#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_هجدهم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_هجدهم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
჻🌸🍃჻ᭂ࿐❖
صبح، خورشيد آمد
دفترِ مشقِ شبم را خط زد
میروم دفترِ پاکنويسی بخرم
زندگی را بايد از سرِ سطر نوشت...
✍🏻: #قيصر_امينپور
🎤: #ناهیدپرپینچی
درود برشما
჻🌸🍃჻ᭂ࿐❖
@sobhosher
صبح، خورشيد آمد
دفترِ مشقِ شبم را خط زد
میروم دفترِ پاکنويسی بخرم
زندگی را بايد از سرِ سطر نوشت...
✍🏻: #قيصر_امينپور
🎤: #ناهیدپرپینچی
درود برشما
჻🌸🍃჻ᭂ࿐❖
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
჻ᭂ 🍃🌸 #نثرفارسی ჻🌸🍃჻ᭂ
اکنون چون قواهای تو نماند، در آنوقت که این قوّتها داشتی و مجاهدهها مینمودی، گاهگاهی میان خواب و بیداری یا در بیداری به تو لطفی مینمودیم تا به آن در طلب ما قوّت میگرفتی و اومیدوار میشدی.
این ساعت که آن آلت نماند، لطفها و بخششها و عنایتهای ما ببین که چون فوجفوج بر تو فرومیآیند که به صدهزار کوشش ذرّهای از این نمیدیدی.
ص۲۳۲
✍🏻: #مولانا
📚 فیه ما فیه، شرح کامل کریم زمانی،
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
჻ᭂ 🍃🌸 #نثرفارسی ჻🌸🍃჻ᭂ
اکنون چون قواهای تو نماند، در آنوقت که این قوّتها داشتی و مجاهدهها مینمودی، گاهگاهی میان خواب و بیداری یا در بیداری به تو لطفی مینمودیم تا به آن در طلب ما قوّت میگرفتی و اومیدوار میشدی.
این ساعت که آن آلت نماند، لطفها و بخششها و عنایتهای ما ببین که چون فوجفوج بر تو فرومیآیند که به صدهزار کوشش ذرّهای از این نمیدیدی.
ص۲۳۲
✍🏻: #مولانا
📚 فیه ما فیه، شرح کامل کریم زمانی،
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
💫 نه هر که بهصورت نکوست سيرتِ زيبا در اوست ،کار اندرون دارد نه پوست.
توان شناخت به يک روز در شمايلِ مرد
که تا کجاش رسيده است پايگاهِ علوم
ولی ز باطنش ايمن مباش و غرّه مشو
که خُبثِ نفس نگردد به سالها معلوم
✍🏻: #سعدى
📚 📚 باب هشتم (در آداب صحبت) آداب۴۳
سیرت; خلق، خو، سرشت،
شمایل: شکل و صورت.
غره: خود پسند
خُبث: پلیدی و ناپاکی، بد ذاتی
*بیتها: در مدت کوتاهی میتوان فهمید که دانش و علم فرد تا چه حد است اما ذات و باطن هر فرد را به راحتی نمی توان تشخیص داد به طوری که پلیدی نفس، حتی تا سالها معلوم نخواهد .
🍃صورت زیبای ظاهر هیچ نیست / ای برادر سیرت زیبا بیار🍃
@sobhosher
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
💫 نه هر که بهصورت نکوست سيرتِ زيبا در اوست ،کار اندرون دارد نه پوست.
توان شناخت به يک روز در شمايلِ مرد
که تا کجاش رسيده است پايگاهِ علوم
ولی ز باطنش ايمن مباش و غرّه مشو
که خُبثِ نفس نگردد به سالها معلوم
✍🏻: #سعدى
📚 📚 باب هشتم (در آداب صحبت) آداب۴۳
سیرت; خلق، خو، سرشت،
شمایل: شکل و صورت.
غره: خود پسند
خُبث: پلیدی و ناپاکی، بد ذاتی
*بیتها: در مدت کوتاهی میتوان فهمید که دانش و علم فرد تا چه حد است اما ذات و باطن هر فرد را به راحتی نمی توان تشخیص داد به طوری که پلیدی نفس، حتی تا سالها معلوم نخواهد .
🍃صورت زیبای ظاهر هیچ نیست / ای برادر سیرت زیبا بیار🍃
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_نوزدهم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_نوزدهم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
჻🌸🍃჻ᭂ࿐❖
همه صبح برآستانت،
شده کارمن گَدایی
به خداکه این گدایی
ندهــم بـــه پادشاهی
✍🏻: #عراقی
🎤: #ناهیدپرپینچی
درود صبحتون زیبا
჻🌸🍃჻ᭂ࿐❖
@sobhosher
همه صبح برآستانت،
شده کارمن گَدایی
به خداکه این گدایی
ندهــم بـــه پادشاهی
✍🏻: #عراقی
🎤: #ناهیدپرپینچی
درود صبحتون زیبا
჻🌸🍃჻ᭂ࿐❖
@sobhosher
.
჻ᭂ 🍃🌸 #شعردیروز ჻🌸🍃჻ᭂ
با همه خلق جهان گرچه از آن
بیشتر بیره و کمتر به رهند
تو چنان زی که بمیری برهی
نه چنان چون تو بمیری برهند
✍🏻: #سنایی
سده۵
━··•✦❁🧿❁✦•··•━
@sobhosher
჻ᭂ 🍃🌸 #شعردیروز ჻🌸🍃჻ᭂ
با همه خلق جهان گرچه از آن
بیشتر بیره و کمتر به رهند
تو چنان زی که بمیری برهی
نه چنان چون تو بمیری برهند
✍🏻: #سنایی
سده۵
━··•✦❁🧿❁✦•··•━
@sobhosher
჻ᭂ 🍃 🌸 تک خطی خاص 🌸🍃჻ᭂ
ما در چه شماریم؟ که خورشید جهانتاب
گردن به تماشای تو از صبح کشیده است.
✍🏻 : #صائب
خط خوش: بختیاری
🍃჻ᭂ 🌸 🌸჻ᭂ 🍃
@sobhosher
ما در چه شماریم؟ که خورشید جهانتاب
گردن به تماشای تو از صبح کشیده است.
✍🏻 : #صائب
خط خوش: بختیاری
🍃჻ᭂ 🌸 🌸჻ᭂ 🍃
@sobhosher
჻ᭂ 🍃 🌸 تک خطی خاص 🌸🍃჻ᭂ
زین پس من و دلشکستگی بر در او
چون دوست دلِ شکسته میدارد دوست
✍🏻: #مولانا
سده۷
چونکه پیوسته دلِ سوخته میخواهد دوست
گر نه قلبی تو، در آتش رو و بگداز ای دل.
✍🏻: #اوحدیمراغهای
سده۸
🍃჻ᭂ 🌸 🌸჻ᭂ 🍃
@sobhosher
زین پس من و دلشکستگی بر در او
چون دوست دلِ شکسته میدارد دوست
✍🏻: #مولانا
سده۷
چونکه پیوسته دلِ سوخته میخواهد دوست
گر نه قلبی تو، در آتش رو و بگداز ای دل.
✍🏻: #اوحدیمراغهای
سده۸
🍃჻ᭂ 🌸 🌸჻ᭂ 🍃
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_بیستم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_بیستم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
صبح و شعر
━•··•✦❁💟❁✦•··•━ *خداوند بهترین یاور ماست* ━•··•✦❁🧿❁✦•··•━ #يك_برگ_كتاب ━•··•✦❁✳️❁✦•··•━ اندیشه حقوق بشر در تقابل فرد با دولت شکل گرفته و نشو و نما کرده است. در آن دوران که پادشاه را سایه خدا و سلطنت را عطیه پروردگار…
Telegram
صبح و شعر
━•··•✦❁💟❁✦•··• ━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··• ━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··• ━
اندیشه حقوق بشر در تقابل فرد با دولت شکل گرفته و نشو و نما کرده است.
در آن دوران که پادشاه را سایه خدا و سلطنت را عطیه پروردگار…
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··• ━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··• ━
اندیشه حقوق بشر در تقابل فرد با دولت شکل گرفته و نشو و نما کرده است.
در آن دوران که پادشاه را سایه خدا و سلطنت را عطیه پروردگار…
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
در میان چهرههای خصمانه و عبوس زندانیان دیگر، نمیشد متوجه چهرههای مهربان و شاداب نشوم.
آدم بد همه جا هست، و میان بدها آدمهای خوب هم هستند. این فکری بود که از سر تسلی دادن به خودم میکردم، کسی چه میداند شاید هم اینها بدتر از بقیه، بقیهای که بیرون دیوارهای زندانند نباشد؟
چنین میاندیشیدم، و سر خود را بدین اندیشه خویش میجنباندم. اما خدایا!
آه که اگر میدانستم چقدر این انديشه به حقیقت محض نزدیک است…
✍🏻 #داستایوفسکی
📚: خاطرات خانه مردگان یا «یادداشت هایی از خانه مردگان» در واقع روایت وفادارانه تجربههای نویسنده در زندان است.
ترجمه: جعفر محجوب
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
در میان چهرههای خصمانه و عبوس زندانیان دیگر، نمیشد متوجه چهرههای مهربان و شاداب نشوم.
آدم بد همه جا هست، و میان بدها آدمهای خوب هم هستند. این فکری بود که از سر تسلی دادن به خودم میکردم، کسی چه میداند شاید هم اینها بدتر از بقیه، بقیهای که بیرون دیوارهای زندانند نباشد؟
چنین میاندیشیدم، و سر خود را بدین اندیشه خویش میجنباندم. اما خدایا!
آه که اگر میدانستم چقدر این انديشه به حقیقت محض نزدیک است…
✍🏻 #داستایوفسکی
📚: خاطرات خانه مردگان یا «یادداشت هایی از خانه مردگان» در واقع روایت وفادارانه تجربههای نویسنده در زندان است.
ترجمه: جعفر محجوب
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
.
჻ᭂ 🍃🌸 #شعرجهان ჻🌸🍃჻ᭂ
شاعرانمان را میبینم
سالها چون کرمهای ابریشم
پیله میتنند در سیه روزی
سالها خورشید تاریکی تابید!
خون به جای باران بارید.
و گلولای تا به دهانمان رسید.
آنگاه در میان توتهای تازهی امید
چشمی تیزبین توانست
جنبشی بس خفیف را
در شاخهها تمیز دهد.
در توتستانهای پربرگ
در پیلههای عشق
واژههاشان را با نخهای ابریشمین
کلامی خاموش
رشتند.
پس برهنه نمیمانیم
هنگامی که پایدار شویم
در روشنای واقعیت
✍🏻: #آنتونین_بارتوشک
چک
برگردان؛ محمد مختاری
━··•✦❁🧿❁✦•··•━
@sobhosher
჻ᭂ 🍃🌸 #شعرجهان ჻🌸🍃჻ᭂ
شاعرانمان را میبینم
سالها چون کرمهای ابریشم
پیله میتنند در سیه روزی
سالها خورشید تاریکی تابید!
خون به جای باران بارید.
و گلولای تا به دهانمان رسید.
آنگاه در میان توتهای تازهی امید
چشمی تیزبین توانست
جنبشی بس خفیف را
در شاخهها تمیز دهد.
در توتستانهای پربرگ
در پیلههای عشق
واژههاشان را با نخهای ابریشمین
کلامی خاموش
رشتند.
پس برهنه نمیمانیم
هنگامی که پایدار شویم
در روشنای واقعیت
✍🏻: #آنتونین_بارتوشک
چک
برگردان؛ محمد مختاری
━··•✦❁🧿❁✦•··•━
@sobhosher
😉#پنجشنبه ها و #طنازى_ادبى
🔹 سیتومن
یک شب نصرت رحمانی وارد کافه نادری شد و به اخوان ثالث گفت ث: من همین حالا سیتومن پول احتیاج دارم.
اخوان جواب داد: من پولم کجا بود؟ برو خدا روزیات را جای دیگری حواله کند.
نصرت رحمانی رفت و بعد از مدتی بر گشت و بیست تومان پول و یک خودکار به اخوان داد. اخوان گفت این پول چیه
تو که پول نداشتی؟
نصرت رحمانی گفت : از دم در ؛ پالتوی تو رو ورداشتم بردم پنجاه تومن فروختم.
چون بیش از سی تومن لازم نداشتم ؛ بگیر ؛ این بیست تومن هم بقیه پولت!
ضمنا، این خودکار هم توی پالتوت بود.😄
@sobhosher
🔹 سیتومن
یک شب نصرت رحمانی وارد کافه نادری شد و به اخوان ثالث گفت ث: من همین حالا سیتومن پول احتیاج دارم.
اخوان جواب داد: من پولم کجا بود؟ برو خدا روزیات را جای دیگری حواله کند.
نصرت رحمانی رفت و بعد از مدتی بر گشت و بیست تومان پول و یک خودکار به اخوان داد. اخوان گفت این پول چیه
تو که پول نداشتی؟
نصرت رحمانی گفت : از دم در ؛ پالتوی تو رو ورداشتم بردم پنجاه تومن فروختم.
چون بیش از سی تومن لازم نداشتم ؛ بگیر ؛ این بیست تومن هم بقیه پولت!
ضمنا، این خودکار هم توی پالتوت بود.😄
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_بیست_یکم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_بیست_یکم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎