Forwarded from اتچ بات
😴
#داستان_شب
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_چهارسد_سی_ششم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_چهارسد_سی_ششم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Audio
áÑÎ
🌸☘️🌸
#نیایش_صبحگاهی
الهی
نصیرمان باش تا بصیرگردیم ؛
بصیرمان کن تا ازمسیر برنگردیم؛
الهی
ای نام تو شیرین ؛
ای ذات تو دیرین ؛
خوشم که معبودم تویی؛
خرسندم که مقصودم تویی ؛
نه دوری که نخوانمت ؛
نه مجهولی که نشناسمت ؛
الهی
کینه را ازسینه ام بزدای ؛
زبانم را از دروغ و تهمت نگه دار؛
اگر نعمتم بخشیدی، شاکرم کن؛
اگر به بلاافکندی ،صابرم کن؛
اگر آزمودی ،پیروزم کن،،
آمین🙏🏻☘️
آوا: #گلرخ 🎙
میکس و ادیت:
#امیر_محمدی🎛
درود صبحتون زیبا🍃🌱🪸🌸
@sobhosher
#نیایش_صبحگاهی
الهی
نصیرمان باش تا بصیرگردیم ؛
بصیرمان کن تا ازمسیر برنگردیم؛
الهی
ای نام تو شیرین ؛
ای ذات تو دیرین ؛
خوشم که معبودم تویی؛
خرسندم که مقصودم تویی ؛
نه دوری که نخوانمت ؛
نه مجهولی که نشناسمت ؛
الهی
کینه را ازسینه ام بزدای ؛
زبانم را از دروغ و تهمت نگه دار؛
اگر نعمتم بخشیدی، شاکرم کن؛
اگر به بلاافکندی ،صابرم کن؛
اگر آزمودی ،پیروزم کن،،
آمین🙏🏻☘️
آوا: #گلرخ 🎙
میکس و ادیت:
#امیر_محمدی🎛
درود صبحتون زیبا🍃🌱🪸🌸
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرجهان
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
همچون وطنم زخمی هستم...
نه بیش و نه کم
چون پرتگاهی عمیقم
در تمامی نقشهها.
شبانه
فریادها
در کابوسهایم میشنوم.
آسایش چیست؟
ندانستم در تاریخ پر از دروغ و اشتباهم
همچون سرزمینم زخمیام...
تنها
در برابر دنیا ایستادهام.
سالهای عمر نیستند
که بر من میگذرند
اینها
امید منند
که بیصدا خاکستر میشوند.
✍🏻: #احمد_ارهان/ ترکیه
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرجهان
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
همچون وطنم زخمی هستم...
نه بیش و نه کم
چون پرتگاهی عمیقم
در تمامی نقشهها.
شبانه
فریادها
در کابوسهایم میشنوم.
آسایش چیست؟
ندانستم در تاریخ پر از دروغ و اشتباهم
همچون سرزمینم زخمیام...
تنها
در برابر دنیا ایستادهام.
سالهای عمر نیستند
که بر من میگذرند
اینها
امید منند
که بیصدا خاکستر میشوند.
✍🏻: #احمد_ارهان/ ترکیه
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_چهارسد_سی_هفتم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_چهارسد_سی_هفتم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#مشاهير
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
“ما رها نمیشویم”
کسی در من همهچیز را خواب میبیند
و اینها به خوابهایم راه پیدا میکنند.
شاید از خوابهای آیندهام این سطرها را میدُزدم
که در این اتاق که در امروز نمیگنجم.
آنقدر در این جاده در این راه ایستادهام
که دیگر دیده نمیشوم
و همه میپندارند این جاده منم
این راه.
درختانِ این مسیرِ جادویی
زمانِ زندهبودنِ مرا از خویش بالا کشیدهاند
و وقتی از اینجا میگذرم
تپشی مضاعف مرا میگیرد
بالهایی سنگین
رودخانهای در خوابی عمیق.
آیا شنیدنِ صدای یک رودخانه
دنیاهایی دفنشده را از زندهگی
بیرون نمیکشد؟
در همۀ این سالها
چشمهایی ناپیدا میزیست
هر بار که کتابی را میبست
شیطنتِ بازوبستهشدنِ یک در
در تو بیقراری میکرد.
زندگی جایی پنهان شده است
این را بنویس.
میدانی؟!
در بهیادآوردنِ اینها نیز زمان میگذرد
و همهچیز را دور میکند و درو میکند.
ما رها نمیشویم
چشمهایت را در خودت زندانی کن
و نگذار دریا چیزی از تو بیرون بکشد.
چرا همهچیزِ این سیاره از ما
برای پیوستن به خود میکاهد؟
چرا پیوستن برای پیوستن صورت نمیگیرد؟
میترسم نکند این سیاره سرِ بُریدهای در آسمان باشد
بیصورتیِ این چهره
وحشتم را با شاخوبرگِ درختانش میپوشانَد.
و میدانم دیدنِ اینها همه خوابدیدن است.
همیشه ترسیدهام که از روی این دایره پرت شوم.
چرا هیچکس به ما نگفته است که زمین
مدام چیزی را از ما پسمیگیرد
و ما فکر میکنیم که زمان میگذرد.
شاید زمین آن سیارهای نیست که ما در آن باید میزیستیم
و از این رو، چیزی در ما همیشه پنهان میمانَد
و به این زندگی برنمیگردد.
از دستهایمان بیرون رفتهایم
از چشمهایمان
و همه چیزِ این خاک را کاویدهایم:
ما به همراهِ آب و باد و خاک و آتش
به این سیاره تبعید شدهایم
و اینجا
زیباترین جا
برای تنهاییست.
کسی در من همهچیز را خواب میبیند.
✍🏻: #شهرام_شیدایی. شاعر، محقق، داستاننویس، مترجم و ناشر ایرانی متولد ۲۳ خرداد فراخور گرامی زادروزش💐 مانا یا و نامش☘️🙏🏻.
📚:آتشی برای آتشی دیگر
━•··•✦❁💟❁✦•··•—
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#مشاهير
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
“ما رها نمیشویم”
کسی در من همهچیز را خواب میبیند
و اینها به خوابهایم راه پیدا میکنند.
شاید از خوابهای آیندهام این سطرها را میدُزدم
که در این اتاق که در امروز نمیگنجم.
آنقدر در این جاده در این راه ایستادهام
که دیگر دیده نمیشوم
و همه میپندارند این جاده منم
این راه.
درختانِ این مسیرِ جادویی
زمانِ زندهبودنِ مرا از خویش بالا کشیدهاند
و وقتی از اینجا میگذرم
تپشی مضاعف مرا میگیرد
بالهایی سنگین
رودخانهای در خوابی عمیق.
آیا شنیدنِ صدای یک رودخانه
دنیاهایی دفنشده را از زندهگی
بیرون نمیکشد؟
در همۀ این سالها
چشمهایی ناپیدا میزیست
هر بار که کتابی را میبست
شیطنتِ بازوبستهشدنِ یک در
در تو بیقراری میکرد.
زندگی جایی پنهان شده است
این را بنویس.
میدانی؟!
در بهیادآوردنِ اینها نیز زمان میگذرد
و همهچیز را دور میکند و درو میکند.
ما رها نمیشویم
چشمهایت را در خودت زندانی کن
و نگذار دریا چیزی از تو بیرون بکشد.
چرا همهچیزِ این سیاره از ما
برای پیوستن به خود میکاهد؟
چرا پیوستن برای پیوستن صورت نمیگیرد؟
میترسم نکند این سیاره سرِ بُریدهای در آسمان باشد
بیصورتیِ این چهره
وحشتم را با شاخوبرگِ درختانش میپوشانَد.
و میدانم دیدنِ اینها همه خوابدیدن است.
همیشه ترسیدهام که از روی این دایره پرت شوم.
چرا هیچکس به ما نگفته است که زمین
مدام چیزی را از ما پسمیگیرد
و ما فکر میکنیم که زمان میگذرد.
شاید زمین آن سیارهای نیست که ما در آن باید میزیستیم
و از این رو، چیزی در ما همیشه پنهان میمانَد
و به این زندگی برنمیگردد.
از دستهایمان بیرون رفتهایم
از چشمهایمان
و همه چیزِ این خاک را کاویدهایم:
ما به همراهِ آب و باد و خاک و آتش
به این سیاره تبعید شدهایم
و اینجا
زیباترین جا
برای تنهاییست.
کسی در من همهچیز را خواب میبیند.
✍🏻: #شهرام_شیدایی. شاعر، محقق، داستاننویس، مترجم و ناشر ایرانی متولد ۲۳ خرداد فراخور گرامی زادروزش💐 مانا یا و نامش☘️🙏🏻.
📚:آتشی برای آتشی دیگر
━•··•✦❁💟❁✦•··•—
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 #قلک
قلک ظرفی با سوراخِ تنگ است که بهویژه کودکان در آن پول پسانداز میکنند. قلکهای قدیمی سفالی و کوزهمانند بودند.
🔺واژۀ قلک ظاهراً مرکب است از: قله + َ ک (پسوند). واژۀ کهنِ «قله» به معنیِ کوزه است؛ بنا بر این قلک یعنی کوزۀ کوچک.
«-ه»یِ ناملفوظِ پایانِ واژه هنگامِ چسبیدن به پسوندِ « َ ک» حذف میشود؛ مانندِ جزیرک (جزیره + َ ک)، سیارک (سیاره + َ ک)، قطرک (قطره + َ ک)، کارنامک (کارنامه + َ ک)، کیسک (کیسه + َ ک)، مژک (مژه + َ ک)، نایژک (نایژه + َ ک)، هستک (هسته + َ ک).
🔻واژۀ قله، به معنیِ کوزه، با املای «غُله» نیز آمدهاست. در فرهنگِ بزرگِ سخن واژۀ کهنِ «غُلّهدان» چنین تعریف شدهاست:
کوزهای که سرِ آن را چرم میگرفتند و در چرم، شکافی ایجاد میکردند و مأمورانِ دیوانی که از مردم پول میگرفتند یا کسانِ دیگر برای پسانداز، پول در آن میانداختند.
📚:گزینگویهها
یاد قدیما بخیر قلکی بود که پسانداز کنیم🙂
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 #قلک
قلک ظرفی با سوراخِ تنگ است که بهویژه کودکان در آن پول پسانداز میکنند. قلکهای قدیمی سفالی و کوزهمانند بودند.
🔺واژۀ قلک ظاهراً مرکب است از: قله + َ ک (پسوند). واژۀ کهنِ «قله» به معنیِ کوزه است؛ بنا بر این قلک یعنی کوزۀ کوچک.
«-ه»یِ ناملفوظِ پایانِ واژه هنگامِ چسبیدن به پسوندِ « َ ک» حذف میشود؛ مانندِ جزیرک (جزیره + َ ک)، سیارک (سیاره + َ ک)، قطرک (قطره + َ ک)، کارنامک (کارنامه + َ ک)، کیسک (کیسه + َ ک)، مژک (مژه + َ ک)، نایژک (نایژه + َ ک)، هستک (هسته + َ ک).
🔻واژۀ قله، به معنیِ کوزه، با املای «غُله» نیز آمدهاست. در فرهنگِ بزرگِ سخن واژۀ کهنِ «غُلّهدان» چنین تعریف شدهاست:
کوزهای که سرِ آن را چرم میگرفتند و در چرم، شکافی ایجاد میکردند و مأمورانِ دیوانی که از مردم پول میگرفتند یا کسانِ دیگر برای پسانداز، پول در آن میانداختند.
📚:گزینگویهها
یاد قدیما بخیر قلکی بود که پسانداز کنیم🙂
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شاهنامه
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
چنین گفت با کشته اسفندیار
که ای مرد نادان بد روزگار
نگه کن که دانای ایران چه گفت
بدانگه که بگشاد راز از نهفت
که دشمن که دانا بود به ز دوست
ابا دشمن و دوست دانش نکوست
براندیشد آنکس که دانا بود
به کاری که بر وی توانا بود
ز چیزی که افتد بران ناتوان
به جستنش رنجه ندارد روان
از ایران همی جای من خواستی
برافگندی اندر جهان کاستی
ببردی ازین پادشاهی فروغ
همی چاره جستی بگفت دروغ
بدین رزم خونی که شد ریخته
تو باشی بدان گیتی آویخته
#فردوسی
❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شاهنامه
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
چنین گفت با کشته اسفندیار
که ای مرد نادان بد روزگار
نگه کن که دانای ایران چه گفت
بدانگه که بگشاد راز از نهفت
که دشمن که دانا بود به ز دوست
ابا دشمن و دوست دانش نکوست
براندیشد آنکس که دانا بود
به کاری که بر وی توانا بود
ز چیزی که افتد بران ناتوان
به جستنش رنجه ندارد روان
از ایران همی جای من خواستی
برافگندی اندر جهان کاستی
ببردی ازین پادشاهی فروغ
همی چاره جستی بگفت دروغ
بدین رزم خونی که شد ریخته
تو باشی بدان گیتی آویخته
#فردوسی
❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
📝 #شنبههاباداستانهای_شاهنامه
🔅 کودکی با موهای سپید
🔹بخش پایانی (قسمت ۲)
○ پسری که به خاطر تولدش با موهای سفید ، از سوی پدر طرد شده بود به خواست خدا به مقام بالایی دست می یابد ....
✍ #یونس_پیرزاده
🎤#الهام_رضازاده
@sobhosher
🔅 کودکی با موهای سپید
🔹بخش پایانی (قسمت ۲)
○ پسری که به خاطر تولدش با موهای سفید ، از سوی پدر طرد شده بود به خواست خدا به مقام بالایی دست می یابد ....
✍ #یونس_پیرزاده
🎤#الهام_رضازاده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
نفرتآلوده، چرا اینهمه بیزار از هم
میگریزیم دلآزرده، گریزآر از هم
تا دلآشفتهی آشفته از این تنهاییم
مرده و زندهی این ما و من تنهاییم
من که همسایهی بیسایهی این شبهایم
به که باید بدهم باج تن و لبهایم؟
بسکه از سنت و از جهل به تنگ آمدهام
با همه اهل زمین بر سر جنگ آمدهام
دلم از روز ازل سمی و سقراطی شد
بسکه دربند همین باور افراطی شد
سالها هست که غم بر دل من تاخته است
سالها هست که مشروطهیمان باخته است
سالها هست که سنت به مصیبت خط داد
در همین تافته یک قشر جدا بافته است
گرچه تفتان شدهام، چشم و دلم خامش نیست
مثل این مردم خوشخواب، خیالم خوش نیست
خوشتر از خوابم و بر آب رود دنیایم
گرچه من رودم و سرگشتهی دریاهایم
دارها هست، فقط لنگ کمی بیسریام
من که منصورترین آدم ناباواریام
آتشی هست سمندر بشوم در کامش؟
فتنهای هست سیاوش بشوم از دامش؟
تب اصلاح تو در ارض دلم برپا شد
عرض دارم، همهی مزرعه ماتمزا شد
عرض دارم، وطنم، خانهی من آشوب است
قرنها چشم و دلم نیلتر از دانوب است
اهل تاریکترین قسمت روز ازلم
من که قابیلتر از لات و منات و بعلم
کی کبوتر بشوم، باز دلت شاد شود؟
آسمان از پر پرواز تو فریاد شود؟
شعلهی درد ندارد غم خشک و تریام
سالها هست که دربند همین بیبریام
سالها هست شقایق شدنم بیثمر است
بر تو و چشم تو عاشق شدنم بیاثر است
سالها هست که خارج شده، بدبینم من
تا فقیهانه خوارج شده از دینم من
سالها هست به لب زمزمه یاهو دارم
من که در دل به عبث میل ترازو دارم
سالها هست که با غصه گلاویزم من
سالها هست که دمخوردهی پاییزم من
خودکشی کردهام از خویش بپرهیزم ریش
میزبان دل من نیست به جز این غم خویش
در قناری تو آواز غمم زندانی است
گندمم رسته ولی قسمت من بینانی است
سالها هست که با سنگ همآغوشم من
درهم و خسته و آزرده و مغشوشم من
سالها هست که شب رایت هقهق زده است
قوت غالب شده جهل و پی منطق زده است
مته باید بزنم، فکر قلاویز کنم
بلکه در مغز خود اندیشهای آویز کنم
قلمم را برسانید که صحبت دارد
دست بر اسلحه این بار کراهت دارد
قلمم را برسانید، قیامت بکند
تیغ آرید که اندیشه حجامت بکند.
✍🏻: #جهانشاه_تاجمرادی فراخور زادروز شاعر بزرگوار و دوست صمیمی صبح و شعر
با بهترینآرزوها برایشان💐
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
نفرتآلوده، چرا اینهمه بیزار از هم
میگریزیم دلآزرده، گریزآر از هم
تا دلآشفتهی آشفته از این تنهاییم
مرده و زندهی این ما و من تنهاییم
من که همسایهی بیسایهی این شبهایم
به که باید بدهم باج تن و لبهایم؟
بسکه از سنت و از جهل به تنگ آمدهام
با همه اهل زمین بر سر جنگ آمدهام
دلم از روز ازل سمی و سقراطی شد
بسکه دربند همین باور افراطی شد
سالها هست که غم بر دل من تاخته است
سالها هست که مشروطهیمان باخته است
سالها هست که سنت به مصیبت خط داد
در همین تافته یک قشر جدا بافته است
گرچه تفتان شدهام، چشم و دلم خامش نیست
مثل این مردم خوشخواب، خیالم خوش نیست
خوشتر از خوابم و بر آب رود دنیایم
گرچه من رودم و سرگشتهی دریاهایم
دارها هست، فقط لنگ کمی بیسریام
من که منصورترین آدم ناباواریام
آتشی هست سمندر بشوم در کامش؟
فتنهای هست سیاوش بشوم از دامش؟
تب اصلاح تو در ارض دلم برپا شد
عرض دارم، همهی مزرعه ماتمزا شد
عرض دارم، وطنم، خانهی من آشوب است
قرنها چشم و دلم نیلتر از دانوب است
اهل تاریکترین قسمت روز ازلم
من که قابیلتر از لات و منات و بعلم
کی کبوتر بشوم، باز دلت شاد شود؟
آسمان از پر پرواز تو فریاد شود؟
شعلهی درد ندارد غم خشک و تریام
سالها هست که دربند همین بیبریام
سالها هست شقایق شدنم بیثمر است
بر تو و چشم تو عاشق شدنم بیاثر است
سالها هست که خارج شده، بدبینم من
تا فقیهانه خوارج شده از دینم من
سالها هست به لب زمزمه یاهو دارم
من که در دل به عبث میل ترازو دارم
سالها هست که با غصه گلاویزم من
سالها هست که دمخوردهی پاییزم من
خودکشی کردهام از خویش بپرهیزم ریش
میزبان دل من نیست به جز این غم خویش
در قناری تو آواز غمم زندانی است
گندمم رسته ولی قسمت من بینانی است
سالها هست که با سنگ همآغوشم من
درهم و خسته و آزرده و مغشوشم من
سالها هست که شب رایت هقهق زده است
قوت غالب شده جهل و پی منطق زده است
مته باید بزنم، فکر قلاویز کنم
بلکه در مغز خود اندیشهای آویز کنم
قلمم را برسانید که صحبت دارد
دست بر اسلحه این بار کراهت دارد
قلمم را برسانید، قیامت بکند
تیغ آرید که اندیشه حجامت بکند.
✍🏻: #جهانشاه_تاجمرادی فراخور زادروز شاعر بزرگوار و دوست صمیمی صبح و شعر
با بهترینآرزوها برایشان💐
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
زمین بی تو و دوزخ به یک اندازه سوزانند
چه فرقی میکند اینجا و آنجا؟ هرچه بادا باد
#مجید_ترکابادی
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
زمین بی تو و دوزخ به یک اندازه سوزانند
چه فرقی میکند اینجا و آنجا؟ هرچه بادا باد
#مجید_ترکابادی
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_چهارسد_سی_هشتم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_چهارسد_سی_هشتم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎