صبح و شعر
662 subscribers
2.13K photos
276 videos
325 files
3.19K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
ارتباط با ادمین @anahitagirl
Download Telegram
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

ما از آن سوختگانیم که معمار ازل
طرح آتشکده برداشت ز کاشانه ما

#قدسی_مشهدی
سده۱۱

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

@sobhosher
✴️ هر شب يك پرسش
کدام واژه درست نوشته‌شده است؟
@sobhosher
Anonymous Quiz
77%
دوستمان
9%
کتاب‌ام
11%
کت شان
4%
قلم‌ش
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

به غربتم غمِ آن می‌کُشد که بی‌تو مبادا
بمیرم و تو ز حالم خبر نداشته باشی...

#اثری_مشهدی

اثری از این شاعر پیدا نکردم😉
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #داستان_شب 😴

📖 هزار و یک شب مجموعه‌ایست از داستان‌های افسانه‌ای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_صد_هشتاد_دوم
داستانگو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️

برگردان: وحید بیداریان

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین ياور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#يك_برگ_كتاب

━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━

خاطرات، عموماً در ذهن ماندگارند. برخی از آن‌ها را باید صیقل داد و گوشه‌ای جای داد، و بعضی دیگر را می‌بایست هرچند وقت یکبار هرس کرد!
اینکه می‌گویم هرس کنیم، به این دلیل است که خاطرات در تمام ذهن و روح ریشه می‌دوانند و نمی‌شود از بیخ و بن؛ آن‌ها را کَند و دور انداخت! ولی اینکه گاهی خار و خسی را که روح را می‌خراشد، هرس کنیم؛ باعث می‌شود در جاریِ زندگی؛ راحت‌تر دوام آورد.


✍🏻: #کامیلو_خوسه_سلا فراخور زادروزش💐
#خانواده_پاسکوآل_دوآرته

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
✋🏼درود و ادب ، بهاری روزتان زیبا🌸☘️

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم🎼🎶🎵🌸☘️
#شعر_خوب_بخوانیم

درخت
توی تنهایی یک دشت بزرگ که مثل غربت شب بی انتهاست
یه درخت تن سیاه سربلند آخرین درخت سبز سرپاست
رو تنش زخمه ولی زخم تبر نه یه قلب تیر خورده نه یه اسم
شاخه هاش پر از پرنده هاس ، کندوی پاک دخیله و طلسم
چه پرنده ها که توو جاده ی کوچ مهمون سفره ی سبز اون شدن
چه مسافرا که زیر چتر اون به تن خستگیشون تبر زدن
تا یه روز تو اومدی بی خستگی با یه خورجین قدیمی قشنگ
با تو نه سبزه نه آینه و نه آب ، یه تبر با تو بود با اهرم سنگ

✍🏻: #ایرج_جنتی
🎤: #ابی


‏می‌گفت: «بچه که بودم، مادرم زیر درختِ توت چادر پهن می‌کرد که تو‌ت‌ها روی زمین نریزن و ما توتِ تمیز بخوریم. به مادرم می‌گفتم با چوب به شاخه‌ها بزن که توتِ بیشتری بریزه.»
مادرش جواب می‌داد: «درختِ باردار را نباید زد.» بعد یک قطره اشک ریخت، برای مادرش، برای درخت توت ..

ابراهیم سلطانی

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #داستان_شب 😴

📖 هزار و یک شب مجموعه‌ایست از داستان‌های افسانه‌ای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_صد_هشتاد_سوم
داستانگو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین ياور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#شعرجهان

━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━

خانه را هرگز کسی ترک نمی‌کند
مگر اینکه خانه دهان کوسه شده باشد
فقط وقتی به سوی مرزها می‌دوی
که همه شهر را ببینی که با تو می‌دوند
همسایه‌ها سریعتر از تو می‌دوند
نفس در گلوهایشان خون شده
پسری که با او به مدرسه رفتی
همان که پشت کارخانه قدیمی حلبی‌سازی چنان بوسیدت که سرت گیج رفت
اسلحه‌ای بزرگتر از خودش در دست دارد
خانه را وقتی ترک می‌کنی
که خانه نمی‌گذارد بمانی
خانه را هرگز کسی ترک نمی‌کند مگر آنوقت که خانه به دنبالت می‌دود
با گدازه در زیر پا
با خون گرم روان در بدنت
هرگز به این کار فکر نکرده بودی
تا تیغ، تهدیدها را روی گردنت داغ زد
و حتی آن روز هم سرود ملی را با خودت، زیر نفست حمل کردی
پاسپورتت را در دستشویی فرودگاه که پاره می‌کردی
زار می‌زدی انگار هر تکه دهان‌پرکنِ کاغذ
می‌گفت که برنخواهی گشت
باید بفهمی
که هیچ‌کس بچه‌هایش را در قایق نمی‌نشاند
مگر اینکه آب از خشکی ایمنتر باشد
کسی کف دستهایش را
زیر قطارها
یا کالسکه‌ها
نمی‌سوزاند
کسی شبها و روزهایش را در شکم یک کامیون به خوردن روزنامه به جای غذا نمی‌گذراند
مگر اینکه مسافت طی‌شده از یک سفر تنها پرمعناتر باشد
کسی زیر نرده‌ها نمی‌خزد
دل انسانها نه کتک خوردن می‌خواهد
نه دلسوزی
کسی کمپهای پناهندگی را انتخاب نمی‌کند
یا آن بازرسیهای برهنه را
که بدن را با درد رها می‌کنند
یا زندان را
چون زندان امنتر از شهری از آتش است
و یک مامور زندان
در شب
بهتر است از کامیونی پر از مردانی که همه شبیه پدرت هستند
هیچ‌کس به دلخواه قبولشان نمی‌کند
هیچ‌کس هضمشان نمی‌کند
هیچ پوستی به آن کلفتی نیست
آن «بروید خانه
سیاهپوستان
پناهندگان
مهاجرین کثیف
پناهجویان
که شیره کشور ما را می‌کشید
کاکاسیاههایی با دستهای دراز
که بویی می‌دهند عجیب
و وحشی
به کشور خودشان گند زده‌اند و حالا
نوبت کشور ما شده»
چگونه این کلمات
این نگاههای کثیف
روی پشتت می‌لغزند و می‌روند؟
شاید علت این است که این مشت و لگدها
به سختی قطع عضو نیستند
یا شاید کلمات از حس
چهارده مرد بین پاهایت نرمترند
یا شاید فحش خوردن
از خاک خوردن
و استخوان خوردن
و دیدن بدن تکه‌پاره فرزندت
ساده‌تر است
دلم می‌خواهد بروم خانه
ولی خانه دهان کوسه است
خانه لوله تفنگ است
و کسی هرگز خانه‌اش را ترک نمی‌کند
مگر اینکه خانه به دنبالت تا ساحل دویده باشد
مگر اینکه خانه به تو گفته باشد
که باید پاها را تر و فرزتر کنی
لباسهایت را پشت سر رها کنی
از میان صحرا سینه‌خیز بروی
هروله‌کنان از میان اقیانوس بدوی
غرق شوی
پولهایت را ذخیره کنی
گرسنگی محض باشی
گدایی کنی
غرورت را فراموش کنی
زنده ماندنت مهم است
هیچ‌کس خانه را رها نمی‌کند
تا خانه صدای عرقٰ‌کرده‌ای باشد در گوشت
بگوید
برو
از من فرار کن
نمی‌دانم من چه شده‌ام
ولی این را می‌دانم که امروز
هر جایی از اینجا امنتر است.

✍🏻: #وارسان_شایر/ شاعر انگلیسی-سومالیایی،
برای تمام پناهندگان جنگی دنیا

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
✋🏼درود و ادب ، با آرزوى آبادى و امنيت خانه‌مان ایران ‌🌸☘️

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
😉#پنجشنبه ها و #طنازى_ادبى

🔹نشنیدیم چیزی ارزان بشود 😕

از نو، همه اجناس به بازار گران شد
گردید گران، آن چه که ده بار گران شد

کالای به دکان و توی حجره و پستو
هم جنس تلنبار به انبار گران شد
……
نان گشته سبک وزن، که یک نوع گرانی است
بر گُرده ما بار، به تکرار گران شد!
…………………………………………….
گر گوجه فرنگی است گران جای عجب نیست
چون مال فرنگ است به ناچار گران شد

هرگز نشنیدیم شود اندکی ارزان
هرچیز که هر روز به خروار گران شد

می‌گفت: چنین با خر خود مرد دهاتی
ای خر، ز برای تو هم افسار گران شد

امسال مرو نیز ز دست، ای کت و شلوار
یکسال بمان، چون کت و شلوار گران شد

✍🏻: #كيومرث_صابرى_فومنى
شماره 84. تابستان 1371
#گل_آقا روحت شاد كه گل مى‌گفتی🍀
@sobhosher
روز جهانی پرستار خجسته ❤️
@sobhosher
✴️ هر شب يك پرسش

کدام عبارت درست است؟ @sobhosher
Anonymous Quiz
4%
پوهن مثبت
69%
تسویه حساب
7%
دست مریضاد
20%
به‌ نحو احسنت
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #داستان_شب 😴

📖 هزار و یک شب مجموعه‌ایست از داستان‌های افسانه‌ای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_صد_هشتاد_چهارم
داستانگو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#مشاهير

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

مفلسا، سور اگر گشته مهیا به تو چه؟
شادی و عیش و خوشی در شب یلدا به تو چه؟

مرغ بریان و فسنجان و مُسمّا به تو چه؟
آخرت از تو بُود! عشرت دنیا به تو چه؟

مطبخ خلد برین بهر تو پُر دود و دم است
اغنیا را ز شب تار فقیران چه غم است

سیر را از شکم گشنه نباشد خبری
نرسد هیچ ز سرما به وجودش خطری

ای که از راه خطا در پی سیمی و زری
نام نیک ار نخری، فاش بگو پس چه خری؟

نسبت خر ندهم بر تو که بر خر ستم است!
اغنیا را ز شب تار فقیران چه غم است

خر شریف است و خران فایده بخشند بسی
کس ندیده که کند هیچ خری بد به کسی

هرچه عرعر کند او را نبود دادرسی
نه هوایی به سرش هست و نه در دل هوسی

نه نگاهش به سوی سفره هر محتشم است
اغنیا را ز شب تار فقیران چه غم است؟


✍🏻: #غلامرضاروحانی ملقب به #اجنه، متولد ۲۱ اردیبهشت ١٢٧۶ خورشیدی فراخور زادروزش💐
او‌ با زبان طنز به بیان اوضاع اجتماعی دوران خود می‌پردازد و از دردهایی که مردم ایران به آن مبتلا هستند از افیون، دخان، خرافات، متجددین دروغین، بی دانشی، درد زنان بی یاور، جهل و بی‌سوادی، جنگ سخن می‌گوید و نجات ایران را در تحصیل علم و دانش، دوری از سستی و تنبلی می‌داند.
 
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

درود و ادب، روزتان زیبا🙏🏻💐
🌀

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
〰️🔅🔅〰️
🔍 #راز_واژه

درود
🔅#کوپن . [ ک ُ پ ُ ] (فرانسوی ، اِ) ورقه ٔ جیره بندی قند وشکر و غیره . برش . بلیط ارزاق و قُماش و قند و چای که در جنگ و قحطسال متداول است . سهم .
🤔عمر کوپن در ایران به سال ۱۳۲۱ بر می‌گردد آن زمان که جبهه متفقین از زمین و هوا بی‌طرفی ایران در جنگ جهانی دوم را نقض و ایران را اشغال کردند. نا امنی و حضور نیروهای بیگانه از یک سو و بسته شدن راه‌ها از سوی دیگر و خشکسالی باعث شده بود تا وضعیت معیشت مردم در شرایط بدی باشد.
مردم ایران با قحطی ناآشنا نبودند. خیلی‌ها «قحطی بزرگ» سه دهه پیش را یادشان بود.
اما این بار فرق داشت زیرا کمبود آب و خشکسالی باعث کم‌شدن مواد غذایی نشده بود، سایه شوم جنگ چنین وضعیتی در کشور به وجود آورد.
#علی_سهیلی، نخست‌وزیر هم در نخستین اظهارنظرش در سال ۱۳۲۱ مردم را به صرفه‌جویی و حمایت از کشاورزی تشویق کرد. او همچنین به مردم وعده داد تا به زودی راهی برای بهتر شدن وضعیت پیدا خواهد کرد.
🧐راهکار دولت، جیره‌بندی ارزاق عمومی و توزیع کوپن در میان مردم بود و بدین ترتیب، از۱۰ فروردین سال ۱۳۲۱ قند و شکر را کوپنی کرد، از۱۹خرداد ۱۳۲۱ نان در سراسر کشور جیره‌بندی شد.
موضوعی که چند ماه بعد با اغراض سیاسی درآمیخت و به «شورش نان» در۱۷ آذر ۱۳۲۱ ختم شد.

🔅🔅
کوپن ای سرور سوبسید، لطفی بر حقیرت کو؟!

کوپن، با این نفوذ و قدرت و فرمانروایی‌ها

دبیرت کو؟ وزیرت کو؟ مُشارت کو؟ مُشیرت کو؟!

#گل_آقا

پ.نوشت: شاید اگر به جای توزیع کوپنِ ارزاق بین مردم، کوپن لیاقت و‌دانش بین مدیر و مسئولان توزیع می‌شد اوضاعمان بهتر ازین بود. 🥲
🙏🏻💐

در واپسين روز هفته به كشف راز واژگان ميپردازيم.
با ما همراه باشيد 💐

@sobhosher