━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
آقای دولت سلام
با اجازه میخواهم از یخچال آب بردارم
آغای دولت ثلام
میخواهم از پنجره به گنجشکها خیره شوم
عاقای دولت صلام
میخواهم این پردهها را بکشم
آقای دولت شلام
میخواهم دست همسرم را بفشارم
آغای دولت چلام
میخواهم در رختخوابم دراز بکشم
آغای دولت
پیش از سلام میخواهم ببوسم
میخواهم در یخچال را باز کنم
میخواهم چیزی بردارم
آقای دولت شبت بخیر
میخواهم به دستشویی بروم
✍🏻: #مراد_قلی_پور
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
آقای دولت سلام
با اجازه میخواهم از یخچال آب بردارم
آغای دولت ثلام
میخواهم از پنجره به گنجشکها خیره شوم
عاقای دولت صلام
میخواهم این پردهها را بکشم
آقای دولت شلام
میخواهم دست همسرم را بفشارم
آغای دولت چلام
میخواهم در رختخوابم دراز بکشم
آغای دولت
پیش از سلام میخواهم ببوسم
میخواهم در یخچال را باز کنم
میخواهم چیزی بردارم
آقای دولت شبت بخیر
میخواهم به دستشویی بروم
✍🏻: #مراد_قلی_پور
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
هر کجا فریادِ آزادی، منم
من در این فریادها دم میزنم
#هوشنگ_ابتهاج
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
هر کجا فریادِ آزادی، منم
من در این فریادها دم میزنم
#هوشنگ_ابتهاج
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
✴️ هر شب يك پرسش❓
منظور کدام ضربالمثل به مثل «کفش پینهدوز پاشنه نداره» نزدیک نیست- ؟ @sobhosher
منظور کدام ضربالمثل به مثل «کفش پینهدوز پاشنه نداره» نزدیک نیست- ؟ @sobhosher
Anonymous Quiz
20%
۱- پای چراغ همیشه تاریک است.
8%
۲- هرچه به کلیسا نزدیکتر از خدا دورتر
42%
۳- کوزهگر از کوزهٔ شکسته آب میخوره.
30%
۴- دستش نمک نداره.
Forwarded from اتچ بات
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_سیسد_نودم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_سیسد_نودم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
صبح یعنی
وسط قصه تردید شما
کسی از در برسد نور تعارف بکند
✍🏻: #میترا_ملک_محمدی
🎤: #ناهیدپرپینچی
صبح بخیر
@sobhosher
وسط قصه تردید شما
کسی از در برسد نور تعارف بکند
✍🏻: #میترا_ملک_محمدی
🎤: #ناهیدپرپینچی
صبح بخیر
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#نثر_فارسی
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
بدان و آگاه باش که مردم بیهنر مادام بیسود باشند، چون مغیلان که تن دارد و سایه ندارد، نه خود را سود کند و نه غیر خود را
و مردم بسبب و اصل اگر بیهنر بود از روی اصل و نسب از حرمت داشتن مردم بیبهره نباشد و بتر آن بود که نه گوهر دارد و نه هنر؛ اما جهد کن که اگر چه اصیل و گوهری باشی گوهر تن نیز داری که گوهر تن از گوهر اصل بهتر،
چنانک گفتهاند: الشرف بالعقل و الادب لا بالاصل و النسب، که بزرگی خرد و دانش راست نه گوهر و تخمه را.
✍🏻: #عنصرالمعالی
📚 #قابوسنامه
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#نثر_فارسی
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
بدان و آگاه باش که مردم بیهنر مادام بیسود باشند، چون مغیلان که تن دارد و سایه ندارد، نه خود را سود کند و نه غیر خود را
و مردم بسبب و اصل اگر بیهنر بود از روی اصل و نسب از حرمت داشتن مردم بیبهره نباشد و بتر آن بود که نه گوهر دارد و نه هنر؛ اما جهد کن که اگر چه اصیل و گوهری باشی گوهر تن نیز داری که گوهر تن از گوهر اصل بهتر،
چنانک گفتهاند: الشرف بالعقل و الادب لا بالاصل و النسب، که بزرگی خرد و دانش راست نه گوهر و تخمه را.
✍🏻: #عنصرالمعالی
📚 #قابوسنامه
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
با طایفه بزرگان به کشتی در نشسته بودم.
زورقی* پی ما غرق شد. دو برادر بگردابی در افتادند.
یکی از بزرگان گفت ملاح* را که بگیر این هر دُوان را که به هر یکی پنجاه دینارت دهم.
ملاح در آب افتاد و تا یکی را برهانید آن دگر هلاک شد.
گفتم بقیت عمرش* نمانده بود ازین سبب در گرفتن او تأخیر *کرد و در آن دگر تعجیل*. ملاح بخندید و گفت آن چه تو گفتی یقین است* و دگر میل خاطر برهانیدن این بیشتر بود که وقتی در بیابانی مانده بودم و مرا بر شتری نشانده وز دست آن دگر تازیانهای* خوردهام در طفلی*.
تا توانى درون کس مخراش
کاندر این راه خارها باشد
کار درویش مستمند* بر آر
که ترا نیز کارها باشد
✍🏻: #سعــــدی
📚 📚 باب اول (در سیرت پادشاهان)
*زورق : قایق
*ملاح: کشتیبان، ملوان، دریانورد
* بقیت عمر: باقیماندهٔ عمر
*تاخیر: درنگ و تعلل
*تعجیل : شتاب، عجله کردن
*یقین است: مسلم و حتمی است.
*تازیانه: شلاق
*در طفلی: در کودکی
*مستمند: فقیر، نیازمند
🍃 هر چه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی🍃
@sobhosher
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
با طایفه بزرگان به کشتی در نشسته بودم.
زورقی* پی ما غرق شد. دو برادر بگردابی در افتادند.
یکی از بزرگان گفت ملاح* را که بگیر این هر دُوان را که به هر یکی پنجاه دینارت دهم.
ملاح در آب افتاد و تا یکی را برهانید آن دگر هلاک شد.
گفتم بقیت عمرش* نمانده بود ازین سبب در گرفتن او تأخیر *کرد و در آن دگر تعجیل*. ملاح بخندید و گفت آن چه تو گفتی یقین است* و دگر میل خاطر برهانیدن این بیشتر بود که وقتی در بیابانی مانده بودم و مرا بر شتری نشانده وز دست آن دگر تازیانهای* خوردهام در طفلی*.
تا توانى درون کس مخراش
کاندر این راه خارها باشد
کار درویش مستمند* بر آر
که ترا نیز کارها باشد
✍🏻: #سعــــدی
📚 📚 باب اول (در سیرت پادشاهان)
*زورق : قایق
*ملاح: کشتیبان، ملوان، دریانورد
* بقیت عمر: باقیماندهٔ عمر
*تاخیر: درنگ و تعلل
*تعجیل : شتاب، عجله کردن
*یقین است: مسلم و حتمی است.
*تازیانه: شلاق
*در طفلی: در کودکی
*مستمند: فقیر، نیازمند
🍃 هر چه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی🍃
@sobhosher
✴️ هر شب يك پرسش❓
کدام گزینه درست است؟ @sobhosher
کدام گزینه درست است؟ @sobhosher
Anonymous Quiz
22%
خطه لب
55%
نصفهشب
14%
کتابه خوب
8%
خطهفقر
Forwarded from اتچ بات
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_سیسد_نود_یک
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_سیسد_نود_یک
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
در این ده دوازده سالهٔ اخیر من بیش از چند شعر خوب نخواندهام. این یعنی این که شاعران، هم نسلان من و جوانان، به بیراهه میروند. نه اینکه من شعرهای آنان را نمیخوانم. میخوانم؛ اما مرا نمیگیرد.
بحث این است اگر تو میخواهی حرف بزنی، خوب من هم مال این آب و خاکم و زبان فارسی است، چرا صدایت به گوش من نمیرسد؟ یا صدایت را بلند کن یا گوش مرا تحریک کن.
من میگویم یا گوش من حساسیتش را از دست داده یا صدای تو نارساست. من به جوانها هشدار میدهم. به همان چند نفر با استعدادی که در خیل آنها هست (آنها البته سالم درخواهند رفت. شاعر خواهند شد. اما دیگران فدا میشوند) میگویم: آقا تو یک تکانی به خودت بده، تو اثری از خودت نشان بده ببین چندتا صدا فریاد میزنند، من اولین کسی نخواهم بود که سینه پاره کنم برای استعداد جوان و نوآوری، که قرار است جای نسل مارا بگیرد. گوشهای من هنوز حساس است و حرف اینها تازه نیست. نه در فرم، نه در محتوا.
پاره ای از شعرهای امروز، گنگ و نا مفهوم، بی شکل و بی فرم، و فارغ از تعهدات اجتماعی هستند.
اگر به بهانه نوآوری، ابتذال را ارائه دهیم، کار مهمی نکردهایم. پشت هر نوآوری باید که حرفی، پیامی باشد. اگر مسئله فقط روی فرم است، من شاعر نیستم به این معنا. پیامی شاعرانه باید در کار باشد تا شعر، شعر باشد.
با موجسازی و تبلیغات و روابط عمومی که نمیشود!
حرفی یا شعری اگر نداری، وقت تلف می کنی. حرفی باید در کار باشد، حتی اگر به اندازه یک گیلاس گرم کند و البته چه بهتر که به اندازه یک تازیانه به درد آورد. اگر داشتی و نگفتی که خیانت است (اصلاً در دست تو نیست، نمی توانی نگویی!)
✍🏻 #نصرت_رحمانی فراخور گرامیزادروزش💐 مانا یاد و نامش
📚: (خود زندگیتامه نوشت ) در
فصلنامهٔ شعر گوهران
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
در این ده دوازده سالهٔ اخیر من بیش از چند شعر خوب نخواندهام. این یعنی این که شاعران، هم نسلان من و جوانان، به بیراهه میروند. نه اینکه من شعرهای آنان را نمیخوانم. میخوانم؛ اما مرا نمیگیرد.
بحث این است اگر تو میخواهی حرف بزنی، خوب من هم مال این آب و خاکم و زبان فارسی است، چرا صدایت به گوش من نمیرسد؟ یا صدایت را بلند کن یا گوش مرا تحریک کن.
من میگویم یا گوش من حساسیتش را از دست داده یا صدای تو نارساست. من به جوانها هشدار میدهم. به همان چند نفر با استعدادی که در خیل آنها هست (آنها البته سالم درخواهند رفت. شاعر خواهند شد. اما دیگران فدا میشوند) میگویم: آقا تو یک تکانی به خودت بده، تو اثری از خودت نشان بده ببین چندتا صدا فریاد میزنند، من اولین کسی نخواهم بود که سینه پاره کنم برای استعداد جوان و نوآوری، که قرار است جای نسل مارا بگیرد. گوشهای من هنوز حساس است و حرف اینها تازه نیست. نه در فرم، نه در محتوا.
پاره ای از شعرهای امروز، گنگ و نا مفهوم، بی شکل و بی فرم، و فارغ از تعهدات اجتماعی هستند.
اگر به بهانه نوآوری، ابتذال را ارائه دهیم، کار مهمی نکردهایم. پشت هر نوآوری باید که حرفی، پیامی باشد. اگر مسئله فقط روی فرم است، من شاعر نیستم به این معنا. پیامی شاعرانه باید در کار باشد تا شعر، شعر باشد.
با موجسازی و تبلیغات و روابط عمومی که نمیشود!
حرفی یا شعری اگر نداری، وقت تلف می کنی. حرفی باید در کار باشد، حتی اگر به اندازه یک گیلاس گرم کند و البته چه بهتر که به اندازه یک تازیانه به درد آورد. اگر داشتی و نگفتی که خیانت است (اصلاً در دست تو نیست، نمی توانی نگویی!)
✍🏻 #نصرت_رحمانی فراخور گرامیزادروزش💐 مانا یاد و نامش
📚: (خود زندگیتامه نوشت ) در
فصلنامهٔ شعر گوهران
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
دیرینه زخم یار، به یاد آر
دیرینه زخم یار، به یاد آر
اینک اجاق شعر من است
در سرد این سیاه که میسوزد
و میدوزد یلدای درد، بر لب دامان بامداد
شاید لهیب کورهی خورشید را برافروزد
دیرینه زخم…
در بادهای مهاجر چه خواندهای
که پژواکش ترجیع بند آزادیست
منشور اشکهایت ترصیع واژگان برنیم تاج سحرگاهان
شعر شبانهات میعاد عاشقان.
شاعر گر اعتبار نبخشد بر جمله کائنات
شاعر اگر ننگارد
دیباچهای ز عشق
بر کتیبهی ایام
شاعر اگر ندرخشد در این ظلام
باید در انجماد سنگ شود سنگ.
✍🏻: #نصرت_رحمانی
فراخور گرامی زادروزش💐
@sobhosher
دیرینه زخم یار، به یاد آر
اینک اجاق شعر من است
در سرد این سیاه که میسوزد
و میدوزد یلدای درد، بر لب دامان بامداد
شاید لهیب کورهی خورشید را برافروزد
دیرینه زخم…
در بادهای مهاجر چه خواندهای
که پژواکش ترجیع بند آزادیست
منشور اشکهایت ترصیع واژگان برنیم تاج سحرگاهان
شعر شبانهات میعاد عاشقان.
شاعر گر اعتبار نبخشد بر جمله کائنات
شاعر اگر ننگارد
دیباچهای ز عشق
بر کتیبهی ایام
شاعر اگر ندرخشد در این ظلام
باید در انجماد سنگ شود سنگ.
✍🏻: #نصرت_رحمانی
فراخور گرامی زادروزش💐
@sobhosher
✴️ هر شب يك پرسش❓
منظور کدام ضربالمثل به مثل «سگ زرد برادر شغاله » نزدیک است ؟ @sobhosher
منظور کدام ضربالمثل به مثل «سگ زرد برادر شغاله » نزدیک است ؟ @sobhosher
Anonymous Quiz
9%
۱- برای شیطان پاپوش می دوزد.
85%
۲- هر دو سر و ته یک کرباسند.
2%
۳-گرگ دهن آلوده و یوسف ندریده.
4%
۴- اسبابِ خونه به صاحبخونه میره.
Forwarded from اتچ بات
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_سیسد_نود_دوم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_سیسد_نود_دوم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎