ای غزلین طرفه پریچهر من
صدر نشین سوگلی انجمن
ظلمت بی روزن گیسوپریش
پنجه ی خورشید بلورین بدن
شانه به سر هوبره ی سینه سرخ
معجزه ی عشوه و اطوار و فن
ای گل فردوس پری ی بهشت
خوب ترین جلوه ی دشت و دمن
ای خط و ابروی تو خوش آب و رنگ
سینه ی چاک تو چو مشک ختن
تابلوی چشم تو دریای حسن
غنچه ی لب بسته ی کوچک دهن
پسته ی خندان تو شهد و عسل
کولی خوش لهجه شیرین سخن
ناب ترین حادثه در دلبری
دوست نوازنده ی دشمن شکن
جان تو رقصنده تر از موج آب
جسم تو پهلو زده بر سیم تن
سرمه ی چشم تو جواهرنشان
ناوک مژگان تو رستم فکن
خیز و به بالای خودت رقص کن
ای غزلین طرفه پریچهر من
♦️از مجموعه غزلیات "مرا تمام جهان پشت سر گذاشته است" اثر محمدحسن علایی؛ ۱۴۰۱
صدر نشین سوگلی انجمن
ظلمت بی روزن گیسوپریش
پنجه ی خورشید بلورین بدن
شانه به سر هوبره ی سینه سرخ
معجزه ی عشوه و اطوار و فن
ای گل فردوس پری ی بهشت
خوب ترین جلوه ی دشت و دمن
ای خط و ابروی تو خوش آب و رنگ
سینه ی چاک تو چو مشک ختن
تابلوی چشم تو دریای حسن
غنچه ی لب بسته ی کوچک دهن
پسته ی خندان تو شهد و عسل
کولی خوش لهجه شیرین سخن
ناب ترین حادثه در دلبری
دوست نوازنده ی دشمن شکن
جان تو رقصنده تر از موج آب
جسم تو پهلو زده بر سیم تن
سرمه ی چشم تو جواهرنشان
ناوک مژگان تو رستم فکن
خیز و به بالای خودت رقص کن
ای غزلین طرفه پریچهر من
♦️از مجموعه غزلیات "مرا تمام جهان پشت سر گذاشته است" اثر محمدحسن علایی؛ ۱۴۰۱
Forwarded from مقصود فراستخواه
روایت ایران
ایران به روایت مقصود فراستخواه
برنامه گفتگو محور مهستان
پنجشنبه نوزده آبان 1401
ساعت هشت شب
سایت ایران پایدار
https://farasatkhah.blogsky.com/1401/08/17/post-873/%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86
https://iranepaydar.com/
ایران به روایت مقصود فراستخواه
برنامه گفتگو محور مهستان
پنجشنبه نوزده آبان 1401
ساعت هشت شب
سایت ایران پایدار
https://farasatkhah.blogsky.com/1401/08/17/post-873/%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86
https://iranepaydar.com/
دغدغه های نوشتاری!*
چیزی که گاه و بیگاه آزارم میدهد و به قول گفتنی خورهی روحم شده است و مرتباً مثل خاری در جانم میخلد همین احساس حقارتی است که از قِبل ترس و واهمهایی پوچ و عبث از مدتها پیش در وجودم پیدایش شده است، و آن همه ترس از جانب فرهنگ و جامعهی بستهایی بر جانم ریخته است که در انتخاب آن هیچ نقشی نداشتهام، در این فرهنگ، هر کاری که میکنی لاجرم باید در لفافهای از دروغ و ریا پوشیده شود، باید مقداری پنهانکاری و تظاهر چاشنی هر کاری کرد، یک نخ سیگار هم که بکشی باید همهی جوانب احتیاط را در نظر بگیری، این در همهی روابط رسوخ کرده است، میخواهیم همدیگر را کنترل کنیم، مفتش هم باشیم، یا مجبورت میکنند که حاشا کنی، یا محکوم هستی به پنهانکاری، در هر صورت، دوست دارند که بالاخره دروغی از تو بشنوند، این البته برای یکی از قماش خودشان مسئلهی خاصی نیست، ولی اگر بخواهی کلبیمسلک نباشی، یا زبانم لال قدری آدم رکوروراستی باشی، آن وقت شروع میکنند به پیله کردن، اگر بخواهی یک پیمانه می دلیر بخوری، دستبهدست هم میدهند و زهرمارت کنند، همه چیز در این حوالی باید ترسخورده به انجام برسد، کسی هم که اهل جانماز آب کشیدن نباشد در دل این فرهنگ رنج زیادی متحمل میشود، در فرهنگ ما سوراخ دعا گم شده است، جای خوب و بد، زشت و زیبا، خیر و شرمان بالکل عوض شده است، حالا کاری به بی بنیاد شدن ارزشها در دوران جدید ندارم، فعلاً، از مرارتهایی مینالم که از دست خصم خانگی میکشم، آدمی که خودش منش خودش را مرتب میپاید، خودش پلیس خودش میشود، اگر کمی هم احترام سرش بشود، دیگر واقعاً کلاهش در این جامعه پس معرکه است، دوست دارد احترام کند و احترام ببیند، احترام میکند ولی مطلقاً احترام نمیبیند که هیچ باید جور عقبماندگیها و توسعهنیافتگیها و حقارتهای دیگران را هم بکشد، به قول گفتنی، سوختم در حسرت فهم درست!
جامعهی ما در حال یک پوستاندازی عظیم تاریخی است، همه چیز، در آن، در حال زیرورو شدن است، هنجارها و عادتهای مردمانش روزبهروز در حال دگرگونی است، این فقط قیمتها نیست که هر لحظه در نوسان است ما همه چیزمان دارد بالا و پایین میشود، از سبک زندگیمان بگیر تا تغییرات همه جانبه در دکوراسیون خانهمان، تا تحول در آداب معاشرتمان، تا جابهجا شدن خط قرمزهایمان، چه در بعد فردی و چه در ابعاد اجتماعی، ما با سرعت سرسامآوری در حال دگردیسی هستیم. کاری ندارم که این در سایهی تحولات جهانی هست که دارد اتفاق میافتد، یا به عقبماندگیهای چندینوچندقرنهی ما مربوط میشود، خلاصه اینکه کثیری از قاعدههای مندرس و نخنما در یک چنین جوامعی محکوم به زوال هستند، ولو هنوز هیچ قواعدی جایگزینشان نشده باشد.
* برگرفته از بخش پیوست کتاب گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک (روایتی از تجربۀ زیست دانشگاهی در ایران از 1380 تا 1400) | نویسنده: محمدحسن علایی | چاپ اول | نقد فرهنگ | 1400|
چیزی که گاه و بیگاه آزارم میدهد و به قول گفتنی خورهی روحم شده است و مرتباً مثل خاری در جانم میخلد همین احساس حقارتی است که از قِبل ترس و واهمهایی پوچ و عبث از مدتها پیش در وجودم پیدایش شده است، و آن همه ترس از جانب فرهنگ و جامعهی بستهایی بر جانم ریخته است که در انتخاب آن هیچ نقشی نداشتهام، در این فرهنگ، هر کاری که میکنی لاجرم باید در لفافهای از دروغ و ریا پوشیده شود، باید مقداری پنهانکاری و تظاهر چاشنی هر کاری کرد، یک نخ سیگار هم که بکشی باید همهی جوانب احتیاط را در نظر بگیری، این در همهی روابط رسوخ کرده است، میخواهیم همدیگر را کنترل کنیم، مفتش هم باشیم، یا مجبورت میکنند که حاشا کنی، یا محکوم هستی به پنهانکاری، در هر صورت، دوست دارند که بالاخره دروغی از تو بشنوند، این البته برای یکی از قماش خودشان مسئلهی خاصی نیست، ولی اگر بخواهی کلبیمسلک نباشی، یا زبانم لال قدری آدم رکوروراستی باشی، آن وقت شروع میکنند به پیله کردن، اگر بخواهی یک پیمانه می دلیر بخوری، دستبهدست هم میدهند و زهرمارت کنند، همه چیز در این حوالی باید ترسخورده به انجام برسد، کسی هم که اهل جانماز آب کشیدن نباشد در دل این فرهنگ رنج زیادی متحمل میشود، در فرهنگ ما سوراخ دعا گم شده است، جای خوب و بد، زشت و زیبا، خیر و شرمان بالکل عوض شده است، حالا کاری به بی بنیاد شدن ارزشها در دوران جدید ندارم، فعلاً، از مرارتهایی مینالم که از دست خصم خانگی میکشم، آدمی که خودش منش خودش را مرتب میپاید، خودش پلیس خودش میشود، اگر کمی هم احترام سرش بشود، دیگر واقعاً کلاهش در این جامعه پس معرکه است، دوست دارد احترام کند و احترام ببیند، احترام میکند ولی مطلقاً احترام نمیبیند که هیچ باید جور عقبماندگیها و توسعهنیافتگیها و حقارتهای دیگران را هم بکشد، به قول گفتنی، سوختم در حسرت فهم درست!
جامعهی ما در حال یک پوستاندازی عظیم تاریخی است، همه چیز، در آن، در حال زیرورو شدن است، هنجارها و عادتهای مردمانش روزبهروز در حال دگرگونی است، این فقط قیمتها نیست که هر لحظه در نوسان است ما همه چیزمان دارد بالا و پایین میشود، از سبک زندگیمان بگیر تا تغییرات همه جانبه در دکوراسیون خانهمان، تا تحول در آداب معاشرتمان، تا جابهجا شدن خط قرمزهایمان، چه در بعد فردی و چه در ابعاد اجتماعی، ما با سرعت سرسامآوری در حال دگردیسی هستیم. کاری ندارم که این در سایهی تحولات جهانی هست که دارد اتفاق میافتد، یا به عقبماندگیهای چندینوچندقرنهی ما مربوط میشود، خلاصه اینکه کثیری از قاعدههای مندرس و نخنما در یک چنین جوامعی محکوم به زوال هستند، ولو هنوز هیچ قواعدی جایگزینشان نشده باشد.
* برگرفته از بخش پیوست کتاب گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک (روایتی از تجربۀ زیست دانشگاهی در ایران از 1380 تا 1400) | نویسنده: محمدحسن علایی | چاپ اول | نقد فرهنگ | 1400|
نسل جدید در عالم دیگری زیست می کند!
آرمان ملی- احسان انصاری: دکتر بیژن عبدالکریمی، استاد برجسته فلسفه و نویسنده کتابهای متعددی در زمینه فلسفه است. عبدالکریمی از منتقدان جدی نگاه سیاسی به مقوله فرهنگ و علوم انسانی است و معتقد است باید رویکرد هستیشناسانه جایگزین رویکردهای تئولوژیک و ایدئولوژیک شود. او بر بازخوانی سنت فکری متفکرانی همچون علی شریعتی و احمد فردید تأکید میکند و رویکرد صاحب نظرانی چون عبدالکریم سروش، مصطفی ملکیان و محمد مجتهدشبستری را مورد نقد قرار داده است. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی ریشههای اعتراضات اخیر و چشمانداز آینده ایران با دکتر عبدالکریمی گفتوگو کرده است. عبدالکریمی معتقد است: « ما باید جوانانی که کف خیابان حضور دارند را به منزله فرشتههای نجات قلمداد کنیم. حضور جوانان در خیابانها عفونتها را در بدنه گفتمان انقلاب نشان میدهد. نشان دادن بیماری میتواند ما را به خودآگاهی برساند. ما میتوانستیم از این اعتراضات در راستای گام دوم انقلاب استفاده کنیم. متأسفانه به دلیل نگاه امنیتی و سیاسی به مسائل ما با یک بحران مواجه شدهایم. قدرت سیاسی باید تغییر نگاه را بپذیرد.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
اعتراضات اخير در کشور نسبت به اعتراضات گذشته متفاوت بود. به نظر شما مهمترين دلايل و ريشههاي اعتراضات اخير در کشور چه بود؟
در کشور دو قطب اجتماعي و سياسي وجود دارد که به نظر ميرسد يکي از اين دو قطب ناديده گرفته شده است. واقعيت اين است که گفتمان قدرت سياسي قطب ديگر سياسي را نميبيند. به همين دليل ما با شکاف اجتماعي مواجه هستيم. قدرتهاي خارجي و جريانهاي معاند نيز در اين شکاف اجتماعي رخنه کردهاند. نظام سلطه و کشورهاي منطقه نيز از اين شکاف استقبال ميکنند. رسانهها و فضاي مجازي نيز در اين وضعيت نقش دارند. مبناي شکل گيري اين شکاف در درون ما قرار دارد. گفتمان انقلاب و قدرت سياسي هيچ گاه قطب ديگري را نديده است. اين گفتمان نيروهاي سنتي را ميبيند و به نيروهاي مدرن چندان توجه نميکند. اين اتفاق در حالي رخ ميدهد که نسل جديد فاصله عظيمي با نسلهاي گذشته دارد و در دوره پسامدرن زندگي ميکنند. نسل جديد خيلي شفاف و صريح مطالبات خود را بيان ميکند.
https://www.pishkhan.com/news/283698
ماهيت رفتار نسل جديد مبتني بر چه آرمانها و اهدافي است؟
نسل جديد در دنياي ديگري زندگي ميکند. نسل جديد در جهان پسامدرن متولد شده و در اين فضا رشد پيدا کردهاند. تحولات انقلاب صنعتي دوم پس از مدتي به نسل ما ملحق شد. اين در حالي است که انقلاب صنعتي اول تنها انقلاب در صنعت نبود. اين انقلاب به معناي اين نبود که تنها ديگهاي بخار را روي آتش گذاشتند وآب بخار شد و بخار چرخ دندهها را به حرکت واداشت. در انقلاب صنعتي همه شئونات زندگي تغيير کرد. براساس اين تغييرات روستاها از بين رفتند، دهقانان به شهر مهاجرت کردند و به کارگر تبديل شدند، کارخانهها و حاشيهنشينها شکل گرفتند، زن و مرد در کارخانهها کار کردند، روابط جنسي دگرگون شد و فضاي خانوادهها تغيير کرد. به يک معنا عالميت عالم دگرگون شد. امروز جهان مدرن به بخشي از دنياي کهن تبديل شده و دنياي جديدي به نام دنياي پسامدرن به وجود آمده است. به تعبير مارکس هر آنچه متصلب بود دود شد و به هوا رفت. اين جهان از نظر مولفههاي متافيزيکي، معرفت شناسي، مباني اخلاقي يک جهان ديگر و انسان عصر جديد يک انسان جديد است. تفاوت اين نسل با نسلهاي گذشته تنها يک تفاوت روانشناختي نيست، بلکه از نظر اپيستمولوژيک و آنتولوژيک متفاوت است. اين موضوعي است که اين گفتمان به آن نگاه عميقي ندارد.
آرمان ملی- احسان انصاری: دکتر بیژن عبدالکریمی، استاد برجسته فلسفه و نویسنده کتابهای متعددی در زمینه فلسفه است. عبدالکریمی از منتقدان جدی نگاه سیاسی به مقوله فرهنگ و علوم انسانی است و معتقد است باید رویکرد هستیشناسانه جایگزین رویکردهای تئولوژیک و ایدئولوژیک شود. او بر بازخوانی سنت فکری متفکرانی همچون علی شریعتی و احمد فردید تأکید میکند و رویکرد صاحب نظرانی چون عبدالکریم سروش، مصطفی ملکیان و محمد مجتهدشبستری را مورد نقد قرار داده است. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی ریشههای اعتراضات اخیر و چشمانداز آینده ایران با دکتر عبدالکریمی گفتوگو کرده است. عبدالکریمی معتقد است: « ما باید جوانانی که کف خیابان حضور دارند را به منزله فرشتههای نجات قلمداد کنیم. حضور جوانان در خیابانها عفونتها را در بدنه گفتمان انقلاب نشان میدهد. نشان دادن بیماری میتواند ما را به خودآگاهی برساند. ما میتوانستیم از این اعتراضات در راستای گام دوم انقلاب استفاده کنیم. متأسفانه به دلیل نگاه امنیتی و سیاسی به مسائل ما با یک بحران مواجه شدهایم. قدرت سیاسی باید تغییر نگاه را بپذیرد.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
اعتراضات اخير در کشور نسبت به اعتراضات گذشته متفاوت بود. به نظر شما مهمترين دلايل و ريشههاي اعتراضات اخير در کشور چه بود؟
در کشور دو قطب اجتماعي و سياسي وجود دارد که به نظر ميرسد يکي از اين دو قطب ناديده گرفته شده است. واقعيت اين است که گفتمان قدرت سياسي قطب ديگر سياسي را نميبيند. به همين دليل ما با شکاف اجتماعي مواجه هستيم. قدرتهاي خارجي و جريانهاي معاند نيز در اين شکاف اجتماعي رخنه کردهاند. نظام سلطه و کشورهاي منطقه نيز از اين شکاف استقبال ميکنند. رسانهها و فضاي مجازي نيز در اين وضعيت نقش دارند. مبناي شکل گيري اين شکاف در درون ما قرار دارد. گفتمان انقلاب و قدرت سياسي هيچ گاه قطب ديگري را نديده است. اين گفتمان نيروهاي سنتي را ميبيند و به نيروهاي مدرن چندان توجه نميکند. اين اتفاق در حالي رخ ميدهد که نسل جديد فاصله عظيمي با نسلهاي گذشته دارد و در دوره پسامدرن زندگي ميکنند. نسل جديد خيلي شفاف و صريح مطالبات خود را بيان ميکند.
https://www.pishkhan.com/news/283698
ماهيت رفتار نسل جديد مبتني بر چه آرمانها و اهدافي است؟
نسل جديد در دنياي ديگري زندگي ميکند. نسل جديد در جهان پسامدرن متولد شده و در اين فضا رشد پيدا کردهاند. تحولات انقلاب صنعتي دوم پس از مدتي به نسل ما ملحق شد. اين در حالي است که انقلاب صنعتي اول تنها انقلاب در صنعت نبود. اين انقلاب به معناي اين نبود که تنها ديگهاي بخار را روي آتش گذاشتند وآب بخار شد و بخار چرخ دندهها را به حرکت واداشت. در انقلاب صنعتي همه شئونات زندگي تغيير کرد. براساس اين تغييرات روستاها از بين رفتند، دهقانان به شهر مهاجرت کردند و به کارگر تبديل شدند، کارخانهها و حاشيهنشينها شکل گرفتند، زن و مرد در کارخانهها کار کردند، روابط جنسي دگرگون شد و فضاي خانوادهها تغيير کرد. به يک معنا عالميت عالم دگرگون شد. امروز جهان مدرن به بخشي از دنياي کهن تبديل شده و دنياي جديدي به نام دنياي پسامدرن به وجود آمده است. به تعبير مارکس هر آنچه متصلب بود دود شد و به هوا رفت. اين جهان از نظر مولفههاي متافيزيکي، معرفت شناسي، مباني اخلاقي يک جهان ديگر و انسان عصر جديد يک انسان جديد است. تفاوت اين نسل با نسلهاي گذشته تنها يک تفاوت روانشناختي نيست، بلکه از نظر اپيستمولوژيک و آنتولوژيک متفاوت است. اين موضوعي است که اين گفتمان به آن نگاه عميقي ندارد.
Pishkhan
روزنامه آرمان ملی: سکوت نخبگان گفتمان انقلاب به معنای تایید اعتراضات است
آرمان ملی- احسان انصاری: دکتر بیژن عبدالکریمی، استاد برجسته فلسفه و نویسنده کتابهای متعددی در زمینه فلسفه است. عبدالکریمی از منتقدان جدی نگاه سیاسی به مقوله فرهنگ
Audio
گفتگوی روزنامه "آرمان امروز" با سیدجواد میری
نقش و تاثیر دانشگاه در روند تحولات اجتماعی میتواند داشته باشد؟
۱۷ آبان ۱۴۰۱
@seyedjavadmiri
نقش و تاثیر دانشگاه در روند تحولات اجتماعی میتواند داشته باشد؟
۱۷ آبان ۱۴۰۱
@seyedjavadmiri
Forwarded from بیژن عبدالکریمی
نشست تلگرامی امشب، چهارشنبه شب (استثنائا و به جای سه شنبه شب گذشته)، هجدهم آبانماه ۱۴۰۱)
🔵با حضور بیژن عبدالکریمی
موضوع: «امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی» (جلسه سوم) (در کنار پاسخگویی به پرسشهایی درباره گفتمان وفاق، و نقدی بر دکتر سید جواد طباطبایی) زمان: از ساعت 21 الی 22. (مشروط به مناسب بودن سرعت اینترنت)
👈گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
🔵با حضور بیژن عبدالکریمی
موضوع: «امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی» (جلسه سوم) (در کنار پاسخگویی به پرسشهایی درباره گفتمان وفاق، و نقدی بر دکتر سید جواد طباطبایی) زمان: از ساعت 21 الی 22. (مشروط به مناسب بودن سرعت اینترنت)
👈گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
Telegram
بیژن عبدالکریمی - گروه قدیم
📌📃 مرامنامه گروه «دکتر بیژن عبدالکریمی»
https://t.me/c/1006007033/561122
لینک ورود به گروه نو:
https://t.me/+9aOzGShzea1mMDI0
تماس با مدیران گروه دکتر بیژن عبدالکریمی
https://t.me/+ua5Ge1EGagM0NmU8
https://t.me/c/1006007033/561122
لینک ورود به گروه نو:
https://t.me/+9aOzGShzea1mMDI0
تماس با مدیران گروه دکتر بیژن عبدالکریمی
https://t.me/+ua5Ge1EGagM0NmU8
Forwarded from تحکیم ملت
🔖 "پروبلماتیک هویت ملی" و ضرورت جامعه شناختی تمرکز بر روی اشتراکات!
✍ دکتر محمد حسن علایی
📌 شکاف بین مردم و حاکمیت در صورت تعمیق، بسیار بیشتر از آن که به تصور بیاید میتواند مسئلهساز شود. در این میانه روشنفکر آگاه، به عنوان یک انذاردهنده در حد واسطه مردم و حاکمیت تا حدودی میتواند نقشآفرین باشد، اما در صورت فقدان زمینههای تاثیرگذاری سخن اهل درد، این چاله روز به روز عمیقتر خواهد شد. توصیف هستی اجتماعی ایرانیان چندان که وفادار به پدیدارها باشد و گزارشی منطبق با واقعیتهای عینی را در بر بگیرد بدون وجه نظر تاریخی و بدون توجه به دیالکتیک امر محلی و امر جهانی ممکن نخواهد بود.
📌 از اهم مسائلی که نیاز مبرمی به بازتعریف دارد، مسئله پروبلماتیک هویت ملی در همه ابعاد آن است. نمیتوان صرفاً با تکیه بر یک ایدئولوژی ناسیونالیستی، یک صورتبندی دقیق و ملهم از امر واقع از هویت ملی ارائه کرد.
در امر سخن راندن از ضرورت توصیف هستی اجتماعی و واقعیات عینی جامعه ما و تبیین جامعهشناختی شکافها و گسیختگیهای اجتماعی آن، با نگاهی اجمالی به تغییرات و تحولات الگوهای زیستی جوانان و نوجوانان دهههای جدید میتوان تاثیر و تاثرات فرآیندهای جهانی را بر سبک زندگی و امر روزمره در زندگی ایرانیان در نظر آورد.
کندورسه فیلسوف و دانشمند علوم سیاسی فرانسوی، در آستانه عصر جدید تحولات دولت و جامعه، به این نکته پی برد که هر نسلی بهتر است قانون اساسی سیاسی خود را تولید کند و هیچ نسلی نباید نسلهای آینده را تابع قوانین خویش سازد.
📌 سخنسرایی در باب مطلق «ایرانی بودن» چندان هم بی خطر نیست؛ و هر آینه گوینده را با خطر سقوط به ورطه احساسات کور ملیگرایانه و وطنپرستانه روبهرو میکند. برای پرهیز از درغلتیدن به ابتذال روایتسازی رومانتیک از ایرانیت، میتوان خود را به برخورداری از امکانات و مواهب وجه نظری تاریخی و رویکردی پدیدارشناختی مجهز ساخت.
📌 ایرانی از طرفی قهراً پایی در سنت تاریخی خود و پایی لرزان در تجربهای به غایت هراسآور، اما لاجرم وسوسهانگیز به نام مدرنیته دارد. او روزگاران درازی به اسم و رسم آبا و اجدادی خویش نامی در نامها و خانهای مستحکم از برای زیستن داشته است. اما به ناگاه چاله مدرنیته زیر پای او دهان باز کرده است و او را به جهانی ناشناخته پرتاب کرده است. بیگانهای در درون، او را با خویش بیگانه ساخته و سرنوشت ایران و ایرانی در هالهای از ابهام پیچیده است.
برای رفع این ابهام «ما» امروز میبایست انگشت بگذاریم بر روی اشتراکات و تقدیر مشترک تاریخیمان، و امکاناتی که فرا رویمان وجود دارد. برای جهان غیر ایرانی، چه اهمیتی دارد که ما، بمانیم یا نمانیم!
📌 رسانهی خبری_ تحلیلی تحکیمِ ملت 👇
🆔 @tahkimmelat
✍ دکتر محمد حسن علایی
📌 شکاف بین مردم و حاکمیت در صورت تعمیق، بسیار بیشتر از آن که به تصور بیاید میتواند مسئلهساز شود. در این میانه روشنفکر آگاه، به عنوان یک انذاردهنده در حد واسطه مردم و حاکمیت تا حدودی میتواند نقشآفرین باشد، اما در صورت فقدان زمینههای تاثیرگذاری سخن اهل درد، این چاله روز به روز عمیقتر خواهد شد. توصیف هستی اجتماعی ایرانیان چندان که وفادار به پدیدارها باشد و گزارشی منطبق با واقعیتهای عینی را در بر بگیرد بدون وجه نظر تاریخی و بدون توجه به دیالکتیک امر محلی و امر جهانی ممکن نخواهد بود.
📌 از اهم مسائلی که نیاز مبرمی به بازتعریف دارد، مسئله پروبلماتیک هویت ملی در همه ابعاد آن است. نمیتوان صرفاً با تکیه بر یک ایدئولوژی ناسیونالیستی، یک صورتبندی دقیق و ملهم از امر واقع از هویت ملی ارائه کرد.
در امر سخن راندن از ضرورت توصیف هستی اجتماعی و واقعیات عینی جامعه ما و تبیین جامعهشناختی شکافها و گسیختگیهای اجتماعی آن، با نگاهی اجمالی به تغییرات و تحولات الگوهای زیستی جوانان و نوجوانان دهههای جدید میتوان تاثیر و تاثرات فرآیندهای جهانی را بر سبک زندگی و امر روزمره در زندگی ایرانیان در نظر آورد.
کندورسه فیلسوف و دانشمند علوم سیاسی فرانسوی، در آستانه عصر جدید تحولات دولت و جامعه، به این نکته پی برد که هر نسلی بهتر است قانون اساسی سیاسی خود را تولید کند و هیچ نسلی نباید نسلهای آینده را تابع قوانین خویش سازد.
📌 سخنسرایی در باب مطلق «ایرانی بودن» چندان هم بی خطر نیست؛ و هر آینه گوینده را با خطر سقوط به ورطه احساسات کور ملیگرایانه و وطنپرستانه روبهرو میکند. برای پرهیز از درغلتیدن به ابتذال روایتسازی رومانتیک از ایرانیت، میتوان خود را به برخورداری از امکانات و مواهب وجه نظری تاریخی و رویکردی پدیدارشناختی مجهز ساخت.
📌 ایرانی از طرفی قهراً پایی در سنت تاریخی خود و پایی لرزان در تجربهای به غایت هراسآور، اما لاجرم وسوسهانگیز به نام مدرنیته دارد. او روزگاران درازی به اسم و رسم آبا و اجدادی خویش نامی در نامها و خانهای مستحکم از برای زیستن داشته است. اما به ناگاه چاله مدرنیته زیر پای او دهان باز کرده است و او را به جهانی ناشناخته پرتاب کرده است. بیگانهای در درون، او را با خویش بیگانه ساخته و سرنوشت ایران و ایرانی در هالهای از ابهام پیچیده است.
برای رفع این ابهام «ما» امروز میبایست انگشت بگذاریم بر روی اشتراکات و تقدیر مشترک تاریخیمان، و امکاناتی که فرا رویمان وجود دارد. برای جهان غیر ایرانی، چه اهمیتی دارد که ما، بمانیم یا نمانیم!
📌 رسانهی خبری_ تحلیلی تحکیمِ ملت 👇
🆔 @tahkimmelat
پاسخ به ابهامات در خصوص گفتمان وفاق
دکتر بیژن عبدالکریمی
🎧 موضوع:
بخش اول
«پاسخ به ابهامات در خصوص گفتمان وفاق»
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۱
فرمت: mp3
حجم: 11.7MB
مدت زمان: ۰۰:۳۴:۱۳
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
بخش اول
«پاسخ به ابهامات در خصوص گفتمان وفاق»
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۱
فرمت: mp3
حجم: 11.7MB
مدت زمان: ۰۰:۳۴:۱۳
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
اشاراتی به سلسله مقالات اخیر طباطبایی
دکتر بیژن عبدالکریمی
🎧 موضوع:
بخش دوم
«اشاراتی به سلسله مقالات اخیر طباطبایی تحت عنوان انقلاب ملی در انقلاب اسلامی»
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۱
فرمت: mp3
حجم: 9MB
مدت زمان: ۰۰:۲۶:۱۴
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
بخش دوم
«اشاراتی به سلسله مقالات اخیر طباطبایی تحت عنوان انقلاب ملی در انقلاب اسلامی»
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۱
فرمت: mp3
حجم: 9MB
مدت زمان: ۰۰:۲۶:۱۴
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
🔸️توسعه نیافتگی یا تعویق زندگی؟!
✍دکتر محمد حسن علایی (جامعه شناس)
در کوتاهترین عبارت، و به اعتبار سخن جدیترین اندیشمندان، توسعهنیافتگی، بنیادیترین و عمدهترین مشکل ما ایرانیان است. اما سخن به همینجا ختم نمیشود، توسعهیافتگی یگانه امکان زیستن زیر سپهر جهان جدید است و تحقق نیافتن آن در هر گوشه این کره خاکی مساوی است با غیبت زندگی. غیبت زندگی اما نباید تنها برهوتی خالی از حیات را به اذهان متبادر کند، بل این دوزخ رعبآور، انواع آسیبها و آفتها را در انبان دارد. در چنین وضعیت اسفباری است که بسیاری از اصحاب نظر برای برونشد از بحرانهای تودرتوی مبتلی به جامعه، به زعم خویش نسخه میپیچند. اما دوای چنین درد مزمنی در دکان هیچ عطاری یافت نمیشود. اگر هر کدام از میدانهای سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع را در نظر آوریم، با یک سلسله از آشفتگیهای به هم پیوسته روبهرو میشویم. اصولاً در وضعیت توسعهنیافتگی، نمیتوان هیچ حوزهای را مستقل از هم در نظر آورد. از نهاد دولت تا دانشگاه، از حوزه علم تا اخلاق و خانواده ... همه و همه از مشکلات عدیدهای رنج میبرند.
پدیدههای ناقصالخلقهای چون شبه دولت، شبه دانشگاه و... ما را با انواع کژکارکردیها و ناکارآمدیها مواجه میسازند. بیقانونی، بیقاعدگی و شلختگی، در واقع سکه رایج چنین آشفته بازاری تلقی میشود. در وضعیت توسعهنایافتگی، سر و کارمان نه با یک زندگی پرمسئله، که با یک شبه زندگی برزخی یا یک پیکره نیمزنده- نیممرده است که از آن به تعویق زندگی در وضعیت توسعهنایافتگی تعبیر شده است. یک جامعه یا در واقع ناجامعه توسعهنیافته، آبستن خشونتهای سیاهی است که به واقع نمیتوان حد یقفی بر آن قائل شد و شکافهای ناپیمودنی بسیاری در حوزههای مختلف سیاسی، ارتباطی و نسلی در آن دهان باز میکند. جایی که امر نو و امر متکثر فهم نشده است و در ذیل انواعی از تنازعات ایدئولوژیک و کنشهای کور، بنیادگرایانه و افراطی، چه میزان از نابخردیهای خانمانسوز میتوان فهرست کرد.
طی دو قرن گذشته، شهروند ایرانی در مواجهه با جهان جدید، فاقد هرگونه بنیان انتولوژیکی بوده است و فهم جهان برای او امری دم دستی انگاشته شده است. در جامعه پسا انقلابی، اگر جان سوژههای انقلابی، به نحوهای از تحقق خویش در سایه تعالیم سنت گرم میشد، برای نسلهای بعد، پنبه همه چیز زده شده است. آنچه برای ایشان به ارثیه گذاشته شده، نه حتی از مجرای جرح و تعدیل آرای اهالی تفکر (امثال شریعتی) که در هیاهوی تبلیغاتی و تریبونهای ایدئولوژیک به ایشان رسیده است. توسعه تکنولوژیهای ارتباطی و تلاش نسلهای جدید برای بازتعریف خویش در مقام یک شهروند جهانی، موجبات انکار خویشتن و زمینههای خوداستهزایی را در مقام مقایسه برای ایشان فراهم آورده است و کینهجویی نسبت به متولیان امور را دامن زده است. از طرفی شکافهای نسلی، فقر، بیعدالتی، تبعیض و بیافقی، منافذ کنش بر پایه عقلانیت را در زیستجهان ایرانی مسدود کرده است. بخش عظیمی از جمعیت کشور را جوانان تشکیل میدهند، جوانانی که بیشتر از آنکه از یک بینش تاریخی قابل قبول در تحولخواهی و توسعهطلبی برخوردار باشند، صرفاً با تکیه بر عقلانیت انتزاعی، شیفته مظاهر تمدن جدید شده، شکاف وضع خود را با جوانان کشورهای توسعهیافته پرناشدنی احساس میکنند و گذر از این مغاک را با تداوم وضع موجود ناممکن میانگارند.
در این برهوت پیشرونده، حتی اهالی تفکر از توفیق قابل اعتنایی برخوردار نیستند و از فراخوان معدود مخاطبان خویش در نسلهای جدید و تشکل دادن ایشان برای یک حرکت پویای فکری عاجزند. امروز ما بیش و پیش از هر امری، به فهم وضعیت توسعهنیافتگی و کسب خودآگاهی نسبت به جایگاه خویش در جهان نیازمندیم.
🔸️منبع: روزنامه همدلی
https://www.hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=1406&page=8
✍دکتر محمد حسن علایی (جامعه شناس)
در کوتاهترین عبارت، و به اعتبار سخن جدیترین اندیشمندان، توسعهنیافتگی، بنیادیترین و عمدهترین مشکل ما ایرانیان است. اما سخن به همینجا ختم نمیشود، توسعهیافتگی یگانه امکان زیستن زیر سپهر جهان جدید است و تحقق نیافتن آن در هر گوشه این کره خاکی مساوی است با غیبت زندگی. غیبت زندگی اما نباید تنها برهوتی خالی از حیات را به اذهان متبادر کند، بل این دوزخ رعبآور، انواع آسیبها و آفتها را در انبان دارد. در چنین وضعیت اسفباری است که بسیاری از اصحاب نظر برای برونشد از بحرانهای تودرتوی مبتلی به جامعه، به زعم خویش نسخه میپیچند. اما دوای چنین درد مزمنی در دکان هیچ عطاری یافت نمیشود. اگر هر کدام از میدانهای سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع را در نظر آوریم، با یک سلسله از آشفتگیهای به هم پیوسته روبهرو میشویم. اصولاً در وضعیت توسعهنیافتگی، نمیتوان هیچ حوزهای را مستقل از هم در نظر آورد. از نهاد دولت تا دانشگاه، از حوزه علم تا اخلاق و خانواده ... همه و همه از مشکلات عدیدهای رنج میبرند.
پدیدههای ناقصالخلقهای چون شبه دولت، شبه دانشگاه و... ما را با انواع کژکارکردیها و ناکارآمدیها مواجه میسازند. بیقانونی، بیقاعدگی و شلختگی، در واقع سکه رایج چنین آشفته بازاری تلقی میشود. در وضعیت توسعهنایافتگی، سر و کارمان نه با یک زندگی پرمسئله، که با یک شبه زندگی برزخی یا یک پیکره نیمزنده- نیممرده است که از آن به تعویق زندگی در وضعیت توسعهنایافتگی تعبیر شده است. یک جامعه یا در واقع ناجامعه توسعهنیافته، آبستن خشونتهای سیاهی است که به واقع نمیتوان حد یقفی بر آن قائل شد و شکافهای ناپیمودنی بسیاری در حوزههای مختلف سیاسی، ارتباطی و نسلی در آن دهان باز میکند. جایی که امر نو و امر متکثر فهم نشده است و در ذیل انواعی از تنازعات ایدئولوژیک و کنشهای کور، بنیادگرایانه و افراطی، چه میزان از نابخردیهای خانمانسوز میتوان فهرست کرد.
طی دو قرن گذشته، شهروند ایرانی در مواجهه با جهان جدید، فاقد هرگونه بنیان انتولوژیکی بوده است و فهم جهان برای او امری دم دستی انگاشته شده است. در جامعه پسا انقلابی، اگر جان سوژههای انقلابی، به نحوهای از تحقق خویش در سایه تعالیم سنت گرم میشد، برای نسلهای بعد، پنبه همه چیز زده شده است. آنچه برای ایشان به ارثیه گذاشته شده، نه حتی از مجرای جرح و تعدیل آرای اهالی تفکر (امثال شریعتی) که در هیاهوی تبلیغاتی و تریبونهای ایدئولوژیک به ایشان رسیده است. توسعه تکنولوژیهای ارتباطی و تلاش نسلهای جدید برای بازتعریف خویش در مقام یک شهروند جهانی، موجبات انکار خویشتن و زمینههای خوداستهزایی را در مقام مقایسه برای ایشان فراهم آورده است و کینهجویی نسبت به متولیان امور را دامن زده است. از طرفی شکافهای نسلی، فقر، بیعدالتی، تبعیض و بیافقی، منافذ کنش بر پایه عقلانیت را در زیستجهان ایرانی مسدود کرده است. بخش عظیمی از جمعیت کشور را جوانان تشکیل میدهند، جوانانی که بیشتر از آنکه از یک بینش تاریخی قابل قبول در تحولخواهی و توسعهطلبی برخوردار باشند، صرفاً با تکیه بر عقلانیت انتزاعی، شیفته مظاهر تمدن جدید شده، شکاف وضع خود را با جوانان کشورهای توسعهیافته پرناشدنی احساس میکنند و گذر از این مغاک را با تداوم وضع موجود ناممکن میانگارند.
در این برهوت پیشرونده، حتی اهالی تفکر از توفیق قابل اعتنایی برخوردار نیستند و از فراخوان معدود مخاطبان خویش در نسلهای جدید و تشکل دادن ایشان برای یک حرکت پویای فکری عاجزند. امروز ما بیش و پیش از هر امری، به فهم وضعیت توسعهنیافتگی و کسب خودآگاهی نسبت به جایگاه خویش در جهان نیازمندیم.
🔸️منبع: روزنامه همدلی
https://www.hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=1406&page=8
Audio
🎧 صوت کامل جلسهی آزاد اندیشی آرمان
📌"جمهوری اسلامی و آرمانها؛ پیشرفت یا پسرفت؟"
👤دکتر علیرضا شجاعیزند
👤 دکتر بیژن عبدالکریمی
دیگران را به طریقت فرا بخوانید...
🆔 @tarighat_sut
📌"جمهوری اسلامی و آرمانها؛ پیشرفت یا پسرفت؟"
👤دکتر علیرضا شجاعیزند
👤 دکتر بیژن عبدالکریمی
دیگران را به طریقت فرا بخوانید...
🆔 @tarighat_sut
Forwarded from ایرانِ پایدار
پست موقت
این برنامه امشب رأس ساعت ۲۰ در فضای گوگل میت برگزار میشود.
اتاق گفتگو ۵ دقیقه پیش از شروع برنامه باز است.
برای حضور در برنامه از پیوند زیر استفاده کنید
meet.google.com/rnw-hbqt-oer
این برنامه امشب رأس ساعت ۲۰ در فضای گوگل میت برگزار میشود.
اتاق گفتگو ۵ دقیقه پیش از شروع برنامه باز است.
برای حضور در برنامه از پیوند زیر استفاده کنید
meet.google.com/rnw-hbqt-oer
ایران به روایت مقصود فراستخواه!
دکتر محمدحسن علایی
امشب در برنامه "ایران به روایت مقصود فراستخواه" توفیق مشارکت داشتم.
دکتر فراستخواه در این روایت به نقش "عاملان تغییر" و ابتکارات و هوشمندی های ایشان در شرایط جاری کشور، اشاره کردند.
بنده هم به اهمیت "کنشگران مرزی" در پیوند با گفتمان وفاق اشاره کوتاهی کردم، به این اعتبار که دکتر فراستخواه با طرح "کنشگران مرزی" به واقع تلاشی نظری می کند برای ایجاد رابطه بین سیستم و زیست جهان؛ بین ایوان مردم و دیوان دولت؛ گفتگوهای میان نسلی؛ گفتگوهای دستگاه های رسمی و سازمان های مردم نهاد، گفتگو میان مرکز و پیرامون، میان جریان های مختلف فکری، میان ایران و جامعه جهانی، میان نوگرایان و سنت گرایان...برای تقلیل محنت های انسان ایرانی در وضعیت شکاف ملت و دولت برای رفع فرسایش سرمایه اجتماعی، ترمیم اعتماد اجتماعی و نهایتا شکل دادن به یک آرامش فعال در جامعه!
اگر ایده آل تایپ هایی برای انواع جامعهشناسی در ایران تلقی کنیم فراستخواه به عنوان ایده آل تایپ نوعی از جامعه شناسی است که از دامن زدن به شکاف ملت-دولت پرهیز می کند و طرح هایی ایجابی برای تعامل امر سیاسی و امر اجتماعی می افکند.
دکتر محمدحسن علایی
امشب در برنامه "ایران به روایت مقصود فراستخواه" توفیق مشارکت داشتم.
دکتر فراستخواه در این روایت به نقش "عاملان تغییر" و ابتکارات و هوشمندی های ایشان در شرایط جاری کشور، اشاره کردند.
بنده هم به اهمیت "کنشگران مرزی" در پیوند با گفتمان وفاق اشاره کوتاهی کردم، به این اعتبار که دکتر فراستخواه با طرح "کنشگران مرزی" به واقع تلاشی نظری می کند برای ایجاد رابطه بین سیستم و زیست جهان؛ بین ایوان مردم و دیوان دولت؛ گفتگوهای میان نسلی؛ گفتگوهای دستگاه های رسمی و سازمان های مردم نهاد، گفتگو میان مرکز و پیرامون، میان جریان های مختلف فکری، میان ایران و جامعه جهانی، میان نوگرایان و سنت گرایان...برای تقلیل محنت های انسان ایرانی در وضعیت شکاف ملت و دولت برای رفع فرسایش سرمایه اجتماعی، ترمیم اعتماد اجتماعی و نهایتا شکل دادن به یک آرامش فعال در جامعه!
اگر ایده آل تایپ هایی برای انواع جامعهشناسی در ایران تلقی کنیم فراستخواه به عنوان ایده آل تایپ نوعی از جامعه شناسی است که از دامن زدن به شکاف ملت-دولت پرهیز می کند و طرح هایی ایجابی برای تعامل امر سیاسی و امر اجتماعی می افکند.
ما گم شدیم لای همین ماه و سال ها
در لابه لای حسرت و آه و خیال ها
ما گم شدیم و زندگی آغاز شد همین
پس دیر شد زمان تمام وصال ها
یک روز هم به دست قضا خورده می شویم
افتاده ایم در سبد بد سگال ها
یک روز زنده ایم و دگر روز مرده ایم
سر می رسد زمانه ی این انتقال ها
ما گم شدیم مثل همان بره ی ضعیف
در گیر و دار پنجه گرگ و شغال ها
با خاطرات مبهم و تاریک می زی ایم
با خاطرات مرده و رو به زوال ها
سگ دو همی زنیم چو خر در سیاب ها
ما را چلانده غصه ی مال و منال ها
شعری برای خاطره ی خنده های تو
شعری برای دوری از ابتذال ها
روزی دوباره سمت تو پرواز می کنم
ما گم شدیم لای همین ماه و سال ها
♦️از مجموعه غزلیات "مرا تمام جهان پشت سر گذاشته است" اثر محمدحسن علایی؛ ۱۴۰۱
در لابه لای حسرت و آه و خیال ها
ما گم شدیم و زندگی آغاز شد همین
پس دیر شد زمان تمام وصال ها
یک روز هم به دست قضا خورده می شویم
افتاده ایم در سبد بد سگال ها
یک روز زنده ایم و دگر روز مرده ایم
سر می رسد زمانه ی این انتقال ها
ما گم شدیم مثل همان بره ی ضعیف
در گیر و دار پنجه گرگ و شغال ها
با خاطرات مبهم و تاریک می زی ایم
با خاطرات مرده و رو به زوال ها
سگ دو همی زنیم چو خر در سیاب ها
ما را چلانده غصه ی مال و منال ها
شعری برای خاطره ی خنده های تو
شعری برای دوری از ابتذال ها
روزی دوباره سمت تو پرواز می کنم
ما گم شدیم لای همین ماه و سال ها
♦️از مجموعه غزلیات "مرا تمام جهان پشت سر گذاشته است" اثر محمدحسن علایی؛ ۱۴۰۱
Forwarded from آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
چرا آرمان دموکراسی خواهی متحقق نمی شود؟
دکتر محمد حسن علایی (جامعه شناس)
تامل در فقدان فرماسیون اجتماعی متضمن دموکراسی در ایران ما و تمهید برنامه های پژوهشی درخور آن جهت مطالعه ی تاریخی هستی اجتماعی ایرانیان در پرتو آن، علی الاطلاق می بایست به عنوان مهمترین کار ویژه ی روشنفکران کشور و البته جامعه شناسان دغدغه مند تلقی می گردید.
آن چه منجر به احباط قریب به اتفاق تلاش های روشنفکران جامعه ی ما در طول دو سده ی گذشته شده است به واقع چه بوده است؟!
پرسش از امکان خوانش تحولات جامعه و حتی انقلاب بزرگ ایران ذیل جستجوی آرمان های بر زمین مانده از دوران مشروطه تا امروز و رسیدن به پاسخ های منقح و متقن، می تواند و باید در دستور کار محققان این کشور توسعه نیافته و درگیر در هزار و یک بحران، قلمداد گردد. و این میسر نخواهد شد مگر اینکه شاهد یک شیفت پارادایمیک اساسی در منطق تبیین روشنفکران کشور باشیم.
خواست دموکراسی در کشور را حقیقتا کدام نیروهای اصیل و تاریخی نمایندگی کرده و می کنند؟ و از چه میزان قدرت برای تاثیرگذاری برخوردارند؟
فقدان جامعه ی مدنی و فرماسیون های اجتماعی-اقتصادی معطوف به تحقق دموکراسی در ایران را با کدام مولفه های تاریخی و جامعه شناختی باید تبیین کرد؟!
آیا جان کلام اهل تفکر از شریعتی تا عبدالکریمی در ایران و صورتبندی ایشان از بحران های جامعه و امکانات برون شد از آنها، توسط دانشگاهیان و اهل نظر مسموع واقع شده است؟
گفتمان "وفاق ملی" در صورت توفیق به فراگیری در سطح دانشگاهیان و اهل دغدغه، به جای روان شناسی گرایی و اتلاف سرمایه های حیاتی جامعه، به دنبال تمهید شرایط تحقق آلترناتیوهای ساختاری با مشارکت همه ی نیروهای اصیل فارغ از گرایشات ایشان برای توسعه ی ایران عزیز است.
https://www.instagram.com/p/CRDNafpHqHZ/?utm_medium=share_sheet
دکتر محمد حسن علایی (جامعه شناس)
تامل در فقدان فرماسیون اجتماعی متضمن دموکراسی در ایران ما و تمهید برنامه های پژوهشی درخور آن جهت مطالعه ی تاریخی هستی اجتماعی ایرانیان در پرتو آن، علی الاطلاق می بایست به عنوان مهمترین کار ویژه ی روشنفکران کشور و البته جامعه شناسان دغدغه مند تلقی می گردید.
آن چه منجر به احباط قریب به اتفاق تلاش های روشنفکران جامعه ی ما در طول دو سده ی گذشته شده است به واقع چه بوده است؟!
پرسش از امکان خوانش تحولات جامعه و حتی انقلاب بزرگ ایران ذیل جستجوی آرمان های بر زمین مانده از دوران مشروطه تا امروز و رسیدن به پاسخ های منقح و متقن، می تواند و باید در دستور کار محققان این کشور توسعه نیافته و درگیر در هزار و یک بحران، قلمداد گردد. و این میسر نخواهد شد مگر اینکه شاهد یک شیفت پارادایمیک اساسی در منطق تبیین روشنفکران کشور باشیم.
خواست دموکراسی در کشور را حقیقتا کدام نیروهای اصیل و تاریخی نمایندگی کرده و می کنند؟ و از چه میزان قدرت برای تاثیرگذاری برخوردارند؟
فقدان جامعه ی مدنی و فرماسیون های اجتماعی-اقتصادی معطوف به تحقق دموکراسی در ایران را با کدام مولفه های تاریخی و جامعه شناختی باید تبیین کرد؟!
آیا جان کلام اهل تفکر از شریعتی تا عبدالکریمی در ایران و صورتبندی ایشان از بحران های جامعه و امکانات برون شد از آنها، توسط دانشگاهیان و اهل نظر مسموع واقع شده است؟
گفتمان "وفاق ملی" در صورت توفیق به فراگیری در سطح دانشگاهیان و اهل دغدغه، به جای روان شناسی گرایی و اتلاف سرمایه های حیاتی جامعه، به دنبال تمهید شرایط تحقق آلترناتیوهای ساختاری با مشارکت همه ی نیروهای اصیل فارغ از گرایشات ایشان برای توسعه ی ایران عزیز است.
https://www.instagram.com/p/CRDNafpHqHZ/?utm_medium=share_sheet
Instagram
Mohammad Hassan Alaei shared a post on Instagram: "چرا آرمان دموکراسی خواهی متحقق نمی شود؟
دکتر محمد حسن علایی (جامعه شناس)
تامل در فقدان فرماسیون اجتماعی متضمن دموکراسی در ایران ما و تمهید برنامه های پژوهشی درخور آن جهت مطالعه ی تاریخی هستی اجتماعی ایرانیان…
دکتر محمد حسن علایی (جامعه شناس)
تامل در فقدان فرماسیون اجتماعی متضمن دموکراسی در ایران ما و تمهید برنامه های پژوهشی درخور آن جهت مطالعه ی تاریخی هستی اجتماعی ایرانیان…
Forwarded from جرعه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️رضا داوری اردکانی در این گفتار، در ضرورتِ داشتنِ وطن سخن میگوید.
♦️وی نبودِ وطن را برابر با انحطاط و فساد میداند.
♦️از همین روست که او از عُلقهاش به ایران سخن میگوید🔺️
@joreah_journal
www.instagram.com/joreah_journal
♦️وی نبودِ وطن را برابر با انحطاط و فساد میداند.
♦️از همین روست که او از عُلقهاش به ایران سخن میگوید🔺️
@joreah_journal
www.instagram.com/joreah_journal
Audio
مدرسه مطالعات هویت برگزار کرد:
سلسله نشست تراث حکمی ایران؛ شاه اسماعیل صفوی
موضوع نشست:
تاثیر سیدحیدرآملی بر شاه اسماعیل صفوی
سیدجواد میری
پنجشنبه ۱۹ آبان ساعت ۱۸.۳۰
در این آخرین نشست ما به بحث تقریب تشیع و تصوف در نگاه سیدحیدر آملی و تاثیر آن بر "مکتب اردبیل" و خاصه رویکرد شاه اسماعیل پرداختیم و این پرسش را مطرح کردیم که چرا تداوم مفهومی و استمرار سنت حِکمی خطائی در ایران و زبان-جهان ترکی بالکل مورد غفلت قرار گرفته است؟
#مطالعات_هویت #شاه_اسماعیل #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
@seyedjavadmiri
سلسله نشست تراث حکمی ایران؛ شاه اسماعیل صفوی
موضوع نشست:
تاثیر سیدحیدرآملی بر شاه اسماعیل صفوی
سیدجواد میری
پنجشنبه ۱۹ آبان ساعت ۱۸.۳۰
در این آخرین نشست ما به بحث تقریب تشیع و تصوف در نگاه سیدحیدر آملی و تاثیر آن بر "مکتب اردبیل" و خاصه رویکرد شاه اسماعیل پرداختیم و این پرسش را مطرح کردیم که چرا تداوم مفهومی و استمرار سنت حِکمی خطائی در ایران و زبان-جهان ترکی بالکل مورد غفلت قرار گرفته است؟
#مطالعات_هویت #شاه_اسماعیل #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
@seyedjavadmiri
Forwarded from آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همایش ملی "روز جهانی فلسفه" در دانشگاه محقق اردبیلی!
به یاد حضور دکتر عبدالکریمی بزرگوار در همایش روز جهانی فلسفه در دانشگاه محقق اردبیلی، ضمن تشکر از دکتر بابایی و بچه های انجمن علمی فلسفه دانشگاه محقق...
(۱۳۹۷/۸/۲۷)
به یاد حضور دکتر عبدالکریمی بزرگوار در همایش روز جهانی فلسفه در دانشگاه محقق اردبیلی، ضمن تشکر از دکتر بابایی و بچه های انجمن علمی فلسفه دانشگاه محقق...
(۱۳۹۷/۸/۲۷)
Forwarded from آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
Voice 010.m4a
141.2 MB
🌏همایش ملی روز جهانی فلسفه
با حضور دکتر بیژن عبدالکریمی
دانشگاه محقق اردبیلی
با حضور دکتر بیژن عبدالکریمی
دانشگاه محقق اردبیلی
Forwarded from گروه شریعتی
⭕️ ایران به روایت مقصود فراستخواه!
🔸در برنامه "ایران به روایت مقصود فراستخواه" توفیق مشارکت داشتم. دکتر فراستخواه در این روایت به نقش "عاملان تغییر" و ابتکارات و هوشمندیهای ایشان در شرایط جاری کشور، اشاره کردند. بنده هم به اهمیت "کنشگران مرزی" در پیوند با گفتمان وفاق اشاره کوتاهی کردم، به این اعتبار که ایشان با طرح کنشگران مرزی تلاشی نظری میکند برای ایجاد رابطه بین سیستم و زیست جهان؛ بین ایوان #مردم و دیوان #دولت؛ گفتگوهای میان نسلی؛ گفتگوهای دستگاههای رسمی و سازمانهای مردم نهاد، گفتگو میان مرکز و پیرامون، میان جریانهای مختلف فکری، میان #ایران و جامعه جهانی، میان نوگرایان و سنت گرایان، برای تقلیل محنتهای #انسان ایرانی در وضعیت شکاف ملت و دولت، برای رفع فرسایش سرمایهی اجتماعی، ترمیم اعتماد اجتماعی و نهایتاً شکل دادن به یک آرامش فعال در جامعه!
🔸اگر ایدهآل تایپهایی برای انواع #جامعهشناسی در ایران تلقی کنیم، فراستخواه به عنوان ایدهآل تایپ نوعی از جامعهشناسی است که از دامن زدن به شکاف ملت-دولت پرهیز و طرحهایی ایجابی برای تعامل امر سیاسی و اجتماعی میافکند.
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
✅ @Shariati_Group
🔸در برنامه "ایران به روایت مقصود فراستخواه" توفیق مشارکت داشتم. دکتر فراستخواه در این روایت به نقش "عاملان تغییر" و ابتکارات و هوشمندیهای ایشان در شرایط جاری کشور، اشاره کردند. بنده هم به اهمیت "کنشگران مرزی" در پیوند با گفتمان وفاق اشاره کوتاهی کردم، به این اعتبار که ایشان با طرح کنشگران مرزی تلاشی نظری میکند برای ایجاد رابطه بین سیستم و زیست جهان؛ بین ایوان #مردم و دیوان #دولت؛ گفتگوهای میان نسلی؛ گفتگوهای دستگاههای رسمی و سازمانهای مردم نهاد، گفتگو میان مرکز و پیرامون، میان جریانهای مختلف فکری، میان #ایران و جامعه جهانی، میان نوگرایان و سنت گرایان، برای تقلیل محنتهای #انسان ایرانی در وضعیت شکاف ملت و دولت، برای رفع فرسایش سرمایهی اجتماعی، ترمیم اعتماد اجتماعی و نهایتاً شکل دادن به یک آرامش فعال در جامعه!
🔸اگر ایدهآل تایپهایی برای انواع #جامعهشناسی در ایران تلقی کنیم، فراستخواه به عنوان ایدهآل تایپ نوعی از جامعهشناسی است که از دامن زدن به شکاف ملت-دولت پرهیز و طرحهایی ایجابی برای تعامل امر سیاسی و اجتماعی میافکند.
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
✅ @Shariati_Group
ضرورت استقبال از یک سرمایه اجتماعی نادر*!
هستند معدود متفکرانی که خواستار آناند که با نگاهی ژرفانگر و تاریخی به مسائل ما بنگرند و در سایهی مداقههای فلسفی و عمیق خویش بصیرتهای بنیادینی برای درک انتولوژیک وضعیت اینجایی و اکنونی ما در اختیار بگذارند. مواضعی که این گروه در خصوص دیگر مسائل اجتماعی اتخاذ میکنند ممکن است از چندان وجاهتی در میان متخصصان امور و صاحبنظران حوزههای اجتماعیـسیاسی برخوردار نباشد، و حتی به مذاق روشنفکران بیرون از آکادمی و نیز صاحبان مناصب خوش نیاید.
میشد برای ایجاد حلقههای واسط میان این میادین پیشترها تدابیری اتخاذ شود. علی ایها الحال، فقدان چنین تسهیل گرانی که رابط بین متفکران، نظریهسازان، استراتژیستها، و کارگزاران باشد بهنحو جدی احساس میشود.
همین امر باعث میشود که انرژیهای عظیمی در این میان به هرز برود، بیفکری در مواجهه با مسائل حاکم و یکهتاز میدان شود، و حتی کار به جایی برسد، به جهت عدم همافزایی نیروها و قابلیتها، هرکدام از ایشان در جزایر منفصل از هم باقی بمانند و بیاختیار احساس طفیلی بودن به ایشان دست دهد، حتی گاه ممکن است پرداختن به مباحث نظری صرف، در بحبوحهی مسائل اورژانسی جامعهی بحرانزدهی ما، نهتنها نتیجهی مطلوبی در پی نداشته باشد که چنین تلاشهایی قربانی انواع شتابزدگیها در مقام تألیف و قضاوت قرار گیرند.
نخبگان فکری برای بقای همین امکانات قلیل، حتی از وجود کسانی که تفکر ایشان را پیگیری خواهند کرد نیز اطمینان نمیتوانند داشت تا چه رسد شاهد تأثیرات مقطعی مساعی خویش باشند. القصه، تعیین اولویتهای بهحق برای اندیشیدن پیرامون مسائل به صرافت طبع افراد وانهاده میشود!
رسانهها و دانشگاهها باید از یک سرمایهی اجتماعی نادر استقبال بیشتری میکردند، اما مراد از یک سرمایهی محدود اجتماعی چه میتواند باشد! علیالخصوص در شرایطی که ریشههای درخت همبستگی اجتماعی از خاک انسجام ملی بیرون زده است. تا آنجا که گروه کثیری را مجاب کرده است که در داوریهایشان ابراز کنند که دیگر کار از کار گذشته است! و مرتب تعابیری از قبیل فروپاشی، بیاعتمادی، فساد سیستماتیک و دروغپردازی و... از ایشان به گوش میرسد. سرمایهی ارجمندی که هنوز شاید برای نجات کشور رجوع به ایشان مصلحت فوری باشد و شاید هنوز دیر نشده باشد. نقش این فئهی قلیل همچنین میتواند در حفظ و حراست از سرمایهی اجتماعی به معنای عام در کشور در خلال انبوه مسائل اجتماعی و گرفتاریهای مزمن و مقطعی بسیار مفید واقع شود.
منظور نگارنده از این سرمایهی اجتماعی آن دسته از صاحبنظران و اندیشهورزانی است که صورت مدعی به خویش نمیگیرند، رگ انقلابیشان بیرون نمیزند، ادعای روشنفکریشان هم نمیشود، در طول سالیان بهرغم آبوهوای سفلهپرور دوران بر روی این خاک بالیدهاند و به هر مصیبتی خویش را محقق ساختهاند. از ویژگیهای ایشان عشق به سنت تاریخی و ریشههای فرهنگی این آب و خاک است، از نگاه تاریخی در تحلیل و تبیین مسائل بیبهره نیستند. از خطراتی که از دو سو تهدید میشود جان سالم به در بردهاند، نه در دام افراط افتادهاند و نه در دام تفریط، در داوریها منصف و معتدل عمل میکنند، دندان خشم بر جگر خسته میفشارند و بر شکافهای اجتماعی دامن نمیزنند، خواهان تعامل با دنیا هستند چون زیست جهان مدرن را به رسمیت شناختهاند و به سنت خویش پشت نکردهاند چون از ریشههایشان نبریدهاند، دینشان را از آفت بنیادگرایی پیراستهاند، و بسیار از ارتجاع نو و کهنه زخم خوردهاند، اما همچنان دغدغهی مردم و منافع ملی را داشتهاند. معالأسف، رسانهها و دانشگاههای ما از حضور ایشان بهندرت استفاده کردهاند، تودهی مردم در تحلیلهای متعارف خویش از مواضع ایشان دور نگه داشته شدهاند، لوازم و مصالح لازم برای تبدیل آنها به گروههای مرجع فراهم نیامده است.
در یک نگاه اجمالی، آنچه مهمترین و فوریترین ملاحظات را باید به خود اختصاص دهد امید به ظهور و تکوین طیفی از منتقدان مترقی، منصف و معتدل وضع موجود است که همهی احاد مردم از دانشگاهیان تا نهادهای حاکمیت میتوانند و باید برای غلبه بر شکافهای اجتماعی و دوقطبیهای خطرناک از این ظرفیت نهایت بهره را ببرند و زمینهی مشارکت بیش از پیش ایشان را برای حفظ کیان کشور، آیندهی ایران و تمهید آلترناتیوهای ساختاری فراهم آورند.
توصیف هستی اجتماعی ایرانیان چندان که وفادار به پدیدارها باشد و گزارشی منطبق با واقعیتهای عینی را در بر بگیرد کوشش نظریهورزانهای است که اگر بخواهد همهی ساحات فرهنگ، سیاست، اجتماع و... را در بر بگیرد میتواند بهمثابهی پیشدرآمدی بر تبیین جامعهشناختی امور و مسائل قلمداد شود.
* برگرفته از کتاب گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک؛ نویسنده: دکتر محمدحسن علایی؛ انتشارات نقد فرهنگ؛ ۱۴۰۰
هستند معدود متفکرانی که خواستار آناند که با نگاهی ژرفانگر و تاریخی به مسائل ما بنگرند و در سایهی مداقههای فلسفی و عمیق خویش بصیرتهای بنیادینی برای درک انتولوژیک وضعیت اینجایی و اکنونی ما در اختیار بگذارند. مواضعی که این گروه در خصوص دیگر مسائل اجتماعی اتخاذ میکنند ممکن است از چندان وجاهتی در میان متخصصان امور و صاحبنظران حوزههای اجتماعیـسیاسی برخوردار نباشد، و حتی به مذاق روشنفکران بیرون از آکادمی و نیز صاحبان مناصب خوش نیاید.
میشد برای ایجاد حلقههای واسط میان این میادین پیشترها تدابیری اتخاذ شود. علی ایها الحال، فقدان چنین تسهیل گرانی که رابط بین متفکران، نظریهسازان، استراتژیستها، و کارگزاران باشد بهنحو جدی احساس میشود.
همین امر باعث میشود که انرژیهای عظیمی در این میان به هرز برود، بیفکری در مواجهه با مسائل حاکم و یکهتاز میدان شود، و حتی کار به جایی برسد، به جهت عدم همافزایی نیروها و قابلیتها، هرکدام از ایشان در جزایر منفصل از هم باقی بمانند و بیاختیار احساس طفیلی بودن به ایشان دست دهد، حتی گاه ممکن است پرداختن به مباحث نظری صرف، در بحبوحهی مسائل اورژانسی جامعهی بحرانزدهی ما، نهتنها نتیجهی مطلوبی در پی نداشته باشد که چنین تلاشهایی قربانی انواع شتابزدگیها در مقام تألیف و قضاوت قرار گیرند.
نخبگان فکری برای بقای همین امکانات قلیل، حتی از وجود کسانی که تفکر ایشان را پیگیری خواهند کرد نیز اطمینان نمیتوانند داشت تا چه رسد شاهد تأثیرات مقطعی مساعی خویش باشند. القصه، تعیین اولویتهای بهحق برای اندیشیدن پیرامون مسائل به صرافت طبع افراد وانهاده میشود!
رسانهها و دانشگاهها باید از یک سرمایهی اجتماعی نادر استقبال بیشتری میکردند، اما مراد از یک سرمایهی محدود اجتماعی چه میتواند باشد! علیالخصوص در شرایطی که ریشههای درخت همبستگی اجتماعی از خاک انسجام ملی بیرون زده است. تا آنجا که گروه کثیری را مجاب کرده است که در داوریهایشان ابراز کنند که دیگر کار از کار گذشته است! و مرتب تعابیری از قبیل فروپاشی، بیاعتمادی، فساد سیستماتیک و دروغپردازی و... از ایشان به گوش میرسد. سرمایهی ارجمندی که هنوز شاید برای نجات کشور رجوع به ایشان مصلحت فوری باشد و شاید هنوز دیر نشده باشد. نقش این فئهی قلیل همچنین میتواند در حفظ و حراست از سرمایهی اجتماعی به معنای عام در کشور در خلال انبوه مسائل اجتماعی و گرفتاریهای مزمن و مقطعی بسیار مفید واقع شود.
منظور نگارنده از این سرمایهی اجتماعی آن دسته از صاحبنظران و اندیشهورزانی است که صورت مدعی به خویش نمیگیرند، رگ انقلابیشان بیرون نمیزند، ادعای روشنفکریشان هم نمیشود، در طول سالیان بهرغم آبوهوای سفلهپرور دوران بر روی این خاک بالیدهاند و به هر مصیبتی خویش را محقق ساختهاند. از ویژگیهای ایشان عشق به سنت تاریخی و ریشههای فرهنگی این آب و خاک است، از نگاه تاریخی در تحلیل و تبیین مسائل بیبهره نیستند. از خطراتی که از دو سو تهدید میشود جان سالم به در بردهاند، نه در دام افراط افتادهاند و نه در دام تفریط، در داوریها منصف و معتدل عمل میکنند، دندان خشم بر جگر خسته میفشارند و بر شکافهای اجتماعی دامن نمیزنند، خواهان تعامل با دنیا هستند چون زیست جهان مدرن را به رسمیت شناختهاند و به سنت خویش پشت نکردهاند چون از ریشههایشان نبریدهاند، دینشان را از آفت بنیادگرایی پیراستهاند، و بسیار از ارتجاع نو و کهنه زخم خوردهاند، اما همچنان دغدغهی مردم و منافع ملی را داشتهاند. معالأسف، رسانهها و دانشگاههای ما از حضور ایشان بهندرت استفاده کردهاند، تودهی مردم در تحلیلهای متعارف خویش از مواضع ایشان دور نگه داشته شدهاند، لوازم و مصالح لازم برای تبدیل آنها به گروههای مرجع فراهم نیامده است.
در یک نگاه اجمالی، آنچه مهمترین و فوریترین ملاحظات را باید به خود اختصاص دهد امید به ظهور و تکوین طیفی از منتقدان مترقی، منصف و معتدل وضع موجود است که همهی احاد مردم از دانشگاهیان تا نهادهای حاکمیت میتوانند و باید برای غلبه بر شکافهای اجتماعی و دوقطبیهای خطرناک از این ظرفیت نهایت بهره را ببرند و زمینهی مشارکت بیش از پیش ایشان را برای حفظ کیان کشور، آیندهی ایران و تمهید آلترناتیوهای ساختاری فراهم آورند.
توصیف هستی اجتماعی ایرانیان چندان که وفادار به پدیدارها باشد و گزارشی منطبق با واقعیتهای عینی را در بر بگیرد کوشش نظریهورزانهای است که اگر بخواهد همهی ساحات فرهنگ، سیاست، اجتماع و... را در بر بگیرد میتواند بهمثابهی پیشدرآمدی بر تبیین جامعهشناختی امور و مسائل قلمداد شود.
* برگرفته از کتاب گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک؛ نویسنده: دکتر محمدحسن علایی؛ انتشارات نقد فرهنگ؛ ۱۴۰۰