━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#نثرفارسی
━•··•✦❁☀️❁✦•··•━
روز پاییزی آفتابی بود و سال، سال۱۳۴۸.من و جواد مجابی از وسط خیابان شاهرضا به آن طرف خیابان که دانشگاه بود میرفتیم درست وسط خیابان روی برجستگی که برای عابران تعبیه شده بود برای اولین بار چهرهی شاد و سرخ غلامحسین ساعدی را که تا آن وقت فقط عکسهایش را دیده و کارهایش را خوانده بودم درحالی که دستهایش را در جیب شلوارش کرده بود، به ما لبخند زد.
شوهرم در معرفی من گفت که تئاتر میخواند و او که نمیدانم قبلا کی ما را دیده بود گفت من هروقت شما را می بینم با یک بغل کتاب این ور و آن ور میروید.
مدت کوتاهی در وسط خیابان با یکدیگر صحبت کردیم و از همان لحظه فهمیدم که دوستیمان برقرار می شود.
به ما گفت که سری به او بزنیم.روز خوبی را در نیم روزی روشن و آفتابی با حضور گرم و شاد او شروع کردیم و تا دانشکده از او و کارهایش باهم صحبت کردیم...
✍🏻: #آسیه_جوادی فراخور گرامی زادروزش💐معروف به ناستین مجابی محقق، داستان نویس و پژوهشگر هنری و ادبی است.
📚 :تکه قبل از تکه شدن
این کتاب که از طرف نشر افراز و در مجموعه «ادبیات معاصر ایران در گذر زمان» منتشر شده، کتابی است در ۱۴ بخش که در هریک از این بخشها یکی از وجوه کار غلامحسين ساعدی معرفی شده است.
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#نثرفارسی
━•··•✦❁☀️❁✦•··•━
روز پاییزی آفتابی بود و سال، سال۱۳۴۸.من و جواد مجابی از وسط خیابان شاهرضا به آن طرف خیابان که دانشگاه بود میرفتیم درست وسط خیابان روی برجستگی که برای عابران تعبیه شده بود برای اولین بار چهرهی شاد و سرخ غلامحسین ساعدی را که تا آن وقت فقط عکسهایش را دیده و کارهایش را خوانده بودم درحالی که دستهایش را در جیب شلوارش کرده بود، به ما لبخند زد.
شوهرم در معرفی من گفت که تئاتر میخواند و او که نمیدانم قبلا کی ما را دیده بود گفت من هروقت شما را می بینم با یک بغل کتاب این ور و آن ور میروید.
مدت کوتاهی در وسط خیابان با یکدیگر صحبت کردیم و از همان لحظه فهمیدم که دوستیمان برقرار می شود.
به ما گفت که سری به او بزنیم.روز خوبی را در نیم روزی روشن و آفتابی با حضور گرم و شاد او شروع کردیم و تا دانشکده از او و کارهایش باهم صحبت کردیم...
✍🏻: #آسیه_جوادی فراخور گرامی زادروزش💐معروف به ناستین مجابی محقق، داستان نویس و پژوهشگر هنری و ادبی است.
📚 :تکه قبل از تکه شدن
این کتاب که از طرف نشر افراز و در مجموعه «ادبیات معاصر ایران در گذر زمان» منتشر شده، کتابی است در ۱۴ بخش که در هریک از این بخشها یکی از وجوه کار غلامحسين ساعدی معرفی شده است.
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_چهل_هشتم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_چهل_هشتم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
━··•✦❁☀️❁✦•··•━
#شعردیروز
━··•✦❁☀️❁✦•··•━
طعنه بر ما مزن ای شیخ و به خود غره مشو
زان که معلوم شود کِشته به هنگام درو
پاک کن دل که به میخانه دوصد جامهٔ پاک
نستانند پی دادن جامی بگرو
دوش از پیر مغان خواستم اندرزی گفت
گوشی آور به کفم اده و اندرز شنو
عملی را که در آن روی و ریا هست مکن
مجلسی را که در آن صدق و صفا نیست مرو
اندر این دیر کهن از روش اهل زمین
آسمان میگزد انگشت همی از مه نو
در مؤثر چه کنی مغلطه با این آثار
که دلیل است به خورشید فروزان پرتو
عمل نیک و بدت ماحصل تست صغیر
حاصل خود درود هر کسی از گندم و جو
✍🏻: #صغیر_اصفهانی
سده۱۳
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#شعردیروز
━··•✦❁☀️❁✦•··•━
طعنه بر ما مزن ای شیخ و به خود غره مشو
زان که معلوم شود کِشته به هنگام درو
پاک کن دل که به میخانه دوصد جامهٔ پاک
نستانند پی دادن جامی بگرو
دوش از پیر مغان خواستم اندرزی گفت
گوشی آور به کفم اده و اندرز شنو
عملی را که در آن روی و ریا هست مکن
مجلسی را که در آن صدق و صفا نیست مرو
اندر این دیر کهن از روش اهل زمین
آسمان میگزد انگشت همی از مه نو
در مؤثر چه کنی مغلطه با این آثار
که دلیل است به خورشید فروزان پرتو
عمل نیک و بدت ماحصل تست صغیر
حاصل خود درود هر کسی از گندم و جو
✍🏻: #صغیر_اصفهانی
سده۱۳
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_چهل_نهم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_چهل_نهم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
زندانبان میگوید:
هر چهارشنبه، دوشیزهای معطر، یک اسکناس صد کرونی میدهد تا بگذارم با زندانی تنها بماند.
پنجشنبه هم، صدکرون بابت آبجو به من میدهد.
بعد از ساعت ملاقات، دوشیزه بوی زندانی را میدهد،
زندانی بوی عطر دوشیزه،
و من بوی آبجو.
*زندگی چیزی نیست مگر تبادل بوها*
✍🏻: #ایتالو_کالوینو
📚: اگر شبی از شبهای زمستان مسافری
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
زندانبان میگوید:
هر چهارشنبه، دوشیزهای معطر، یک اسکناس صد کرونی میدهد تا بگذارم با زندانی تنها بماند.
پنجشنبه هم، صدکرون بابت آبجو به من میدهد.
بعد از ساعت ملاقات، دوشیزه بوی زندانی را میدهد،
زندانی بوی عطر دوشیزه،
و من بوی آبجو.
*زندگی چیزی نیست مگر تبادل بوها*
✍🏻: #ایتالو_کالوینو
📚: اگر شبی از شبهای زمستان مسافری
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_پنجاهم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_پنجاهم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
☀️჻ᭂ࿐❖
صبح است و هوای دل من مثل بهار است
پلکی بزن و صبــح بخیر غــزلـم بــاش
✍🏻: #مجتبی_رافعی
🎤: #علی_رمضانی
درود صبح گرم تابستانیتان زیبا
჻☀️჻ᭂ࿐❖
@sobhosher
صبح است و هوای دل من مثل بهار است
پلکی بزن و صبــح بخیر غــزلـم بــاش
✍🏻: #مجتبی_رافعی
🎤: #علی_رمضانی
درود صبح گرم تابستانیتان زیبا
჻☀️჻ᭂ࿐❖
@sobhosher
━··•✦❁☀️❁✦•··•━
#شعرجهان
━··•✦❁☀️❁✦•··•━
...
در ایتاکا زنی بود
که هر شب آرام آرام میگریست
درمانده، در اتاق بغلی
عاشق اش شدم
زیر ملافهی برف
که بر همهی بامهای شهر نشسته بود
و افسردگیهای تاریک را میانباشت.
فردا صبح
در کافهی مُتل
چهرههای از پیشآمادهی همهی زنان را مطالعه کردم
آیا او زن موطلایی میانسالی بود
که پیشخدمت را دست میانداخت؟
یا دختر سبزهی جوانی که
فنجانش را عین نان بالا میداد؟
آه عشق! هرکه باشی
شهامتات همراه من است
در شهرهای سرد بسیار
پس از خیانت ایتاکا.
هر وقت قهوهای سفارش میدهم
در مکانهای ناشناس
هنوز میگویم، به سلامتی تو!
✍🏻: #لئوناردناتان/آمریکا
ترجمه؛محسن عمادی
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#شعرجهان
━··•✦❁☀️❁✦•··•━
...
در ایتاکا زنی بود
که هر شب آرام آرام میگریست
درمانده، در اتاق بغلی
عاشق اش شدم
زیر ملافهی برف
که بر همهی بامهای شهر نشسته بود
و افسردگیهای تاریک را میانباشت.
فردا صبح
در کافهی مُتل
چهرههای از پیشآمادهی همهی زنان را مطالعه کردم
آیا او زن موطلایی میانسالی بود
که پیشخدمت را دست میانداخت؟
یا دختر سبزهی جوانی که
فنجانش را عین نان بالا میداد؟
آه عشق! هرکه باشی
شهامتات همراه من است
در شهرهای سرد بسیار
پس از خیانت ایتاکا.
هر وقت قهوهای سفارش میدهم
در مکانهای ناشناس
هنوز میگویم، به سلامتی تو!
✍🏻: #لئوناردناتان/آمریکا
ترجمه؛محسن عمادی
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
჻ᭂ ☀️تک خط خاص☀️჻ᭂ
مرا تا ژرفای فراموشی ببر
با رقص،بوسه،
شراب، قهوه،
با هرچه که از یادم برود....
✍🏻: #فیلیپ_راث
@sobhosher
مرا تا ژرفای فراموشی ببر
با رقص،بوسه،
شراب، قهوه،
با هرچه که از یادم برود....
✍🏻: #فیلیپ_راث
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_پنجاه_یکم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_پنجاه_یکم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#مشاهير
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
حیاطی رو به روی یک خانهی کهنهی نسبتاً مخروبه؛ رنگ دیوارها پوسته پوسته و چندین شیشه شکسته است. اما با این همه،خانه نوعی زیبایی ظاهری ویژه و خشن دارد، دورافتاده در بوتهزاری، میان تخته سنگها، با چشماندازی به سوی دریا.
یک زن و مرد وارد حیاط شده، از گوشهی راست خانه پدیدار میشوند.
شوهر نزدیک پنجاه سال دارد، کمی درشتاندام است، با موهای خاکستری نسبتا بلند و نگاهی گریزان، و به کندی حرکت میکند.
زن نزدیک سی سال دارد، قدبلند و خوشاندام است. با موهای نیمهبلند، چشمان درشت و حرکات کمی بچهگانه. زن و شوهر از کنار خانه عبور میکنند، دست در دست هم، فقط خانه را نگاه میکنند.
*
زن: برویم دور بزنیم
و ببینیم چه چیزهایی
در اتاق نشیمن است
شوهر: (کمی مایوس)
اما او آن جاست
جلوی در
او آن جا منتظر است
و به زودی دوباره در میزند
زن: من فکر میکنم او رفته
مرد: (ناگهان جسور میشود)
ولی چه بهتر که همان جا بگذاریمش
زیرا در قفل است.
✍🏻: #یون_فوسه (Jon Fosse؛ زادهٔ ۲۹ سپتامبر ۱۹۵۹) نمایشنامهنویس، نویسنده اهل نروژ و برنده جایزه #نوبل ادبیات ۲۰۲۳ است.
📚: کسی می آید : دور تا دور دنیا
ترجمه : تینوش نظمجو
ویژگی منحصربهفرد در آثار فوسه، زبان و فرم روایی اوست. او در نمایشنامههایش از شیوهای شاعرانه استفاده میکند، او کلمات را بهصورت پلکانی و متقاطع مینویسد، تقریبا شبیه شعر نو.
📎فایل pdf کتابی از او را در صبح و شعر بخوانید👇🏻👇🏻
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#مشاهير
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
حیاطی رو به روی یک خانهی کهنهی نسبتاً مخروبه؛ رنگ دیوارها پوسته پوسته و چندین شیشه شکسته است. اما با این همه،خانه نوعی زیبایی ظاهری ویژه و خشن دارد، دورافتاده در بوتهزاری، میان تخته سنگها، با چشماندازی به سوی دریا.
یک زن و مرد وارد حیاط شده، از گوشهی راست خانه پدیدار میشوند.
شوهر نزدیک پنجاه سال دارد، کمی درشتاندام است، با موهای خاکستری نسبتا بلند و نگاهی گریزان، و به کندی حرکت میکند.
زن نزدیک سی سال دارد، قدبلند و خوشاندام است. با موهای نیمهبلند، چشمان درشت و حرکات کمی بچهگانه. زن و شوهر از کنار خانه عبور میکنند، دست در دست هم، فقط خانه را نگاه میکنند.
*
زن: برویم دور بزنیم
و ببینیم چه چیزهایی
در اتاق نشیمن است
شوهر: (کمی مایوس)
اما او آن جاست
جلوی در
او آن جا منتظر است
و به زودی دوباره در میزند
زن: من فکر میکنم او رفته
مرد: (ناگهان جسور میشود)
ولی چه بهتر که همان جا بگذاریمش
زیرا در قفل است.
✍🏻: #یون_فوسه (Jon Fosse؛ زادهٔ ۲۹ سپتامبر ۱۹۵۹) نمایشنامهنویس، نویسنده اهل نروژ و برنده جایزه #نوبل ادبیات ۲۰۲۳ است.
📚: کسی می آید : دور تا دور دنیا
ترجمه : تینوش نظمجو
ویژگی منحصربهفرد در آثار فوسه، زبان و فرم روایی اوست. او در نمایشنامههایش از شیوهای شاعرانه استفاده میکند، او کلمات را بهصورت پلکانی و متقاطع مینویسد، تقریبا شبیه شعر نو.
📎فایل pdf کتابی از او را در صبح و شعر بخوانید👇🏻👇🏻
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
آلیس پای آتش - یون فوسه.pdf
8.6 MB
آلیس پای آتش
✍🏻: #یون_فوسه
باید کاری بکند باید بنشیند باز چوب بگذارد توی آتشدان با خودش میگوید در هر صورت نمیتواند سر پا بماند با خودش میگوید چون احتمالاً الآن است که او برسد خانه بله البته هوا بدتر از آن است که بیرون بماند و نمیتواند هم که تمام شب….
@sobhosher
✍🏻: #یون_فوسه
باید کاری بکند باید بنشیند باز چوب بگذارد توی آتشدان با خودش میگوید در هر صورت نمیتواند سر پا بماند با خودش میگوید چون احتمالاً الآن است که او برسد خانه بله البته هوا بدتر از آن است که بیرون بماند و نمیتواند هم که تمام شب….
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #بهتر
آیا دقت کردهاید که «بهتر» صفتِ تفضیلی از «خوب» است و استثنائاً لفظش هیچ شباهتی به «خوب» ندارد؟
جالب است که در انگلیسی هم صفتِ تفضیلیِ better هیچ شباهتی به good ندارد.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزینگویهها
این که میخواهم تورا در دل بماند بهتر است
عاشقی سخت است دل عاقل بماند بهتر است
: مهدی خداپرست
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #بهتر
آیا دقت کردهاید که «بهتر» صفتِ تفضیلی از «خوب» است و استثنائاً لفظش هیچ شباهتی به «خوب» ندارد؟
جالب است که در انگلیسی هم صفتِ تفضیلیِ better هیچ شباهتی به good ندارد.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزینگویهها
این که میخواهم تورا در دل بماند بهتر است
عاشقی سخت است دل عاقل بماند بهتر است
: مهدی خداپرست
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شاهنامه شناسنامه ماست
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
چنین گفت پس شهریار زمین
که ای نامداران با آفرین
که جوید به آزرم من رنج خویش
ازان پس کند گنج من گنج خویش
کس از انجمن هیچ پاسخ نداد
مگر بیژن گیو فرخنژاد
نهاد از میان گوان پیش پای
ابر شاه کرد آفرین خدای
که جاوید بادی و پیروز و شاد
سرت سبز باد و دلت پر ز داد
گرفته به دست اندرون جام می
شب و روز بر یاد کاوس کی
من آیم به فرمان این کار پیش
ز بهر تو دارم تن و جان خویش
چو بیژن چنین گفت گیو از کران
نگه کرد و آن کارش آمد گران
نخست آفرین کرد مر شاه را
به بیژن نمود آنگهی راه را
بفرزند گفت این جوانی چراست
به نیروی خویش این گمانی چراست
جوان گرچه دانا بود با گهر
ابی آزمایش نگیرد هنر
بد و نیک هر گونه باید کشید
ز هر تلخ و شوری بباید چشید
به راهی که هرگز نرفتی مپوی
بر شاه خیره مبر آبروی
ز گفت پدر پس برآشفت سخت
جوان بود و هشیار و پیروز بخت
چنین گفت کای شاه پیروزگر
تو بر من به سستی گمانی مبر
تو این گفتهها از من اندر پذیر
جوانم ولیکن به اندیشه پیر
ز خون ریختن دل ببایدکشید
سر بیگناهان نباید برید
📚:شاهنامه (بیژن و منیژه)
✍️ #فردوسی
❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#شاهنامه شناسنامه ماست
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
چنین گفت پس شهریار زمین
که ای نامداران با آفرین
که جوید به آزرم من رنج خویش
ازان پس کند گنج من گنج خویش
کس از انجمن هیچ پاسخ نداد
مگر بیژن گیو فرخنژاد
نهاد از میان گوان پیش پای
ابر شاه کرد آفرین خدای
که جاوید بادی و پیروز و شاد
سرت سبز باد و دلت پر ز داد
گرفته به دست اندرون جام می
شب و روز بر یاد کاوس کی
من آیم به فرمان این کار پیش
ز بهر تو دارم تن و جان خویش
چو بیژن چنین گفت گیو از کران
نگه کرد و آن کارش آمد گران
نخست آفرین کرد مر شاه را
به بیژن نمود آنگهی راه را
بفرزند گفت این جوانی چراست
به نیروی خویش این گمانی چراست
جوان گرچه دانا بود با گهر
ابی آزمایش نگیرد هنر
بد و نیک هر گونه باید کشید
ز هر تلخ و شوری بباید چشید
به راهی که هرگز نرفتی مپوی
بر شاه خیره مبر آبروی
ز گفت پدر پس برآشفت سخت
جوان بود و هشیار و پیروز بخت
چنین گفت کای شاه پیروزگر
تو بر من به سستی گمانی مبر
تو این گفتهها از من اندر پذیر
جوانم ولیکن به اندیشه پیر
ز خون ریختن دل ببایدکشید
سر بیگناهان نباید برید
📚:شاهنامه (بیژن و منیژه)
✍️ #فردوسی
❁💟❁✦•··•━
@sobhosher