ضرورت استقبال از یک سرمایه اجتماعی نادر*!
هستند معدود متفکرانی که خواستار آناند که با نگاهی ژرفانگر و تاریخی به مسائل ما بنگرند و در سایهی مداقههای فلسفی و عمیق خویش بصیرتهای بنیادینی برای درک انتولوژیک وضعیت اینجایی و اکنونی ما در اختیار بگذارند. مواضعی که این گروه در خصوص دیگر مسائل اجتماعی اتخاذ میکنند ممکن است از چندان وجاهتی در میان متخصصان امور و صاحبنظران حوزههای اجتماعیـسیاسی برخوردار نباشد، و حتی به مذاق روشنفکران بیرون از آکادمی و نیز صاحبان مناصب خوش نیاید.
میشد برای ایجاد حلقههای واسط میان این میادین پیشترها تدابیری اتخاذ شود. علی ایها الحال، فقدان چنین تسهیل گرانی که رابط بین متفکران، نظریهسازان، استراتژیستها، و کارگزاران باشد بهنحو جدی احساس میشود.
همین امر باعث میشود که انرژیهای عظیمی در این میان به هرز برود، بیفکری در مواجهه با مسائل حاکم و یکهتاز میدان شود، و حتی کار به جایی برسد، به جهت عدم همافزایی نیروها و قابلیتها، هرکدام از ایشان در جزایر منفصل از هم باقی بمانند و بیاختیار احساس طفیلی بودن به ایشان دست دهد، حتی گاه ممکن است پرداختن به مباحث نظری صرف، در بحبوحهی مسائل اورژانسی جامعهی بحرانزدهی ما، نهتنها نتیجهی مطلوبی در پی نداشته باشد که چنین تلاشهایی قربانی انواع شتابزدگیها در مقام تألیف و قضاوت قرار گیرند.
نخبگان فکری برای بقای همین امکانات قلیل، حتی از وجود کسانی که تفکر ایشان را پیگیری خواهند کرد نیز اطمینان نمیتوانند داشت تا چه رسد شاهد تأثیرات مقطعی مساعی خویش باشند. القصه، تعیین اولویتهای بهحق برای اندیشیدن پیرامون مسائل به صرافت طبع افراد وانهاده میشود!
رسانهها و دانشگاهها باید از یک سرمایهی اجتماعی نادر استقبال بیشتری میکردند، اما مراد از یک سرمایهی محدود اجتماعی چه میتواند باشد! علیالخصوص در شرایطی که ریشههای درخت همبستگی اجتماعی از خاک انسجام ملی بیرون زده است. تا آنجا که گروه کثیری را مجاب کرده است که در داوریهایشان ابراز کنند که دیگر کار از کار گذشته است! و مرتب تعابیری از قبیل فروپاشی، بیاعتمادی، فساد سیستماتیک و دروغپردازی و... از ایشان به گوش میرسد. سرمایهی ارجمندی که هنوز شاید برای نجات کشور رجوع به ایشان مصلحت فوری باشد و شاید هنوز دیر نشده باشد. نقش این فئهی قلیل همچنین میتواند در حفظ و حراست از سرمایهی اجتماعی به معنای عام در کشور در خلال انبوه مسائل اجتماعی و گرفتاریهای مزمن و مقطعی بسیار مفید واقع شود.
منظور نگارنده از این سرمایهی اجتماعی آن دسته از صاحبنظران و اندیشهورزانی است که صورت مدعی به خویش نمیگیرند، رگ انقلابیشان بیرون نمیزند، ادعای روشنفکریشان هم نمیشود، در طول سالیان بهرغم آبوهوای سفلهپرور دوران بر روی این خاک بالیدهاند و به هر مصیبتی خویش را محقق ساختهاند. از ویژگیهای ایشان عشق به سنت تاریخی و ریشههای فرهنگی این آب و خاک است، از نگاه تاریخی در تحلیل و تبیین مسائل بیبهره نیستند. از خطراتی که از دو سو تهدید میشود جان سالم به در بردهاند، نه در دام افراط افتادهاند و نه در دام تفریط، در داوریها منصف و معتدل عمل میکنند، دندان خشم بر جگر خسته میفشارند و بر شکافهای اجتماعی دامن نمیزنند، خواهان تعامل با دنیا هستند چون زیست جهان مدرن را به رسمیت شناختهاند و به سنت خویش پشت نکردهاند چون از ریشههایشان نبریدهاند، دینشان را از آفت بنیادگرایی پیراستهاند، و بسیار از ارتجاع نو و کهنه زخم خوردهاند، اما همچنان دغدغهی مردم و منافع ملی را داشتهاند. معالأسف، رسانهها و دانشگاههای ما از حضور ایشان بهندرت استفاده کردهاند، تودهی مردم در تحلیلهای متعارف خویش از مواضع ایشان دور نگه داشته شدهاند، لوازم و مصالح لازم برای تبدیل آنها به گروههای مرجع فراهم نیامده است.
در یک نگاه اجمالی، آنچه مهمترین و فوریترین ملاحظات را باید به خود اختصاص دهد امید به ظهور و تکوین طیفی از منتقدان مترقی، منصف و معتدل وضع موجود است که همهی احاد مردم از دانشگاهیان تا نهادهای حاکمیت میتوانند و باید برای غلبه بر شکافهای اجتماعی و دوقطبیهای خطرناک از این ظرفیت نهایت بهره را ببرند و زمینهی مشارکت بیش از پیش ایشان را برای حفظ کیان کشور، آیندهی ایران و تمهید آلترناتیوهای ساختاری فراهم آورند.
توصیف هستی اجتماعی ایرانیان چندان که وفادار به پدیدارها باشد و گزارشی منطبق با واقعیتهای عینی را در بر بگیرد کوشش نظریهورزانهای است که اگر بخواهد همهی ساحات فرهنگ، سیاست، اجتماع و... را در بر بگیرد میتواند بهمثابهی پیشدرآمدی بر تبیین جامعهشناختی امور و مسائل قلمداد شود.
* برگرفته از کتاب گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک؛ نویسنده: دکتر محمدحسن علایی؛ انتشارات نقد فرهنگ؛ ۱۴۰۰
هستند معدود متفکرانی که خواستار آناند که با نگاهی ژرفانگر و تاریخی به مسائل ما بنگرند و در سایهی مداقههای فلسفی و عمیق خویش بصیرتهای بنیادینی برای درک انتولوژیک وضعیت اینجایی و اکنونی ما در اختیار بگذارند. مواضعی که این گروه در خصوص دیگر مسائل اجتماعی اتخاذ میکنند ممکن است از چندان وجاهتی در میان متخصصان امور و صاحبنظران حوزههای اجتماعیـسیاسی برخوردار نباشد، و حتی به مذاق روشنفکران بیرون از آکادمی و نیز صاحبان مناصب خوش نیاید.
میشد برای ایجاد حلقههای واسط میان این میادین پیشترها تدابیری اتخاذ شود. علی ایها الحال، فقدان چنین تسهیل گرانی که رابط بین متفکران، نظریهسازان، استراتژیستها، و کارگزاران باشد بهنحو جدی احساس میشود.
همین امر باعث میشود که انرژیهای عظیمی در این میان به هرز برود، بیفکری در مواجهه با مسائل حاکم و یکهتاز میدان شود، و حتی کار به جایی برسد، به جهت عدم همافزایی نیروها و قابلیتها، هرکدام از ایشان در جزایر منفصل از هم باقی بمانند و بیاختیار احساس طفیلی بودن به ایشان دست دهد، حتی گاه ممکن است پرداختن به مباحث نظری صرف، در بحبوحهی مسائل اورژانسی جامعهی بحرانزدهی ما، نهتنها نتیجهی مطلوبی در پی نداشته باشد که چنین تلاشهایی قربانی انواع شتابزدگیها در مقام تألیف و قضاوت قرار گیرند.
نخبگان فکری برای بقای همین امکانات قلیل، حتی از وجود کسانی که تفکر ایشان را پیگیری خواهند کرد نیز اطمینان نمیتوانند داشت تا چه رسد شاهد تأثیرات مقطعی مساعی خویش باشند. القصه، تعیین اولویتهای بهحق برای اندیشیدن پیرامون مسائل به صرافت طبع افراد وانهاده میشود!
رسانهها و دانشگاهها باید از یک سرمایهی اجتماعی نادر استقبال بیشتری میکردند، اما مراد از یک سرمایهی محدود اجتماعی چه میتواند باشد! علیالخصوص در شرایطی که ریشههای درخت همبستگی اجتماعی از خاک انسجام ملی بیرون زده است. تا آنجا که گروه کثیری را مجاب کرده است که در داوریهایشان ابراز کنند که دیگر کار از کار گذشته است! و مرتب تعابیری از قبیل فروپاشی، بیاعتمادی، فساد سیستماتیک و دروغپردازی و... از ایشان به گوش میرسد. سرمایهی ارجمندی که هنوز شاید برای نجات کشور رجوع به ایشان مصلحت فوری باشد و شاید هنوز دیر نشده باشد. نقش این فئهی قلیل همچنین میتواند در حفظ و حراست از سرمایهی اجتماعی به معنای عام در کشور در خلال انبوه مسائل اجتماعی و گرفتاریهای مزمن و مقطعی بسیار مفید واقع شود.
منظور نگارنده از این سرمایهی اجتماعی آن دسته از صاحبنظران و اندیشهورزانی است که صورت مدعی به خویش نمیگیرند، رگ انقلابیشان بیرون نمیزند، ادعای روشنفکریشان هم نمیشود، در طول سالیان بهرغم آبوهوای سفلهپرور دوران بر روی این خاک بالیدهاند و به هر مصیبتی خویش را محقق ساختهاند. از ویژگیهای ایشان عشق به سنت تاریخی و ریشههای فرهنگی این آب و خاک است، از نگاه تاریخی در تحلیل و تبیین مسائل بیبهره نیستند. از خطراتی که از دو سو تهدید میشود جان سالم به در بردهاند، نه در دام افراط افتادهاند و نه در دام تفریط، در داوریها منصف و معتدل عمل میکنند، دندان خشم بر جگر خسته میفشارند و بر شکافهای اجتماعی دامن نمیزنند، خواهان تعامل با دنیا هستند چون زیست جهان مدرن را به رسمیت شناختهاند و به سنت خویش پشت نکردهاند چون از ریشههایشان نبریدهاند، دینشان را از آفت بنیادگرایی پیراستهاند، و بسیار از ارتجاع نو و کهنه زخم خوردهاند، اما همچنان دغدغهی مردم و منافع ملی را داشتهاند. معالأسف، رسانهها و دانشگاههای ما از حضور ایشان بهندرت استفاده کردهاند، تودهی مردم در تحلیلهای متعارف خویش از مواضع ایشان دور نگه داشته شدهاند، لوازم و مصالح لازم برای تبدیل آنها به گروههای مرجع فراهم نیامده است.
در یک نگاه اجمالی، آنچه مهمترین و فوریترین ملاحظات را باید به خود اختصاص دهد امید به ظهور و تکوین طیفی از منتقدان مترقی، منصف و معتدل وضع موجود است که همهی احاد مردم از دانشگاهیان تا نهادهای حاکمیت میتوانند و باید برای غلبه بر شکافهای اجتماعی و دوقطبیهای خطرناک از این ظرفیت نهایت بهره را ببرند و زمینهی مشارکت بیش از پیش ایشان را برای حفظ کیان کشور، آیندهی ایران و تمهید آلترناتیوهای ساختاری فراهم آورند.
توصیف هستی اجتماعی ایرانیان چندان که وفادار به پدیدارها باشد و گزارشی منطبق با واقعیتهای عینی را در بر بگیرد کوشش نظریهورزانهای است که اگر بخواهد همهی ساحات فرهنگ، سیاست، اجتماع و... را در بر بگیرد میتواند بهمثابهی پیشدرآمدی بر تبیین جامعهشناختی امور و مسائل قلمداد شود.
* برگرفته از کتاب گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک؛ نویسنده: دکتر محمدحسن علایی؛ انتشارات نقد فرهنگ؛ ۱۴۰۰
Audio
✅️"گفتمان وفاق" گفتمانی برآمده از آکادمی ایرانی معطوف به "حل مسئله"!
دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
@sociologicalperspectives
دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
@sociologicalperspectives
Maghsood final01
@iranepaydar_official
برنامهٔ گفتگومحور مِهستان
ایران به روایت مقصود فراستخواه
✅ روایت ما از ایران و پاسخ ما به پرسشهایی چون
چیستی ایران
چگونگی وضعیت آن
چیستی عوامل مؤثر بر این وضعیت و چگونگی بهبود شرایط آن، عاملی مهم و اساسی در برون رفت ایران از شرایط کنونی و آفرینش آیندهای بهتر برای این سرزمین و ساکنانش است.
✅ بر این اساس مجموعهٔ ایران پایدار در تلاش است تا در سلسله برنامههایی، روايت اندیشمندان و کنشگران ایرانی در حوزههای گوناگون را بر محور این پرسشهای بنیادین استخراج نماید. روز پنجشنبه نوزدهم آبانماه در یکی دیگر از برنامههای گفتگومحور مِهستان میزبان دکتر «مقصود فراستخواه»، جامعهشناس و نویسندهٔ ایرانی بودیم. این برنامه با حضور دکتر مانی کلانی، مسئول بررسی آثار و اندیشههای دکتر فراستخواه در مجموعهٔ ايران پایدار برگزار شد.
✅ در بخش پایانی (4:59:00) این فایل می توانید ملاحظه ی دکتر محمدحسن علایی را در خصوص روایت مقصود فراستخواه بشنوید.
#ایران_پایدار
#مهستان
#مقصود_فراستخواه
#مانی_کلانی
⭕️ ایرانِ پایدار بستری برای ایرانشناسی و ایرانشناسی بنیانی برای پایداریِ ایران
https://t.me/iranepaydar_official
ایران به روایت مقصود فراستخواه
✅ روایت ما از ایران و پاسخ ما به پرسشهایی چون
چیستی ایران
چگونگی وضعیت آن
چیستی عوامل مؤثر بر این وضعیت و چگونگی بهبود شرایط آن، عاملی مهم و اساسی در برون رفت ایران از شرایط کنونی و آفرینش آیندهای بهتر برای این سرزمین و ساکنانش است.
✅ بر این اساس مجموعهٔ ایران پایدار در تلاش است تا در سلسله برنامههایی، روايت اندیشمندان و کنشگران ایرانی در حوزههای گوناگون را بر محور این پرسشهای بنیادین استخراج نماید. روز پنجشنبه نوزدهم آبانماه در یکی دیگر از برنامههای گفتگومحور مِهستان میزبان دکتر «مقصود فراستخواه»، جامعهشناس و نویسندهٔ ایرانی بودیم. این برنامه با حضور دکتر مانی کلانی، مسئول بررسی آثار و اندیشههای دکتر فراستخواه در مجموعهٔ ايران پایدار برگزار شد.
✅ در بخش پایانی (4:59:00) این فایل می توانید ملاحظه ی دکتر محمدحسن علایی را در خصوص روایت مقصود فراستخواه بشنوید.
#ایران_پایدار
#مهستان
#مقصود_فراستخواه
#مانی_کلانی
⭕️ ایرانِ پایدار بستری برای ایرانشناسی و ایرانشناسی بنیانی برای پایداریِ ایران
https://t.me/iranepaydar_official
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️"مرا تمام جهان پشت سر گذاشته است"
مجموعه غزلیات محمدحسن علایی، چاپ ۱۴۰۱
دکتر محمدحسن علایی؛ به عنوان یک جامعه شناس در این مجموعه ادبی در صدد بر آمده است این بار در کسوت یک شاعر غزل سرای نوگرا ظاهر شود و به طبع آزمایی بپردازد؛ مردم گرائی، نوع دوستی و ردپای دغدغه های اجتماعی وی در این مجموعه دور از نظر نمانده است؛ "مرا تمام جهان پشت سر گذاشته است" حاوی غزلیاتی بدیع و برخوردار از زبانی نو و امروزین با درونمایه ای عاطفی-اجتماعی است؛ پیشتر نیز کتابی از ایشان با عنوان "گفتمان وفاق ارمغان دو دهه زیست آکادمیک" به زیور طبع آراسته شده است. در پشت جلد کتاب این غزل آمده است:
نه اینکه عشق، مرا بی خبر گذاشته است
مرا تمام جهان پشت سر گذاشته است
فریب خاطره های خوش خودش را خورد
کسی که عمر به پای تبر گذاشته است
گذشته ها نگذشته ست تازه هست هنوز
که زخم کهنه به روحم اثر گذاشته است
قشنگ نیست که از پشت سر زند خنجر
برای کشتنم اما نفر گذاشته است
من از کسی که توقع نداشتم خوردم
که رفته است و مرا در به در گذاشته است
میان ماندن و رفتن، پرنده مختار است
درون میله کمی بال و پر گذاشته است...
@sociologicalperspectives
مجموعه غزلیات محمدحسن علایی، چاپ ۱۴۰۱
دکتر محمدحسن علایی؛ به عنوان یک جامعه شناس در این مجموعه ادبی در صدد بر آمده است این بار در کسوت یک شاعر غزل سرای نوگرا ظاهر شود و به طبع آزمایی بپردازد؛ مردم گرائی، نوع دوستی و ردپای دغدغه های اجتماعی وی در این مجموعه دور از نظر نمانده است؛ "مرا تمام جهان پشت سر گذاشته است" حاوی غزلیاتی بدیع و برخوردار از زبانی نو و امروزین با درونمایه ای عاطفی-اجتماعی است؛ پیشتر نیز کتابی از ایشان با عنوان "گفتمان وفاق ارمغان دو دهه زیست آکادمیک" به زیور طبع آراسته شده است. در پشت جلد کتاب این غزل آمده است:
نه اینکه عشق، مرا بی خبر گذاشته است
مرا تمام جهان پشت سر گذاشته است
فریب خاطره های خوش خودش را خورد
کسی که عمر به پای تبر گذاشته است
گذشته ها نگذشته ست تازه هست هنوز
که زخم کهنه به روحم اثر گذاشته است
قشنگ نیست که از پشت سر زند خنجر
برای کشتنم اما نفر گذاشته است
من از کسی که توقع نداشتم خوردم
که رفته است و مرا در به در گذاشته است
میان ماندن و رفتن، پرنده مختار است
درون میله کمی بال و پر گذاشته است...
@sociologicalperspectives
Forwarded from سیدجواد میری مینق
دکتر ناصر تکمیل همایون استاد جامعهشناسی و تاریخ و همکار و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی جان به جان آفرین تسلیم کرد. روحش شاد!
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
Audio
واکاوی "بحران"؛ در سویه های فردی و اجتماعی و مفهوم پردازی در سطح فلسفی!
سخنران: دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
۱۲ بهمن ۱۳۹۶
کافه کتاب حسّ خوب
@sociologicalperspectives
سخنران: دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
۱۲ بهمن ۱۳۹۶
کافه کتاب حسّ خوب
@sociologicalperspectives
بیژن عبدالکریمی هشدار داد: من میترسم همانگونه که در ساختار قبلی (حکومت پهلوی) دیر صدای مردم شنیده شد چنین رخدادی نیز برای گفتمان انقلاب شکل بگیرد.
بیژن عبدالکریمی، فیلسوف و استاد دانشگاه ضمن مقایسه تطبیقی رخدادهای اعتراضی آبان 98 و 1401 راهکارهای عملی برای عبور از بحران اخیر ارایه کرده است.
به گزارش اعتماد، بخشهای مهم این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
*سیستم؛ مطبوعات داخلی را خفه کرده است.
*فرزندان کشور را به دامان رسانههای بیرونی انداخته است.
*بعد از انقلاب سال57 بخش زیادی از افراد جامعه این حس را دارند که مطالباتشان تحقق پیدا نکرده است.
*از این به بعد سیستم باید منتظر اعتراضاتی مستمر باشد.
*سرشت اعتراضات تغییر کرده و رادیکالتر شدهاند.
*اگر اعتراضات سال88، اعتراضاتی در درون نظام جمهوری اسلامی بود امروز اعتراضات و مطالباتِ «در ساختار » بدل به اعتراضات و مطالباتِ «بر ساختار» شده است.
*سکوت اقشاری از مردم را نباید به معنای موافقت نسبت به وضع موجود تلقی کرد.
*اعتبار ایران اینترنشنال به دلیل بیاعتباری صدا و سیماست.
*جامعه ایرانی شبیه آتش زیر خاکستر است که هر لحظه ممکن است به بهانههای مختلف شعلهور شود.
بیژن عبدالکریمی، فیلسوف و استاد دانشگاه ضمن مقایسه تطبیقی رخدادهای اعتراضی آبان 98 و 1401 راهکارهای عملی برای عبور از بحران اخیر ارایه کرده است.
به گزارش اعتماد، بخشهای مهم این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
*سیستم؛ مطبوعات داخلی را خفه کرده است.
*فرزندان کشور را به دامان رسانههای بیرونی انداخته است.
*بعد از انقلاب سال57 بخش زیادی از افراد جامعه این حس را دارند که مطالباتشان تحقق پیدا نکرده است.
*از این به بعد سیستم باید منتظر اعتراضاتی مستمر باشد.
*سرشت اعتراضات تغییر کرده و رادیکالتر شدهاند.
*اگر اعتراضات سال88، اعتراضاتی در درون نظام جمهوری اسلامی بود امروز اعتراضات و مطالباتِ «در ساختار » بدل به اعتراضات و مطالباتِ «بر ساختار» شده است.
*سکوت اقشاری از مردم را نباید به معنای موافقت نسبت به وضع موجود تلقی کرد.
*اعتبار ایران اینترنشنال به دلیل بیاعتباری صدا و سیماست.
*جامعه ایرانی شبیه آتش زیر خاکستر است که هر لحظه ممکن است به بهانههای مختلف شعلهور شود.
در اگزيستانس و جان انسان ايراني ميل به تحول شكل گرفته است!
دکتر بیژن عبدالکریمی در مصاحبه با روزنامه اعتماد (۲۵ آبان ۱۴۰۱) اعلام کرد:
✅️مهمترين مولفه در حال حاضر، اين است كه قدرت سياسي وجود ديگري را به رسميت بشناسد.
✅نكته دوم اين است كه قدرت درك كند كه اين تحولات، تحولات اُنتولوژيكال و آنتروپلژيكال است. يعني در اگزيستانس و جان آدميان تحولاتي صورت گرفته است و اين صرف يك امر سياسي و يك لجبازي سياسي نيست، بلكه تحولي است كه در جانها و روح بخش اعظمي از جامعه رخ داده است.
✅نكته بعدي آن است كه هسته سخت قدرت درك كند كه نبايد برخورد پليسي، فيزيكي و امنيتي با مسائل داشته باشد.
✅ضرورت چهارم اين است كه طي 40سال گذشته همه واسطهها حذف شدهاند و امروز حلقه واسطي براي گفتوگو با حاكميت وجود ندارد. كشور نيازمند مترجماني است كه زبان قدرت سياسي را به زبان معترضان ترجمه كند. هم گفتمان انقلاب و هم معترضان فاقد اين حلقههاي واسط هستند.
دکتر بیژن عبدالکریمی در مصاحبه با روزنامه اعتماد (۲۵ آبان ۱۴۰۱) اعلام کرد:
✅️مهمترين مولفه در حال حاضر، اين است كه قدرت سياسي وجود ديگري را به رسميت بشناسد.
✅نكته دوم اين است كه قدرت درك كند كه اين تحولات، تحولات اُنتولوژيكال و آنتروپلژيكال است. يعني در اگزيستانس و جان آدميان تحولاتي صورت گرفته است و اين صرف يك امر سياسي و يك لجبازي سياسي نيست، بلكه تحولي است كه در جانها و روح بخش اعظمي از جامعه رخ داده است.
✅نكته بعدي آن است كه هسته سخت قدرت درك كند كه نبايد برخورد پليسي، فيزيكي و امنيتي با مسائل داشته باشد.
✅ضرورت چهارم اين است كه طي 40سال گذشته همه واسطهها حذف شدهاند و امروز حلقه واسطي براي گفتوگو با حاكميت وجود ندارد. كشور نيازمند مترجماني است كه زبان قدرت سياسي را به زبان معترضان ترجمه كند. هم گفتمان انقلاب و هم معترضان فاقد اين حلقههاي واسط هستند.
Forwarded from سیمافکر | Simafekr
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ایران ایستاده است!
رضا داوری اردکانی
رضا داوری اردکانی در این چند جمله از احساس و رابطه خود نسبت به «ایران» میگوید و توضیح میدهد که چگونه رابطه ما با ایران، مانند رابطهای مادرانه است که علیرغم طبیعی بودن، قابل قطعشدن نیست.
او میگوید اینکه ایران صرف نظر از همه ناملایمات و اقبال و ادبارش در طول تاریخ ایستاده است، ما را در تعلقی بیش از پیش به آن قرار میدهد.
این سخنرانی سال ۱۳۹۵ و در همایش «ایران همینجا است که ایستادهایم»، برگزار شده است.
_______
Website: www.simafekr.com
Instagram: @simafekr_com
Telegram: t.me/simafekr_com
youtube: youtube.com/simafekr_com
_____
🔻ما را در پیامرسانهای داخلی دنبال کنید:
بله | ایتا | روبیکا
💡هر فیلم آغاز یک گفتگوست...
@simafekr_com
رضا داوری اردکانی
رضا داوری اردکانی در این چند جمله از احساس و رابطه خود نسبت به «ایران» میگوید و توضیح میدهد که چگونه رابطه ما با ایران، مانند رابطهای مادرانه است که علیرغم طبیعی بودن، قابل قطعشدن نیست.
او میگوید اینکه ایران صرف نظر از همه ناملایمات و اقبال و ادبارش در طول تاریخ ایستاده است، ما را در تعلقی بیش از پیش به آن قرار میدهد.
این سخنرانی سال ۱۳۹۵ و در همایش «ایران همینجا است که ایستادهایم»، برگزار شده است.
_______
Website: www.simafekr.com
Instagram: @simafekr_com
Telegram: t.me/simafekr_com
youtube: youtube.com/simafekr_com
_____
🔻ما را در پیامرسانهای داخلی دنبال کنید:
بله | ایتا | روبیکا
💡هر فیلم آغاز یک گفتگوست...
@simafekr_com
📝📝📝ضرورت ملی طرح گفتمان وفاق!
✍🏼دکتر محمد حسن علایی (جامعه شناس)
امروز سخن گفتن از ضرورت بازگشت به اخلاق، قانون مداری و منافع ملی تحت گفتمان وفاق بیش از هر چیزی اهمیت دارد اما اجازه می خواهم در این یاداشت در مقام یک جامعهشناس دردمند و مولف کتاب گفتمان وفاق به چند دلیل علمی بپردازم که گفتمان وفاق را به یک گفتمان شاخص و رهایی بخش مبدل می کند:
✅ واضع گفتمان وفاق در مقام یک اهل فلسفه دارای یک دکترین منسجم و نظامند در جهت حفظ منافع ملی می باشد و برای بقای ایران و ایرانی در جهان جدید، در سطح انتولوژیک، و در راستای ارتقای امکانات فلسفی مواجهه با پرشسهای ناشی از جهان جدید، در مجموعه آثار قلمی و غیر قلمی خویش، اهل نظر را به تامل در باب الهیات به معنی الاعم به جای الهیات به معنی الاخص فرا می خواند.
✅گشودگی به هستی، اندیشیدن با مقولات جهان جدید، مواجهه پدیدارشناسانه با غرب و نیز با سنت تاریخی و دینی، به رسمیت شناختن جهان جدید، تذکار تقدیر تاریخی انسان ایرانی در دل تاریخ جهانی، دیالکتیک امر محلی و امر جهانی، پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر، دعوت به حقیقت جویی جنون آمیز برای تمهید مقومات عقلانیت، دعوت به اندیشیدن در باب نیهیلیسم به عنوان مهمترین مسئله فلسفی روزگار مدرن و ...
✅ تلاش برای ايجاد زمینه ی گفتگو با آحاد مردم از هر طیفی و با زبان مخصوص به آن طیف، مخصوصا با جوانان، زنان و دانشجویان، و گفتگو با روشنفکران، حوزویان، مدافعان امنیت، قدرت سیاسی و ...نوگرایان و سنت گرایان در جهت ایجاد وفاق ملی...
✅دعوت روشنفکران و نخبگان به یک شیفت پارادایمی، برای تغییر منطق تحلیل، و تبیین علل ناکامی جریانات دموکراسی خواهی و اصلاحی، دعوت به اندیشیدن به فرماسیون های هستی اجتماعی متضمن جامعه ی مدنی، و تلاش برای استفاده از سرمایه های فکری برای عبور از بحران ها و عدم تکرار حرکت های هیجانی، تذکار به عواقب تاریک بنیادگرایی ...
✅در پایان باید به عرض دوستداران فرهنگ و فلسفه کشور برسانم گفتمان وفاق امروز نام یک ضرورت هست، درک این ضرورت و تمهید لوازمات آن، یعنی تلاش برای مسدود کردن امکان تکرار حوادث تلخ و تاریک در کشور، و حتی بالاتر از آن حمایت از "جامعه" و حوزه ی عمومی برای "کشور شدن کشور" !
✍🏼دکتر محمد حسن علایی (جامعه شناس)
امروز سخن گفتن از ضرورت بازگشت به اخلاق، قانون مداری و منافع ملی تحت گفتمان وفاق بیش از هر چیزی اهمیت دارد اما اجازه می خواهم در این یاداشت در مقام یک جامعهشناس دردمند و مولف کتاب گفتمان وفاق به چند دلیل علمی بپردازم که گفتمان وفاق را به یک گفتمان شاخص و رهایی بخش مبدل می کند:
✅ واضع گفتمان وفاق در مقام یک اهل فلسفه دارای یک دکترین منسجم و نظامند در جهت حفظ منافع ملی می باشد و برای بقای ایران و ایرانی در جهان جدید، در سطح انتولوژیک، و در راستای ارتقای امکانات فلسفی مواجهه با پرشسهای ناشی از جهان جدید، در مجموعه آثار قلمی و غیر قلمی خویش، اهل نظر را به تامل در باب الهیات به معنی الاعم به جای الهیات به معنی الاخص فرا می خواند.
✅گشودگی به هستی، اندیشیدن با مقولات جهان جدید، مواجهه پدیدارشناسانه با غرب و نیز با سنت تاریخی و دینی، به رسمیت شناختن جهان جدید، تذکار تقدیر تاریخی انسان ایرانی در دل تاریخ جهانی، دیالکتیک امر محلی و امر جهانی، پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر، دعوت به حقیقت جویی جنون آمیز برای تمهید مقومات عقلانیت، دعوت به اندیشیدن در باب نیهیلیسم به عنوان مهمترین مسئله فلسفی روزگار مدرن و ...
✅ تلاش برای ايجاد زمینه ی گفتگو با آحاد مردم از هر طیفی و با زبان مخصوص به آن طیف، مخصوصا با جوانان، زنان و دانشجویان، و گفتگو با روشنفکران، حوزویان، مدافعان امنیت، قدرت سیاسی و ...نوگرایان و سنت گرایان در جهت ایجاد وفاق ملی...
✅دعوت روشنفکران و نخبگان به یک شیفت پارادایمی، برای تغییر منطق تحلیل، و تبیین علل ناکامی جریانات دموکراسی خواهی و اصلاحی، دعوت به اندیشیدن به فرماسیون های هستی اجتماعی متضمن جامعه ی مدنی، و تلاش برای استفاده از سرمایه های فکری برای عبور از بحران ها و عدم تکرار حرکت های هیجانی، تذکار به عواقب تاریک بنیادگرایی ...
✅در پایان باید به عرض دوستداران فرهنگ و فلسفه کشور برسانم گفتمان وفاق امروز نام یک ضرورت هست، درک این ضرورت و تمهید لوازمات آن، یعنی تلاش برای مسدود کردن امکان تکرار حوادث تلخ و تاریک در کشور، و حتی بالاتر از آن حمایت از "جامعه" و حوزه ی عمومی برای "کشور شدن کشور" !
Forwarded from گروه شریعتی
🔸امروز سخن گفتن از ضرورت بازگشت به #اخلاق، #قانون_مداری و منافع ملی تحت #گفتمان_وفاق بیش از هر چیزی اهمیت دارد
🔸گفتمان وفاق امروز نام یک ضرورت هست، درک این ضرورت و تمهید لوازمات آن، یعنی تلاش برای مسدود کردن امکان تکرار حوادث تلخ و تاریک در کشور، و حتی بالاتر از آن حمایت از "جامعه" و حوزهی عمومی برای "کشور شدن کشور" !
🔗 متن کامل این یادداشت
✍🏼 دکتر #محمدحسن_علایی / ضرورت ملیِ طرحِ گفتمان وفاق!
✅ @Shariati_Group
🔸گفتمان وفاق امروز نام یک ضرورت هست، درک این ضرورت و تمهید لوازمات آن، یعنی تلاش برای مسدود کردن امکان تکرار حوادث تلخ و تاریک در کشور، و حتی بالاتر از آن حمایت از "جامعه" و حوزهی عمومی برای "کشور شدن کشور" !
🔗 متن کامل این یادداشت
✍🏼 دکتر #محمدحسن_علایی / ضرورت ملیِ طرحِ گفتمان وفاق!
✅ @Shariati_Group
Forwarded from دفتر نقد (Dr Alaei)
سلام استاد اعلایی عزیز و بزرگوار
کتاب گفتمان وفاق را خواندم و این ایمیل را برای تشکر می فرستم به نظرم همه ی دانشگاهیان و دانشجویان باید این کتاب را بخونن مخصوصا رشته های علوم انسانی. تو این شرایط که دستم به هیچ چیز نمی رفت این کتاب رو بدست گرفتم و واقعا موثر افتاد هم بخش خاطرات دانشجویی و هم بخش گفتمان سازی خیلی عالی بود و البته پیوست دغدغه های نوشتاری محشر بود. من تا جایی که می تونم به دوستانم سفارش می کنم کتاب شما رو بخونن؛ فقط خواستم تشکر کنم و آرزوی سلامتی براتون داشته باشم.
ارادتمند۱۴۰۱/۸/۲۶
کتاب گفتمان وفاق را خواندم و این ایمیل را برای تشکر می فرستم به نظرم همه ی دانشگاهیان و دانشجویان باید این کتاب را بخونن مخصوصا رشته های علوم انسانی. تو این شرایط که دستم به هیچ چیز نمی رفت این کتاب رو بدست گرفتم و واقعا موثر افتاد هم بخش خاطرات دانشجویی و هم بخش گفتمان سازی خیلی عالی بود و البته پیوست دغدغه های نوشتاری محشر بود. من تا جایی که می تونم به دوستانم سفارش می کنم کتاب شما رو بخونن؛ فقط خواستم تشکر کنم و آرزوی سلامتی براتون داشته باشم.
ارادتمند۱۴۰۱/۸/۲۶
Forwarded from سیدجواد میری مینق
نکتهای موجز گویم و بروم
... تنها راه بازگشت آرامش به کشور و عبور از تحریمهای بینالمللی "تکریم" ملت و خدمتگزاری به ملت است.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
... تنها راه بازگشت آرامش به کشور و عبور از تحریمهای بینالمللی "تکریم" ملت و خدمتگزاری به ملت است.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
Forwarded from سیدجواد میری مینق
نکته کوتاه دیگری بگویم و بروم
... تکریم ملت چگونه امکانپذیر است؟ باز-گشت به قانون اساسی و التزام به "روح" میثاق ملی.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
... تکریم ملت چگونه امکانپذیر است؟ باز-گشت به قانون اساسی و التزام به "روح" میثاق ملی.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
این پارادوکس چگونه قابل حل است؟
برخی از دوستان میگویند به این دلیل حامی براندازی شدهاند که جمهوری اسلامی را نظامی "اصلاحناپذیر" میدانند.
پس در واقع این دسته از دوستان با اصلِ اصلاحات هیچگونه مشکلی ندارند و آن را کاملاً مفید و راهگشا برای کشور میدانند اما مسئلهشان این است که حکومت تن به اصلاح نمیدهد و به ناچار جایگزینی جز براندازی با همۀ هزینههایش، قابل تصور نیست.
الزام منطقی چنین تفکری این است که اگر به فرض - حال از نظر آنها فرض محال - شرایط اصلاح از امتناع به امکان، تغییر وضعیت داد، از آن استقبال کنند. آیا واقعاً استقبال خواهند کرد؟ یا چنان مغلوب و مقهور براندازانِ متصلب و حرفهای شدهاند که هر علامت و سخنی از اصلاح را به عنوان "خیانت" و "همدستی با رژیم" و "سنگاندازی در مقابل انقلاب" محکوم و مطرود خواهند دانست؟
اگر این دوستان برای پارادوکس فوق پاسخی منطقی دارند، بیزحمت آن را بدون حاشیهپردازی مطرح کنند.
#احمد_زیدآبادی
#برانداری
#انقلاب
#اصلاحات
#پارادوکس
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
برخی از دوستان میگویند به این دلیل حامی براندازی شدهاند که جمهوری اسلامی را نظامی "اصلاحناپذیر" میدانند.
پس در واقع این دسته از دوستان با اصلِ اصلاحات هیچگونه مشکلی ندارند و آن را کاملاً مفید و راهگشا برای کشور میدانند اما مسئلهشان این است که حکومت تن به اصلاح نمیدهد و به ناچار جایگزینی جز براندازی با همۀ هزینههایش، قابل تصور نیست.
الزام منطقی چنین تفکری این است که اگر به فرض - حال از نظر آنها فرض محال - شرایط اصلاح از امتناع به امکان، تغییر وضعیت داد، از آن استقبال کنند. آیا واقعاً استقبال خواهند کرد؟ یا چنان مغلوب و مقهور براندازانِ متصلب و حرفهای شدهاند که هر علامت و سخنی از اصلاح را به عنوان "خیانت" و "همدستی با رژیم" و "سنگاندازی در مقابل انقلاب" محکوم و مطرود خواهند دانست؟
اگر این دوستان برای پارادوکس فوق پاسخی منطقی دارند، بیزحمت آن را بدون حاشیهپردازی مطرح کنند.
#احمد_زیدآبادی
#برانداری
#انقلاب
#اصلاحات
#پارادوکس
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
Forwarded from وحید احسانی
ایران؛ قربانیِ تقابل انقلابیها! (ضرورت تشکیل تیم «غیرانقلابی»)
👈 خلاصۀ یادداشت (از طریق لینک انتهایی میتوانید متن کامل یادداشت را مطالعه بفرمایید) 👇
فضای گفتمانی و سرنوشت ایران بهشکل فزایندهای در دستان دو قطب انقلابی قرار میگیرد و درعینحال، اندیشمندان، نخبگان و مردمانی که هنوز به عضویت در یکی از این دو قطب درنیامدهاند، بیشازپیش کمرنگ و بیاثر میشوند. کنشگرانی که در میانۀ این دوقطبی بهدنبال بازکردن راهی منطقی هستند، حُکم میانجیگرانی را پیدا کردهاند که هر دو سوی دعوا با همکاری هم آنها را کنار میزنند تا بتوانند با هدف «یامرگ خود یا مرگ طرف مقابل» به زدوخُورد مستقیم و جنگ تمامعیار بپردازند.
دیدگاههای مختلف دربارۀ جامعه بر روی یک پیوستار (طیف) قرار میگیرند و در عمل، فقط کسانی که بتوانند تیم و اتّحادی ایجاد کنند در گفتمانسازی و تعیین سرنوشت جامعه تأثیرگذار خواهند بود. ما ایرانیها اصولاً در کارجمعی و تیمسازی مشکل داریم امّا چند عامل موجب میشود که مردمان دو سوی طیف (قطبهای مقابل هم)، خیلی سریع تیم تشکیل دهند و اثرگذار شوند.
به نظرم، بهویژه در چنین شرایطی، نیاز است اندیشمندان میانۀ پیوستار، ضمن ادامۀ فعالیتهای منفرد خود، حول محور دو اصلِ «ضرورت حفظ نظام» و «ضرورت اصلاح نظام» گرد هم آیند و تیم جدیدی را وارد میدان کنند که بتواند در فضای گفتمانی و سرنوشت جامعه ایفای نقش کند.
برای این منظور، در گام اوّل، نیاز است هستهای اوّلیه و کوچک از اندیشمندان مستقل و چهرههای معتدل جریانهای مختلف (جریانهایی که خود را در چارچوب نظام تعریف میکنند)، حول یک متن واحد به توافق برسند، متنی که در آن، اوّلاً، بر اهمّیت حفظ نظام تأکید شده باشد و ثانیاً، اصلاحات ضرروی برای «آغاز فرآیند اصلاح در چارچوب نظام» مشخص و مطالبه شود. هستۀ اوّلیه، پس از جلب همراهی و امضای ۲۰ الی ۳۰ نفر دیگر بهصورت خصوصی (ترجیحاً نخبگان شناختهشده و با رعایت توازن میان جریانهای مختلف) و اعمال جرحوتعدیلهای احتمالی در متن طی این مدّت، متن را منتشر و برای جلب همراهی و امضای عموم، فراخوان صادر میکنند. بهتر است امضاکنندگان اوّلیۀ متن (بهویژه در گام اوّل) «فعّال سیاسی» و کسانی نباشند که پیشازاین، بهحق یا بهناحق، برچسبهایی خوردهاند و برای بخشی از جامعه حسّاسیتزا شدهاند.
خطاب به طرفداران انقلابیِ نظام
اصلیترین عاملی که «حفظ نظام» را تهدید میکند و بهچالش میکشد، «عدم پذیرش اشکالات اساسی و سیستمی و نیز مقاومت نظام دربرابر تغییر و اصلاح» است. برخی از اشکالات اساسی و سیستمیِ نظام از آغازشدن فرایند اصلاح آن جلوگیری میکنند؛ چنانچه قفلهای سیستمی نظام دربرابر اصلاح، در این شرایط خاص و تحت فشار موجود باز نشوند، نمیتوان به «آغاز فرایند اصلاح» پس از این شرایط و درنتیجه به حفظ نظام در بلندمدّت امیدوار بود.
خطاب به مخالفان انقلابیِ نظام
تجربۀ بشری در مناطق مختلف جهان و نیز تجربۀ پدران، پدربزرگها و اجداد ما ثابت کرده است که آن چیزهایی که شما خواهانشان هستید، نهتنها از طریق این راه و روش به دست نمیآید، بلکه اوّلاً، حرکت در این مسیر میتواند پیامدهای ناخواستۀ خطرناکی بهدنبال داشته باشد و ثانیاً، حتّی با نادیدهگرفتن پیامدهای ناخواسته و بافرض موفقیت، احتمال اینکه جامعه و نسلهای بعدی از اهداف اصلی موردِ انتظار (عدالت اجتماعی، رونق اقتصادی و غیره) دورتر شوند بیش از آن است که نزدیکتر شوند.
خطاب به اندیشمندان مستقل و نخبگان
تا آنجا که توانستهام، همواره با عطش و اشتیاق، آثار، تحلیلها و توصیههای شما بزرگواران را مطالعه کردهام و بهره بردهام، امّا بهعنوان شاگرد کوچکتان و بر اساس همان چیزهایی که از شما آموختهام، بهنظرم میآید که بهویژه در شرایط کنونی، جامعه به چیزی بیش از «آثار علمی-اندیشگرانه»ی ارزشمند و «فعالیتهای منفرد-جزیره»ای ذیقیمت شما بزرگواران نیازمند است، زیرا با تشدید دوقطبی جامعه و هیجانیشدن فضا، نَفسِ «عقلانیت، خردمندی و اخلاق» است که دارد به حاشیه میرود. مسلّماً ممکن است اشتباه کنم، شاگرد خوبی نبوده باشم، آثار شما را بهاندازۀ کافی مطالعه نکرده باشم یا محتوای آثارتان را بهدرستی درک نکرده باشم، امّا بهنظرم آمد بهعنوان شاگردی کوچک، دیدگاهم را در معرض دید و نقد عموم (شامل شما استادان گرامیام) قرار دهم. پیشاپیش، از این که دقایقی از وقت ارزشمند خود را به مطالعۀ سیاهۀ ناقابلم اختصاص دادید، بسیار سپاسگزارم.
خطاب به عموم خوانندگان
چنانچه با محتوای این یادداشت موافقید، لطفاً آن را بازنشر دهید و بهویژه به دست نخبگان، اندیشمندان، دانشگاهیان و چهرههای سرشناس برسانید.
متن کامل: ایران؛ قربانیِ تقابل «انقلابیها»! (ضرورت تشکیل تیم «غیرانقلابیها»)
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
👈 خلاصۀ یادداشت (از طریق لینک انتهایی میتوانید متن کامل یادداشت را مطالعه بفرمایید) 👇
فضای گفتمانی و سرنوشت ایران بهشکل فزایندهای در دستان دو قطب انقلابی قرار میگیرد و درعینحال، اندیشمندان، نخبگان و مردمانی که هنوز به عضویت در یکی از این دو قطب درنیامدهاند، بیشازپیش کمرنگ و بیاثر میشوند. کنشگرانی که در میانۀ این دوقطبی بهدنبال بازکردن راهی منطقی هستند، حُکم میانجیگرانی را پیدا کردهاند که هر دو سوی دعوا با همکاری هم آنها را کنار میزنند تا بتوانند با هدف «یامرگ خود یا مرگ طرف مقابل» به زدوخُورد مستقیم و جنگ تمامعیار بپردازند.
دیدگاههای مختلف دربارۀ جامعه بر روی یک پیوستار (طیف) قرار میگیرند و در عمل، فقط کسانی که بتوانند تیم و اتّحادی ایجاد کنند در گفتمانسازی و تعیین سرنوشت جامعه تأثیرگذار خواهند بود. ما ایرانیها اصولاً در کارجمعی و تیمسازی مشکل داریم امّا چند عامل موجب میشود که مردمان دو سوی طیف (قطبهای مقابل هم)، خیلی سریع تیم تشکیل دهند و اثرگذار شوند.
به نظرم، بهویژه در چنین شرایطی، نیاز است اندیشمندان میانۀ پیوستار، ضمن ادامۀ فعالیتهای منفرد خود، حول محور دو اصلِ «ضرورت حفظ نظام» و «ضرورت اصلاح نظام» گرد هم آیند و تیم جدیدی را وارد میدان کنند که بتواند در فضای گفتمانی و سرنوشت جامعه ایفای نقش کند.
برای این منظور، در گام اوّل، نیاز است هستهای اوّلیه و کوچک از اندیشمندان مستقل و چهرههای معتدل جریانهای مختلف (جریانهایی که خود را در چارچوب نظام تعریف میکنند)، حول یک متن واحد به توافق برسند، متنی که در آن، اوّلاً، بر اهمّیت حفظ نظام تأکید شده باشد و ثانیاً، اصلاحات ضرروی برای «آغاز فرآیند اصلاح در چارچوب نظام» مشخص و مطالبه شود. هستۀ اوّلیه، پس از جلب همراهی و امضای ۲۰ الی ۳۰ نفر دیگر بهصورت خصوصی (ترجیحاً نخبگان شناختهشده و با رعایت توازن میان جریانهای مختلف) و اعمال جرحوتعدیلهای احتمالی در متن طی این مدّت، متن را منتشر و برای جلب همراهی و امضای عموم، فراخوان صادر میکنند. بهتر است امضاکنندگان اوّلیۀ متن (بهویژه در گام اوّل) «فعّال سیاسی» و کسانی نباشند که پیشازاین، بهحق یا بهناحق، برچسبهایی خوردهاند و برای بخشی از جامعه حسّاسیتزا شدهاند.
خطاب به طرفداران انقلابیِ نظام
اصلیترین عاملی که «حفظ نظام» را تهدید میکند و بهچالش میکشد، «عدم پذیرش اشکالات اساسی و سیستمی و نیز مقاومت نظام دربرابر تغییر و اصلاح» است. برخی از اشکالات اساسی و سیستمیِ نظام از آغازشدن فرایند اصلاح آن جلوگیری میکنند؛ چنانچه قفلهای سیستمی نظام دربرابر اصلاح، در این شرایط خاص و تحت فشار موجود باز نشوند، نمیتوان به «آغاز فرایند اصلاح» پس از این شرایط و درنتیجه به حفظ نظام در بلندمدّت امیدوار بود.
خطاب به مخالفان انقلابیِ نظام
تجربۀ بشری در مناطق مختلف جهان و نیز تجربۀ پدران، پدربزرگها و اجداد ما ثابت کرده است که آن چیزهایی که شما خواهانشان هستید، نهتنها از طریق این راه و روش به دست نمیآید، بلکه اوّلاً، حرکت در این مسیر میتواند پیامدهای ناخواستۀ خطرناکی بهدنبال داشته باشد و ثانیاً، حتّی با نادیدهگرفتن پیامدهای ناخواسته و بافرض موفقیت، احتمال اینکه جامعه و نسلهای بعدی از اهداف اصلی موردِ انتظار (عدالت اجتماعی، رونق اقتصادی و غیره) دورتر شوند بیش از آن است که نزدیکتر شوند.
خطاب به اندیشمندان مستقل و نخبگان
تا آنجا که توانستهام، همواره با عطش و اشتیاق، آثار، تحلیلها و توصیههای شما بزرگواران را مطالعه کردهام و بهره بردهام، امّا بهعنوان شاگرد کوچکتان و بر اساس همان چیزهایی که از شما آموختهام، بهنظرم میآید که بهویژه در شرایط کنونی، جامعه به چیزی بیش از «آثار علمی-اندیشگرانه»ی ارزشمند و «فعالیتهای منفرد-جزیره»ای ذیقیمت شما بزرگواران نیازمند است، زیرا با تشدید دوقطبی جامعه و هیجانیشدن فضا، نَفسِ «عقلانیت، خردمندی و اخلاق» است که دارد به حاشیه میرود. مسلّماً ممکن است اشتباه کنم، شاگرد خوبی نبوده باشم، آثار شما را بهاندازۀ کافی مطالعه نکرده باشم یا محتوای آثارتان را بهدرستی درک نکرده باشم، امّا بهنظرم آمد بهعنوان شاگردی کوچک، دیدگاهم را در معرض دید و نقد عموم (شامل شما استادان گرامیام) قرار دهم. پیشاپیش، از این که دقایقی از وقت ارزشمند خود را به مطالعۀ سیاهۀ ناقابلم اختصاص دادید، بسیار سپاسگزارم.
خطاب به عموم خوانندگان
چنانچه با محتوای این یادداشت موافقید، لطفاً آن را بازنشر دهید و بهویژه به دست نخبگان، اندیشمندان، دانشگاهیان و چهرههای سرشناس برسانید.
متن کامل: ایران؛ قربانیِ تقابل «انقلابیها»! (ضرورت تشکیل تیم «غیرانقلابیها»)
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
♦️ضرورت دیالکتیک قطب اینرسیک و قطب انرژیک با میانجیگری عقلانیت سینرژیک!
✍دکتر محمدحسن علایی(جامعه شناس)
✅️از علائم بارز ایدئولوژیک اندیشی سیاه و سفید کردن پدیدارهاست؛ اما نیک می دانیم که پدیدارها را نباید سیاه و سفید انگاشت؛ سیاه و سفید دیدن در حقیقت یعنی ندیدن و صحه گذاشتن بر مفروضات پیشین خویش. این در خصوص پدیدارهای اجتماعی-تاریخی بیشتر صادق است نگاه پدیدارشناختی از تحمیل تصورات قالبی و پیش فرض ها بر پدیدارها سر باز می زند متفکر پدیدارشناس خویش را به حقیقت پدیدارها متعهد می داند اما اهالی سیاست بیشتر خود را متعهد منافع جناحی خویش می دانند و بنابراین به عداوت با "حقیقت" پدیدارها بر می خیزند و دانسته ندانسته با "انصاف" خصومت می ورزند.
✅️نکته ی حائز اهمیت و جالب توجه اینکه آنجا که ایدئولوژیک اندیشی حکم می راند تفاوتی بین این ایدولوژی و آن ایدولوژی باقی نمی ماند و هر دو قطب به ظاهر مخالف با یک منطق می اندیشند طرفین تقابل اما یک دشمن مشترک دارند و آن همانا عقلانیت و انصاف است؛
✅️دیگر نکته ی شایسته ی توجه؛ در باب ایدئولوژیک اندیشی، ضدیت با مراتب و منازل و دقایق امور است سرسپردگان ایدولوژی به ساده سازی امور و یکسان سازی پدیدارها روی خوش نشان می دهند مهم نیست طرف حسابت یک انسان آکادمیک و یک اندیشمند صاحب رای در فلسفه و جامعه شناسی باشد یا یک طفل درس نخوانده و مکتب ندیده؛ برای ایشان نفس پذیرش بی چون و چرای سیاه یا سفید بودن یک پدیده از ارزش بالاتری برخوردار است. چرا که برای ایشان سرسپردگی بسی بیشتر از اندیشه ورزی تحسین برانگیز است.
✅️و اما ناظر به شرایط اینجایی و اکنونی ما باید دید چه کسانی و با چه نیات و اهدافی در کوره ی اختلافات و تقابلات می دمند و با هر گونه دعوت به تعقل و خردورزی به طرز واقعا کین توزانه ای برخورد قهرآمیز دارند و با همه ی تفاوت های ظاهری شان در شعارگرایی ها و رجزخوانی هایشان بالمآل مصداق ایدولوژیک اندیشی و عقلانیت گریزی هستند.
✅️قطب اینرسیک؛ که مدافعان وضع موجودند طیف محافظه کاری که انقلابیون سالخورده اند و از قافله ی تغییرات و تحولات عقب مانده اند و از گشودگی به واقعیت امور سرباز می زنند خواه بحث جوانان و زنان باشد خواه بحث اینترنت و فضای مجازی خواه فریاد اعتراض بشنوند خواه ندای تظلم خواهی...به هر حال مرغشان یک پا دارد.
✅️قطب انرژیک؛ که مدافعان تغیر وضع موجودند اما به شرایط و لوازمات آن اندک توجهی ندارند و بیشتر نیروی تخریب اند تا تکامل و خام طبعانه بر طبل تفرقه می کوبند و از فردای آزادی داد سخن سر می دهند بی آنکه اندک نشانه هایی از آزاداندیشی و مشی و مرام دموکراتیک در زبان؛ کنش و تفکر ایشان قابل مشاهده باشد.
✅️فئه قلیل سینرژیک؛ ایشان منافع ملی را بر منافع شخصی و جناحی ترجیح می دهند و به دنبال هم افزایی نیروها برای صلاح و فلاح کشور هستند آینده را برای آیندگان می خواهند و عمر خویش را وقف چاره جویی برای رستگاری ایران و ایرانی کرده اند و در خیمه ی اندیشه و عقلانیت بیتوته کرده اند و از دو سمت مورد انواع تهاجمات و بی مهری ها و کین ورزی ها واقع می شوند.
✅️و اما کلام آخر؛ آیا عقل سلیم حکم نمی کند ما به تحقق یک امر پیش از وقوع وقایع شتابناک و آشوبناک بیاندیشیم. آیا شرط عقل نیست به امکان وفاق پیش یا پس از یک بی نظمی و آنتروپی مهارناپذیر و محاسبه ناشدنی بیاندیشیم. با وجود همین میزان باقی مانده از قدرت مرکزی در کشور می توانیم و باید به انذارهای اهل نظر وفاق طلب توجه کنیم در شرایطی که قدرت بیشتر خود را در خطر ببیند طبیعتا خشونت بیشتری به خرج خواهد داد. و خداي ناکرده اگر پای کاروان آزادی خواهانی که وابسته ی نظام سلطه و کشورهاي رقیب اند به این معرکه بازتر شود آن وقت دیگر باید فاتحه ی وفاق را خواند و نه تنها فاتحه وفاق که فاتحه امنیت، یکپارچگی، تمامیت ارضی و زبانم لال فاتحه ایران و ایرانی...که خدا نکناد!!!
عقل حکم می کند به مدد این فئهی قلیل سینرژیک دیالکتیکی فی مابین قطب اینرسیک و انرژیک برقرار گردد قطب اینرسیک حداکثر تغییرات را بپذیرد و قطب انرژیک حداقل ثبات را و آنگاه این کشتی طوفان زده را امید رسیدن به ساحل نجات باقی خواهد بود انشالله.
✍دکتر محمدحسن علایی(جامعه شناس)
✅️از علائم بارز ایدئولوژیک اندیشی سیاه و سفید کردن پدیدارهاست؛ اما نیک می دانیم که پدیدارها را نباید سیاه و سفید انگاشت؛ سیاه و سفید دیدن در حقیقت یعنی ندیدن و صحه گذاشتن بر مفروضات پیشین خویش. این در خصوص پدیدارهای اجتماعی-تاریخی بیشتر صادق است نگاه پدیدارشناختی از تحمیل تصورات قالبی و پیش فرض ها بر پدیدارها سر باز می زند متفکر پدیدارشناس خویش را به حقیقت پدیدارها متعهد می داند اما اهالی سیاست بیشتر خود را متعهد منافع جناحی خویش می دانند و بنابراین به عداوت با "حقیقت" پدیدارها بر می خیزند و دانسته ندانسته با "انصاف" خصومت می ورزند.
✅️نکته ی حائز اهمیت و جالب توجه اینکه آنجا که ایدئولوژیک اندیشی حکم می راند تفاوتی بین این ایدولوژی و آن ایدولوژی باقی نمی ماند و هر دو قطب به ظاهر مخالف با یک منطق می اندیشند طرفین تقابل اما یک دشمن مشترک دارند و آن همانا عقلانیت و انصاف است؛
✅️دیگر نکته ی شایسته ی توجه؛ در باب ایدئولوژیک اندیشی، ضدیت با مراتب و منازل و دقایق امور است سرسپردگان ایدولوژی به ساده سازی امور و یکسان سازی پدیدارها روی خوش نشان می دهند مهم نیست طرف حسابت یک انسان آکادمیک و یک اندیشمند صاحب رای در فلسفه و جامعه شناسی باشد یا یک طفل درس نخوانده و مکتب ندیده؛ برای ایشان نفس پذیرش بی چون و چرای سیاه یا سفید بودن یک پدیده از ارزش بالاتری برخوردار است. چرا که برای ایشان سرسپردگی بسی بیشتر از اندیشه ورزی تحسین برانگیز است.
✅️و اما ناظر به شرایط اینجایی و اکنونی ما باید دید چه کسانی و با چه نیات و اهدافی در کوره ی اختلافات و تقابلات می دمند و با هر گونه دعوت به تعقل و خردورزی به طرز واقعا کین توزانه ای برخورد قهرآمیز دارند و با همه ی تفاوت های ظاهری شان در شعارگرایی ها و رجزخوانی هایشان بالمآل مصداق ایدولوژیک اندیشی و عقلانیت گریزی هستند.
✅️قطب اینرسیک؛ که مدافعان وضع موجودند طیف محافظه کاری که انقلابیون سالخورده اند و از قافله ی تغییرات و تحولات عقب مانده اند و از گشودگی به واقعیت امور سرباز می زنند خواه بحث جوانان و زنان باشد خواه بحث اینترنت و فضای مجازی خواه فریاد اعتراض بشنوند خواه ندای تظلم خواهی...به هر حال مرغشان یک پا دارد.
✅️قطب انرژیک؛ که مدافعان تغیر وضع موجودند اما به شرایط و لوازمات آن اندک توجهی ندارند و بیشتر نیروی تخریب اند تا تکامل و خام طبعانه بر طبل تفرقه می کوبند و از فردای آزادی داد سخن سر می دهند بی آنکه اندک نشانه هایی از آزاداندیشی و مشی و مرام دموکراتیک در زبان؛ کنش و تفکر ایشان قابل مشاهده باشد.
✅️فئه قلیل سینرژیک؛ ایشان منافع ملی را بر منافع شخصی و جناحی ترجیح می دهند و به دنبال هم افزایی نیروها برای صلاح و فلاح کشور هستند آینده را برای آیندگان می خواهند و عمر خویش را وقف چاره جویی برای رستگاری ایران و ایرانی کرده اند و در خیمه ی اندیشه و عقلانیت بیتوته کرده اند و از دو سمت مورد انواع تهاجمات و بی مهری ها و کین ورزی ها واقع می شوند.
✅️و اما کلام آخر؛ آیا عقل سلیم حکم نمی کند ما به تحقق یک امر پیش از وقوع وقایع شتابناک و آشوبناک بیاندیشیم. آیا شرط عقل نیست به امکان وفاق پیش یا پس از یک بی نظمی و آنتروپی مهارناپذیر و محاسبه ناشدنی بیاندیشیم. با وجود همین میزان باقی مانده از قدرت مرکزی در کشور می توانیم و باید به انذارهای اهل نظر وفاق طلب توجه کنیم در شرایطی که قدرت بیشتر خود را در خطر ببیند طبیعتا خشونت بیشتری به خرج خواهد داد. و خداي ناکرده اگر پای کاروان آزادی خواهانی که وابسته ی نظام سلطه و کشورهاي رقیب اند به این معرکه بازتر شود آن وقت دیگر باید فاتحه ی وفاق را خواند و نه تنها فاتحه وفاق که فاتحه امنیت، یکپارچگی، تمامیت ارضی و زبانم لال فاتحه ایران و ایرانی...که خدا نکناد!!!
عقل حکم می کند به مدد این فئهی قلیل سینرژیک دیالکتیکی فی مابین قطب اینرسیک و انرژیک برقرار گردد قطب اینرسیک حداکثر تغییرات را بپذیرد و قطب انرژیک حداقل ثبات را و آنگاه این کشتی طوفان زده را امید رسیدن به ساحل نجات باقی خواهد بود انشالله.
بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه و ازجمله روشنفکرانی است که از منظر نگاه فلسفی خود، همواره حضوری فعال در عرصه عمومی دارد و نسبت به رخدادهای اجتماعی و سیاسی، خاموش و بدون موضع نیست. چنین کنشها، مواضع و اظهارنظرهایی البته در برابر رفتار قاطبه فلسفهخوانان ایرانی مستقر در دپارتمانهای آموزشی فلسفه قرار میگیرد که در هنگامه بحرانهای سیاسی و اجتماعی، عموما نظارهگرانی بیش نیستند و نمیتوان چندان سخنی از آنها درباره رویدادها شنید. قضاوت درباره چنین سکوتی البته سهل نیست و چهبسا بسیاری بر این عقیده باشند که فلسفه با سیاست روزمره و فراتر از آن، حتی با رخدادهای کلان اجتماعی و سیاسی نیز نسبتی وثیق ندارد و نباید از فیلسوف و فلسفهدان انتظار داشت در چنین مواقعی آنگونه که جامعهشناسان و دانشآموختگان علومسیاسی به مداخله نظری در وضعیت اقدام میکنند، مبادرت ورزد. با همین پرسش و بهمناسبت فرارسیدن روز جهانی فلسفه، سراغ عبدالکریمی رفتیم و بحثی درگرفت که تفاوت منظر و نظر طرفین گفتوگو در آن مشهود است اما مگر فلسفه چیزی جز گفتوگو است؟ از بحثهایی نظری آغاز کردیم و به دموکراسی و مضار و مزایای آن رسیدیم. به وضعیت فلسفه ایرانی در روزگار خودمان پرداختیم و درباره فردید و داوری اردکانی بحث شد و البته سایه رخدادهای اخیر ایران در عموم موارد بر سر این مباحثه سنگینی میکرد. عبدالکریمی البته صبورانه شنید و در عین حال جانانه از نظر خویش دفاع کرد و نتیجه این گفتوگوی چالشی متنی است که بخش اول آن اینک پیشروی شماست و بخش دوم آن در شماره بعد منتشر خواهد شد.
https://hammihanonline.ir/news/culture/dmwkrasy-bdwn-fhm-flsfy-nammkn-ast
https://hammihanonline.ir/news/culture/dmwkrasy-bdwn-fhm-flsfy-nammkn-ast
hammihanonline.ir
دموکراسی بدون فهم فلسفی ناممکن است
بیژن عبدالکریمی در نسبت فلسفه و سیاست میگوید:
Forwarded from سیدجواد میری مینق
به مناسبت روز "جهانی فلسفه"
فلسفه یا همان فیلو-سوفیا تامل در باب هستی و بنیانهای آن میباشد که خردورزی نشان آن بوده است. هر ملتی یا قومی که بهرهای از عقل داشتهاند یا دارند میتوانند در سایه عقل جامعهایی زیبا (یا به سمت و سوی زیبایی) بنیان نهند و در جهان پیشرو باشند. روز جهانی فلسفه یکی از ابتکارهای شایسته یونسکو میباشد که هر ساله در ماه نوامبر برگزار میگردد. امسال سیزده پرسش در برابر برخی از متفکرین بزرگ جهان قرار گرفته است که در اینجا پرسشها را با شما در میان میگذارم و اگر فرصتی دست داد پاسخهای خویش را نیز برایتان خواهم نگاشت:
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱. زمان چیست
۱۲.
۱۳.
متفکرانی که با آنها طرح بحث شده است به ترتیب:
Noam Chomsky, Naomi Oreskes, Tommy Curry, Raymond Geuss, Lori Gruen, Hilary Lawson, Julian Savulescu, John Tasioulas, Raymond Tallis, Carissa Véliz, Bernardo Kastrup, Sophie Grace Chappell, and Joanna Kavenna
به نظرم جای فیلسوفان و نظریهپردازان ایرانی در این گفتگوی جهانی خالی است.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
فلسفه یا همان فیلو-سوفیا تامل در باب هستی و بنیانهای آن میباشد که خردورزی نشان آن بوده است. هر ملتی یا قومی که بهرهای از عقل داشتهاند یا دارند میتوانند در سایه عقل جامعهایی زیبا (یا به سمت و سوی زیبایی) بنیان نهند و در جهان پیشرو باشند. روز جهانی فلسفه یکی از ابتکارهای شایسته یونسکو میباشد که هر ساله در ماه نوامبر برگزار میگردد. امسال سیزده پرسش در برابر برخی از متفکرین بزرگ جهان قرار گرفته است که در اینجا پرسشها را با شما در میان میگذارم و اگر فرصتی دست داد پاسخهای خویش را نیز برایتان خواهم نگاشت:
۱.
آیا انسان ها می توانند بر شکاف عظیم بین ظرفیت اخلاقی-فناوری خود برای تخریب و ظرفیت اخلاقی خود برای کنترل این انگیزه غلبه کنند؟
۲.
آیا ما با موفقیت به بحران آب و هوا رسیدگی خواهیم کرد یا خیر؟
۳.
چگونه غیرانسانیسازی در سرزمینهای دموکراتیک به رشد خود ادامه میدهد؟
۴.
تنها سوال این است که آیا هر یک از تخریبهایی که تاکنونً بر جهان خود وارد کردهایم قابل برگشت است یا خیر، و اگر چنین است چگونه میتوان این کار را انجام داد؟
۵.
آیا ممکن است ما اقدامات جمعی خود را سامان دهیم تا هم خود و هم حیوانات دیگر و سیاره زمین اجازه زنده ماندن بدهیم؟»
۶.
چالش اصلی فلسفی برای قرن بیست و یکم با همیشه متفاوت نیست، یعنی ارائه یک گزارش کلی معتبر از جهان و خودمان.
۷.
چه چیزی باعث تقویت اخلاقی انسان می شود؟
۸.
بزرگترین سؤال برای قرن بیست و یکم، سؤال سقراط است: "چگونه باید زندگی کرد؟"
۹.
چگونه فناوریهای دیجیتال را به گونهای طراحی و پیادهسازی کنیم که رفاه را افزایش داده و از حقوق بشر و محیط زیست محافظت کنند؟
۱۰.
فلسفه چگونه بر گفتگوی سترگ تأثیر می گذارد و کسانی را که لَنگِ معیشت، امنیت، آزادی و برآورده شدن نیازهایشان نیستند و برای نیل به آنها سرکوب نمی شوند، انگیزه دهد تا به نیازهای دیگران پاسخ دهند؟
۱۱. زمان چیست
؟ نه فیلسوفان و نه فیزیکدانان کماکان پاسخ روشنی به این پرسش ندارند.
۱۲.
آیا قرار است قرن ۲۲ وجود داشته باشد؟
۱۳.
این واقعیتی که ما بدون رضایت قبلی خود در آن متولد شده ایم به زاستی چیست؟ ما که هستیم، "کس" کیست؟
متفکرانی که با آنها طرح بحث شده است به ترتیب:
Noam Chomsky, Naomi Oreskes, Tommy Curry, Raymond Geuss, Lori Gruen, Hilary Lawson, Julian Savulescu, John Tasioulas, Raymond Tallis, Carissa Véliz, Bernardo Kastrup, Sophie Grace Chappell, and Joanna Kavenna
به نظرم جای فیلسوفان و نظریهپردازان ایرانی در این گفتگوی جهانی خالی است.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
Forwarded from کو.ما
بنام خداوند جان وخرد
دانشگاه و تجربه زیسته
طی چند روزه گذشته در این روزهای غم بار سرزمین و میهنم ، شروع به مطالعه کتاب گفتمان وفاق اثر دکتر علایی کردم که انصافا هم با نثری روان و هم شیرین نگاشته شده است و ایده مرکزی کتاب مبتنی بر تجربه ای است که چند دهه در دانشگاه تجربه اندوزی کرده اند تحت عنوان "گفتمان وفاق" که میشود راجب این ایده دال مرکزی بیشتر گفتگو کرد و به مباحثه پرداخت توسط اهالی نظر و صاحب نظر و اساتید که میشود این نظر را بسط و گسترش داد . امید است که نویسنده در یک کتابی مستقل تر که البته یک پیشنهاد هستش با مطرح کردن این ایده به گسترش آن همت بگمارند و نوعی گفتمان سازی شود در بین جامعه دانشگاهی و صاحب اندیشه.
و در آخر واقعا به عنوان کسی که چند صباحی در نهاد دانشگاه ، دانشجو بوده ام امری که مورد غفلت متاسفانه واقع شده است ، توجه نکردن به امر تجربه زیسته که واقعا اگر نهادینه شود حتی در سطوح مدیران دانشگاهی و مدیریتی ، دیگر شاهد سیاست گذاری های اشتباه ودوباره در مورد نهاد دانشگاه نخواهیم بود .
خواندن این کتاب را به همه اهالی اندیشه و تفکر توصیه میکنم .
بهنام اسدزاده ، دانش آموخته رشته علوم تربیتی
دانشگاه و تجربه زیسته
طی چند روزه گذشته در این روزهای غم بار سرزمین و میهنم ، شروع به مطالعه کتاب گفتمان وفاق اثر دکتر علایی کردم که انصافا هم با نثری روان و هم شیرین نگاشته شده است و ایده مرکزی کتاب مبتنی بر تجربه ای است که چند دهه در دانشگاه تجربه اندوزی کرده اند تحت عنوان "گفتمان وفاق" که میشود راجب این ایده دال مرکزی بیشتر گفتگو کرد و به مباحثه پرداخت توسط اهالی نظر و صاحب نظر و اساتید که میشود این نظر را بسط و گسترش داد . امید است که نویسنده در یک کتابی مستقل تر که البته یک پیشنهاد هستش با مطرح کردن این ایده به گسترش آن همت بگمارند و نوعی گفتمان سازی شود در بین جامعه دانشگاهی و صاحب اندیشه.
و در آخر واقعا به عنوان کسی که چند صباحی در نهاد دانشگاه ، دانشجو بوده ام امری که مورد غفلت متاسفانه واقع شده است ، توجه نکردن به امر تجربه زیسته که واقعا اگر نهادینه شود حتی در سطوح مدیران دانشگاهی و مدیریتی ، دیگر شاهد سیاست گذاری های اشتباه ودوباره در مورد نهاد دانشگاه نخواهیم بود .
خواندن این کتاب را به همه اهالی اندیشه و تفکر توصیه میکنم .
بهنام اسدزاده ، دانش آموخته رشته علوم تربیتی