━•··•✦❁🍁❁✦•··•━
برای #آتفه_چهارمحالیان
«آینهها و گلوبندها»
تا خواب از تخت خوابت بالا بیاید
کتاب لیز بخورد از دستت
و چراغ اتاقت هنوز روشن مانده باشد
من از آسمان تهران
سالها
دور شدهام...
از وطنی با شکلهای هندسی مخدوش
از اتاق و رختخواب و آینه و
گلوبندهایم
از پله و ایوان و کوچه
با تیرکهای چراغ تک و توک
از کپسول گاز آشپزخانهی اجارهای کورش اسدی
که او را
و همهی آدمهای نجیب قصههایش را
در انزوای جهانی غریب خفه کرده است
از رؤیاهای سوختهای
که به شاخههای یخزده گیر کرده هنوز
و از شهری که دیگر
نه بوی پیراشکی خسروی میدهد
نه بوی تند قهوهی پیادهروهای نادری...
زمان در معادلهای معلق و مجهول
مرا و زمین را به سرگیجه انداخته است
و تو هم که ...
نه
بودی
نه
نبودی
در غروبهایی که دلم برایت تنگ میشود
آن هم در گذرگاهی که باد میآید
که باران میآید
و من چتر گلدار آبیام را
در سرزمین گلوبندها
جا گذاشتهام.
#ناهید_کبیری فراخور گرامی زادروزش💐
برای #زن_زندگی_آزادی ☘️
#خشونت_علیه_زنان را #متوقف کنید.
@sobhosher
━•··•✦❁🍁❁✦•··•━
برای #آتفه_چهارمحالیان
«آینهها و گلوبندها»
تا خواب از تخت خوابت بالا بیاید
کتاب لیز بخورد از دستت
و چراغ اتاقت هنوز روشن مانده باشد
من از آسمان تهران
سالها
دور شدهام...
از وطنی با شکلهای هندسی مخدوش
از اتاق و رختخواب و آینه و
گلوبندهایم
از پله و ایوان و کوچه
با تیرکهای چراغ تک و توک
از کپسول گاز آشپزخانهی اجارهای کورش اسدی
که او را
و همهی آدمهای نجیب قصههایش را
در انزوای جهانی غریب خفه کرده است
از رؤیاهای سوختهای
که به شاخههای یخزده گیر کرده هنوز
و از شهری که دیگر
نه بوی پیراشکی خسروی میدهد
نه بوی تند قهوهی پیادهروهای نادری...
زمان در معادلهای معلق و مجهول
مرا و زمین را به سرگیجه انداخته است
و تو هم که ...
نه
بودی
نه
نبودی
در غروبهایی که دلم برایت تنگ میشود
آن هم در گذرگاهی که باد میآید
که باران میآید
و من چتر گلدار آبیام را
در سرزمین گلوبندها
جا گذاشتهام.
#ناهید_کبیری فراخور گرامی زادروزش💐
برای #زن_زندگی_آزادی ☘️
#خشونت_علیه_زنان را #متوقف کنید.
@sobhosher
━•··•✦❁🍁❁✦•··•━