از #درخانه_ماندن لذت ببريم
🌺🌸
بی بی سی در یک نظر سنجی از دویست منتقد برجسته سینمای جهان، فهرست ۱۰۰ فیلم غیرانگلیسی برتر تاریخ سینمای جهان را اعلام کرده است.
پن: حدود دو سوم فیلمهای این لیست را دیده ام و همه آنها فیلم های عمیق و قابل تاملی هستند.
۱. هفت سامورایی؛ آکیرا کوروساوا (۱۹۵۴)
۲. دزدان دوچرخه؛ ویتوریو دسیکا (۱۹۴۸)
۳. داستان توکیو؛ یاسوجیرو اوزو (۱۹۵۳)
۴. راشامون؛ آکیرا کوروساوا (۱۹۵۰)
۵. قواعد بازی؛ ژان رنوار (۱۹۳۹)
۶. پرسونا؛ اینگمار برگمن (۱۹۶۶)
۷. هشت و نیم؛ فدریکو فلینی (۱۹۶۳)
۸. ۴۰۰ ضربه؛ فرانسوا تروفو (۱۹۵۹)
۹. در حال و هوای عشق؛ وونگ کار-وای (۲۰۰۰)
۱۰. زندگی شیرین؛ فدریکو فلینی (۱۹۶۰)
۱۱. از نفس افتاده؛ ژان لوک گدار (۱۹۶۰)
۱۲. «بدرود معشوقه من»؛ چن کایگه (۱۹۹۳)
۱۳. ام؛ فریتز لانگ (۱۹۳۱)
۱۴. ژان دیلمان، شماره ۲۳ کهدو کومرس، ۱۰۸۰ بروکسل، شانتال آکرمن (۱۹۷۵)
۱۵. پاتر پانچالی؛ ساتیاجیت رای (۱۹۵۵)
۱۶. متروپلیس؛ فریتز لانگ (۱۹۲۷)
۱۷. آگیره، خشم پروردگار؛ ورنر هرتسوک (۱۹۷۲)
۱۸. شهر اندوه؛ هو شیائو-شین (۱۹۸۹)
۱۹. نبرد الجزیره؛ جیلو پونتهکوروو (۱۹۶۶)
۲۰. آینه؛ آندری تارکوفسکی (۱۹۷۴)
۲۱. جدایی؛ اصغر فرهادی (۲۰۱۱)
۲۲. هزارتوی پن؛ گیرمو دلتورو (۲۰۰۶)
۲۳. مصائب ژاندارک؛ کارل تئودور درایر (۱۹۲۸)
۲۴. رزمناو پوتمکین؛ سرگی آیزنشتاین (۱۹۲۵)
۲۵. یی یی؛ ادوارد یانگ (۲۰۰۰)
۲۶. سینما پارادیزو؛ جوزپه توناتوره (۱۹۸۸)
۲۷. روح کندوی عسل (ویکتور اریسه (۱۹۷۳)
۲۸. فانی و آلکساندر؛ اینگمار برگمن (۱۹۸۲)
۲۹. اولدبوی؛ پارک جان-ووک (۲۰۰۳)
۳۰. مهر هفتم؛ اینگمار برگمن (۱۹۵۷)
۳۱. زندگی دیگران؛ فلوریان هنکل فون دونرسمارک (۲۰۰۶)
۳۲. همه چیز درباره مادرم؛ پدرو آلمودوار (۱۹۹۹)
۳۳. وقت بازی؛ ژاک تاتی (۱۹۶۷)
۳۴. بالهای اشتیاق (زیر آسمان برلین)؛ ویم وندرس (۱۹۸۷)
۳۵. یوزپلنگ؛ لوکینو ویسکونتی (۱۹۶۳)
۳۶. توهم بزرگ؛ ژان رنوار (۱۹۳۷)
۳۷. شهر اشباح؛ هایائو میازاکی (۲۰۰۱)
۳۸. یک روز تابستان روشن؛ ادوارد یانگ (۱۹۹۱)
۳۹. کلوزآپ؛ عباس کیارستمی (۱۹۹۰)
۴۰. آندری روبلوف؛ آندری تارکوفسکی (۱۹۶۶)
۴۱. زندگی کردن؛ ژانگ ییمو (۱۹۹۴)
۴۲. شهر خدا؛ فرناندو میرالس، کاتیا لوند (۲۰۰۲)
۴۳. کار خوب؛ کلر دنیس (۱۹۹۹)
۴۴. کلئو از ۵ تا ۷؛ آنیس واردا (۱۹۶۲)
۴۵. ماجرا؛ میکلآنجلو آنتونیونی (۱۹۶۰)
۴۶. فرزندان بهشت؛ مارسل کارنه (۱۹۴۵)
۴۷. ۴ ماه، ۳ هفته و ۲ روز؛ کریستین مونجیو (۲۰۰۷)
۴۸. ویریدیانا؛ لوئیس بونوئل (۱۹۶۱)
۴۹. استاکر؛ آندری تارکوفسکی (۱۹۷۹)
۵۰. آتاتلانت [آتالانت]؛ ژان ویگو (۱۹۳۴)
۵۱. چترهای شاربروگ [شربورگ]؛ ژاک دمی (۱۹۶۴)
۵۲. ناگهان بالتازار؛ روبر برسون (۱۹۶۶)
۵۳. آخر بهار؛ یاسوجیرو اوزو (۱۹۴۹)
۵۴. بخور بنوش مرد زن؛ آنگ لی (۱۹۹۴)
۵۵. ژول و جیم [ژیم]؛ فرانسوا تروفو (۱۹۶۲)
۵۶. چانگ کینگ اکسپرس؛ وونگ کار-وای (۱۹۹۴)
۵۷. سولاریس؛ آندری تارکوفسکی (۱۹۷۲)
۵۸. گوشوارههای مادام… ؛ مکس افولوس (۱۹۵۳)
۵۹. بیا و ببین؛ الم کلیموف (۱۹۸۵)
۶۰. تحقیر؛ ژان لوک گدار (۱۹۶۳)
۶۱. سانشوی مباشر، کنجی میزوگوچی (۱۹۵۴)
۶۲. توکی بوکی؛ دیوپ ممبتی (۱۹۷۳)
۶۳. بهار در یک شهر کوچک؛ فی مو (۱۹۴۸)
۶۴. سه رنگ: آبی؛ کریستوف کیشلوفسکی (۱۹۹۳)
۶۵. اردت؛ کارل تئودور درایر (۱۹۵۵)
۶۶. ترس روح را میخورد؛ راینر وارنر فاسبیندر (۱۹۷۳)
۶۷. ملکالموت؛ لوئیس بونوئل (۱۹۶۲)
۶۸. اوگتسو؛ کنجی میزوگوچی (۱۹۵۳)
۶۹. عشق؛ میشائیل هانکه (۲۰۱۲)
۷۰. کسوف؛ میکلآنجلو آنتونیونی (۱۹۶۲)
۷۱. شاد در کنار هم؛ وونگ کار-وای (۱۹۹۷)
۷۲. زیستن؛ آکیرا [آکیرا] کوراساوا؛ (۱۹۵۲)
۷۳. مردی با یکدوربین فیلمبرداری؛ ژیگا ورتوف (۱۹۲۹)
۷۴. پییرو خله؛ ژان لوک گدار (۱۹۶۵)
۷۵. زیبای روز، لوئیس بونوئل (۱۹۶۷)
۷۶. و مادرت را هم؛ آلفونسو کوارون (۲۰۰۱)
۷۷. دنبالهرو؛ برناردو برتولوچی (۱۹۷۰)
۷۸. ببر خیزان، اژدهای پنهان؛ آنگ لی (۲۰۰۰)
۷۹. ران؛ آکیرا [آکیرا] کوروساوا (۱۹۸۵)
۸۰. فراموششدگان؛ لوئیس بونوئل (۱۹۵۰)
۸۱. سلین و ژولی قایقسواری میکنند؛ ژاک ریوت (۱۹۷۴)
۸۲. آملی؛ ژان پیر ژونت (۲۰۰۱)
۸۳. جاده؛ فدریکو فلینی (۱۹۵۴)
۸۴. جذابیت پنهان بورژوازی؛ لوئیس بونوئل (۱۹۷۲)
۸۵. اومبرتو دی؛ ویتوریو دسیکا؛ (۱۹۵۲)
۸۶. اسکله؛ کریس مارکر (۱۹۶۲)
۸۷. شبهای کابیریا؛ فدریکو فلینی (۱۹۵۷)
۸۸. داستان آخرین گل داوودی؛ کنجی میزوگوچی (۱۹۳۹)
۸۹. توت فرنگیهای وحشی؛ اینگمار برگمن(۱۹۵۷)
۹۰. هیروشیما عشق من؛ آلن رنه (۱۹۵۹)
۹۱. ریفیفی؛ ژول داسن (۱۹۵۵)
۹۲. صحنههایی از یک ازدواج؛ اینگمار برگمن (۱۹۷۳)
۹۳. فانوس قرمز را برافراز؛ ژانگ ییمو (۱۹۹۱)
۹۴. خانه دوست کجاست؟؛ عباس کیارستمی (۱۹۸۷)
۹۵. ابرهای شناور؛ میکی ماروسه (۱۹۵۵)
۹۶. شاه؛ کلود لانزمن (۱۹۸۵)
@sobhosher
🌺🌸
بی بی سی در یک نظر سنجی از دویست منتقد برجسته سینمای جهان، فهرست ۱۰۰ فیلم غیرانگلیسی برتر تاریخ سینمای جهان را اعلام کرده است.
پن: حدود دو سوم فیلمهای این لیست را دیده ام و همه آنها فیلم های عمیق و قابل تاملی هستند.
۱. هفت سامورایی؛ آکیرا کوروساوا (۱۹۵۴)
۲. دزدان دوچرخه؛ ویتوریو دسیکا (۱۹۴۸)
۳. داستان توکیو؛ یاسوجیرو اوزو (۱۹۵۳)
۴. راشامون؛ آکیرا کوروساوا (۱۹۵۰)
۵. قواعد بازی؛ ژان رنوار (۱۹۳۹)
۶. پرسونا؛ اینگمار برگمن (۱۹۶۶)
۷. هشت و نیم؛ فدریکو فلینی (۱۹۶۳)
۸. ۴۰۰ ضربه؛ فرانسوا تروفو (۱۹۵۹)
۹. در حال و هوای عشق؛ وونگ کار-وای (۲۰۰۰)
۱۰. زندگی شیرین؛ فدریکو فلینی (۱۹۶۰)
۱۱. از نفس افتاده؛ ژان لوک گدار (۱۹۶۰)
۱۲. «بدرود معشوقه من»؛ چن کایگه (۱۹۹۳)
۱۳. ام؛ فریتز لانگ (۱۹۳۱)
۱۴. ژان دیلمان، شماره ۲۳ کهدو کومرس، ۱۰۸۰ بروکسل، شانتال آکرمن (۱۹۷۵)
۱۵. پاتر پانچالی؛ ساتیاجیت رای (۱۹۵۵)
۱۶. متروپلیس؛ فریتز لانگ (۱۹۲۷)
۱۷. آگیره، خشم پروردگار؛ ورنر هرتسوک (۱۹۷۲)
۱۸. شهر اندوه؛ هو شیائو-شین (۱۹۸۹)
۱۹. نبرد الجزیره؛ جیلو پونتهکوروو (۱۹۶۶)
۲۰. آینه؛ آندری تارکوفسکی (۱۹۷۴)
۲۱. جدایی؛ اصغر فرهادی (۲۰۱۱)
۲۲. هزارتوی پن؛ گیرمو دلتورو (۲۰۰۶)
۲۳. مصائب ژاندارک؛ کارل تئودور درایر (۱۹۲۸)
۲۴. رزمناو پوتمکین؛ سرگی آیزنشتاین (۱۹۲۵)
۲۵. یی یی؛ ادوارد یانگ (۲۰۰۰)
۲۶. سینما پارادیزو؛ جوزپه توناتوره (۱۹۸۸)
۲۷. روح کندوی عسل (ویکتور اریسه (۱۹۷۳)
۲۸. فانی و آلکساندر؛ اینگمار برگمن (۱۹۸۲)
۲۹. اولدبوی؛ پارک جان-ووک (۲۰۰۳)
۳۰. مهر هفتم؛ اینگمار برگمن (۱۹۵۷)
۳۱. زندگی دیگران؛ فلوریان هنکل فون دونرسمارک (۲۰۰۶)
۳۲. همه چیز درباره مادرم؛ پدرو آلمودوار (۱۹۹۹)
۳۳. وقت بازی؛ ژاک تاتی (۱۹۶۷)
۳۴. بالهای اشتیاق (زیر آسمان برلین)؛ ویم وندرس (۱۹۸۷)
۳۵. یوزپلنگ؛ لوکینو ویسکونتی (۱۹۶۳)
۳۶. توهم بزرگ؛ ژان رنوار (۱۹۳۷)
۳۷. شهر اشباح؛ هایائو میازاکی (۲۰۰۱)
۳۸. یک روز تابستان روشن؛ ادوارد یانگ (۱۹۹۱)
۳۹. کلوزآپ؛ عباس کیارستمی (۱۹۹۰)
۴۰. آندری روبلوف؛ آندری تارکوفسکی (۱۹۶۶)
۴۱. زندگی کردن؛ ژانگ ییمو (۱۹۹۴)
۴۲. شهر خدا؛ فرناندو میرالس، کاتیا لوند (۲۰۰۲)
۴۳. کار خوب؛ کلر دنیس (۱۹۹۹)
۴۴. کلئو از ۵ تا ۷؛ آنیس واردا (۱۹۶۲)
۴۵. ماجرا؛ میکلآنجلو آنتونیونی (۱۹۶۰)
۴۶. فرزندان بهشت؛ مارسل کارنه (۱۹۴۵)
۴۷. ۴ ماه، ۳ هفته و ۲ روز؛ کریستین مونجیو (۲۰۰۷)
۴۸. ویریدیانا؛ لوئیس بونوئل (۱۹۶۱)
۴۹. استاکر؛ آندری تارکوفسکی (۱۹۷۹)
۵۰. آتاتلانت [آتالانت]؛ ژان ویگو (۱۹۳۴)
۵۱. چترهای شاربروگ [شربورگ]؛ ژاک دمی (۱۹۶۴)
۵۲. ناگهان بالتازار؛ روبر برسون (۱۹۶۶)
۵۳. آخر بهار؛ یاسوجیرو اوزو (۱۹۴۹)
۵۴. بخور بنوش مرد زن؛ آنگ لی (۱۹۹۴)
۵۵. ژول و جیم [ژیم]؛ فرانسوا تروفو (۱۹۶۲)
۵۶. چانگ کینگ اکسپرس؛ وونگ کار-وای (۱۹۹۴)
۵۷. سولاریس؛ آندری تارکوفسکی (۱۹۷۲)
۵۸. گوشوارههای مادام… ؛ مکس افولوس (۱۹۵۳)
۵۹. بیا و ببین؛ الم کلیموف (۱۹۸۵)
۶۰. تحقیر؛ ژان لوک گدار (۱۹۶۳)
۶۱. سانشوی مباشر، کنجی میزوگوچی (۱۹۵۴)
۶۲. توکی بوکی؛ دیوپ ممبتی (۱۹۷۳)
۶۳. بهار در یک شهر کوچک؛ فی مو (۱۹۴۸)
۶۴. سه رنگ: آبی؛ کریستوف کیشلوفسکی (۱۹۹۳)
۶۵. اردت؛ کارل تئودور درایر (۱۹۵۵)
۶۶. ترس روح را میخورد؛ راینر وارنر فاسبیندر (۱۹۷۳)
۶۷. ملکالموت؛ لوئیس بونوئل (۱۹۶۲)
۶۸. اوگتسو؛ کنجی میزوگوچی (۱۹۵۳)
۶۹. عشق؛ میشائیل هانکه (۲۰۱۲)
۷۰. کسوف؛ میکلآنجلو آنتونیونی (۱۹۶۲)
۷۱. شاد در کنار هم؛ وونگ کار-وای (۱۹۹۷)
۷۲. زیستن؛ آکیرا [آکیرا] کوراساوا؛ (۱۹۵۲)
۷۳. مردی با یکدوربین فیلمبرداری؛ ژیگا ورتوف (۱۹۲۹)
۷۴. پییرو خله؛ ژان لوک گدار (۱۹۶۵)
۷۵. زیبای روز، لوئیس بونوئل (۱۹۶۷)
۷۶. و مادرت را هم؛ آلفونسو کوارون (۲۰۰۱)
۷۷. دنبالهرو؛ برناردو برتولوچی (۱۹۷۰)
۷۸. ببر خیزان، اژدهای پنهان؛ آنگ لی (۲۰۰۰)
۷۹. ران؛ آکیرا [آکیرا] کوروساوا (۱۹۸۵)
۸۰. فراموششدگان؛ لوئیس بونوئل (۱۹۵۰)
۸۱. سلین و ژولی قایقسواری میکنند؛ ژاک ریوت (۱۹۷۴)
۸۲. آملی؛ ژان پیر ژونت (۲۰۰۱)
۸۳. جاده؛ فدریکو فلینی (۱۹۵۴)
۸۴. جذابیت پنهان بورژوازی؛ لوئیس بونوئل (۱۹۷۲)
۸۵. اومبرتو دی؛ ویتوریو دسیکا؛ (۱۹۵۲)
۸۶. اسکله؛ کریس مارکر (۱۹۶۲)
۸۷. شبهای کابیریا؛ فدریکو فلینی (۱۹۵۷)
۸۸. داستان آخرین گل داوودی؛ کنجی میزوگوچی (۱۹۳۹)
۸۹. توت فرنگیهای وحشی؛ اینگمار برگمن(۱۹۵۷)
۹۰. هیروشیما عشق من؛ آلن رنه (۱۹۵۹)
۹۱. ریفیفی؛ ژول داسن (۱۹۵۵)
۹۲. صحنههایی از یک ازدواج؛ اینگمار برگمن (۱۹۷۳)
۹۳. فانوس قرمز را برافراز؛ ژانگ ییمو (۱۹۹۱)
۹۴. خانه دوست کجاست؟؛ عباس کیارستمی (۱۹۸۷)
۹۵. ابرهای شناور؛ میکی ماروسه (۱۹۵۵)
۹۶. شاه؛ کلود لانزمن (۱۹۸۵)
@sobhosher
٩٧.طعم گیلاس؛ عباس کیارستمی (۱۹۹۷)
۹۸. در قلب خورشید؛ ژیانگ ون (۱۹۹۴)
۹۹. خاسکتر و الماس، آندری وایدا
۱۰۰. چشم انداز در مه؛ تئوآنجلوپولوس
@sobhosher
۹۸. در قلب خورشید؛ ژیانگ ون (۱۹۹۴)
۹۹. خاسکتر و الماس، آندری وایدا
۱۰۰. چشم انداز در مه؛ تئوآنجلوپولوس
@sobhosher
Forwarded from Ingmar Bergman
197.Stalker.1979.720p,[Intermedia™].mkv
1.2 GB
🎬 #دانلود_فیلم استاکر 1979
(stalker)
👤 کارگردان #آندری_تارکوفسکی
■ بازیگران : #الکساندر_کایدانوفسکی
#آناتولی_سولونیتسین
● جزو 250 فیلم برتر تاریخ سینما از نگاه مجله sight & sound
@ingmar_bergman_7
(stalker)
👤 کارگردان #آندری_تارکوفسکی
■ بازیگران : #الکساندر_کایدانوفسکی
#آناتولی_سولونیتسین
● جزو 250 فیلم برتر تاریخ سینما از نگاه مجله sight & sound
@ingmar_bergman_7
Forwarded from Ingmar Bergman
Stalker 1979-Per (Translated by ALPHA).srt
105.5 KB
زیرنویس فارسی فیلم استاکر 1979
صبح و شعر
197.Stalker.1979.720p,[Intermedia™].mkv
فيلم شماره ٤٩
پيشكشتان به مهر
بيشتر فيلم هاى ليست را در اين كانال پيدا ميكنيد
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
@ingmar_bergman_7
@sobhosher
پيشكشتان به مهر
بيشتر فيلم هاى ليست را در اين كانال پيدا ميكنيد
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
@ingmar_bergman_7
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم🎧🎼🎶🎵🌸🌺
#شعر_خوب_بخوانیم
سر نهادیم به سودای کسی کین سر ازوست
نه همین سر که سر و جان جهان یکسر ازوست
گر گل افشاند و گر سنگ توان کتمان کرد
مجلس و ساقی و مینای و می و ساغر ازوست
گر به طوفان شکند یا که به ساحل فکند
ناخدایی ست که هم کشتی و هم سرسر ازوست
من به دل دارم و شاهد به رخ و شمع به سر
آنچه پروانه دل سوخته را در پر ازوست
خرم از دولت شه تا به ابد باد جهان
کاین فروغی که بر خلق ضیا گستر از اوست
ساز و آوازی در گوشه شوشتری با
آوای: #اسماعیل_ادیب_خوانساری گرامى ياد و نامش💐
سنتور؛ #رضاورزنده
دستگاه: همایون(شوشتری)
شعر: میرزا عبدالوهاب معتمدالدوله، #نشاط_اصفهانى
در اين شامگاه بهارى دلتان بزم شور و شادمانى🥰💐
@sobhosher
#شعر_خوب_بخوانیم
سر نهادیم به سودای کسی کین سر ازوست
نه همین سر که سر و جان جهان یکسر ازوست
گر گل افشاند و گر سنگ توان کتمان کرد
مجلس و ساقی و مینای و می و ساغر ازوست
گر به طوفان شکند یا که به ساحل فکند
ناخدایی ست که هم کشتی و هم سرسر ازوست
من به دل دارم و شاهد به رخ و شمع به سر
آنچه پروانه دل سوخته را در پر ازوست
خرم از دولت شه تا به ابد باد جهان
کاین فروغی که بر خلق ضیا گستر از اوست
ساز و آوازی در گوشه شوشتری با
آوای: #اسماعیل_ادیب_خوانساری گرامى ياد و نامش💐
سنتور؛ #رضاورزنده
دستگاه: همایون(شوشتری)
شعر: میرزا عبدالوهاب معتمدالدوله، #نشاط_اصفهانى
در اين شامگاه بهارى دلتان بزم شور و شادمانى🥰💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#دمى_با_سعدى
🔹به گفته دكتر كاتوزيان #سعدى شاعر عشق و زندگي است و زندگي در بستر جهان و طبيعت جريان دارد و بهار، تختي است كه عروس آراسته طبيعت بر آن مينشيند. اكنون همه اينها در سخن سعدي به هم آميخته و معجوني خلسهآور ساخته است. سعدي در غزلهاي خويش، بارها انسان زيبا را، عصاره و خلاصه زيبايي طبيعت خوانده و زيبايي انسان را از زيبايي طبيعت، برتر نهاده است
در اين غزل بهارى سعدى
انسان و تعامل عاشقانه و عارفانه اش را با هستى ببينيد و لذت ببريد.
🔻🔺🔻
درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند
جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند....
سروده : #شيخ_اجل_سعدي
آواى : استاد #علي_گلزاده
@sobhosher
🔹به گفته دكتر كاتوزيان #سعدى شاعر عشق و زندگي است و زندگي در بستر جهان و طبيعت جريان دارد و بهار، تختي است كه عروس آراسته طبيعت بر آن مينشيند. اكنون همه اينها در سخن سعدي به هم آميخته و معجوني خلسهآور ساخته است. سعدي در غزلهاي خويش، بارها انسان زيبا را، عصاره و خلاصه زيبايي طبيعت خوانده و زيبايي انسان را از زيبايي طبيعت، برتر نهاده است
در اين غزل بهارى سعدى
انسان و تعامل عاشقانه و عارفانه اش را با هستى ببينيد و لذت ببريد.
🔻🔺🔻
درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند
جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند....
سروده : #شيخ_اجل_سعدي
آواى : استاد #علي_گلزاده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
🌸🌺
#زرتشت_اهل_ری بود، از فریدون جنیدی، بخش دوم
مردم در آن زمان آسمان را ستايش می کردند و در طول چند هزار سالی که به آسمان نگاه می کردند، سرانجام توانستند «برج»هايی را از آسمان پيدا کنند و به آنها نامهايی را بدهند و کم کم از روی حرکت ماه، شيوه ای «زمان سنجی» درست کردند که ما امروزه تنها از روی يک واژه می توانيم آنرا بشناسيم.
در زبانهای ایرانی، از «انگ» (ang-) اسم آلت می سازند. برای نمونه از مصدر «کليدن» kolidan که در زبان خراسانی به معنای کندن و کاويدن است با «انگ»؛ کلنگ را می سازند، به معنی آلت کاويدن و کندن خاک، يا از مصدر آويختن؛ آونگ را می سازند. مثال دیگر آنکه از ريشه «ما» در زبان اوستايی که به معنی سنجش و اندازه گيری است و امروزه در واژه هایی چون: آمار، شماردن، پيمانه، پيمودن، پيمايش و ... باقی مانده است، با «انگ»؛ تبديل به «ماونگ» یا «مانگ» می شود که امروزه هم در زبان های کردی و تالشی و تاتی به «ماه»؛ «مانگ» گفته می شود و در گيلان و طبرستان و نه به خود ماه، بلکه به تابش ماه «مانگ تو» (mang- tao) گفته می شود.
پس «مانگ» (ماه) يعنی «آلت اندازه گيری»!
البته «انگ» از سوی دیگر اوستاشناسان تنها نتیجهٔ تحولات آوایی واژهٔ ماه یا ماس یا دیگر واژه های اوستایی، در محیطی خاص از بافت متنی یا آوایی است. اما ما آن را در بسیاری از واژه ها پسوند می دانیم.
از روی اين واژه(ماه) در می يابيم که نياکان ما اول با ماه زمان را اندازه گيری می کرده اند و سال هم نداشته اند و تنها همين ماه ها بوده است! در طول زمان که به برجهای آسمانی نگاه می کردند سرانجام آدميان آگاه شدند که هم زمان با برآمدن خورشيد يکی از اين برج ها - که همان برج «بره» باشد - طول شب و روز با هم برابر می شود و می تواند آغاز درستی برای زمان سنجی ژرف نگر باشد. اين زمان سنجی، خوشبختانه نخستين زمان سنجی خورشيدی در جهان بوده که هنوز هم همه جهانيان از همين کار و انديشه نياکان ما بهره می گيرند.
البته خيام و گروهش در آغاز سده پنجم (ه. ش.) محاسبه های ديگری انجام دادند و گاهنامه یا تقویم جلالی یا خيامی را ساختند. «گرگوار» مسيحی هم از روی گاهنامه خيام، گاهنامه خودش را ساخت که در هر 3333 سال يک روز اختلاف دارد در حالی که گاهنامه خيامی – بر اساس محاسبات شادروان احمد بيرشک – هر يک ميليون و دويست و اندی هزار سال، يک روز نادرستی دارد! و بايد اين را در انديشه داشته باشيم که اين همه ژرف نگری نيازمند چه مقدار دانش و هوش است.
سال شماری خورشيدی و نوروز، نزديک به پايان هنگام جمشيدی پيدا شد.
ما اين گاهشماری را به جهانيان آشکار کرديم و برگزاری «جشن نوروز» برای ما بايد در براستی «جشن دانش» باشد. ولی وقتی چند هزار سال می گذرد و تنها مردم، اين جشن ها را برگزار می کنند، انديشه و فرهنگ توده مردم هم وارد آن می شود. امروز کسی نمی انديشد که بايد اين جشن را جهش بزرگ دانش بشری دانست. کاری که از آغاز آن هزاران سال می گذرد و هنوز روان است و تا جهان برجاست روان خواهد بود.
به هر روی اين جشن امروزه به شکل مردمی، گرفته می شود که بسيار بسيار نيکو است.
پس از همراهی مردم با هر پديده فرهنگی، فرهنگ توده مردم هم به آن وارد می شود. از جمله اينکه هنگام آغاز سال نو، در نوروز در دربار شاهان ساسانی، سان بر اين بوده است که شاه در تالاری می نشسته و موبد موبدان نزد شاه آمده و در می زده است. شاه در پاسخ در زدن موبد می پرسيد؛ کيست؟ و موبد در پاسخ می گفت: سرسبزی و خرمي و نوروز و ... هستم. سپس در را باز می کرده اند و به همراه موبد هفت نفر با هفت ظرف در دست که در هر کدام يک نوع دانه، سبز کرده بودند وارد می شدند. اين هفت سبزه در بر دارنده: گندم، نخود، جو، عدس، لوبیا و ارزن بوده؛ به نشانه اینکه سال پیش رو، خرمی و سرسبزی با خود به همراه بیاورد و سالی «آبسال» (سالی که آب در آن زیاد است) باشد.
@sobhosher
#زرتشت_اهل_ری بود، از فریدون جنیدی، بخش دوم
مردم در آن زمان آسمان را ستايش می کردند و در طول چند هزار سالی که به آسمان نگاه می کردند، سرانجام توانستند «برج»هايی را از آسمان پيدا کنند و به آنها نامهايی را بدهند و کم کم از روی حرکت ماه، شيوه ای «زمان سنجی» درست کردند که ما امروزه تنها از روی يک واژه می توانيم آنرا بشناسيم.
در زبانهای ایرانی، از «انگ» (ang-) اسم آلت می سازند. برای نمونه از مصدر «کليدن» kolidan که در زبان خراسانی به معنای کندن و کاويدن است با «انگ»؛ کلنگ را می سازند، به معنی آلت کاويدن و کندن خاک، يا از مصدر آويختن؛ آونگ را می سازند. مثال دیگر آنکه از ريشه «ما» در زبان اوستايی که به معنی سنجش و اندازه گيری است و امروزه در واژه هایی چون: آمار، شماردن، پيمانه، پيمودن، پيمايش و ... باقی مانده است، با «انگ»؛ تبديل به «ماونگ» یا «مانگ» می شود که امروزه هم در زبان های کردی و تالشی و تاتی به «ماه»؛ «مانگ» گفته می شود و در گيلان و طبرستان و نه به خود ماه، بلکه به تابش ماه «مانگ تو» (mang- tao) گفته می شود.
پس «مانگ» (ماه) يعنی «آلت اندازه گيری»!
البته «انگ» از سوی دیگر اوستاشناسان تنها نتیجهٔ تحولات آوایی واژهٔ ماه یا ماس یا دیگر واژه های اوستایی، در محیطی خاص از بافت متنی یا آوایی است. اما ما آن را در بسیاری از واژه ها پسوند می دانیم.
از روی اين واژه(ماه) در می يابيم که نياکان ما اول با ماه زمان را اندازه گيری می کرده اند و سال هم نداشته اند و تنها همين ماه ها بوده است! در طول زمان که به برجهای آسمانی نگاه می کردند سرانجام آدميان آگاه شدند که هم زمان با برآمدن خورشيد يکی از اين برج ها - که همان برج «بره» باشد - طول شب و روز با هم برابر می شود و می تواند آغاز درستی برای زمان سنجی ژرف نگر باشد. اين زمان سنجی، خوشبختانه نخستين زمان سنجی خورشيدی در جهان بوده که هنوز هم همه جهانيان از همين کار و انديشه نياکان ما بهره می گيرند.
البته خيام و گروهش در آغاز سده پنجم (ه. ش.) محاسبه های ديگری انجام دادند و گاهنامه یا تقویم جلالی یا خيامی را ساختند. «گرگوار» مسيحی هم از روی گاهنامه خيام، گاهنامه خودش را ساخت که در هر 3333 سال يک روز اختلاف دارد در حالی که گاهنامه خيامی – بر اساس محاسبات شادروان احمد بيرشک – هر يک ميليون و دويست و اندی هزار سال، يک روز نادرستی دارد! و بايد اين را در انديشه داشته باشيم که اين همه ژرف نگری نيازمند چه مقدار دانش و هوش است.
سال شماری خورشيدی و نوروز، نزديک به پايان هنگام جمشيدی پيدا شد.
ما اين گاهشماری را به جهانيان آشکار کرديم و برگزاری «جشن نوروز» برای ما بايد در براستی «جشن دانش» باشد. ولی وقتی چند هزار سال می گذرد و تنها مردم، اين جشن ها را برگزار می کنند، انديشه و فرهنگ توده مردم هم وارد آن می شود. امروز کسی نمی انديشد که بايد اين جشن را جهش بزرگ دانش بشری دانست. کاری که از آغاز آن هزاران سال می گذرد و هنوز روان است و تا جهان برجاست روان خواهد بود.
به هر روی اين جشن امروزه به شکل مردمی، گرفته می شود که بسيار بسيار نيکو است.
پس از همراهی مردم با هر پديده فرهنگی، فرهنگ توده مردم هم به آن وارد می شود. از جمله اينکه هنگام آغاز سال نو، در نوروز در دربار شاهان ساسانی، سان بر اين بوده است که شاه در تالاری می نشسته و موبد موبدان نزد شاه آمده و در می زده است. شاه در پاسخ در زدن موبد می پرسيد؛ کيست؟ و موبد در پاسخ می گفت: سرسبزی و خرمي و نوروز و ... هستم. سپس در را باز می کرده اند و به همراه موبد هفت نفر با هفت ظرف در دست که در هر کدام يک نوع دانه، سبز کرده بودند وارد می شدند. اين هفت سبزه در بر دارنده: گندم، نخود، جو، عدس، لوبیا و ارزن بوده؛ به نشانه اینکه سال پیش رو، خرمی و سرسبزی با خود به همراه بیاورد و سالی «آبسال» (سالی که آب در آن زیاد است) باشد.
@sobhosher
Forwarded from ایران زیبايم (Mary R)
از #ماندن_درخانه لذت ببريد. ✅ تا ۹۰ درصد تخفیف #کتابخوانهای_الکترونیک
🔴 از اول تا ۲۰ فروردین، پنج کتابخوان فیدیبو، نوار، طاقچه، کتابراه و پژوهان با حمایت معاونت امور فرهنگی وزارت ارشاد، #کتاب های بزرگسال را با ۷۰ درصد و کتاب های کودک و نوجوان را با ۸۰ درصد تخفیف عرضه می کنند.
🔴 همچنین، #فیدیبو اعلام کرده ۵۰ شاهکار ادبی را با تخفیف ۹۰ درصدی عرضه می کند تا مخاطبان و علاقه مندان به کتاب، لذت #کتابخوانی در روزهای قرنطینه خانگی را از دست ندهند.
🔴 در هرحال، اگر چندان علاقه ای به e-books ندارید و ترجیح می دهید به #کتابفروشی بروید، پیشنهاد می کنیم کتاب ها را پس از آوردن به خانه در جایی نگه داشته، سه روز به آنها دست نزنید.
@sobhosher
✅ @comparativeliterature
🔴 از اول تا ۲۰ فروردین، پنج کتابخوان فیدیبو، نوار، طاقچه، کتابراه و پژوهان با حمایت معاونت امور فرهنگی وزارت ارشاد، #کتاب های بزرگسال را با ۷۰ درصد و کتاب های کودک و نوجوان را با ۸۰ درصد تخفیف عرضه می کنند.
🔴 همچنین، #فیدیبو اعلام کرده ۵۰ شاهکار ادبی را با تخفیف ۹۰ درصدی عرضه می کند تا مخاطبان و علاقه مندان به کتاب، لذت #کتابخوانی در روزهای قرنطینه خانگی را از دست ندهند.
🔴 در هرحال، اگر چندان علاقه ای به e-books ندارید و ترجیح می دهید به #کتابفروشی بروید، پیشنهاد می کنیم کتاب ها را پس از آوردن به خانه در جایی نگه داشته، سه روز به آنها دست نزنید.
@sobhosher
✅ @comparativeliterature
Forwarded from ایران زیبايم (Mary R)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم🎧🎼🎶🎵🌸🌺
#شعر_خوب_بخوانیم
بانو
Lady I'm your knight in shining armor and I love you
بانو،من شوالیه تو هستم در زرهی درخشان و دوستت دارم
.
You have made me what I am and I am yours
از توست آنچه که هستم و من از آن توام
.
My love there's so many ways I want to say I love you
عشق من،میخواهم به هزاران روش بگویم دوستت دارم
.
Let me hold you in my arms forever more
بگذار تو را تا ابد درمیان بازوان بگیرم
.
You have gone and made me such a fool
تو رفته ای و مرا به احمقی تبدیل کرده ای
.
I'm so lost in your love
من در عشق تو گم گشته ام
.
And oh we belong together
و آه،ما متعلق به یکدیگریم
.
Won't you believe in my song?
آواز مرا باور نخواهی کرد؟
.
Lady for so many years I thought I'd never find you
بانو،برای سالیان سال فکر میکردم هرگز تو را نخواهم یافت
.
You have come into my life and made me whole
به زندگی من پاگذاشته ای و مرا کامل کرده ای
.
Forever let me wake to see you each and every morning
بگذار تا ابد برای تماشای تو از خواب برخیزم
.
Let me hear you whisper softly in my ea
بگذار نجوای ملایمت را در گوشم بشنوم
.
In my eyes I see no one else but you
درچشمانم کسی جز تو نمی بینم
.
There's no other love like our love
هیچ عشقی همانند عشق ما نیست
.
And yes oh yes I'll always want you near me
و آری،میخواهم همیشه در کنارم باشی
.
I've waited for you for so long
من مدتی مدید در انتظارت بودم
.
Lady your love's the only love I need
بانو،عشق تو تنها عشقی است که محتاج آنم
.
And beside me is where I want you to be
و میخواهم همیشه درکنارم باشی
.
Cause my love there's somethin' I want you to know
چراکه میخواهم عشقم را بشناسی
.
You're the love of my life you're my lady!
تو عشق زندگیم هستی،تو بانوی منی
#کنث_ری_راجرز (Kenneth Ray Rogers) متولد ۲۱ اوت ۱۹۳۸ و ٢٠مارس ٢٠٢٠خواننده و ترانهسرای موسیقی کانتری، عکاس، هنرپیشه، مدیر ضبط و کارآفرین آمریکایی است. او با ثبت بیش از ۷۰ تکآهنگ در جدولهای فروش سبکهای مختلف موسیقی و قرار گرفتن ناماش در صدر پرفروشترینهای کانتری و پاپ ایالات متحده به تنهایی و برای بیش از ۴۲۰ هفته، یکی از موفقترین هنرمندان موسیقی در آمریکا بهشمار میآید. او در سال ۱۹۸۶ در نظرسنجی که توسط نشریهٔ یواسای تودی و پیپل انجام شد عنوان «محبوبترین خوانندهٔ همهٔ دوران» را به خود اختصاص داد. راجرز تابه حال جوایز متعدد بابت فعالیتهای موسیقی و کارهای خیریهاش دریافت کردهاست که از میان آنها میتوان جایزهٔ گرمی، جایزهٔ انجمن موسیقی کانتری، جایزهٔ آکادمی موسیقی کانتری، جایزهٔ صنعت موسیقی آمریکا و «جایزهٔ یک عمر دستاورد» که در سال ۲۰۰۳ و بهخاطر ۶ دهه فعالیتاش در زمینهٔ موسیقی دریافت کرد را نام برد.
با موسيقى جهانمان دلپذيرتر است💐🥰شبتان دلكش وناب🙏🏻
@sobhosher
#شعر_خوب_بخوانیم
بانو
Lady I'm your knight in shining armor and I love you
بانو،من شوالیه تو هستم در زرهی درخشان و دوستت دارم
.
You have made me what I am and I am yours
از توست آنچه که هستم و من از آن توام
.
My love there's so many ways I want to say I love you
عشق من،میخواهم به هزاران روش بگویم دوستت دارم
.
Let me hold you in my arms forever more
بگذار تو را تا ابد درمیان بازوان بگیرم
.
You have gone and made me such a fool
تو رفته ای و مرا به احمقی تبدیل کرده ای
.
I'm so lost in your love
من در عشق تو گم گشته ام
.
And oh we belong together
و آه،ما متعلق به یکدیگریم
.
Won't you believe in my song?
آواز مرا باور نخواهی کرد؟
.
Lady for so many years I thought I'd never find you
بانو،برای سالیان سال فکر میکردم هرگز تو را نخواهم یافت
.
You have come into my life and made me whole
به زندگی من پاگذاشته ای و مرا کامل کرده ای
.
Forever let me wake to see you each and every morning
بگذار تا ابد برای تماشای تو از خواب برخیزم
.
Let me hear you whisper softly in my ea
بگذار نجوای ملایمت را در گوشم بشنوم
.
In my eyes I see no one else but you
درچشمانم کسی جز تو نمی بینم
.
There's no other love like our love
هیچ عشقی همانند عشق ما نیست
.
And yes oh yes I'll always want you near me
و آری،میخواهم همیشه در کنارم باشی
.
I've waited for you for so long
من مدتی مدید در انتظارت بودم
.
Lady your love's the only love I need
بانو،عشق تو تنها عشقی است که محتاج آنم
.
And beside me is where I want you to be
و میخواهم همیشه درکنارم باشی
.
Cause my love there's somethin' I want you to know
چراکه میخواهم عشقم را بشناسی
.
You're the love of my life you're my lady!
تو عشق زندگیم هستی،تو بانوی منی
#کنث_ری_راجرز (Kenneth Ray Rogers) متولد ۲۱ اوت ۱۹۳۸ و ٢٠مارس ٢٠٢٠خواننده و ترانهسرای موسیقی کانتری، عکاس، هنرپیشه، مدیر ضبط و کارآفرین آمریکایی است. او با ثبت بیش از ۷۰ تکآهنگ در جدولهای فروش سبکهای مختلف موسیقی و قرار گرفتن ناماش در صدر پرفروشترینهای کانتری و پاپ ایالات متحده به تنهایی و برای بیش از ۴۲۰ هفته، یکی از موفقترین هنرمندان موسیقی در آمریکا بهشمار میآید. او در سال ۱۹۸۶ در نظرسنجی که توسط نشریهٔ یواسای تودی و پیپل انجام شد عنوان «محبوبترین خوانندهٔ همهٔ دوران» را به خود اختصاص داد. راجرز تابه حال جوایز متعدد بابت فعالیتهای موسیقی و کارهای خیریهاش دریافت کردهاست که از میان آنها میتوان جایزهٔ گرمی، جایزهٔ انجمن موسیقی کانتری، جایزهٔ آکادمی موسیقی کانتری، جایزهٔ صنعت موسیقی آمریکا و «جایزهٔ یک عمر دستاورد» که در سال ۲۰۰۳ و بهخاطر ۶ دهه فعالیتاش در زمینهٔ موسیقی دریافت کرد را نام برد.
با موسيقى جهانمان دلپذيرتر است💐🥰شبتان دلكش وناب🙏🏻
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#دمى_با_سعدى
سروده: #شيخ_اجل_سعدي
آواى :استاد #علي_گلزاده
رها نمیکند ایام در کنار منش
که داد خود بستانم به بوسه از دهنش
همان کمند بگیرم که صید خاطر خلق
بدان همیکند و درکشم به خویشتنش
ولیک دست نیارم زدن در آن سر زلف
که مبلغی دل خلق است زیر هر شکنش
غلام قامت آن لعبتم که بر قد او
بریدهاند لطافت چو جامه بر بدنش
ز رنگ و بوی تو ای سروقد سیم اندام
برفت رونق نسرین باغ و نسترنش
یکی به حکم نظر پای در گلستان نه
که پایمال کنی ارغوان و یاسمنش
*خوشا تفرج نوروز خاصه در شیراز
که برکند دل مرد مسافر از وطنش
عزیز مصر چمن شد جمال یوسف گل
صبا به شهر درآورد بوی پیرهنش
شگفت نیست گر از غیرت تو بر گلزار
بگرید ابر و بخندد شکوفه بر چمنش
در این روش که تویی گر به مرده برگذری
عجب نباشد اگر نعره آید از کفنش
نماند فتنه در ایام شاه جز سعدی
که بر جمال تو فتنهست و خلق بر سخنش
🔻🔺🔻
چه متن تبليغاتى خوبى براى گردشگرى شيراز
@sobhosher
سروده: #شيخ_اجل_سعدي
آواى :استاد #علي_گلزاده
رها نمیکند ایام در کنار منش
که داد خود بستانم به بوسه از دهنش
همان کمند بگیرم که صید خاطر خلق
بدان همیکند و درکشم به خویشتنش
ولیک دست نیارم زدن در آن سر زلف
که مبلغی دل خلق است زیر هر شکنش
غلام قامت آن لعبتم که بر قد او
بریدهاند لطافت چو جامه بر بدنش
ز رنگ و بوی تو ای سروقد سیم اندام
برفت رونق نسرین باغ و نسترنش
یکی به حکم نظر پای در گلستان نه
که پایمال کنی ارغوان و یاسمنش
*خوشا تفرج نوروز خاصه در شیراز
که برکند دل مرد مسافر از وطنش
عزیز مصر چمن شد جمال یوسف گل
صبا به شهر درآورد بوی پیرهنش
شگفت نیست گر از غیرت تو بر گلزار
بگرید ابر و بخندد شکوفه بر چمنش
در این روش که تویی گر به مرده برگذری
عجب نباشد اگر نعره آید از کفنش
نماند فتنه در ایام شاه جز سعدی
که بر جمال تو فتنهست و خلق بر سخنش
🔻🔺🔻
چه متن تبليغاتى خوبى براى گردشگرى شيراز
@sobhosher
Telegram
attach 📎
صبح و شعر
🌸🌺 #زرتشت_اهل_ری بود، از فریدون جنیدی، بخش دوم مردم در آن زمان آسمان را ستايش می کردند و در طول چند هزار سالی که به آسمان نگاه می کردند، سرانجام توانستند «برج»هايی را از آسمان پيدا کنند و به آنها نامهايی را بدهند و کم کم از روی حرکت ماه، شيوه ای «زمان سنجی»…
#زرتشت_اهل_ری بود، از فریدون جنیدی، بخش سوم
اين سبزه ها را نگهداری می کردند تا روز سيزدهم. البته ما امروزه آنها را می شماريم اما در ايران باستان روزها شمارش نمی شدند، بلکه هر روز را با نام ويژه خودش می شناختند. نام روز سيزدهم «تيشتر» (Tištar) بوده است. تيشتر نام ایزد«باران» است.
🔹در روز سيزدهم، اين سبزه ها را می بردند و با آيين ويژه و باشکوهی نثار آب روان می کردند و « #تيشتر» را ستايش می کردند که تو به ما باران دادی و سبزه های ما بلند شده و جهان سبز شده، پس ما هم اين سبزه ها را به تو نثار می کنيم. امروزه هيچکس توجه نمی کند که چرا ما سبزه ها را به آب می دهيم؟
نخست می گويند که سيزدهم گجسته(نحس) است که هيچ معنایی ندارد، سپس سبزه ها را پرت می کنند در جوی های آب! در حالی که در ايران باستان با نياز و احترام اين کار را می کردند.
اين هفت سبزه به هفت سين دگرگون شد که البته از ريشه خود چندان دور هم نيست. سماق و سياه دانه که گياه هستند و سرکه و سمنو هم که از گياه به دست آمده اند و تنها پسين سرکه به آن افزوده شد. پنجاه سال پيش کسانی با خودشان می انديشيدند که چون سرکه از انگور به دست می آيد و در ايران باستان «شراب» بوده پس اين هفت شين است نه هفت سين که سد در سد من درآوردی و ساختگی است.
گروهی لوکس و تازه پرست و بی خبر از آيين های کهن ايرانی بوده است. اين هفت شين نيست که هيچ، هفت سين هم نيست و در اصل هفت سبزه بوده است.
🔸اين آيين نوروز آیینی ايرانی است و وابسته به همه ايرانيان و به هيچ روی نمي توان خاستگاه روشن و ويژه ای برای آن پنداشت برای نمونه وابسته به فلان کشور باشد. اين آيين از آن همه ايرانيان در پهنه ايران فرهنگی است و بايد به آن پرداخت.
چندین سال پیش، به پيشنهاد رييس جمهور تاجيکستان «سال جهانی زرتشت» شناخته شد، چون ازبکستان سال ها در تلاش بود تا به جهانيان بگويد زرتشت، ازبک بوده است! و البته يونسکو و سازمان ملل اين ادعا را نپذيرفتند. ازبک ها سال بود که می خواستند که جشنی بگيرند ولی با نبود همکاری يونسکو و جامعه فرهنگی جهانی روبرو می شدند.
درست هنگاميکه تاجيک ها چنين طرحی را پيشنهاد کردند و گفتند که می خواهيم سه هزارمين سال زادروز زرتشت را جشن بگيريم، يونسکو از ايشان پشتيبانی کرد.
به پيشنهاد رييس جمهور تاجیکستان و با هزينه دولت و شرکت خود رييس جمهورشان، اين جشن ها در تاجيکستان برگزار شد، اما شوربختانه رييس جمهور وقت ما حتی در جشنی که زرتشتيان در دانشگاه تهران گرفتند شرکت نکرد!
پس اگر کسانی بيدار شده اند و می خواهند بازمانده فرهنگیشان را بچنگ گيرند و ديگری نمی خواهد ... خوب نخواهد. بگذاريد کسانی که آگاهی دارند نگذارند اين کشتزار يا خانه، ويران شود!
اين گله ای است که بايد از خودمان در کشورمان بکنيم.
فرهنگ ايران، مانند درخت تنومندی است که هم ريشه دارد هم ساقه و تنه و هم شاخه و ميوه.
اگر ريشه را ايران پيش از اسلام بگيريم، تنه آن ايران پس از اسلام خواهد بود و هيچکس نمی تواند منکر درخشش عظيم و بالندگی فرهنگ پس از اسلام بشود. بزرگترين دانشمندان جهان در اين دوران بوده اند و کارهای بزرگی کرده اند که بايد مايه افتخار ما باشد.
هر کدام از اين دو بخش که بکوشد خودش را از ديگری جدا کند به زودی خواهد خشکيد.
بنابراين کسانی که گمان می کنند که تنها بايد ايران باستان و پيش از اسلام را ستايش کنند، آنها هم شکست خواهند خورد، زيرا نمی توانند اين تنه شاداب، تناور، کهنسال و پربار را ناديده بگيرند و ريشه بدون پروردن از پوست و بدنه ساقه و شاخه ها خواهد خشکيد. پس از نظر کسی که ايران را دوست دارد بايد به همهٔ بخشهای اين گياه شاداب و زنده توجه کند.
@sobhosher
اين سبزه ها را نگهداری می کردند تا روز سيزدهم. البته ما امروزه آنها را می شماريم اما در ايران باستان روزها شمارش نمی شدند، بلکه هر روز را با نام ويژه خودش می شناختند. نام روز سيزدهم «تيشتر» (Tištar) بوده است. تيشتر نام ایزد«باران» است.
🔹در روز سيزدهم، اين سبزه ها را می بردند و با آيين ويژه و باشکوهی نثار آب روان می کردند و « #تيشتر» را ستايش می کردند که تو به ما باران دادی و سبزه های ما بلند شده و جهان سبز شده، پس ما هم اين سبزه ها را به تو نثار می کنيم. امروزه هيچکس توجه نمی کند که چرا ما سبزه ها را به آب می دهيم؟
نخست می گويند که سيزدهم گجسته(نحس) است که هيچ معنایی ندارد، سپس سبزه ها را پرت می کنند در جوی های آب! در حالی که در ايران باستان با نياز و احترام اين کار را می کردند.
اين هفت سبزه به هفت سين دگرگون شد که البته از ريشه خود چندان دور هم نيست. سماق و سياه دانه که گياه هستند و سرکه و سمنو هم که از گياه به دست آمده اند و تنها پسين سرکه به آن افزوده شد. پنجاه سال پيش کسانی با خودشان می انديشيدند که چون سرکه از انگور به دست می آيد و در ايران باستان «شراب» بوده پس اين هفت شين است نه هفت سين که سد در سد من درآوردی و ساختگی است.
گروهی لوکس و تازه پرست و بی خبر از آيين های کهن ايرانی بوده است. اين هفت شين نيست که هيچ، هفت سين هم نيست و در اصل هفت سبزه بوده است.
🔸اين آيين نوروز آیینی ايرانی است و وابسته به همه ايرانيان و به هيچ روی نمي توان خاستگاه روشن و ويژه ای برای آن پنداشت برای نمونه وابسته به فلان کشور باشد. اين آيين از آن همه ايرانيان در پهنه ايران فرهنگی است و بايد به آن پرداخت.
چندین سال پیش، به پيشنهاد رييس جمهور تاجيکستان «سال جهانی زرتشت» شناخته شد، چون ازبکستان سال ها در تلاش بود تا به جهانيان بگويد زرتشت، ازبک بوده است! و البته يونسکو و سازمان ملل اين ادعا را نپذيرفتند. ازبک ها سال بود که می خواستند که جشنی بگيرند ولی با نبود همکاری يونسکو و جامعه فرهنگی جهانی روبرو می شدند.
درست هنگاميکه تاجيک ها چنين طرحی را پيشنهاد کردند و گفتند که می خواهيم سه هزارمين سال زادروز زرتشت را جشن بگيريم، يونسکو از ايشان پشتيبانی کرد.
به پيشنهاد رييس جمهور تاجیکستان و با هزينه دولت و شرکت خود رييس جمهورشان، اين جشن ها در تاجيکستان برگزار شد، اما شوربختانه رييس جمهور وقت ما حتی در جشنی که زرتشتيان در دانشگاه تهران گرفتند شرکت نکرد!
پس اگر کسانی بيدار شده اند و می خواهند بازمانده فرهنگیشان را بچنگ گيرند و ديگری نمی خواهد ... خوب نخواهد. بگذاريد کسانی که آگاهی دارند نگذارند اين کشتزار يا خانه، ويران شود!
اين گله ای است که بايد از خودمان در کشورمان بکنيم.
فرهنگ ايران، مانند درخت تنومندی است که هم ريشه دارد هم ساقه و تنه و هم شاخه و ميوه.
اگر ريشه را ايران پيش از اسلام بگيريم، تنه آن ايران پس از اسلام خواهد بود و هيچکس نمی تواند منکر درخشش عظيم و بالندگی فرهنگ پس از اسلام بشود. بزرگترين دانشمندان جهان در اين دوران بوده اند و کارهای بزرگی کرده اند که بايد مايه افتخار ما باشد.
هر کدام از اين دو بخش که بکوشد خودش را از ديگری جدا کند به زودی خواهد خشکيد.
بنابراين کسانی که گمان می کنند که تنها بايد ايران باستان و پيش از اسلام را ستايش کنند، آنها هم شکست خواهند خورد، زيرا نمی توانند اين تنه شاداب، تناور، کهنسال و پربار را ناديده بگيرند و ريشه بدون پروردن از پوست و بدنه ساقه و شاخه ها خواهد خشکيد. پس از نظر کسی که ايران را دوست دارد بايد به همهٔ بخشهای اين گياه شاداب و زنده توجه کند.
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در #خانه_ميمانيم #كتاب_ميخوانيم تصاوير خاطره انگيز براى شما كه عاشق و شیفته #کتاب ايد! به اين تصاوير موارد زير را اضافه كتيد😊🥰
◀️ نوشتن تاریخ و مکان خرید و قیمت کتاب
◀️ نوشتن تاریخ و مکان شروع مطالعه کتاب
◀️ نوشتن تاریخ و مکان پایان مطالعه کتاب
◀️ ننوشتن با چیزی بجز #مداد در کتاب
◀️ نوشتن تعلیقات و برداشت ها و موافقت یا مخالفت ها با محتوای کتاب در حاشیه صفحات
◀️ نوشتن برداشت کلی خود در پایان #مطالعه
◀️ معرفی کتاب به دیگران یا کادو دادن یک نسخه از آن به دوستان
@sobhosher
◀️ نوشتن تاریخ و مکان خرید و قیمت کتاب
◀️ نوشتن تاریخ و مکان شروع مطالعه کتاب
◀️ نوشتن تاریخ و مکان پایان مطالعه کتاب
◀️ ننوشتن با چیزی بجز #مداد در کتاب
◀️ نوشتن تعلیقات و برداشت ها و موافقت یا مخالفت ها با محتوای کتاب در حاشیه صفحات
◀️ نوشتن برداشت کلی خود در پایان #مطالعه
◀️ معرفی کتاب به دیگران یا کادو دادن یک نسخه از آن به دوستان
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم🎧🎼🎶🎵🌺🌸
قطعه بيكلام Requiem : #کیوان_ساکت
پنجمين آهنگ از آلبوم شرق اندوه
آرامش شباهنگامتان با آواى خوش موسيقى خوشرنگتر🥰💐
@sobhosher
قطعه بيكلام Requiem : #کیوان_ساکت
پنجمين آهنگ از آلبوم شرق اندوه
آرامش شباهنگامتان با آواى خوش موسيقى خوشرنگتر🥰💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#دمى_با_سعدى
سروده: #شيخ_اجل_سعدي
آواى :استاد #علي_گلزاده
من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم
تو به یک جرعه دیگر ببری از دستم
هر چه کوته نظرانند بر ایشان پیمای
که حریفان ز مل و من ز تأمل مستم
به حق مهر و وفایی که میان من و توست
که نه مهر از تو بریدم نه به کس پیوستم
*”پیش از آب و گل من در دل من مهر تو بود
با خود آوردم از آن جا نه به خود بربستم”
من غلام توام از روی حقیقت لیکن
با وجودت نتوان گفت که من خود هستم
دائما عادت من گوشه نشستن بودی
تا تو برخاستهای از طلبت ننشستم
تو ملولی و مرا طاقت تنهایی نیست
تو جفا کردی و من عهد وفا نشکستم
سعدیا با تو نگفتم که مرو در پی دل
نروم باز گر این بار که رفتم جستم
🔻🔺🔻🔺
*بيتى با همين مضمون از سعدى
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
@sobhosher
سروده: #شيخ_اجل_سعدي
آواى :استاد #علي_گلزاده
من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم
تو به یک جرعه دیگر ببری از دستم
هر چه کوته نظرانند بر ایشان پیمای
که حریفان ز مل و من ز تأمل مستم
به حق مهر و وفایی که میان من و توست
که نه مهر از تو بریدم نه به کس پیوستم
*”پیش از آب و گل من در دل من مهر تو بود
با خود آوردم از آن جا نه به خود بربستم”
من غلام توام از روی حقیقت لیکن
با وجودت نتوان گفت که من خود هستم
دائما عادت من گوشه نشستن بودی
تا تو برخاستهای از طلبت ننشستم
تو ملولی و مرا طاقت تنهایی نیست
تو جفا کردی و من عهد وفا نشکستم
سعدیا با تو نگفتم که مرو در پی دل
نروم باز گر این بار که رفتم جستم
🔻🔺🔻🔺
*بيتى با همين مضمون از سعدى
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
@sobhosher
Telegram
attach 📎