صبح و شعر
640 subscribers
2.11K photos
266 videos
324 files
3.15K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
ارتباط با ادمین @anahitagirl
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
#شعرخوب_بخوانيم 🌺🌸

سرسلامتي به سيمين‌ خانم دانشور

بانوي سياهپوش!
                  بانو جان!
سربركن از اين شب سياووشان
آنك بنگر: زمردي جوشان
جنگل - شده گاهواره‌ي خورشيد
*
در خانه‌ات آن درخت باليده است
و سايه فكنده در خيابان‌ها
و سايه‌ي او بزرگ خواهد شد
چندان‌كه تمام شهر جنگل گردد
در تاريخي كه خون به دل دارد
از ابراني سترون و نازا
وز مرداني كم از مخنث
اكنون جنگل چه نقطه‌ي عطفي است
بانو! بانو!
            سرت سلامت باد
از من باري
            ترا بشارت باد
سربركن
         راه صبح
                   نزديك است
صبحي كه در آن جنازه‌هايي را
كه اين‌همه روي دست‌هايت
                                مانده است
در چشمه‌اي از سپيده‌دم
                           خواهي شست
و پيش‌تر از به خاك بخشيدن‌شان
رو با مشرق
              نماز خواهي كرد
*
ديري است كه طبل هوشياري را
در شرق بزرگ نوبتي مي‌كوبد
مردان سپيده‌دم خيابان‌ها را
از خواب قديم برمي‌انگيزند
و باد كه آمده است از جنگل
ته‌مانده‌ي خواب شهر را
                           مي‌روبد

*از مجموعه‌ي «ترمه و تغزل»

شعر و آواى: استاد #حسين_منزوى
كه در ستايش بانو #سيمين_دانشور سردوده.
فراخور گرامى زادروز #سيمين_دانشور
مانا ياد و نامش💐


نخستین رئیس کانون نویسندگان ایران بود.
مهمترین اثر او رمان سووشون است که به ۱۷ زبان ترجمه شده است.

«گریه نکن خواهرم
در خانه‌‌ات درختی خواهد رویید و درخت‌‌هایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت...
و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درخت‌‌ها از باد خواهند پرسید: در راه که می‌‌آمدی سحر را ندیدی؟»‌ #سووشون


شبتان آرام و رام🥰💐
@sobhosher
صبح و شعر
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━ *خداوند بهترین یاور ماست* ━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━  *٤شنبه ها : #يك_برگ_كتاب ━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━ ■ آنکه با هیولاها دست ‌و‌ پنجه نرم می‌کند باید بپاید که خود در این میانه هیولا نشود. اگر دیری در مغاکی چشم بدوزی،…
چهارشنبه با #يك_برگ_كتاب

خود حاج آقایم می‌گفت مسجد و درسم را که ازم گرفته‌اند، در کارهای دیگر هم استغفرالله، نمی‌توانم دخالت کنم. کردیم و دیدیم.
آخر آدم باید یک کار بزرگتری از زندگی روزمره بکند. باید بتواند چیزی را تغییر بدهد.
حالا که کاری نمانده بکنم پس عشق می‌ورزم.
می‌گفت: «عشق از این بسیار کرده است و کند
/ خرقه با زنار کرده است و کند.» می‌گفت: «تختۀ کعبه است ابجدخان عشق.»


🖋 #سيمين_دانشور فراخور گرامى زادروزش مانا نام و يادش💐🙏🏻

📚 #سووشون
ص ٧٥
*سطرهايى ديگر از اين كتاب در بخش نظرات👇🏻
@sobhosher