای از ملاحظات خویش در خصوص این موضوع اشاره کنم.
مفروض این سوال البته در ذهن بسیاری از جوانان این است که شریعتی مدرنیته را نمی شناخت و از این جهت نقد شتابزده او از مدرنیته بی وجه و غیر قابل اتکاست. متقابلا می توان از این دوستان جوانان پرسید آیا خود شما مدرنیته را شناخته اید یا نه اساسا خود شریعتی را شناخته اید!؟
به نظر می رسد این پرسش ها در معدودی از موارد بر خاسته از ذهنی نقاد و بینشی پدیدارشناختی است و غالبا از جانب عقل مشترک و بر اساس شنیده ها و مشهورات مطرح می شود.
همین که کسی از علی و حسین و زینب سخن بگوید لابد فهمی از مدرنیته ندارد! همین وضعیت امروز هم آشی هست که امسال شریعتی برای ما پخته است.
یکی از منابع معتبري که در شناختن مدرنیته مدد می رساند کتاب "تجربه مدرنیته"Experience Of Modernity اثر مارشال برومن با ترجمه خوب مراد فرهادپور است. در این جستار اگر بنا باشد اجمالا مبنایی برای تعریف و توصیف مدرنیته قائل باشیم به نظرم همان جمله ی کوتاهی که بر روی جلد کتاب می خوانیم اکتفا می کند: " هر آنچه سخت و استوار است دود می شود و به هوا می رود".All That Is Solid Melts Into Air.
مدرنیته درک و شهودی انتقادی و بحرانی است، شریعتی تحصیل کرده ی فرانسه بود و البته در مکتب پدر و استاد خویش سنت را هم فرا گرفته بود یا بهتر است گفته شود زیسته بود؛ شریعتی به این اعتبار دو زیست بود؛ اینکه می گوئیم شریعتی زیست جهان جدید را به رسمیت می شناخت و به فرو افتادن و بر باد رفتن همه ی مرجعیت های سنتی التفات داشت و به اجتناب ناپذیری مدرنیته به عنوان یک رویداد عظیم تاریخی از آن خود کننده آگاه بود دارای کدهای معتبر و متکثری در مجموعه آثار شریعتی می باشد. اما شریعتی مدرنیته را مطلق نمی کرد و از تحمیل اپیستمههای مدرن به اپیستمه های ماقبل مدرن (و بر عکس) پرهیز می کرد.
"خدا" به عنوان یک ایده ی عظیم تمدنی و فرهنگی در دوران مدرن "می میرد" و پایه های ارزش های سنتی می لرزد و برج و باروهای عوالمات سنتی فرو می ریزد اگر مدرنیته در خاستگاه اش این تنش و تجربه ی بحرانی عظیم را طی سده ها با امثال کیرکیگارد؛ نیچه و ... از سر می گذراند در صحرای کربلای زیست جهان ایرانی با نحوه ی بودن معدود متفکرانی چون شریعتی و آثار قلمی و میراث فکری وی ممکن می شود تجربه ی مدرنیته ایرانی با شریعتی ها شروع می شود ولی البته تکمیل نمی گردد. بنابراین است که باید به پرسش این جستار با دقت هر چه تمام از نو اندیشید و از برخورد انتقادی با پیش فرض های خویش نهراسید...که دراز است ره مقصد و ما نوسفریم...
دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
این پرسش را بارها با خویش مطرح کرده بودم و بارها بدان پاسخی اجمالی داده بودم، دوستی امروز با طرح دوباره این سوال مرا مجاب کرد طی این جستار به پاره ای از ملاحظات خویش در خصوص این موضوع اشاره کنم.
مفروض این سوال البته در ذهن بسیاری از جوانان این است که شریعتی مدرنیته را نمی شناخت و از این جهت نقد شتابزده او از مدرنیته بی وجه و غیر قابل اتکاست. متقابلا می توان از این دوستان جوانان پرسید آیا خود شما مدرنیته را شناخته اید یا نه اساسا خود شریعتی را شناخته اید!؟
به نظر می رسد این پرسش ها در معدودی از موارد بر خاسته از ذهنی نقاد و بینشی پدیدارشناختی است و غالبا از جانب عقل مشترک و بر اساس شنیده ها و مشهورات مطرح می شود.
همین که کسی از علی و حسین و زینب سخن بگوید لابد فهمی از مدرنیته ندارد! همین وضعیت امروز هم آشی هست که امسال شریعتی برای ما پخته است.
یکی از منابع معتبري که در شناختن مدرنیته مدد می رساند کتاب "تجربه مدرنیته"Experience Of Modernity اثر مارشال برومن با ترجمه خوب مراد فرهادپور است. در این جستار اگر بنا باشد اجمالا مبنایی برای تعریف و توصیف مدرنیته قائل باشیم به نظرم همان جمله ی کوتاهی که بر روی جلد کتاب می خوانیم اکتفا می کند: " هر آنچه سخت و استوار است دود می شود و به هوا می رود".All That Is Solid Melts Into Air.
مدرنیته درک و شهودی انتقادی و بحرانی است، شریعتی تحصیل کرده ی فرانسه بود و البته در مکتب پدر و استاد خویش سنت را هم فرا گرفته بود یا بهتر است گفته شود زیسته بود؛ شریعتی به این اعتبار دو زیست بود؛ اینکه می گوئیم شریعتی زیست جهان جدید را به رسمیت می شناخت و به فرو افتادن و بر باد رفتن همه ی مرجعیت های سنتی التفات داشت و به اجتناب ناپذیری مدرنیته به عنوان یک رویداد عظیم تاریخی از آن خود کننده آگاه بود دارای کدهای معتبر و متکثری در مجموعه آثار شریعتی می باشد. اما شریعتی مدرنیته را مطلق نمی کرد و از تحمیل اپیستمههای مدرن به اپیستمه های ماقبل مدرن (و بر عکس) پرهیز می کرد.
"خدا" به عنوان یک ایده ی عظیم تمدنی و فرهنگی در دوران مدرن "می میرد" و پایه های ارزش های سنتی می لرزد و برج و باروهای عوالمات سنتی فرو می ریزد اگر مدرنیته در خاستگاه اش این تنش و تجربه ی بحرانی عظیم را طی سده ها با امثال کیرکیگارد؛ نیچه و ... از سر می گذراند در صحرای کربلای زیست جهان ایرانی با نحوه ی بودن معدود متفکرانی چون شریعتی و آثار قلمی و میراث فکری وی ممکن می شود تجربه ی مدرنیته ایرانی با شریعتی ها شروع می شود ولی البته تکمیل نمی گردد. بنابراین است که باید به پرسش این جستار با دقت هر چه تمام از نو اندیشید و از برخورد انتقادی با پیش فرض های خویش نهراسید...که دراز است ره مقصد و ما نوسفریم...
Forwarded from 🎗آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
سوختن در هاویه ی پرسش های صعب، یا ساختن با ابتذال پاسخ های سهل!
یکی از اساتید گروه عرفان در دانشگاه که افتخار دوستی با ایشان نیز نصیب نگارنده هست، ضمن ابراز لطف با طنازی تعریضی به بنده داشتند مبنی بر افتادن از صرافت رویکردهای جامعه شناختی و فلسفی و چسپیدن به لذات معنوی و تلذذهای شخصی. نوشته ی زیر را که از یادداشت های بدون امضا و تاریخ نگارنده است، به پیوست این مقدمه کوتاه به جای پاسخ تقدیم می کنم به این دوست طنازم، با تقدیم بهترین آرزوها برای ایشان.
از اوایل جوانی یکی از موانع سترگی که بر سر راه دینداری من وجود داشت، تشخیص نوعی فرصت طلبی در آدم های دیندار بود، به این معنی که همین که من از معرکه ی دنیا جان سالم به در ببرم و رستگاری من تضمین شود همین کافیست گیرم که جهانی در شعله های آتش بسوزد و مبدل به خاکستر شود، من از جوانی به جستجوی راهی برای رستگاری عمومی رفتم، فلاح نوع بشر، و خواستم راه های بسیاری را بیازمایم، از اشتغال به کسب معارف بشری تا آشنایی با علوم جدید و این اواخر هم به صرافت افتادم تاریخ تفکر را در کشورم از نقطه آ به نقطه ی ب برسانم، گذشت اما آن همه خیال پردازی ها و آرمان خواهی ها، حالا به همین نوشتن های بی سر و ته ادامه می دهم، ولی در کمال ناباوری احساس می کنم دوباره به فکر نجات جان خودم هستم دوباره در همان چاله ای افتاده ام که در چاه دین از آن بیمناک بودم، اشتغال به نوشتن تا سر حد جنون نه اینکه حساسیت مرا نسبت به سرنوشت دیگران از بین برده باشد، ولی مثل افیونی عمل می کند که در ابتدای کار خودم را آرام می کند و بیم دارم که نوشتن هم به مثابه یک دین جدید مرا به بندگی نوینی گرفتار سازد، بعضی وقت ها راه گریزی وجود ندارد و دیوهایی که بر سر هفت خوان ها خفته اند تنها رنگ عوض می کنند و به رنگ محیط در می آیند تا ناگهان غافلگیرت کنند، ...من اما اگر به این ورطه سقوط کرده باشم لابد قرار است مخاطبان احتمالی ام را هم با خود به قعر جهنم روانه کنم، جستن از مغاک هولناک نیست انگاری تنها به مدد نوشتن، آن هم چندان موفق که سعادت دیگرانی را هم موجب شود بسیار دور از ذهن به نظر می رسد، ...
یکی از اساتید گروه عرفان در دانشگاه که افتخار دوستی با ایشان نیز نصیب نگارنده هست، ضمن ابراز لطف با طنازی تعریضی به بنده داشتند مبنی بر افتادن از صرافت رویکردهای جامعه شناختی و فلسفی و چسپیدن به لذات معنوی و تلذذهای شخصی. نوشته ی زیر را که از یادداشت های بدون امضا و تاریخ نگارنده است، به پیوست این مقدمه کوتاه به جای پاسخ تقدیم می کنم به این دوست طنازم، با تقدیم بهترین آرزوها برای ایشان.
از اوایل جوانی یکی از موانع سترگی که بر سر راه دینداری من وجود داشت، تشخیص نوعی فرصت طلبی در آدم های دیندار بود، به این معنی که همین که من از معرکه ی دنیا جان سالم به در ببرم و رستگاری من تضمین شود همین کافیست گیرم که جهانی در شعله های آتش بسوزد و مبدل به خاکستر شود، من از جوانی به جستجوی راهی برای رستگاری عمومی رفتم، فلاح نوع بشر، و خواستم راه های بسیاری را بیازمایم، از اشتغال به کسب معارف بشری تا آشنایی با علوم جدید و این اواخر هم به صرافت افتادم تاریخ تفکر را در کشورم از نقطه آ به نقطه ی ب برسانم، گذشت اما آن همه خیال پردازی ها و آرمان خواهی ها، حالا به همین نوشتن های بی سر و ته ادامه می دهم، ولی در کمال ناباوری احساس می کنم دوباره به فکر نجات جان خودم هستم دوباره در همان چاله ای افتاده ام که در چاه دین از آن بیمناک بودم، اشتغال به نوشتن تا سر حد جنون نه اینکه حساسیت مرا نسبت به سرنوشت دیگران از بین برده باشد، ولی مثل افیونی عمل می کند که در ابتدای کار خودم را آرام می کند و بیم دارم که نوشتن هم به مثابه یک دین جدید مرا به بندگی نوینی گرفتار سازد، بعضی وقت ها راه گریزی وجود ندارد و دیوهایی که بر سر هفت خوان ها خفته اند تنها رنگ عوض می کنند و به رنگ محیط در می آیند تا ناگهان غافلگیرت کنند، ...من اما اگر به این ورطه سقوط کرده باشم لابد قرار است مخاطبان احتمالی ام را هم با خود به قعر جهنم روانه کنم، جستن از مغاک هولناک نیست انگاری تنها به مدد نوشتن، آن هم چندان موفق که سعادت دیگرانی را هم موجب شود بسیار دور از ذهن به نظر می رسد، ...
یک گفتگوی فلسفی!
Shima:
با درود جناب علایی گرامی
سوژه مدرن همانگونه که هگل تبیین می کند ، سوژه ایی است که خودش می اندیشد و همین خوداندیشی سرآغاز پدید آمدن مدرنیته می باشد .
اگر گفته می شود که آیا شریعتی ، مدرنیته را می شناخت یا خیر ؟
این شناخت به شناختِ شریعتی از سوژه مدرن و به دنبال آن پدید آمدن مدرنیته باز می گردد .
وقتی شریعتی از ابوذر سخن می گوید ، به راستی ابوذر چقدر خوداندیشی داشت ؟؟
همانگونه که مستحضر هستید شخصی که متعبد و زاهد است نمی تواند خوداندیش باشد ، چون متعبد است ..
Dr Alaei:
با درود و مهر، تاکید شما بر خوداندیشی حائز اهمیت است بله گفتمان مذهب علیه مذهب را هم شریعتی صورتبندی کرده و ... هگل در خاستگاه خود مدرنیته بالیده است شریعتی از صحرای کربلای ما، ما با عنایت به خیر الموجودین متفکرین خود خوداندیش تر نیستیم!؟
Shima:
من گمان نمی کنم که خوداندیش تر هستیم !
در اینجا مذهب علیه مذهب باید موشکافی بشود .
اصلاا مذهب چیست که بخواهیم با مذهب بر علیه مذهب ،بلند شویم ؟
مذهب و دین یک روش است که این روش در آن تعبد و بندگی حرف اول را می زند .
آیا انسانِ متعبد و مذهبی ، می تواند خوداندیش باشد ؟
شاید در اینجاست که می توان ادعا کرد که شریعتی ، سوژه مدرن را نمی شناخت ..
سوژه شریعتی یک سوژه خوداندیش نمی باشد ..
Dr Alaei:
نسل جوان ما در یک کاسه کردن همه چیز راه به خطا می رود با مطلق کردن مذهبی و غیرمذهبی نمی شود در جایی مثل ایران به سراغ ارزیابی اهل تفکر بروید مایلم از شخصیت های فکری کشور که در نظر شما توفیقاتی داشته در نیل به مدرنیته بیشتر بشنوم
Shima:
البته در این دیدگاه من چندان با شما همدلی ندارم .
نسلِ جوان به خودآگاهی بهتری نسبت به نسل های گذشته رسیده اند .
در مورد اهل تفکر فرمودید .
متاسفانه اهل تفکر ما در این چندین سال دچار تنبلی فکری شده اند .
چرا که ما واقعا یک نظریه پرداز در سطح جهانی نداریم و مدام به دنیال نظریه پرداز بومی می گردیم ؟!
اگر فیلسوفان و متفکران در سطح جهانی می اندیشند ، جهانی می اندیشند .
کانت ، هگل ، نیچه ، دلوز و سایرین خودشان را در کانتکس بوم و کشور درگیر نمی کنند ..
متاسفانه ما همیشه می خواهیم فقط در حوزه خودمان بیاندیشیم!
همین چهارچوب ها نمی گذارد که ما فراتر بیاندیشیم..
به گمان من هنوز متفکران ما معنای مدرنیته را به خوبی فهم نکرده اند ..
Dr Alaei:
به هر حال از مباحثه با شما خوشحال شدم و سر فرصت بیشتر درخدمت خواهم بود با تجدید ارادت
Shima:
سپاس
من هم خرسندم از گفت و گوی با شما 🙏🌹
Shima:
با درود جناب علایی گرامی
سوژه مدرن همانگونه که هگل تبیین می کند ، سوژه ایی است که خودش می اندیشد و همین خوداندیشی سرآغاز پدید آمدن مدرنیته می باشد .
اگر گفته می شود که آیا شریعتی ، مدرنیته را می شناخت یا خیر ؟
این شناخت به شناختِ شریعتی از سوژه مدرن و به دنبال آن پدید آمدن مدرنیته باز می گردد .
وقتی شریعتی از ابوذر سخن می گوید ، به راستی ابوذر چقدر خوداندیشی داشت ؟؟
همانگونه که مستحضر هستید شخصی که متعبد و زاهد است نمی تواند خوداندیش باشد ، چون متعبد است ..
Dr Alaei:
با درود و مهر، تاکید شما بر خوداندیشی حائز اهمیت است بله گفتمان مذهب علیه مذهب را هم شریعتی صورتبندی کرده و ... هگل در خاستگاه خود مدرنیته بالیده است شریعتی از صحرای کربلای ما، ما با عنایت به خیر الموجودین متفکرین خود خوداندیش تر نیستیم!؟
Shima:
من گمان نمی کنم که خوداندیش تر هستیم !
در اینجا مذهب علیه مذهب باید موشکافی بشود .
اصلاا مذهب چیست که بخواهیم با مذهب بر علیه مذهب ،بلند شویم ؟
مذهب و دین یک روش است که این روش در آن تعبد و بندگی حرف اول را می زند .
آیا انسانِ متعبد و مذهبی ، می تواند خوداندیش باشد ؟
شاید در اینجاست که می توان ادعا کرد که شریعتی ، سوژه مدرن را نمی شناخت ..
سوژه شریعتی یک سوژه خوداندیش نمی باشد ..
Dr Alaei:
نسل جوان ما در یک کاسه کردن همه چیز راه به خطا می رود با مطلق کردن مذهبی و غیرمذهبی نمی شود در جایی مثل ایران به سراغ ارزیابی اهل تفکر بروید مایلم از شخصیت های فکری کشور که در نظر شما توفیقاتی داشته در نیل به مدرنیته بیشتر بشنوم
Shima:
البته در این دیدگاه من چندان با شما همدلی ندارم .
نسلِ جوان به خودآگاهی بهتری نسبت به نسل های گذشته رسیده اند .
در مورد اهل تفکر فرمودید .
متاسفانه اهل تفکر ما در این چندین سال دچار تنبلی فکری شده اند .
چرا که ما واقعا یک نظریه پرداز در سطح جهانی نداریم و مدام به دنیال نظریه پرداز بومی می گردیم ؟!
اگر فیلسوفان و متفکران در سطح جهانی می اندیشند ، جهانی می اندیشند .
کانت ، هگل ، نیچه ، دلوز و سایرین خودشان را در کانتکس بوم و کشور درگیر نمی کنند ..
متاسفانه ما همیشه می خواهیم فقط در حوزه خودمان بیاندیشیم!
همین چهارچوب ها نمی گذارد که ما فراتر بیاندیشیم..
به گمان من هنوز متفکران ما معنای مدرنیته را به خوبی فهم نکرده اند ..
Dr Alaei:
به هر حال از مباحثه با شما خوشحال شدم و سر فرصت بیشتر درخدمت خواهم بود با تجدید ارادت
Shima:
سپاس
من هم خرسندم از گفت و گوی با شما 🙏🌹