#رمزهای_شاهنامه :
#هوشنگ (بهر نخست) 🏡
پس از #سیامک، نوبت به فرزندش «هوشنگ» میرسد. چنان که گفتیم، سیامک نماد گروهی از بشر اولیه است که در سوی اپاختر (شمال) به سرما دچار شد.
#هوشنگ: در اوستا هَئوشیَنگه haōšiangh؛ هئو = #خوب؛ شی = #نشستن، #اقامت؛ پسوند اَنْگْهْ angh اسم آلت میسازد.
برای نمونه، کُلیستن یعنی کندن؛ از «کُل» و «اَنگ» واژة «کُلنگ» ساخته میشود که آلت کندن است.
از «آویختن»، «آو» برمیآید و با «اَنگ» میشود «آوَنگ».
در زبان کردی، از بریدن، «بُر» برآمده و با «اینگ» واژة «بْرینگ» را ساخته است یعنی قیچی، بخصوص قیچی کردن پشم گوسفندان.
پس شیَنگه یعنی « #جایگاه_اقامت»، و هَئوشیَنگه یعنی « #جایگاه_خوب_برای_اقامت». پس هوشنگ نماد عصری است که انسان خانه سازی کرد. بشر با خانه سازی، بر آن دیو، یعنی سرما، چیره شد.
از هوشنگ، با پاژنام « #پیشداد» نیز یاد میشود، که خود نشانگر پیدایی نخستین « #داد» (عدل، قانون) است. این #داد، چگونه آغاز گردید؟ برای یافتن پاسخ، نخست میباید کار را از پژوهش در واژه بیاغازیم.
واژه فارسی «داد»، در زبان پهلوی « #دات» خوانده میشود و « #بنیاد» در آن زبان «بوندات» būndāt است. این واژه در زبان فارسی، با دگرگون شدن د نخستین به ی، به «بنیاد» و با دگرگون شدن د به ل، به «بُنلاد» تبدیل شده است. شعر از فرالاوی:
لاد را بر بنای محکم نِه
که نگهدار لاد، بُنلاد است
از این سخنان آشکار میشود که دات و داد و لاد، نام #دیوار است، که بن و پایه آن را میتوان بُنیاد، بُندات، یا بُنلاد خواندن.
نخستین دیوارها از انباشتن گل بر روی هم ساخته شد و خشت و سنگ هزاران سال بعد به کار گرفته شد. هنوز چنین دیوارهایی در شرق ایران هست و آن را سه لاده و پنج لاده (دیواری از انباشتن سه یا پنج لایه گل) مینامند.
از همین واژه در زبان انگلیسی «فوندیشن»
foundation
ساخته شده است به معنی بنیاد و اساس، و found (فعل) به معنای بنیاد نهادن و بر پا کردن و تأسیس کردن. شاید گمان برود که در انگلیسی، همواره پسوند tion از فعل، اسم میسازد. اما معلوم گردیده که برخی کلمات (در انگلیسی) از ابتدا پسوند tion را داشته اند و بعداً فعل از آنها مشتق شده است. دیکشنریهای انگلیسی، ریشه
found
(فعل به معنی بنا نهادن) را تا واژه
fundus
لاتین به معنی بن و پایه دنبال میکنند. اما این واژه در زبانهای ایرلندی کهن و ولزی که بسی کهنتر از زبان انگلیسی هستند، به ترتیب به گونه bun و bon آمده است، و در انگلیسی کهن botm
، و در فرانسه font،
در رومانی fond
در اسپانیایی و ایتالیایی fondo
است. كه اين سخن جز با ياري زبانهاي باستاني ايراني روشن نميشود.
پژوهش هاي دكتر #فريدون_جنيدي
#شاهنامه_شناسي
@kimiayehasti
@sobhosher
#هوشنگ (بهر نخست) 🏡
پس از #سیامک، نوبت به فرزندش «هوشنگ» میرسد. چنان که گفتیم، سیامک نماد گروهی از بشر اولیه است که در سوی اپاختر (شمال) به سرما دچار شد.
#هوشنگ: در اوستا هَئوشیَنگه haōšiangh؛ هئو = #خوب؛ شی = #نشستن، #اقامت؛ پسوند اَنْگْهْ angh اسم آلت میسازد.
برای نمونه، کُلیستن یعنی کندن؛ از «کُل» و «اَنگ» واژة «کُلنگ» ساخته میشود که آلت کندن است.
از «آویختن»، «آو» برمیآید و با «اَنگ» میشود «آوَنگ».
در زبان کردی، از بریدن، «بُر» برآمده و با «اینگ» واژة «بْرینگ» را ساخته است یعنی قیچی، بخصوص قیچی کردن پشم گوسفندان.
پس شیَنگه یعنی « #جایگاه_اقامت»، و هَئوشیَنگه یعنی « #جایگاه_خوب_برای_اقامت». پس هوشنگ نماد عصری است که انسان خانه سازی کرد. بشر با خانه سازی، بر آن دیو، یعنی سرما، چیره شد.
از هوشنگ، با پاژنام « #پیشداد» نیز یاد میشود، که خود نشانگر پیدایی نخستین « #داد» (عدل، قانون) است. این #داد، چگونه آغاز گردید؟ برای یافتن پاسخ، نخست میباید کار را از پژوهش در واژه بیاغازیم.
واژه فارسی «داد»، در زبان پهلوی « #دات» خوانده میشود و « #بنیاد» در آن زبان «بوندات» būndāt است. این واژه در زبان فارسی، با دگرگون شدن د نخستین به ی، به «بنیاد» و با دگرگون شدن د به ل، به «بُنلاد» تبدیل شده است. شعر از فرالاوی:
لاد را بر بنای محکم نِه
که نگهدار لاد، بُنلاد است
از این سخنان آشکار میشود که دات و داد و لاد، نام #دیوار است، که بن و پایه آن را میتوان بُنیاد، بُندات، یا بُنلاد خواندن.
نخستین دیوارها از انباشتن گل بر روی هم ساخته شد و خشت و سنگ هزاران سال بعد به کار گرفته شد. هنوز چنین دیوارهایی در شرق ایران هست و آن را سه لاده و پنج لاده (دیواری از انباشتن سه یا پنج لایه گل) مینامند.
از همین واژه در زبان انگلیسی «فوندیشن»
foundation
ساخته شده است به معنی بنیاد و اساس، و found (فعل) به معنای بنیاد نهادن و بر پا کردن و تأسیس کردن. شاید گمان برود که در انگلیسی، همواره پسوند tion از فعل، اسم میسازد. اما معلوم گردیده که برخی کلمات (در انگلیسی) از ابتدا پسوند tion را داشته اند و بعداً فعل از آنها مشتق شده است. دیکشنریهای انگلیسی، ریشه
found
(فعل به معنی بنا نهادن) را تا واژه
fundus
لاتین به معنی بن و پایه دنبال میکنند. اما این واژه در زبانهای ایرلندی کهن و ولزی که بسی کهنتر از زبان انگلیسی هستند، به ترتیب به گونه bun و bon آمده است، و در انگلیسی کهن botm
، و در فرانسه font،
در رومانی fond
در اسپانیایی و ایتالیایی fondo
است. كه اين سخن جز با ياري زبانهاي باستاني ايراني روشن نميشود.
پژوهش هاي دكتر #فريدون_جنيدي
#شاهنامه_شناسي
@kimiayehasti
@sobhosher
#رمزهای_شاهنامه 📖
#هوشنگ (بهر دوم) 🏡
🔹از سوی دیگر، « #داد» فارسی (قانون، عدل) هم در پهلوی «دات» خوانده میشود. واژه « #فریاد» نیز با «داد» پیوستگی دارد: فریاد در زبان پهلوی «فرَیات» frayāt یا «فرَدات» fradāt است. فرَ fra پیشوندی است که حرکت به جلو را نشان میدهد، و «دات» dāt یعنی #دیوار؛ الان در #کهکیلویه و #نیشابور به دیوار میگویند «دای». روی هم ”حرکت بسوی دیوار کسی“.
🔸این نشان میدهد که نخستین #دادخواهیهای جهان پس از به وجود آمدن #خانه و #مرز پیش آمده است و هرگاه کسی مرز و دیواری کسی دیگر را میشکست، #بیدادگر خوانده میشد و صاحب آن مرز، دیگران را به فرَدات یا فرَیات میخواند
fradāt یا frayāt
🔺« #فریاد» در اصل به معنای بانگ بلند نبوده و به معنی « #دادخواهی» بوده است و اکنون نیز میگوئيم ”به فریادم برس“ یا ”به دادم برس“، یعنی خواستار داد (عدالت) هستم.
از شاهنامه است:
بگویش که آری خداوند رخش
تو را داد، یزدان «فریادبخش»
(یزدان کمک رسان، دادگر)
سعدی میگوید:
شنیدم که سالی به زندان بماند
نه شِکوَت نوشت و نه «فریاد» خواند
(یعنی از کسی کمک نخواست)
▪️حرف د قابل تبدیل به ی است، مثل پدر و پیَر. در زبان #خراسانی «دای» یعنی «دیوار». در واژه دیوار اگر نیک بنگریم، بخش نخست (دی) همان «دای» است، و بخش دوم (وار) از وَر اوستایی، به معنی پوشاندن و پناه دادن. پس دیوار، دادی است که خانه یا زمینی را در پناه خویش گرفته است.
«وَر» برای سرزمین یا بخشی از کشور هم به کار رفت، و نرم نرم بجای دیوار هم به کار رفت، مانند باره و بارو، که دیوار شهر است و شهر را در پناه خود دارد.
▫️اگر در زبان فارسی، «داد» به دو معنی دیوار و قانون کاربرد دارد، شاید انتظار داشتن که در انگلیسی نیز چنین باشد.
گاه جای دو صدا در واژه ای، در زبان دیگر عوض میشود. مثلا «دول» فارسی (سطل)، در عربی به «دَلو» تبدیل شد. دولاب در تهران جایی بوده که قنات داشته و با دول (دلو، سطل) از آن آب برمیداشته اند. (گویا در زبان ارمنی نیز به ملخ میگویند مَخَل).
🔻به همین ترتیب، «وار» فارسی، در انگلیسی به wall گردید و از wall واژة law به معنی «قانون» برآمد. از بخت فرخنده، در زبان فارسی هم وال و والاد نیز برای دیوار آمده است:
نه آب است با او نه سیم و نه زر
نه خاک و نه خشت و نه والادگر
(والادگر = دیوارگر، بنّا)
🔹اکنون به بیت سوم نگاهی دیگر کنیم:
اُ زان پس، جهان یکسر آباد کرد
همه روی گیتی پر از داد کرد
🔸در واژه « #آباد»، چون آوای «آب» در آغاز دارد، گمان شنونده را به سوی آب و آبیاری میکشاند. اما چنین نیست.
این واژه در پهلوی به گونه آپات āpāt و در فارسی باستان «اَپَ دانَ» apadāna و در اوستا «پایتی» pāiti آمده است. این واژه از ریشه «پا» اوستایی به معنی نگاهبانی کردن است (امروز میگويیم «پائيدن»)، و «پاتَر» در اوستا برابر است با نگهبان. واژة «پا» یا «پَئيتی» با پیشوند تقویت کننده آ به گونه «آپات» پهلوی در آمد که در فارسی «آباد» خوانده میشود، و اَپَ دانَ apadāna در فارسی باستان برابر است با جایگاه نگهبانی شده. با این گفتار روشن میشود که با ساختن دیوارها، از همه جا نگهبانی شد.
⬅️ پس، معنای بیت آن میشود که با ساختن دیوار و تعیین مرز هر کس، اندک اندک داد و دادگری و قانون پدید آمد که با نگاهبانی همراه بود.
و بر همین بنیاد، واژه « #بیابان» که در پهلوی «ویاپان»
vīāpān
خوانده میشود (وی = دور از)، بر روی هم «دور از نگهبانی» را میرساند، یا جایی که آن را نگهبانی نیست.
نوشته های این بخش را (همچون بیشتر بخشهای دیگر) از این کتاب نقل کردیم:
« #داستان_ایران، دفتر اول، از آغاز تا خاموشی دماوند»، #فریدون_جنیدی، نشر بلخ، چاپ نخست ۱۳۹۲، ص ۱۵۷-۱۶۲
@sobhosher
#هوشنگ (بهر دوم) 🏡
🔹از سوی دیگر، « #داد» فارسی (قانون، عدل) هم در پهلوی «دات» خوانده میشود. واژه « #فریاد» نیز با «داد» پیوستگی دارد: فریاد در زبان پهلوی «فرَیات» frayāt یا «فرَدات» fradāt است. فرَ fra پیشوندی است که حرکت به جلو را نشان میدهد، و «دات» dāt یعنی #دیوار؛ الان در #کهکیلویه و #نیشابور به دیوار میگویند «دای». روی هم ”حرکت بسوی دیوار کسی“.
🔸این نشان میدهد که نخستین #دادخواهیهای جهان پس از به وجود آمدن #خانه و #مرز پیش آمده است و هرگاه کسی مرز و دیواری کسی دیگر را میشکست، #بیدادگر خوانده میشد و صاحب آن مرز، دیگران را به فرَدات یا فرَیات میخواند
fradāt یا frayāt
🔺« #فریاد» در اصل به معنای بانگ بلند نبوده و به معنی « #دادخواهی» بوده است و اکنون نیز میگوئيم ”به فریادم برس“ یا ”به دادم برس“، یعنی خواستار داد (عدالت) هستم.
از شاهنامه است:
بگویش که آری خداوند رخش
تو را داد، یزدان «فریادبخش»
(یزدان کمک رسان، دادگر)
سعدی میگوید:
شنیدم که سالی به زندان بماند
نه شِکوَت نوشت و نه «فریاد» خواند
(یعنی از کسی کمک نخواست)
▪️حرف د قابل تبدیل به ی است، مثل پدر و پیَر. در زبان #خراسانی «دای» یعنی «دیوار». در واژه دیوار اگر نیک بنگریم، بخش نخست (دی) همان «دای» است، و بخش دوم (وار) از وَر اوستایی، به معنی پوشاندن و پناه دادن. پس دیوار، دادی است که خانه یا زمینی را در پناه خویش گرفته است.
«وَر» برای سرزمین یا بخشی از کشور هم به کار رفت، و نرم نرم بجای دیوار هم به کار رفت، مانند باره و بارو، که دیوار شهر است و شهر را در پناه خود دارد.
▫️اگر در زبان فارسی، «داد» به دو معنی دیوار و قانون کاربرد دارد، شاید انتظار داشتن که در انگلیسی نیز چنین باشد.
گاه جای دو صدا در واژه ای، در زبان دیگر عوض میشود. مثلا «دول» فارسی (سطل)، در عربی به «دَلو» تبدیل شد. دولاب در تهران جایی بوده که قنات داشته و با دول (دلو، سطل) از آن آب برمیداشته اند. (گویا در زبان ارمنی نیز به ملخ میگویند مَخَل).
🔻به همین ترتیب، «وار» فارسی، در انگلیسی به wall گردید و از wall واژة law به معنی «قانون» برآمد. از بخت فرخنده، در زبان فارسی هم وال و والاد نیز برای دیوار آمده است:
نه آب است با او نه سیم و نه زر
نه خاک و نه خشت و نه والادگر
(والادگر = دیوارگر، بنّا)
🔹اکنون به بیت سوم نگاهی دیگر کنیم:
اُ زان پس، جهان یکسر آباد کرد
همه روی گیتی پر از داد کرد
🔸در واژه « #آباد»، چون آوای «آب» در آغاز دارد، گمان شنونده را به سوی آب و آبیاری میکشاند. اما چنین نیست.
این واژه در پهلوی به گونه آپات āpāt و در فارسی باستان «اَپَ دانَ» apadāna و در اوستا «پایتی» pāiti آمده است. این واژه از ریشه «پا» اوستایی به معنی نگاهبانی کردن است (امروز میگويیم «پائيدن»)، و «پاتَر» در اوستا برابر است با نگهبان. واژة «پا» یا «پَئيتی» با پیشوند تقویت کننده آ به گونه «آپات» پهلوی در آمد که در فارسی «آباد» خوانده میشود، و اَپَ دانَ apadāna در فارسی باستان برابر است با جایگاه نگهبانی شده. با این گفتار روشن میشود که با ساختن دیوارها، از همه جا نگهبانی شد.
⬅️ پس، معنای بیت آن میشود که با ساختن دیوار و تعیین مرز هر کس، اندک اندک داد و دادگری و قانون پدید آمد که با نگاهبانی همراه بود.
و بر همین بنیاد، واژه « #بیابان» که در پهلوی «ویاپان»
vīāpān
خوانده میشود (وی = دور از)، بر روی هم «دور از نگهبانی» را میرساند، یا جایی که آن را نگهبانی نیست.
نوشته های این بخش را (همچون بیشتر بخشهای دیگر) از این کتاب نقل کردیم:
« #داستان_ایران، دفتر اول، از آغاز تا خاموشی دماوند»، #فریدون_جنیدی، نشر بلخ، چاپ نخست ۱۳۹۲، ص ۱۵۷-۱۶۲
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
💫⚖️
#چرخه_عدالت_درشاهنامه⚖️
💫⚖️
بهردوم
🤴
🔸#شهریاری_بد: این نوع نظام، در برابر نظام سیاسی مطلوب، قد علم میکند و بر پایه #دروغ / دروگ استوار است که شامل تمام رذایل اخلاقی میباشد. بر پایه دروگ، جامعهای ترسیم میشود که در وضعیت بحرانی و نابسامانی قرار دارد و این شرایط، فقط در سایه یک شهریار بد، قابل تحقق است.
در واقع، بحران و نابسامانی درون 🔺شهریار بد، بر اثر صفات ناپسندیده به جامعه منتقل میگردد. بدمنشی، نابخردی، آزمندی، خشم، خودکامگی از ویژگیهای درونی این شهریاران میباشد. در نتیجه این گونه رفتارها ویرانی، ناامنی، تباهی و غارت رخ میدهد.
سرزمین شهریار بد، سرزمین تیرگی و قلمرو اهریمن است و در شاهنامه، توران نام دارد.
🔻#فردوسی، ده صفت را با عنوان ده دیو بر میشمرد. آز، نیاز، رشک، ننگ، کین، خشم، سخنچینی، دورویی، ناپاک دینی، (بیدانشی) و ناسپاسی. وقتی روان انسان در دست اینان باشد، روشنی و فروغ میمیرد و انسان در ظلمات گم میشود.
▪️تأسیس شهریاری بد در شاهنامه، به زمان #فریدون بر میگردد. فریدون، جهان را به سه بخش و بین پسران خود سلم، تور و ایرج تقسیم کرد. سلم و تور بر ایرج رشک بردند و به جنگ با ایرج برخاستند و درون آنان در آز و طمع غرق گشت و او را کشتند.
🔺بدین ترتیب در اثر آتش رشک و آز به بدی گراییدند و قلمرو خود را در تاریکی و ظلمت فرو بردند. روان تاریک، جایگاه اهریمن است و غم و اندوه در آن جای دارد.
خداوند در برابر این صفات یا دیوان، سلاح خرد را در اختیار انسان قرار داده تا دست آنان را از روان خود کوتاه گرداند و راهنمای جانش باشد. شهریار نیک در اثر روان پاک خود، از این سلاح برخوردار است. واژه عدل و #داد، یکی از واژگان کلیدی در شاهنامه و مهمترین صفت شهریار نیک است که شامل تمام صفات دیگر نیز میشود. به منظور بیان و بررسی این واژه، درصدد هستیم که آن را با ترسیم چرخه عدالت تشریح كنيم.
ادامه دارد...💫⚖️
@sobhosher
#چرخه_عدالت_درشاهنامه⚖️
💫⚖️
بهردوم
🤴
🔸#شهریاری_بد: این نوع نظام، در برابر نظام سیاسی مطلوب، قد علم میکند و بر پایه #دروغ / دروگ استوار است که شامل تمام رذایل اخلاقی میباشد. بر پایه دروگ، جامعهای ترسیم میشود که در وضعیت بحرانی و نابسامانی قرار دارد و این شرایط، فقط در سایه یک شهریار بد، قابل تحقق است.
در واقع، بحران و نابسامانی درون 🔺شهریار بد، بر اثر صفات ناپسندیده به جامعه منتقل میگردد. بدمنشی، نابخردی، آزمندی، خشم، خودکامگی از ویژگیهای درونی این شهریاران میباشد. در نتیجه این گونه رفتارها ویرانی، ناامنی، تباهی و غارت رخ میدهد.
سرزمین شهریار بد، سرزمین تیرگی و قلمرو اهریمن است و در شاهنامه، توران نام دارد.
🔻#فردوسی، ده صفت را با عنوان ده دیو بر میشمرد. آز، نیاز، رشک، ننگ، کین، خشم، سخنچینی، دورویی، ناپاک دینی، (بیدانشی) و ناسپاسی. وقتی روان انسان در دست اینان باشد، روشنی و فروغ میمیرد و انسان در ظلمات گم میشود.
▪️تأسیس شهریاری بد در شاهنامه، به زمان #فریدون بر میگردد. فریدون، جهان را به سه بخش و بین پسران خود سلم، تور و ایرج تقسیم کرد. سلم و تور بر ایرج رشک بردند و به جنگ با ایرج برخاستند و درون آنان در آز و طمع غرق گشت و او را کشتند.
🔺بدین ترتیب در اثر آتش رشک و آز به بدی گراییدند و قلمرو خود را در تاریکی و ظلمت فرو بردند. روان تاریک، جایگاه اهریمن است و غم و اندوه در آن جای دارد.
خداوند در برابر این صفات یا دیوان، سلاح خرد را در اختیار انسان قرار داده تا دست آنان را از روان خود کوتاه گرداند و راهنمای جانش باشد. شهریار نیک در اثر روان پاک خود، از این سلاح برخوردار است. واژه عدل و #داد، یکی از واژگان کلیدی در شاهنامه و مهمترین صفت شهریار نیک است که شامل تمام صفات دیگر نیز میشود. به منظور بیان و بررسی این واژه، درصدد هستیم که آن را با ترسیم چرخه عدالت تشریح كنيم.
ادامه دارد...💫⚖️
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#چرخه_عدالت_درشاهنامه ⚖️ 💫
🔹نخستین و لازم ترین صفت برای پادشاه، دادگری می باشد. صفاتی که برای شهریار بر می شمرند، همه لازم و ملزوم یکدیگرند. برای اینکه باید تمامی صفات نیک در پادشاه دادگر، نهادینه شده و وی را همراهی کنند، صفاتی مانند شرم، قدردانی، بردباری، خردمندی وقتی در کسی جمع شد، وی دادگر می گردد. شهریار 🤴از همان کودکی، آموزش می بیند تا
تهذیب نفس یابد. حال به مفهوم و رابطه آن با جامعه انسانی می پردازیم.
🔸در شاهنامه، بنیاد شاهی بر #داد، استوار است:
جهاندار شاهی ز داد آفرید
دگر از هنر و ز نژاد آفرید
بدان کس دهد کو سزاوارتر
خرد دارتر هم بی آزارتر
🔺🔻🔺
🔳در اندیشه ایران باستان، مفهوم داد به مفهوم اشا یا راستی، بسیار نزدیک است. داد، قانونی است که باید مورد شناسایی قرار گیرد و اجرا گردد. به کسی که این قاعده را اجرا می کند، دادگر می گویند و کسی می تواند داد را شناخته و عملی نماید که دادگر باشد و داد در تمام وجود، زندگی شخصی و سیاسی اجتماعی وی نفوذ کرده و ملکه ذهن و رفتار وی گردد و این، همان مرحله آغازین دادگری است. در شاهنامه، بیان می شود که انسان باید ابتدا در وجود و تن خویش، داد را برقرار سازد. همان طور که می دانیم در وجود انسان نیز جنگ و کشمکش سختی بین نیروهای خیر و شر، برقرار است. «داد تن دادن» تلاش برای پیروزی در این کشمکش و آراسته شدن به صفات نیک انسانی است.
🔻🔺🔻
چو داد تن خویشتن داد مرد
چنان دان که پیروز شد در نبرد.
🔹پرهیز و اجتناب از آلودگی و گناه، صفحه روان را روشن می گرداند.
دگر دادن دادن تن خویش را
نگه داشتن دامن خویش را
🔻🔺🔻
🔸این امر برای پادشاه، ضروری است؛ زیرا برای برقراری داد، ابتدا باید از خویش شروع کند. البته اگر در این مرحله، پیروز و در حکومتداری خویش و برقراری عدل و داد بین مردمان نیز موفق گردد، در این صورت وی انسان کاملی است.
🔻🔺🔺🔺
چنین داد پاسخ که داد و خرد
تن پادشا را همی پرورد
اگر دادگر چند بی کس بود
و را پاسبان راستی بس بود
🔺🔻🔺
🔳 عدل و داد از واژگان پیچیده ای است که توجه بسیاری از اندیشمندان را به خود جلب کرده است. انسان، همیشه در برابر مفاهیم مشوّش بوده و هست. چگونه می توان داد را در زندگی سیاسی ـ اجتماعی پیاده نمود؟ جوامع در این جستوجو، موفقیت چندانی کسب نکرده اند. با مطالعه اشعار فردوسی، متوجه می شویم که نگاه خاصی به عدل و داد، وجود دارد و نمونه های عملی، آن را به روشنی نشان داده است.
🔻الف) #داد، قرار گرفتن هر کس و هر چیز در جای خودش است.
♦️قانون راستی، در شاهنامه به گونه ای طرح شده که مفهوم «قرار داشتن هر چیزی در جای خود» از آن استنباط می گردد.
جهت پردازش قاعده ای در این خصوص، بهتر است به مهتر مهتران بپردازیم.
شهریار، اولین مرحله اجرای داد؛ کسی که در رأس امور قرار می گیرد، ویژگیهایی دارد.
🔹در شاهنامه، هر کسی نمی تواند شهریار گردد. اگر خصیصه های مورد نظر در کسی جمع گردد، شاهد شهریاری دادگر هستیم و الاّ اساس جامعه بر بیداد و ظلم، استوار است. «از کوزه همان تراود که در اوست».
🔸در شاهنامه، بارها می بینیم که تخت شاه، بی شهریار مانده و اطرافیان در پی یافتن فردی هستند که بهره شاهی داشته باشد و به جستوجوی فرد با نژاده هنرمند می گشتند.🤴
ادامه دارد...
💫⚖️
@sobhosher
🔹نخستین و لازم ترین صفت برای پادشاه، دادگری می باشد. صفاتی که برای شهریار بر می شمرند، همه لازم و ملزوم یکدیگرند. برای اینکه باید تمامی صفات نیک در پادشاه دادگر، نهادینه شده و وی را همراهی کنند، صفاتی مانند شرم، قدردانی، بردباری، خردمندی وقتی در کسی جمع شد، وی دادگر می گردد. شهریار 🤴از همان کودکی، آموزش می بیند تا
تهذیب نفس یابد. حال به مفهوم و رابطه آن با جامعه انسانی می پردازیم.
🔸در شاهنامه، بنیاد شاهی بر #داد، استوار است:
جهاندار شاهی ز داد آفرید
دگر از هنر و ز نژاد آفرید
بدان کس دهد کو سزاوارتر
خرد دارتر هم بی آزارتر
🔺🔻🔺
🔳در اندیشه ایران باستان، مفهوم داد به مفهوم اشا یا راستی، بسیار نزدیک است. داد، قانونی است که باید مورد شناسایی قرار گیرد و اجرا گردد. به کسی که این قاعده را اجرا می کند، دادگر می گویند و کسی می تواند داد را شناخته و عملی نماید که دادگر باشد و داد در تمام وجود، زندگی شخصی و سیاسی اجتماعی وی نفوذ کرده و ملکه ذهن و رفتار وی گردد و این، همان مرحله آغازین دادگری است. در شاهنامه، بیان می شود که انسان باید ابتدا در وجود و تن خویش، داد را برقرار سازد. همان طور که می دانیم در وجود انسان نیز جنگ و کشمکش سختی بین نیروهای خیر و شر، برقرار است. «داد تن دادن» تلاش برای پیروزی در این کشمکش و آراسته شدن به صفات نیک انسانی است.
🔻🔺🔻
چو داد تن خویشتن داد مرد
چنان دان که پیروز شد در نبرد.
🔹پرهیز و اجتناب از آلودگی و گناه، صفحه روان را روشن می گرداند.
دگر دادن دادن تن خویش را
نگه داشتن دامن خویش را
🔻🔺🔻
🔸این امر برای پادشاه، ضروری است؛ زیرا برای برقراری داد، ابتدا باید از خویش شروع کند. البته اگر در این مرحله، پیروز و در حکومتداری خویش و برقراری عدل و داد بین مردمان نیز موفق گردد، در این صورت وی انسان کاملی است.
🔻🔺🔺🔺
چنین داد پاسخ که داد و خرد
تن پادشا را همی پرورد
اگر دادگر چند بی کس بود
و را پاسبان راستی بس بود
🔺🔻🔺
🔳 عدل و داد از واژگان پیچیده ای است که توجه بسیاری از اندیشمندان را به خود جلب کرده است. انسان، همیشه در برابر مفاهیم مشوّش بوده و هست. چگونه می توان داد را در زندگی سیاسی ـ اجتماعی پیاده نمود؟ جوامع در این جستوجو، موفقیت چندانی کسب نکرده اند. با مطالعه اشعار فردوسی، متوجه می شویم که نگاه خاصی به عدل و داد، وجود دارد و نمونه های عملی، آن را به روشنی نشان داده است.
🔻الف) #داد، قرار گرفتن هر کس و هر چیز در جای خودش است.
♦️قانون راستی، در شاهنامه به گونه ای طرح شده که مفهوم «قرار داشتن هر چیزی در جای خود» از آن استنباط می گردد.
جهت پردازش قاعده ای در این خصوص، بهتر است به مهتر مهتران بپردازیم.
شهریار، اولین مرحله اجرای داد؛ کسی که در رأس امور قرار می گیرد، ویژگیهایی دارد.
🔹در شاهنامه، هر کسی نمی تواند شهریار گردد. اگر خصیصه های مورد نظر در کسی جمع گردد، شاهد شهریاری دادگر هستیم و الاّ اساس جامعه بر بیداد و ظلم، استوار است. «از کوزه همان تراود که در اوست».
🔸در شاهنامه، بارها می بینیم که تخت شاه، بی شهریار مانده و اطرافیان در پی یافتن فردی هستند که بهره شاهی داشته باشد و به جستوجوی فرد با نژاده هنرمند می گشتند.🤴
ادامه دارد...
💫⚖️
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#چرخه_عدالت_درشاهنامه ⚖️ 💫🤴
🔹در #شاهنامه، قانون «👌🏻هر کسی را بهر کاری ساختند»، رعایت می گردد. در این کتاب عظیم، به طور مداوم به این مسائل برمی خوریم که سزاوار هر کسی، کاری وجود دارد و باید به همان بپردازد. سپاهی، گرزدار و دیگری کارورز. اگر چنین نکند، زمین، پرآشوب، و عدل و داد، خدشهدار می گردد. البته هیچ گاه حرفه هایی مانند #کشاورزی و #صنعتگری را تحقیر نمی کند؛ چه آن که شغلهای مهمی محسوب می شوند؛ زیرا اینان محل درآمد دولت هستند.
🔸در #شاهنامه، یک نوع تقسیم کار وجود دارد و هر شغلی، خصلت و اخلاق خود را ایجاد می کند. جنگ، دفاع، حکومتداری و دبیری، هر کدام جداگانه خلق و خوی خاص خود را می طلبد و از حساسیت بیشتری برخوردارند؛ از این جهت که باید از سرزمین و سلطنت در برابر اهریمن و دشمنان محافظت نمایند.
🔹یکی از معروفترین داستانها در این باب،
🔺تقاضای مرد کفشفروش از انوشیروان عادل است که فرزندش را به فرهنگیان (معلمان) بسپارد تا دبیری آموزد. انوشیروان، درخواست وی را رد می کند.
چو بازارگان بچه گردد دبیر
هنرمئد و با دانش و یادگیر
چو فرزند ما برنشیند به تخت
دبیری ببایدش پیروز بخت
هنر باید از مرد موزه فروش
بدین کار دیگر تو با من مکوش
بدست خردمند و مرد نژاد
نماند به جز حسرت و سردباد
شود پیش او خوار مردم شناس
چو پاسخ دهد زو پذیرد سپاس
بما بر پس از مرگ نفرین بود
چو آیین این روزگار این بود
🔺انوشیروان بر آنست تا شأن و منزلت طبقات حفظ گردد تا شهریار، دبیر و یا کاردانی، شأن بالا داشته باشد. شاید این عمل انوشیروان با نگاه امروز، عملی ظالمانه است؛ از این رو در زمان خودش، بر خلاف این نظر، بیداد می نمود.
🔸 داد، میانه روی است
ز کار زمانه میانه گزین
چو خواهی که یابی بداد آفرین
🔺🔻🔺
🔹افراط و تفریط، انسان را به ورطه هلاکت می کشاند. فردوسی به این مهم، التفات داشته است. انسان، هنگامی به کمال می رسد که میانه روی را سرلوحه زندگی خود قرار دهد. شهریار باید بیاموزد نه تندی و نه آن قدر سست عمل کند که کارها معطل بماند. بردباری، حد وسط شتاب و تنبلی است.
🔻در افراط و تفریط، انسان در دام اهریمن گرفتار می شود. صفات اهریمنی یا در افراطند و یا در تفریط. صفات اهورایی در حد وسط قرار دارند. #داد نیز به عنوان ویژگی نیک شهریار، در میانه جای می گیرد و اگر از #اندازه بگذرد، #ظلم تلقی می گردد.
چنین گفت کای شهریار جهان
ز تو شاد یکسر کهان و مهان
کز اندازه دادت همی بگذرد
ازین خامشی گنج کیفر برد
همه کار گیتی به اندازه به
دل شاه از اندیشه ها تازه به
🔺🔻🔺
🔸صفات و ویژگی های نیک اگر از اندازه عدول کنند، باعث رنجش خواهند شد. شهریار باید سعی کند که حد میانه را نگه دارد تا کسی آزرده خاطر نگردد.
#کشاورز و #دهقان و #مرد نژاد
نباید که آزار یابد ز #داد
🔺🔻🔺
ادامه دارد...
💫⚖️
@sobhosher
🔹در #شاهنامه، قانون «👌🏻هر کسی را بهر کاری ساختند»، رعایت می گردد. در این کتاب عظیم، به طور مداوم به این مسائل برمی خوریم که سزاوار هر کسی، کاری وجود دارد و باید به همان بپردازد. سپاهی، گرزدار و دیگری کارورز. اگر چنین نکند، زمین، پرآشوب، و عدل و داد، خدشهدار می گردد. البته هیچ گاه حرفه هایی مانند #کشاورزی و #صنعتگری را تحقیر نمی کند؛ چه آن که شغلهای مهمی محسوب می شوند؛ زیرا اینان محل درآمد دولت هستند.
🔸در #شاهنامه، یک نوع تقسیم کار وجود دارد و هر شغلی، خصلت و اخلاق خود را ایجاد می کند. جنگ، دفاع، حکومتداری و دبیری، هر کدام جداگانه خلق و خوی خاص خود را می طلبد و از حساسیت بیشتری برخوردارند؛ از این جهت که باید از سرزمین و سلطنت در برابر اهریمن و دشمنان محافظت نمایند.
🔹یکی از معروفترین داستانها در این باب،
🔺تقاضای مرد کفشفروش از انوشیروان عادل است که فرزندش را به فرهنگیان (معلمان) بسپارد تا دبیری آموزد. انوشیروان، درخواست وی را رد می کند.
چو بازارگان بچه گردد دبیر
هنرمئد و با دانش و یادگیر
چو فرزند ما برنشیند به تخت
دبیری ببایدش پیروز بخت
هنر باید از مرد موزه فروش
بدین کار دیگر تو با من مکوش
بدست خردمند و مرد نژاد
نماند به جز حسرت و سردباد
شود پیش او خوار مردم شناس
چو پاسخ دهد زو پذیرد سپاس
بما بر پس از مرگ نفرین بود
چو آیین این روزگار این بود
🔺انوشیروان بر آنست تا شأن و منزلت طبقات حفظ گردد تا شهریار، دبیر و یا کاردانی، شأن بالا داشته باشد. شاید این عمل انوشیروان با نگاه امروز، عملی ظالمانه است؛ از این رو در زمان خودش، بر خلاف این نظر، بیداد می نمود.
🔸 داد، میانه روی است
ز کار زمانه میانه گزین
چو خواهی که یابی بداد آفرین
🔺🔻🔺
🔹افراط و تفریط، انسان را به ورطه هلاکت می کشاند. فردوسی به این مهم، التفات داشته است. انسان، هنگامی به کمال می رسد که میانه روی را سرلوحه زندگی خود قرار دهد. شهریار باید بیاموزد نه تندی و نه آن قدر سست عمل کند که کارها معطل بماند. بردباری، حد وسط شتاب و تنبلی است.
🔻در افراط و تفریط، انسان در دام اهریمن گرفتار می شود. صفات اهریمنی یا در افراطند و یا در تفریط. صفات اهورایی در حد وسط قرار دارند. #داد نیز به عنوان ویژگی نیک شهریار، در میانه جای می گیرد و اگر از #اندازه بگذرد، #ظلم تلقی می گردد.
چنین گفت کای شهریار جهان
ز تو شاد یکسر کهان و مهان
کز اندازه دادت همی بگذرد
ازین خامشی گنج کیفر برد
همه کار گیتی به اندازه به
دل شاه از اندیشه ها تازه به
🔺🔻🔺
🔸صفات و ویژگی های نیک اگر از اندازه عدول کنند، باعث رنجش خواهند شد. شهریار باید سعی کند که حد میانه را نگه دارد تا کسی آزرده خاطر نگردد.
#کشاورز و #دهقان و #مرد نژاد
نباید که آزار یابد ز #داد
🔺🔻🔺
ادامه دارد...
💫⚖️
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#چرخه_عدالت_درشاهنامه ⚖️ 💫🤴
#شهریاری و #دین و #داد
📖در #شاهنامه، بین شهریاری و دین، پیوند ناگسستنی وجود دارد. در صورتی که شهریار دین را بستاید، دین و شهریاری مانند برادر می شوند. دین بدون یاری و کمک شهریار بر پای نمی ایستد و اگر دین نباشد شهریاری به جای نمی ماند. این دو در هم تنیده اند و متقابلاً به هم نیاز دارند و از یکدیگر، پاسداری می کنند. در مورد شهریار گفته می شود که وی باید دیندار و پارسا باشد.
چو بر دین کند شهریار آفرین
برادر شود شهریاری و دین
نه بی تخت شاهیست دینی بپای
نه بی دین بود شهریاری بجای
دو دیباست یک در دگر بافته
برآورده پیش خرد تافته
نه از پادشا بی نیازست دین
نه بی دین بود شاه را آفرین
چنین پاسبانان یکدیگرند
تو گویی که در زیر یک چادرند
🔺🔻🔺
🔸البته شهریار اهمیت فراوان می یابد؛ زیرا شهریار، قدرتمند است و دستگاه و دیهیم و زور دارد. حیات جهان را بیپادشاه، امکانپذیر نمی داند. وجود شهریار، ضرورت است. خردمندی و دین، بیپادشاه، ارزش و جایگاهی ندارد.
بپرسید موبد ز شاه زمین
سخن راند از پادشاهی و دین
که بی دین جهان به که بی پادشا
خردمند باشد برین برگوا
هر آنگه که شد تخت بی پادشا
خردمندی و دین ندارد بها
🔺🔻🔺
🔹جهان، 🤴بیپادشاه، نظم و سامان ندارد. دلیل دیگری که می توان بر اهمیت آن افزود، این است که دادگری، وظیفه شهریار است و حیطه دادگری را وسیع می گیرند و دین را در درون داد جای می دهند.
چون دیندار کین دارد از پادشاه
مخوان تا توانی و را پارسا
هر آنکس که بر دادگر شهریار
گشاید زبان مرد دینش مدار
چه گفت آن سخن گوی با آفرین
که چون بنگری مغز دادست دین
🔻🔺🔻
🔸در بالا، ارتباط داد و دین، دین و شهریاری را بیان نمودیم. این ارتباطات در شاهنامه، تفکیک ناپذیرند؛ بدین معنا که به هم متصلند و لازم و ملزوم یکدیگرند. فردوسی در اثر عظیمش، نظریه «درجه پادشاهی به مرتبه نبوت» را مطرح می کند.
چنان دان که شاهی و پیغمبری
دو گوهر بود در یک انگشتری
از این دو یکی را همی بشکنی
روان و خرد را بپا افگنی
🔺🔻🔺
ادامه دارد...
💫⚖️
@sobhosher
#شهریاری و #دین و #داد
📖در #شاهنامه، بین شهریاری و دین، پیوند ناگسستنی وجود دارد. در صورتی که شهریار دین را بستاید، دین و شهریاری مانند برادر می شوند. دین بدون یاری و کمک شهریار بر پای نمی ایستد و اگر دین نباشد شهریاری به جای نمی ماند. این دو در هم تنیده اند و متقابلاً به هم نیاز دارند و از یکدیگر، پاسداری می کنند. در مورد شهریار گفته می شود که وی باید دیندار و پارسا باشد.
چو بر دین کند شهریار آفرین
برادر شود شهریاری و دین
نه بی تخت شاهیست دینی بپای
نه بی دین بود شهریاری بجای
دو دیباست یک در دگر بافته
برآورده پیش خرد تافته
نه از پادشا بی نیازست دین
نه بی دین بود شاه را آفرین
چنین پاسبانان یکدیگرند
تو گویی که در زیر یک چادرند
🔺🔻🔺
🔸البته شهریار اهمیت فراوان می یابد؛ زیرا شهریار، قدرتمند است و دستگاه و دیهیم و زور دارد. حیات جهان را بیپادشاه، امکانپذیر نمی داند. وجود شهریار، ضرورت است. خردمندی و دین، بیپادشاه، ارزش و جایگاهی ندارد.
بپرسید موبد ز شاه زمین
سخن راند از پادشاهی و دین
که بی دین جهان به که بی پادشا
خردمند باشد برین برگوا
هر آنگه که شد تخت بی پادشا
خردمندی و دین ندارد بها
🔺🔻🔺
🔹جهان، 🤴بیپادشاه، نظم و سامان ندارد. دلیل دیگری که می توان بر اهمیت آن افزود، این است که دادگری، وظیفه شهریار است و حیطه دادگری را وسیع می گیرند و دین را در درون داد جای می دهند.
چون دیندار کین دارد از پادشاه
مخوان تا توانی و را پارسا
هر آنکس که بر دادگر شهریار
گشاید زبان مرد دینش مدار
چه گفت آن سخن گوی با آفرین
که چون بنگری مغز دادست دین
🔻🔺🔻
🔸در بالا، ارتباط داد و دین، دین و شهریاری را بیان نمودیم. این ارتباطات در شاهنامه، تفکیک ناپذیرند؛ بدین معنا که به هم متصلند و لازم و ملزوم یکدیگرند. فردوسی در اثر عظیمش، نظریه «درجه پادشاهی به مرتبه نبوت» را مطرح می کند.
چنان دان که شاهی و پیغمبری
دو گوهر بود در یک انگشتری
از این دو یکی را همی بشکنی
روان و خرد را بپا افگنی
🔺🔻🔺
ادامه دارد...
💫⚖️
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#چرخه_عدالت_درشاهنامه ⚖️ 💫🤴
🔵 #داد از ملزومات اداره جامعه است. امنیت، آسایش، رفاه و آبادانی از داد، منتج می گردد. این مؤلفه ها، کالاهای اساسی مورد نیاز رعیت؛
و دولت، مسئول عرضه آنها است.
🔆 #نتایج_داد
🔸الف ) #امنیت
🔻#امنیت، یکی از مؤلفه هایی است که یک نظام سیاسی برای دوام نیاز دارد مردم با خیال آسوده به کسب و کار می پردازند و خیر و برکت، به آنان روی می آورد. امنیت را می توان به امنیت داخلی و خارجی تقسیم کرد. امنیت با داد، ارتباط مستقیم دارد. امنیت داخلی در صورتی حاصل می گردد که فرد واجدالشرایط، حکومت کند. از ویژگی های این فرد، این است که در آرامش و آسایش به سر می برد و این آرامش در وجود شهریار، زیردستان را نیز مستفیض می گرداند و آنان به یکدیگر طمع نمی ورزند و در هراس از هم به سر نمی برند و این گونه، جهان، ایمن می شود.
🔻🔺🔻
چو یکچند گاهی برآمد برین
جهان گشت ایمن به داد و بدین
کسی را ببد از کسی بیم نه
طمع کس ز کس بر جوی سیم نه
#آرامش از نشانه های امنیت است. غلبه نیروهای خیر بر نیروهای شر در وجود شهریار، اولین گام اجرای عدالت در گیتی می باشد و آن گاه، امنیت، رواج می یابد و شهریار نیز ایمن می گردد.
یکی دیگر از نشانه های امنیت، این است که فضا برای فعالیت انسانهای نیک فراهم باشد و بتوانند با #آسایش زندگی کنند و در #شادی و #ایمنی به سر برند و انسانهای بد، همواره در خوف و هراس باشند و فضا برای آنان تنگ گردد. اگر این گونه افراد، آزادی عمل داشته باشند، امنیت نیکان را به خطر می اندازند و سلطنت، دیگر روی امنیت را نخواهد دید.
🔻🔺🔻
دگر گفت با تاج ونام بلند
کرا خوانی از خسروان سودمند
چنین داد پاسخ کزان شهریار
که ایمن بود مرد پرهیزکار
وز آواز او بد هراسان بود
زمین زیر تختش تن آسان بود
امنیت از #خارج مرزها در صورتی خدشه دار می گردد که در داخل سرزمین، مشکل یا خلأیی یافت شود یا سلطنت، بی شاه بماند و یا شهریار به بیداد گراید. به عبارت دیگر، ناامنی در داخل، کشور را از جانب دشمنان خارجی، ناامن می گرداند.
انوشیروان از بزرگمهر پرسید:
🔻🔺🔻
بدو گفت کسری که آبادشهر
کدامست و مازو چه داریم بهر
چنین داد پاسخ که آباد جای
ز داد جهاندار باشد به پای
و در نهایت در اثر عمران و آبادگری هم دولت و هم مردم ذینفع هستند.
جهان را چو آباد داری بداد
بود تخت آباد و دهراز تو شاد
🔸ب) #آبادانی_آبادگری
پیآمد دیگر داد، آبادانی است. شهریار از تمام نیروی خود در جهت آبادکردن گیتی استفاده می کند؛ زيرا آبادانی جهان، سبب پسروی اهریمن و تاریکی، و افزایش حوزه اهورامزدا می گردد و این، رخ نمی دهد مگر در سایه داد شهریار نیک. شهریار، در راه آبادانی از بخشش گنج، دریغ نمی کند. سیم و زر به ارزانیان یا همان کشاورزان و صاحبان صنایع داده تا زمین را آباد کنند. #اقتدار شاه از راه برقراری #عدل و #داد، افزایش می یابد.
🔺🔻🔺
بهر سو فرستاد پس موبدان
بی آزار و بیدار دل بخردان
که تا هر سوی شهرها ساختند
بدین نیز گنجی بپرداختند
بدان تا کسی را که بی خانه بود
نبودش نوا بخت بیگانه بود
همان تا فراوان شود زیردست
خورش ساخت با جایگاه نشست
🔺#انوشیروان، خراج را از زمینهایی که به آنها آفت رسیده بود، برداشت و به بیمایگان، وسایل و ابزار کار داد تا زمینشان را آباد گردانند.
🔻🔺🔻
زمینی را که آن را خداوند نیست
بمرد و ورا خویش و پیوند نیست
نباید که آن بوم ویران بود
که در سایه شاه ایران بود
که بدگو برین کار تنگ آورد
که چونین بهانه بچنگ آورد
ز گنج آنچه باید مدارید باز
که کردست یزدان مرا بی نیاز
چو ویران بود بوم در برّ من
نتابد در و سایه فرّ من
کسی را که باشد برین مایه کار
اگر گیرد این کار دشوار خوار
کنم زنده بردار جایی که هست
اگر سرفرازست و گر زیر دست
🔻انوشیروان، ظلم کنندگان به زیر دست و سبک شمرندگان فرمان وی را به کیفر سخت می رساند. یکی از مهمترین علت، آن این است که کار عمران به تأخیر نیفتد. در صورت بروز ظلم، رعیت از کار و معاش باز می مانند و آبادانی صورت نمی گیرد.
ادامه دارد...
💫⚖️
@sobhosher
🔵 #داد از ملزومات اداره جامعه است. امنیت، آسایش، رفاه و آبادانی از داد، منتج می گردد. این مؤلفه ها، کالاهای اساسی مورد نیاز رعیت؛
و دولت، مسئول عرضه آنها است.
🔆 #نتایج_داد
🔸الف ) #امنیت
🔻#امنیت، یکی از مؤلفه هایی است که یک نظام سیاسی برای دوام نیاز دارد مردم با خیال آسوده به کسب و کار می پردازند و خیر و برکت، به آنان روی می آورد. امنیت را می توان به امنیت داخلی و خارجی تقسیم کرد. امنیت با داد، ارتباط مستقیم دارد. امنیت داخلی در صورتی حاصل می گردد که فرد واجدالشرایط، حکومت کند. از ویژگی های این فرد، این است که در آرامش و آسایش به سر می برد و این آرامش در وجود شهریار، زیردستان را نیز مستفیض می گرداند و آنان به یکدیگر طمع نمی ورزند و در هراس از هم به سر نمی برند و این گونه، جهان، ایمن می شود.
🔻🔺🔻
چو یکچند گاهی برآمد برین
جهان گشت ایمن به داد و بدین
کسی را ببد از کسی بیم نه
طمع کس ز کس بر جوی سیم نه
#آرامش از نشانه های امنیت است. غلبه نیروهای خیر بر نیروهای شر در وجود شهریار، اولین گام اجرای عدالت در گیتی می باشد و آن گاه، امنیت، رواج می یابد و شهریار نیز ایمن می گردد.
یکی دیگر از نشانه های امنیت، این است که فضا برای فعالیت انسانهای نیک فراهم باشد و بتوانند با #آسایش زندگی کنند و در #شادی و #ایمنی به سر برند و انسانهای بد، همواره در خوف و هراس باشند و فضا برای آنان تنگ گردد. اگر این گونه افراد، آزادی عمل داشته باشند، امنیت نیکان را به خطر می اندازند و سلطنت، دیگر روی امنیت را نخواهد دید.
🔻🔺🔻
دگر گفت با تاج ونام بلند
کرا خوانی از خسروان سودمند
چنین داد پاسخ کزان شهریار
که ایمن بود مرد پرهیزکار
وز آواز او بد هراسان بود
زمین زیر تختش تن آسان بود
امنیت از #خارج مرزها در صورتی خدشه دار می گردد که در داخل سرزمین، مشکل یا خلأیی یافت شود یا سلطنت، بی شاه بماند و یا شهریار به بیداد گراید. به عبارت دیگر، ناامنی در داخل، کشور را از جانب دشمنان خارجی، ناامن می گرداند.
انوشیروان از بزرگمهر پرسید:
🔻🔺🔻
بدو گفت کسری که آبادشهر
کدامست و مازو چه داریم بهر
چنین داد پاسخ که آباد جای
ز داد جهاندار باشد به پای
و در نهایت در اثر عمران و آبادگری هم دولت و هم مردم ذینفع هستند.
جهان را چو آباد داری بداد
بود تخت آباد و دهراز تو شاد
🔸ب) #آبادانی_آبادگری
پیآمد دیگر داد، آبادانی است. شهریار از تمام نیروی خود در جهت آبادکردن گیتی استفاده می کند؛ زيرا آبادانی جهان، سبب پسروی اهریمن و تاریکی، و افزایش حوزه اهورامزدا می گردد و این، رخ نمی دهد مگر در سایه داد شهریار نیک. شهریار، در راه آبادانی از بخشش گنج، دریغ نمی کند. سیم و زر به ارزانیان یا همان کشاورزان و صاحبان صنایع داده تا زمین را آباد کنند. #اقتدار شاه از راه برقراری #عدل و #داد، افزایش می یابد.
🔺🔻🔺
بهر سو فرستاد پس موبدان
بی آزار و بیدار دل بخردان
که تا هر سوی شهرها ساختند
بدین نیز گنجی بپرداختند
بدان تا کسی را که بی خانه بود
نبودش نوا بخت بیگانه بود
همان تا فراوان شود زیردست
خورش ساخت با جایگاه نشست
🔺#انوشیروان، خراج را از زمینهایی که به آنها آفت رسیده بود، برداشت و به بیمایگان، وسایل و ابزار کار داد تا زمینشان را آباد گردانند.
🔻🔺🔻
زمینی را که آن را خداوند نیست
بمرد و ورا خویش و پیوند نیست
نباید که آن بوم ویران بود
که در سایه شاه ایران بود
که بدگو برین کار تنگ آورد
که چونین بهانه بچنگ آورد
ز گنج آنچه باید مدارید باز
که کردست یزدان مرا بی نیاز
چو ویران بود بوم در برّ من
نتابد در و سایه فرّ من
کسی را که باشد برین مایه کار
اگر گیرد این کار دشوار خوار
کنم زنده بردار جایی که هست
اگر سرفرازست و گر زیر دست
🔻انوشیروان، ظلم کنندگان به زیر دست و سبک شمرندگان فرمان وی را به کیفر سخت می رساند. یکی از مهمترین علت، آن این است که کار عمران به تأخیر نیفتد. در صورت بروز ظلم، رعیت از کار و معاش باز می مانند و آبادانی صورت نمی گیرد.
ادامه دارد...
💫⚖️
@sobhosher
Telegram
attach 📎
پنج اصل #هويت_ايرانى در #شاهنامه
٣- #داد
بهر نخست
🔹در قابوسنامه آمده است كه: "ايزد تعالى جهان را بر موجب #عدل آفريد و بر موجب عدل بياراست و آنچه بر موجب عدل بود، بر موجب حكمت آمد و در ميان مردمان پيغامبران فرستاد تا ره داد و دانش و ترتيب روزى خوردن و شكر روزى ده گزاردن به مردم آموختند تا آفرينش جهان به عدل بود و تمامى عدل به حكمت و اثر حكمت نعمت و تمامى نعمت به روزيخوار است" .
🔸در #شاهنامه، #داد، دو وجهه الهى و انسانى دارد و گفتار برگزيده #خداوند و #خرد است.
🔺#داد از يكسو بخشش و قسمت ازلى هر انسان از حيات است
🔻و از سويى حاكميت متعادل و منطق خردورزانه و مصلحانه زندگى مادى و معنوى انسان را بر عهده دارد و #توازن و تعادل و رابطهاى دوجانبه را در زمين و آسمان سبب مى شود و انسان را از افراط و تفريط، حرص و خِسّت و لئامت، اسراف و تبذير، دورويى و دغلبازى، ستمگرى و ناسپاسى بازمى دارد و قناعت و سخاوت و آزرم و نرمخويى و نرم سخنى را در جان وى جاى مى دهد. داد، نيروى تعادلبخش هستى است:
***
مسيح پيمبر چنين كرد ياد
كه پيچد خرد چون بپيچى ز داد
كه هر شاه كز داد گنج آگند
بدانيد كان گنج نپراگند
جهاندار يزدان بود داد و راست
كه نفزود در پادشاهى نه كاست
گر اندر جهان داد بپراكنيم
از آن به كه بيداد گنج آگنيم
نخستين نيايش به يزدان كنيد
دل از داد ما شاد و خندان كنيد
چه پيش آرى از داد و از راستى
كه زآن گم شود كژّى و كاستى
🔻🔺🔻
🔹در ايران باستان و دين #زردشت، " #اشا" جلوه داد اهورايى است؛ #قانون_راستى و داد و دادگرى است و عمل به راستى در انديشه، گفتار و كردار است؛
🔻 هيچ كارى درست نيست مگر آنكه با قانون "اشا" سازگار باشد و آن قانونى كه از روى راستى فراهم نشده و دادگسترى را استوارى نبخشد، قانون نيست.
🔺انديشه، گفتار و كردارِ سازگار با "اشا" جهان را پيشرفت مى دهد و در ميان آفريده هاى اهورايى، "اشا" پس از #خرد قرار دارد؛ اشا چكيده دين زردشتى است كه هنجار هاى اخلاقى و اجتماعى را در آفرينش با دادگرى سامان مى دهد؛ اشا، هم قانون طبيعى و هم قانون الهى است؛ "اشا" قانونى دگرگونى ناپذير، ازلى و ابدى است؛ "خدا"، "اشا" است و "اشا" خواست و مشيّت الهى را نشان مى دهد.
***
ز خورشيد تابنده تا تيره خاك
گذر نيست از داد يزدان پاك (فردوسى)
7/156/3672
🔻🔺🔻
ادامه دارد..
@sobhosher
٣- #داد
بهر نخست
🔹در قابوسنامه آمده است كه: "ايزد تعالى جهان را بر موجب #عدل آفريد و بر موجب عدل بياراست و آنچه بر موجب عدل بود، بر موجب حكمت آمد و در ميان مردمان پيغامبران فرستاد تا ره داد و دانش و ترتيب روزى خوردن و شكر روزى ده گزاردن به مردم آموختند تا آفرينش جهان به عدل بود و تمامى عدل به حكمت و اثر حكمت نعمت و تمامى نعمت به روزيخوار است" .
🔸در #شاهنامه، #داد، دو وجهه الهى و انسانى دارد و گفتار برگزيده #خداوند و #خرد است.
🔺#داد از يكسو بخشش و قسمت ازلى هر انسان از حيات است
🔻و از سويى حاكميت متعادل و منطق خردورزانه و مصلحانه زندگى مادى و معنوى انسان را بر عهده دارد و #توازن و تعادل و رابطهاى دوجانبه را در زمين و آسمان سبب مى شود و انسان را از افراط و تفريط، حرص و خِسّت و لئامت، اسراف و تبذير، دورويى و دغلبازى، ستمگرى و ناسپاسى بازمى دارد و قناعت و سخاوت و آزرم و نرمخويى و نرم سخنى را در جان وى جاى مى دهد. داد، نيروى تعادلبخش هستى است:
***
مسيح پيمبر چنين كرد ياد
كه پيچد خرد چون بپيچى ز داد
كه هر شاه كز داد گنج آگند
بدانيد كان گنج نپراگند
جهاندار يزدان بود داد و راست
كه نفزود در پادشاهى نه كاست
گر اندر جهان داد بپراكنيم
از آن به كه بيداد گنج آگنيم
نخستين نيايش به يزدان كنيد
دل از داد ما شاد و خندان كنيد
چه پيش آرى از داد و از راستى
كه زآن گم شود كژّى و كاستى
🔻🔺🔻
🔹در ايران باستان و دين #زردشت، " #اشا" جلوه داد اهورايى است؛ #قانون_راستى و داد و دادگرى است و عمل به راستى در انديشه، گفتار و كردار است؛
🔻 هيچ كارى درست نيست مگر آنكه با قانون "اشا" سازگار باشد و آن قانونى كه از روى راستى فراهم نشده و دادگسترى را استوارى نبخشد، قانون نيست.
🔺انديشه، گفتار و كردارِ سازگار با "اشا" جهان را پيشرفت مى دهد و در ميان آفريده هاى اهورايى، "اشا" پس از #خرد قرار دارد؛ اشا چكيده دين زردشتى است كه هنجار هاى اخلاقى و اجتماعى را در آفرينش با دادگرى سامان مى دهد؛ اشا، هم قانون طبيعى و هم قانون الهى است؛ "اشا" قانونى دگرگونى ناپذير، ازلى و ابدى است؛ "خدا"، "اشا" است و "اشا" خواست و مشيّت الهى را نشان مى دهد.
***
ز خورشيد تابنده تا تيره خاك
گذر نيست از داد يزدان پاك (فردوسى)
7/156/3672
🔻🔺🔻
ادامه دارد..
@sobhosher
پنج اصل #هويت_ايرانى در #شاهنامه
٣- #داد
بهر پايانى
🔹 در باور زرتشتيان #اهورامزدا جهان را در #انديشه (وهومن) پديد آورد، در #وجدان (دانا) شكل داد، در آفرينندگى #سپنتامينو آشكار كرد و برابر با قانون راستى و #داد (اشا) به گردش گذاشت تا با #هماهنگى (آرميتى) به سوى #رسايى (هَؤروتات: خرداد) و #جاودانگى (امرتات) به پيش رود.
🔺 "اشا"، هم جلوه #داداهورايى است و هم آنچيزى است كه بايد به #مشيّت خداوندى تعبير گردد و محتواى مشيّت خداوندى اين است كه هركس بهره و پيامد كار هاى خود را دريافت دارد.
🔻هركس كشته خويش را مى درود، خداوند به مردم اختيار داده است كه با توجه به خرد خود، راه خود را برگزينند. اين است مفهوم داد اهورايى و عدل ايزدى و مفهوم پاداش و پادافره. اگر انسان آزادى عمل نداشت، پاداش و مجازات بى معنى بود. هركس با كردارش سرنوشت خود را شكل مى دهد و درخشش "اشا" در همه خلقت آشكار است:
چو خرسند گشتى به داد خداى
توانگر شوى يك دل و پاك راى
گر آزاده دارى تنت را ز رنج
تن مرد بى آز، بهتر ز گنج
هر آنكس كه بخشش بود، توشه برد
بميردش تن، نام، هرگز نمرد
همه سر به سر دست نيكى بريد
جَهان جِهان را به بد مسپريد
6/64/321
هر آنكس كه داريد نام و نژاد
به داد خداوند باشيد شاد
4/131/3014
كه يزدان كسى را كند نيكبخت،
سزاوار شاهى و زيباى تخت،
كه دارد همى شرم و دين و نژاد
بود راد و پيروز و از داد شاد
4/130/2992
تو داد خداوند خورشيد و ماه
ز مردى مدان و فزونى سپاه
ادامه دارد..
@sobhosher
٣- #داد
بهر پايانى
🔹 در باور زرتشتيان #اهورامزدا جهان را در #انديشه (وهومن) پديد آورد، در #وجدان (دانا) شكل داد، در آفرينندگى #سپنتامينو آشكار كرد و برابر با قانون راستى و #داد (اشا) به گردش گذاشت تا با #هماهنگى (آرميتى) به سوى #رسايى (هَؤروتات: خرداد) و #جاودانگى (امرتات) به پيش رود.
🔺 "اشا"، هم جلوه #داداهورايى است و هم آنچيزى است كه بايد به #مشيّت خداوندى تعبير گردد و محتواى مشيّت خداوندى اين است كه هركس بهره و پيامد كار هاى خود را دريافت دارد.
🔻هركس كشته خويش را مى درود، خداوند به مردم اختيار داده است كه با توجه به خرد خود، راه خود را برگزينند. اين است مفهوم داد اهورايى و عدل ايزدى و مفهوم پاداش و پادافره. اگر انسان آزادى عمل نداشت، پاداش و مجازات بى معنى بود. هركس با كردارش سرنوشت خود را شكل مى دهد و درخشش "اشا" در همه خلقت آشكار است:
چو خرسند گشتى به داد خداى
توانگر شوى يك دل و پاك راى
گر آزاده دارى تنت را ز رنج
تن مرد بى آز، بهتر ز گنج
هر آنكس كه بخشش بود، توشه برد
بميردش تن، نام، هرگز نمرد
همه سر به سر دست نيكى بريد
جَهان جِهان را به بد مسپريد
6/64/321
هر آنكس كه داريد نام و نژاد
به داد خداوند باشيد شاد
4/131/3014
كه يزدان كسى را كند نيكبخت،
سزاوار شاهى و زيباى تخت،
كه دارد همى شرم و دين و نژاد
بود راد و پيروز و از داد شاد
4/130/2992
تو داد خداوند خورشيد و ماه
ز مردى مدان و فزونى سپاه
ادامه دارد..
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
🍂🍁#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
جستن آب حيوان
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
بدانگه که اندر جهان #داد بود
از ایشان جهان اکثر #آباد بود
🙏🏻💐
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
جستن آب حيوان
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
بدانگه که اندر جهان #داد بود
از ایشان جهان اکثر #آباد بود
🙏🏻💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎