صبح و شعر
648 subscribers
2.14K photos
281 videos
331 files
3.24K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
#پر_سیمرغ_ویروس_کرونا!!!

به تازگی یادداشتی دربارۀ پر سیمرغ با عنوانِ « #رازفردوسی» در شبکه‌های مجازی دست به دست می‌شود و دوستان نازنینم نظر مرا دربارۀ آن جویا شده‌اند. نخست چکیدۀ یادداشت را بخوانید:

🔺سیمرغ هنگام خداحافظی از زال، سه پَر از پَرهای خود را به زال می‌دهد و به او می گوید. «هر وقت در تنگنا قرار گرفتی پرها را به آتش بکش تا‌ به یاری‌ات بشتابم». زال اولین پر سیمرغ را در ماجرای تولد رستم از رودابه به آتش می‌کشد و سیمرغ ظاهر می‌شود و با یاری او رستم زاده می‌شود و دو پر دیگر را زال در اواخر عمر به رستم می‌دهد تا هنگام گرفتاری‌ها به آتش بکشد. رستم پر دوم را هنگامی که در نبرد با اسفندیار زخم‌های بسیاری برمی‌دارد، در آتش می‌افکند و سیمرغ راز کشتن اسفندیار را به رستم نشان می‌دهد. اما راز سر به مُهر فردوسی پر سوم است که در هیچ جای شاهنامه خبری از آن نیست، نه در هفت‌خوان و نبرد رستم با با دیو سیاه و سفید و نه در رزم او با سهراب و نه حتی در هنگام مرگش در چاه نابرادری‌اش شغاد». نویسنده در پایان می‌نویسد: فردوسی که با هوش تاریخی‌اش روزهای تیره‌گون میهنش را می‌دیده، پر سوم را برای ایرانیان به میراث گذاشته است. «ایران خانۀ سیمرغ است وما نوادگان رستم و زالیم. سومین پر سیمرغ را به آتش خواهیم کشید تا سیمرغ خرد و شادی ... بر فلات ایران لبخند بزند. آری ما وارثان پر سیمرغ‌ایم (سعید نفری). انتهی.

🔹دوستان عزیز! این متن ترکیبی است از مطالب شاهنامه و تراوشات ذهن نویسنده که برای منظور خاصی به اصطلاح #دراماتیزه شده. متنی است ادبی که با شاهنامه تطبیق نمی‌کند.
در شاهنامه به هیچ روی از #سه_پر سیمرغ سخنی #نیست.
🔸در نخستین جا سیمرغ به زال می‌گوید: «ابا خویشتن بَر یَکی پرِّ من». دو بیت پایین‌تر: «بر آتش برافگن یَکی پرِّ من»
که از این مصراع شاید بتوان برداشت کرد که بیش از یک پر در میان بوده است، ولی در ماجرای زادن رستم باز سخن از یک پر است:
«چو زان پرِّ سیمرغش آمد به یاد» و نیز بیت بعدی
«وزان پرِّ سیمرغ لختی بسوخت».
از این مصراع می‌توان برداشت کرد که گویا سوزاندن بخشی از پر هم کافی بوده ‌است که سیمرغ درزمان ظاهر شود و لابد بخشِ دیگرِ پر برای زمانی دیگر هم می‌توانسته به کار آید.
▫️در داستان رستم و اسفندیار هم می‌گوید « به بالای آن (مجمر) پرّ لختی بسوخت».
در اینجا «پرّ لختی» یعنی همان «لختی پرِّ سیمرغ» در مصراع پیش‌گفته.
شاید هم به قول دوستمان حضرت داوود هربار که سیمرغ به حضور زال می‌رسیده، پر جدیدی به جای پر سوخته شدۀ قبلی تقدیم می‌کرده است. ▪️نویسنده نوشته است که زال دو پر دیگر را در اواخر عمر به رستم می‌دهد»؛ ولی در شاهنامه نه زال پر سیمرغ را به رستم می‌دهد و نه اساساً سخنی از اواخر عمر زال و مرگ او در میان است.
#زال مظهر زمانِ بی‌کرانه است. چنانکه ملاحظه شد، پر سیمرغ فقط در اختیار زال بوده و در ماجرای رستم با اسفندیار هم – برخلاف نوشتۀ نویسنده- این زال است که پر می‌سوزاند نه رستم. پس، 🔻استفادۀ رستم از پر سیمرغ در گرفتاری‌هایش به قول اهل منطق قضیۀ سالبۀ بانتفاء موضوع است.
#رستم اساساً پری نداشته تا برای ما ایرانیان به میراث بگذارد.
کاش پر سیمرغی داشتیم و در این دوران پرآشوب که ویروس کرونا ما را در حصار گرفته است، آن را به آتش می‌کشیدیم تا سیمرغ درزمان ظاهر شود و ویروس‌ها را بسوزاند، اما « #نجات‌دهنده_درگورخفته_است».
🔹باید خود آستین همّت بالا زنیم، پیش از آنکه کرونای دیهیم‌دار ترگِ مرگ بر سر ما بگذارد.
دوست دیگری پرسیده است: آیا در شاهنامه ویروس کرونا آمده است؟ پاسخ دادم: آری، با خشم و خروش هم آمده است. آنجا که می‌فرماید
: برآمد خروشیدن کورُنای!!!!


@dr_khatibi_abolfazl
@sobhosher