Forwarded from ایران زیبايم (Mary R)
شب از سکوت تلخ تو در من شراب ریخت
بابای من برای تو آتش بر آب ریخت
بابای من به روی #سفر خط کشید و رفت
بر عرشه از حرارت خود آفتاب ریخت
از روی عرشه با دل دریا به عرش رفت
دریا به جان خسته ی من اضطراب ریخت
دریا دلان همیشه صدف صیدشان نبود
بابای من به پرسش دریا جواب ریخت
کشتی شکست و آتش غم شعله می کشید
آتش به کام تشنه شراب مذاب ریخت
بابای من حرارت خود را غزل نمود
بر کشتی شکسته ی #سانچی لعاب ریخت
دریا شنید قصه ی پرواز عشق را
وقتی که باد شعر به بال عقاب ریخت
بابای من ! ... چگونه خداحافظی کنم؟
دنیا دوباره غم به سر اهل آب ریخت
#جابرترمک
@sobhosher
@BiutifulIran
بابای من برای تو آتش بر آب ریخت
بابای من به روی #سفر خط کشید و رفت
بر عرشه از حرارت خود آفتاب ریخت
از روی عرشه با دل دریا به عرش رفت
دریا به جان خسته ی من اضطراب ریخت
دریا دلان همیشه صدف صیدشان نبود
بابای من به پرسش دریا جواب ریخت
کشتی شکست و آتش غم شعله می کشید
آتش به کام تشنه شراب مذاب ریخت
بابای من حرارت خود را غزل نمود
بر کشتی شکسته ی #سانچی لعاب ریخت
دریا شنید قصه ی پرواز عشق را
وقتی که باد شعر به بال عقاب ریخت
بابای من ! ... چگونه خداحافظی کنم؟
دنیا دوباره غم به سر اهل آب ریخت
#جابرترمک
@sobhosher
@BiutifulIran