━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
✨ يكی را از حكما شنيدم كه میگفت : هرگز كسی به جهل خويش *اقرار نكرده است مگر آن «كس كه چون ديگری در سخن باشد همچنان *ناتمام گفته سخن آغاز كند.
سخن را سر است اى خردمند و *بن
مياور سخن در ميان سُخُن
*خداوند تدبير و فرهنگ و هوش
نگويد سخن تا نبيند خموش
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب چهارم (در فواید خاموشی)
اقرار کردن: پذیرفتن، اعتراف کردن
ناتمام گفته: گفتهٔ ناتمام . سخن ناتمام.
بن: انتها، ته
آن كس كه دورانديش و داراى راى درست و هوشمند است، تا اهل مجلس خاموش نشوند، زبان به سخن نگشايد.
🍃پابرهنه وسط یا توی حرف کسی دویدن از خردمندی نیست🍃
@sobhosher
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
✨ يكی را از حكما شنيدم كه میگفت : هرگز كسی به جهل خويش *اقرار نكرده است مگر آن «كس كه چون ديگری در سخن باشد همچنان *ناتمام گفته سخن آغاز كند.
سخن را سر است اى خردمند و *بن
مياور سخن در ميان سُخُن
*خداوند تدبير و فرهنگ و هوش
نگويد سخن تا نبيند خموش
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب چهارم (در فواید خاموشی)
اقرار کردن: پذیرفتن، اعتراف کردن
ناتمام گفته: گفتهٔ ناتمام . سخن ناتمام.
بن: انتها، ته
آن كس كه دورانديش و داراى راى درست و هوشمند است، تا اهل مجلس خاموش نشوند، زبان به سخن نگشايد.
🍃پابرهنه وسط یا توی حرف کسی دویدن از خردمندی نیست🍃
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_پانسد_هفتادم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_پانسد_هفتادم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from آرشیو
❄️🍁
مائیم که از بادهی بیجام خوشیم
هر صبح منوریم و هر شام خوشیم
گویند سرانجام ندارید شما
مائیم که بیهیچ سرانجام خوشیم
✍🏻: #مولانا
🎤: #ناهیدپرپینچی
درود صبحتون زیبا🍂❄️
@sobhosher
مائیم که از بادهی بیجام خوشیم
هر صبح منوریم و هر شام خوشیم
گویند سرانجام ندارید شما
مائیم که بیهیچ سرانجام خوشیم
✍🏻: #مولانا
🎤: #ناهیدپرپینچی
درود صبحتون زیبا🍂❄️
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#شعردیروز
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
من باز ره خانهٔ خمار گرفتم
ترک ورع و زهد به یک بار گرفتم
سجاده و تسبیح به یک سوی فکندم
بر کف می چون رنگ رخ یار گرفتم
کارم همه با جام می و شاهد و شمع است
ترک دل و دین بهر چنین کار گرفتم
شمعم رخ یار است و شرابم لب دلدار
پیمانه همان لب که به هنجار گرفتم
چشم خوش ساقی دل و دین برد ز دستم
وین فایده زان نرگس بیمار گرفتم
پیوسته چنین می زده و مست و خرابم
تا عادت چشم خوش خونخوار گرفتم
شیرین لب ساقی چو می و نقل فرو ریخت
بس کام کز آن لعل شکربار گرفتم
چون مست شدم خواستم از پای درآمد
حالی سر زلف بت عیار گرفتم
آویختم اندر سر آن زلف پریشان
این شیفتگی بین که دم مار گرفتم
گفتی: کم سودای سر زلف بتان گیر،
چندین چه نصیحت کنی؟ انگار گرفتم
با توبه و تقوی تو ره خلد برین گیر
من با می و معشوقه ره نار گرفتم
در نار چو رنگ رخ دلدار بدیدم
آتش همه باغ و گل و گلزار گرفتم
المنة لله که میان گل و گلزار
دلدار در آغوش دگربار گرفتم
بگرفت به دندان فلک انگشت تعجب
چون من به دو انگشت لب یار گرفتم
دور از لب و دندان عراقی لب دلدار
هم باز به دست خوش دلدار گرفتم
✍🏻: #عراقی
سده ۷
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
#شعردیروز
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
من باز ره خانهٔ خمار گرفتم
ترک ورع و زهد به یک بار گرفتم
سجاده و تسبیح به یک سوی فکندم
بر کف می چون رنگ رخ یار گرفتم
کارم همه با جام می و شاهد و شمع است
ترک دل و دین بهر چنین کار گرفتم
شمعم رخ یار است و شرابم لب دلدار
پیمانه همان لب که به هنجار گرفتم
چشم خوش ساقی دل و دین برد ز دستم
وین فایده زان نرگس بیمار گرفتم
پیوسته چنین می زده و مست و خرابم
تا عادت چشم خوش خونخوار گرفتم
شیرین لب ساقی چو می و نقل فرو ریخت
بس کام کز آن لعل شکربار گرفتم
چون مست شدم خواستم از پای درآمد
حالی سر زلف بت عیار گرفتم
آویختم اندر سر آن زلف پریشان
این شیفتگی بین که دم مار گرفتم
گفتی: کم سودای سر زلف بتان گیر،
چندین چه نصیحت کنی؟ انگار گرفتم
با توبه و تقوی تو ره خلد برین گیر
من با می و معشوقه ره نار گرفتم
در نار چو رنگ رخ دلدار بدیدم
آتش همه باغ و گل و گلزار گرفتم
المنة لله که میان گل و گلزار
دلدار در آغوش دگربار گرفتم
بگرفت به دندان فلک انگشت تعجب
چون من به دو انگشت لب یار گرفتم
دور از لب و دندان عراقی لب دلدار
هم باز به دست خوش دلدار گرفتم
✍🏻: #عراقی
سده ۷
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
.
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
✍🏻: #سعدی
خط خوش: بختیاری
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
.
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
✍🏻: #سعدی
خط خوش: بختیاری
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
این همه هست که میگویم و زین هیچ نیی
هر چه هستی چه کنم جانی و جانانِ منی
✍🏻: #حکیم_نزاری
سده۷
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
این همه هست که میگویم و زین هیچ نیی
هر چه هستی چه کنم جانی و جانانِ منی
✍🏻: #حکیم_نزاری
سده۷
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
به دل گفتم زِ چشمانش بپرهیز
که هُشیاران نیاویزند با مَست
✍🏻: #سعدی
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
به دل گفتم زِ چشمانش بپرهیز
که هُشیاران نیاویزند با مَست
✍🏻: #سعدی
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_پانسد_هفتاد_یکم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_پانسد_هفتاد_یکم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
پرسش اینجاست که چطور میشود گم شد. اگر هیچ گاه گم نشدهای، هیچ گاه زندگی نکردهای. اگر ندانی چطور گم شوی، تباه خواهی شد. زندگی کاشفانه جایی در میانهٔ سرزمینهای ناشناخته قرار دارد.
عشقِ خوشفرجام داستانی واحد است،
اما عشقِ نافرجام دو یا چند روایت معارض و مغایر و عشق بیسرانجام مثل آینهایست که زیر پایت هزار تکه شده، اما باز هر تکه قصهٔ متفاوتی میگوید از اینکه آن عشق استثنایی بود، مصیبت بود، اگر اینطور میشد، اگر آنطور نمیشد. این تکهقصهها دوباره با هم چفت نمیشوند و این پایان قصههاست.
✍🏻 : #ربکا_سولنیت
📚: نقشههایی برای گم شدن
❤️لحظههاتان عاشقانه
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
پرسش اینجاست که چطور میشود گم شد. اگر هیچ گاه گم نشدهای، هیچ گاه زندگی نکردهای. اگر ندانی چطور گم شوی، تباه خواهی شد. زندگی کاشفانه جایی در میانهٔ سرزمینهای ناشناخته قرار دارد.
عشقِ خوشفرجام داستانی واحد است،
اما عشقِ نافرجام دو یا چند روایت معارض و مغایر و عشق بیسرانجام مثل آینهایست که زیر پایت هزار تکه شده، اما باز هر تکه قصهٔ متفاوتی میگوید از اینکه آن عشق استثنایی بود، مصیبت بود، اگر اینطور میشد، اگر آنطور نمیشد. این تکهقصهها دوباره با هم چفت نمیشوند و این پایان قصههاست.
✍🏻 : #ربکا_سولنیت
📚: نقشههایی برای گم شدن
❤️لحظههاتان عاشقانه
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#برشی_از_یک_کتاب 📚
تو را بهشدت دوست داشتم؛ البته همهٔ اینها تمام شده.
میدانم. میدانم که دیگر هیچوقت به چیزی یا کسی برنمیخورم که سودایی در من برانگیزد.
میدانی، دل بستن به دیگری کار بزرگی است.
حتی، درست در اول کار، لحظهای میرسد که باید از روی پرتگاهی پرید.
اگر بهش فکر کنی، نمیپری. میدانم که من دیگر هیچوقت نخواهم پرید.
✍🏻 : #ژان_پل_سارتر
📚: تهوع
خانهٔ دلتان از عشق لبریز 🥰
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#برشی_از_یک_کتاب 📚
تو را بهشدت دوست داشتم؛ البته همهٔ اینها تمام شده.
میدانم. میدانم که دیگر هیچوقت به چیزی یا کسی برنمیخورم که سودایی در من برانگیزد.
میدانی، دل بستن به دیگری کار بزرگی است.
حتی، درست در اول کار، لحظهای میرسد که باید از روی پرتگاهی پرید.
اگر بهش فکر کنی، نمیپری. میدانم که من دیگر هیچوقت نخواهم پرید.
✍🏻 : #ژان_پل_سارتر
📚: تهوع
خانهٔ دلتان از عشق لبریز 🥰
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_پانسد_هفتاد_دوم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_پانسد_هفتاد_دوم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#شعرجهان
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
فإلى أين نذهب يا حبيبتي؟
وكيف نعلق إشارات الحب على صدورنا ؟
ونحتفل بعيد القديس فالنتاين..
في عصر لا يعرف ما هو الحب ؟
به کجا برویم دلبرم؟!
چگونه بیاویزیم بر سینههامان
نشانههای عشق را...؟!
و جشن بگیریم ولنتاینِ مقدس را
در عصری که
ناشناخته است عشق...؟!
✍🏻: #نزار_قبانی [ سوریه، ۱۹۹۸-۱۹۲۳ ]
برگردان: سعید هلیچی
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
#شعرجهان
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
فإلى أين نذهب يا حبيبتي؟
وكيف نعلق إشارات الحب على صدورنا ؟
ونحتفل بعيد القديس فالنتاين..
في عصر لا يعرف ما هو الحب ؟
به کجا برویم دلبرم؟!
چگونه بیاویزیم بر سینههامان
نشانههای عشق را...؟!
و جشن بگیریم ولنتاینِ مقدس را
در عصری که
ناشناخته است عشق...؟!
✍🏻: #نزار_قبانی [ سوریه، ۱۹۹۸-۱۹۲۳ ]
برگردان: سعید هلیچی
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
😉#پنجشنبه ها و #طنازى_ادبى
🔹 آدم رمانتیك
«احمدرضا احمدی» میگفت: در ادارهای كارمندی را دیدیم كه همهاش آه میكشد.
گفتیم: عجب 🥰آدم رمانتیكی!
همكارش گفت: رمانتیك نیست، بیچاره آسم دارد!
📚: #عمران_صلاحی
دلدادگان عزیز لطفا به دل محبوبتان 💔رحم کنید همین که از آلودگی هوا آه بکشند کافیه😷
@sobhosher
🔹 آدم رمانتیك
«احمدرضا احمدی» میگفت: در ادارهای كارمندی را دیدیم كه همهاش آه میكشد.
گفتیم: عجب 🥰آدم رمانتیكی!
همكارش گفت: رمانتیك نیست، بیچاره آسم دارد!
📚: #عمران_صلاحی
دلدادگان عزیز لطفا به دل محبوبتان 💔رحم کنید همین که از آلودگی هوا آه بکشند کافیه😷
@sobhosher