This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هجرت
با سقوط دستای ما
در تنم چیزی فرو ریخت
هجرتت اوج صدامو
بر فراز شاخه آویخت
ای زلال سبز جاری
جای خوب غسل تعمید
بی تو باید مرد و پژمرد
زیر خاک باغچه پوسید
فصلی که من با تو ماشد
فصل سبز خواهش برگ
فصلی که ما بی تو من شد
فصل خاکستری مرگ
تو بگو جز تو کدوم رود
ناجی لب تشنگی بود
جز تو آغوش کدوم باد
سایه گاه خستگی بود
بی تو باید بی تو باید
تانفس دارم ببارم
من برای گریه کردن
شونه هاتو کم می یارم
چشم تو با هق هق من
با شکستن آشنا نیست
این شکستن بی صدا بود
هر صدایی که صدا نیست
ای رفیق ناخوشی ها
این خوشی باید بمیره
جز تو همراهی ندارم
تا شب از من پس بگیره
با تو بدرود ای مسافر
هجرت تو بی خطر باد
پر تپش باشه دلی که
خون به رگ های تنم داد
فصلی که من با تو ما شد
فصل سرد خواهش برگ
فصلی که ما بی تو من شد
فصل خاکستری مرگ
شعر:#شهيارقنيرى
آواى : #گوگوش فراخور گرامى زادرودش💐
موسيقى: #ناصر_چشم_آذر
@Sobhosher
با سقوط دستای ما
در تنم چیزی فرو ریخت
هجرتت اوج صدامو
بر فراز شاخه آویخت
ای زلال سبز جاری
جای خوب غسل تعمید
بی تو باید مرد و پژمرد
زیر خاک باغچه پوسید
فصلی که من با تو ماشد
فصل سبز خواهش برگ
فصلی که ما بی تو من شد
فصل خاکستری مرگ
تو بگو جز تو کدوم رود
ناجی لب تشنگی بود
جز تو آغوش کدوم باد
سایه گاه خستگی بود
بی تو باید بی تو باید
تانفس دارم ببارم
من برای گریه کردن
شونه هاتو کم می یارم
چشم تو با هق هق من
با شکستن آشنا نیست
این شکستن بی صدا بود
هر صدایی که صدا نیست
ای رفیق ناخوشی ها
این خوشی باید بمیره
جز تو همراهی ندارم
تا شب از من پس بگیره
با تو بدرود ای مسافر
هجرت تو بی خطر باد
پر تپش باشه دلی که
خون به رگ های تنم داد
فصلی که من با تو ما شد
فصل سرد خواهش برگ
فصلی که ما بی تو من شد
فصل خاکستری مرگ
شعر:#شهيارقنيرى
آواى : #گوگوش فراخور گرامى زادرودش💐
موسيقى: #ناصر_چشم_آذر
@Sobhosher