صبح و شعر
📚آنچه بزرگترین نویسندگان و شاعران دنیا روزانه انجام میدادند. 🔺#ولادیمیرنابوکوف وقتی صحبت از نویسندگان بزرگ روس بهمیان میآید همیشه نامی از نابوکوف را میشنویم، این نویسنده شهیر روس که بیشتر آثار او به زبان فارسی نیز ترجمه شده است فارغالتحصیل دانشگاه کمبریج…
🎥
#لولیتا
#استنلی_کوبریک 1962
«لوليتا» اثر #ولاديمير_ناباكوف داستان اعترافات مردي به نام « هامبرت» است در دادگاه، به دنبال قتلي كه مرتكب شده است. قتل مردي خيانتكار و هوسباز كه معشوقه نوجوانش را از او ربوده و اغفال نموده است. معشوقه نوجواني به نام «لوليتا» كه دوازده تا چهارده سال بيشتر نداشته و هامبرت هم به دنبال چنين دختري مي گشته چراكه علاوه بر ويژگي شخصيتي منحصر به فردش كه فقط به دختران نوجوان علاقه مند بوده، اين رابطه، خاطره عشق سال هاي گذشته اش را هم در ذهنش زنده مي كرده و ناكامي ايام شيريني را كه با مرگ «آنابل» نوجوان (معشوقه سابقش) پايان يافته جبران مي نموده است. در اين ميان هامبرت اما به راهي براي تصاحب لوليتا تن در مي دهد كه بي نهايت غير انساني و خجالت آور است. هامبرت با مادر لوليتا ازدواج مي كند و به اين طريق معشوقه اش دخترخوانده اش مي شود و از همينجا پيچيدگي روابط داستاني رمان لوليتا شكل مي گيرد. هامبرت با لوليتا «بهشتي را تجربه مي كند كه آسمانش به رنگ شعله هاي جهنم است» و خودش هم به اين قضيه كاملا واقف و معترف است.
لوليتا يك داستان روانشناختي است در رابطه با عشق و فقط عشق نه جنسيت؛ چراكه هامبرت در جاي جاي داستان تاكيد مي كند كه هرگز به دنبال سوء استفاده از لوليتا نبوده با وجود اينكه امكان چنين عملي برايش فراهم بوده است. هامبرت مي گويد فقط در كنار لوليتا بودن را مي خواسته و توجه و عشق او را؛ و هيچ وقت به مخيله اش هم خطور نكرده كه بخواهد تجاوزي مرتكب شود. هامبرت رمان ناباكوف، عاشق لوليتا شده چون سابقه عشق آنابل را داشته و حتي چون قبل از عشق آنابل هم سابقه علاقه به دختران نوجوان بين دوازده تا چهارده سال در وجودش بوده است اما به هر حال هامبرت عاشق است نه هوسباز. گرچه براي وصول به عشقش بهاي سنگيني مي پردازد. بهايي كه در نهايت به مرگ خودش مي انجامد.
@absurdmindsmedia ⬅️ منبع
@sobhosher دانلود فيلم 👇🏻👇🏻👇🏻
#لولیتا
#استنلی_کوبریک 1962
«لوليتا» اثر #ولاديمير_ناباكوف داستان اعترافات مردي به نام « هامبرت» است در دادگاه، به دنبال قتلي كه مرتكب شده است. قتل مردي خيانتكار و هوسباز كه معشوقه نوجوانش را از او ربوده و اغفال نموده است. معشوقه نوجواني به نام «لوليتا» كه دوازده تا چهارده سال بيشتر نداشته و هامبرت هم به دنبال چنين دختري مي گشته چراكه علاوه بر ويژگي شخصيتي منحصر به فردش كه فقط به دختران نوجوان علاقه مند بوده، اين رابطه، خاطره عشق سال هاي گذشته اش را هم در ذهنش زنده مي كرده و ناكامي ايام شيريني را كه با مرگ «آنابل» نوجوان (معشوقه سابقش) پايان يافته جبران مي نموده است. در اين ميان هامبرت اما به راهي براي تصاحب لوليتا تن در مي دهد كه بي نهايت غير انساني و خجالت آور است. هامبرت با مادر لوليتا ازدواج مي كند و به اين طريق معشوقه اش دخترخوانده اش مي شود و از همينجا پيچيدگي روابط داستاني رمان لوليتا شكل مي گيرد. هامبرت با لوليتا «بهشتي را تجربه مي كند كه آسمانش به رنگ شعله هاي جهنم است» و خودش هم به اين قضيه كاملا واقف و معترف است.
لوليتا يك داستان روانشناختي است در رابطه با عشق و فقط عشق نه جنسيت؛ چراكه هامبرت در جاي جاي داستان تاكيد مي كند كه هرگز به دنبال سوء استفاده از لوليتا نبوده با وجود اينكه امكان چنين عملي برايش فراهم بوده است. هامبرت مي گويد فقط در كنار لوليتا بودن را مي خواسته و توجه و عشق او را؛ و هيچ وقت به مخيله اش هم خطور نكرده كه بخواهد تجاوزي مرتكب شود. هامبرت رمان ناباكوف، عاشق لوليتا شده چون سابقه عشق آنابل را داشته و حتي چون قبل از عشق آنابل هم سابقه علاقه به دختران نوجوان بين دوازده تا چهارده سال در وجودش بوده است اما به هر حال هامبرت عاشق است نه هوسباز. گرچه براي وصول به عشقش بهاي سنگيني مي پردازد. بهايي كه در نهايت به مرگ خودش مي انجامد.
@absurdmindsmedia ⬅️ منبع
@sobhosher دانلود فيلم 👇🏻👇🏻👇🏻
♻️ #شغل_مشهورترین_نویسندگان_جهان برای گذران زندگی
بخش ٤
▫️#ولادیمیرناباکوف
پیش از این که ولادیمیر ناباکوف به همراه خانوادهاش از اروپا فرار کند، چندین رمان به زبان روسی به چاپ رسانده بود.
او در آمریکا به کالج «ولزلی» و سپس به «هاروارد» رفت و سپس مسئول بخش #تاکسیدرمی_پروانهها در موزه جانورشناسی شد. او چندین اثر قابل اعتنای پژوهشی درباره پروانهها و شبپرهها نوشت و هر تابستان با همسرش «ورا» به روستا میرفت تا نمونههایی جدید برای آزمایشهایش جمع کند.
زمانی که ناباکوف تصمیم گرفت چرکنویس یکی از رمانهای ناتمامش را در آتش بسوزاند، این «ورا» بود که او را منصرف کرد و وادارش کرد با ادامه این کار « #لولیتا» را بنویسد. این کتاب در سال ۱۹۵۵ به چاپ رسید.
@sobhosher
بخش ٤
▫️#ولادیمیرناباکوف
پیش از این که ولادیمیر ناباکوف به همراه خانوادهاش از اروپا فرار کند، چندین رمان به زبان روسی به چاپ رسانده بود.
او در آمریکا به کالج «ولزلی» و سپس به «هاروارد» رفت و سپس مسئول بخش #تاکسیدرمی_پروانهها در موزه جانورشناسی شد. او چندین اثر قابل اعتنای پژوهشی درباره پروانهها و شبپرهها نوشت و هر تابستان با همسرش «ورا» به روستا میرفت تا نمونههایی جدید برای آزمایشهایش جمع کند.
زمانی که ناباکوف تصمیم گرفت چرکنویس یکی از رمانهای ناتمامش را در آتش بسوزاند، این «ورا» بود که او را منصرف کرد و وادارش کرد با ادامه این کار « #لولیتا» را بنویسد. این کتاب در سال ۱۹۵۵ به چاپ رسید.
@sobhosher