صبح و شعر
652 subscribers
2.14K photos
280 videos
331 files
3.23K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
#چرخه_عدالت_درشاهنامه ⚖️ 💫

📖در #شاهنامه از لزوم وجود #شهریار 🤴در بدو امر صحبت می شود. تا این حد، کافی نیست و فردوسی، شرایطی را ذکر می کند. این درست است که اگر شهریار نباشد، کارها معطل، بی نظمی و بی‌سامانی همه جا حکمفرما می شود و لکن شروط دیگری نیز بر این نظم اثر می گذارد.
🔸این که شهریار شاهنامه باید به کلیه صفات حسنه و فضایل اخلاقی آراسته گردد؛ در غیر این صورت، همچنین نابسامانی، قتل و غارت دیده خواهد شد. حال به لوازم اقتدار دولت می پردازیم. شاه یا دولت به وسیله دو چیز فرمانروایی می کند و این دو چیز از شاهی جدا ناپذیرند.
🔻
🔺نخست: دستور؛ دوم: سلطنت.

🔸الف) دستور
در اندیشه های اسلامی بر شریعت تکیه می گردد. در شاهنامه که تاریخ و فرهنگ ایران باستان را بیان می کند، دستور قانون اشا می باشد. آموزه های دینی نیز برای روشن تر کردن و اجرای اشا آمده است. خداوند برای سامان بخشی کیهان، اشا یا راستی را وضع نمود و بر اساس این قانون، شاه را آفرید. این قانون بر همه چیز، حتّی رشد گیاهان، حاکم است. خروج از این قانون، افتادن در ورطه ظلمات، در دام اهریمن در سرزمین تیرگی و دروغ می باشد. ویژگی های شهریار نیک را برشمردیم و دیدیم چگونه شهریار باید در تزکیه نفس خویش بکوشد و تأثیر آن را در نظام سیاسی ملاحظه کردیم. این تلاش و مراقبت به شهریار کمک می کند تا قانون راستی را بشناسد و بدان عمل نماید. خداوند نیز در این جهت به وی یاری می رساند. وضع قوانین بشری نیز باید در راستای اشا صورت بگیرد. هر گونه تخطی از این قانون، عواقب جبران ناپذیری در پی خواهد داشت.
🔺
🔹ب) سلطنت
همی گفت هر کس که راند سپاه
خرد باید و مردی و دستگاه سلطنت، بخش اجرایی دستور است. وقتی اشا کشف شد، قانون، وضع می گردد و بر اساس آن، شاه فرمان می دهد و سلطنت، آن را اجرا می کند. البته در شاهنامه به طور کامل، بخش اجرایی را از دیگر ارکان دولت تفکیک نکرده است. سلطنت، همان سازمان حکومت است. هسته مرکزی، شهریار است و دیگران در حول آن قرار دارند که موبدان، بخردان، دبیران و سپاهیان را شامل می شود و همه دستورات و فرمانها زیر نظر مستقیم شاه صورت می گیرد.
در ذیل به برخی از #عناصرسلطنت اشاره می کنیم.
🔻🔺🔻
🔹١-شورای موبدان، بخردان و ستاره شناسان

شاه در مواقع حساس، شورایی تشکیل می‌داد. شورایی از موبدان، بخردان و ستاره شناسان به عنوان رایزنان خردمند در امر تصمیم گیری در کنار شهریار حضور داشتند و وی را یاری می کردند. یک نمونه از تصمیمات را بیان می نماییم.
یکی از دغدغه های دولتمردان، این بود که از ترکیب نژاد خوب و نژاد بد، گوهر خوب و گوهر بد، جلوگیری کنند.
🔻زال، فرزند سام نریمان که در کودکی به دلیل آن که سپید‌موی بود، مورد بی مهری پدر قرار گرفت. در کوه، ر ها شد و سیمرغ، طفل را پرورش داد تا یلی سترگ گشت. پدر متوجه بی رحمی خود شد و زال را بازیافت. بعد از مدتی زال به رودابه، دختر مهراب کابلی ـ که نسبش از طرف مادرش، سیندخت به ضحاک می رسید ـ عشق ورزید. وقتی خبر این علاقه به منوچهر رسید، گفت:
🔺🔻🔺
چو ایران ز چنگال شیر و پلنگ
برون آوریدم برای و بجنگ
فریدون ز ضحاک گیتی بشست
بترسم که آید از آن تخم رست
🔻🔺🔻
منوچهر، پریشان گشت و ترسید که از زال و رودابه، ضحاکی دیگر تولد یابد. سام را به جنگ مهراب فرستاد. زال از این اطلاع یافت و به نزد پدر رفت و به وی بی مهری گذشته را یادآورد و تهدید نمود. سام، عشق پسرش را درک کرد و دلش به رحم آمد، نامه ای به منوچهر نوشت و مراتب را به اطلاع رساند. منوچهر با موبدان و ردان به شور نشست.
🔻🔺🔻
بفرمود تا موبدان و ردان
ستاره شناسان و هم بخردان
کند انجمن پیش تخت بلند
بکار سپهری پژوهش کنند
زبان برگشادند بر شهریار
که کردیم با چرخ گردان شمار
چنین آمد از داد اختر پدید
که این آب روشن بخواهد دوید
از این دخت مهراب و از پور سام
گوی پرمنش زاید و نیکنام
بود زندگانیش بسیار مر
همش زور باشد هم آیین و فر
🔻🔺🔻
در نهایت، شهریار با این وصلت، موافقت نمود و ترس وی از آسیب به نظام شاهنشاهى برطرف شد.

ادامه دارد...
💫⚖️

@sobhosher
صبح و شعر
Photo
#چرخه_عدالت_درشاهنامه ⚖️ 💫

📖
٢- نظارت شهریار بر امور
در #شاهنامه، شهریار، مسئول است. نیک و بد کارها به وی برمی گردد.از این رو بر اجرای همه کارها نظارت دارد. از آرا و نظر خردمندان بهره می جوید و کارداران و نزدیکان خود را از خردمندان برمی گزیند.

🔸برخی از داستان‌هایی که آمده، نشان می‌دهد شهریار به طور ناشناس، وارد دهی می شود و یا با دیدن ویرانه به پرس و جو می‌پردازد. وی معتقد است خداوند کسی را که باعث بیداد است، مؤاخذه خواهد کرد. پس باید همه امور در راستای داد و بخشش باشد و دست اندرکاران نیز به شایستگی انجام وظایف کنند. قبل از پرداختن به نظارت شهریار، برخی از ویژگی های کارداران شاه را بیان می کنیم.
🔺🔻🔺
سپهبد که مردم فروشد به زر
نیابد بدین بارگه برگذر
کسی را کند ارج این بارگاه
که با داد و مهرست و با رسم و راه
چو بیدار دل کارداران من
بدیوان موبد شدند انجمن
پدید آید از گفت یک تن دروغ
از آن پس نگیرد بر ما فروغ
به بیدادگر بر مرا مهر نیست
پلنگ و جفا پیشه مردم یکیست
هر آن کس که او راه یزدان بجست
به آب خرد جان تیره بشست
بدین بارگاهش بلندی بود
🔺🔻🔺
🔸بر #موبدان ارجمندی بود #سپاهیان از بازوهای اجرایی شهریار در اعمال داد می باشند. دولت به سپاه برای دفاع از تمامیت ارضی و حفاظت سلطنت نیاز دارد.

🔹تعبیر #فردوسی، این است که سپاه چون دیواری است که سرزمین را در برابر هجوم دشمنان حفظ می کند. زیبایی سرزمین به استحکام این دیوار بستگی دارد. اگر دیوار بشکند همه چیز غارت خواهد شد.
🔻🔺🔻
که ایران چو باغیست خرم بهار
شکفته همیشه گل کامگار
سپاه و سلیحست دیوار اوی
چه باغ و چه دشت و چه دریا چه راغ
نگر تا تو دیوار او نفگنی
دل و پشت ایرانیان نشکنی
کز آن پس بود غارت و تاختن
خروش سواران و کین آختن سپاه ـ نگه دارنده سلطنت

🔸سپاه از ملزومات اساسی حکومتداری و کارکردش در حمایت از دولت می باشد. برای ورود به بحث سپاه و نیاز آن به ثروت، به مفهوم و کارکرد پهلوانان و جهان‌پهلوانی در شاهنامه می پردازیم.
🤴از زمان #کیومرث تا #فریدون، مفهوم جهان‌پهلوانان و پهلوانی نداریم. شاید بتوان چینن استنباط کرد که تفکیکی بین نقش جهان‌پهلوانی و شهریاری شکل نگرفته؛ در واقع، جهان‌پهلوان، همان پادشاه بوده است.از زمان #منوچهر، پهلوانان 💪🏻به وجود می آیند که #سام، معروف ترین آنهاست. البته این نقش، فرعی است.

ادامه دارد...
💫⚖️

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#چرخه_عدالت_درشاهنامه ⚖️ 💫

🤴
🔹در پادشاهی منوچهر هنگامی که وی بر تخت می نشیند، سام، خطاب به وی می گوید:
🔺🔻🔻
زمین و زمان خاک پای تو باد
همان تخت پیروزه جای تو باد
چو شستی به شمشیر هندی زمین
به آرام بنشین و رامش گزین
از این پس همه نوبت ماست رزم
ترا جای تخت است و بگماز و بزم
🔻🔺🔻
🔸با توجه به این ابیات به وضوح میتوان بین نقش و پایگاه #جهان‌پهلوانی و #شهریاری، تمایز و تفکیک قائل شد. #فردوسی به همیاری این دو نهاد در #شاهنامه، بسیار می پردازد.
🔻از زمانه #رستم به بعد، شاهنامه، کارکردهای موازی شاهی و جهان‌پهلوانی در قالب شهریاری را به ویژه در بخش‌های اسطوره ای‌ ـ پهلوانی بیان می کند. برای روشن شدن این نکته بین رفتار #زال و #رستم با #کاوس، مقایسه ای انجام می دهیم.
🔺زال در داستان رفتن کاوس به مازندران در برابر خودکامگی کاوس تسلیم می شود و می گوید تصمیم گیری با توست و ما فقط مجری هستیم.
🔻🔺🔻
چو از شاه بشنید زال این سخن
ندید ایچ پیدا سرش را ز بن
بدو گفت
بدو گفت شاهی و ما بنده ایم
به دلسوزگی با تو گوینده ایم
اگر دادگویی همی یا ستم
به رأی تو باید زدن گام و دم
🔺🔻🔺
🔹در حالی که رستم در چنین موقعیت‌هایی، نظرش را با صراحت بیان می دارد. پذیرش جنگ با شاه مازندران پس از آزاد کردن کاوس و دیگر سران از بند دیو سپید نیز دلیل دیگری بر موقعیت جهان‌پهلوانی رستم در محوری موازی قدرت شاه در قالب دستگاه شهریاری است. رستم به مصلحت شهریاری ایران می بیند که شاه مازندران، خراجگزار ایران شود و چون شاه مازندران از این کار سرباز زد، رستم، کاوس را به جنگ با وی تشویق می کند و خود در آن جنگ شرکت می جوید.⚖️ 💫
ادامه دارد... ⚖️
⚖️
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#چرخه_عدالت_درشاهنامه ⚖️ 💫

🔷 می توان عناصر سازنده جهان‌پهلوانی در ارتباط با شهریاری را به شرح ذیل خلاصه کرد:

🔺الف) گفتیم در نظام شهریاری، پایگاه جهان‌پهلوانی از پایگاه پادشاهی جداست. این جدایی از دید جهان‌پهلوانی، امری مشروع است. با همه لیاقت‌هایی که دارد، خود را در خور پادشاهی نمی بیند.
حتّی افراسیاب، پادشاه سرزمین توران می داند که پایگاه جهان‌پهلوانان از پایگاه شاه جداست. در مورد هدایایی که برای رستم می برند دستور می دهد:
به نزدیک او همچنین خواسته
ببر تا شود کار پیراسته
جز از تخت زرین، که او شاه نیست
تن پهلوان از در گاه نیست

🔻ب) جهان‌پهلوان، مدافع کشور در برابر تجاوز بیگانگان و آزمندان داخلی می باشد و شاه، تکیه‌گاهی جز جهان‌پهلوانان ندارد.
سرنوشت کشور، بستگی به پیروزی یا شکست وی دارد.

🔺ج) جهان‌پهلوان در برابر شاه خودکامه، نوکر چشم و گوش بسته نیست. جایی که لازم است به تندی حرف می زند و نظرش را مطرح می نماید. گودرز، خود‌سری‌های کاوس، شاه ایران را گوشزد می کند و می گوید:
بدو گفت گودرز بیمارستان
ترا جای زیباتر از شارستان
به دشمن دهی هر زمان جای خویش
نگویی به کس بیهده رای خویش
سه بارت چنین رنج و سختی فتاد
سرت ز آزمایش نگشت اوستاد
کشیدی سپه را به مازندران
نگر تا چه سختی رسید اندر آن
دگر باره مهمان دشمن شدی
صنم بودی او را برهمن شدی
به گیتی جز از پاک یزدان نماند
که منشور شمشیر تو برنخواند

🔸شمّه ای از وظایف و کارکرد پهلوانان بر شمردیم. پهلوانان در رأس سپاه قرار دارند. گفتیم که تکیه‌گاه دولت، پهلوانان و سپاه هستند و شاه برای حفاظت از سلطنت و شهریاری وبه آنان نیاز مبرم دارد.
⚖️ 💫
ادامه دارد... ⚖️
⚖️
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#چرخه_عدالت_درشاهنامه ⚖️ 💫


🔷 بر اساس چرخه عدالت، دولت باید، گروه پهلوانان و گروه سپاهيان را از لحاظ مالی و ثروت تأمین کند؛ زیرا عدم تأمین، ضربات جبران ناپذیری بر پیکره دولت وارد می کند و ریشه ظلمی دیگر را به کشور و رعیت پی می افکند.
🔸در #شاهنامه، شهریاران، توجه خاصی به این مهم داشته و همواره سعی می کردند که پشتوانه دولت، پهلوانان را برای حفظ سلطنت نگه دارند.
🔺🔻🔺
بیابد در پادشاهی سپاه
سپاهی در گنج دارد نگاه
اگر گنجت آباد داری بداد
تو از گنج شاد و سپاه از تو شاد
🔺🔻🔺
🔹همان طور که بیان شد، یکی از وظایف سپاه، دفاع از سرزمین و قلمرو شهریاری است و هر چند #فردوسی جنگ را مذموم می داند و لکن جنگ بین خیر و شر در شاهنامه، جاری و مطرح می شود. بنابراین، جنگ، اجتناب‌ناپذیر است و برای این امر، شهریاران، تعداد بی شماری از افراد پرهنر (از لحاظ داشتن روحیه و هنر رزم) شناسایی و به خدمت می گرفتند و اینان در رکاب شهریار بودند و از روزیخوران محسوب می‌شدند.
🔺🔻🔺
سپه را بیاراید از گنج خویش
سوی بد سگال افکند رنج خویش
***
برآمد برین روزگاری دراز
بسیم و زر آمد سپه را نیاز
سپهدار روزیدهان را بخواند
وزان جنگ چندی سخنها براند
که این کار با رنج بسیار گشت
به آب و بکنده نشاید گذشت
سپه را درم باید و دستگاه
همان اسب و خفتان و رومی کلاه
سوی گنج رفتند روزى دهان
🔻🔺🔻
🔸دبیران و گنجور شاه جهاندولت به ثروت، نیازمند است. ثروت به عمران و آبادگری دولت به طور مستقیم ربط دارد. سرزمین آباد، دولت ثروت‌مند را در پی خواهد داشت. به همین دلیل، شهریاران به آبادانی اهمیت می دادند و سرزمینی، آباد است که در آن جا عدل و داد، حاکم باشد. پس می توان نتیجه گرفت در سرزمینی که بیداد، حاکم است، آبادانی وجود ندارد و در نتیجه، ثروتی حاصل نمی شود.

💫⚖️

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#چرخه_عدالت_درشاهنامه ⚖️ 💫

🔹نخستین و لازم ترین صفت برای پادشاه، دادگری می باشد. صفاتی که برای شهریار بر می شمرند، همه لازم و ملزوم یکدیگرند. برای اینکه باید تمامی صفات نیک در پادشاه دادگر، نهادینه شده و وی را همراهی کنند، صفاتی مانند شرم، قدردانی، بردباری، خردمندی وقتی در کسی جمع شد، وی دادگر می گردد. شهریار 🤴از همان کودکی، آموزش می بیند تا
تهذیب نفس یابد. حال به مفهوم و رابطه آن با جامعه انسانی می پردازیم.
🔸در شاهنامه، بنیاد شاهی بر #داد، استوار است:
جهاندار شاهی ز داد آفرید
دگر از هنر و ز نژاد آفرید
بدان کس دهد کو سزاوارتر
خرد دارتر هم بی آزارتر
🔺🔻🔺
🔳در اندیشه ایران باستان، مفهوم داد به مفهوم اشا یا راستی، بسیار نزدیک است. داد، قانونی است که باید مورد شناسایی قرار گیرد و اجرا گردد. به کسی که این قاعده را اجرا می کند، دادگر می گویند و کسی می تواند داد را شناخته و عملی نماید که دادگر باشد و داد در تمام وجود، زندگی شخصی و سیاسی اجتماعی وی نفوذ کرده و ملکه ذهن و رفتار وی گردد و این، همان مرحله آغازین دادگری است. در شاهنامه، بیان می شود که انسان باید ابتدا در وجود و تن خویش، داد را برقرار سازد. همان طور که می دانیم در وجود انسان نیز جنگ و کشمکش سختی بین نیروهای خیر و شر، برقرار است. «داد تن دادن» تلاش برای پیروزی در این کشمکش و آراسته شدن به صفات نیک انسانی است.
🔻🔺🔻
چو داد تن خویشتن داد مرد
چنان دان که پیروز شد در نبرد.

🔹پرهیز و اجتناب از آلودگی و گناه، صفحه روان را روشن می گرداند.
دگر دادن دادن تن خویش را
نگه داشتن دامن خویش را
🔻🔺🔻
🔸این امر برای پادشاه، ضروری است؛ زیرا برای برقراری داد، ابتدا باید از خویش شروع کند. البته اگر در این مرحله، پیروز و در حکومتداری خویش و برقراری عدل و داد بین مردمان نیز موفق گردد، در این صورت وی انسان کاملی است.
🔻🔺🔺🔺
چنین داد پاسخ که داد و خرد
تن پادشا را همی پرورد
اگر دادگر چند بی کس بود
و را پاسبان راستی بس بود
🔺🔻🔺
🔳 عدل و داد از واژگان پیچیده ای است که توجه بسیاری از اندیشمندان را به خود جلب کرده است. انسان، همیشه در برابر مفاهیم مشوّش بوده و هست. چگونه می توان داد را در زندگی سیاسی ـ اجتماعی پیاده نمود؟ جوامع در این جست‌وجو، موفقیت چندانی کسب نکرده اند. با مطالعه اشعار فردوسی، متوجه می شویم که نگاه خاصی به عدل و داد، وجود دارد و نمونه های عملی، آن را به روشنی نشان داده است.

🔻الف) #داد، قرار گرفتن هر کس و هر چیز در جای خودش است.
♦️قانون راستی، در شاهنامه به گونه ای طرح شده که مفهوم «قرار داشتن هر چیزی در جای خود» از آن استنباط می گردد.
جهت پردازش قاعده ای در این خصوص، بهتر است به مهتر مهتران بپردازیم.
شهریار، اولین مرحله اجرای داد؛ کسی که در رأس امور قرار می گیرد، ویژگی‌هایی دارد.
🔹در شاهنامه، هر کسی نمی تواند شهریار گردد. اگر خصیصه های مورد نظر در کسی جمع گردد، شاهد شهریاری دادگر هستیم و الاّ اساس جامعه بر بیداد و ظلم، استوار است. «از کوزه همان تراود که در اوست».
🔸در شاهنامه، بارها می بینیم که تخت شاه، بی شهریار مانده و اطرافیان در پی یافتن فردی هستند که بهره شاهی داشته باشد و به جست‌وجوی فرد با نژاده هنرمند می گشتند.🤴

ادامه دارد...
💫⚖️

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ #چرخه_عدالت_درشاهنامه ⚖️ 💫🤴

🔹در #شاهنامه، قانون «👌🏻هر کسی را بهر کاری ساختند»، رعایت می گردد. در این کتاب عظیم، به طور مداوم به این مسائل برمی خوریم که سزاوار هر کسی، کاری وجود دارد و باید به همان بپردازد. سپاهی، گرزدار و دیگری کارورز. اگر چنین نکند، زمین، پرآشوب، و عدل و داد، خدشه‌دار می گردد. البته هیچ گاه حرفه هایی مانند #کشاورزی و #صنعتگری را تحقیر نمی کند؛ چه آن که شغل‌های مهمی محسوب می شوند؛ زیرا اینان محل درآمد دولت هستند.
🔸در #شاهنامه، یک نوع تقسیم کار وجود دارد و هر شغلی، خصلت و اخلاق خود را ایجاد می کند. جنگ، دفاع، حکومتداری و دبیری، هر کدام جداگانه خلق و خوی خاص خود را می طلبد و از حساسیت بیشتری برخوردارند؛ از این جهت که باید از سرزمین و سلطنت در برابر اهریمن و دشمنان محافظت نمایند.
🔹یکی از معروف‌ترین داستان‌ها در این باب،
🔺تقاضای مرد کفش‌فروش از انوشیروان عادل است که فرزندش را به فرهنگیان (معلمان) بسپارد تا دبیری آموزد. انوشیروان، درخواست وی را رد می کند.

چو بازارگان بچه گردد دبیر
هنرمئد و با دانش و یادگیر
چو فرزند ما برنشیند به تخت
دبیری ببایدش پیروز بخت
هنر باید از مرد موزه فروش
بدین کار دیگر تو با من مکوش
بدست خردمند و مرد نژاد
نماند به جز حسرت و سردباد
شود پیش او خوار مردم شناس
چو پاسخ دهد زو پذیرد سپاس
بما بر پس از مرگ نفرین بود
چو آیین این روزگار این بود
🔺انوشیروان بر آنست تا شأن و منزلت طبقات حفظ گردد تا شهریار، دبیر و یا کاردانی، شأن بالا داشته باشد. شاید این عمل انوشیروان با نگاه امروز، عملی ظالمانه است؛ از این رو در زمان خودش، بر خلاف این نظر، بیداد می نمود.

🔸 داد، میانه روی است

ز کار زمانه میانه گزین
چو خواهی که یابی بداد آفرین
🔺🔻🔺
🔹افراط و تفریط، انسان را به ورطه هلاکت می کشاند. فردوسی به این مهم، التفات داشته است. انسان، هنگامی به کمال می رسد که میانه روی را سرلوحه زندگی خود قرار دهد. شهریار باید بیاموزد نه تندی و نه آن قدر سست عمل کند که کارها معطل بماند. بردباری، حد وسط شتاب و تنبلی است.
🔻در افراط و تفریط، انسان در دام اهریمن گرفتار می شود. صفات اهریمنی یا در افراطند و یا در تفریط. صفات اهورایی در حد وسط قرار دارند. #داد نیز به عنوان ویژگی نیک شهریار، در میانه جای می گیرد و اگر از #اندازه بگذرد، #ظلم تلقی می گردد.

چنین گفت کای شهریار جهان
ز تو شاد یکسر کهان و مهان
کز اندازه دادت همی بگذرد
ازین خامشی گنج کیفر برد
همه کار گیتی به اندازه به
دل شاه از اندیشه ها تازه به
🔺🔻🔺
🔸صفات و ویژگی های نیک اگر از اندازه عدول کنند، باعث رنجش خواهند شد. شهریار باید سعی کند که حد میانه را نگه دارد تا کسی آزرده خاطر نگردد.
#کشاورز و #دهقان و #مرد نژاد
نباید که آزار یابد ز #داد
🔺🔻🔺

ادامه دارد...
💫⚖️

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ #چرخه_عدالت_درشاهنامه ⚖️ 💫🤴


#شهریاری و #دین و #داد

📖در #شاهنامه، بین شهریاری و دین، پیوند ناگسستنی وجود دارد. در صورتی که شهریار دین را بستاید، دین و شهریاری مانند برادر می شوند. دین بدون یاری و کمک شهریار بر پای نمی ایستد و اگر دین نباشد شهریاری به جای نمی ماند. این دو در هم تنیده اند و متقابلاً به هم نیاز دارند و از یکدیگر، پاسداری می کنند. در مورد شهریار گفته می شود که وی باید دین‌دار و پارسا باشد.

چو بر دین کند شهریار آفرین
برادر شود شهریاری و دین
نه بی تخت شاهیست دینی بپای
نه بی دین بود شهریاری بجای
دو دیباست یک در دگر بافته
برآورده پیش خرد تافته
نه از پادشا بی نیازست دین
نه بی دین بود شاه را آفرین
چنین پاسبانان یکدیگرند
تو گویی که در زیر یک چادرند
🔺🔻🔺
🔸البته شهریار اهمیت فراوان می یابد؛ زیرا شهریار، قدرت‌مند است و دستگاه و دیهیم و زور دارد. حیات جهان را بی‌پادشاه، امکان‌پذیر نمی داند. وجود شهریار، ضرورت است. خردمندی و دین، بی‌پادشاه، ارزش و جایگاهی ندارد.

بپرسید موبد ز شاه زمین
سخن راند از پادشاهی و دین
که بی دین جهان به که بی پادشا
خردمند باشد برین برگوا
هر آنگه که شد تخت بی پادشا
خردمندی و دین ندارد بها
🔺🔻🔺
🔹جهان، 🤴بی‌پادشاه، نظم و سامان ندارد. دلیل دیگری که می توان بر اهمیت آن افزود، این است که دادگری، وظیفه شهریار است و حیطه دادگری را وسیع می گیرند و دین را در درون داد جای می دهند.

چون دیندار کین دارد از پادشاه
مخوان تا توانی و را پارسا
هر آنکس که بر دادگر شهریار
گشاید زبان مرد دینش مدار
چه گفت آن سخن گوی با آفرین
که چون بنگری مغز دادست دین
🔻🔺🔻
🔸در بالا، ارتباط داد و دین، دین و شهریاری را بیان نمودیم. این ارتباطات در شاهنامه، تفکیک ناپذیرند؛ بدین معنا که به هم متصلند و لازم و ملزوم یکدیگرند. فردوسی در اثر عظیمش، نظریه «درجه پادشاهی به مرتبه نبوت» را مطرح می کند.

چنان دان که شاهی و پیغمبری
دو گوهر بود در یک انگشتری
از این دو یکی را همی بشکنی
روان و خرد را بپا افگنی

🔺🔻🔺

ادامه دارد...
💫⚖️

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ #چرخه_عدالت_درشاهنامه ⚖️ 💫🤴


🔵 #داد از ملزومات اداره جامعه است. امنیت، آسایش، رفاه و آبادانی از داد، منتج می گردد. این مؤلفه ها، کالاهای اساسی مورد نیاز رعیت؛
و دولت، مسئول عرضه آنها است.

🔆 #نتایج_داد
🔸الف ) #امنیت

🔻#امنیت، یکی از مؤلفه هایی است که یک نظام سیاسی برای دوام نیاز دارد مردم با خیال آسوده به کسب و کار می پردازند و خیر و برکت، به آنان روی می آورد. امنیت را می توان به امنیت داخلی و خارجی تقسیم کرد. امنیت با داد، ارتباط مستقیم دارد. امنیت داخلی در صورتی حاصل می گردد که فرد واجدالشرایط، حکومت کند. از ویژگی های این فرد، این است که در آرامش و آسایش به سر می برد و این آرامش در وجود شهریار، زیردستان را نیز مستفیض می گرداند و آنان به یکدیگر طمع نمی ورزند و در هراس از هم به سر نمی برند و این گونه، جهان، ایمن می شود.
🔻🔺🔻
چو یکچند گاهی برآمد برین
جهان گشت ایمن به داد و بدین
کسی را ببد از کسی بیم نه
طمع کس ز کس بر جوی سیم نه

#آرامش از نشانه های امنیت است. غلبه نیروهای خیر بر نیروهای شر در وجود شهریار، اولین گام اجرای عدالت در گیتی می باشد و آن گاه، امنیت، رواج می یابد و شهریار نیز ایمن می گردد.
یکی دیگر از نشانه های امنیت، این است که فضا برای فعالیت انسان‌های نیک فراهم باشد و بتوانند با #آسایش زندگی کنند و در #شادی و #ایمنی به سر برند و انسان‌های بد، همواره در خوف و هراس باشند و فضا برای آنان تنگ گردد. اگر این گونه افراد، آزادی عمل داشته باشند، امنیت نیکان را به خطر می اندازند و سلطنت، دیگر روی امنیت را نخواهد دید.
🔻🔺🔻
دگر گفت با تاج ونام بلند
کرا خوانی از خسروان سودمند
چنین داد پاسخ کزان شهریار
که ایمن بود مرد پرهیزکار
وز آواز او بد هراسان بود
زمین زیر تختش تن آسان بود

امنیت از #خارج مرزها در صورتی خدشه دار می گردد که در داخل سرزمین، مشکل یا خلأیی یافت شود یا سلطنت، بی شاه بماند و یا شهریار به بیداد گراید. به عبارت دیگر، ناامنی در داخل، کشور را از جانب دشمنان خارجی، ناامن می گرداند.
انوشیروان از بزرگمهر پرسید:
🔻🔺🔻
بدو گفت کسری که آبادشهر
کدامست و مازو چه داریم بهر
چنین داد پاسخ که آباد جای
ز داد جهاندار باشد به پای

و در نهایت در اثر عمران و آبادگری هم دولت و هم مردم ذینفع هستند.
جهان را چو آباد داری بداد
بود تخت آباد و دهراز تو شاد

🔸ب) #آبادانی_آبادگری

پی‌آمد دیگر داد، آبادانی است. شهریار از تمام نیروی خود در جهت آبادکردن گیتی استفاده می کند؛ زيرا آبادانی جهان، سبب پسروی اهریمن و تاریکی، و افزایش حوزه اهورامزدا می گردد و این، رخ نمی دهد مگر در سایه داد شهریار نیک. شهریار، در راه آبادانی از بخشش گنج، دریغ نمی کند. سیم و زر به ارزانیان یا همان کشاورزان و صاحبان صنایع داده تا زمین را آباد کنند. #اقتدار شاه از راه برقراری #عدل و #داد، افزایش می یابد.
🔺🔻🔺
بهر سو فرستاد پس موبدان
بی آزار و بیدار دل بخردان
که تا هر سوی شهرها ساختند
بدین نیز گنجی بپرداختند
بدان تا کسی را که بی خانه بود
نبودش نوا بخت بیگانه بود
همان تا فراوان شود زیردست
خورش ساخت با جایگاه نشست

🔺#انوشیروان، خراج را از زمین‌هایی که به آنها آفت رسیده بود، برداشت و به بی‌مایگان، وسایل و ابزار کار داد تا زمینشان را آباد گردانند.
🔻🔺🔻
زمینی را که آن را خداوند نیست
بمرد و ورا خویش و پیوند نیست
نباید که آن بوم ویران بود
که در سایه شاه ایران بود
که بدگو برین کار تنگ آورد
که چونین بهانه بچنگ آورد
ز گنج آنچه باید مدارید باز
که کردست یزدان مرا بی نیاز
چو ویران بود بوم در برّ من
نتابد در و سایه فرّ من
کسی را که باشد برین مایه کار
اگر گیرد این کار دشوار خوار
کنم زنده بردار جایی که هست
اگر سرفرازست و گر زیر دست

🔻انوشیروان، ظلم کنندگان به زیر دست و سبک شمرندگان فرمان وی را به کیفر سخت می رساند. یکی از مهم‌ترین علت، آن این است که کار عمران به تأخیر نیفتد. در صورت بروز ظلم، رعیت از کار و معاش باز می مانند و آبادانی صورت نمی گیرد.

ادامه دارد...
💫⚖️

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ #چرخه_عدالت_درشاهنامه ⚖️ 💫🤴

🔴 #بیداد

بعد از ترسیم چرخه عدالت، به نظر می رسد بهتر است به حکومت بر اساس بیداد نیز اشاره كنيم.

🤴🏼#شهریار_بد که جایگاهش در #توران است، اصل و اساس سلطنتش بر بیداد، استوار است؛ زیرا در اثر آلوده شدن به صفات رذیله، در سرزمین تیرگی به سر می برد و اما در مورد شهریاران سرزمین روشنی در اثر سرپیچی از داد، حوادث سهمگینی بر گیتی وارد می کنند.

🔸نخست، آن که بیداد، نشانه افول سلطنت است. اگر به راه داد برنگردد، در واقع، نامه عزل خویش را امضا کرده است، حتماً نابود خواهد شد و همه از او به بدی یاد می کنند.
🔺🔻🔺
چنین گفت نوشین روان قباد
که چون شاه را دل بپیچد ز داد
کند چرخ منشور اورا سیاه
ستاره نخواند و را نیز شاه
ستم نامه عزل شاهان بود
چو درد دل بیگناهان بود
ستایش نبرد انک بیدار بود
بگنج و به تخت مهی شاد بود
گسسته شود در جهان کام اوی
نخواند به گیتی کسی نام اوی

🔹دوم، ویرانی در اثر بی کفایتی و بی لیاقتی شهریار که البته نتیجه بی‌خردی وی می باشد. گیتی به سوی تباهی و ویرانی کشیده می شود. مردمان، رفاه، آسایش و آرامش نخواهند داشت. همه معادلات به هم می خورد و نتیجه اعمال خود را هم در دنیا و هم در آخرت خواهند دید.
🔺🔻🔺
چو بیدادگر پادشاهی کند
جهان پر ز گرم و تباهی کند
اگر پشه از شاه یابد ستم
روانش به دوزخ بماند دژم

📚نوشته: طاهره عزيزى
باشگاه شاهنامه پژوهان
💫⚖️

@sobhosher