📚درباره
#شاهنامهابومنصوریمنبعشاهنامهفردوسی
🔺بخش نخست
نام اثر: "شاهنامه"، به تصریح مقدمه آن: "و این نامه را نام 'شاهنامه' نهادند...".
نکته: پس از شهرت شاهنامه فردوسی، برای آنکه با شاهنامه فردوسی اشتباه نشود "شاهنامه (منثور) ابومنصوری" نام گرفت.
تاریخ تدوین: ۳۴۶
به فرمان: ابومنصور محمدبن عبدالرزاق والی طوس
زیر نظر: ابومنصور معمری وزیر ابومنصور
تدوینکنندگان: چند تن از موبدان زرتشتی
منابع: ۱. خداینامه،
۲. روایات رستم از آزادسرو،
۳. داستان اسکندر (به احتمال بسیار از ترجمه عربی ابن مقفع در سیرالملوک)، ۴. برخی روایات پادشاهی یزدگرد سوم
آنچه از این اثر باقیمانده:
مقدمه اثر در آثاری که از این اثر نام بردهاند:
۱. شاهنامه فردوسی
۲. آثارالباقیه ابوریحان بیرونی (دومرتبه)
۳. غرراخبار ثعالبی
۴. اشاره اسدی طوسی، سراینده گرشاسبنامه (بسی یاد نام نکو رانده شد/ بسی دفتر باستان خوانده شد)
و
٥- اشاره نظامی در هفتپیکر (هر چه تاریخ شهریاران بود/ در یکی نامه اختیار آن بود)
♦️ تطبیق اشارات فردوسی در دیباچه با دیباچه شاهنامه ابومنصوری:
🔸 به دانش ز دانندگان را جوی!
به گیتی بپوی و به هر کس بگوی!
ز هر دانشی چون سخن بشنوی
از آموختن یکزمان نغنوی
چو دیدار یابی به شاخ سخن
بدانی که دانش نیاید به بن
مقدمه شاهنامه ابومنصوری:
"تا جهان بود مردم گرد دانش گشتهاند و سخن را بزرگ داشته و نیکوترین یادگاری سخن دانستهاند، چه اندر این جهان، مردم به دانش بزرگوارتر و مایهدارتر".
🔹 یکی پهلوان بود دهقاننژاد
دلیر و بزرگ و خردمند و راد
ادامه دارد...
@sobhosher
#شاهنامهابومنصوریمنبعشاهنامهفردوسی
🔺بخش نخست
نام اثر: "شاهنامه"، به تصریح مقدمه آن: "و این نامه را نام 'شاهنامه' نهادند...".
نکته: پس از شهرت شاهنامه فردوسی، برای آنکه با شاهنامه فردوسی اشتباه نشود "شاهنامه (منثور) ابومنصوری" نام گرفت.
تاریخ تدوین: ۳۴۶
به فرمان: ابومنصور محمدبن عبدالرزاق والی طوس
زیر نظر: ابومنصور معمری وزیر ابومنصور
تدوینکنندگان: چند تن از موبدان زرتشتی
منابع: ۱. خداینامه،
۲. روایات رستم از آزادسرو،
۳. داستان اسکندر (به احتمال بسیار از ترجمه عربی ابن مقفع در سیرالملوک)، ۴. برخی روایات پادشاهی یزدگرد سوم
آنچه از این اثر باقیمانده:
مقدمه اثر در آثاری که از این اثر نام بردهاند:
۱. شاهنامه فردوسی
۲. آثارالباقیه ابوریحان بیرونی (دومرتبه)
۳. غرراخبار ثعالبی
۴. اشاره اسدی طوسی، سراینده گرشاسبنامه (بسی یاد نام نکو رانده شد/ بسی دفتر باستان خوانده شد)
و
٥- اشاره نظامی در هفتپیکر (هر چه تاریخ شهریاران بود/ در یکی نامه اختیار آن بود)
♦️ تطبیق اشارات فردوسی در دیباچه با دیباچه شاهنامه ابومنصوری:
🔸 به دانش ز دانندگان را جوی!
به گیتی بپوی و به هر کس بگوی!
ز هر دانشی چون سخن بشنوی
از آموختن یکزمان نغنوی
چو دیدار یابی به شاخ سخن
بدانی که دانش نیاید به بن
مقدمه شاهنامه ابومنصوری:
"تا جهان بود مردم گرد دانش گشتهاند و سخن را بزرگ داشته و نیکوترین یادگاری سخن دانستهاند، چه اندر این جهان، مردم به دانش بزرگوارتر و مایهدارتر".
🔹 یکی پهلوان بود دهقاننژاد
دلیر و بزرگ و خردمند و راد
ادامه دارد...
@sobhosher
صبح و شعر
📚درباره #شاهنامهابومنصوریمنبعشاهنامهفردوسی 🔺بخش نخست نام اثر: "شاهنامه"، به تصریح مقدمه آن: "و این نامه را نام 'شاهنامه' نهادند...". نکته: پس از شهرت شاهنامه فردوسی، برای آنکه با شاهنامه فردوسی اشتباه نشود "شاهنامه (منثور) ابومنصوری" نام گرفت. تاریخ…
📚درباره
#شاهنامهابومنصوریمنبعشاهنامهفردوسی
بخش دوم
مقدمه شاهنامه ابومنصوری:
"پس امیر ابومنصور عبدالرزاق مردی بود با فرّ و خویشکام بود و با هنر و بزرگمنش بود اندر کامروایی و با دستگاهی تمام از پادشاهی و ساز مهتران و اندیشهای بلند داشت و نژاد بزرگ داشت به گوهر...
🔸 ز هر کشوری موبدی سالخورد
بیاورد کین نامه را گِرد کرد...
چو بشنید از ایشان سپهبد سخن
یکی نامور نامه افکند بن
چنین یادگاری شد اندر جهان
بر او آفرین از کهان و مهان
مقدمه شاهنامه ابومنصوری:
از روزگار آرزو کرد تا او را نیز یادگاری بود اندر این جهان. پس دستور خویش ابومنصور معمری را بفرمود تا خداوندان کتب را از دهقانان و فرزانگان و جهاندیدگان از شهرها بیاورد و چاکر او ابومنصور معمری به فرمان او، نامه کرد و کس فرستاد به شهرهای خراسان، و هشیاران از آنجا بیاورد، چون ماخ پیر خراسانی از هری، و یزدانداد پسر شاپور از سیستان و چون شاهوی خورشیذ پسر بهرام از نشابور و چون شاذان پسر برزین از طوس و هر چهارشان گرد آورد و بنشاند به فراز آوردن این نامههای شاهان و کارنامههاشان و زندگانی هر یکی...".
🔹 تو این را دروغ و فسانه مدان
به یکسانروشن زمانه مدان
از او هر چه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد
مقدمه شاهنامه ابومنصوری: و اندر این چیزهاست کی به گفتار مَر خواننده را بزرگ آید و هر کسی دارند تا از او فایده گیرند و چیزها اندر این نامه بیابند کی سهمگن نماید و این نیکوست، چون مغز او بدانی و تو را درست گردد... این همه درست آید به نزدیک دانایان و بخردان به معنی و آن کی دشمن دانش بود این را زشت گرداند و اندر جهان شگفتی فراوان است، چنان چون پیغامبر ما، صلی الله علیه و سلم فرمود: حَدّثوا عَن بَنی اسرائیلَ و لا حَرَجَ" گفت: هر چه از بنی اسرائیل گویند، همه بشنوید کی بوده است و دروغ نیست".
نکته کلی: "اگر میان مطالب مقدمه قدیم شاهنامه (مقدمه شاهنامه ابومنصوری) و شاهنامه فردوسی بیش از اینها همخوانی نیست علتش این است که مقدمه هر کتابی یا دستکم بخشی از آن مربوط به اعتقادات نویسنده آن مقدمه و برداشتهای شخصی او و شرح رویدادهای ویژه زمان او و نام بردن یا ستایش از اشخاصی است که در تالیف آن کتاب نقشی داشتهاند؛ از اینرو نباید انتظار داشت که فردوسی در دیباچه کتاب خود به جای پرداختن به موضوعات خود و یا در کنار آن همه مطالب مقدمه شاهنامه ابومنصوری را نیز بیاورد، همچنانکه بنداری نیز که شاهنامه فردوسی را به عربی ترجمه کرده است، با آنکه کار او صرفا ترجمه بود، دیباچه شاهنامه را ترجمه نکرده است و در عوض در پایان کتاب فصلی را ویژه ستایش ممدوح خود، سلطان ایوبی ساخته است". (از شاهنامه تا خداینامه، ص ۱۵)
برای مطالعه بیشتر درمورد مطابقت مطالب مقدمه شاهنامه ابومنصوری با تمام متن شاهنامه فردوسی ر.ک: "از شاهنامه تا خداینامه" و برای آگاهی بهتر در مورد منابع شاهنامه ابومنصوری ر.ک: خالقی مطلق، جلال، "از شاهنامه تا خداینامه" و "در پیرامون منابع فردوسی".
@sobhosher
#شاهنامهابومنصوریمنبعشاهنامهفردوسی
بخش دوم
مقدمه شاهنامه ابومنصوری:
"پس امیر ابومنصور عبدالرزاق مردی بود با فرّ و خویشکام بود و با هنر و بزرگمنش بود اندر کامروایی و با دستگاهی تمام از پادشاهی و ساز مهتران و اندیشهای بلند داشت و نژاد بزرگ داشت به گوهر...
🔸 ز هر کشوری موبدی سالخورد
بیاورد کین نامه را گِرد کرد...
چو بشنید از ایشان سپهبد سخن
یکی نامور نامه افکند بن
چنین یادگاری شد اندر جهان
بر او آفرین از کهان و مهان
مقدمه شاهنامه ابومنصوری:
از روزگار آرزو کرد تا او را نیز یادگاری بود اندر این جهان. پس دستور خویش ابومنصور معمری را بفرمود تا خداوندان کتب را از دهقانان و فرزانگان و جهاندیدگان از شهرها بیاورد و چاکر او ابومنصور معمری به فرمان او، نامه کرد و کس فرستاد به شهرهای خراسان، و هشیاران از آنجا بیاورد، چون ماخ پیر خراسانی از هری، و یزدانداد پسر شاپور از سیستان و چون شاهوی خورشیذ پسر بهرام از نشابور و چون شاذان پسر برزین از طوس و هر چهارشان گرد آورد و بنشاند به فراز آوردن این نامههای شاهان و کارنامههاشان و زندگانی هر یکی...".
🔹 تو این را دروغ و فسانه مدان
به یکسانروشن زمانه مدان
از او هر چه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد
مقدمه شاهنامه ابومنصوری: و اندر این چیزهاست کی به گفتار مَر خواننده را بزرگ آید و هر کسی دارند تا از او فایده گیرند و چیزها اندر این نامه بیابند کی سهمگن نماید و این نیکوست، چون مغز او بدانی و تو را درست گردد... این همه درست آید به نزدیک دانایان و بخردان به معنی و آن کی دشمن دانش بود این را زشت گرداند و اندر جهان شگفتی فراوان است، چنان چون پیغامبر ما، صلی الله علیه و سلم فرمود: حَدّثوا عَن بَنی اسرائیلَ و لا حَرَجَ" گفت: هر چه از بنی اسرائیل گویند، همه بشنوید کی بوده است و دروغ نیست".
نکته کلی: "اگر میان مطالب مقدمه قدیم شاهنامه (مقدمه شاهنامه ابومنصوری) و شاهنامه فردوسی بیش از اینها همخوانی نیست علتش این است که مقدمه هر کتابی یا دستکم بخشی از آن مربوط به اعتقادات نویسنده آن مقدمه و برداشتهای شخصی او و شرح رویدادهای ویژه زمان او و نام بردن یا ستایش از اشخاصی است که در تالیف آن کتاب نقشی داشتهاند؛ از اینرو نباید انتظار داشت که فردوسی در دیباچه کتاب خود به جای پرداختن به موضوعات خود و یا در کنار آن همه مطالب مقدمه شاهنامه ابومنصوری را نیز بیاورد، همچنانکه بنداری نیز که شاهنامه فردوسی را به عربی ترجمه کرده است، با آنکه کار او صرفا ترجمه بود، دیباچه شاهنامه را ترجمه نکرده است و در عوض در پایان کتاب فصلی را ویژه ستایش ممدوح خود، سلطان ایوبی ساخته است". (از شاهنامه تا خداینامه، ص ۱۵)
برای مطالعه بیشتر درمورد مطابقت مطالب مقدمه شاهنامه ابومنصوری با تمام متن شاهنامه فردوسی ر.ک: "از شاهنامه تا خداینامه" و برای آگاهی بهتر در مورد منابع شاهنامه ابومنصوری ر.ک: خالقی مطلق، جلال، "از شاهنامه تا خداینامه" و "در پیرامون منابع فردوسی".
@sobhosher