〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #بدین و #بدان!
قرار نیست چیزی بدهید، قرار است چیزی بدانید!😃
🔹 «بدین» و «بدان» همان «به این» و «به آن» هستند، زیرا «بِد» در آنها (و نیز در «بِدو») تغییریافتۀ pad است که در فارسی میانه (= فارسی پیش از اسلام) به معنای «به» (حرف اضافه) بودهاست.
🔸«بدین» و «بدان» بیشتر در گونۀ ادبی و نثرهای نشاندار (= کمبسامد و نامتعارف) بهکار میروند:
گر تو قرآن بدین نمط خوانی/ ببری رونق مسلمانی (گلستان).
🔹بنابراین بهتر است آنها را در نوشتار معیار بهکار نبریم.
ننویسیم:
❌ مردان در شصتسالگی بازنشسته میشوند، بدین صورت که ...
بنویسیم:
✅ مردان در شصتسالگی بازنشسته میشوند، به این صورت که ...
🔸«بدین» و «بدان» همواره با واژۀ پس از خود بافاصله نوشته میشوند: بدین ترتیب، بدین جهت، بدان جهت، بدین سبب، بدان سبب، بدین علت، بدین گونه، بدین وسیله، و ... .
✍🏻: #سيدمحمد_بصام
📚
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #بدین و #بدان!
قرار نیست چیزی بدهید، قرار است چیزی بدانید!😃
🔹 «بدین» و «بدان» همان «به این» و «به آن» هستند، زیرا «بِد» در آنها (و نیز در «بِدو») تغییریافتۀ pad است که در فارسی میانه (= فارسی پیش از اسلام) به معنای «به» (حرف اضافه) بودهاست.
🔸«بدین» و «بدان» بیشتر در گونۀ ادبی و نثرهای نشاندار (= کمبسامد و نامتعارف) بهکار میروند:
گر تو قرآن بدین نمط خوانی/ ببری رونق مسلمانی (گلستان).
🔹بنابراین بهتر است آنها را در نوشتار معیار بهکار نبریم.
ننویسیم:
❌ مردان در شصتسالگی بازنشسته میشوند، بدین صورت که ...
بنویسیم:
✅ مردان در شصتسالگی بازنشسته میشوند، به این صورت که ...
🔸«بدین» و «بدان» همواره با واژۀ پس از خود بافاصله نوشته میشوند: بدین ترتیب، بدین جهت، بدان جهت، بدین سبب، بدان سبب، بدین علت، بدین گونه، بدین وسیله، و ... .
✍🏻: #سيدمحمد_بصام
📚
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #مغازه »
🔸واژه مغازه از واژهٔ magaza ترکی استانبولی (عثمانی) به معنی «فروشگاه» گرفته شده و خود این واژه ترکی هم برگرفته از
🔻واژه فرانسوی magasin (ماگازن) به همین معنی است. این واژه فرانسوی و همچنین
🔺 واژه انگلیسی magazine به معنی انبار یا مخزن هر دو از واژه عربی مخازن» (جمع مخزن) گرفته شده اند.
🔹فروشگاه انبار یا مخزن کالاهاست. معنی دیگر magazine یعنی «مجله هم ناشی از این است که مجله را مخزن اطلاعات دانسته اند.
✍🏻: بهروز صفرزاده
📚: سایت موسسهٔ دهخدا
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #مغازه »
🔸واژه مغازه از واژهٔ magaza ترکی استانبولی (عثمانی) به معنی «فروشگاه» گرفته شده و خود این واژه ترکی هم برگرفته از
🔻واژه فرانسوی magasin (ماگازن) به همین معنی است. این واژه فرانسوی و همچنین
🔺 واژه انگلیسی magazine به معنی انبار یا مخزن هر دو از واژه عربی مخازن» (جمع مخزن) گرفته شده اند.
🔹فروشگاه انبار یا مخزن کالاهاست. معنی دیگر magazine یعنی «مجله هم ناشی از این است که مجله را مخزن اطلاعات دانسته اند.
✍🏻: بهروز صفرزاده
📚: سایت موسسهٔ دهخدا
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #نسکافه» (Nescafé) از ترکیب دو واژۀ «نِستْله» (Nestlé) و «کافه» (café) ساخته شدهاست.
🔹ینگونه واژهها را «#آمیزه» مینامند
و به فرایند ساخت آنها، که یکی از شیوههای معمول واژهسازی است، «آمیزهسازی» میگویند.
چند نمونۀ دیگر:
توانیر: تولید و انتقال نیرو؛
خصولتی: خصوصی + دولتی؛
رزمایش: رزم + آزمایش؛
فجازی: فضای مجازی؛
مارموذ: مارمولک/ مار + موذی؛
نستعلیق: نسخ + تعلیق؛
ویرگولاستار: ویرگول + ویراستار😉.
✍🏻: ##سیدمحمد_بصام
۱۴۰۲/۱۲/۱۰
📚:متنوک
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #نسکافه» (Nescafé) از ترکیب دو واژۀ «نِستْله» (Nestlé) و «کافه» (café) ساخته شدهاست.
🔹ینگونه واژهها را «#آمیزه» مینامند
و به فرایند ساخت آنها، که یکی از شیوههای معمول واژهسازی است، «آمیزهسازی» میگویند.
چند نمونۀ دیگر:
توانیر: تولید و انتقال نیرو؛
خصولتی: خصوصی + دولتی؛
رزمایش: رزم + آزمایش؛
فجازی: فضای مجازی؛
مارموذ: مارمولک/ مار + موذی؛
نستعلیق: نسخ + تعلیق؛
ویرگولاستار: ویرگول + ویراستار😉.
✍🏻: ##سیدمحمد_بصام
۱۴۰۲/۱۲/۱۰
📚:متنوک
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #شب «#اَحیا» یا « #اِحیا»؟
🔹واژۀ عربی «اَحیاء» جمع «حَیّ» و به معنای «زندگان» است و «اِحیاء» به معنای «زنده کردن، جانبخشی، و برگزاری مراسم (مثلاً در شب قدر)». ازاینرو به هریک از شبهای ۱۹، ۲۱، و ۲۳ ماه رمضان که در آن عبادت و شبزندهداری میکنند، «شب اِحیا» میگویند و گاهی در فارسی آن را /شب اَحیا/ تلفظ میکنند.
🔸در آواشناسی، طبق قاعدۀ «همگونی واکهای (vowel harmony)»، گاهی واکۀ یک هجا از واکۀ هجای مجاورش تأثیر میپذیرد و به شکل آن درمیآید. برای مثال، «غذا» در عربی به کسر «غ» و بر وزن «ندا» است، ولی واکهٔ e در هجای آغازین آن از واکۀ â در هجای دومِ این واژه (= ذا) تأثیر پذیرفته و به واکۀ a بدل شدهاست و بنابراین در فارسی /غَذا/ تلفظ میشود. در واژۀ «اِحیا» نیز واکۀ e در هجای اول از واکۀ â در هجای دوم (= یا) تأثیر پذیرفته و به a بدل شدهاست و بنابراین /اَحیا/ تلفظ میشود. چند نمونۀ دیگر از تبدیل واکهٔ e به a در فارسی: اِثناعشر > اَثناعشر؛ بِساط > بَساط؛ خِزانه > خَزانه؛ سِهام > سَهام؛ غِربال > غَربال؛ مِلاط > مَلاط.
🔹وامواژهها معمولاً براساس نظام آواییِ زبانِ مقصد تلفظ میشوند و مانند سایر واژهها در گذر زمان دستخوش تغییر میگردند. وقتی عموم اهل زبان واژهای را به یک شیوه تلفظ کردند، آن را «تلفظ معیار» مینامیم و جز آن را «غیرمعیار».
🔺با استناد به فرهنگ آوایی فارسی (گیتی دیهیم)، تلفظ معیار و پربسامدِ «اِحیا»، به معنی «شب قدر»، /اَحیا/ است. در نتیجه، تلفظ «اِحیا» بهصورت /اَحیا/ در فارسی درست است و اگر تلفظ «اِحیا» بهصورت /اَحیا/ را نادرست بدانیم، باید تلفظ صدها واژۀ مشابهِ دیگر را نیز نادرست بدانیم.
🔘 یادآوری:
«احیاء» رسمالخطِ عربیِ این واژه است و در فارسی با املای «احیا» (بدون همزۀ پایانی) نوشته میشود، مانند «اعضا»، «املا»، «انبیا»، و «انشا» که همزۀ پایانیشان در فارسی نوشته نمیشود و درست است.
۱۴۰۳/۰۱/۱۴
✍🏻: #سیدمحمد_بصام
📚: Matnook.com
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #شب «#اَحیا» یا « #اِحیا»؟
🔹واژۀ عربی «اَحیاء» جمع «حَیّ» و به معنای «زندگان» است و «اِحیاء» به معنای «زنده کردن، جانبخشی، و برگزاری مراسم (مثلاً در شب قدر)». ازاینرو به هریک از شبهای ۱۹، ۲۱، و ۲۳ ماه رمضان که در آن عبادت و شبزندهداری میکنند، «شب اِحیا» میگویند و گاهی در فارسی آن را /شب اَحیا/ تلفظ میکنند.
🔸در آواشناسی، طبق قاعدۀ «همگونی واکهای (vowel harmony)»، گاهی واکۀ یک هجا از واکۀ هجای مجاورش تأثیر میپذیرد و به شکل آن درمیآید. برای مثال، «غذا» در عربی به کسر «غ» و بر وزن «ندا» است، ولی واکهٔ e در هجای آغازین آن از واکۀ â در هجای دومِ این واژه (= ذا) تأثیر پذیرفته و به واکۀ a بدل شدهاست و بنابراین در فارسی /غَذا/ تلفظ میشود. در واژۀ «اِحیا» نیز واکۀ e در هجای اول از واکۀ â در هجای دوم (= یا) تأثیر پذیرفته و به a بدل شدهاست و بنابراین /اَحیا/ تلفظ میشود. چند نمونۀ دیگر از تبدیل واکهٔ e به a در فارسی: اِثناعشر > اَثناعشر؛ بِساط > بَساط؛ خِزانه > خَزانه؛ سِهام > سَهام؛ غِربال > غَربال؛ مِلاط > مَلاط.
🔹وامواژهها معمولاً براساس نظام آواییِ زبانِ مقصد تلفظ میشوند و مانند سایر واژهها در گذر زمان دستخوش تغییر میگردند. وقتی عموم اهل زبان واژهای را به یک شیوه تلفظ کردند، آن را «تلفظ معیار» مینامیم و جز آن را «غیرمعیار».
🔺با استناد به فرهنگ آوایی فارسی (گیتی دیهیم)، تلفظ معیار و پربسامدِ «اِحیا»، به معنی «شب قدر»، /اَحیا/ است. در نتیجه، تلفظ «اِحیا» بهصورت /اَحیا/ در فارسی درست است و اگر تلفظ «اِحیا» بهصورت /اَحیا/ را نادرست بدانیم، باید تلفظ صدها واژۀ مشابهِ دیگر را نیز نادرست بدانیم.
🔘 یادآوری:
«احیاء» رسمالخطِ عربیِ این واژه است و در فارسی با املای «احیا» (بدون همزۀ پایانی) نوشته میشود، مانند «اعضا»، «املا»، «انبیا»، و «انشا» که همزۀ پایانیشان در فارسی نوشته نمیشود و درست است.
۱۴۰۳/۰۱/۱۴
✍🏻: #سیدمحمد_بصام
📚: Matnook.com
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #بوقلمونصفت »
🔸آدمِ بوقلمونصفت ثباتِ عقیده و رفتار ندارد و نان را به نرخِ روز میخورَد.
راستی تا حالا فکر کردهاید چرا به چنین آدمی «بوقلمونصفت» میگویند؟ چه ربطی به بوقلمون (پرنده) دارد؟
🔺نکته اینجاست که بوقلمون در اصل به معنیِ #آفتابپرست است که نوعی بزمجه است و رنگ عوض میکند و خود را به رنگِ محیط درمیآورَد. اینکه چهگونه نامِ خزندهای به نامِ پرندهای تبدیل شده از عجایب است.
🔻واژۀ «بوقلمون» تحریفی از یک واژۀ یونانی است که شکلِ انگلیسیاش chameleon است. این واژه از دو جزء تشکیل شده و رویِ هم رفته «شیرِ خاکی» معنی میدهد! شکلِ مُعَرّبِ (عربیشدۀ) قدیمیاش «خامالاوُن» است که در فرهنگهای قدیمیِ فارسی آمدهاست.
🔹در انگلیسی نیز مثلِ فارسی، chameleon هم به معنیِ آفتابپرست است و هم به معنیِ آدمِ بوقلمونصفت.
✍🏻: #بهروزصفرزاده
📚:کانال گزینگویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #بوقلمونصفت »
🔸آدمِ بوقلمونصفت ثباتِ عقیده و رفتار ندارد و نان را به نرخِ روز میخورَد.
راستی تا حالا فکر کردهاید چرا به چنین آدمی «بوقلمونصفت» میگویند؟ چه ربطی به بوقلمون (پرنده) دارد؟
🔺نکته اینجاست که بوقلمون در اصل به معنیِ #آفتابپرست است که نوعی بزمجه است و رنگ عوض میکند و خود را به رنگِ محیط درمیآورَد. اینکه چهگونه نامِ خزندهای به نامِ پرندهای تبدیل شده از عجایب است.
🔻واژۀ «بوقلمون» تحریفی از یک واژۀ یونانی است که شکلِ انگلیسیاش chameleon است. این واژه از دو جزء تشکیل شده و رویِ هم رفته «شیرِ خاکی» معنی میدهد! شکلِ مُعَرّبِ (عربیشدۀ) قدیمیاش «خامالاوُن» است که در فرهنگهای قدیمیِ فارسی آمدهاست.
🔹در انگلیسی نیز مثلِ فارسی، chameleon هم به معنیِ آفتابپرست است و هم به معنیِ آدمِ بوقلمونصفت.
✍🏻: #بهروزصفرزاده
📚:کانال گزینگویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #شونصد»
واژۀ گفتاریِ شونصد به معنیِ تعدادِ خیلی زیاد اما نامشخص از چیزی است.
🔺شونصد بار بهت گفتم این کارو نکن.
🔸مردم واژۀ شونصد را به قیاسِ پونصد (پانصد) و شیشصد (ششصد) ساختهاند.
نظیر این واژه در انگلیسیِ گفتاریِ zillion به معنیِ تعدادِ خیلی زیاد اما نامشخص از چیزی است.
انگلیسیزبانان این واژه را به قیاسِ million و billion ساختهاند.
✍🏻: #بهروزصفرزاده
📚: گزین گویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #شونصد»
واژۀ گفتاریِ شونصد به معنیِ تعدادِ خیلی زیاد اما نامشخص از چیزی است.
🔺شونصد بار بهت گفتم این کارو نکن.
🔸مردم واژۀ شونصد را به قیاسِ پونصد (پانصد) و شیشصد (ششصد) ساختهاند.
نظیر این واژه در انگلیسیِ گفتاریِ zillion به معنیِ تعدادِ خیلی زیاد اما نامشخص از چیزی است.
انگلیسیزبانان این واژه را به قیاسِ million و billion ساختهاند.
✍🏻: #بهروزصفرزاده
📚: گزین گویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #ریشهشناسیِ عامیانه ( #مورچه_ریشهشناس!)
مور... آنگه گفت: یا سلیمان، تو را چرا سلیمان گویند؟
گفت: ندانم، تا تو بگویی.
گفت: معنی آن بُوَد که «یا سَلیمُ، آنَ لَکَ أنْ تَتوبَ إلی اللهِ بِقَلبِکَ».
دانی که پدرت را چرا داوود گفتند؟
گفت: تا بگویی.
گفت: معنیِ داوود آن است که «داوِ داءَکَ»؛ درمان کن دردِ خویش را.
📚:سورآبادی، قِصصِ قرآنِ مجید، ص ۲۸۴-۲۸۵.
ریشهشناسیِ درست
سلیمان (Solomon) یعنی صلح و آشتی (همریشه با «مسالمت»).
داوود (David) یعنی محبوب (همریشه با «وداد» و «مودّت»).
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #ریشهشناسیِ عامیانه ( #مورچه_ریشهشناس!)
مور... آنگه گفت: یا سلیمان، تو را چرا سلیمان گویند؟
گفت: ندانم، تا تو بگویی.
گفت: معنی آن بُوَد که «یا سَلیمُ، آنَ لَکَ أنْ تَتوبَ إلی اللهِ بِقَلبِکَ».
دانی که پدرت را چرا داوود گفتند؟
گفت: تا بگویی.
گفت: معنیِ داوود آن است که «داوِ داءَکَ»؛ درمان کن دردِ خویش را.
📚:سورآبادی، قِصصِ قرآنِ مجید، ص ۲۸۴-۲۸۵.
ریشهشناسیِ درست
سلیمان (Solomon) یعنی صلح و آشتی (همریشه با «مسالمت»).
داوود (David) یعنی محبوب (همریشه با «وداد» و «مودّت»).
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #پاس / پارس
واژۀ پارس در معنی «صدای سگ» گونۀ دیگری از واژۀ پاس به معنی «نگهبانی» است (بسنجید با پاسبان و پاسدار و پاسبخش و پاس دادن) و واج «ر» در آن غیراشتقاقی* است. این واجِ غیراشتقاقی در واژۀ چرتکه (در اصل: چتکه) و خاکشیر (در اصل: خاکشی) (علیاشرف صادقی، «یک تحول آوایی دیگر در زبان فارسی ...»، مجلۀ زبانشناسی، ١٣٨۴، شمارۀ ٣٩، ص ۵) و سرکه (در اصل: سِک) و قارچ (در اصل: قاچ به معنی «برش») نیز دیده میشود. پارس در معنی یادشده ربطی به واژۀ پارس (= فارس) ندارد.
▫️رضاقلیخان هدایت (انجمنآرای ناصری، ذیل پارسا) آوردهاست: «در میان عوام معروف است که چون شبها سگان فریاد کنند، گویند "پارس میدارند"، یعنی "پاس میدارند" و "نگهبانی خانه و حفظ آن از دزد و بیگانه مینمایند".»
▪️همچنان در برخی گویشها، مانند لکیِ کولیوند، واژۀ پارس در معنیِ «صدای سگ» بهصورت pâs تلفظ میشود (صادق کیا، واژهنامۀ شصتوهفت گویش ایرانی، پژوهشگاه علوم انسانی، ١٣٩٠، ص ١۴۶).
▫️افزوده شدنِ واج «ر» به واژۀ پاس در متنهای کهن نیز شاهد دارد: دوازده پرده در راه است و در پس هر پردهای ده مرد خفته است و چهل مرد در زیر بام دراجه پارس میدارند (فرامرزبن خدادادبن عبدالله ۱۳۶۳، سمک عیار، تصحیح پرویز ناتل خانلری، تهران، آگاه، ج ٢، ص ۴٢٨، شاهد از صادقی، همان).
▪️به این معنی که «ر» در اصل واژه وجود نداشته و بعدها به آن افزوده شدهاست.
✍🏻: #فرهاد_قربانزاده
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #پاس / پارس
واژۀ پارس در معنی «صدای سگ» گونۀ دیگری از واژۀ پاس به معنی «نگهبانی» است (بسنجید با پاسبان و پاسدار و پاسبخش و پاس دادن) و واج «ر» در آن غیراشتقاقی* است. این واجِ غیراشتقاقی در واژۀ چرتکه (در اصل: چتکه) و خاکشیر (در اصل: خاکشی) (علیاشرف صادقی، «یک تحول آوایی دیگر در زبان فارسی ...»، مجلۀ زبانشناسی، ١٣٨۴، شمارۀ ٣٩، ص ۵) و سرکه (در اصل: سِک) و قارچ (در اصل: قاچ به معنی «برش») نیز دیده میشود. پارس در معنی یادشده ربطی به واژۀ پارس (= فارس) ندارد.
▫️رضاقلیخان هدایت (انجمنآرای ناصری، ذیل پارسا) آوردهاست: «در میان عوام معروف است که چون شبها سگان فریاد کنند، گویند "پارس میدارند"، یعنی "پاس میدارند" و "نگهبانی خانه و حفظ آن از دزد و بیگانه مینمایند".»
▪️همچنان در برخی گویشها، مانند لکیِ کولیوند، واژۀ پارس در معنیِ «صدای سگ» بهصورت pâs تلفظ میشود (صادق کیا، واژهنامۀ شصتوهفت گویش ایرانی، پژوهشگاه علوم انسانی، ١٣٩٠، ص ١۴۶).
▫️افزوده شدنِ واج «ر» به واژۀ پاس در متنهای کهن نیز شاهد دارد: دوازده پرده در راه است و در پس هر پردهای ده مرد خفته است و چهل مرد در زیر بام دراجه پارس میدارند (فرامرزبن خدادادبن عبدالله ۱۳۶۳، سمک عیار، تصحیح پرویز ناتل خانلری، تهران، آگاه، ج ٢، ص ۴٢٨، شاهد از صادقی، همان).
▪️به این معنی که «ر» در اصل واژه وجود نداشته و بعدها به آن افزوده شدهاست.
✍🏻: #فرهاد_قربانزاده
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #آفتابه »
واژه «آفتابه» هیچ ربطی به آفتاب عالم تاب ندارد. 🌞
🔺این واژه دراصل «آب تابه»
بوده است مرکب از آب + تابه (ظرف).
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: داستانِ واژهها (کاوشی در دویست و سی واژه و اصطلاح)، تهران: کتابِ بهار، ۱۳۹۸.
«نخستین روز از چلهٔ تابستان و آیین آب پاشان خجسته 💦☀️»
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #آفتابه »
واژه «آفتابه» هیچ ربطی به آفتاب عالم تاب ندارد. 🌞
🔺این واژه دراصل «آب تابه»
بوده است مرکب از آب + تابه (ظرف).
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: داستانِ واژهها (کاوشی در دویست و سی واژه و اصطلاح)، تهران: کتابِ بهار، ۱۳۹۸.
«نخستین روز از چلهٔ تابستان و آیین آب پاشان خجسته 💦☀️»
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #بهتر
آیا دقت کردهاید که «بهتر» صفتِ تفضیلی از «خوب» است و استثنائاً لفظش هیچ شباهتی به «خوب» ندارد؟
جالب است که در انگلیسی هم صفتِ تفضیلیِ better هیچ شباهتی به good ندارد.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزینگویهها
این که میخواهم تورا در دل بماند بهتر است
عاشقی سخت است دل عاقل بماند بهتر است
: مهدی خداپرست
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #بهتر
آیا دقت کردهاید که «بهتر» صفتِ تفضیلی از «خوب» است و استثنائاً لفظش هیچ شباهتی به «خوب» ندارد؟
جالب است که در انگلیسی هم صفتِ تفضیلیِ better هیچ شباهتی به good ندارد.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزینگویهها
این که میخواهم تورا در دل بماند بهتر است
عاشقی سخت است دل عاقل بماند بهتر است
: مهدی خداپرست
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 تغییرِجنسیتِ نامها
در عربی واژهها و نامهای بر وزنِ اَفعَل مذکرند. از همین رو احمد، اشرف، اصغر، اعظم، اقدس، اکبر، و اکرم نامهایی مذکر و مردانه محسوب میشوند.🧔🏻♂️
اما امروزه در فارسی، به دلیلِ نامعلومی، چهار نامِ مردانۀ اشرف، اعظم، اقدس و اکرم تغییرِجنسیت دادهاند و زنانه شدهاند👳♀️.
*شیده
مثالِ دیگری از تغییرِجنسیتِ نامها شیده است، که یکی از پهلوانانِ شاهنامه و مرد است، اما امروزه نامی دخترانه شدهاست.
*سهیل
و این شاهِ یمن را دختری بود سهیلنام و در همه عرب به دیدار و بالای او زنی دیگر نبود.
📚: (اسکندرنامه، به کوششِ ایرج افشار، چاپِ دوم، تهران: نشرِ چشمه، ۱۳۸۹، ص ۱۲۷)
در واپسين روز هفته به كشف راز واژگان ميپردازيم.
با ما همراه باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 تغییرِجنسیتِ نامها
در عربی واژهها و نامهای بر وزنِ اَفعَل مذکرند. از همین رو احمد، اشرف، اصغر، اعظم، اقدس، اکبر، و اکرم نامهایی مذکر و مردانه محسوب میشوند.🧔🏻♂️
اما امروزه در فارسی، به دلیلِ نامعلومی، چهار نامِ مردانۀ اشرف، اعظم، اقدس و اکرم تغییرِجنسیت دادهاند و زنانه شدهاند👳♀️.
*شیده
مثالِ دیگری از تغییرِجنسیتِ نامها شیده است، که یکی از پهلوانانِ شاهنامه و مرد است، اما امروزه نامی دخترانه شدهاست.
*سهیل
و این شاهِ یمن را دختری بود سهیلنام و در همه عرب به دیدار و بالای او زنی دیگر نبود.
📚: (اسکندرنامه، به کوششِ ایرج افشار، چاپِ دوم، تهران: نشرِ چشمه، ۱۳۸۹، ص ۱۲۷)
در واپسين روز هفته به كشف راز واژگان ميپردازيم.
با ما همراه باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #نادَخ»
🔺واژۀ قدیمیِ «دَخ» در فرهنگهای فارسی به معنیِ «خوب ، نیکو» آمده و شعری از سوزنیِ سمرقندی، شاعرِ قرنِ ششمِ هجری، را برایش شاهد آوردهاند.
ظاهراً شاعران و نویسندگانِ دیگر این واژه را به کار نبردهاند.
🔻جالب اینجاست که واژۀ «نادَخ» (نا- + دخ)، به معنیِ «بد، ناجور، نامناسب»، در زبانِ عامیانۀ تهرانی رایج است.
📚: فرهنگِ بزرگِ سخن
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #نادَخ»
🔺واژۀ قدیمیِ «دَخ» در فرهنگهای فارسی به معنیِ «خوب ، نیکو» آمده و شعری از سوزنیِ سمرقندی، شاعرِ قرنِ ششمِ هجری، را برایش شاهد آوردهاند.
ظاهراً شاعران و نویسندگانِ دیگر این واژه را به کار نبردهاند.
🔻جالب اینجاست که واژۀ «نادَخ» (نا- + دخ)، به معنیِ «بد، ناجور، نامناسب»، در زبانِ عامیانۀ تهرانی رایج است.
📚: فرهنگِ بزرگِ سخن
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #گداجوش
گداجوش نوعی کتریِ مسافرتی است و نامهای دیگرش هم شامورتی و کَندوک است.
کسانی که اهلِ طبیعتگردی و کوهنوردیاند گداجوش را میشناسند.
واژۀ گداجوش به قیاسِ شیرجوش و قهوهجوش ساخته شده، و لابد وجهِتسمیهاش هم این است که فقیرفقرا و گداها در چنین کتریای آب میجوشانند.
گداجوش از لحاظِ ساختِ واژه با شیرجوش و قهوهجوش یک فرق دارد: در شیرجوش و قهوهجوش شیر و قهوه مفعولاند، اما در گداجوش گدا فاعل است.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚:گزینگویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #گداجوش
گداجوش نوعی کتریِ مسافرتی است و نامهای دیگرش هم شامورتی و کَندوک است.
کسانی که اهلِ طبیعتگردی و کوهنوردیاند گداجوش را میشناسند.
واژۀ گداجوش به قیاسِ شیرجوش و قهوهجوش ساخته شده، و لابد وجهِتسمیهاش هم این است که فقیرفقرا و گداها در چنین کتریای آب میجوشانند.
گداجوش از لحاظِ ساختِ واژه با شیرجوش و قهوهجوش یک فرق دارد: در شیرجوش و قهوهجوش شیر و قهوه مفعولاند، اما در گداجوش گدا فاعل است.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚:گزینگویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #مرجوع یا #ارجاع و #برگرداندن؟
«مرجوع» صفت است و یعنی بازگرداندهشده. این واژه را بسیاری از فروشندگان در کاربردِ اسمی به کار میبرند (مثل «ارجاع» و «برگرداندن»).
از واژۀ «مرجوعی» هم در جایگاه صفت استفاده میکنند. در اینجا «مرجوع» را اسم گرفتهاند و آن را در معنای «مرجوع کردن» به کار بردهاند.
🔅ــ نکتۀ ۱: نقطۀ مقابلِ کاربردی مانند «مرجوعیِ کالا»، «قطعیِ برق» است (قطع: صفت، قطعی: اسم).
🔅ــ نکتۀ ۲: «مرجوع» با کاربرد در جایگاهِ اسم ظاهراً حاصلِ اشتقاق معکوس یا پسسازی (back-formation) از «مرجوعی» (صفت) است.
❌ــ نکتۀ ۳: کاربردِ «مرجوعِ سفارش» و «مرجوعِ کالا» پسندیده نیست و بهتر است «ارجاع» یا «برگرداندن» را به کار ببرد.
📚:کانال درستنویسی
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #مرجوع یا #ارجاع و #برگرداندن؟
«مرجوع» صفت است و یعنی بازگرداندهشده. این واژه را بسیاری از فروشندگان در کاربردِ اسمی به کار میبرند (مثل «ارجاع» و «برگرداندن»).
از واژۀ «مرجوعی» هم در جایگاه صفت استفاده میکنند. در اینجا «مرجوع» را اسم گرفتهاند و آن را در معنای «مرجوع کردن» به کار بردهاند.
🔅ــ نکتۀ ۱: نقطۀ مقابلِ کاربردی مانند «مرجوعیِ کالا»، «قطعیِ برق» است (قطع: صفت، قطعی: اسم).
🔅ــ نکتۀ ۲: «مرجوع» با کاربرد در جایگاهِ اسم ظاهراً حاصلِ اشتقاق معکوس یا پسسازی (back-formation) از «مرجوعی» (صفت) است.
❌ــ نکتۀ ۳: کاربردِ «مرجوعِ سفارش» و «مرجوعِ کالا» پسندیده نیست و بهتر است «ارجاع» یا «برگرداندن» را به کار ببرد.
📚:کانال درستنویسی
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #ذوزنقه» یکی از شکلهای هندسی است.
واژۀ «ذوزنقه» از دو جزء تشکیل شده که هر دو عربیاند: ذو (دارای) + زَنَقة (کوچۀ باریک).
🤔یعنی قدیمیها این شکلِ هندسی را مانندِ کوچۀ باریک تصور کردهاند.
خودِ عربها این شکل را «مُنحَرِف 😁» مینامند.
🔅معادلِ انگلیسیِ ذوزنقه trapezium است که از ریشۀ یونانی و در اصل به معنیِ میزِ کوچک یا چهارپایه است.
📚:گزینگویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #ذوزنقه» یکی از شکلهای هندسی است.
واژۀ «ذوزنقه» از دو جزء تشکیل شده که هر دو عربیاند: ذو (دارای) + زَنَقة (کوچۀ باریک).
🤔یعنی قدیمیها این شکلِ هندسی را مانندِ کوچۀ باریک تصور کردهاند.
خودِ عربها این شکل را «مُنحَرِف 😁» مینامند.
🔅معادلِ انگلیسیِ ذوزنقه trapezium است که از ریشۀ یونانی و در اصل به معنیِ میزِ کوچک یا چهارپایه است.
📚:گزینگویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #چوب_الف
«چوبِ الف» یا «چوبْالف» 🔺چرم، چوب یا مقوایی است که لای کتاب میگذارند یا هنگام کتاب خواندن آن را پایین قسمت در حال مطالعه حرکت میدهند. این ترکیب دستکم صد سال در فارسی سابقه دارد.
مستوفی در شرح زندگانی من آورده است: «چوب الف را روی کلمات میگرداندم و جملۀ عربی و شعر فارسی را تکرار میکردم» (ج ١، ص ٢١٨).
🔻در فرهنگ بزرگ سخن نیز شاهد زیر از سیمین دانشور (ذیل «چوقالف») نقل شدهاست: «شاهین دید که یک چوقالف لای دیوان است».
🔺 «چوب الف» در شعر بسیار مشهور «یار دبستانی» نیز بهکار رفتهاست: «یار دبستانی من، با من و همراه منی / چوب الف بر سر ما، بغض من و آه منی» (منصور تهرانی).
از این سروده برمیآید که ظاهراً از چوب الف برای تنبیه شاگردان نیز استفاده میشدهاست. این کاربردِ چوب الف از این شاهد نیز برمیآید: «جانور اهلی که دیگر نیازی به داغ و درفش و چوب الف ندارد. او خود مسیر هرروزهاش را بدون مزاحمت عقل میرود و میآید» (محمود صباحی، جامعۀ تعزیه؛۱۳۹۵).
🔻ایرج افشار احتمال میدهد که این واژه مربوط به فارسی تهرانی باشد: «اما آنچه من میدانم در تهران به نشانی که لای کتاب یا دفتر مینهادند چوغ (= چوب) الف میگفتند» (مجلۀ فرهنگ ایرانزمین، ج ١٧ـ۱۸ )
🔺در فارسی کهن ترکیب «چوبحرفی» در همین معنی بهکار میرفتهاست. در فرهنگ چراغ هدایت چنین آمده: «چوبحرفی: چوبی باریک که به دست طفلان دهند تا آن را بر سطور گذاشته، خوانند برای محافظت خط کتاب. [محسن] تأثیر گوید، بیت: ادیب عشق تو در غورگی که پیرم کرد / عصای پیریِ من بود چوبحرفیِ من» (سراجالدین علیخان آرزو، چراغ هدایت، تصحیح محمد دبیرسیاقی، تهران، معرفت، ۱۳۳۷).
فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز «چوقالف» را در برابر bookmark تصویب کردهاست. بیگمان در واژهگزینی صورت معیار «چوبالف» بر صورت عامیانۀ «چوقالف» برتری دارد.
در سالهای اخیر، برخی افراد واژههای «نشان کتاب» و «نشانگر» و «نشانک» را در برابر bookmark ساختهاند. احتمالاً این افراد از وجود واژۀ «چوبالف» در فارسی آگاه نبودهاند.
۱۴۰۰/۰۱/۲۶
✍🏻: #فرهاد_قربانزاده
📚: کانال @azvirayesh
🎉 شادباش فرارسیدن ماه مهر و گشایش کلاسهای درس🎉🎊
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #چوب_الف
«چوبِ الف» یا «چوبْالف» 🔺چرم، چوب یا مقوایی است که لای کتاب میگذارند یا هنگام کتاب خواندن آن را پایین قسمت در حال مطالعه حرکت میدهند. این ترکیب دستکم صد سال در فارسی سابقه دارد.
مستوفی در شرح زندگانی من آورده است: «چوب الف را روی کلمات میگرداندم و جملۀ عربی و شعر فارسی را تکرار میکردم» (ج ١، ص ٢١٨).
🔻در فرهنگ بزرگ سخن نیز شاهد زیر از سیمین دانشور (ذیل «چوقالف») نقل شدهاست: «شاهین دید که یک چوقالف لای دیوان است».
🔺 «چوب الف» در شعر بسیار مشهور «یار دبستانی» نیز بهکار رفتهاست: «یار دبستانی من، با من و همراه منی / چوب الف بر سر ما، بغض من و آه منی» (منصور تهرانی).
از این سروده برمیآید که ظاهراً از چوب الف برای تنبیه شاگردان نیز استفاده میشدهاست. این کاربردِ چوب الف از این شاهد نیز برمیآید: «جانور اهلی که دیگر نیازی به داغ و درفش و چوب الف ندارد. او خود مسیر هرروزهاش را بدون مزاحمت عقل میرود و میآید» (محمود صباحی، جامعۀ تعزیه؛۱۳۹۵).
🔻ایرج افشار احتمال میدهد که این واژه مربوط به فارسی تهرانی باشد: «اما آنچه من میدانم در تهران به نشانی که لای کتاب یا دفتر مینهادند چوغ (= چوب) الف میگفتند» (مجلۀ فرهنگ ایرانزمین، ج ١٧ـ۱۸ )
🔺در فارسی کهن ترکیب «چوبحرفی» در همین معنی بهکار میرفتهاست. در فرهنگ چراغ هدایت چنین آمده: «چوبحرفی: چوبی باریک که به دست طفلان دهند تا آن را بر سطور گذاشته، خوانند برای محافظت خط کتاب. [محسن] تأثیر گوید، بیت: ادیب عشق تو در غورگی که پیرم کرد / عصای پیریِ من بود چوبحرفیِ من» (سراجالدین علیخان آرزو، چراغ هدایت، تصحیح محمد دبیرسیاقی، تهران، معرفت، ۱۳۳۷).
فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز «چوقالف» را در برابر bookmark تصویب کردهاست. بیگمان در واژهگزینی صورت معیار «چوبالف» بر صورت عامیانۀ «چوقالف» برتری دارد.
در سالهای اخیر، برخی افراد واژههای «نشان کتاب» و «نشانگر» و «نشانک» را در برابر bookmark ساختهاند. احتمالاً این افراد از وجود واژۀ «چوبالف» در فارسی آگاه نبودهاند.
۱۴۰۰/۰۱/۲۶
✍🏻: #فرهاد_قربانزاده
📚: کانال @azvirayesh
🎉 شادباش فرارسیدن ماه مهر و گشایش کلاسهای درس🎉🎊
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #زیور»
زیور» از دو بخش ساخته شده است:
_زیب (زیبایی) + بر (در بر داشتن)
_زیببر، زيبور، زيور آنچه زیبایی را در بر دارد.
🔸زیور /var/ زینت آرایش آنچه بدان زینت و آرایش کنند (برهان قاطع)،
پیرایه، آرایه/
«ترا بخرم و آزاد کنم و هر زیور که بر تن دارم ترا دهم و دختر خویش را بتو دهم اگر حمزه را یا علی را یا محمد را بکشی» (قصص قرآن (۱۲/۳۷۵)
🔺زیور ظاهراً مشتق از zev+ bar جزء اول زیبیدن( ۲۸۲۳۰)، و جزء دوم بردن (۷۴) sens) :
🔻درباره اشتقاق زیور از ایرانی باستان zaipa baran بدین اعتبار - zaipa bara لفظاً یعنی «حامل / در بردارنده (چیزهای درخشان
طوق، گردنبند" ziwar) zywr : به گمان آیلرس ( 598 IL)، لغت عربیآرایش، زینت، ظاهراً از اصل ایرانی ( zaBaray) مأخوذ و به لغت زیور مربوط است.
✍🏻: دکتر #محمد_حسندوست
📚: فرهنگ ریشه شناختی زبان پارسی
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #زیور»
زیور» از دو بخش ساخته شده است:
_زیب (زیبایی) + بر (در بر داشتن)
_زیببر، زيبور، زيور آنچه زیبایی را در بر دارد.
🔸زیور /var/ زینت آرایش آنچه بدان زینت و آرایش کنند (برهان قاطع)،
پیرایه، آرایه/
«ترا بخرم و آزاد کنم و هر زیور که بر تن دارم ترا دهم و دختر خویش را بتو دهم اگر حمزه را یا علی را یا محمد را بکشی» (قصص قرآن (۱۲/۳۷۵)
🔺زیور ظاهراً مشتق از zev+ bar جزء اول زیبیدن( ۲۸۲۳۰)، و جزء دوم بردن (۷۴) sens) :
🔻درباره اشتقاق زیور از ایرانی باستان zaipa baran بدین اعتبار - zaipa bara لفظاً یعنی «حامل / در بردارنده (چیزهای درخشان
طوق، گردنبند" ziwar) zywr : به گمان آیلرس ( 598 IL)، لغت عربیآرایش، زینت، ظاهراً از اصل ایرانی ( zaBaray) مأخوذ و به لغت زیور مربوط است.
✍🏻: دکتر #محمد_حسندوست
📚: فرهنگ ریشه شناختی زبان پارسی
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #زغالاخته »
«زغالاخته میوهای است ترش، از زرشکِ تازه بالیدهتر و رنگش سیاه، در شکنبۀ گوسفند مطبوخ سازند (محاورهدانان ایران). وحید در هجو کمالنام، خواجهسرایی که سیاهفام بود، گوید:
"جمله ترشیهای عالم در مذاقم شکّر است / کند کرده این زغال اخته دندان مرا"» (سیالکوتی مَل وارسته، ص ۳۶۵).
سرایندۀ این بیت، با اندکی تفاوت، میرزا صادق دستغیب، قاضیالقضات شیراز در زمان شاهصفی (حکومت: ۱۰۳۸ـ۱۰۵۲)، ذکر شدهاست.
🔻ازاینرو، واژۀ زغالاخته دستکم از قرن یازدهم در فارسی کاربرد داشتهاست.
🔺این واژه بهصورت اختهزغال و با املای اختهذغال نیز به کار رفتهاست: «همه قسم میوه برای فروش آورده بودند و ازجمله چیزی است به اختهذغال میماند، درشتتر و آبدارتر» (امینالدوله، ص ۳۷۲، از فرهنگ جامع زبان فارسی ۱۳۹۵، ذیل اختهذغال). اختهزغال در گیلکی نیز کاربرد دارد (ستوده، با املای اختهذغال).
🔻واژۀ اخته که صفت است و با واژۀ پیشین همنام (همآوا و همنویسه) است و در زبان بسامد اندکی دارد. شاملو (ص ۵۵۲) ذیل آتش اخته آوردهاست: «زغالی که تا مغز افروخته باشد و دیگر گاز کربن تولید نکند». نجفی (ذیل آتش) معنی آتش اخته را «آتش کاملاً افروخته و گُلانداخته» ذکر کردهاست. اینک چند شاهد از اخته:
ـ «عروس را آهستهآهسته تا دَمِ درِ خانۀ داماد میآوردند و از خانۀ داماد یک آینه و دو چراغ و یک منقلْ آتشِ اخته میآوردند و در آن اسپند و کُنْدُر و وَشا میریختند و دود میکردند» (کتیرایی، ص ۱۸۸، شاهد از نجفی).
ـ «چارپایه بده و چایی پرمایه بریز / مرگ من! آتش اخته بده، وافور تمیز» (محمدعلی افراشته، شاهد از فرهنگ جامع زبان فارسی ۱۳۹۲، ذیل آتش اخته).
ـ «بگو بروند سرتاخت از تنور جهنم دو سه گل از آن آتشهای اختۀ سینهکفتری و از آن حُطَمههای [= آتشهای] بیدود بیاورند» (جمالزاده، ص ۱۶، شاهد از فرهنگ جامع زبان فارسی ۱۳۹۵، ذیل اخته).
ـ شهر هنوز در گرمای داغِ روز لهله میزند. شاید این وضع تا صبح ادامه یابد. کسی نیست تا زغالهای اخته [متن: آخته] را از دامن آن بردارد. من نیز به یک زغال اخته [متن: آخته] میمانم (ایوانوا، ص ۲۳۲، شاهد از کتابخانۀ دیجیتال نور).
🔺زغال در زغالاخته همان واژۀ پرکاربرد زغال به معنی «چوب سیاهشده براثر سوختن» است. از قرن پنجم دانشمندان ایرانی به این نکته آگاه بودهاند که بهجز واژۀ ذرخش (کوتاهشدۀ آذرخش)، «در زبان پارسی هیچ کلمه نیست که اول او ذال بُوَد» (اسدی، ذیل ذرخش). پس بهتر است زغال (با «ز») را املای معیار بدانیم.
💫کوتاه اینکه زغالاخته در لغت به معنی «زغال فروزان و سرخ» است و گویا فارسیزبانان این میوه را به چنین زغالی تشبیه کردهاند.
✍🏻: #فرهاد_قربانزاده
📚: @azvirayesh
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #زغالاخته »
«زغالاخته میوهای است ترش، از زرشکِ تازه بالیدهتر و رنگش سیاه، در شکنبۀ گوسفند مطبوخ سازند (محاورهدانان ایران). وحید در هجو کمالنام، خواجهسرایی که سیاهفام بود، گوید:
"جمله ترشیهای عالم در مذاقم شکّر است / کند کرده این زغال اخته دندان مرا"» (سیالکوتی مَل وارسته، ص ۳۶۵).
سرایندۀ این بیت، با اندکی تفاوت، میرزا صادق دستغیب، قاضیالقضات شیراز در زمان شاهصفی (حکومت: ۱۰۳۸ـ۱۰۵۲)، ذکر شدهاست.
🔻ازاینرو، واژۀ زغالاخته دستکم از قرن یازدهم در فارسی کاربرد داشتهاست.
🔺این واژه بهصورت اختهزغال و با املای اختهذغال نیز به کار رفتهاست: «همه قسم میوه برای فروش آورده بودند و ازجمله چیزی است به اختهذغال میماند، درشتتر و آبدارتر» (امینالدوله، ص ۳۷۲، از فرهنگ جامع زبان فارسی ۱۳۹۵، ذیل اختهذغال). اختهزغال در گیلکی نیز کاربرد دارد (ستوده، با املای اختهذغال).
🔻واژۀ اخته که صفت است و با واژۀ پیشین همنام (همآوا و همنویسه) است و در زبان بسامد اندکی دارد. شاملو (ص ۵۵۲) ذیل آتش اخته آوردهاست: «زغالی که تا مغز افروخته باشد و دیگر گاز کربن تولید نکند». نجفی (ذیل آتش) معنی آتش اخته را «آتش کاملاً افروخته و گُلانداخته» ذکر کردهاست. اینک چند شاهد از اخته:
ـ «عروس را آهستهآهسته تا دَمِ درِ خانۀ داماد میآوردند و از خانۀ داماد یک آینه و دو چراغ و یک منقلْ آتشِ اخته میآوردند و در آن اسپند و کُنْدُر و وَشا میریختند و دود میکردند» (کتیرایی، ص ۱۸۸، شاهد از نجفی).
ـ «چارپایه بده و چایی پرمایه بریز / مرگ من! آتش اخته بده، وافور تمیز» (محمدعلی افراشته، شاهد از فرهنگ جامع زبان فارسی ۱۳۹۲، ذیل آتش اخته).
ـ «بگو بروند سرتاخت از تنور جهنم دو سه گل از آن آتشهای اختۀ سینهکفتری و از آن حُطَمههای [= آتشهای] بیدود بیاورند» (جمالزاده، ص ۱۶، شاهد از فرهنگ جامع زبان فارسی ۱۳۹۵، ذیل اخته).
ـ شهر هنوز در گرمای داغِ روز لهله میزند. شاید این وضع تا صبح ادامه یابد. کسی نیست تا زغالهای اخته [متن: آخته] را از دامن آن بردارد. من نیز به یک زغال اخته [متن: آخته] میمانم (ایوانوا، ص ۲۳۲، شاهد از کتابخانۀ دیجیتال نور).
🔺زغال در زغالاخته همان واژۀ پرکاربرد زغال به معنی «چوب سیاهشده براثر سوختن» است. از قرن پنجم دانشمندان ایرانی به این نکته آگاه بودهاند که بهجز واژۀ ذرخش (کوتاهشدۀ آذرخش)، «در زبان پارسی هیچ کلمه نیست که اول او ذال بُوَد» (اسدی، ذیل ذرخش). پس بهتر است زغال (با «ز») را املای معیار بدانیم.
💫کوتاه اینکه زغالاخته در لغت به معنی «زغال فروزان و سرخ» است و گویا فارسیزبانان این میوه را به چنین زغالی تشبیه کردهاند.
✍🏻: #فرهاد_قربانزاده
📚: @azvirayesh
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #تصدانه
🔹معاون واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، واژه فارسی «تَصدانه» را معادل واژه فرنگی پیکسل تصویب کرد.
🔹پیکسل عناصر سازنده تصویر و درواقع کوچکترین جزء تشکیل دهنده هر تصویر رقمی (دیجیتال) و خلاصه شده دو واژه Pictures و element است؛ یعنی Pics از کلمه Pictures و el از کلمه element با هم ترکیب شدهاند.
🔹برای ترکیب پیکچر المنت، "تصویردانه" را و از ترکیب این دو، واژه "تَصدانه" را ساخت که درواقع مخفف است.
.
✍🏻: گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی
📚: باشگاه خبرنگازان
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #تصدانه
🔹معاون واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، واژه فارسی «تَصدانه» را معادل واژه فرنگی پیکسل تصویب کرد.
🔹پیکسل عناصر سازنده تصویر و درواقع کوچکترین جزء تشکیل دهنده هر تصویر رقمی (دیجیتال) و خلاصه شده دو واژه Pictures و element است؛ یعنی Pics از کلمه Pictures و el از کلمه element با هم ترکیب شدهاند.
🔹برای ترکیب پیکچر المنت، "تصویردانه" را و از ترکیب این دو، واژه "تَصدانه" را ساخت که درواقع مخفف است.
.
✍🏻: گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی
📚: باشگاه خبرنگازان
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher