Forwarded from ایران زیبايم (Mary R)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیینهای #سیاوشان در سوگواریهای مذهبی شیعیان
در #ایران از دیرباز، از زمان آل بویه رسم بر این بوده که برای سالار کربلا مویه سر دهند و دسته و گروه راه بیندازند. دسته و گروهی که در هر شهری رسم و آئین خود را یدک میکشد. قبل از اینکه سراغ تاریخچه و نکات مورد توجه رسوم سوگواری امام حسین(ع) در شهرهای مختلف ایران برویم. نخست برآنیم تا از سوگواری ایرانیان سخن بگوییم. از این رو صفحاتی از جلد بیستم کتاب « #تاریخ_جامع_ایران» را ورق زدیم و اطلاعاتی را این جلد درباره عاشورا و امام حسین(ع) گردآوری کردهایم.
مجموعه 20 جلدی «تاریخ جامع ایران» مشتمل بر وجوه مختلف تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران از دوران پیش از اسلام تا انقراض قاجار است که تحقیق، تدوین و نگارش آن در «مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی» انجام شده است. در این اثر سترگ منظور از ایران، دنیای ایرانی یا ایران فرهنگی است که همواره قلمرو گستردهتر از مرزهای جغرافیایی این سرزمین را شامل میشده است.
مجلد بیستم از شباهتهای برخی رسوم عزاداران حسینی با ایران باستان چنین میگوید: «در میان شیعیان ایران سالروز رحلت پیامبر(ص)، شهادت حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س) و مخصوصا شهادت امام حسین(ع) دیگر امامان ایام سوگواری به شمار میرود. گاه در سوگواریهای مذهبی در میان شیعیان آیینهای سیاوشان دیده میشود. نوع برگزاری عزاداری برای امام سوم شیعیان عراق نیز بهآیین سیاوشان نزدیک است، در حالی که در میان سنیها عزاداری به این سبک وجود ندارد، و آنرا دلیلی بر ایرانی بودن این نوع سوگواری دانستهاند.» (ص 97)
در عزاداریهای ایرانیان رسومی جاری است و وسایلی برای همراه کردن عزاداران به خدمت میگیرند که وجود برخی از این وسایل از فلسفه خاصی سرچشمه میگیرد که باعث میشود سراغ مطالعه پیشینه این آئینها برویم. درباره آتشافروزی در عزاداریها آمده است: «جامه نیلی کردن و سیاه پوشیدن در عزای امام سوم شیعیان و نیز در سوگواریهای ایرانیان از سوگ سیاوش سرچشمه گرفته است. در تعزیه آمدن اسب و شیون و مویه زنان دیده میشود که در بسیاری از نقاط ایران این نوع سوگواری را برای افراد معمولی نیز برگزار میکنند. آتشافروزی در تکیهها رسمی بوده است که از دوران کهن نشانه دارد. در عقدا که شهری میان نائین و اردکان یزد است سه تکیه وجود دارد که بر روی تکیه بزرگتر در عزاداری عاشوار آتش میافروختهاند. این آتش که کدک نام دارد، باید در طول دهه روشن بماند و یکی از بزرگان خانوادههای آنجا به نگهبانی آن میپردازد تا آتش خاموش نشود و بر طاقنمای تکیه نیز چراغ روشن میکردهاند.» (ص 98)
انتخاب: رضوي
@sobhosher
در #ایران از دیرباز، از زمان آل بویه رسم بر این بوده که برای سالار کربلا مویه سر دهند و دسته و گروه راه بیندازند. دسته و گروهی که در هر شهری رسم و آئین خود را یدک میکشد. قبل از اینکه سراغ تاریخچه و نکات مورد توجه رسوم سوگواری امام حسین(ع) در شهرهای مختلف ایران برویم. نخست برآنیم تا از سوگواری ایرانیان سخن بگوییم. از این رو صفحاتی از جلد بیستم کتاب « #تاریخ_جامع_ایران» را ورق زدیم و اطلاعاتی را این جلد درباره عاشورا و امام حسین(ع) گردآوری کردهایم.
مجموعه 20 جلدی «تاریخ جامع ایران» مشتمل بر وجوه مختلف تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران از دوران پیش از اسلام تا انقراض قاجار است که تحقیق، تدوین و نگارش آن در «مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی» انجام شده است. در این اثر سترگ منظور از ایران، دنیای ایرانی یا ایران فرهنگی است که همواره قلمرو گستردهتر از مرزهای جغرافیایی این سرزمین را شامل میشده است.
مجلد بیستم از شباهتهای برخی رسوم عزاداران حسینی با ایران باستان چنین میگوید: «در میان شیعیان ایران سالروز رحلت پیامبر(ص)، شهادت حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س) و مخصوصا شهادت امام حسین(ع) دیگر امامان ایام سوگواری به شمار میرود. گاه در سوگواریهای مذهبی در میان شیعیان آیینهای سیاوشان دیده میشود. نوع برگزاری عزاداری برای امام سوم شیعیان عراق نیز بهآیین سیاوشان نزدیک است، در حالی که در میان سنیها عزاداری به این سبک وجود ندارد، و آنرا دلیلی بر ایرانی بودن این نوع سوگواری دانستهاند.» (ص 97)
در عزاداریهای ایرانیان رسومی جاری است و وسایلی برای همراه کردن عزاداران به خدمت میگیرند که وجود برخی از این وسایل از فلسفه خاصی سرچشمه میگیرد که باعث میشود سراغ مطالعه پیشینه این آئینها برویم. درباره آتشافروزی در عزاداریها آمده است: «جامه نیلی کردن و سیاه پوشیدن در عزای امام سوم شیعیان و نیز در سوگواریهای ایرانیان از سوگ سیاوش سرچشمه گرفته است. در تعزیه آمدن اسب و شیون و مویه زنان دیده میشود که در بسیاری از نقاط ایران این نوع سوگواری را برای افراد معمولی نیز برگزار میکنند. آتشافروزی در تکیهها رسمی بوده است که از دوران کهن نشانه دارد. در عقدا که شهری میان نائین و اردکان یزد است سه تکیه وجود دارد که بر روی تکیه بزرگتر در عزاداری عاشوار آتش میافروختهاند. این آتش که کدک نام دارد، باید در طول دهه روشن بماند و یکی از بزرگان خانوادههای آنجا به نگهبانی آن میپردازد تا آتش خاموش نشود و بر طاقنمای تکیه نیز چراغ روشن میکردهاند.» (ص 98)
انتخاب: رضوي
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
پیشینه دراز #تابوتهای_تمثیلی در #ایران
برخی ابزاری که در سوگواریهای محرم کاربرد دارد، از پیشینهای طولانی برخوردار است درباره استفاده از تابوت در عزاداریها میخوانیم: «در سوگواریهای مذهبی شیعیان ایران مرسوم بوده است که صندوقها، صورتها، ضریح، صندوق گور، هودج عماری، نخل و غیره را بیارایند و به خاصه تابوت شهیدان دینی در گذرها بگردانند. ساختن تابوتهای تمثیلی در ایران پیشینهای دراز دارد و به سوگواریهای سیاوش و گرداندن تابوت او بازمیگردد. در ماوراءالنهر تا سدههای نخست اسلامی شبیه سیاوش را میساختند و در تابوت میگرداندند.» (ص ٩٨)
شاید به شهرهای جنوبی ایران سفر کرده باشید، در تهران و برخی شهرهای دیگر در ایام عزاداری عاشورا دستههایی را مشاهده میکنید که مردمانی از جنوبیهای مهاجر هستند و در سوگواریهای خود رسوم جنوب ایران را انجام میدهند در این مراسمها، نخلگردانی جایگاه ویژهای دارد. مولفان جلد بیستم « #تاریخ_جامع_ایران» در رابطه با آئین نخلگردانی مینویسند: «در اوایل سده پنج قمری از کاربرد شعاری مخصوص در میان شیعیان سخن رفته و آمده است که شیعیان بغداد با رفتن به زیارت مزار امام علی(ع) و امام حسین(ع) دستگاههایی آرایهبندی و طلاکاری شده به نام منجیق با خود میبردند که همان نخستین تابوتواره مذهبی شیعیان، و شبیه به نخل امروزی شیعیان ایران بوده است. نخلگردانی از آداب عزاداری برای امام سوم شیعیان در ایران، و نخل اتاق کوچکی است که مقطع عمومی دو طرف آن مانند سرو است و از چوب و دیوارههای شبکهدار ساخته میشود. آنرا با پارچه، شال و ترمه میآرایند و در روز عزا به ویژه عاشورا بر دوش میکشند در شهر میگردانند. این آداب را بازمانده سیاوشانهای کهن دانستهاند که مانند آن در مینیاتور یاد شده آمده است. وجود نخل به عنوان تابوت را با خدای گیاهی بودن سیاوش مرتبط دانستهاند.» (ص٩٨)
مطالعه کلیات سوگواری در ایران حاکی از این است که برخی سنتها و آداب گذشته ایرانیان به شکل گلچین شدهای به عزاداری در ایران اسلامی منتقل شده است، رسومی که به مردم هر شهر کمک کرده تا با شیوه و پیشینه خود در زنده نگه داشتن نام سرور آزادگان تلاش کنند. اگرچه این شیوهها و رسوم به دلیل ورود به دنیای مدرن تا حدودی و برخی معذوریتها از سوی دیگر در حال کمرنگ شدن است، اما هنوز هسته اصلی عزاداری ایرانیان برای امام حسین(ع) و اهلبیتش باعث میشود تا ایران یکپارچه در یک دهه مهمان خامس آلعبا باشد.
انتخاب:رضوي
عكس: نخل #جوشقان_قالي شهريور٩٧
anahitagirl
#اصفهان
@BiutifulIran
@sobhosher
برخی ابزاری که در سوگواریهای محرم کاربرد دارد، از پیشینهای طولانی برخوردار است درباره استفاده از تابوت در عزاداریها میخوانیم: «در سوگواریهای مذهبی شیعیان ایران مرسوم بوده است که صندوقها، صورتها، ضریح، صندوق گور، هودج عماری، نخل و غیره را بیارایند و به خاصه تابوت شهیدان دینی در گذرها بگردانند. ساختن تابوتهای تمثیلی در ایران پیشینهای دراز دارد و به سوگواریهای سیاوش و گرداندن تابوت او بازمیگردد. در ماوراءالنهر تا سدههای نخست اسلامی شبیه سیاوش را میساختند و در تابوت میگرداندند.» (ص ٩٨)
شاید به شهرهای جنوبی ایران سفر کرده باشید، در تهران و برخی شهرهای دیگر در ایام عزاداری عاشورا دستههایی را مشاهده میکنید که مردمانی از جنوبیهای مهاجر هستند و در سوگواریهای خود رسوم جنوب ایران را انجام میدهند در این مراسمها، نخلگردانی جایگاه ویژهای دارد. مولفان جلد بیستم « #تاریخ_جامع_ایران» در رابطه با آئین نخلگردانی مینویسند: «در اوایل سده پنج قمری از کاربرد شعاری مخصوص در میان شیعیان سخن رفته و آمده است که شیعیان بغداد با رفتن به زیارت مزار امام علی(ع) و امام حسین(ع) دستگاههایی آرایهبندی و طلاکاری شده به نام منجیق با خود میبردند که همان نخستین تابوتواره مذهبی شیعیان، و شبیه به نخل امروزی شیعیان ایران بوده است. نخلگردانی از آداب عزاداری برای امام سوم شیعیان در ایران، و نخل اتاق کوچکی است که مقطع عمومی دو طرف آن مانند سرو است و از چوب و دیوارههای شبکهدار ساخته میشود. آنرا با پارچه، شال و ترمه میآرایند و در روز عزا به ویژه عاشورا بر دوش میکشند در شهر میگردانند. این آداب را بازمانده سیاوشانهای کهن دانستهاند که مانند آن در مینیاتور یاد شده آمده است. وجود نخل به عنوان تابوت را با خدای گیاهی بودن سیاوش مرتبط دانستهاند.» (ص٩٨)
مطالعه کلیات سوگواری در ایران حاکی از این است که برخی سنتها و آداب گذشته ایرانیان به شکل گلچین شدهای به عزاداری در ایران اسلامی منتقل شده است، رسومی که به مردم هر شهر کمک کرده تا با شیوه و پیشینه خود در زنده نگه داشتن نام سرور آزادگان تلاش کنند. اگرچه این شیوهها و رسوم به دلیل ورود به دنیای مدرن تا حدودی و برخی معذوریتها از سوی دیگر در حال کمرنگ شدن است، اما هنوز هسته اصلی عزاداری ایرانیان برای امام حسین(ع) و اهلبیتش باعث میشود تا ایران یکپارچه در یک دهه مهمان خامس آلعبا باشد.
انتخاب:رضوي
عكس: نخل #جوشقان_قالي شهريور٩٧
anahitagirl
#اصفهان
@BiutifulIran
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🔘#داستانهای_ایران_باستان
نویسنده : #احسان_یارشاطر
✍داستانهای ایران باستان ، کتابی است پُر. پُر از #ایران. پُر از داستان. پُر از داستانهای خیلی دور ایرانی که در میان اهل ادب، بسیار شهرت دارند و عناصر طبیعی، #اسطوره ای و تاریخی ایران را در بر میگیرد. داستان هایی از دل غنی ترین منابع ایرانی، دربارهی ایران و ایرانیان. کتابی با نگارش و ویرایشی خوب؛ و پاروقی هایی که مانند یک راهنمای دلسوز، گام به گام، دست خواننده را میگیرند و او را یاری میکنند. کتابی پُر از عکسهای زیبا؛ از کتیبه داریوش بزرگ و کاخ آپادانا گرفته، تا سرستونهای تالار شورا . کوتاه بگویم. کتابی که هیچ، کم ندارد و میتوان بارها به آن بازگشت، خواند و آموخت.
🔘 برای آشنایی با شیوهی نگارش و پُری این کتاب، کوتاه شده ای از مقدمه ی آن را به قلم توانای نویسنده اش بخوانید :
داستان هایی که در این کتاب گرد آمده، داستان های کهن سال ایران باستان است که از روزگار قدیم به یادگار مانده. اصل این داستان ها به زبان هایی است که امروز دیگر رایج نیستند و مدت ها است مردم ایران آنها را تَرک گفته اند. #فردوسی و برخی گویندگان دیگر، پاره ای از این داستان ها را از آسیب زمان نگاه داشتند و یاد دلاوران و شاهان ایران کهن را در آثار گرانمایهی خویش پایدار ساختند. به خصوص #شاهنامه که شور ایران دوستی و شوق دلیری در شعر بلندش نهفته است، سالیان دراز ما را در حفظ داستان های کهن و یاد پدران و نیاکان خویش یاری کرده است. اما داستان های ایران باستان، محدود به داستان های شاهنامه، یا آنچه در کتاب های تاریخ فارسی و عربی آورده اند، نیست. در آثار کهن ایران، افسانه ها و داستان های دلکش بسیار هست که تاکنون، ما به سبب غفلت از فرهنگ ایران باستان، از آن ها بیخبر مانده ایم. آنچه در این کتاب گرد آمده، عموماً از زبان های باستانی ایران، مانند اوستایی و فارسی باستان و پهلوی و سُغدی و پارتی گرفته شده و در آثار مختلف پراکنده است. قسمتی از این داستان ها از اوستا، که کتاب مقدس زردشتیان و کهن ترین کتاب ایران است، ترجمه شده. برخی دیگر از داستان های این کتاب از آثار پهلوی گرفته شده. زبان پهلوی، زبانی است که پیش از اسلام در روزگار ساسانیان در ایران رایج بود و صورت کهن تری از فارسی امروز بهشمار می رود. گذشته از اوستا و آثار زبان پهلوی، در این کتاب از منابع دیگری مانند کتیبه های شاهان هخامنشی و آثار سُغدی و قطعات پارتی و آثار مورخان اسلامی و تاریخ هرودوت استفاده شده. هرچند این کتاب داستانهای ایران باستان نامیده شده، خوانندهی زیرک درخواهد یافت که آنچه امروز در نظر ما افسانه می نماید در دیده ی بسیاری از صاحبان این افسانه ها حقیقت مینموده. هیچ افسانه ای از حقیقت خالی نیست. در روزگار قدیم، مردم بسیاری از تجارب و اندیشههای خود را به زبان اسطوره و يا داستان بیان میکردند. در داستان های این کتاب نیز کسی که اهل پرسش و کنجکاوی است، بیانی از تجارب و اندیشه ها و آرزوهای مردمان بسیار قدیم این سرزمین کهن سال خواهد یافت. صاحب نظران همیشه میتوانند در پس ظاهر داستان، نشانی از تصور آدمی از حقایق عالم و احوال درونی انسان بیابند. مطالب این کتاب همه مستقیماً از زبانهای اصلی گرفته شده.
🔸 آرش کمانگیر از متن اوستایی،
🔹تشتر یشت و آثار الباقیه بیرونی
🔸 هرمزد و اهریمن از متن پهلوی، بند هشن بزرگ
🔹داستان جمشید از متن اوستایی،
🔸وندیداد فصل دوم
🔸فرشته باران و دیو خشکی، از متن اوستایی تشتر یشت، متن پهلوی
🔹فره ایزدی، از متن اوستایی زامیاد یشت
🔸زادن زرتشت، از متن پهلوی دینکرت
🔹داستان آفرینش، از متن های پهلوی و پارتی مانوی هشت
🔸جنگ رستم با دیوان، از متن سغد
🔹 زریر و ارجاسب، از متن پهلوی یادگار زریران
🔸داریوش بزرگ و گوماتا، از متن پارسی باستان، کتیبه داریوش در بیستون و تاریخ هرودوت کتاب سوم
🔹اردشیر بابکان، از متن پهلوی، کارنامک اردشیر پاپگان
نوع فایل : Pdf
@sobhosher
نویسنده : #احسان_یارشاطر
✍داستانهای ایران باستان ، کتابی است پُر. پُر از #ایران. پُر از داستان. پُر از داستانهای خیلی دور ایرانی که در میان اهل ادب، بسیار شهرت دارند و عناصر طبیعی، #اسطوره ای و تاریخی ایران را در بر میگیرد. داستان هایی از دل غنی ترین منابع ایرانی، دربارهی ایران و ایرانیان. کتابی با نگارش و ویرایشی خوب؛ و پاروقی هایی که مانند یک راهنمای دلسوز، گام به گام، دست خواننده را میگیرند و او را یاری میکنند. کتابی پُر از عکسهای زیبا؛ از کتیبه داریوش بزرگ و کاخ آپادانا گرفته، تا سرستونهای تالار شورا . کوتاه بگویم. کتابی که هیچ، کم ندارد و میتوان بارها به آن بازگشت، خواند و آموخت.
🔘 برای آشنایی با شیوهی نگارش و پُری این کتاب، کوتاه شده ای از مقدمه ی آن را به قلم توانای نویسنده اش بخوانید :
داستان هایی که در این کتاب گرد آمده، داستان های کهن سال ایران باستان است که از روزگار قدیم به یادگار مانده. اصل این داستان ها به زبان هایی است که امروز دیگر رایج نیستند و مدت ها است مردم ایران آنها را تَرک گفته اند. #فردوسی و برخی گویندگان دیگر، پاره ای از این داستان ها را از آسیب زمان نگاه داشتند و یاد دلاوران و شاهان ایران کهن را در آثار گرانمایهی خویش پایدار ساختند. به خصوص #شاهنامه که شور ایران دوستی و شوق دلیری در شعر بلندش نهفته است، سالیان دراز ما را در حفظ داستان های کهن و یاد پدران و نیاکان خویش یاری کرده است. اما داستان های ایران باستان، محدود به داستان های شاهنامه، یا آنچه در کتاب های تاریخ فارسی و عربی آورده اند، نیست. در آثار کهن ایران، افسانه ها و داستان های دلکش بسیار هست که تاکنون، ما به سبب غفلت از فرهنگ ایران باستان، از آن ها بیخبر مانده ایم. آنچه در این کتاب گرد آمده، عموماً از زبان های باستانی ایران، مانند اوستایی و فارسی باستان و پهلوی و سُغدی و پارتی گرفته شده و در آثار مختلف پراکنده است. قسمتی از این داستان ها از اوستا، که کتاب مقدس زردشتیان و کهن ترین کتاب ایران است، ترجمه شده. برخی دیگر از داستان های این کتاب از آثار پهلوی گرفته شده. زبان پهلوی، زبانی است که پیش از اسلام در روزگار ساسانیان در ایران رایج بود و صورت کهن تری از فارسی امروز بهشمار می رود. گذشته از اوستا و آثار زبان پهلوی، در این کتاب از منابع دیگری مانند کتیبه های شاهان هخامنشی و آثار سُغدی و قطعات پارتی و آثار مورخان اسلامی و تاریخ هرودوت استفاده شده. هرچند این کتاب داستانهای ایران باستان نامیده شده، خوانندهی زیرک درخواهد یافت که آنچه امروز در نظر ما افسانه می نماید در دیده ی بسیاری از صاحبان این افسانه ها حقیقت مینموده. هیچ افسانه ای از حقیقت خالی نیست. در روزگار قدیم، مردم بسیاری از تجارب و اندیشههای خود را به زبان اسطوره و يا داستان بیان میکردند. در داستان های این کتاب نیز کسی که اهل پرسش و کنجکاوی است، بیانی از تجارب و اندیشه ها و آرزوهای مردمان بسیار قدیم این سرزمین کهن سال خواهد یافت. صاحب نظران همیشه میتوانند در پس ظاهر داستان، نشانی از تصور آدمی از حقایق عالم و احوال درونی انسان بیابند. مطالب این کتاب همه مستقیماً از زبانهای اصلی گرفته شده.
🔸 آرش کمانگیر از متن اوستایی،
🔹تشتر یشت و آثار الباقیه بیرونی
🔸 هرمزد و اهریمن از متن پهلوی، بند هشن بزرگ
🔹داستان جمشید از متن اوستایی،
🔸وندیداد فصل دوم
🔸فرشته باران و دیو خشکی، از متن اوستایی تشتر یشت، متن پهلوی
🔹فره ایزدی، از متن اوستایی زامیاد یشت
🔸زادن زرتشت، از متن پهلوی دینکرت
🔹داستان آفرینش، از متن های پهلوی و پارتی مانوی هشت
🔸جنگ رستم با دیوان، از متن سغد
🔹 زریر و ارجاسب، از متن پهلوی یادگار زریران
🔸داریوش بزرگ و گوماتا، از متن پارسی باستان، کتیبه داریوش در بیستون و تاریخ هرودوت کتاب سوم
🔹اردشیر بابکان، از متن پهلوی، کارنامک اردشیر پاپگان
نوع فایل : Pdf
@sobhosher
Telegram
attach 📎
#ایرانویج
🔺ایرانویج (اوستایی : اَریَنَ وَئیجَه (airyana waējah)،
پارسی میانه : ایرانویج (ērānwēz)،
سغدی مانوی : آریانا وَئیجه (airyana waējah) ،
پارتی : آریانویجن (ʾryʾnwyjn)) ،
🔸بر اساس اوستا (فرگرد ۱) #ایرانیان باستان خاستگاه خود را اَیریَنِم وَیجَ مینامیدند که به معنی
« گستره ی آریاییان » یا « سرزمین رود های آریایی ، چشمه های آریایی » است. این واژه بعد ها در متون پهلوی تبدیل به #ایران_ویج (ērānwēz) شد. (ērr) به معنی
« #آزاده ، #شریف و #اصیل » است.
بنابر اوستا، نخستین مسکن اقوام آریایی است. درباره ی محل ایران ویج اختلاف نظر وجود دارد. برخی آن را سرزمین صرفاً اساطیری دانستهاند. برخی نیز پیشنهاد هایی برای جایگاه جغرافیایی آن ارائه کردهاند.
محل های پیشنهادی از خوارزم بر ساحل دریاچه آرال در شمال ازبکستان تا آذربایجان ، یا تا جنوب یا شمال غرب افغانستان گسترده است. اخیراً فُگِلسانگ محل ایران ویج را شمال سرزمین باستانی سُغد ، در شمال رود سیحون دانسته ، اما بر پایه ی پژوهش ویتسِل ، جایگاه ایران ویج ارتفاعات مرکزی افغانستان بوده است.
🔻در وندیداد ۱ ، بند ۳و۴ آمده است : بهترین ناحیه ای که اورمزد آفرید ایران ویج است.
اما پتیاره آن زمستان دیو آفریده ده ماهه و انواع مار پردار و بی پر است. خوشی این ناحیه به حدی است که اورمزد میگوید اگر سرزمین های دیگر را نمیآفرید ، مردم به ایران ویج میرفتند و جایی برای سکونت باقی نماند. در اساطیر ایرانی زمین به هفت پاره یا اقلیم بخش شد. اقلیم میانی خونیرَس نام دارد که به اندازه آن شش اقلیم دیگر است. ایران ویج در خونیرَس قرار دارد. اورمزد در ایران ویج چیزهای زیادی را آفرید. رود های وه دائیتی، داراجه ، گاو اِیوداد یا یکتا آفریده ، گیومرث ، کوههای ابرز و اوسِندام و راس و پل افسانه ای چینوَد در آن جاست.
نخستین حیوانات که دو گاو نر و ماده بودند و همه انواع گیاهان در ایران ویج آفریده شدند. ایران ویج امن ترین جای خونیرَس است به طوری که وَرِجَمکَرد در آن جا ساخته شده است. سرور ایران ویج یکی از بی مرگان ، یعنی ون جد بیش ، است.
زردشت در ایران ویج ظهور کرد. طبق روایات متاخر ایران ویج در آذربایجان است. میگویند خورشیده به اندازه ی ایران ویج است. در اعتقادات ایرانی ، ایران ویج آرمانشهر ایرانیان است.
در مینوی خرد ، مشخصات این آرمانشهر بدین شرح آمده است و پیداست که اورمزد ایران ویج را از دیگر جای های و روستاها بهتر آفرید و نیکیاش این است که زندگی مردم در آن جا سیصد سال است و زندگی گاوان و گوسفندان صدوپنجاه سال و درد و بیماری کم دارند و دروغ نمیگویند و شیون و مویه نمیکنند و دیو آز به تن آنان کمتر مسلط است و ده مرد از نانی که میخورند سیر میشوند و به هر چهل سال از زنی و مردی فرزندی زاده شود و قانون شان بهی و دی نشان پوریوتکِشی است و چون بمیرند پارسایند و رد (سرور) آنان گوبدشاه است و از ایزدان سرور و پادشاهشان سروش است.
@sobhosher
🔺ایرانویج (اوستایی : اَریَنَ وَئیجَه (airyana waējah)،
پارسی میانه : ایرانویج (ērānwēz)،
سغدی مانوی : آریانا وَئیجه (airyana waējah) ،
پارتی : آریانویجن (ʾryʾnwyjn)) ،
🔸بر اساس اوستا (فرگرد ۱) #ایرانیان باستان خاستگاه خود را اَیریَنِم وَیجَ مینامیدند که به معنی
« گستره ی آریاییان » یا « سرزمین رود های آریایی ، چشمه های آریایی » است. این واژه بعد ها در متون پهلوی تبدیل به #ایران_ویج (ērānwēz) شد. (ērr) به معنی
« #آزاده ، #شریف و #اصیل » است.
بنابر اوستا، نخستین مسکن اقوام آریایی است. درباره ی محل ایران ویج اختلاف نظر وجود دارد. برخی آن را سرزمین صرفاً اساطیری دانستهاند. برخی نیز پیشنهاد هایی برای جایگاه جغرافیایی آن ارائه کردهاند.
محل های پیشنهادی از خوارزم بر ساحل دریاچه آرال در شمال ازبکستان تا آذربایجان ، یا تا جنوب یا شمال غرب افغانستان گسترده است. اخیراً فُگِلسانگ محل ایران ویج را شمال سرزمین باستانی سُغد ، در شمال رود سیحون دانسته ، اما بر پایه ی پژوهش ویتسِل ، جایگاه ایران ویج ارتفاعات مرکزی افغانستان بوده است.
🔻در وندیداد ۱ ، بند ۳و۴ آمده است : بهترین ناحیه ای که اورمزد آفرید ایران ویج است.
اما پتیاره آن زمستان دیو آفریده ده ماهه و انواع مار پردار و بی پر است. خوشی این ناحیه به حدی است که اورمزد میگوید اگر سرزمین های دیگر را نمیآفرید ، مردم به ایران ویج میرفتند و جایی برای سکونت باقی نماند. در اساطیر ایرانی زمین به هفت پاره یا اقلیم بخش شد. اقلیم میانی خونیرَس نام دارد که به اندازه آن شش اقلیم دیگر است. ایران ویج در خونیرَس قرار دارد. اورمزد در ایران ویج چیزهای زیادی را آفرید. رود های وه دائیتی، داراجه ، گاو اِیوداد یا یکتا آفریده ، گیومرث ، کوههای ابرز و اوسِندام و راس و پل افسانه ای چینوَد در آن جاست.
نخستین حیوانات که دو گاو نر و ماده بودند و همه انواع گیاهان در ایران ویج آفریده شدند. ایران ویج امن ترین جای خونیرَس است به طوری که وَرِجَمکَرد در آن جا ساخته شده است. سرور ایران ویج یکی از بی مرگان ، یعنی ون جد بیش ، است.
زردشت در ایران ویج ظهور کرد. طبق روایات متاخر ایران ویج در آذربایجان است. میگویند خورشیده به اندازه ی ایران ویج است. در اعتقادات ایرانی ، ایران ویج آرمانشهر ایرانیان است.
در مینوی خرد ، مشخصات این آرمانشهر بدین شرح آمده است و پیداست که اورمزد ایران ویج را از دیگر جای های و روستاها بهتر آفرید و نیکیاش این است که زندگی مردم در آن جا سیصد سال است و زندگی گاوان و گوسفندان صدوپنجاه سال و درد و بیماری کم دارند و دروغ نمیگویند و شیون و مویه نمیکنند و دیو آز به تن آنان کمتر مسلط است و ده مرد از نانی که میخورند سیر میشوند و به هر چهل سال از زنی و مردی فرزندی زاده شود و قانون شان بهی و دی نشان پوریوتکِشی است و چون بمیرند پارسایند و رد (سرور) آنان گوبدشاه است و از ایزدان سرور و پادشاهشان سروش است.
@sobhosher
#ایران بهترین سرزمین جهان و به ناچار #ایرانی بهترین باشنده جهان است، زیرا که در این سرزمین میزیید.
بهترین سرزمین(ایران) #نمیتواند مردمانی بد، تیره دل، دشمن کام، مردم ستیز و #بدخواه_دیگران داشته باشد.
#میر_جلال_الدین_کزازی
@sobhosher
بهترین سرزمین(ایران) #نمیتواند مردمانی بد، تیره دل، دشمن کام، مردم ستیز و #بدخواه_دیگران داشته باشد.
#میر_جلال_الدین_کزازی
@sobhosher
Track 3
Unknown Artist
#اسفندگان_فرخنده_روز_بانوی_ایرانی
سرایش و خوانش:
" #بانوهماارژنگی "
پیشکش به مهربانوان #ایران_زمین 💞
@sobhosher
سرایش و خوانش:
" #بانوهماارژنگی "
پیشکش به مهربانوان #ایران_زمین 💞
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
جنگ دوازده رخ
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
هرلحظه به لب ترانه ى لبخندت
🙏🏻💐
@sobhosher
#جنگ_یازده_رخ یا #دوازده_رخ نام جنگی در #شاهنامه_فردوسی و میان #ایران و #توران است که به #خونخواهی_سیاوش و بدلیل جنگ افروزی فرمانروای توران افراسیاب و پیران ویسه درگرفت. تمامی سرداران توران و پیران وزیر افراسیاب نیز در همین جنگ کشتهشدند و این #آخرین_جنگ تجاوز تورانی ها به ایران و آخرین ایران و توران است و با شکست ذلت بار لشکر سی هزار نفری توران، تورانیان هرگز دوباره جرات حمله به ایران را نمی کند.
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
جنگ دوازده رخ
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
هرلحظه به لب ترانه ى لبخندت
🙏🏻💐
@sobhosher
#جنگ_یازده_رخ یا #دوازده_رخ نام جنگی در #شاهنامه_فردوسی و میان #ایران و #توران است که به #خونخواهی_سیاوش و بدلیل جنگ افروزی فرمانروای توران افراسیاب و پیران ویسه درگرفت. تمامی سرداران توران و پیران وزیر افراسیاب نیز در همین جنگ کشتهشدند و این #آخرین_جنگ تجاوز تورانی ها به ایران و آخرین ایران و توران است و با شکست ذلت بار لشکر سی هزار نفری توران، تورانیان هرگز دوباره جرات حمله به ایران را نمی کند.
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
وطن من
ای خطهٔ #ایران مهین، ای وطن من
ای گشته به مهر تو عجین جان و تن من
ای عاصمهٔ دنیی آباد که شد باز
آشفته کنارت چو دل پر حزن من
دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست
ای باغ گل و لاله و سرو و سمن من
بس خار مصیبت که خلد دل را بر پای
بی روی تو، ای تازه شکفته چمن من
ای بار خدای من گر بیتو زیم باز
افرشتهٔ من گردد چون اهرمن من
تا هست کنار تو پر از لشکر دشمن
هرگز نشود خالی از دل محن من
از رنج تو لاغر شدهام چونان کاز من
تا بر نشود ناله نبینی بدن من
دردا و دریغاکه چنان گشتی بیبرک
کاز بافتهء خویش نداری کفن من
بسیار سخن گفتم در تعزیت تو
آوخ که نگریاند کس را سخن من
وانگاه نیوشند سخنهای مرا خلق
کز خون من آغشته شود پیرهن من
و امروز همیگویم با محنت بسیار
دردا و دریغا وطن من، وطن من
شعر از : #ملک_الشعرای_بهار
آهنگ: #پرویزمشکاتیان
دستگاه : سه گاه
آواز: زنده و گرامى ياد #ایرج_بسطامی
و تمام كشته شدگان زلزله بم
رنج و غم از تن وطنمان دور
شادى تنيده در تار و پود لحظه هاتان 🥰🙏🏻
@sobhosher
ای خطهٔ #ایران مهین، ای وطن من
ای گشته به مهر تو عجین جان و تن من
ای عاصمهٔ دنیی آباد که شد باز
آشفته کنارت چو دل پر حزن من
دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست
ای باغ گل و لاله و سرو و سمن من
بس خار مصیبت که خلد دل را بر پای
بی روی تو، ای تازه شکفته چمن من
ای بار خدای من گر بیتو زیم باز
افرشتهٔ من گردد چون اهرمن من
تا هست کنار تو پر از لشکر دشمن
هرگز نشود خالی از دل محن من
از رنج تو لاغر شدهام چونان کاز من
تا بر نشود ناله نبینی بدن من
دردا و دریغاکه چنان گشتی بیبرک
کاز بافتهء خویش نداری کفن من
بسیار سخن گفتم در تعزیت تو
آوخ که نگریاند کس را سخن من
وانگاه نیوشند سخنهای مرا خلق
کز خون من آغشته شود پیرهن من
و امروز همیگویم با محنت بسیار
دردا و دریغا وطن من، وطن من
شعر از : #ملک_الشعرای_بهار
آهنگ: #پرویزمشکاتیان
دستگاه : سه گاه
آواز: زنده و گرامى ياد #ایرج_بسطامی
و تمام كشته شدگان زلزله بم
رنج و غم از تن وطنمان دور
شادى تنيده در تار و پود لحظه هاتان 🥰🙏🏻
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🍃 #بهداشت در #ایران_باستان 🍃
ایرانیان از هزاران سال پیش دریافته بودند که از مُرده، بیماری برمیخیزد و به سرعت کشور را در بر میگیرد و به زبان امروز، موجب اپیدمی میگردد. ازینرو، هرگاه کسی به مرده دست میزد میبایست که نُه روز را با آیینی سخت، در جایی بنام «نُشوه خانه»، آلودگی را از خود دور میکرد و تنها پس از آن میتوانست به نزد مردمان بازگردد. امروز به آن قرنطینه میگویند. نُشوه یعنی نه شب.
این بیماریهای واگیردار را «اَستَرِمَ» astarema نامیدند.
#مقاله
اَستَرِمَ.pdf
نويسنده: دكتر #فریدون_جنیدی
#بنیاد_نیشابور
#یازدهم_اسفند_۱۳۹۸
@bonyad_neyshaboor
@sobhosher
ایرانیان از هزاران سال پیش دریافته بودند که از مُرده، بیماری برمیخیزد و به سرعت کشور را در بر میگیرد و به زبان امروز، موجب اپیدمی میگردد. ازینرو، هرگاه کسی به مرده دست میزد میبایست که نُه روز را با آیینی سخت، در جایی بنام «نُشوه خانه»، آلودگی را از خود دور میکرد و تنها پس از آن میتوانست به نزد مردمان بازگردد. امروز به آن قرنطینه میگویند. نُشوه یعنی نه شب.
این بیماریهای واگیردار را «اَستَرِمَ» astarema نامیدند.
#مقاله
اَستَرِمَ.pdf
نويسنده: دكتر #فریدون_جنیدی
#بنیاد_نیشابور
#یازدهم_اسفند_۱۳۹۸
@bonyad_neyshaboor
@sobhosher
Telegram
attach 📎
صبح و شعر
وطن من ای خطهٔ #ایران مهین، ای وطن من ای گشته به مهر تو عجین جان و تن من ای عاصمهٔ دنیی آباد که شد باز آشفته کنارت چو دل پر حزن من دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست ای باغ گل و لاله و سرو و سمن من بس خار مصیبت که خلد دل را بر پای بی روی تو، ای…
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎧🎼🎵🎶🍁🍂
#شعر_خوب_بخوانیم
فراخور گرامى زادروز زنده ياد #ايرج_بسطامى
https://t.me/sobhosher/3287
@sobhosher
#شعر_خوب_بخوانیم
فراخور گرامى زادروز زنده ياد #ايرج_بسطامى
https://t.me/sobhosher/3287
@sobhosher
Telegram
صبح و شعر
وطن من
ای خطهٔ #ایران مهین، ای وطن من
ای گشته به مهر تو عجین جان و تن من
ای عاصمهٔ دنیی آباد که شد باز
آشفته کنارت چو دل پر حزن من
دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست
ای باغ گل و لاله و سرو و سمن من
بس خار مصیبت که خلد دل را بر پای
بی روی تو، ای…
ای خطهٔ #ایران مهین، ای وطن من
ای گشته به مهر تو عجین جان و تن من
ای عاصمهٔ دنیی آباد که شد باز
آشفته کنارت چو دل پر حزن من
دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست
ای باغ گل و لاله و سرو و سمن من
بس خار مصیبت که خلد دل را بر پای
بی روی تو، ای…
صبح و شعر
━•··•✦❁💟❁✦•··•━ *خداوند بهترین یاور ماست* ━•··•✦❁🧿❁✦•··•━ #مشاهير ━•··•✦❁✳️❁✦•··•━ روایت زندگی من الان برایم مثل داستانیست که من در آن بیطرفم. انگار زندگی دیگریست و من فقط اینها را شنیدهام و بازگو میکنم.» …
Telegram
صبح و شعر
🔘#داستانهای_ایران_باستان
نویسنده : #احسان_یارشاطر
✍داستانهای ایران باستان ، کتابی است پُر. پُر از #ایران. پُر از داستان. پُر از داستانهای خیلی دور ایرانی که در میان اهل ادب، بسیار شهرت دارند و عناصر طبیعی، #اسطوره ای و تاریخی ایران را در بر میگیرد.…
نویسنده : #احسان_یارشاطر
✍داستانهای ایران باستان ، کتابی است پُر. پُر از #ایران. پُر از داستان. پُر از داستانهای خیلی دور ایرانی که در میان اهل ادب، بسیار شهرت دارند و عناصر طبیعی، #اسطوره ای و تاریخی ایران را در بر میگیرد.…
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم🎼🎵🎶🍂🍁
#شعر_خوب_بخوانیم
«خون از رُخم بشوی»
دست مرا بگير، كه آب از سرم گذشت
خون از رخم بشوی، كه تير از پرم گذشت
سر بركشيدم از دلِ اين دود، شعلهوار
تا اين شب از برابر چشمِ ترم گذشت
شوق رهايیام درِ زندان غم شكست
بوي خوشِ سپيدهدم از سنگرم گذشت
با همرهان بگوی سراغ وطن گرفت
هر جا كه ذرهذرهی خاكسترم گذشت
خورشيدها شكفت ز هر قطره خون من
هر جا كه پارههای دلِ پرپرم گذشت
در پردههای ديدهی من، باغ گل دميد
نام وطن چو بر ورق دفترم گذشت
• آواز: #همایون_شجریان
• شعر: #فریدون_مشیری
• موسیقی: آرش گوران
• ضبط،میکس و مستر: رضا فرهادی
• ضبط آواز: کاوه عابدین
🖤❤️
#ایران
#زن_زندگی_آزادی
@sobhosher
#شعر_خوب_بخوانیم
«خون از رُخم بشوی»
دست مرا بگير، كه آب از سرم گذشت
خون از رخم بشوی، كه تير از پرم گذشت
سر بركشيدم از دلِ اين دود، شعلهوار
تا اين شب از برابر چشمِ ترم گذشت
شوق رهايیام درِ زندان غم شكست
بوي خوشِ سپيدهدم از سنگرم گذشت
با همرهان بگوی سراغ وطن گرفت
هر جا كه ذرهذرهی خاكسترم گذشت
خورشيدها شكفت ز هر قطره خون من
هر جا كه پارههای دلِ پرپرم گذشت
در پردههای ديدهی من، باغ گل دميد
نام وطن چو بر ورق دفترم گذشت
• آواز: #همایون_شجریان
• شعر: #فریدون_مشیری
• موسیقی: آرش گوران
• ضبط،میکس و مستر: رضا فرهادی
• ضبط آواز: کاوه عابدین
🖤❤️
#ایران
#زن_زندگی_آزادی
@sobhosher
Telegram
attach 📎