━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
کی میشود خاموش با آتش نشانها
بیچاره من بیچاره ما آتش بجانها
بالا نشین برج های واژگونیم
حاشا رسد تا سینه ی ما نردبانها!
جزمرگ درپای درختان حاصلش چیست؟
پر در نیاورده فرار از آشیانها
وقت سقوط سروها دیدم که میریخت
اشک تبر ها پا به پای باغبانها...
این کوه ها باید غزل ها میسرودند
در وصف ما دلگرم ها،سخت استخوانها!
یادقیامت را علاج غصه دیدیم
مانند سیلی خورده گان از پاسبانها!!
از کودکی ناگه به پیری تکیه کردیم
این است نطق آخرین ما جوانها
ما خون دل خوردیم و پژمردیم و مردیم
جز این چه خواهد شد جواب مهربانها؟
✍🏻: #مجتبی_سپید
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
#شعرامروز
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
کی میشود خاموش با آتش نشانها
بیچاره من بیچاره ما آتش بجانها
بالا نشین برج های واژگونیم
حاشا رسد تا سینه ی ما نردبانها!
جزمرگ درپای درختان حاصلش چیست؟
پر در نیاورده فرار از آشیانها
وقت سقوط سروها دیدم که میریخت
اشک تبر ها پا به پای باغبانها...
این کوه ها باید غزل ها میسرودند
در وصف ما دلگرم ها،سخت استخوانها!
یادقیامت را علاج غصه دیدیم
مانند سیلی خورده گان از پاسبانها!!
از کودکی ناگه به پیری تکیه کردیم
این است نطق آخرین ما جوانها
ما خون دل خوردیم و پژمردیم و مردیم
جز این چه خواهد شد جواب مهربانها؟
✍🏻: #مجتبی_سپید
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
آه امسال هم بهار نشد
گل کرامند و خار خوار نشد.
داشت در سر هوای دیدن باغ
رای او شاید استوار نشد
در رکاب جوانه پای فشرد.
در شگفتم چرا سوار نشد
***
بهمن از کوه با کشید اما
بستر خشم سیلوار نشد.
گل گریبان خویش چاک نزد.
دل آلاله داغدار نشد.
عشق رنگ آفرید و افسون کرد؛
رستن رستن آشکار نشد.
این همه رود رود رود چرا است؟
آب اگر باز سوگوار نشد.
باد را این خروش و شیون چیست؟
گر به بند گران دچار نشد.
***
همه رنگ» از سپید برف نزاد.
ذهن منشور باردار نشد.
خنده ی تلخ زخم گل را دید
خار و از خویش شرمسار نشد
***
غوطه ها در زلال اشک زدم؛
بازم آیینه بی غبار نشد.
ریشه در باتلاق خواهم کرد.
دستگیرم طناب دار نشد.
دل خورشید هم به حالت سوخت.
روزگار اینکه روزگار نشد
✍🏻: دکتر #قدمعلی_سرامی
فراخور گرامی زادروزشان💐 با آرزوی سلامتی برای استاد و پژوهشگر فرهیخته زبان و ادبیات فارسی
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
#شعرامروز
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
آه امسال هم بهار نشد
گل کرامند و خار خوار نشد.
داشت در سر هوای دیدن باغ
رای او شاید استوار نشد
در رکاب جوانه پای فشرد.
در شگفتم چرا سوار نشد
***
بهمن از کوه با کشید اما
بستر خشم سیلوار نشد.
گل گریبان خویش چاک نزد.
دل آلاله داغدار نشد.
عشق رنگ آفرید و افسون کرد؛
رستن رستن آشکار نشد.
این همه رود رود رود چرا است؟
آب اگر باز سوگوار نشد.
باد را این خروش و شیون چیست؟
گر به بند گران دچار نشد.
***
همه رنگ» از سپید برف نزاد.
ذهن منشور باردار نشد.
خنده ی تلخ زخم گل را دید
خار و از خویش شرمسار نشد
***
غوطه ها در زلال اشک زدم؛
بازم آیینه بی غبار نشد.
ریشه در باتلاق خواهم کرد.
دستگیرم طناب دار نشد.
دل خورشید هم به حالت سوخت.
روزگار اینکه روزگار نشد
✍🏻: دکتر #قدمعلی_سرامی
فراخور گرامی زادروزشان💐 با آرزوی سلامتی برای استاد و پژوهشگر فرهیخته زبان و ادبیات فارسی
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
ای درخت آشنا
شاخههای خویش را
ناگهان کجا
جا گذاشتی؟
یا به قول خواهرم فروغ:
دستهای خویش را
در کدام باغچه
عاشقانه کاشتی؟
این قرارداد
تا ابد میان ما
برقرار باد:
چشمهای من به جای دستهای تو!
من به دست تو
آب میدهم
تو به چشم من
آبرو بده!
من به چشمهای بی قرار تو
قول میدهم:
ریشههای ما به آب
شاخههای ما به آفتاب میرسد
ما دوباره سبز میشویم
✍🏻: #قیصر_امینپور
درخت : اثر هنرمندانه #رحمان_کاکاوند
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
#شعرامروز
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
ای درخت آشنا
شاخههای خویش را
ناگهان کجا
جا گذاشتی؟
یا به قول خواهرم فروغ:
دستهای خویش را
در کدام باغچه
عاشقانه کاشتی؟
این قرارداد
تا ابد میان ما
برقرار باد:
چشمهای من به جای دستهای تو!
من به دست تو
آب میدهم
تو به چشم من
آبرو بده!
من به چشمهای بی قرار تو
قول میدهم:
ریشههای ما به آب
شاخههای ما به آفتاب میرسد
ما دوباره سبز میشویم
✍🏻: #قیصر_امینپور
درخت : اثر هنرمندانه #رحمان_کاکاوند
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
باد سرد آرام بر صحرا گذشت
سبزه زاران رفته رفته سبز گشت
تک درخت نارون شد رنگ رنگ
زرد شد آن چتر شاداب و قشنگ
برگ برگ گل به رقص باد ریخت
رشته های بیدبن از هم گسیخت
چشمه کم کم خشک شد بی آب شد
باغ و بستان ناگهان در خواب شد
کرد دهقان دانهها را در زیر خاک
کرد کوته شاخهی بی جان تاک
فصل پاییز و زمستان میرود
بار دیگر چون بهاران میشود
از زمین خشک میروید گیاه
چشمه جوشد آب میافتد به راه
برگ نو آرد درخت نارون
سبز گردد شاخه ساران کهن
گل بخندد بر سر گل بوته ها
پر کند بوی خوش گل باغ را
باز میآید پرستو نغمه خوان
باز میسازد در این جا آشیان
✍🏻: #پروین_دولت_آبادی فراخور گرامیزادروزش💐 مانا یاد و نامش
☘️🙏🏻
بانو پروین دولتآبادی ز شاعران برجستهی کودکان ایران و از بنیانگذاران شورای کتاب کودک بود.
زمستان برود؛ روسیاهی به ضحاکمسلکان بماند🙏🏻 باردیگر ایران بانو مادرمان آبادی و شادی را برخود ببیند.
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
#شعرامروز
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
باد سرد آرام بر صحرا گذشت
سبزه زاران رفته رفته سبز گشت
تک درخت نارون شد رنگ رنگ
زرد شد آن چتر شاداب و قشنگ
برگ برگ گل به رقص باد ریخت
رشته های بیدبن از هم گسیخت
چشمه کم کم خشک شد بی آب شد
باغ و بستان ناگهان در خواب شد
کرد دهقان دانهها را در زیر خاک
کرد کوته شاخهی بی جان تاک
فصل پاییز و زمستان میرود
بار دیگر چون بهاران میشود
از زمین خشک میروید گیاه
چشمه جوشد آب میافتد به راه
برگ نو آرد درخت نارون
سبز گردد شاخه ساران کهن
گل بخندد بر سر گل بوته ها
پر کند بوی خوش گل باغ را
باز میآید پرستو نغمه خوان
باز میسازد در این جا آشیان
✍🏻: #پروین_دولت_آبادی فراخور گرامیزادروزش💐 مانا یاد و نامش
☘️🙏🏻
بانو پروین دولتآبادی ز شاعران برجستهی کودکان ایران و از بنیانگذاران شورای کتاب کودک بود.
زمستان برود؛ روسیاهی به ضحاکمسلکان بماند🙏🏻 باردیگر ایران بانو مادرمان آبادی و شادی را برخود ببیند.
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
شراب.....
من،تو
تو،من
شرابِ نابِ شیراز وکباب ازمن
بگو کی،با که می آیی،؟جواب ازتو!
رباعی خواندن ازخیامِ خوب،ازمن
بخوان تاصبح وبیداری،مخواب ازتو!
سه تار و،شور وماهور و،بیات ازمن
به رقصیدن،سراپا،پیچ وتاب ازتو!
بزن،آبادی ام، آبادی ات،با من
چو من باشی،دل وحال خراب ازتو!
سخن ازخاطرات وعاشقی،بامن
بگو که از چه میخوانی، کتاب ازتو!
تو میفهمی،نیازم را،خدا ازمن
مسلمانی،نیایش را،ثواب ازتو!
من وگم گشتن و،شیداشدن،ازمن
تو و،رفتن،مسیرِ آفتاب ازتو!!
«ازانتها،به ابتداهم،بخوانید!👆🏻»
✍🏻: #شهریارقاسمی
۲۶بهمن۱۴۰۲
❤️پیوند دلهایتان پایدار
دلدلدگیهایتان مانا☘️🙏🏻
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
#شعرامروز
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
شراب.....
من،تو
تو،من
شرابِ نابِ شیراز وکباب ازمن
بگو کی،با که می آیی،؟جواب ازتو!
رباعی خواندن ازخیامِ خوب،ازمن
بخوان تاصبح وبیداری،مخواب ازتو!
سه تار و،شور وماهور و،بیات ازمن
به رقصیدن،سراپا،پیچ وتاب ازتو!
بزن،آبادی ام، آبادی ات،با من
چو من باشی،دل وحال خراب ازتو!
سخن ازخاطرات وعاشقی،بامن
بگو که از چه میخوانی، کتاب ازتو!
تو میفهمی،نیازم را،خدا ازمن
مسلمانی،نیایش را،ثواب ازتو!
من وگم گشتن و،شیداشدن،ازمن
تو و،رفتن،مسیرِ آفتاب ازتو!!
«ازانتها،به ابتداهم،بخوانید!👆🏻»
✍🏻: #شهریارقاسمی
۲۶بهمن۱۴۰۲
❤️پیوند دلهایتان پایدار
دلدلدگیهایتان مانا☘️🙏🏻
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
این ساکت صبور که چون شمع
سر کرده در کنار غم خویش
با این شب دراز و درنگش
جانش همه فغان و دریغ است
فریادهاست در دل تنگش
در خلوت غم آور مرجان
پی هایهای گریه شبی نیست
اما خروش وحشی دریا
گم میکند در این ظب طوفان
فریادهای خسته او را
بس در حصار این شب دلگیر
ماندم نگاه بسته به روزن
همچون گیاه رسته بن چاه
یک یک ستارهها به سر من
چون اشک پر شدند و چکیدند
نایی نرست آخر از این چاه
تا نالههای من بتواند
روزی به گوش رهگذری گفت
وز خون تلخ من گل سرخی
در این کویر سوخته نشکفت
بس آرزو که در دل من مرد
چون عشقهای دور جوانی
اما امید همره من ماند
تنها گریستیم نهانی
مرغ قفس اگر چه اسیر است
باز آرزوی پر زدنش هست
اینک ستم! که مرغ هوا را
ز یاد رفته است دریغا
رویای آشیانه در ابر
شب ها در انتظار سپیده
با آتشی که در دل من بود
چون شمع قطره قطره چکیدم
افسوس! بردریچه باد است
فانوس نیمه جان امیدم
بس دیر ماندی ای نفس صبح
کاین تشنه کام چشمه خورشید
در آرزوی لعل شدن مرد
و امروز زیر ریزش ایام
خود سنگوارهایست ز امید…
✍🏻: ##هوشنگ_ابتهاج فراخور گرامی زادروزش💐 مانا نام و یادش☘️🙏🏻
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
#شعرامروز
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
این ساکت صبور که چون شمع
سر کرده در کنار غم خویش
با این شب دراز و درنگش
جانش همه فغان و دریغ است
فریادهاست در دل تنگش
در خلوت غم آور مرجان
پی هایهای گریه شبی نیست
اما خروش وحشی دریا
گم میکند در این ظب طوفان
فریادهای خسته او را
بس در حصار این شب دلگیر
ماندم نگاه بسته به روزن
همچون گیاه رسته بن چاه
یک یک ستارهها به سر من
چون اشک پر شدند و چکیدند
نایی نرست آخر از این چاه
تا نالههای من بتواند
روزی به گوش رهگذری گفت
وز خون تلخ من گل سرخی
در این کویر سوخته نشکفت
بس آرزو که در دل من مرد
چون عشقهای دور جوانی
اما امید همره من ماند
تنها گریستیم نهانی
مرغ قفس اگر چه اسیر است
باز آرزوی پر زدنش هست
اینک ستم! که مرغ هوا را
ز یاد رفته است دریغا
رویای آشیانه در ابر
شب ها در انتظار سپیده
با آتشی که در دل من بود
چون شمع قطره قطره چکیدم
افسوس! بردریچه باد است
فانوس نیمه جان امیدم
بس دیر ماندی ای نفس صبح
کاین تشنه کام چشمه خورشید
در آرزوی لعل شدن مرد
و امروز زیر ریزش ایام
خود سنگوارهایست ز امید…
✍🏻: ##هوشنگ_ابتهاج فراخور گرامی زادروزش💐 مانا نام و یادش☘️🙏🏻
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را
ولیکن پوست خواهد کَند ما یکلاقبایان را
رهِ ماتمسرای ما ندانم از که میپرسد
زمستانی که نشناسد درِ دولتسرایان را
به دوش از برف بالاپوش خز ارباب میآید
که لرزاند تنِ عریانِ بیبرگونوایان را
به کاخِ ظلم باران هم که آید سر فرود آرد
ولیکن خانه بر سر کوفتن داند گدایان را
طبیبِ بیمروّت کی به بالینِ فقیر آید
که کس در بند درمان نیست درد بیدوایان را
به تلخی جان سپردن در صفای اشک خود بهتر
که حاجت بردن ای آزادهمرد این بیصفایان را
به هر کس مشکلی بردیم و از کس مشکلی نگشود
کجا بستند یارب دست آن مشکلگشایان را
نقاب آشنا بستند کز بیگانگان رستیم
چو بازی ختم شد بیگانه دیدیم آشنایان را
به هر فرمان آتش عالمی در خاک و خون غلتید
خدا ویران گذارد کاخ این فرمانروایان را
به کام مُحتَکِر روزیِ مردم دیدم و گفتم
که روزی سفره خواهد شد شکم این اژدهایان را…
✍🏻: #شهریار
نوازنده تمبک: امیرآقائی
نوازنده تار: حمیدآقائی
خواننده: امیر حقدوست
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@hamidaghaei
@sobhosher
#شعرامروز
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را
ولیکن پوست خواهد کَند ما یکلاقبایان را
رهِ ماتمسرای ما ندانم از که میپرسد
زمستانی که نشناسد درِ دولتسرایان را
به دوش از برف بالاپوش خز ارباب میآید
که لرزاند تنِ عریانِ بیبرگونوایان را
به کاخِ ظلم باران هم که آید سر فرود آرد
ولیکن خانه بر سر کوفتن داند گدایان را
طبیبِ بیمروّت کی به بالینِ فقیر آید
که کس در بند درمان نیست درد بیدوایان را
به تلخی جان سپردن در صفای اشک خود بهتر
که حاجت بردن ای آزادهمرد این بیصفایان را
به هر کس مشکلی بردیم و از کس مشکلی نگشود
کجا بستند یارب دست آن مشکلگشایان را
نقاب آشنا بستند کز بیگانگان رستیم
چو بازی ختم شد بیگانه دیدیم آشنایان را
به هر فرمان آتش عالمی در خاک و خون غلتید
خدا ویران گذارد کاخ این فرمانروایان را
به کام مُحتَکِر روزیِ مردم دیدم و گفتم
که روزی سفره خواهد شد شکم این اژدهایان را…
✍🏻: #شهریار
نوازنده تمبک: امیرآقائی
نوازنده تار: حمیدآقائی
خواننده: امیر حقدوست
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@hamidaghaei
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
زمستان پوستین افزود بر تن، کدخدایان را
ولیکن پوست خواهد کَند، ما یکلاقبایان را
رهِ ماتمسرای ما ندانم از که میپرسد؟
زمستانی که نشناسد درِ دولتسرایان را!
به دوش از برف بالاپوش خز ارباب میآید
که لرزاند تنِ عریانِ بیبرگونوایان را
به کاخِ ظلم، باران هم که آید سر فرود آرد
ولیکن خانه بر سر کوفتن داند گدایان را
طبیبِ بیمروّت کی به بالینِ فقیر آید؟
که کس در بند درمان نیست درد بیدوایان را
به تلخی جان سپردن در صفای اشک خود بهتر
که حاجت بردن ای آزادهمرد این بیصفایان را
به هر کس مشکلی بردیم و از کس مشکلی نگشود
کجا بستند یارب دست آن مشکلگشایان را؟
نقاب آشنا بستند کز بیگانگان رستیم
چو بازی ختم شد، بیگانه دیدیم آشنایان را
به هر فرمان آتش عالمی در خاک و خون غلتید
خدا ویران گذارد کاخِ این فرمانروایان را
به کام مُحتَکِر روزیِ مردم دیدم و گفتم
که روزی سفره خواهد شد شکم، این اژدهایان را
به عزّت چون نبخشیدی به ذلّت میسِتانَندَت
چرا عاقل نیندیشد هم از آغاز، پایان را؟
حریفی با تمسخر گفت زاری شهریارا بس
که میگیرند در شهر و دیار ما گدایان را
✍🏻: #شهریار
━•··•✦❁💠❁✦•··•——
@sobhosher
#شعرامروز
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
زمستان پوستین افزود بر تن، کدخدایان را
ولیکن پوست خواهد کَند، ما یکلاقبایان را
رهِ ماتمسرای ما ندانم از که میپرسد؟
زمستانی که نشناسد درِ دولتسرایان را!
به دوش از برف بالاپوش خز ارباب میآید
که لرزاند تنِ عریانِ بیبرگونوایان را
به کاخِ ظلم، باران هم که آید سر فرود آرد
ولیکن خانه بر سر کوفتن داند گدایان را
طبیبِ بیمروّت کی به بالینِ فقیر آید؟
که کس در بند درمان نیست درد بیدوایان را
به تلخی جان سپردن در صفای اشک خود بهتر
که حاجت بردن ای آزادهمرد این بیصفایان را
به هر کس مشکلی بردیم و از کس مشکلی نگشود
کجا بستند یارب دست آن مشکلگشایان را؟
نقاب آشنا بستند کز بیگانگان رستیم
چو بازی ختم شد، بیگانه دیدیم آشنایان را
به هر فرمان آتش عالمی در خاک و خون غلتید
خدا ویران گذارد کاخِ این فرمانروایان را
به کام مُحتَکِر روزیِ مردم دیدم و گفتم
که روزی سفره خواهد شد شکم، این اژدهایان را
به عزّت چون نبخشیدی به ذلّت میسِتانَندَت
چرا عاقل نیندیشد هم از آغاز، پایان را؟
حریفی با تمسخر گفت زاری شهریارا بس
که میگیرند در شهر و دیار ما گدایان را
✍🏻: #شهریار
━•··•✦❁💠❁✦•··•——
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
😢این روزا گوزن رو سر نمیبرن
میشکنن شاخشو میفرستن تو باغ
این روزا طاقو نمیریزن سرش
سر گلهشونو میکوبن به طاق
آخر نمایشا عوض شده
همه نقش همو بازی میکنن
اونایی که چشمشون به قدرته
هم پیالههاشو راضی میکنن
نمیدونم اگه برگردیم عقب
دل طوقی واسه کی پر میزنه
اگه فرمونو یه شب دوره کنن
چند تا چاقو پشت قیصر میزنه
نمیدونم اگه برگردیم عقب
داش آکل به عشق کی سر میکنه
اگه رستمو ببینه روی خاک
پشتشو بازم به خنجر میکنه؟
پای روضهی خودت گریه نکن
وقتی گریه ننگ مردونگیه
دورهای که عاقلاش زنجیرین
سوتهدل شدن یه دیوونگیه
این روزا دورهی غیرت کشیه
کی میدونه قیصر این روزا کجاست؟
✍🏻: #روزبه_بمانى
🎤: # داریوش
❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#شعرامروز
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
😢این روزا گوزن رو سر نمیبرن
میشکنن شاخشو میفرستن تو باغ
این روزا طاقو نمیریزن سرش
سر گلهشونو میکوبن به طاق
آخر نمایشا عوض شده
همه نقش همو بازی میکنن
اونایی که چشمشون به قدرته
هم پیالههاشو راضی میکنن
نمیدونم اگه برگردیم عقب
دل طوقی واسه کی پر میزنه
اگه فرمونو یه شب دوره کنن
چند تا چاقو پشت قیصر میزنه
نمیدونم اگه برگردیم عقب
داش آکل به عشق کی سر میکنه
اگه رستمو ببینه روی خاک
پشتشو بازم به خنجر میکنه؟
پای روضهی خودت گریه نکن
وقتی گریه ننگ مردونگیه
دورهای که عاقلاش زنجیرین
سوتهدل شدن یه دیوونگیه
این روزا دورهی غیرت کشیه
کی میدونه قیصر این روزا کجاست؟
✍🏻: #روزبه_بمانى
🎤: # داریوش
❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
.
჻ᭂ 🍃🌸 #شعرامروز ჻🌸🍃჻ᭂ
نوشیدهام آنقدر دلم جام شراب است
این سینه پرازخمر چهل سالهی ناب است
من جورکش مستی چشمان تو بودم
این است که حال دلم امروز خراب است
آیینه به من روشن و بیپرده نشان داد
امید نشستن به دلت نقش برآب است
پوشاندن یک شهر زچشم تو خطا بود
وقتی که حیا نیست چه حاجت به حجاب است؟
ای عشق مزن بردراین خانه دگرمشت
چندیست که بخت من بیچاره به خواب است
✍🏻: #ونوس_کاویانی
خط خوش: نویدسیفی
━··•✦❁🧿❁✦•··•━
@sobhosher
჻ᭂ 🍃🌸 #شعرامروز ჻🌸🍃჻ᭂ
نوشیدهام آنقدر دلم جام شراب است
این سینه پرازخمر چهل سالهی ناب است
من جورکش مستی چشمان تو بودم
این است که حال دلم امروز خراب است
آیینه به من روشن و بیپرده نشان داد
امید نشستن به دلت نقش برآب است
پوشاندن یک شهر زچشم تو خطا بود
وقتی که حیا نیست چه حاجت به حجاب است؟
ای عشق مزن بردراین خانه دگرمشت
چندیست که بخت من بیچاره به خواب است
✍🏻: #ونوس_کاویانی
خط خوش: نویدسیفی
━··•✦❁🧿❁✦•··•━
@sobhosher