صبح و شعر
. #سوزنی_به_خویشتن از #جمشید تا #ضحاک (نگاهی دیگرگون به #شاهنامه) فراز ۷ – بیسرانجامی کنشهای پراگنده! 🔹ارمایل و گرمایل، نشانی از یک #خردهفرهنگ هستند که برخوردِ تکی و پراگنده با ستمگر را در نگر دارد! فشار ستمِ ساستار(فرمانروا)، پارهای از نیکخواهان (یا…
.
#سوزنی_به_خویشتن
از #جمشید تا #ضحاک(نگاهی دیگرگون به #شاهنامه)
فراز ٨–باور کارسازی نیروهای فرازمینی(١)
✳️ یاد آوری: الگوواره(پارادایم) نگارنده در دریافت داستانهای شاهنامه بر این بنیادها استوار است :
١- ریشه داستانها در رویدادهای راستین تاریخی است!
٢- ریشه ها در میان انبوهی پیرایه پیچیده شده اند!
٣- پیرایه ها برآمده از فرهنگ مردمان روزگار بازگفت سینه به سینه تاریخ رواییند!
٤. به یاری دانش روز، هر روز بیشتر و بهتر، می توان پوسته ها و پیرایه ها را از ریشه(تاریخ راستین) بازشناخت.
🔆از پیرایه های بسته شده بر هسته های راستین، دست نیروهای #ناپدیدار(غیبی) و فرازمینی در رویدادهای سرنوشت ساز است! این پیرایه از پارادایم #سرنوشتگرایی بر می آید! که گویا در میان نیاکان ما جایگاهی والا داشته! پارادایمی که مردم را به #تن_دادن به «#بودنی_کار» می خواند!
🔹پیش تر گفته شد که به راستی آنچه از #كیومرث تا #فریدون، «#شاه» نامیده شده استعاره از «#روزگار» است! و این «روزگار»، هسته راستین استوره است که پیرایه های بسیار می پذیرد!
خواست و فرمان «چرخ» که همان «سرنوشت» و «بودنی کار» است از این پیرایه ها است!
این پیرایه گویای فرهنگ مردمان روزگار بازگفت سینه به سینه رخدادهای راستین است که پندارهای خویش را به آنها افزوده اند! «فر یزدان» (خواست آسمان)، دست بالا دارد و مردم دستی در دگرگونیهای روزگار ندارند!
🔸#تهمورث به «#فرجهاندار» کمر به نابودی دیوان می بندد! کار #جمشید را «#یزدان» سامان می بخشد و در پی ناسپاسی، «فر یزدان» از او می گردد و روز بر وی تیره می شود و کارش به شکست می رسد!
#هازمان(جامعه) جایگاه و هنایشی ندارد! همزمان در «دشت سواران نیزه گزار» کار #ضحاک را « #ابلیس» سامان می دهد!
🔹می بینیم که در باور نیاکان، پادشاهی تنها به پشتوانه نیروهای #فرازمینی استوار می گردد و به فرمان و خواست آنان پایان می یابد!
سخن دنباله دارد. ایدون باد.
یاری نامه:
جامعه شناسی خودکامگی – دکتر رضاقلی
@ShahnamehToosi
@sobhosher
#سوزنی_به_خویشتن
از #جمشید تا #ضحاک(نگاهی دیگرگون به #شاهنامه)
فراز ٨–باور کارسازی نیروهای فرازمینی(١)
✳️ یاد آوری: الگوواره(پارادایم) نگارنده در دریافت داستانهای شاهنامه بر این بنیادها استوار است :
١- ریشه داستانها در رویدادهای راستین تاریخی است!
٢- ریشه ها در میان انبوهی پیرایه پیچیده شده اند!
٣- پیرایه ها برآمده از فرهنگ مردمان روزگار بازگفت سینه به سینه تاریخ رواییند!
٤. به یاری دانش روز، هر روز بیشتر و بهتر، می توان پوسته ها و پیرایه ها را از ریشه(تاریخ راستین) بازشناخت.
🔆از پیرایه های بسته شده بر هسته های راستین، دست نیروهای #ناپدیدار(غیبی) و فرازمینی در رویدادهای سرنوشت ساز است! این پیرایه از پارادایم #سرنوشتگرایی بر می آید! که گویا در میان نیاکان ما جایگاهی والا داشته! پارادایمی که مردم را به #تن_دادن به «#بودنی_کار» می خواند!
🔹پیش تر گفته شد که به راستی آنچه از #كیومرث تا #فریدون، «#شاه» نامیده شده استعاره از «#روزگار» است! و این «روزگار»، هسته راستین استوره است که پیرایه های بسیار می پذیرد!
خواست و فرمان «چرخ» که همان «سرنوشت» و «بودنی کار» است از این پیرایه ها است!
این پیرایه گویای فرهنگ مردمان روزگار بازگفت سینه به سینه رخدادهای راستین است که پندارهای خویش را به آنها افزوده اند! «فر یزدان» (خواست آسمان)، دست بالا دارد و مردم دستی در دگرگونیهای روزگار ندارند!
🔸#تهمورث به «#فرجهاندار» کمر به نابودی دیوان می بندد! کار #جمشید را «#یزدان» سامان می بخشد و در پی ناسپاسی، «فر یزدان» از او می گردد و روز بر وی تیره می شود و کارش به شکست می رسد!
#هازمان(جامعه) جایگاه و هنایشی ندارد! همزمان در «دشت سواران نیزه گزار» کار #ضحاک را « #ابلیس» سامان می دهد!
🔹می بینیم که در باور نیاکان، پادشاهی تنها به پشتوانه نیروهای #فرازمینی استوار می گردد و به فرمان و خواست آنان پایان می یابد!
سخن دنباله دارد. ایدون باد.
یاری نامه:
جامعه شناسی خودکامگی – دکتر رضاقلی
@ShahnamehToosi
@sobhosher
صبح و شعر
. #سوزنی_به_خویشتن از #جمشید تا #ضحاک(نگاهی دیگرگون به #شاهنامه) فراز ٨– باور کارسازی نیروهای فرازمینی(٢) 🔹ضحاک در خواب سرنگونی خویش را می بیند و: یکی بانگ برزد، به خواب اندرون، که لرزان شد آن خانه یِ بیسُتون! رویای او، « بودنی کار = فرمان گریز ناپذیر…
.
#سوزنی_به_خویشتن
از #جمشید تا #ضحاک(نگاهی دیگرگون به #شاهنامه)
فراز۸–
باور کارسازی نیروهای فرازمینی(٣)
🔸یادآور میشویم که استورهها از دو پاره جداگانه، در هم تنیدهاند:
١- پاره کوچک - رویدادهای راستین تاریخی
٢- پاره بزرگ - پیرایههای برآمده از فرهنگ مردم در گذر هزاران سال بازگفت سینهبهسینه رویدادها
🔹در بخش پیشین این گفتار، داویدیم(ادعاكرديم) که دست داشتن نیروهای ناپدیدار(غیبی/موهوم) و فرازمینی در رویدادهای سرنوشتساز، یکی از پیرایههایی است که در گذر هزاران سال بازگفت سینهبهسینه رویدادهای تاریخی با آنها تنیده شده است!
این پیرایه از الگوواره (پارادایم) سرنوشتگرایی برمیآید! پارادایمی که همچنان در میان بخش بزرگی از مردم نهادینه و دیرپاست!
این باور دیرپای هر زمان به ریختی خود نشان داده و مردم را به تندادن به «بودنیکار» و امید به نیروهای ناپدیدار میخواند!
🔺 پیشبینی آینده بر بنیاد «خواب و رویا» از نمودهای این پیرایه و این پارادایم در شاهنامه و تاریخ ایران و جهان است. خواب ضحاک و پیشبینی سرنگونیش به دست فریدون را بررسیدیم.
🔸در فراز سپسین شاهنامه میبینیم که «فریدون» که به راستی خود استعارهای از #روزگار بیرون راندن تازیان(ضحاک) به یاری خرد و مردانگی، و آنگاه سه پاره شدن آریاییان (سه بخش کردن جهان میان سه پسر فریدون) است، از آغاز در پیرایه پشتیبانی فرازمینی (خجستگی) پیچیده میشود:
🌸خجسته فریدون ز مادر بزاد!
🔹ااین بازتابِ آرزویِ همیشگیِ مردم است که نیرویی ناپدیدار(غیبی) و فراجهانی، کسی را با فرّهِ ایزدی بفرستد تا همه چیز را درست و بسامان کند (اصلاحات از بالا، بی دگرگونی در رویکردها و ساختارهای اجتماع!)!! آرزویی که چون پردهای این راستینه(واقعیت) تاریخی را می پوشاند که:
🔻«فریدون فرخ» به راستی برآیند نیروهای مردمی و برآمده از خرد گروهی و نماد مردمانی بود که بنیادهای فرهنگی خویش را دگرگون ساختند! به یاری جهانبینی نو و پرورش روان و تن در نهانگاههای مهری، بالابردن توان اقتصادی(گاوداری)، و نیز دستیابی به فناوری نوین(آغاز دوران تاریخی مفرغ)، کشور را از چنگ تازیان برون آوردند! (ن.ک. زنجیره «#راز_رهایی نیاکان از ساستار ضحاک»)
جهان را یکی دیگر آمد نهاد!!
....
سخن دنباله دارد. ایدون باد.
نويسنده: #سيروس_حامى
یارینامه:
جامعهشناسی خودکامگی– دکتر رضاقلی
@ShahnamehToosi
@sobhosher
#سوزنی_به_خویشتن
از #جمشید تا #ضحاک(نگاهی دیگرگون به #شاهنامه)
فراز۸–
باور کارسازی نیروهای فرازمینی(٣)
🔸یادآور میشویم که استورهها از دو پاره جداگانه، در هم تنیدهاند:
١- پاره کوچک - رویدادهای راستین تاریخی
٢- پاره بزرگ - پیرایههای برآمده از فرهنگ مردم در گذر هزاران سال بازگفت سینهبهسینه رویدادها
🔹در بخش پیشین این گفتار، داویدیم(ادعاكرديم) که دست داشتن نیروهای ناپدیدار(غیبی/موهوم) و فرازمینی در رویدادهای سرنوشتساز، یکی از پیرایههایی است که در گذر هزاران سال بازگفت سینهبهسینه رویدادهای تاریخی با آنها تنیده شده است!
این پیرایه از الگوواره (پارادایم) سرنوشتگرایی برمیآید! پارادایمی که همچنان در میان بخش بزرگی از مردم نهادینه و دیرپاست!
این باور دیرپای هر زمان به ریختی خود نشان داده و مردم را به تندادن به «بودنیکار» و امید به نیروهای ناپدیدار میخواند!
🔺 پیشبینی آینده بر بنیاد «خواب و رویا» از نمودهای این پیرایه و این پارادایم در شاهنامه و تاریخ ایران و جهان است. خواب ضحاک و پیشبینی سرنگونیش به دست فریدون را بررسیدیم.
🔸در فراز سپسین شاهنامه میبینیم که «فریدون» که به راستی خود استعارهای از #روزگار بیرون راندن تازیان(ضحاک) به یاری خرد و مردانگی، و آنگاه سه پاره شدن آریاییان (سه بخش کردن جهان میان سه پسر فریدون) است، از آغاز در پیرایه پشتیبانی فرازمینی (خجستگی) پیچیده میشود:
🌸خجسته فریدون ز مادر بزاد!
🔹ااین بازتابِ آرزویِ همیشگیِ مردم است که نیرویی ناپدیدار(غیبی) و فراجهانی، کسی را با فرّهِ ایزدی بفرستد تا همه چیز را درست و بسامان کند (اصلاحات از بالا، بی دگرگونی در رویکردها و ساختارهای اجتماع!)!! آرزویی که چون پردهای این راستینه(واقعیت) تاریخی را می پوشاند که:
🔻«فریدون فرخ» به راستی برآیند نیروهای مردمی و برآمده از خرد گروهی و نماد مردمانی بود که بنیادهای فرهنگی خویش را دگرگون ساختند! به یاری جهانبینی نو و پرورش روان و تن در نهانگاههای مهری، بالابردن توان اقتصادی(گاوداری)، و نیز دستیابی به فناوری نوین(آغاز دوران تاریخی مفرغ)، کشور را از چنگ تازیان برون آوردند! (ن.ک. زنجیره «#راز_رهایی نیاکان از ساستار ضحاک»)
جهان را یکی دیگر آمد نهاد!!
....
سخن دنباله دارد. ایدون باد.
نويسنده: #سيروس_حامى
یارینامه:
جامعهشناسی خودکامگی– دکتر رضاقلی
@ShahnamehToosi
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#نثر_فارسی
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
زبان مثل روحی تسخیر ناپذیر ولی تسخیر کننده، به جدارههای دهان از سه سو فشار آورده بود؛ و دهان بر سر جادهها ، در برابر اجتماعات کوچک باز شده بود و زبان زرین حرکت کرده، گفته بود :«آزادی!»
و آن گاه حرکت کرده، بر سر چهار راه ها فریاد زده بود : «آزادی!»
و تجاوز، آری، از خطههای محدود جغرافیای چهارراه ها تجاوز کرده بود و در میدان نعره برداشته بود :«آزادی!»
او از این زمزمه های مردم نفرت داشت ؛ و شاید هم حق داشت ؛ به دلیل اینکه تصور میکرد شعور در میان مردم از همین زمزمهها پیدا میشود.
✍🏻: #رضا_براهنی فراخور گرامی زادروزش💐مانا ياد و نامش🙏🏻
📚 #روزگار_دوزخی_آقای_ایاز
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#نثر_فارسی
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
زبان مثل روحی تسخیر ناپذیر ولی تسخیر کننده، به جدارههای دهان از سه سو فشار آورده بود؛ و دهان بر سر جادهها ، در برابر اجتماعات کوچک باز شده بود و زبان زرین حرکت کرده، گفته بود :«آزادی!»
و آن گاه حرکت کرده، بر سر چهار راه ها فریاد زده بود : «آزادی!»
و تجاوز، آری، از خطههای محدود جغرافیای چهارراه ها تجاوز کرده بود و در میدان نعره برداشته بود :«آزادی!»
او از این زمزمه های مردم نفرت داشت ؛ و شاید هم حق داشت ؛ به دلیل اینکه تصور میکرد شعور در میان مردم از همین زمزمهها پیدا میشود.
✍🏻: #رضا_براهنی فراخور گرامی زادروزش💐مانا ياد و نامش🙏🏻
📚 #روزگار_دوزخی_آقای_ایاز
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher