Forwarded from اتچ بات
#معرفی_موسیقی_بیکلام
#شبی_با_خورشید یا #شرق_اندوه ۲ عنوان آلبوم بی کلامی با آهنگسازی #کیوان_ساکت [ متولد ۱۳۴۰ در مشهد. آهنگساز، نوازندهٔ تار و سهتار، نویسنده و مدرس دانشگاه ]
و همکاری امید نیک بین است.
این آلبوم در ۱۹ شهریورماه سال ۱۳۸۴ منتشر شد. شبی با خورشید از کارهای زیبای کیوان ساکت و مبتنی بر موسیقی دستگاهی ایران است، تفاوت در اینجاست که در این آلبوم کیوان ساکت قطعات ایرانی را برای تار و پیانو تنظیم کرده و فضایی دلانگیز و چندصدایی خلق نموده است.
به گفته خود استاد ساکت: "تمام آوازهای این مجموعه (تکنوازیها یا دونوازیهای بدون ریتم) و اغلب آهنگها، یا بر اساس کلام بزرگان شعر و ادب این کهن بوم و بر ساخته شده است و یا با الهام از آنها."
Regard: از این آالبوم آهنگ احترام
موسیقی دلکش و اصیل ایرانی پیشکش شما با آرزوی بهترین لحظه ها💐
@sobhosher
#شبی_با_خورشید یا #شرق_اندوه ۲ عنوان آلبوم بی کلامی با آهنگسازی #کیوان_ساکت [ متولد ۱۳۴۰ در مشهد. آهنگساز، نوازندهٔ تار و سهتار، نویسنده و مدرس دانشگاه ]
و همکاری امید نیک بین است.
این آلبوم در ۱۹ شهریورماه سال ۱۳۸۴ منتشر شد. شبی با خورشید از کارهای زیبای کیوان ساکت و مبتنی بر موسیقی دستگاهی ایران است، تفاوت در اینجاست که در این آلبوم کیوان ساکت قطعات ایرانی را برای تار و پیانو تنظیم کرده و فضایی دلانگیز و چندصدایی خلق نموده است.
به گفته خود استاد ساکت: "تمام آوازهای این مجموعه (تکنوازیها یا دونوازیهای بدون ریتم) و اغلب آهنگها، یا بر اساس کلام بزرگان شعر و ادب این کهن بوم و بر ساخته شده است و یا با الهام از آنها."
Regard: از این آالبوم آهنگ احترام
موسیقی دلکش و اصیل ایرانی پیشکش شما با آرزوی بهترین لحظه ها💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
#رمزهای_شاهنامه
👑فرستادن #فریدون، فرستاده ای را به خواستاری دختران شاه یمن، و #بخش_کردن فریدون، جهان را میان سه فرزند.
🔸پس از سقوط ضحاک، فریدون بر تخت پادشاهی ایران مینشیند. پس از به تخت نشستن، سه دختر پادشاه یمن را برای سه پسرش خواستاری میکند و سپس سرزمینش را میان سه پسر بخش میکند.
🔹بخش کردن فریدون، کشور را میان سه فرزندش، زمانی است که ایرانیان به مهاجرتهای گسترده تر به سرزمینهای دوردست در خوروران (غرب) و خوراسان (شرق) دست زدند. آنان که به غرب رفتند، سلم نام گرفتند؛ آنان که به شرق رفتند تور نامیده شدند و تورانیان را تشکیل دادند؛ و آنان که ماندن در سرزمین مادری را برگزیدند، ایرج نامیده شدند. نام ایرج، همچون ایران، از ایر گرفته شده است، که معنایش « #آزاده» است و ایرانیان خود را آزاده مینامیدند:
نخستین به سلم اندرون بنگرید
همه روم و خاور مر او را سَزید
دگر تور را داد توران و چین
وَرا کرد سالار توران زمین
از ایشان چو نوبت به ایرج رسید
مر او را پدر «شهر اِیران» گزید
👩🎓 پیش از این توضیح مفصل در این باره دادیم که، در ایران باستان، #شمال را اَپاختَر ( #باختر) میگفتند، #جنوب را #نیمروز، #شرق را خوَراسان xwarāsān ( #خراسان، خورایان)، و #غرب را خوَرْوَران xwarvarān ( #خاور).
👩🎓 در شاهنامه ایران را باید همواره «اِیران» (با کسره زیر اِ) بخوانیم، زیرا پسوند ان برای نسبت و مکان است؛ اِیران، به معنای سرزمین اِیرها. همچنین گاه، منظور از «اِیران»، ایرانیان است.
باری، سلم و تور، دو پسر دیگر فریدون، چون سهم برادر را بهتر از سهم خود می یابند، بر او رشک میبرند و بر پدر میخروشند، زیرا که سرزمین ایران از سهم آنان بهتر بوده است:
سه فرزند بودت خردمند و گُرد
بزرگ، آمدت نیز پیدا، ز خُرد
یکی را دَمِ اَژدها ساختی
یکی را به ابر اندر افراختی
یکی تاج بر سر، به بالین تو
بر او شاد گشته جهانبین تو
(جهانبین: چشم)
پس بر پدر خشم میگیرند و کمر به کشتن ایرج میبندند. پدر، ایرج را از نیت برادران میترساند:
تو گر پِیش شمشیر، مِهر آوری
سرت گردد آشفته از داوری
🔻ایرج راه مهرورزی را برمیگزیند و با برادران گفتگو میکند. اما آوای نرم برادر کوچک در دل سنگ آنان اثری ندارد و ایرج را میکشند، که داستانی است دلگداز. بعدها فرزند ایرج بنام منوچهر کین پدر را از سلم و تور میجوید و آنها را میکشد.
🔺از آن پس، جنگهای دراز میان ایرانیان و تورانیان (نوادگان ایرج و تور) درمیگیرد. این جنگها، نماد کشاکش میان آریائیان کوچگر #شمال_شرق است که نشستنگاهشان بالاتر از #آمودریا بود، و ایرانیان یکجانشین که دارای هنر و صنعت و کشاورزی و زندگی پایدارتر بودند. با آن که بیشتر ایران خشک بود، اما با کوشش مردمانش همواره آباد بود. خانه های چند هزار سال پیش که اکنون یافت شده است، همه انبار خوراک دارد و در تمام سال در خانه های ایران خوراک یافت میشد. اما همسایگان که یکجانشین نبودند و در فرهنگ و بهره مندی از زندگی به پای ایرانیان نمیرسیدند، هرگاه که آب و هوای زمین با آنان نامهربان میشد و از یافتن خوراک و براوردن نیازهای زندگی بازمیماندند، به این سوی میتاختند و میکشتند و میسوختند و میبردند.
هزاران سال بعد، #ترکان جای #تورانیان را در پهنه های بالای سرزمین ایران گرفتند، که در گفتارهای ما سخن از آن نیز رفت(به همين دليل آوردن واژه #تركان و #ترك به جای #تورانيان و يا #تور، در بسياري از ابيات نسخه های مختلف شاهنامه مستند نيست).
👑
پژوهشهای استاد #فريدون_جنيدي
شاهنامه شناسي
@sobhosher
👑فرستادن #فریدون، فرستاده ای را به خواستاری دختران شاه یمن، و #بخش_کردن فریدون، جهان را میان سه فرزند.
🔸پس از سقوط ضحاک، فریدون بر تخت پادشاهی ایران مینشیند. پس از به تخت نشستن، سه دختر پادشاه یمن را برای سه پسرش خواستاری میکند و سپس سرزمینش را میان سه پسر بخش میکند.
🔹بخش کردن فریدون، کشور را میان سه فرزندش، زمانی است که ایرانیان به مهاجرتهای گسترده تر به سرزمینهای دوردست در خوروران (غرب) و خوراسان (شرق) دست زدند. آنان که به غرب رفتند، سلم نام گرفتند؛ آنان که به شرق رفتند تور نامیده شدند و تورانیان را تشکیل دادند؛ و آنان که ماندن در سرزمین مادری را برگزیدند، ایرج نامیده شدند. نام ایرج، همچون ایران، از ایر گرفته شده است، که معنایش « #آزاده» است و ایرانیان خود را آزاده مینامیدند:
نخستین به سلم اندرون بنگرید
همه روم و خاور مر او را سَزید
دگر تور را داد توران و چین
وَرا کرد سالار توران زمین
از ایشان چو نوبت به ایرج رسید
مر او را پدر «شهر اِیران» گزید
👩🎓 پیش از این توضیح مفصل در این باره دادیم که، در ایران باستان، #شمال را اَپاختَر ( #باختر) میگفتند، #جنوب را #نیمروز، #شرق را خوَراسان xwarāsān ( #خراسان، خورایان)، و #غرب را خوَرْوَران xwarvarān ( #خاور).
👩🎓 در شاهنامه ایران را باید همواره «اِیران» (با کسره زیر اِ) بخوانیم، زیرا پسوند ان برای نسبت و مکان است؛ اِیران، به معنای سرزمین اِیرها. همچنین گاه، منظور از «اِیران»، ایرانیان است.
باری، سلم و تور، دو پسر دیگر فریدون، چون سهم برادر را بهتر از سهم خود می یابند، بر او رشک میبرند و بر پدر میخروشند، زیرا که سرزمین ایران از سهم آنان بهتر بوده است:
سه فرزند بودت خردمند و گُرد
بزرگ، آمدت نیز پیدا، ز خُرد
یکی را دَمِ اَژدها ساختی
یکی را به ابر اندر افراختی
یکی تاج بر سر، به بالین تو
بر او شاد گشته جهانبین تو
(جهانبین: چشم)
پس بر پدر خشم میگیرند و کمر به کشتن ایرج میبندند. پدر، ایرج را از نیت برادران میترساند:
تو گر پِیش شمشیر، مِهر آوری
سرت گردد آشفته از داوری
🔻ایرج راه مهرورزی را برمیگزیند و با برادران گفتگو میکند. اما آوای نرم برادر کوچک در دل سنگ آنان اثری ندارد و ایرج را میکشند، که داستانی است دلگداز. بعدها فرزند ایرج بنام منوچهر کین پدر را از سلم و تور میجوید و آنها را میکشد.
🔺از آن پس، جنگهای دراز میان ایرانیان و تورانیان (نوادگان ایرج و تور) درمیگیرد. این جنگها، نماد کشاکش میان آریائیان کوچگر #شمال_شرق است که نشستنگاهشان بالاتر از #آمودریا بود، و ایرانیان یکجانشین که دارای هنر و صنعت و کشاورزی و زندگی پایدارتر بودند. با آن که بیشتر ایران خشک بود، اما با کوشش مردمانش همواره آباد بود. خانه های چند هزار سال پیش که اکنون یافت شده است، همه انبار خوراک دارد و در تمام سال در خانه های ایران خوراک یافت میشد. اما همسایگان که یکجانشین نبودند و در فرهنگ و بهره مندی از زندگی به پای ایرانیان نمیرسیدند، هرگاه که آب و هوای زمین با آنان نامهربان میشد و از یافتن خوراک و براوردن نیازهای زندگی بازمیماندند، به این سوی میتاختند و میکشتند و میسوختند و میبردند.
هزاران سال بعد، #ترکان جای #تورانیان را در پهنه های بالای سرزمین ایران گرفتند، که در گفتارهای ما سخن از آن نیز رفت(به همين دليل آوردن واژه #تركان و #ترك به جای #تورانيان و يا #تور، در بسياري از ابيات نسخه های مختلف شاهنامه مستند نيست).
👑
پژوهشهای استاد #فريدون_جنيدي
شاهنامه شناسي
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#نثر_فارسى
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
🔅حالا که دانستهای رازی پنهان شده در سایهی جملههایی که میخوانی،
حالا که نقطه نقطه این کلام را آشکار میکنی،
شهد شراب مینو به کامت باشد؛ چرا که اگر در دایرهی قسمت، سهم تو را هم از جهان دُرد دادهاند، رندی هم به جان شیدایت واسپردهاند تا کلمات پیش چشمانت خرقه بسوزانند.
پس سبکباری کن و بخوان. در این کتاب رمزی بخوان به غیر این کتاب: من این رمز را از « ذبیح » و« ارغوان » آموختم. به روزی بارانی، بارانی … نگفته بودیم ببار، اما میبارید.
چنان میبارید تا به استخوانهای برهنه برسد و جانهای لولی را مجموع کند. سرگشتهی « حافظیه »، به سنگ مرمر گور که بالای آن صفهی بیمعنا هم نیست، نگاه نینداختم.
گفتم با آن گنبدی که بر تو ساختهاند، دوباره از آسمان و حسرت فرشتگان محرومت کردهاند …
توبه و تکرار دلشدهای است که ساختمان کتابخانهی اینجا مثل هفتصد سال پیش است.
نعمت اندوه است.
آمدم و همین کتابی را که تو در دست داری از قفسه درآوردم. بختیاری گشودمش تا بخوانم. باران، خشکی و تشنگی مرا آرام میکند، خلل گل هنوز تمام نبستهی تنم را پر میکند. مثل الهامی، ناگاه، دیدم که زیر بعضی از حرفهای کلمههای کتاب نقطهای گذاشته شده. نقطهها به رنگی میانهی بنفش و نیلی بودند.
رنگی که فقط بنفشهها میشناسند.
📚: #شرق_بنفشه
✍🏻: #شهریار_مندنیپور فراخور گرامی زادروزش💐
📎فایل صوتی و pdf این داستانکوتاه را در صبح و شعر ببینید👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
━··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، روزتان زيبا🙏🏻💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#نثر_فارسى
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
🔅حالا که دانستهای رازی پنهان شده در سایهی جملههایی که میخوانی،
حالا که نقطه نقطه این کلام را آشکار میکنی،
شهد شراب مینو به کامت باشد؛ چرا که اگر در دایرهی قسمت، سهم تو را هم از جهان دُرد دادهاند، رندی هم به جان شیدایت واسپردهاند تا کلمات پیش چشمانت خرقه بسوزانند.
پس سبکباری کن و بخوان. در این کتاب رمزی بخوان به غیر این کتاب: من این رمز را از « ذبیح » و« ارغوان » آموختم. به روزی بارانی، بارانی … نگفته بودیم ببار، اما میبارید.
چنان میبارید تا به استخوانهای برهنه برسد و جانهای لولی را مجموع کند. سرگشتهی « حافظیه »، به سنگ مرمر گور که بالای آن صفهی بیمعنا هم نیست، نگاه نینداختم.
گفتم با آن گنبدی که بر تو ساختهاند، دوباره از آسمان و حسرت فرشتگان محرومت کردهاند …
توبه و تکرار دلشدهای است که ساختمان کتابخانهی اینجا مثل هفتصد سال پیش است.
نعمت اندوه است.
آمدم و همین کتابی را که تو در دست داری از قفسه درآوردم. بختیاری گشودمش تا بخوانم. باران، خشکی و تشنگی مرا آرام میکند، خلل گل هنوز تمام نبستهی تنم را پر میکند. مثل الهامی، ناگاه، دیدم که زیر بعضی از حرفهای کلمههای کتاب نقطهای گذاشته شده. نقطهها به رنگی میانهی بنفش و نیلی بودند.
رنگی که فقط بنفشهها میشناسند.
📚: #شرق_بنفشه
✍🏻: #شهریار_مندنیپور فراخور گرامی زادروزش💐
📎فایل صوتی و pdf این داستانکوتاه را در صبح و شعر ببینید👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
━··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، روزتان زيبا🙏🏻💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
Telegram
صبح و شعر
ادبیات هست چون جهان برای جانهای عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚