صبح و شعر
647 subscribers
2.14K photos
281 videos
331 files
3.24K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
🌏 بوموسا،بومِ سبز، دگرگوني نام‌هاى جغرافيايى ايران
(بهر پايانى)

♦️ بررسي متن #بندهش و #شاهنامه و #آثارالباقيه دگرگون شدن واژه هاي #سبز و #سوز ، و سُو را بيکديگر نشان مي‌دهد و گونهء اخير يعني سُو در بسياري از روستاهاي امروز به همان معني سبز به کار مي‌رود، چونان روستاي سوچناران در جيرفت که چيزي جز سبز چناران نيست، و اينک انبوهي از اينگونه نام ها :
🔻🔺🔻
سُو چنار در جيرفت
سُوده در خرمشهر به معني سبزده
سُوزان در اراک و بروجرد به معني جاي( زان نيز پسوند مکان است همچون لويزان تهران)
سُولان در چابهار به معني سبز جاي (درباره پسوند مکان لان و لانه سخن گفتيم)
سُوهان در تهران و مشهد به معني سبز جاي (هان پسوند مکان در ماهان، فراهان)
سُوهانک در تهران به معني سبز جايک
سُويون در سراب به معني سبز جاي (يون=يان پسوند مکان در واريان و وليان کرج، راميان گرگان)
سُوستان در مهاباد به معني سبز ستان
سُوان در سروان، اراک مشهد، هروآباد، کرمانشاه (به معني سبز دان يا سبزجاي)
🔸شمار روستاهايي که پيشوند سُو به معني سبز همراه است بيش از يکسد و پنجاه است اما از ميان آنها به اين چند نام بسنده کردم، که پسوند آنها نيز در نظر خوانندگان شناخته شده است و نيازي به تفسير وگزارش بسيار ندارد، و از همه جالب‌تر آنکه باشندگان جزيره‌هاي درياي پارس هنوز واژه‌ي سبز را «سُو» مي‌خوانند، و دکتر ن.بختورتاش در سال 1329 در جزيره خارک از زيارتگاهي بنام بي‌بي سُوپوشان که بي‌بي سبزپوشان باشد ديدن کرده است.
🔹و در بسي از روستاها اين واژه به « #سا» تغيير شکل يافته است :
ساري مازندران سبزري = سبزجاي
55 روستاي ديگر در جايهاي مختلف ايران که با پيشوند ساري و يک پيشوند ديگر ساخته شده
🔻🔺🔻
سارين در رفسنجان سبز جاي (پسوند رين در بهرين و...)
ساسنگ در گرگان سنگ سبز ، يا سبز سنگ
سامان در شهر کرد، ساوه، شاه آباد، کرمان به معني جايگاه سبز
ساوان در سقز به معني سبز جاي (با پسوند وان در ايروان ، ليقوان)
ساوبلاغ در مهاباد کردستان سبز بلاغ
ساوجبلاغ در قزوين (واژهء ساوج نمونهء کهن واژه سبز است که در اين دهستان برجاي مانده است)
سايان در زنجان و همدان به معني سبز جاي ( با پسوند مکان يان)
با پيشوند « #سا» به معني #سبز نيز نام روستاهاي بسيار در فرهنگ‌ها هست که همين چند نام ما را بسنده مي‌نمايد.
🔵 با اين گفتارها و ياد کردن انبوه نام ها در سراسر ايرانشهر، اکنون جاي آن است که به نام جزيرهء بوموسا بازگرديم که #بوم_سبز، يا #سبزبوم، سرزمين سبز معني مي‌دهد، و نام ديگر آن #گپ_سبزو است.
پسوند اشاره (يا تصغير و تحبيب) که در صفت «سبزو» و در نام بوم در بوموسا آمده است، پسوندهاي ديگري مي‌آيد در اين استانها با «او» يا «اوئيه» مي‌آيد.
برخي از پسوندها در استانهاي گوناگون چنين‌اند :
در #خراسان با پسوند کلانه
در #مازندران و #گيلان با پسوند کند، درق؛ قيه
در #کردستان با پسوند وان، زان، ژان، گان ...
پسوند آباد در همه جا
در #کرمان و #هرمزگان و #يزد و کناره‌هاي درياي #پارس با او يا اوئيه :
نمونه اين نام ها چنين است : چنارو در سيرجان
چناروئيه در #رفسنجان، کرمان، #سيرجان
چاهو در #بوشهر، کرمان و 4 روستا در هرمزگان
چاهوئيه درکرمان
چاهو قبله در هرمزگان
بيدوئيه در هرمزگان وکرمان
کهنو در يزد
کهنوج در #بلوچستان
کهنوئيه در سيرجان
دهوئيه در رفسنجان و 6 روستا در کرمان
سبزوئيه در بم جيرفت
سبزو در هرمزگان
♦️با شاهد روستاي سبزو، سخن درباره‌ي گپ سبزو يا بوموسا پايان مي‌پذيرد. اما اين را نيز مي‌بايد افزودن که اگر در همهء زبان‌ها جايي ديگر بنام کسي ديده شود اينجا را نيز مي‌توان بنام شخص افسانه اي گمان برد البته نام‌هايي همراه با نام کسان يافت مي‌شود چون خوره اردشير، گنديشاپور، قصر بهرام، مدينه النبي ... اما نام شخص بي‌پسوند، يا پيشوند بر هيچ جاي جهان نيست که بر،گپ سبزو بوده باشد!
🔸و يا چندين پژوهش و چندين گفتار بر صاحبان خرد پوشيده نمي‌ماند که الف که بر سر بوم آمده، و سا که به گونه #سى عربي نوشته شده، چهره اي نادرست از #نام_ايرانى #بوموسا فراهم آورده است. و نه تنها نام ايراني داراي معني در زبان فارسي است که دو جزيره‌ي کنار آن نيز نام ايراني دارند، و بر ايرانيان است که از اين پس همواره بوم سبز، يا گپ سبزو را به گونه‌ي #بوموسا بنويسند.

دكتر #فریدون_جنیدی
@sobhosher
پنج اصل #هويت_ايرانى در #شاهنامه

٤-#نام

به نام خداوند جان وخرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد

خداوند نام و خداوند جاى
خداوند روزی ده رهنمای

ز نام ونشان وگمان برتر است
نگارنده ی بر شده گوهر است

🔸#نام،در شاهنامه، یکی از پرکاربردترین واژه هاست،به عقیده ی فردوسی
🔻نام نماد #بلوغ ورشد والایی انسان ایرانی است؛
🔺نام باز تاب هر نوع #قضاوت نیک وبد در زمان حیات انسان یا پس از مرگ اوست؛🔻نام عصاره ی عملکرد زمینی وآسمانی و اجتماعی انسان وپداش وکیفر اوست؛
🔺نام آب حیات پایدار است.
🔻نام انسان ،حساب هستی وی راباز پس می دهد.نام نیک هدف متعالی انسان است.
🔺و به تنهایی از بار معنایی بسیار مثبتی برخوردار است ومعنای #جاودانگی ،نیکی وخیر و زیبایی را در خویش منعکس می کندو به همین دلیل،برای « #نام» می توان #جان داد واز همه ی نعمت های جهانی گذشت:
***
ز تو نام باید که ماندبلند
نگر دل به گیتی نداری نژند

به گیتی ممانید جز نام نیک
هر آن کس که خواهد سرانجام نیک

همی گفت هر کس که مردن به نام
بِه از زنده ،دشمن بر او شادکام

🔹«نام» درشاهنامه ،تداوم پدر، در فرزند ذکور است:
***
به گیتی بماند ز فرزند نام
که این پور زال است و آن پور سام

سپهبد،چو شایسته بیند پسر سزد گر برآرد به خورشید سر

پس از مرگ باشد مرا او را به جاى
همی نام او را بدارد به پای

🔸نام حتی بر اشیا وموجودات ،#سیطره ی معنایی پیدا می کندو اشیا را با صاحب نام در پیوندی ناگسستنی قرار می دهد. وقتی نام بهرام گور بر تازیانه قرار می گیرد،دیگر تازیانه یک شی کم ارزش نیست کل گذشته و افتخارات وعظمت های پهلوانی وآینده ی بهرام است که باید از آن پاسداری گردد.همه برای اینکه بهرام را از باز آوردن تازیانه منصرف کنند،به او وعده تازیانه های سیمین و زرین می دهند،ولی بهرام پاسخ می دهد:
***
شما را ز رنگ و نگار است گفت مرا،آنکه شد نام ،با ننگ جفت

🔹نامی برنگینی داشتن ،نامی را به یاد داشتن و زبانزد بودن نامی ،حکایتی از یک دنیا #سر افرازی و سر بلندی است. نام،یاد است ،خاطره است،قضاوت تاریخ است وقضاوت تاریخ رأی محکمه ای است که خطا نمی کند،هر چند که متهمان و
محکومانش غایب باشند. #نام آوران در حافظه ی جامعه همیشه #ماندگارند

ادامه دارد..
@sobhosher
#انسان_خوب در #شاهنامه
‎دکتر #محمدعلی_اسلامی_ندوشن
‎بهر سوم
🔹بطور کلی انسان خوب شاهنامه دارای این صفات است:


‎٥- #نام_نیک: این درست نیست که انسان به هر قیمتی شد زندگی کند، باید با نیکنامی و سربلندی عمر بسر برد. در نظر پهلوانان خوب شاهنامه، مرگ بهتر از بد نامی است، چنانکه در این بیت آمده است:

‎بنام ار بریزی مرا گفت خون
‎  به از زندگانی به ننگ اندرون
‎                                                                               ( دوازده رخ 249 )

🔺در واقع معنای زندگی در شاهنامه در نام و ننگ خلاصه می شود. اشخاصی که به خواری می‌افتند، برای آنست که استعداد پرهیز از ننگ را از دست داده‌اند. در آنها هر چه هست ارضاء حس و غریزه است و از معنای زندگی خبری نیست.

🔅داستان تازیانه بهرام نمونه خوبی از طرز تفکر پهلوانی است که به نام پای‌بند است. خلاصه داستان این است که در جنگ کاسه‌رود بهرام پسر گودرز، تازیانهٔ خود را که نامش بر آن نوشته در میدان نبرد گم می‌کند. چون غیرت به او اجازه نمی‌دهد که این تازیانه به دست دشمن بیفتد، تنها باز می‌گردد تا آن را بازجوید. برادرش گیو هر چه می‌کوشد تا او را از این کار خطرناک بازدارد فایده‌ای نمی‌کند. به برادرش جواب می دهد:

‎چنین گفت با گیو بهرام گرد
‎ که این ننگ را خوار نتوان شمرد
‎شما را زرنگ و نگار است گفت
‎  مرا آنکه شد نام با ننگ جفت
                                                               
‎( پادشاهی کیخسرو 1508-1509 )


🔅سرانجام می آید به جائی که منطقهٔ ترکان است و در میان کشته ها و زخمی‌ها مدتی جستجو می کند تا تازیانه خود را باز می‌یابد. لیکن ترکان که از آمدن او با خبر شده‌اند، بر سرش می ریزند و او را می کشند. شاید عمل بهرام به تعصب و افراط تعبیر شود که برای بازیافتن یک تازیانه جان خود را به هدر داده، ولی تازیانه در اینجا مفهومی کنایه‌ای دارد، هر جا شرافت شخص در معرض خطر قرار گرفت، چه موضوع کوچک باشد و چه بزرگ، حتی بقیمت جان باید مقاومت کرد. با آنکه مرگ در شاهنامه بدترین پتیاره‌هاست باز هم بر زندگی ننگ آلود ترجیح دارد.

🔺🔻🔺
‎ادامه دارد...
@sobhosher