صبح و شعر
647 subscribers
2.14K photos
281 videos
331 files
3.24K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍
#داستان_شب 😴

📖 هزار و یک شب  مجموعه‌ایست از داستان‌های افسانه‌ای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

  #هزار_و_یک_شب
🔸   #شب_چهارسد_سی‌_نهم
داستانگو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
✍🏻: #مولوی
برگردان: وحید بیداریان

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین ياور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#شعرديروز

━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━

چون تیغ به دست آری، مردم #نتوان کشت
نزدیک خداوند بدی نیست فرامشت

این تیغ #نه از بهر ستمکاران کردند
انگور نه از بهر نبیذ است به چرخشت

عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده
حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت

گفتا که: که را کشتی تا کشته شدی زار؟
تا باز که او را بکشد؟ آن که تو را کشت

انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس
تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مشت

✍🏻: #رودکی

━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

در همه شهر دلی کو که نه خون کرده توست؟
یا درونی که نه از زخم غم آزرده توست

#جامی

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍
#داستان_شب 😴

📖 هزار و یک شب  مجموعه‌ایست از داستان‌های افسانه‌ای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

  #هزار_و_یک_شب
🔸   #شب_چهارسد_چهلم
داستانگو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
✍🏻: #امیلی_برونته
پرترهٔ امیلی توسط برادرش پاتریک برامول برونته نقاشی شده است.
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#يك_برگ_كتاب

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•━

در کتاب معروف " ضیافت (افلاطون) سقراط با" آلکبیادس " یکی از اشرافِ آتن " گفت‌وگو می‌کند و هنگامی که سخن به مقایسه‌ی اشرافِ آتن و ایران و تربیت آنها می‌رسد سقراط به آلکبیادس که به دنبال گرفتن تاج و تخت است چنین می‌گوید :

«در ایران ای آکبیادس، هنگامی که نخستین فرزندِ وارث تاج و تخت به دنیا قدم می گذارد در سراسر مملکت جشن برپا می شود و ما هنگامی که به دنیا می‌آییم همسایه‌هامان نیز از آن با خبر نمی شوند!(آلکبیادس نیز از خاندان پادشاهی بود)
در نزد ایشان (ایرانیان) کودک را دایه ی بدبختی بزرگ نمی کند ، بلکه بزرگانِ اطرافیان شاه که از میان بهترین ایشان برگزیده شده اند مامور این کار می شوند.

اینان همه ی تکالیف مربوط به پرورش کودک را بر عهده دارند و باید به همه ی تدابیر دست یازند تا کودک به بهترین نحو بزرگ شود .

در ایران هنگامی که پسران به هفت سالگی می رسند ، به اسب سواری می پردازند و شکار رفتن را آغاز می کنند.

چون دو هفت ساله شوند (14ساله) آنان را به کسانی می سپارند که در نزد ایشان مربیان شاهی خوانده می شوند .

اینان را که شمارشان چهار است از میان پارسیانی برمی گزینند که به سنین پختگی رسیده اند و برای این کار از هر کس بیشتر شایستگی دارند .

*نخستین آنان آئین ایزدی را به او می‌آموزد که پرستش خدا و نیز علم شاهی و هنر فرمانروایی است.

**دومین آنان و دادگرترین آنها به کودک می‌آموزد که در سراسر زندگی راست بگوید و عدالت را رعایت کند .

***سومین آنان و فرزانه ترین در اخلاق به او می آموزد که اسیر شهوت خود نشود و مردی آزاده باشد .

****چهارمین آنان و دلیرترینشان از کودک موجودی بی باک می سازد که از هیچ چیز هراس نداشته باشد و به او ثابت می کند که بیم داشتن یعنی بنده بودن .

و اما تو ای آلکبیادس ، پریکلس (پدر آلکبیادس) تربیتت را بر عهده‌ی آن کس از بردگانش گذاشته است که پیری قدرت هر کار دیگری را از او گرفته است ، مقصودم زوپوروس تراکیایی است! »

اگر اینها که به تو گفتم برای آن کافی نیست که ترا به نتایجی که از آن بر می‌آید برساند ، می‌توانم تفصیلات دیگری را برای تو بگویم تا بدانی که دشمنانت چگونه به کار تعلیم و تربیت کودکان خود برمی‌خیزند . (زیرا آتن و اسپارتیها همیشه ایرانیان را دشمن می‌دانسته‌اند)

✍🏻 #افلاطون
📚: ضیافت
والبته امروز ایرانیان درسی جدید به سقراط می‌دادند اگر زنده بود.

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
📡 #پیام_ادبی ━•··‏​‏​​‏•✦❁🔆

.
📔 #کارگاه_مجازی_شعر
ثبت‌نام: @kargah82

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌐❁✦•‏​‏··•━
@sobhosher
📡 #پیام_ادبی ━•··‏​‏​​‏•✦❁🔆

🔆نشست هفتگی شعر

#جمعه ۱۴۰۲/۰۴/۰۲
محفل #شعرخوانی و #کارگاه_آموزشی
با موضوع #انواع_لحن_در_خوانش_شعر
با حضور #سرکار_خانم_دکتر_فرهت

#۵_عصر
#مکان :خانه هنر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان #اندیمشک برگزار می‌گردد.

حضورتان باعث رونق این محفل ادبی است.


با تشکر #انجمن_شعر_شهرستان_اندیمشک
#خوزستان
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌐❁✦•‏​‏··•━
@sobhosher
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍
#داستان_شب 😴

📖 هزار و یک شب  مجموعه‌ایست از داستان‌های افسانه‌ای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

  #هزار_و_یک_شب
🔸   #شب_چهارسد_چهل_یکم
داستانگو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸☘️🌸

      تو صبح عالم افروزی
      و من شمع سحرگاهی

      گریبان باز کن تا بی تامل
      جان برافشانم


✍🏻: #صائب
🎤: #ناهیدپرپینچی

درود روزتون قشنگ🍃🌱🪸🌸

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین ياور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#شعرجهان
━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━

پیش‌تر از هرچه،
بیچارگی بود که درهایمان را کوبید
و سپس بی‌چیزی؛
از آینه‌ها
تمامی چهره‌های آشنا پاک شدند
دنیا
در یک آن تهی گشت
تنهای تنها ماندیم...

بی‌درنگ
نانِ امیدمان تمام شد
خیالِ آب‌های زلال گم شد،
چشم‌ها‌مان را
سوی تاریکیِ عمیقی چرخاندیم،
تو ای تنهایی‌ِ بزرگ!
تنها تو ما را ترک نگفتی...

✍🏻: #اومیت_یاشار_اوغوزجان /ترکیه
برگردان:فرید‌ فرخ‌زاد


━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍
#داستان_شب 😴

📖 هزار و یک شب  مجموعه‌ایست از داستان‌های افسانه‌ای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

  #هزار_و_یک_شب
🔸   #شب_چهارسد_چهل_دوم
داستانگو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#مشاهير

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

ﻋﺰﻳﺰﻡ، ﻏﻢ ﻭ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺷﺎﻳﺪ ﺭﻭﺯی ﺑﺮﺳﺪ ﻛﻪ ﻧﺒﺎﺷﺪ.
ﻧﮕﺎه ﻛﻦ، ﺑﺸﺮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻃﺮﻑ ﺩﺭ ﻏﻢ ﻣﺤﺎﻁ ﺍﺳﺖ: ﺁﻧﭽﻪ ﺑﺸﺮ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺵ می‌ﺁﻓﺮﻳﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺯﻧﺪگیﺍﺵ ﺭﺍ ﺗﻠﺦ ﻭ ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﻴﻦ ﻣﻴ‌‌‌ﻜﻨﺪ، ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻬﺎﺳﺖ .
ﺳﻌﻲ ﻛﻦ ﺑﻪ ﻏﻤﺖ ﻋﺎﺩﺕ ﻛنی. ﻣﻦ می‌گویم ﺩﺭ ﻋﻴﻦ ﺣﺎﻝ ﻛﻪ ﺯﻧﺪگی ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪﺗﺮﻳﻦ ﻭ ﺑﻲ ﻣﺰهﺗﺮﻳﻦ ﭼﻴﺰﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺍﺳﺖ، می‌توان ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﺎﺩﺕ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ نوعی بیﺍﻋﺘﻨﺎییﺑﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﺒﻮﺩﺵ ﺁﺭﺍﻡ ﺯﻳﺴﺖ .
ﺳﻌی ﻛﻦ بیﺍﻋﺘﻨﺎ ﺑﺎشی، ﺍﻣﺎ ﻧﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻛﺎﺭ ﻧﻜنی ﻭ ﺑﻴﻜﺎﺭ ﺑﺎشی.
ﻏﺮﺽ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺭﺳﻴﺪﻥ، ﺯﻧﺪگی ﻛﻼﻑ ﺳﺮ ﺩﺭ ﮔمی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﺟﺎ ﺭﺍه ﻧمی‌ﺒﺮﺩ. ﺍﻣﺎ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩ .
ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ می‌ﺪﺍﻧﻴﻢ ﻧﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﺭﺳﻴﺪ، ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩ .
ﻭﻗﺘی ﻫﻢ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻳﻢ، ﻣﺮﺩﻳﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﻙ !
ﺍﻳﻦ ﭼﻴﺰی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎﻫی ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﮔﻔﺘﻪ‌ﺍﻡ، ﻧمیﺪﺍﻧﻢ ﻛﻪ میﺘﻮﺍﻥ ﺷﻌﺮﺵ
ﻧﺎﻣﻴﺪ ﻳﺎ ﻧﻪ،
ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻮﺩ ﻣﻦ،
ﺩﺭﻭﻏﻲ ﻧﮕﻔﺘﻪﺍﻡ :
ﻛﻮه ﻣﺮﺩه
ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﺮﺩه
ﺑﻪ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺳﺎﺣﻞ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﺮﺩی
ﺯﻭ ﻧﻔﺲ ﻫﺮﮔﺰ ﻧمی ﺁﻳﺪ
ﻧﮕﻪ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺩﺳﺖ ﺗﻴﺮه ﺩﺭﻳﺎ
ﺩﻝ ﺑﻪ ﺳﻮﺩﺍی ﺳﻮﺩﺍی ﺩﺭ ﺃﻓﻖ ﮔﻢ
ﺳﺮ، ﺳﺮیﭘﺮ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻏﻮﻏﺎ
ﭼﻴﺴﺖ ﺁﻥ ﺳﻮﺩﺍ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺳﺮ؟
ﺍﻳﻦ ﺳﺮ ﭘﺮ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻏﻮﻏﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺮ ﺑﺎﺩﻱ
ﻛﺶ ﻧﻪ ﭼﻴﺰی، ﺟﺰ ﺧﻴﺎﻝ ﺯﺍﺩﻥ ﺍﻧﺪﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﻣﺮﮔﺶ
ﻭﺍﻥ ﺩﮔﺮ ﺳﻮﺩﺍی ﻋﺸقیﺳﺮﻛﺶ ﻭ ﻣﻴلی ﻧﻪ ﭘﺎﻳﺎﻧﺶ
ﻛﺶ ﺑﻪ ﻛﺸتی ﺍﻧﺪﺭﻭﻥ
ﺍﻋﻮﺍﻥ ﺷﻴﻄﺎﻥ
ﻣﻴﺒﺮﻧﺪ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺍﺳﻴﺮی ﺳﻮﻱ ﺯﻧﺪﺍﻧﺶ
ﻛﻮه ﻣﺮﺩه
ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﺮﺩه

داغ اؤلوب
سما اؤلوب
***
سا حیلین قایاسینا باغلانیب بیر کیشی
اوندان هئچ بیر نفس چیخماییر
باخیری دریانین اوزاقداکی توتقون لوغونا
اوره ک باغلاییب ایتمیش بیر پاریلتی یا اؤفوق دا
باش ، بیر باش کی سئودالی دیر و غوغالی
***
ندیرمی او سئودا و او باش ؟
بادا گئدیب اوغوغا لی و سئودالی باش
خیالی تکچه کول لرین دن دوغولما ق او اؤلوم یاتاقیندا.
و بیرینی سئوگی دولو دیلک  له کی آرزولاری نین سونو یوخدور
 شئیطانین یولداشلاری
چکیرلر گمی نین ایچَری سینه .
بیر اسیر تک آپاریرلار
دوستاقا ساری
***
داغ اؤلوب
سما اؤلوب .*

✍🏻: #صمدبهرنگی فراخورگرامی زادروزش💐 گرامی یادو مانا نامش

💌ازنامه‌های #صمد_بهرنگی به برادرش

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏—

@sobhosher
〰️🔅🔅〰️
🔍 #راز_واژه

درود
🔅 « #دربارۀ « #مشمع» و « #مشما»

۱) « #مشما» صورت تغییریافتۀ واژۀ عربیِ «مشمّع» است. «مشمع» لغتاً به معنای «موم‌اندود» است و توسعاً به معنای «پارچه یا پلاستیکی آغشته به مواد دارویی که آن را بر روی زخم یا موضع درد می‌گذارند»:
- «قیچی را گرفتم که موهای زیر لبم را بزنم، چِرِق گوشت زیر لبم را چیدم [...]. یک دست‌مال خون آمد. مشما چسباندم.» (ناصرالدین‌شاه، خاطرات ناصرالدین شاه در سفر سوم فرنگ، ج ۳، ص ۱۵۹)
- «برای شانه‌دردِ مریضِ هفتم، مشمع خردل تجویز کرد.» (امیرحسن چهل‌تن، دیگر کسی صدایم نزد، ص ۵۸، به نقل از فرهنگ بزرگ سخن، ذیل سرواژۀ «مشمع»)

امروزه «مشما» و «مشمع» کمتر در معنای پیش‌گفته به‌کار می‌رود و معمولاً به معنای «پارچه‌ای از جنس پلاستیک یا مادۀ‌ دیگر» است که کاربردهای گوناگونی دارد:
- «هر بار که مأمور مشمای روی آن‌ها [= جسدها] را کنار می‌زند.» (منصور کوشان، محاق، ص ۱۳۸)
- «روی تشکچه مشمع می‌انداختند که نجس نشود.» (محمود کتیرایی، از خشت تا خشت، ص ۱۶)

۲) «مشما» به‌صورت /مشمبا/ نیز تلفظ می‌شود. اینجا نیز فرایندی آوایی رخ داده‌است: دگرگون‌شدگی (dissimilation)، که از رهگذر آن، دومین صامت در صامتِ مشدّد به صامت دیگری تبدیل می‌شود (این فرایند معمولاً در زبان گفتار و محاورات عامیانه و برای آسانی تلفظ روی می‌دهد). برای نمونه، صامت n به d بدل می‌شود (مانند «جهنّم» > «جهندم») یا صامت m به b بدل می‌شود (مانند «امّا» > «امبا» و «جمّاز» > «جمباز») (← علی‌اشرف صادقی،‌ «تشدید در زبان فارسی»، مجلۀ فرهنگ‌نویسی، ش ۵ و ۶ (اردیبهشت ۱۳۹۲)، ص ۳۴). «مشما» نیز طبق همین فرایند به «مشمبا» تبدیل شده‌است، که گاهی به همین صورت نیز نوشته می‌شود.

۳) گاهی «مشما»، در قیاس با واژه‌هایی مانند «نعنا» (< «نعناع») یا واژه‌های مختوم به «ـاع/ اع» (مانند «اجتماع»، «اشباع»، و ...)، با املای «مشماع» نیز نوشته می‌شود، که درست نیست (روشن است که «مشما» در فارسی /مشماع/ تلفظ نمی‌شود).

۴) نتیجه آن‌که املای «مشماع» و «مشمبا» پذیرفتنی نیست، زیرا «مشماع» نوعی املای قیاسی، نادر، و نادرست است و «مشمبا» نیز تلفظ عامیانۀ «مشما»ست که به‌ندرت به‌کار می‌رود، ولی املای «مشما» (به‌دلیل بسامد بالای آن) پذیرفتنی است و می‌توان آن را در کنار «مشمع» با ارزش تقریباً یکسان به‌کار برد، گرچه «مشما» بیشتر در متن‌های غیررسمی به‌کار می‌رود.

✍🏻: #سیدمحمدبصام
📚: @Matnook_com

در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM