━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
هوم... هیچکس نمیدونه فردا چه اتفاقی براش میافته.
مثلاً داریم راه میریم، یهدفعه پامون به سنگ میخوره یا میافتیم تو جوی آب و همین باعث میشه که از یه حادثهی بزرگ جون سالم بهدر ببریم.
صبح از خونه بیرون میاییم که بریم دنبال کاری، یههو دوستی سر راهمون سبز میشه و بعد از احوالپرسی ما رو به جایی میبره که اونجا عاشق یه دختر خوشگل میشیم و بعد باهاش ازدواج میکنیم. بهعقیدهی شما به این چیزها چی میشه گفت؟ هان؟؟
اگر پامون به سنگ نمیخورد یا توی جوی آب نمیافتادیم یا اون دوست رو نمیدیدیم، زندگی ما یه شکل دیگه میشد. داستان من هم مث یکی از همین حوادثه، بهخاطر خوردن چند تا کتلت مسیر زندگیم عوض شد.
✍🏻 : #عزیز_نسین
📚: پخمه
مترجم: صالح سجادی
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
هوم... هیچکس نمیدونه فردا چه اتفاقی براش میافته.
مثلاً داریم راه میریم، یهدفعه پامون به سنگ میخوره یا میافتیم تو جوی آب و همین باعث میشه که از یه حادثهی بزرگ جون سالم بهدر ببریم.
صبح از خونه بیرون میاییم که بریم دنبال کاری، یههو دوستی سر راهمون سبز میشه و بعد از احوالپرسی ما رو به جایی میبره که اونجا عاشق یه دختر خوشگل میشیم و بعد باهاش ازدواج میکنیم. بهعقیدهی شما به این چیزها چی میشه گفت؟ هان؟؟
اگر پامون به سنگ نمیخورد یا توی جوی آب نمیافتادیم یا اون دوست رو نمیدیدیم، زندگی ما یه شکل دیگه میشد. داستان من هم مث یکی از همین حوادثه، بهخاطر خوردن چند تا کتلت مسیر زندگیم عوض شد.
✍🏻 : #عزیز_نسین
📚: پخمه
مترجم: صالح سجادی
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher