#سال_نو
#صدسال_به_عشق_من_و_تو
🌸بهار و سال نو بهانه ى طبع آزمايى و غليان خون در رگهاى احساس شاعران لطيف طبعيست كه سرسرى از تغييرات بر طبيعت اطرافشان نميگذرند
و در هر دیار و هر دوره اثرى از تصویرسازی ها و مضمون پردازی هایی با موضوع "سال نو" آفریده اند كه از این طریق می توان دغدغه های مردم ادوار و سرزمین های مختلف را شناخت و به نوعی #تاریخ_اندیشه هر سرزمین و هر دوره رسید.
ماهم ميتوانيم با نگاه و خوانشى جديتر و عميق تر، در اشعار شاعران روزگارمان
به غير از موضوع كرونا
مضمونهاى جذابتر و زيباترى
پيدا كنيم😍
#نزارقبانى
🔴«إلی حبيبتي في رأس السنة»🔴
أنقل حبي لك من عامٍ إلى عام
كما ينقل التلميذ فروضه المدرسية إلى دفترٍ جديد
أنقل صوتك و رائحتك و رسائلك
ورقم هاتفك و صندوق بريدك
وأعلقها في خزانة العام الجديد
وأمنحك تذكرة إقامة دائمة في قلبي..
إنني أحبك
ولن أتركك وحدك على ورقة 31 ديسمبر أبداً
سأحملك على ذراعي
وأتنقل بك بين الفصول الأربعه
ففي الشتاء، سأضع على رأسك قبعة صوف حمراء
كي لا تبردي
وفي الخريف، سأعطيك معطف المطر الوحيد
الذي أمتلكه
كي لا تتبللي
وفي الربيع
سأتركك تنامين على الحشائش الطازجه
وتتناولين طعام الإفطار
مع الجنادب والعصافير
وفي الصيف
سأشتري لك شبكة صيدٍ صغيره
لتصطادي المحار
وطيور البحر
والأسماك المجهولة العناوين.
🔷«به معشوقم در آغاز سال نو»🔷
دوست داشتنت را از سالی به سالی دیگر منتقل میکنم
همچو دانشآموزی که تکالیف مدرسهاش را به دفتری جدید انتقال میدهد.
صدایت، بوی خوشت، نامههایت،
شماره تلفنت و صندوق پستیات را منتقل میکنم
و در كمد سال نو آويزان میکنم
و برایت گواهی اقامت دائمی در دلم صادر میکنم.
بی هیچ تردیدی دوستت دارم!
هرگز تو را روی آخرین برگه تقویم، تنها، رها نمیکنم.
تو را روی ساعد دستانم برمی گیرم
و در چهار فصل سال میگردانم.
در زمستان، کلاه پشمی سرخی بر سرت می گذارم تا احساس سرما نکنی.
در پاییز، تنها بارانی خودم را به تو می بخشم، مبادا که خیس شوی.
در بهار تو را تنها میگذارم تا روی چمنهای شاداب به خواب روی
و صبحانه را
با پرستوها و گنجشک ها میل کنی.
و در تابستان، تور کوچکی برایت خواهم خرید تا
صدفها،
مرغان دریایی
و ماهیان بی نام و نشان را صید کنی.
ادامه دارد...
منبع: مطالعات ادبيات تطبيقى
@sobhosher
#صدسال_به_عشق_من_و_تو
🌸بهار و سال نو بهانه ى طبع آزمايى و غليان خون در رگهاى احساس شاعران لطيف طبعيست كه سرسرى از تغييرات بر طبيعت اطرافشان نميگذرند
و در هر دیار و هر دوره اثرى از تصویرسازی ها و مضمون پردازی هایی با موضوع "سال نو" آفریده اند كه از این طریق می توان دغدغه های مردم ادوار و سرزمین های مختلف را شناخت و به نوعی #تاریخ_اندیشه هر سرزمین و هر دوره رسید.
ماهم ميتوانيم با نگاه و خوانشى جديتر و عميق تر، در اشعار شاعران روزگارمان
به غير از موضوع كرونا
مضمونهاى جذابتر و زيباترى
پيدا كنيم😍
#نزارقبانى
🔴«إلی حبيبتي في رأس السنة»🔴
أنقل حبي لك من عامٍ إلى عام
كما ينقل التلميذ فروضه المدرسية إلى دفترٍ جديد
أنقل صوتك و رائحتك و رسائلك
ورقم هاتفك و صندوق بريدك
وأعلقها في خزانة العام الجديد
وأمنحك تذكرة إقامة دائمة في قلبي..
إنني أحبك
ولن أتركك وحدك على ورقة 31 ديسمبر أبداً
سأحملك على ذراعي
وأتنقل بك بين الفصول الأربعه
ففي الشتاء، سأضع على رأسك قبعة صوف حمراء
كي لا تبردي
وفي الخريف، سأعطيك معطف المطر الوحيد
الذي أمتلكه
كي لا تتبللي
وفي الربيع
سأتركك تنامين على الحشائش الطازجه
وتتناولين طعام الإفطار
مع الجنادب والعصافير
وفي الصيف
سأشتري لك شبكة صيدٍ صغيره
لتصطادي المحار
وطيور البحر
والأسماك المجهولة العناوين.
🔷«به معشوقم در آغاز سال نو»🔷
دوست داشتنت را از سالی به سالی دیگر منتقل میکنم
همچو دانشآموزی که تکالیف مدرسهاش را به دفتری جدید انتقال میدهد.
صدایت، بوی خوشت، نامههایت،
شماره تلفنت و صندوق پستیات را منتقل میکنم
و در كمد سال نو آويزان میکنم
و برایت گواهی اقامت دائمی در دلم صادر میکنم.
بی هیچ تردیدی دوستت دارم!
هرگز تو را روی آخرین برگه تقویم، تنها، رها نمیکنم.
تو را روی ساعد دستانم برمی گیرم
و در چهار فصل سال میگردانم.
در زمستان، کلاه پشمی سرخی بر سرت می گذارم تا احساس سرما نکنی.
در پاییز، تنها بارانی خودم را به تو می بخشم، مبادا که خیس شوی.
در بهار تو را تنها میگذارم تا روی چمنهای شاداب به خواب روی
و صبحانه را
با پرستوها و گنجشک ها میل کنی.
و در تابستان، تور کوچکی برایت خواهم خرید تا
صدفها،
مرغان دریایی
و ماهیان بی نام و نشان را صید کنی.
ادامه دارد...
منبع: مطالعات ادبيات تطبيقى
@sobhosher
صبح و شعر
#سال_نو #صدسال_به_عشق_من_و_تو 🌸بهار و سال نو بهانه ى طبع آزمايى و غليان خون در رگهاى احساس شاعران لطيف طبعيست كه سرسرى از تغييرات بر طبيعت اطرافشان نميگذرند و در هر دیار و هر دوره اثرى از تصویرسازی ها و مضمون پردازی هایی با موضوع "سال نو" آفریده اند كه…
#صدسال_به_عشق_من_و_تو
🔴 كل عام و أنت حبيبتي🔴
كل عامٍ وأنت حبيبتي..
أقولها لك،
عندما تدق الساعة منتصف الليل
وتغرق السنة الماضية في مياه أحزاني
كسفينةٍ مصنوعةٍ من الورق..
أقولها لك على طريقتي..
متجاوزاً كل الطقوس الاحتفاليه
التي يمارسها العالم منذ 1975 سنة..
وكاسراً كل تقاليد الفرح الكاذب
التي يتمسك بها الناس منذ 1975 سنة..
ورافضاً..
كل العبارات الكلاسيكية..
التي يرددها الرجال على مسامع النساء
منذ 1975 سنة..
۲
كل عامٍ وأنت حبيبتي..
أقولها لك بكل بساطه..
كما يقرأ طفلٌ صلاته قبل النوم
وكما يقف عصفورٌ على سنبلة قمح..
فتزداد الأزاهير المشغولة على ثوبك الأبيض..
زهرةً..
وتزداد المراكب المنتظرة في مياه عينيك..
مركباً..
أقولها لك بحرارةٍ ونزق
كما يضرب الراقص الاسباني قدمه بالأرض
فتتشكل ألوف الدوائر
حول محيط الكرة الأرضيه..
🔷 صد سال به عشق من و تو 🔷
◀️ یک ▶️
صد سال به عشق من و تو
به تو می گویمش
آن لحظه که ساعت نیمه شب نواخته می شود
و سال پیش چون کشتی ای کاغذی در آبهای غمهایم غرق می شود.
به سبک و سیاق خودم به تو می گویم
تمام آیین های جشن هایی را
که جهان از ۱۹۷۵ پیش [تا بدین لحظه] به پا می داشت، زیرپا می گذارم،
تمام سنت های شادی دروغین را
که مردم از ۱۹۷۵ سال پیش [تا بدین لحظه] بدانها پایبندند، زیر پا می گذارم،
و تمام حرف های تکراری ای را..
که مردان از ۱۹۷۵سال پیش [تا بدین لحظه]
در گوش زنان تکرار می کردند، می زدایم.
◀️ دو ▶️
صد سال به عشق من و تو
به سادگی تمام می گویمش
همچو طفلی که نمازش را قبل از خواب می خواند
همچو گنجشکی که روی خوشه گندم می نشیند
و شکوفه های بافته شده روی لباس سفیدت
یک شکوفه بیشتر می شوند
و کشتی های منتظر در آبهای چشمانت
یک کشتی بیشتر می شوند.
آن را به گرمی و با هیجان و شوق بسیار به تو می گویم،
آن سان که پایکوب اسپانیایی پاهایش را به زمین می کوبد
و در پی آن، هزاران حلقه
پیرامون فضای کره زمین شکل می گیرند. ...
ادامه دارد...
#نزارقبانى
@sobhosher
🔴 كل عام و أنت حبيبتي🔴
كل عامٍ وأنت حبيبتي..
أقولها لك،
عندما تدق الساعة منتصف الليل
وتغرق السنة الماضية في مياه أحزاني
كسفينةٍ مصنوعةٍ من الورق..
أقولها لك على طريقتي..
متجاوزاً كل الطقوس الاحتفاليه
التي يمارسها العالم منذ 1975 سنة..
وكاسراً كل تقاليد الفرح الكاذب
التي يتمسك بها الناس منذ 1975 سنة..
ورافضاً..
كل العبارات الكلاسيكية..
التي يرددها الرجال على مسامع النساء
منذ 1975 سنة..
۲
كل عامٍ وأنت حبيبتي..
أقولها لك بكل بساطه..
كما يقرأ طفلٌ صلاته قبل النوم
وكما يقف عصفورٌ على سنبلة قمح..
فتزداد الأزاهير المشغولة على ثوبك الأبيض..
زهرةً..
وتزداد المراكب المنتظرة في مياه عينيك..
مركباً..
أقولها لك بحرارةٍ ونزق
كما يضرب الراقص الاسباني قدمه بالأرض
فتتشكل ألوف الدوائر
حول محيط الكرة الأرضيه..
🔷 صد سال به عشق من و تو 🔷
◀️ یک ▶️
صد سال به عشق من و تو
به تو می گویمش
آن لحظه که ساعت نیمه شب نواخته می شود
و سال پیش چون کشتی ای کاغذی در آبهای غمهایم غرق می شود.
به سبک و سیاق خودم به تو می گویم
تمام آیین های جشن هایی را
که جهان از ۱۹۷۵ پیش [تا بدین لحظه] به پا می داشت، زیرپا می گذارم،
تمام سنت های شادی دروغین را
که مردم از ۱۹۷۵ سال پیش [تا بدین لحظه] بدانها پایبندند، زیر پا می گذارم،
و تمام حرف های تکراری ای را..
که مردان از ۱۹۷۵سال پیش [تا بدین لحظه]
در گوش زنان تکرار می کردند، می زدایم.
◀️ دو ▶️
صد سال به عشق من و تو
به سادگی تمام می گویمش
همچو طفلی که نمازش را قبل از خواب می خواند
همچو گنجشکی که روی خوشه گندم می نشیند
و شکوفه های بافته شده روی لباس سفیدت
یک شکوفه بیشتر می شوند
و کشتی های منتظر در آبهای چشمانت
یک کشتی بیشتر می شوند.
آن را به گرمی و با هیجان و شوق بسیار به تو می گویم،
آن سان که پایکوب اسپانیایی پاهایش را به زمین می کوبد
و در پی آن، هزاران حلقه
پیرامون فضای کره زمین شکل می گیرند. ...
ادامه دارد...
#نزارقبانى
@sobhosher
صبح و شعر
#صدسال_به_عشق_من_و_تو 🔴 كل عام و أنت حبيبتي🔴 كل عامٍ وأنت حبيبتي.. أقولها لك، عندما تدق الساعة منتصف الليل وتغرق السنة الماضية في مياه أحزاني كسفينةٍ مصنوعةٍ من الورق.. أقولها لك على طريقتي.. متجاوزاً كل الطقوس الاحتفاليه …
#صدسال_به_عشق_من_و_تو
۳
لأنني أحبك..
تدخل السنة الجديدة علينا..
دخول الملوك..
ولأنني أحبك..
أحمل تصريحاً خاصاً من الله..
بالتجول بين ملايين النجوم..
٤
سوف لن نشتري هذا العيد شجره
ستكونين أنت الشجره
وسأعلق عليك..
أمنياتي.. وصلواتي..
وقناديل دموعي..
....
٥
آه.. يا سيدتي
لو كان الأمر بيدي..
إذن لصنعت سنةً لك وحدك
تفصلين أيامها كما تريدين..
وتسندين ظهرك على أسابيعها كما تريدين
وتتشمسين..
وتستحمين..
وتركضين على رمال شهورها..
كما تريدين..
آه.. يا سيدتي..
لو كان الأمر بيدي..
لأقمت عاصمةً لك في ضاحية الوقت
لا تأخذ بنظام الساعات الشمسية والرمليه
ولا يبدأ فيها الزمن الحقيقي
إلا..
عندما تأخذ يدك الصغيرة قيلولتها..
داخل يدي..
🔷 صد سال به عشق من و تو 🔷
◀️ سه ▶️
چون تو را دوست دارم..
سال نو شاهانه بر ما وارد می شود.
و باز چون دوستت دارم
اختیاری ویژه از خدا دارم
تا میان هزاران ستاره گردش کنم.
◀️ چهار ▶️
عید امسال هرگز درختی[درخت کریسمسی] نخواهیم خرید.
تو خود درخت [عید ما] خواهی بود.
روی [شاخه های] تو
آرزوهایم، دعاهایم
و چراغدان اشکهایم را
خواهم آویخت....
◀️ پنج ▶️
آه ای بانوی من
اگر می توانستم
سالی می ساختم تنها برای تو
روزهایش را اندازه می زدی آن سان که دوست داشتی،
به هفته هایش تکیه می زدی آن سان که دوست داشتی،
در آفتابش قدم می زدی،
دوش آفتاب می گرفتی،
و روی ماسه های ماه هایش می دویدی
آن سان که دوست داشتی..
آه ای بانوی من
اگر می توانستم
پایتختی در حوالی زمان برایت می ساختم
[پایتختی] بی اعتنا به نظام ساعت های خورشیدی و شنی
و زمان واقعی در آن آغاز نمی شد،
مگر
آن گاه که دستان کوچک تو
در دستان من به خواب قیلوله روند...
#نزارقبانى
@sobhosher
۳
لأنني أحبك..
تدخل السنة الجديدة علينا..
دخول الملوك..
ولأنني أحبك..
أحمل تصريحاً خاصاً من الله..
بالتجول بين ملايين النجوم..
٤
سوف لن نشتري هذا العيد شجره
ستكونين أنت الشجره
وسأعلق عليك..
أمنياتي.. وصلواتي..
وقناديل دموعي..
....
٥
آه.. يا سيدتي
لو كان الأمر بيدي..
إذن لصنعت سنةً لك وحدك
تفصلين أيامها كما تريدين..
وتسندين ظهرك على أسابيعها كما تريدين
وتتشمسين..
وتستحمين..
وتركضين على رمال شهورها..
كما تريدين..
آه.. يا سيدتي..
لو كان الأمر بيدي..
لأقمت عاصمةً لك في ضاحية الوقت
لا تأخذ بنظام الساعات الشمسية والرمليه
ولا يبدأ فيها الزمن الحقيقي
إلا..
عندما تأخذ يدك الصغيرة قيلولتها..
داخل يدي..
🔷 صد سال به عشق من و تو 🔷
◀️ سه ▶️
چون تو را دوست دارم..
سال نو شاهانه بر ما وارد می شود.
و باز چون دوستت دارم
اختیاری ویژه از خدا دارم
تا میان هزاران ستاره گردش کنم.
◀️ چهار ▶️
عید امسال هرگز درختی[درخت کریسمسی] نخواهیم خرید.
تو خود درخت [عید ما] خواهی بود.
روی [شاخه های] تو
آرزوهایم، دعاهایم
و چراغدان اشکهایم را
خواهم آویخت....
◀️ پنج ▶️
آه ای بانوی من
اگر می توانستم
سالی می ساختم تنها برای تو
روزهایش را اندازه می زدی آن سان که دوست داشتی،
به هفته هایش تکیه می زدی آن سان که دوست داشتی،
در آفتابش قدم می زدی،
دوش آفتاب می گرفتی،
و روی ماسه های ماه هایش می دویدی
آن سان که دوست داشتی..
آه ای بانوی من
اگر می توانستم
پایتختی در حوالی زمان برایت می ساختم
[پایتختی] بی اعتنا به نظام ساعت های خورشیدی و شنی
و زمان واقعی در آن آغاز نمی شد،
مگر
آن گاه که دستان کوچک تو
در دستان من به خواب قیلوله روند...
#نزارقبانى
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
*٥شنبه: #شعرجهان
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
من پرندگان پاییز را دوست میدارم
روزانهها
دوست دارم مثل پرندگان پاییزی،
گاهبهگاه گم شوم
میخواهم وطنی پیدا کنم
وطنی نو
بیهیچ دیّاری
و خدایی که
مرا تعقیب نکند
و سرزمینی که
به دشمنیام برنخیزد
میخواهم از پوست خویش بگریزم؛
از صدای خویش
و از زبان خویش
میخواهم مثل شمیم بستانها بگریزم
میخواهم از سایهی خویش بگریزم
و از نشانی خویش
میخواهم از شرقِ خرافهها و ماران بگریزم
از خُلفا و از تمام پادشاهان
میخواهم مثل پرندگان پاییزی،
عشق بِورزَم؛
ای شرق چوبههای دار و دشنهها
و امیران
از تمام پادشاهان…
میخواهم مثل پرندگان پاییزی،
عشق بِورزَم؛
ای شرقِ چوبههای دار و دشنهها
و امیران
از تمام پادشاهان…
میخواهم مثل پرندگان پاییزی،
عشق بِورزَم؛
ای شرق چوبههای دار و دشنهها.
✍🏻: #نزارقبانى
برگردان: صالح بوعذار
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، روزتون دلكش و ناب 🙏🏻💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
*٥شنبه: #شعرجهان
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
من پرندگان پاییز را دوست میدارم
روزانهها
دوست دارم مثل پرندگان پاییزی،
گاهبهگاه گم شوم
میخواهم وطنی پیدا کنم
وطنی نو
بیهیچ دیّاری
و خدایی که
مرا تعقیب نکند
و سرزمینی که
به دشمنیام برنخیزد
میخواهم از پوست خویش بگریزم؛
از صدای خویش
و از زبان خویش
میخواهم مثل شمیم بستانها بگریزم
میخواهم از سایهی خویش بگریزم
و از نشانی خویش
میخواهم از شرقِ خرافهها و ماران بگریزم
از خُلفا و از تمام پادشاهان
میخواهم مثل پرندگان پاییزی،
عشق بِورزَم؛
ای شرق چوبههای دار و دشنهها
و امیران
از تمام پادشاهان…
میخواهم مثل پرندگان پاییزی،
عشق بِورزَم؛
ای شرقِ چوبههای دار و دشنهها
و امیران
از تمام پادشاهان…
میخواهم مثل پرندگان پاییزی،
عشق بِورزَم؛
ای شرق چوبههای دار و دشنهها.
✍🏻: #نزارقبانى
برگردان: صالح بوعذار
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، روزتون دلكش و ناب 🙏🏻💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher