Forwarded from اتچ بات
#معرفی_موسیقی_بیکلام
#شبی_با_خورشید یا #شرق_اندوه ۲ عنوان آلبوم بی کلامی با آهنگسازی #کیوان_ساکت [ متولد ۱۳۴۰ در مشهد. آهنگساز، نوازندهٔ تار و سهتار، نویسنده و مدرس دانشگاه ]
و همکاری امید نیک بین است.
این آلبوم در ۱۹ شهریورماه سال ۱۳۸۴ منتشر شد. شبی با خورشید از کارهای زیبای کیوان ساکت و مبتنی بر موسیقی دستگاهی ایران است، تفاوت در اینجاست که در این آلبوم کیوان ساکت قطعات ایرانی را برای تار و پیانو تنظیم کرده و فضایی دلانگیز و چندصدایی خلق نموده است.
به گفته خود استاد ساکت: "تمام آوازهای این مجموعه (تکنوازیها یا دونوازیهای بدون ریتم) و اغلب آهنگها، یا بر اساس کلام بزرگان شعر و ادب این کهن بوم و بر ساخته شده است و یا با الهام از آنها."
Regard: از این آالبوم آهنگ احترام
موسیقی دلکش و اصیل ایرانی پیشکش شما با آرزوی بهترین لحظه ها💐
@sobhosher
#شبی_با_خورشید یا #شرق_اندوه ۲ عنوان آلبوم بی کلامی با آهنگسازی #کیوان_ساکت [ متولد ۱۳۴۰ در مشهد. آهنگساز، نوازندهٔ تار و سهتار، نویسنده و مدرس دانشگاه ]
و همکاری امید نیک بین است.
این آلبوم در ۱۹ شهریورماه سال ۱۳۸۴ منتشر شد. شبی با خورشید از کارهای زیبای کیوان ساکت و مبتنی بر موسیقی دستگاهی ایران است، تفاوت در اینجاست که در این آلبوم کیوان ساکت قطعات ایرانی را برای تار و پیانو تنظیم کرده و فضایی دلانگیز و چندصدایی خلق نموده است.
به گفته خود استاد ساکت: "تمام آوازهای این مجموعه (تکنوازیها یا دونوازیهای بدون ریتم) و اغلب آهنگها، یا بر اساس کلام بزرگان شعر و ادب این کهن بوم و بر ساخته شده است و یا با الهام از آنها."
Regard: از این آالبوم آهنگ احترام
موسیقی دلکش و اصیل ایرانی پیشکش شما با آرزوی بهترین لحظه ها💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🌛⭐️شب در #شاهنامه
🔹فردوسی در شاهنامه اش از شب های باشکوهی سخن گفته است؛
🔻در میان این همه شب های عاشقانه و حماسی، #شبی را فردوسی در شاهنامه به #خودش نیز اختصاص داده است؛
🔺این شب نسبت به هر شب دیگر شاهنامه، ویژه است؛ نه تنها در شاهنامه که در ادبیات کلاسیک پارسی ویژه است؛ زیرا از شب، چنان تابلویی ارایه کرده است که بی جوره است؛ وَ حتا نسبت به توصیف شب ناصر خسرو و منوچهری، امتیاز دارد؛ این امتیاز هم از نگاه ادبی وهنری است و هم از نگاه حضور خود شاعر در این شب، وَ اعتراف عاشقانه اش از هماغوشی.
🔸این متن، شاهکار ادبی و هنری در ادبیات پارسی است به دلیل وحدت زبان، هنر، شب، عشق، روایت انسانی و زندگی/ مردگی؛ این وحدت، کلیت اندام وارِ اساطیری را از زبان، هنر، شب، عشق، روایت انسانی و زندگی/ مردگی، همچون یک تابلو ارایه می کند اما یک تابلو زنده:
***
نمودم ز هرسو به چشم اهریمن
چو مار سیه باز کرده دهن
تابلویی که شاعر را وارد فضا/ زمان-مکان اش می سازد؛
🔹اما مهم تر از همه رویدادهایی که میان شب و چیزها و جهان رخ می دهد؛ رویدادی ست که میان شب و شاعر رخ می دهد؛ شب، جهان و چیزها را در آغوش می کَشد؛ اما هنگامی که به شاعر می رسد؛ شاعر را به آغوش نمی کَشد، بلکه در درون شاعر می لغزد؛ وَ با وجود شاعر، یکی می شود، وَ با یگانگی شدگی با وجود شاعر، در جهان بودگی خویش را در احساس شاعر به نمایش می گذارد؛ احساسی که برای شاعر به درازا می کَشد:
***
«نبُد هیچ پیدا نشیب از فراز:
دلم تنگ شد زان درنگ دراز»؛
اما این ناپیدایی نشیب و فراز، شاعر را دچار هراس می کند..
ادامه دارد
@sobhosher
🔹فردوسی در شاهنامه اش از شب های باشکوهی سخن گفته است؛
🔻در میان این همه شب های عاشقانه و حماسی، #شبی را فردوسی در شاهنامه به #خودش نیز اختصاص داده است؛
🔺این شب نسبت به هر شب دیگر شاهنامه، ویژه است؛ نه تنها در شاهنامه که در ادبیات کلاسیک پارسی ویژه است؛ زیرا از شب، چنان تابلویی ارایه کرده است که بی جوره است؛ وَ حتا نسبت به توصیف شب ناصر خسرو و منوچهری، امتیاز دارد؛ این امتیاز هم از نگاه ادبی وهنری است و هم از نگاه حضور خود شاعر در این شب، وَ اعتراف عاشقانه اش از هماغوشی.
🔸این متن، شاهکار ادبی و هنری در ادبیات پارسی است به دلیل وحدت زبان، هنر، شب، عشق، روایت انسانی و زندگی/ مردگی؛ این وحدت، کلیت اندام وارِ اساطیری را از زبان، هنر، شب، عشق، روایت انسانی و زندگی/ مردگی، همچون یک تابلو ارایه می کند اما یک تابلو زنده:
***
نمودم ز هرسو به چشم اهریمن
چو مار سیه باز کرده دهن
تابلویی که شاعر را وارد فضا/ زمان-مکان اش می سازد؛
🔹اما مهم تر از همه رویدادهایی که میان شب و چیزها و جهان رخ می دهد؛ رویدادی ست که میان شب و شاعر رخ می دهد؛ شب، جهان و چیزها را در آغوش می کَشد؛ اما هنگامی که به شاعر می رسد؛ شاعر را به آغوش نمی کَشد، بلکه در درون شاعر می لغزد؛ وَ با وجود شاعر، یکی می شود، وَ با یگانگی شدگی با وجود شاعر، در جهان بودگی خویش را در احساس شاعر به نمایش می گذارد؛ احساسی که برای شاعر به درازا می کَشد:
***
«نبُد هیچ پیدا نشیب از فراز:
دلم تنگ شد زان درنگ دراز»؛
اما این ناپیدایی نشیب و فراز، شاعر را دچار هراس می کند..
ادامه دارد
@sobhosher
Telegram
attach 📎