━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شاهنامه شناسنامه ماست
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
یکی راه پیش آمدش ناگزیر
همیرفت بایست بر خیره خیر
پی اسپ و گویا زبان سوار
ز گرما و از تشنگی شد ز کار
پیاده شد از اسپ و ژوپین به دست
همیرفت پویان به کردار مست
همیجست بر چاره جستن رهی
سوی آسمان کرد روی آنگهی
چنین گفت کای داور دادگر
همه رنج و سختی تو آری به سر
گرایدونک خشنودی از رنج من
بدان گیتی آگنده کن گنج من
بپویم همی تا مگر کردگار
دهد شاه کاووس را زینهار
هم ایرانیان را ز چنگال دیو
گشاید بیآزار گیهان خدیو
گنهکار و افگندگان تواند
پرستنده و بندگان تواند
📚:شاهنامه (پادشاهی کیکاووس)
✍️ #فردوسی
❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#شاهنامه شناسنامه ماست
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
یکی راه پیش آمدش ناگزیر
همیرفت بایست بر خیره خیر
پی اسپ و گویا زبان سوار
ز گرما و از تشنگی شد ز کار
پیاده شد از اسپ و ژوپین به دست
همیرفت پویان به کردار مست
همیجست بر چاره جستن رهی
سوی آسمان کرد روی آنگهی
چنین گفت کای داور دادگر
همه رنج و سختی تو آری به سر
گرایدونک خشنودی از رنج من
بدان گیتی آگنده کن گنج من
بپویم همی تا مگر کردگار
دهد شاه کاووس را زینهار
هم ایرانیان را ز چنگال دیو
گشاید بیآزار گیهان خدیو
گنهکار و افگندگان تواند
پرستنده و بندگان تواند
📚:شاهنامه (پادشاهی کیکاووس)
✍️ #فردوسی
❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شاهنامه شناسنامه ماست
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
چنین است رسم سرای سپنج
گهی ناز و نوش و گهی درد و رنج
سرانجام نیک و بدش بگذرد
شکارست مرگش همی بشکرد
شکست آمد از ترک بر تازیان
ز بهر فزونی سرآمد زیان
سپاه اندر ایران پراگنده شد
زن و مرد و کودک همه بنده شد
همه در گرفتند ز ایران پناه
به ایرانیان گشت گیتی سیاه
دو بهره سوی زاولستان شدند
به خواهش بر پور دستان شدند
که ما را ز بدها تو باشی پناه
چو گم شد سر تاج کاووس شاه
دریغست ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود
همه جای جنگی سواران بدی
نشستنگه شهریاران بدی
کنون جای سختی و رنج و بلاست
نشستنگه تیزچنگ اژدهاست
کسی کز پلنگان بخوردست شیر
بدین رنج ما را بود دستگیر
کنون چارهای باید انداختن
دل خویش ازین رنج پرداختن
📚:شاهنامه (رزم کاووس با شاه هاماوران
✍️ #فردوسی
❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#شاهنامه شناسنامه ماست
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
چنین است رسم سرای سپنج
گهی ناز و نوش و گهی درد و رنج
سرانجام نیک و بدش بگذرد
شکارست مرگش همی بشکرد
شکست آمد از ترک بر تازیان
ز بهر فزونی سرآمد زیان
سپاه اندر ایران پراگنده شد
زن و مرد و کودک همه بنده شد
همه در گرفتند ز ایران پناه
به ایرانیان گشت گیتی سیاه
دو بهره سوی زاولستان شدند
به خواهش بر پور دستان شدند
که ما را ز بدها تو باشی پناه
چو گم شد سر تاج کاووس شاه
دریغست ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود
همه جای جنگی سواران بدی
نشستنگه شهریاران بدی
کنون جای سختی و رنج و بلاست
نشستنگه تیزچنگ اژدهاست
کسی کز پلنگان بخوردست شیر
بدین رنج ما را بود دستگیر
کنون چارهای باید انداختن
دل خویش ازین رنج پرداختن
📚:شاهنامه (رزم کاووس با شاه هاماوران
✍️ #فردوسی
❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شاهنامه شناسنامه ماست
و اسطوره، تاريخ مكرر ما
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
نبشتم سخن چند بر پهلوی
ابر دفتر و کاغذ خسروی
سپردم به گنجور تا روزگار
برآید بخواند مگر شهریار
بدیدم که این گنبد دیرساز
نخواهد همی لب گشادن به راز
اگر مرد برخیزد از تخت بزم
نهد برکف خویش جان را برزم
زمین را بپردازد از دشمنان
شود ایمن از رنج آهرمنان
شود پادشا بر جهان سر به سر
بیابد سخنها همه دربدر
شود دستگاهش چو خواهد فراخ
کند گلشن و باغ و میدان و کاخ
نهد گنج و فرزند گرد آورد
بسی روز بر آرزو بشمرد
فراز آورد لشکر وخواسته
شود کاخ و ایوانش آراسته
گر ای دون که درویش باشد به رنج
فراز آرد از هر سویی نام و گنج
ز روی ریا هرچ گرد آورد
ز صد سال بودنش برنگذرد
شود خاک و بیبر شود رنج اوی
به دشمن بماند همه گنج اوی
نه فرزند ماند نه تخت و کلاه
نه ایوان شاهی نه گنج و سپاه
چو بشنید آن جستن و باد اوی
ز گیتی نگیرد کسی یاد اوی
بدین کار چون بگذرد روزگار
ازو نام نیکی بود یادگار
ز گیتی دو چیزست جاوید بس
دگر هرچ باشد نماند به کس
سخن گفتن نغز و کردار نیک
نگردد کهن تا جهانست ریک
بدین سان بود گردش روزگار
خنک مرد با شرم و پرهیزگار
مکن شهریارا گنه تا توان
بویژه کزو شرم دارد روان
بیآزاری وسودمندی گزین
که اینست فرهنگ آیین و دین
ز من یادگارست چندی سخن
گمانم که هرگز نگردد کهن
📚:شاهنامه (پرسش و پاسخ انوشیروان و بزرگمهر حکیم)
✍️ #فردوسی
❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#شاهنامه شناسنامه ماست
و اسطوره، تاريخ مكرر ما
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
نبشتم سخن چند بر پهلوی
ابر دفتر و کاغذ خسروی
سپردم به گنجور تا روزگار
برآید بخواند مگر شهریار
بدیدم که این گنبد دیرساز
نخواهد همی لب گشادن به راز
اگر مرد برخیزد از تخت بزم
نهد برکف خویش جان را برزم
زمین را بپردازد از دشمنان
شود ایمن از رنج آهرمنان
شود پادشا بر جهان سر به سر
بیابد سخنها همه دربدر
شود دستگاهش چو خواهد فراخ
کند گلشن و باغ و میدان و کاخ
نهد گنج و فرزند گرد آورد
بسی روز بر آرزو بشمرد
فراز آورد لشکر وخواسته
شود کاخ و ایوانش آراسته
گر ای دون که درویش باشد به رنج
فراز آرد از هر سویی نام و گنج
ز روی ریا هرچ گرد آورد
ز صد سال بودنش برنگذرد
شود خاک و بیبر شود رنج اوی
به دشمن بماند همه گنج اوی
نه فرزند ماند نه تخت و کلاه
نه ایوان شاهی نه گنج و سپاه
چو بشنید آن جستن و باد اوی
ز گیتی نگیرد کسی یاد اوی
بدین کار چون بگذرد روزگار
ازو نام نیکی بود یادگار
ز گیتی دو چیزست جاوید بس
دگر هرچ باشد نماند به کس
سخن گفتن نغز و کردار نیک
نگردد کهن تا جهانست ریک
بدین سان بود گردش روزگار
خنک مرد با شرم و پرهیزگار
مکن شهریارا گنه تا توان
بویژه کزو شرم دارد روان
بیآزاری وسودمندی گزین
که اینست فرهنگ آیین و دین
ز من یادگارست چندی سخن
گمانم که هرگز نگردد کهن
📚:شاهنامه (پرسش و پاسخ انوشیروان و بزرگمهر حکیم)
✍️ #فردوسی
❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#پند_از_شاهنامه
سخن گفتن نغز و کردار نیک
نگردد کهن تا جهانست ریک*
#فردوسی
*ریک: کلمه تحسین به معنی ویحک یعنی ای نیکبخت.
@sobhosher
سخن گفتن نغز و کردار نیک
نگردد کهن تا جهانست ریک*
#فردوسی
*ریک: کلمه تحسین به معنی ویحک یعنی ای نیکبخت.
@sobhosher
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شاهنامه شناسنامه ماست
و اسطوره، تاريخ مكرر ما
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
تو بر کردگار روان و خرد
ستایش گزین تا چه اندر خورد
ببین ای خردمند روشنروان
که چون باید او را ستودن توان
همه دانش ما به بیچارگیست
به بیچارگان بر بباید گریست
تو خستو شو آنرا که هست و یکیست
روان و خرد را جزین راه نیست
ایا فلسفهدان بسیار گوی
بپویم براهی که گویی مپوی
ترا هرچ بر چشم سر بگذرد
نگنجد همی در دلت با خرد
تو گر سختهای شو سخن سختهگوی
نیاید به بن هرگز این گفت و گوی
به یک دم زدن رستی از جان و تن
همی بس بزرگ آیدت خویشتن
همی بگذرد بر تو ایام تو
سرای جز این باشد آرام تو
📚:شاهنامه (اکوان دیو )
✍️ #فردوسی
❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#شاهنامه شناسنامه ماست
و اسطوره، تاريخ مكرر ما
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
تو بر کردگار روان و خرد
ستایش گزین تا چه اندر خورد
ببین ای خردمند روشنروان
که چون باید او را ستودن توان
همه دانش ما به بیچارگیست
به بیچارگان بر بباید گریست
تو خستو شو آنرا که هست و یکیست
روان و خرد را جزین راه نیست
ایا فلسفهدان بسیار گوی
بپویم براهی که گویی مپوی
ترا هرچ بر چشم سر بگذرد
نگنجد همی در دلت با خرد
تو گر سختهای شو سخن سختهگوی
نیاید به بن هرگز این گفت و گوی
به یک دم زدن رستی از جان و تن
همی بس بزرگ آیدت خویشتن
همی بگذرد بر تو ایام تو
سرای جز این باشد آرام تو
📚:شاهنامه (اکوان دیو )
✍️ #فردوسی
❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━··•✦❁☀️❁✦•··•━
«یوز در تاریخ و ادبیات ما»
رمنده ددان را همه بنگرید
سیه گوش و یوز از میان برگزید
به چاره بیاوردش از دشت و کوه
به بند آمدند آنکه بد زان گروه
ز مرغان مر آن را که بد نیک تاز
چو باز و چو شاهین گردن فراز
بیاورد و آموختنشان گرفت
جهانی بدو مانده اندر شگفت
#فردوسی
تهمورث
کلمه یوز کلمه ای پارسی ، از فعل یوزیدن به معنای “جستن، جهیدن، جستجو و طلب کردن” می باشد و یوز را به جهت “جستجوی شکار” به این نام میخوانند. به عبارت دیگر یوز یعنی جوینده، طلب کننده و شکار کننده… البته معانی دیگر باستانی یوز: تاختن، حمله کردن .
تربیت پذیری پوزپلنگ که از دیرباز در مدارک تاریخی و ادبی ما ثبت شده است اثبات این واقعیت است که یوز به انسان حمله نمیکند .
بنا بر شاهنامه احتمالا این ایرانیان بودند که برای اولین بار در تاریخ پوزپلنگ را اهلی کردند .
سرعت حرکت یوز بسیار زیادست منتهی برای مدت کوتاهی می تواند با این سرعت بدود؛ به همین دلیل یا سوارکاری پوز پلنگ را برپشت اسبش تا شکارگاه حمل می کرد که تصاویر آن در سفال های نیشابور ثبت شده است و یا این که یوز را با وسیله ای مثل گاری تا شکارگاه میبردند.
در مینیاتوری از کتاب شاهجهاننامه که سرگذشت مصور شاه جهان، پادشاه هند، است پادشاهان گورکانی هند که تابع سنتهای باستانی ایران بودند این حیوان را ، با یک گاری که توسط دوگاو کشیده میشود به شکارگاه میبرند.
ایران بهشت گربهسانان بود . شیر پارسی ، ببرمازندران ، پلنگ ایرانی ، یوزپلنگ ، سیاه گوش و انواع گربههای کوچکتر مثل گربه شنی و گربه پالاس در این سرزمین اهورایی میزیستند . اکنون از میان گربهسانان بزرگ تنها یوز پلنگ و پلنگ باقی مانده که آنها هم با سرعت به سوی انقراض پیش می روند .
خطر انقراض یوز در ایران بسیار جدی است و عزمی بزرگ لازم است تا این جواهر بی نظیر در طبیعت ایران باقی بماند. جواهری که تاریخ ایران از آن خاطرات بسیار دارد.
(مقاله با تلخیص)
✍🏻: دکتر #فرزانه_بهار
روز ملی #یوزپلنگ_ایرانی
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
«یوز در تاریخ و ادبیات ما»
رمنده ددان را همه بنگرید
سیه گوش و یوز از میان برگزید
به چاره بیاوردش از دشت و کوه
به بند آمدند آنکه بد زان گروه
ز مرغان مر آن را که بد نیک تاز
چو باز و چو شاهین گردن فراز
بیاورد و آموختنشان گرفت
جهانی بدو مانده اندر شگفت
#فردوسی
تهمورث
کلمه یوز کلمه ای پارسی ، از فعل یوزیدن به معنای “جستن، جهیدن، جستجو و طلب کردن” می باشد و یوز را به جهت “جستجوی شکار” به این نام میخوانند. به عبارت دیگر یوز یعنی جوینده، طلب کننده و شکار کننده… البته معانی دیگر باستانی یوز: تاختن، حمله کردن .
تربیت پذیری پوزپلنگ که از دیرباز در مدارک تاریخی و ادبی ما ثبت شده است اثبات این واقعیت است که یوز به انسان حمله نمیکند .
بنا بر شاهنامه احتمالا این ایرانیان بودند که برای اولین بار در تاریخ پوزپلنگ را اهلی کردند .
سرعت حرکت یوز بسیار زیادست منتهی برای مدت کوتاهی می تواند با این سرعت بدود؛ به همین دلیل یا سوارکاری پوز پلنگ را برپشت اسبش تا شکارگاه حمل می کرد که تصاویر آن در سفال های نیشابور ثبت شده است و یا این که یوز را با وسیله ای مثل گاری تا شکارگاه میبردند.
در مینیاتوری از کتاب شاهجهاننامه که سرگذشت مصور شاه جهان، پادشاه هند، است پادشاهان گورکانی هند که تابع سنتهای باستانی ایران بودند این حیوان را ، با یک گاری که توسط دوگاو کشیده میشود به شکارگاه میبرند.
ایران بهشت گربهسانان بود . شیر پارسی ، ببرمازندران ، پلنگ ایرانی ، یوزپلنگ ، سیاه گوش و انواع گربههای کوچکتر مثل گربه شنی و گربه پالاس در این سرزمین اهورایی میزیستند . اکنون از میان گربهسانان بزرگ تنها یوز پلنگ و پلنگ باقی مانده که آنها هم با سرعت به سوی انقراض پیش می روند .
خطر انقراض یوز در ایران بسیار جدی است و عزمی بزرگ لازم است تا این جواهر بی نظیر در طبیعت ایران باقی بماند. جواهری که تاریخ ایران از آن خاطرات بسیار دارد.
(مقاله با تلخیص)
✍🏻: دکتر #فرزانه_بهار
روز ملی #یوزپلنگ_ایرانی
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شاهنامه شناسنامه ماست
و اسطوره، تاريخ مكرر ما
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
فراوان سخن گفت ز افراسیاب
ز رنج تن خویش وز درد باب
ز آزردن مادر پارسا
که با ما چه کرد آن بد پرجفا
مرا زی شبانان بیمایه داد
ز من کس ندانست نام و نژاد
فرستادم این بار طوس و سپاه
ازین پس من و تو گذاریم راه
جهان بر بداندیش تنگ آوریم
سر دشمنان زیر سنگ آوریم
ورا پیلتن گفت کین غم مدار
به کام تو گردد همه روزگار
بماندند بر جای پیلان و کوس
بدان تا بیاید سپهدار طوس
کدامین پسند آیدش زین دو راه
بفرمان رود هم بران ره سپاه
چو آمد بر سرکشان طوس نرم
سخن گفت ازان راه بیآب و گرم
بگودرز گفت این بیابان خشک
اگر گرد عنبر دهد باد مشک
چو رانیم روزی به تندی دراز
بآب و بآسایش آید نیاز
همان به که سوی کلات و چرم
برانیم و منزل کنیم از میم
بدو گفت گودرز پرمایه شاه
ترا پیشرو کرد پیش سپاه
بران ره که گفت او سپه را بران
نباید که آید کسی را زیان
نباید که گردد دلآزرده شاه
بد آید ز آزار او بر سپاه
بدو گفت طوس ای گو نامدار
ازین گونه اندیشه در دل مدار
کزین شاه را دل نگردد دژم
سزد گر نداری روان جفت غم
همان به که لشکر بدین سو بریم
بیابان و فرسنگها نشمریم
بدین گفته بودند همداستان
برین بر نزد نیز کس داستان
براندند ازان راه پیلان و کوس
بفرمان و رای سپهدار طوس
📚:شاهنامه (داستان فرود سیاوش )
✍️ #فردوسی
❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#شاهنامه شناسنامه ماست
و اسطوره، تاريخ مكرر ما
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
فراوان سخن گفت ز افراسیاب
ز رنج تن خویش وز درد باب
ز آزردن مادر پارسا
که با ما چه کرد آن بد پرجفا
مرا زی شبانان بیمایه داد
ز من کس ندانست نام و نژاد
فرستادم این بار طوس و سپاه
ازین پس من و تو گذاریم راه
جهان بر بداندیش تنگ آوریم
سر دشمنان زیر سنگ آوریم
ورا پیلتن گفت کین غم مدار
به کام تو گردد همه روزگار
بماندند بر جای پیلان و کوس
بدان تا بیاید سپهدار طوس
کدامین پسند آیدش زین دو راه
بفرمان رود هم بران ره سپاه
چو آمد بر سرکشان طوس نرم
سخن گفت ازان راه بیآب و گرم
بگودرز گفت این بیابان خشک
اگر گرد عنبر دهد باد مشک
چو رانیم روزی به تندی دراز
بآب و بآسایش آید نیاز
همان به که سوی کلات و چرم
برانیم و منزل کنیم از میم
بدو گفت گودرز پرمایه شاه
ترا پیشرو کرد پیش سپاه
بران ره که گفت او سپه را بران
نباید که آید کسی را زیان
نباید که گردد دلآزرده شاه
بد آید ز آزار او بر سپاه
بدو گفت طوس ای گو نامدار
ازین گونه اندیشه در دل مدار
کزین شاه را دل نگردد دژم
سزد گر نداری روان جفت غم
همان به که لشکر بدین سو بریم
بیابان و فرسنگها نشمریم
بدین گفته بودند همداستان
برین بر نزد نیز کس داستان
براندند ازان راه پیلان و کوس
بفرمان و رای سپهدار طوس
📚:شاهنامه (داستان فرود سیاوش )
✍️ #فردوسی
❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#پند_از_شاهنامه
به ما بر زِ دین کهن ننگ نیست
به گیتی بِهْ از دینِ هوشنگ نیست
همه داد و نیکی و شرمست و مهر
نگه کردن اندر شمار سپهر
#فردوسی
@sobhosher
به ما بر زِ دین کهن ننگ نیست
به گیتی بِهْ از دینِ هوشنگ نیست
همه داد و نیکی و شرمست و مهر
نگه کردن اندر شمار سپهر
#فردوسی
@sobhosher