Forwarded from اتچ بات
#شعر_خوب_بخوانيم
#موسيقى_خوب_بشنويم
#ترانه_خانه٩
سفری با #شاعر و #هنرمند نامآشنا #شهیار_قنبری در هنرآباد جهان؛
سفری برای کشف دوبارهی زیباییآفرینان 💐
اين بخش:
#ژاك_برل آغاز گر نسل شاعران آوازه خوان
بزرگترين بلژيكى تمام اعصار
🔻*مرا رها نكن
مرا رها مكن
بايد از ياد برد
ميتوان از ياد برد همهی آنچه را
از اين پيشتر گريخته است
مي توان از ياد برد زمان سوء تفاهمرا
و زمان از دست رفته را
و ياد گرفت که چگونه
فراموش کنیم آن ساعتهایی را که
با ضربه «چرا؟ چرا ؟»
گه-گاه
قلب خوشبختى را كشته اند
مرا رها مكن
به تو پيشكش مى كنم
مرواریدهای بارانی را
که از سرزمینى بى باران آمدهاند
من زمین را خواهم كند
تا لحظهای پس از مرگم
تن تو را
با تکههای از طلا و نور
بپوشانم
من سرزمینی را خواهم ساخت
که در ان عشق یگانه پادشاهش باشد
و عشق یگانه قانون باشد
و تو یگانه ملکهاش باشی
مرا رها مكن
....
🔹🔹🔹
🔺*وقتى كه جز عشق چيزى نداريم
🔻*اگر بروى
برگردان هاى انگليسى از عطر برل خاليست😕
🔺*تماشاى گريه دوست
البته كه جنگ است و جنگ در ايرلند
و قبيله هايى بى موسيقى اند
البته كه همه چيز از دلنازكى خاليست
و ديگر حتا آمريكا هم نيست
ابته كه پول بو ندارد
بويى ندارد كه به مشام برسد
البته كه ما بر گلها راه ميرويم
اما تماشاى گريه دوست!
اما
...
*حكايت (دن كيشوت)
🔻*جستجو
رويايى ناممكن را در خواب ديدن
درد را از آغاز بر دوش كشيدن
از يك تب ممكن سوختن
به جايى كه هيچكس نميرود رفتن
دوست داشتن تا مرز درهم شكستن
دوست داشتن حتا بى انداره.. حتا بدجورى دوست داشتن
...
شكوه ترانه ى عشق تنيده در تاروپود لحظه هات, بى عشق مباش!
شبتان دلچسپ
💐🙏🏻
@sobhosher
#موسيقى_خوب_بشنويم
#ترانه_خانه٩
سفری با #شاعر و #هنرمند نامآشنا #شهیار_قنبری در هنرآباد جهان؛
سفری برای کشف دوبارهی زیباییآفرینان 💐
اين بخش:
#ژاك_برل آغاز گر نسل شاعران آوازه خوان
بزرگترين بلژيكى تمام اعصار
🔻*مرا رها نكن
مرا رها مكن
بايد از ياد برد
ميتوان از ياد برد همهی آنچه را
از اين پيشتر گريخته است
مي توان از ياد برد زمان سوء تفاهمرا
و زمان از دست رفته را
و ياد گرفت که چگونه
فراموش کنیم آن ساعتهایی را که
با ضربه «چرا؟ چرا ؟»
گه-گاه
قلب خوشبختى را كشته اند
مرا رها مكن
به تو پيشكش مى كنم
مرواریدهای بارانی را
که از سرزمینى بى باران آمدهاند
من زمین را خواهم كند
تا لحظهای پس از مرگم
تن تو را
با تکههای از طلا و نور
بپوشانم
من سرزمینی را خواهم ساخت
که در ان عشق یگانه پادشاهش باشد
و عشق یگانه قانون باشد
و تو یگانه ملکهاش باشی
مرا رها مكن
....
🔹🔹🔹
🔺*وقتى كه جز عشق چيزى نداريم
🔻*اگر بروى
برگردان هاى انگليسى از عطر برل خاليست😕
🔺*تماشاى گريه دوست
البته كه جنگ است و جنگ در ايرلند
و قبيله هايى بى موسيقى اند
البته كه همه چيز از دلنازكى خاليست
و ديگر حتا آمريكا هم نيست
ابته كه پول بو ندارد
بويى ندارد كه به مشام برسد
البته كه ما بر گلها راه ميرويم
اما تماشاى گريه دوست!
اما
...
*حكايت (دن كيشوت)
🔻*جستجو
رويايى ناممكن را در خواب ديدن
درد را از آغاز بر دوش كشيدن
از يك تب ممكن سوختن
به جايى كه هيچكس نميرود رفتن
دوست داشتن تا مرز درهم شكستن
دوست داشتن حتا بى انداره.. حتا بدجورى دوست داشتن
...
شكوه ترانه ى عشق تنيده در تاروپود لحظه هات, بى عشق مباش!
شبتان دلچسپ
💐🙏🏻
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎧🎼🎶🎵
#شعرخوب_بخوانيم 🌾🍃🌺
Ne me quitte pas
Ne me quitte pas
Il faut oublier
Tout peut s'oublier
Qui s'enfuit déjà
Oublier le temps
Des malentendus
Et le temps perdu
À savoir comment
Oublier ces heures
Qui tuaient parfois à coups de pourquoi
Le cœur du bonheur
Ne me quitte pas
Moi, je t'offrirai
Des perles de pluie
Venues de pays où il ne pleut pas
Je creuserai la terre jusqu'après ma mort
Pour couvrir ton corps d'or et de lumière
Je ferai un domaine
Où l'amour sera roi, où l'amour sera loi
Où tu seras reine
Ne me quitte pas ....
ترکم مکن
بايد فراموش کرد
همه آنچه را که فراموش شدني است
و همه آنچه را که تا به امروز رخ داده است
و زمانهايي را که براي فهميدن “چگونه”ها
به هدر داديم
و ساعتهايي را که در آن
با ضربات ِ “چرا”ها
قلب خوشبختي را شکستیم
ترکم مکن
مرواريدهاي باران را
به تو هديه ميدهم
هم آنها که از سرزميني ميآيند
که هرگز باراني در آن نميبارد
زمين را تا دم مرگ
حفر خواهم کرد
تا آن هنگام که تن تو را با طلا و نور بپوشانم
سرزمينی خواهم ساخت
که عشق در آن پادشاه است
که عشق در آن قانون است
و تو ملکهاش هستی
ترکم مکن
واژگاني درک نشدني
خواهم آفرید
واژگاني که تنها تو آنها را ميفهمي
برايت از معشوقههايي خواهم گفت
که روزگاری از عشق گريختند
اما ديگر بار به سويش بازآمدند
برايت از پادشاهي خواهم گفت
که مرگ
به خاطر نديدن تو
او را در بر گرفت
ترکم مکن
فوران دوباره آتشفشانهاي کهن را بسیار ديدهايم
هم آنها که پيش از آن
تصور ميکرديم بسيار پیرند
زمينهاي سوخته را
که از بهترين فصل گندم حتا
محصول بيشتري ميدهند
و هنگامي که غروب در ميرسد
در آسمان رخشنده
رنگهاي سرخ و سياه
هرگز در هم نمیآمیزند
ترکم مکن
ديگر نخواهم گريست
ديگر سخنی نخواهم گفت
خود را مخفي خواهم کرد
آنجا که بتوانم تماشایت کنم
آنگاه که ميرقصي و لبخند ميزني
و صدايت را بشنوم
آنگاه که آواز ميخواني و ميخندي
بگذار تا
سايهي سايهات شوم
سايهي دستت شوم
سايه سگت شوم
ترکم مکن
برگردان: سامان
موسيقى: #ژاك_برل
شبتان آرام و رام💐🙏🏻
@sobhsher
#شعرخوب_بخوانيم 🌾🍃🌺
Ne me quitte pas
Ne me quitte pas
Il faut oublier
Tout peut s'oublier
Qui s'enfuit déjà
Oublier le temps
Des malentendus
Et le temps perdu
À savoir comment
Oublier ces heures
Qui tuaient parfois à coups de pourquoi
Le cœur du bonheur
Ne me quitte pas
Moi, je t'offrirai
Des perles de pluie
Venues de pays où il ne pleut pas
Je creuserai la terre jusqu'après ma mort
Pour couvrir ton corps d'or et de lumière
Je ferai un domaine
Où l'amour sera roi, où l'amour sera loi
Où tu seras reine
Ne me quitte pas ....
ترکم مکن
بايد فراموش کرد
همه آنچه را که فراموش شدني است
و همه آنچه را که تا به امروز رخ داده است
و زمانهايي را که براي فهميدن “چگونه”ها
به هدر داديم
و ساعتهايي را که در آن
با ضربات ِ “چرا”ها
قلب خوشبختي را شکستیم
ترکم مکن
مرواريدهاي باران را
به تو هديه ميدهم
هم آنها که از سرزميني ميآيند
که هرگز باراني در آن نميبارد
زمين را تا دم مرگ
حفر خواهم کرد
تا آن هنگام که تن تو را با طلا و نور بپوشانم
سرزمينی خواهم ساخت
که عشق در آن پادشاه است
که عشق در آن قانون است
و تو ملکهاش هستی
ترکم مکن
واژگاني درک نشدني
خواهم آفرید
واژگاني که تنها تو آنها را ميفهمي
برايت از معشوقههايي خواهم گفت
که روزگاری از عشق گريختند
اما ديگر بار به سويش بازآمدند
برايت از پادشاهي خواهم گفت
که مرگ
به خاطر نديدن تو
او را در بر گرفت
ترکم مکن
فوران دوباره آتشفشانهاي کهن را بسیار ديدهايم
هم آنها که پيش از آن
تصور ميکرديم بسيار پیرند
زمينهاي سوخته را
که از بهترين فصل گندم حتا
محصول بيشتري ميدهند
و هنگامي که غروب در ميرسد
در آسمان رخشنده
رنگهاي سرخ و سياه
هرگز در هم نمیآمیزند
ترکم مکن
ديگر نخواهم گريست
ديگر سخنی نخواهم گفت
خود را مخفي خواهم کرد
آنجا که بتوانم تماشایت کنم
آنگاه که ميرقصي و لبخند ميزني
و صدايت را بشنوم
آنگاه که آواز ميخواني و ميخندي
بگذار تا
سايهي سايهات شوم
سايهي دستت شوم
سايه سگت شوم
ترکم مکن
برگردان: سامان
موسيقى: #ژاك_برل
شبتان آرام و رام💐🙏🏻
@sobhsher
Telegram
attach 📎