صبح و شعر
650 subscribers
2.14K photos
281 videos
331 files
3.23K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
📚 گوشه ای از معناهای #رمزآلودشاهنامه
تفسیر داستان رستم و سهراب


”تو این را دروغ و فسانه مخوان
به یکسان رَوِشنِ زمانه مدان
کزو هرچه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز، معنی برد“

(در آغاز شاهنامة فردوسی)

”چیزها اندر این نامه بیاید که سهمگین نماید، چون ماران دوش ضحاک و ... پس آن که دشمن دانش بود این را دروغ گرداند.“

(از مقدمة شاهنامه ابومنصوری که به نثر بود و فردوسی شاهنامة خود را از روی آن سروده است.)

بی آن که وارد جزئیات و دلایل و شواهد شویم، برای آشنائی خوانندگان، برخی از معانی رمزآلود شاهنامه را بطور فشرده بازگو می کنیم و شرح آن را به آینده وا می گذاریم.

🔸گفتنی است که هر کدام از آن نامهای مردان و پادشاهان (موسوم به پادشاهان پیشدادی) که در بخش موسوم به ’اسطوره ای‘ شاهنامه آمده، مفهوم نمادین (سمبولیک) دارد و نمایندة دوره ای از تاریخ بشر آریائی است. پس از آن، در بخش موسوم به ’پهلوانی‘، نامهای افراد، نمایندة اقوام و تیره های گوناگون آریائی و ایرانی است.

🔹برای نمونه، #رستم پهلوان سیستان، نماد سیستان است که در آن زمانها آبادترین و نیرومندترین جای ایران بوده است و همواره در دفاع از کشور، برتر از دیگر اقوام ایرانی بوده است، و هرگاه در جنگی از رستم یاد نمی شود، به معنای آن است که سیستان را در آن زمان، چندان توان رزم نبوده است.
زمان رستم به حدود پنج هزار سال پیش و بیشتر باز می گردد. شهری کهن که در سیستان یافت شده و به «شهر سوخته» نامور گشته، یادگاری از همان دورانهاست و گواهی است بر پیشرفت زندگی و دانش و رفاه مردمان سیستان. از شگفتیهای شهر سوخته یکی آن که یک دختر در آن زمان مورد عمل جراحی جمجمه قرار گرفته است و پس از عمل حداقل شش ماه زنده بوده است زیرا استخوان برداشته شده، ترمیم شده است.

🔳در زبانهای باستانی ایران، نام جایها به گونه مؤنث می آمد. پس نام #زنان افسانه ای در شاهنامه، مانند رودابه و تهمینه، نماینده جایها و سرزمینهاست. پس عاشق شدن رستم بر دخت شاه سمنگان، و زناشوئی آن دو در سرزمین سمنگان و زادن تهمینه سهراب را، همانا کوچ گروهی از سیستانیان است به سرزمینی دیگر که سمنگان نام گرفته است.

اکنون می توان دانست که چرا رستم، هنگام بازگشت به سیستان، همسرش تهمینه را با خود نبُرد، زیرا که تهمینه، سرزمینی است و بردن آن به سیستان نشاید!

و سهراب، فرزندان آن گروه مهاجر هستند که تاریخ و پیشینة خود را جستجو میکنند، اما چندان خِرَد ندارند که جُستن سرزمین مادری (دیدن پدر) نیاز به کشیدن سپاه ندارد! باری، نبردهائی در می گیرد و در این نبردها، گاه تورانیان پیروزند و گاه ایرانیان. سرانجام، فرزندی که خرد و شرم ندارد، ناگزیر از پدر سیلی محکمی میخورد.

منبع: شاهنامه شناسى

@sobhosher