داستان خوانی هوشنگ گلشیری - انفجار بزرگ
Channel: @O2mag
#داستان_شب
#داستان_کوتاه " انفجار بزرگ "
نويسنده و خوانش: #هوشنگ_گلشیری فراخور گرامى زادروزش💐 مانا ياد و نامش🙏🏻
منبع ⬅️ @Hoshang_Golshiri
@sobhosher
#داستان_کوتاه " انفجار بزرگ "
نويسنده و خوانش: #هوشنگ_گلشیری فراخور گرامى زادروزش💐 مانا ياد و نامش🙏🏻
منبع ⬅️ @Hoshang_Golshiri
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
*٤شنبه: #يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
گاهی آدم نمیداند بعضی چیزها به کجا یا کی تعلق دارد، مینویسیم تا یادمان بیاید و گاهی تا آن پارهی به یاد آمده را متحقق کنیم برایش زمان و مکان میتراشیم.
گاهی هم چیزی را مثل وصلهای بر پارچهای میدوزیم تا آن تکهی عریانشده را بپوشانیم، اما بعد میفهمیم آن عریانی همچنان هست.
حق با بهار بود با همان ساقههای لخت؛ بر این پهنهی خاک چیزی هست که به رغم ما به بودن ادامه میدهد.
خوب است که جلوههای بودن را به غم و شادی ما نبستهاند.
📚: #آینه_های_دردار
✍🏻: #هوشنگ_گلشیری
فايل pdfكتاب را در صبح و شعر ببينيد@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، دلتان شاد 🙏🏻💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
*٤شنبه: #يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
گاهی آدم نمیداند بعضی چیزها به کجا یا کی تعلق دارد، مینویسیم تا یادمان بیاید و گاهی تا آن پارهی به یاد آمده را متحقق کنیم برایش زمان و مکان میتراشیم.
گاهی هم چیزی را مثل وصلهای بر پارچهای میدوزیم تا آن تکهی عریانشده را بپوشانیم، اما بعد میفهمیم آن عریانی همچنان هست.
حق با بهار بود با همان ساقههای لخت؛ بر این پهنهی خاک چیزی هست که به رغم ما به بودن ادامه میدهد.
خوب است که جلوههای بودن را به غم و شادی ما نبستهاند.
📚: #آینه_های_دردار
✍🏻: #هوشنگ_گلشیری
فايل pdfكتاب را در صبح و شعر ببينيد@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، دلتان شاد 🙏🏻💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
Forwarded from علوم وفنون ادبی (نورمحمدی)
آینه های دردار.pdf
3.2 MB
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
وقتی می شود نشست و به همه این چیزها فکر کرد، به همه چیزهایی که در تاریکی ، در سایه مانده اند ،...
دیگر نمیشود گفت به کسی ، یا حتی به خوبترین دختر دنیا که دوستت دارم."
"دراو . چیزهایی بود که نمیشناختم ، توی مشتم نمی آمد ، اما میدانستم که هست. برای همین هم به او پیشنهاد ازدواج کردم."
برای همین وقتی کسی بگوید " من خیلی تنهایم ، یا غمگینم به اتاقی فکر می کنم که فقط چهار دیوار دارد و یک سقف . "
من فکر می کنم عشق با شم تشخیص تفاوت صداها شروع می شود، یعنی وقتی که می شود چشم بسته حتی کوچه های نا آشنارا رفت ، بی آن که احتیاجی باشد دست کوچک و سردش را در دست بگیری.
«علت زیبایی ابر در زواید آن است برای اینکه یک چیز اضافی دارد» اما زن این ظرافت را درک نمی کند و آن ها به زندگی مشترکشان خاتمه می دهند.
داستان با این جمله تمام می شود «حالا من خوشحالم، اما ناراحتی من این است که فقط یکی می داند، یکی می داند من یک انگشت اضافه دارم. یکی هست که مرا عریان عریان دیده است و این خیلی غم انگیز است.»
📚؛ #نمازخانه_کوچک
✍🏻: #هوشنگ_گلشیری فراخور گرامی زادروزش💐
گلشیری ضمن به کار بردن جدیدترین صناعت های داستانی جهان در آثار خود،از جستجو در امکانات روایتی متون کلاسیک ایران نیز غافل نبود.این نکته، همراه با توجه به ساختارهای ذهنی دیر پای ایرانیان، سبب می شود که تاریخ و اسطوره نقش مهمی در شکل گیری برخی از داستان هایش بیابند. توجه بهفرم از آغاز با گلشیری بوده است.اما در داستان بلند و کم نظیر شازده احتجاب (۱۳۴۷) توجه بهفرم ربطی معقول با محتوی پیدا کرد او با نگارش این رمان کوتاه در اواخر دههٔ چهل خورشیدی به شهرت فراوانی رسید. این کتاب را یکی از قویترین داستانهای ایرانی نامیدهاند.
فایل pdf کتاب را در صبح و شعر بخوانید.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼
درود و ادب، روزتان زیبا🙏🏻💐
🌀
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
وقتی می شود نشست و به همه این چیزها فکر کرد، به همه چیزهایی که در تاریکی ، در سایه مانده اند ،...
دیگر نمیشود گفت به کسی ، یا حتی به خوبترین دختر دنیا که دوستت دارم."
"دراو . چیزهایی بود که نمیشناختم ، توی مشتم نمی آمد ، اما میدانستم که هست. برای همین هم به او پیشنهاد ازدواج کردم."
برای همین وقتی کسی بگوید " من خیلی تنهایم ، یا غمگینم به اتاقی فکر می کنم که فقط چهار دیوار دارد و یک سقف . "
من فکر می کنم عشق با شم تشخیص تفاوت صداها شروع می شود، یعنی وقتی که می شود چشم بسته حتی کوچه های نا آشنارا رفت ، بی آن که احتیاجی باشد دست کوچک و سردش را در دست بگیری.
«علت زیبایی ابر در زواید آن است برای اینکه یک چیز اضافی دارد» اما زن این ظرافت را درک نمی کند و آن ها به زندگی مشترکشان خاتمه می دهند.
داستان با این جمله تمام می شود «حالا من خوشحالم، اما ناراحتی من این است که فقط یکی می داند، یکی می داند من یک انگشت اضافه دارم. یکی هست که مرا عریان عریان دیده است و این خیلی غم انگیز است.»
📚؛ #نمازخانه_کوچک
✍🏻: #هوشنگ_گلشیری فراخور گرامی زادروزش💐
گلشیری ضمن به کار بردن جدیدترین صناعت های داستانی جهان در آثار خود،از جستجو در امکانات روایتی متون کلاسیک ایران نیز غافل نبود.این نکته، همراه با توجه به ساختارهای ذهنی دیر پای ایرانیان، سبب می شود که تاریخ و اسطوره نقش مهمی در شکل گیری برخی از داستان هایش بیابند. توجه بهفرم از آغاز با گلشیری بوده است.اما در داستان بلند و کم نظیر شازده احتجاب (۱۳۴۷) توجه بهفرم ربطی معقول با محتوی پیدا کرد او با نگارش این رمان کوتاه در اواخر دههٔ چهل خورشیدی به شهرت فراوانی رسید. این کتاب را یکی از قویترین داستانهای ایرانی نامیدهاند.
فایل pdf کتاب را در صبح و شعر بخوانید.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼
درود و ادب، روزتان زیبا🙏🏻💐
🌀
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#مشاهير
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
این ریشهها که این همه سنگش را به سینه میزنی در خودِ آدم باید باشد، نه در آب و خاک یا آداب و مناسکی که به آنها عادت کردهایم.
ما میخواستیم دنیا را عوض کنیم، حالا میبینیم فقط خودمان عوض شده ایم.
هنوز هم دارند مخفی کاری می کنند، حتی در عشق، من می گویم آدم اگر کسی را دوست داشته باشد باید با صدای بلند بگوید ...
✍🏻 #هوشنگ_گلشیری (۱۳۱۶/۱۲/۲۵)
فراخور گرامی زادروزش💐
📚: #آینههای_در_دار
این کتاب روایت سرگردان
شخصیتهایی است که از گذشتهای دور به انتظار آمدن راوی نشستهاند.
روایت غربتی مدام است؛ تقدیر مکرر نویسندهای که تبعید را در زبان تجربه میکند؛ در گفتوگویش با صنم –خشمگین- از ناکافی بودن واژهها، لغزششان در انتقال معنا و ناتوانی کلی زبان در بازگویی تجربیات میگوید. میداند که بازگشت به ایران هم او را از آوارگی نجات نخواهد داد؛ چرا که آنچه او «خانه» مینامد، جز در داستانهایش وجود نخواهد داشت. راوی روایت فقدان میکند و در هر روایت چیزی را درون روایت دیگر به نطفه باقی میگذارد. به دنبال چیزی در روایتهایش میگردد که خود از آن گریزان است.
کتاب اینههای در دار نوعی سفرنامه است. نویسنده با روایت هر داستان هم به اعماق گذشته سفر میکند و هم به اعماق فرهنگ ما. گلشیری از تکنیک های رماننویسی به بهترین وجه استفاده کرده و توانسته شخصیتهای داستان را به زیبایی توصیف کند.
شاید این داستان را باید بیش از یک بار بخوانید تا بتوانید همهی جوانبش را به خوبی درک کنید و در تکتک کلمات و خطها غرق شوید.
📎 فايل pdf كتاب را در صبح و شعر بخوانید .
━•··•✦❁💟❁✦•··•—
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#مشاهير
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
این ریشهها که این همه سنگش را به سینه میزنی در خودِ آدم باید باشد، نه در آب و خاک یا آداب و مناسکی که به آنها عادت کردهایم.
ما میخواستیم دنیا را عوض کنیم، حالا میبینیم فقط خودمان عوض شده ایم.
هنوز هم دارند مخفی کاری می کنند، حتی در عشق، من می گویم آدم اگر کسی را دوست داشته باشد باید با صدای بلند بگوید ...
✍🏻 #هوشنگ_گلشیری (۱۳۱۶/۱۲/۲۵)
فراخور گرامی زادروزش💐
📚: #آینههای_در_دار
این کتاب روایت سرگردان
شخصیتهایی است که از گذشتهای دور به انتظار آمدن راوی نشستهاند.
روایت غربتی مدام است؛ تقدیر مکرر نویسندهای که تبعید را در زبان تجربه میکند؛ در گفتوگویش با صنم –خشمگین- از ناکافی بودن واژهها، لغزششان در انتقال معنا و ناتوانی کلی زبان در بازگویی تجربیات میگوید. میداند که بازگشت به ایران هم او را از آوارگی نجات نخواهد داد؛ چرا که آنچه او «خانه» مینامد، جز در داستانهایش وجود نخواهد داشت. راوی روایت فقدان میکند و در هر روایت چیزی را درون روایت دیگر به نطفه باقی میگذارد. به دنبال چیزی در روایتهایش میگردد که خود از آن گریزان است.
کتاب اینههای در دار نوعی سفرنامه است. نویسنده با روایت هر داستان هم به اعماق گذشته سفر میکند و هم به اعماق فرهنگ ما. گلشیری از تکنیک های رماننویسی به بهترین وجه استفاده کرده و توانسته شخصیتهای داستان را به زیبایی توصیف کند.
شاید این داستان را باید بیش از یک بار بخوانید تا بتوانید همهی جوانبش را به خوبی درک کنید و در تکتک کلمات و خطها غرق شوید.
📎 فايل pdf كتاب را در صبح و شعر بخوانید .
━•··•✦❁💟❁✦•··•—
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
჻ᭂ 🍃🌸 #نثرفارسی ჻🌸🍃჻ᭂ
چند پرنده، چند هزار پرنده باید بمیرند تا كسی، شاعری، شعری بگوید؟ از برگها نگفتم. یا از انسانها.
چند میلیون؟ و چقدر شعر كم داریم و داستان. اغلب حذف میكنیم دیگر. نادیده گرفتن نیست، حذف كردن است، به عمد هم. حذف واقعیتی است كه دیدهاند یا ندیدهاند. اما نشده است _یا من دلم میخواهد تا حالا چنین اتفاقی نیافتاده باشد، برای هیچکس _ كه پرندهای به خاطر آنكه شاعری شعری بگوید پر پر بزند و بمیرد، یا آدمی به خاطر آنكه كسی داستانی را که برای من دارد اتفاق میافتد.
مگر نگفتم كه یك حركت دست، عاری از هر مفهومی كنایی حتا، همانقدر میتواند ارزش داشته باشد كه مرگ یك پرنده؟
میبینی كید! چقدر آرام شدهام؟ میبینی كه اندیشیدن به آن غالب بالقوه كه سرانجام این فروریختگیها را در بر خواهد گرفت، حتما و گوش دادن به این كلمات چه جادوگریها كه نمیكند، اما برای تو مگر میشود همیشه خواننده بود؟
نمیشود میدانم.
اما باور كن آنها كه در متن هستند بی دلهره یا تشویش داشتن در مورد این nonsense ها زندگی میکنند. تعریف زندگی كردن را، یا پیدا کردن حد و رسم انسان را باید از روی آنها، از روی الگوی آن ها پیدا كرد. اما بگذار ببینم، شاید باز بشود خشمی،نفرتی، حسادتی چیزی با اذكار مجدد این اسم بی موسوم در خود ایجاد كنم، تا شاید باز بشود به خاطر تو هم كه شده، به خاطر آن قالب كذایی قلمی بزنم.
✍🏻: #هوشنگ_گلشیری
📚 : كریستین و كید
این داستان بدون آن که به سانتیمانتالیسم یا رمانتیسم
دچار شود، یک رمان عاشقانه
مدرن به زبان فارسی است.
📎فایل pdf کتاب را در صبح و شعر بخوانید👇🏻👇🏻
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
჻ᭂ 🍃🌸 #نثرفارسی ჻🌸🍃჻ᭂ
چند پرنده، چند هزار پرنده باید بمیرند تا كسی، شاعری، شعری بگوید؟ از برگها نگفتم. یا از انسانها.
چند میلیون؟ و چقدر شعر كم داریم و داستان. اغلب حذف میكنیم دیگر. نادیده گرفتن نیست، حذف كردن است، به عمد هم. حذف واقعیتی است كه دیدهاند یا ندیدهاند. اما نشده است _یا من دلم میخواهد تا حالا چنین اتفاقی نیافتاده باشد، برای هیچکس _ كه پرندهای به خاطر آنكه شاعری شعری بگوید پر پر بزند و بمیرد، یا آدمی به خاطر آنكه كسی داستانی را که برای من دارد اتفاق میافتد.
مگر نگفتم كه یك حركت دست، عاری از هر مفهومی كنایی حتا، همانقدر میتواند ارزش داشته باشد كه مرگ یك پرنده؟
میبینی كید! چقدر آرام شدهام؟ میبینی كه اندیشیدن به آن غالب بالقوه كه سرانجام این فروریختگیها را در بر خواهد گرفت، حتما و گوش دادن به این كلمات چه جادوگریها كه نمیكند، اما برای تو مگر میشود همیشه خواننده بود؟
نمیشود میدانم.
اما باور كن آنها كه در متن هستند بی دلهره یا تشویش داشتن در مورد این nonsense ها زندگی میکنند. تعریف زندگی كردن را، یا پیدا کردن حد و رسم انسان را باید از روی آنها، از روی الگوی آن ها پیدا كرد. اما بگذار ببینم، شاید باز بشود خشمی،نفرتی، حسادتی چیزی با اذكار مجدد این اسم بی موسوم در خود ایجاد كنم، تا شاید باز بشود به خاطر تو هم كه شده، به خاطر آن قالب كذایی قلمی بزنم.
✍🏻: #هوشنگ_گلشیری
📚 : كریستین و كید
این داستان بدون آن که به سانتیمانتالیسم یا رمانتیسم
دچار شود، یک رمان عاشقانه
مدرن به زبان فارسی است.
📎فایل pdf کتاب را در صبح و شعر بخوانید👇🏻👇🏻
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher