😉#پنجشنبه ها و #طنازى_ادبى
کتابچی مینویسد:
🤴🏼یکی از روزهای عید نوروز🌸 #فتحعلیشاه قاجار به عمارت نگارستان رفت. درختان تازه شکوفه کرده بودند، و قطرات شبنم بر روی گلها نشسته بود، و زیر نور خورشید می درخشید. ففتحعلیشاه با دیدن این منظره زیبا طبع شعرش گل کرد، و گفت:
«روز عید است و به هَر ساخته نَمی باران است»
ولی هرچه کوشید نتوانست مصرع دوم را بگوید،
یکی از ملازمین که دوستی نزدیکی با فتحعلیشاه صبا، شاعر دربار که به زندان اُفتاده بود، داشت، موقع را غنیمت شمرد و گفت:
اگر اجازه فرمایند، #فتحعلیخان_صبا را که در زندان به سر می برد، و در بدیهه گویی استاد است، به حضور بطلبند، تا مصرع دوم را بگوید؛
فتحعلیشاه اجازه داد، و شاعر را آوردند.
همین که چشم فتحعلیشاه به وی افتاد، گفت: «روز عید است و به هر شاخه نمی باران است.»
🙂#شاعر زندانی هم بلافاصله گفت: «روز بخشیدن تقصیر گنهکاران است.»
و به این ترتیب یک بیت را تکمیل کرد، و خود را هم از زندان نجات داد.
@sobhosher
کتابچی مینویسد:
🤴🏼یکی از روزهای عید نوروز🌸 #فتحعلیشاه قاجار به عمارت نگارستان رفت. درختان تازه شکوفه کرده بودند، و قطرات شبنم بر روی گلها نشسته بود، و زیر نور خورشید می درخشید. ففتحعلیشاه با دیدن این منظره زیبا طبع شعرش گل کرد، و گفت:
«روز عید است و به هَر ساخته نَمی باران است»
ولی هرچه کوشید نتوانست مصرع دوم را بگوید،
یکی از ملازمین که دوستی نزدیکی با فتحعلیشاه صبا، شاعر دربار که به زندان اُفتاده بود، داشت، موقع را غنیمت شمرد و گفت:
اگر اجازه فرمایند، #فتحعلیخان_صبا را که در زندان به سر می برد، و در بدیهه گویی استاد است، به حضور بطلبند، تا مصرع دوم را بگوید؛
فتحعلیشاه اجازه داد، و شاعر را آوردند.
همین که چشم فتحعلیشاه به وی افتاد، گفت: «روز عید است و به هر شاخه نمی باران است.»
🙂#شاعر زندانی هم بلافاصله گفت: «روز بخشیدن تقصیر گنهکاران است.»
و به این ترتیب یک بیت را تکمیل کرد، و خود را هم از زندان نجات داد.
@sobhosher