صبح و شعر
#صدسال_به_عشق_من_و_تو 💐❤️🌸🌺 عشق و عاشقى كه وقت نميشناسد! ناغافل راه كج ميكند و جا خوش ميكند وسط پنج برعكس تپنده در سينه ات💘 اما قصه بهار چيز ديگريست؛هيچى جلودارش نيست، نوبت، نوبتِ عاشقيست! دل بده به دل بهار آغوش بگشا عشق كه شكوفه كند باغ دلت تماشاييست!😍🥰…
#صدسال_به_عشق_من_و_تو 🥰❤️
در اين بهار زيبا، حالا كه همه چيز مهياست; خوش به حال تو
كه نوبت عاشقي ات رسيده😍
اميدوارم دوست داشتن را بلد باشى، وقتى از كوچه پس كوچه هاى زندگى رد ميشوى؛ شكفتن شكوفه ها را ببينى ،
عطر ياسها جانت را پركند و طراوت باران به شوقت بياورد،
خوشبختى به همين نزديكى است نفس
بكش!
#صدسال_به_عشق_من_و_تو
🔻🔺🔻
خوش به حال غنچه های نیمه باز
بوی #باران، بوی سبزه، بوی خاک،
شاخههای شسته، بارانخورده پاک،
آسمانِ آبی و ابر سپید،
برگهای سبز بید،
عطر #نرگس، رقص باد،
نغمهی شوق پرستوهای شاد
خلوتِ گرم کبوترهای مست
نرمنرمک میرسد اینک #بهار،
خوش بهحالِ روزگار!
خوش بهحالِ چشمهها و دشتها
خوش بهحالِ دانهها و سبزهها
خوش بهحالِ غنچههای نیمهباز
خوش بهحالِ دختر میخک که میخندد به ناز
خوش بهحالِ جام لبریز از شراب
خوش بهحالِ آفتاب!
ای دلِ من، گرچه در این روزگار
جامهی رنگین نمیپوشی به کام
بادهی رنگین نمیبینی به جام
نُقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن مِی که میباید تُهیست
ای دریغ از تو اگر چون گُل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر #کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشهی غم را به سنگ
هفترنگش میشود هفتاد رنگ!
- #فریدون_مشیری
از دفتر: #ابر_و_کوچه
@FereydoonMoshiri
@sobhosher
در اين بهار زيبا، حالا كه همه چيز مهياست; خوش به حال تو
كه نوبت عاشقي ات رسيده😍
اميدوارم دوست داشتن را بلد باشى، وقتى از كوچه پس كوچه هاى زندگى رد ميشوى؛ شكفتن شكوفه ها را ببينى ،
عطر ياسها جانت را پركند و طراوت باران به شوقت بياورد،
خوشبختى به همين نزديكى است نفس
بكش!
#صدسال_به_عشق_من_و_تو
🔻🔺🔻
خوش به حال غنچه های نیمه باز
بوی #باران، بوی سبزه، بوی خاک،
شاخههای شسته، بارانخورده پاک،
آسمانِ آبی و ابر سپید،
برگهای سبز بید،
عطر #نرگس، رقص باد،
نغمهی شوق پرستوهای شاد
خلوتِ گرم کبوترهای مست
نرمنرمک میرسد اینک #بهار،
خوش بهحالِ روزگار!
خوش بهحالِ چشمهها و دشتها
خوش بهحالِ دانهها و سبزهها
خوش بهحالِ غنچههای نیمهباز
خوش بهحالِ دختر میخک که میخندد به ناز
خوش بهحالِ جام لبریز از شراب
خوش بهحالِ آفتاب!
ای دلِ من، گرچه در این روزگار
جامهی رنگین نمیپوشی به کام
بادهی رنگین نمیبینی به جام
نُقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن مِی که میباید تُهیست
ای دریغ از تو اگر چون گُل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر #کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشهی غم را به سنگ
هفترنگش میشود هفتاد رنگ!
- #فریدون_مشیری
از دفتر: #ابر_و_کوچه
@FereydoonMoshiri
@sobhosher