صبح و شعر
647 subscribers
2.14K photos
281 videos
331 files
3.24K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

*٥شنبه: #شعرجهان

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

در محاصره
اگر باران نیستی، محبوب من
درخت باش
سرشار از باروری، درخت باش
و اگر درخت نیستی، محبوب من
سنگ باش
سرشار از رطوبت، سنگ باش
و اگر سنگ نیستی، محبوب من
ماه باش
در رؤیای عروست، ماه باش
[چنین می‌گفت زنی در تشییع جنازه فرزندش]

✍🏻: #محمود_درویش
 
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، روزتون دلكش و ناب 🙏🏻💐

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

*٥شنبه: #شعرجهان

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

اندوه،
کسی را نکشت
بلکه
تهی‌مان کرد
‌‌‌‌‌‌‌‌ از همه چیز!

****

لم يقتل الحزن أحد
ولكنه
جعلنا فارغين من كل شيء.

✍🏻: #محمود_درویش ،فلسطین
برگردان: صالح بوعذار

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
✋🏼درود و ادب، لحظه هاتون دلچسب 🙏🏻💐

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین ياور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#شعرجهان

━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━

بر لبه‌ی رؤیا
آماده‌ی انفجارم
چونان چاه‌های خشکی که آماده‌ی سرریزاند.

بر لبه‌ی رؤیا
آماده‌ی عزیمتم
چونان سنگی که در اعماق معادنِ مرده آماده است

بر لبه‌ی رؤیا
آمادۀ برخاستن از مرگم
چونان شهیدی که بارِ دیگر برای مرگ برمیخیزد

بر لبه‌ی حقیقت
آمادۀ فریاد کشیدنم
چونان که آتشفشان آماده‌ی انفجار است
….

إني أتأهبّ للانفجار
على حافة الحلم
كما تتأهب الآبار اليابسة
للفيضان.
إني أتأهّب للانطلاق
على حافة الحلم
كما تتأهب الحجارة
في أعماق المناجم الميتة
إني أتحفّز للموت
على حافة الحلم
كما يتحفز الشهيد للموت
مرة أخرى.
إني أتأهّب للصراخ
على حافة الحقيقة
كما يتأهَّب البركان
للانفجار.

✍🏻: #محمود_درویش

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
✍🏻: #محمود_درویش
أنت لست لی
ولکنی أحبک
مازلت احبک
وحنینی إلیک یقتلنی...

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین ياور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#شعرجهان

━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━
بر این سرزمین چیزی هست

بر این سرزمین چیزی هست که شایستۀ زیستن است:
تردید اردیبهشت
عطر نان در بامداد
آرای زنی دربارۀ مردان
نوشته‌های اِسخیلوس*
آغاز عشق
گیاهی بر سنگ
مادرانی برپا ایستاده بر ریسمان آوای نی
و خوف مهاجمان از یادها.
بر این سرزمین چیزی هست که شایستۀ زیستن است:
آخرین روزهای سپتامبر
بانویی که چهل سالگی‌اش را در اوج شکوفایی پشت سر می‌گذارد
ساعت هواخوری و آفتاب در زندان
ابری به سان انبوهی از موجودات
هلهله‌های یک خلق برای آنان که با لبخند به سوی مرگ پَر می‌کشند
و خوف خودکامگان از ترانه‌ها.

بر این سرزمین چیزی هست که شایستۀ زیستن است
بر این سرزمین، بانوی سرزمین‌ها،
آغاز آغازها
پایان پایان‌ها
که فلسطین‌اش نام بود
که فلسطین‌اش از این پس نام گشت
بانوی من!
مرا، چون تو بانوی منی،
زندگی شایسته است،
شایسته است.
__ *نمایشنامه‌نویس یونانی، موسس تراژدی

✍🏻: #محمود_درویش

برای #لبخند_مادر❤️
آرام دل مادران دادخواه🕊☘️
#زن_زندگی_آزادی☘️

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#شعرجهان

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​—

لیک خواننده‌ای پرسد اینک :     
شعر چه گوید ما را در روزگارِ مصیبت؟
خون است وُ
خون است وُ
                    خون...
در سرزمینِ تو
در نام من
در نام تو
در شکوفه‌ی بادام‌
در پوستِ موز
در شيرِ کودک
در نور وُ سايه 
در دانه‌ی گندم/ در نمک‌دان...   
تک‌تیراندازانی چيره‌دست، به هدف می‌زنند به چابکی
خون است وُ
خون است وُ
                    خون...
کوچک‌تر از خون فرزندانش است این سرزمين
که به‌سانِ قربانیانی ایستاده‌اند بر آستانه‌ی رستاخيز...
به‌راستی آیا/
متبرّک است این سرزمين،
و یا تعمید یافته،
به خون وُ خون وُ خون...؟
که نه نیایش می‌خشکاندش
نه ماسه‌ها.

✍🏻: : #محمود_درویش [ فلسطین، ۱۳ مارس ۱۹۴۱ – ۹ اوت ۲۰۰۸ ]
برگردان: صالح بوعذار
بخشی از شعرِ «برای ادوارد سعید»


━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین ياور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#شعرجهان
━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━

 محاصره کن محاصره‌ات

نام‌های مایند تن‌پاره‌هامان
نه، نیست گریزگاهی
فروافتاد
نقاب
از
نقاب
فروافتاد
نقاب...
برادرا!
تو را نه برادرانی‌ست نه دوستانی
ای دوست!
نه دژی داری/ نه آبی وُ دارویی
نیز
نه آسمان وُ بادبانی
نه فرارویی و نه پسِ پشتی
محاصره کن محاصره‌ات!
نیست گریزگاهی
فروافتاد
بازویت
برگیرش
و فروکوب دشمنت
فروافتادم
کنارِ تو
مرا برگیر وُ بکوب دشمنت، با من...
کنون
تو آزادِ آزادِ آزادی...
کشته‌ها یا مجروحانت مهم‍ّات تواند
پس بدان‌ها بکوب.
بکوب دشمنت،
نیست گریزگاهی...
نام‌های مایند تن‌پاره هامان
محاصره کن محاصره‌ات را با جنون و جنون و جنون...
رفتند آنانی که دوستشان می‌داشتی
رفتند...
کنون
مسئله بودن یا نبودن است!
فروافتاد
نقاب
از
نقاب
فروافتاد
نقاب
و کسی نیست مگر تو،
درین افقِ گشوده بهرِ دشمنان و نسیان
پس
بساز از هر سنگری سرزمینی...

✍🏻: #محمود_درویش (فلسطین، ۲۰۰۸-۱۹۴۱ )
برگردان: صالح بوعذار

براى روزى كه زمين خانه كوچك و امنى براى آدميان باشد و حقوق بشر فقط شعار نباشد.
━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین ياور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#شعرجهان
━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━
.....ولا تضعوا علي قبري البنفسج فهو ؛
زهر المحبطين يذكر موتي بموت الحب قبل أوانه
وضعوا علي تابوت سبع سنابل الخضراء
ان وجدت و بعض شقائق النعمان ان وجدت
والا،فاتركوا ورد الكنائس للكنائس و العراس.

بر قبر من بنفشه مگذارید
که بنفشه گل سرخوردگان است
مرگم را به مرگ عشق یادآوری می ‌کند
قبل از شکفتنش....
بر قبرم هفت خوشه‌ای گندم سبز بگذارید
و شاخه‌ای شقایق سرخ
هر کدام را یافتید
وگرنه بگذرید
و گل کلیسا را
برای کلیسا
و عروسان بگذارید.....



✍🏻:
#محمود_درویش

ترجمه: محمدرضا موسوی


━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#شعرجهان
━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━

لا نريد أن نكون أبطالًا أكثر ،
لا نريد أن نكون ضحايا أكثر،
لا نريد أكثر من أن نكون بشرًا عاديين.

نمی‌خواهیم که بیش از این قهرمان باشیم
و نمی‌خواهیم که بیشتر قربانی بشویم
چیزی بیشتر از اینکه :
انسان هایی عادی باشیم نمی‌خواهیم.

✍🏻: #محمود_درویش
ترجمه: محمدرضا موسوی

━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
.
჻ᭂ 🍃🌸 #شعرجهان🌸🍃‍჻ᭂ

أيها المارون

أيها المّارون بين الكلمات العابرة
اجمعوا أسماءكم وانصرفوا
و خذوا ما شئتم من صور، كي تعرفوا
أنكم لن تعرفوا
كيف يبني حجر من أرضنا سقف السماء

أيها المّارون بين الكلمات العابرة
اجمعوا أسماءكم وانصرفوا

أيها المّارون بين الكلمات العابرة
منكم السيف ومنا دمنا
منكم النار ومنا لحمنا
وعلينا ، نحن ، أن نحرس ورد الشهداء
و علينا ، نحن، أن نحيا كما نحن نشاء
آن أن تنصرفوا


ای گذرندگان
ای گذرندگان از میان واژگانِ گذرا
نام‌هایتان را گرد آورید و بروید
و هر چه می‌خواهید، عکس بگیرید؛
تا دریابید که در نخواهید یافت
چگونه سنگی از سرزمینمان،
بامِ آسمان را می‌سازد؟

ای گذرندگان از میان واژگانِ گذرا
از شما شمشیر و از ما خونمان
از شما آتش و از ما گوشتمان
بر ماست تا از گُل شهیدان نگهداری کنیم.
بر ماست تا آن‌گونه که می‌خواهیم
زندگی کنیم
زمان آن است كه بروید.


✍🏻: #محمود_درویش

━··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher