بخش کردن فریدون جهان را(شاهنامه)
شهریارقاسمی@sobhosher
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه #حماسه_ملی_ایران
سروده: #حکیم_فردوسی توسی
خوانش :استاد #شهریار_قاسمی
🌸 درود
سهم لحظه هاتان دلچسب 🙏
@sobhosher
شاهنامه #حماسه_ملی_ایران
سروده: #حکیم_فردوسی توسی
خوانش :استاد #شهریار_قاسمی
🌸 درود
سهم لحظه هاتان دلچسب 🙏
@sobhosher
📖 #راز_ماندگارى_شاهنامه
🔶هر #حماسه اي تصویر روشن و رسا از روزگار به وجـود آمـدن خـود، ارائـه مـیدهـد کـه در صورت انطبـاق بـا نیازهـا و شـرایط انسـان دوره هـاي بعـد پایـدار مـیمانـد و بـه وسـیله ي مـردم روزگاران بعد حفظ و نگهداري میشود.
🔷 حضور و بقاي بیش از هزار ساله ي شـاهنامه درنوسـانهـاي تـاریخی و بحـرانهـاي سیاسـی، اجتماعی و فرهنگی که جامعـه ایـران پیوسـته بـا آن درگیـر بـوده اسـت بیـانگـر آن اسـت کـه #شاهنامه_فردوسی ظرفیت انطباق با روحیات جمعی و آرمانهاي انسان ایرانی در طول روزگار ممتد و مستمر را دارا بوده است و تصویري که از جوهره ایرانی بودن، انسان مانـدن، سـرافراز و پرافتخار زیستن و مقابله با بحرانها ومشکلات حیـات ارائـه مـیدهـد، بـه نیـاز تـاریخی ایرانیـان دربستر زمان پاسخی مناسب و شایسته میدهد و به عنوان عاملی پویا و خلاق در زندگی و منش
انسان ایرانی تأثیرگزار بوده است.
@sobhosher
🔶هر #حماسه اي تصویر روشن و رسا از روزگار به وجـود آمـدن خـود، ارائـه مـیدهـد کـه در صورت انطبـاق بـا نیازهـا و شـرایط انسـان دوره هـاي بعـد پایـدار مـیمانـد و بـه وسـیله ي مـردم روزگاران بعد حفظ و نگهداري میشود.
🔷 حضور و بقاي بیش از هزار ساله ي شـاهنامه درنوسـانهـاي تـاریخی و بحـرانهـاي سیاسـی، اجتماعی و فرهنگی که جامعـه ایـران پیوسـته بـا آن درگیـر بـوده اسـت بیـانگـر آن اسـت کـه #شاهنامه_فردوسی ظرفیت انطباق با روحیات جمعی و آرمانهاي انسان ایرانی در طول روزگار ممتد و مستمر را دارا بوده است و تصویري که از جوهره ایرانی بودن، انسان مانـدن، سـرافراز و پرافتخار زیستن و مقابله با بحرانها ومشکلات حیـات ارائـه مـیدهـد، بـه نیـاز تـاریخی ایرانیـان دربستر زمان پاسخی مناسب و شایسته میدهد و به عنوان عاملی پویا و خلاق در زندگی و منش
انسان ایرانی تأثیرگزار بوده است.
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
💞💓💕
درباره عاشقانه ى #بيژن_منيژه👩❤️💋👩
💔در #شاهنامه خبری از #هجران نیست، دلدادگان به وصال یکدیگر میرسند. این موضوع در دیگر آثار ادبیات کلاسیک کشورمان رنگ و بوی دیگری دارد و با هجر پایان میگیرد.در #شاهنامه ما با حماسه روبهرو هستیم و خبری از جنبههای تراژیک موجود در دیگر داستانهای عاشقانه نیست.
🔹#رزم و #حماسه بخش عمده شاهنامه را به خود اختصاص داده است و بر خلاف اغلب داستانهای #عاشقانه که #بزمی هستند #حماسی است. به همین دلیل فضایی متفاوت با روایات صرفا بزمی دارد. ما در داستانهای عاشقانه بزمی میبینیم که معشوق واکنش چندانی ندارد و عاشق بار همه چیز را بر دوش میکشد، اما در شاهنامه عاشق و معشوق رودررو و پا به پای هم پیش میروند و معشوق #منفعل نیست.
💑 عاشق و معشوق هر دو در صحنه عشق فعال هستند و این نگاه #فردوسی بعدها در قالب افسانههای پهلوانی ادامه حیات داده و شاید بیش از صد اثر به نظم و نثر داریم که عاشقانههایی را در دل یک داستان عیاری و پهلوانی روایت میکنند؛ از جمله امیر ارسلان نامدار و نوشآفریننامه ملک جمشید و... .
🔸یکی از نکات جالب توجه در باب عشقهای شاهنامه این است که فردوسی در هیچ جای شاهنامه از مسیر عفاف خارج نشده و در توصیف عشق با آن متعالی و انسانی رفتار کرده است. او وقتی از شکلگیری یک عشق میان دو دلداده حرف میزند، هرگز آن را به بیحیایی نمیآلاید و هر چند در اصل هدفش روایت حماسه است، اما شخصیت پهلوانان بزرگ را هم بهگونهای پیش میبرد که جایی دلشان بلرزد و عشق را تجربه کنند.
🔹از دیگر نکات جالب در شاهنامه این است که زنان به مردان ابراز علاقه میکنند و همه این ابراز علاقهها نیز با شرم و حیا و به نرمی انجام شده و به ازدواج میانجامد. گویی بر خلاف اغلب آثار ادبیات گذشتگان کشورمان قرار نیست همیشه فراق باشد و دوری، بلکه در این کتاب همه هجرانها به وصل بدل میشود و طعم شیرین وصال، چاشنی داستانهاست.
🙍🏻♀️زنها در شاهنامه معشوقهایی منفعل نیستند و پا به پای مردها حرکت میکنند.
🔻هر دو، هم عاشق هستند و هم معشوق. عاشقانههای شاهنامه لطیف و باشکوه است و داستانهای زال و رودابه، رستم و تهمینه و بیژن و منیژه از زیباترین عاشقانههای جهان محسوب میشود.
زنان شاهنامه عاشقانی دلیر، خردمند و سنتشکن هستند. عشق در شاهنامه مرزهای زبانی، نژادی، طبقاتی و ملی را در هم میشکند.
🧝♀️بیشتر زنان عاشق شاهنامه که عاشق پهلوانان ایرانی هستند از سرزمین بیگانه، از روم و کابل و توران هستند. این داستانها شکوه عشقهای زمینی و انسانی را با مشهورترین داستانهای دوران رنسانس و پس از آن در اروپا برابر و گاه بالاتر مینهد.
ادامه دارد...
@sobhosher
درباره عاشقانه ى #بيژن_منيژه👩❤️💋👩
💔در #شاهنامه خبری از #هجران نیست، دلدادگان به وصال یکدیگر میرسند. این موضوع در دیگر آثار ادبیات کلاسیک کشورمان رنگ و بوی دیگری دارد و با هجر پایان میگیرد.در #شاهنامه ما با حماسه روبهرو هستیم و خبری از جنبههای تراژیک موجود در دیگر داستانهای عاشقانه نیست.
🔹#رزم و #حماسه بخش عمده شاهنامه را به خود اختصاص داده است و بر خلاف اغلب داستانهای #عاشقانه که #بزمی هستند #حماسی است. به همین دلیل فضایی متفاوت با روایات صرفا بزمی دارد. ما در داستانهای عاشقانه بزمی میبینیم که معشوق واکنش چندانی ندارد و عاشق بار همه چیز را بر دوش میکشد، اما در شاهنامه عاشق و معشوق رودررو و پا به پای هم پیش میروند و معشوق #منفعل نیست.
💑 عاشق و معشوق هر دو در صحنه عشق فعال هستند و این نگاه #فردوسی بعدها در قالب افسانههای پهلوانی ادامه حیات داده و شاید بیش از صد اثر به نظم و نثر داریم که عاشقانههایی را در دل یک داستان عیاری و پهلوانی روایت میکنند؛ از جمله امیر ارسلان نامدار و نوشآفریننامه ملک جمشید و... .
🔸یکی از نکات جالب توجه در باب عشقهای شاهنامه این است که فردوسی در هیچ جای شاهنامه از مسیر عفاف خارج نشده و در توصیف عشق با آن متعالی و انسانی رفتار کرده است. او وقتی از شکلگیری یک عشق میان دو دلداده حرف میزند، هرگز آن را به بیحیایی نمیآلاید و هر چند در اصل هدفش روایت حماسه است، اما شخصیت پهلوانان بزرگ را هم بهگونهای پیش میبرد که جایی دلشان بلرزد و عشق را تجربه کنند.
🔹از دیگر نکات جالب در شاهنامه این است که زنان به مردان ابراز علاقه میکنند و همه این ابراز علاقهها نیز با شرم و حیا و به نرمی انجام شده و به ازدواج میانجامد. گویی بر خلاف اغلب آثار ادبیات گذشتگان کشورمان قرار نیست همیشه فراق باشد و دوری، بلکه در این کتاب همه هجرانها به وصل بدل میشود و طعم شیرین وصال، چاشنی داستانهاست.
🙍🏻♀️زنها در شاهنامه معشوقهایی منفعل نیستند و پا به پای مردها حرکت میکنند.
🔻هر دو، هم عاشق هستند و هم معشوق. عاشقانههای شاهنامه لطیف و باشکوه است و داستانهای زال و رودابه، رستم و تهمینه و بیژن و منیژه از زیباترین عاشقانههای جهان محسوب میشود.
زنان شاهنامه عاشقانی دلیر، خردمند و سنتشکن هستند. عشق در شاهنامه مرزهای زبانی، نژادی، طبقاتی و ملی را در هم میشکند.
🧝♀️بیشتر زنان عاشق شاهنامه که عاشق پهلوانان ایرانی هستند از سرزمین بیگانه، از روم و کابل و توران هستند. این داستانها شکوه عشقهای زمینی و انسانی را با مشهورترین داستانهای دوران رنسانس و پس از آن در اروپا برابر و گاه بالاتر مینهد.
ادامه دارد...
@sobhosher
Telegram
attach 📎
#پهلوانان_شاهنامه 💪
💫خاندان سام در تحليل گذر از اسطوره تا حماسه
🔹بررسی و تحلیل داستان های #شاهنامه در ایام باستانی بدین شکل نبوده و در طول روزگاران متمادی تحول یافته و دگرگون شده اند. "مطالب اوستایی، چه آنها که در اوستای موجود دیده می شوند و چه آنها که از دست رفته و تنها ذکری از آنها در دینکرد بازمانده، فقط از شاهان پیشدادی و کیانی سخن می
گویند، آن هم تا عصر گشتاسب.
🔸 از داستان ها و قهرمانی های خاندان سام، زال و رستم در اوستا نشانی نیست و چنان نشانی نیست که به حذف شباهت داشته باشد، و معلوم است هنوز این داستان ها در عصر اوستایی شکل نگرفته بوده است، زیرا وجود همین داستان هاست که شاهنامه را به اثری عظیم تبدیل کرده است." (بهار، 1385، 103)
🔺اگر داستان خاندان زال و رستم در دورهء اوستایی وجود داشت، در متون اوستا اشاره ای به آن می شد.
🔹برعکس، همه جا در اوستا سخن از گرشاسب، قهرمان و دلاور دینی، است. در حالی که تنها نام خاندان گرشاسب و لقب او، سام نریمان، به صورت نام پدر و پسر به شاهنامه رسیده است. نام سام در شاهنامه و گرشاسب نامهء اسدی طوسی، ربطی به روایات اوستایی و پهلوی مربوط به گرشاسب ندارد. در اوستا از بهمن، نوهء گشتاسب، و تداوم خاندان او تا اسکندر نیز سخنی به میان آورده نمی شود.
🔸از این رو، می توان نتیجه گرفت که در گذار از اسطوره به حماسه تحولی عظیم و بنیادی رخ داده است. #حماسه_ملی_ایران، هرچند ریشه در اساطیر کهن زرتشتی دارد، اما بیشتر مبتنی بر حفظ روایان شفاهی اساطیری حماسی بوده است و در این گذار، روند خاص خود را پیموده، دگرگونی و استحاله یافته تا به عصر اسلامی رسیده و در شاهنامهء فردوسی بازتاب یافته است.
🔹استاد بهمن سرکاراتی چه نیک آورده است که "در حقیقت، شاهنامه بیش از آن که به سنت اوستا و متن های پهلوی زرتشتی وابسته باشد، به سنت زنده و پویای #روایات_شفاهی و گاه #مکتوب_شرق_ایران وابسته است و دلیل تفاوت های جدی آن با متن ها و مطالب اوستایی و زرتشتی پهلوی همین است. تنها شباهت عمدهء شاهنامه با روایات حماسی زرتشتی کهن و میانه، در نام شاهان پیشدادی و کیانی است. هرچند بنیان اساطیری شاهنامه امری مسلم است، اما "حماسهء ملی ایران در تدوین نهایی اش، که اینک به دست ما رسیده، نمای ظاهری تالیفی از نوع تواریخ ایام و کارنامهء شاهان دارد و طرح کلی آن در بازگویی تاریخ ایران باستان به شیوه ای پرداخته شده است که ضمن آن زمان اساطیری با تدبیری زیرکانه به زمان تاریخی پیوسته و آنچه اسطورهء محض بوده، اینک به صورت بخشی از #تاریخ و پاره ای از آن وانمود شده است.
📚
سیدحسین شهرستانی
شاهنامه: گذار از اسطوره تا حماسه
@sobhosher
💫خاندان سام در تحليل گذر از اسطوره تا حماسه
🔹بررسی و تحلیل داستان های #شاهنامه در ایام باستانی بدین شکل نبوده و در طول روزگاران متمادی تحول یافته و دگرگون شده اند. "مطالب اوستایی، چه آنها که در اوستای موجود دیده می شوند و چه آنها که از دست رفته و تنها ذکری از آنها در دینکرد بازمانده، فقط از شاهان پیشدادی و کیانی سخن می
گویند، آن هم تا عصر گشتاسب.
🔸 از داستان ها و قهرمانی های خاندان سام، زال و رستم در اوستا نشانی نیست و چنان نشانی نیست که به حذف شباهت داشته باشد، و معلوم است هنوز این داستان ها در عصر اوستایی شکل نگرفته بوده است، زیرا وجود همین داستان هاست که شاهنامه را به اثری عظیم تبدیل کرده است." (بهار، 1385، 103)
🔺اگر داستان خاندان زال و رستم در دورهء اوستایی وجود داشت، در متون اوستا اشاره ای به آن می شد.
🔹برعکس، همه جا در اوستا سخن از گرشاسب، قهرمان و دلاور دینی، است. در حالی که تنها نام خاندان گرشاسب و لقب او، سام نریمان، به صورت نام پدر و پسر به شاهنامه رسیده است. نام سام در شاهنامه و گرشاسب نامهء اسدی طوسی، ربطی به روایات اوستایی و پهلوی مربوط به گرشاسب ندارد. در اوستا از بهمن، نوهء گشتاسب، و تداوم خاندان او تا اسکندر نیز سخنی به میان آورده نمی شود.
🔸از این رو، می توان نتیجه گرفت که در گذار از اسطوره به حماسه تحولی عظیم و بنیادی رخ داده است. #حماسه_ملی_ایران، هرچند ریشه در اساطیر کهن زرتشتی دارد، اما بیشتر مبتنی بر حفظ روایان شفاهی اساطیری حماسی بوده است و در این گذار، روند خاص خود را پیموده، دگرگونی و استحاله یافته تا به عصر اسلامی رسیده و در شاهنامهء فردوسی بازتاب یافته است.
🔹استاد بهمن سرکاراتی چه نیک آورده است که "در حقیقت، شاهنامه بیش از آن که به سنت اوستا و متن های پهلوی زرتشتی وابسته باشد، به سنت زنده و پویای #روایات_شفاهی و گاه #مکتوب_شرق_ایران وابسته است و دلیل تفاوت های جدی آن با متن ها و مطالب اوستایی و زرتشتی پهلوی همین است. تنها شباهت عمدهء شاهنامه با روایات حماسی زرتشتی کهن و میانه، در نام شاهان پیشدادی و کیانی است. هرچند بنیان اساطیری شاهنامه امری مسلم است، اما "حماسهء ملی ایران در تدوین نهایی اش، که اینک به دست ما رسیده، نمای ظاهری تالیفی از نوع تواریخ ایام و کارنامهء شاهان دارد و طرح کلی آن در بازگویی تاریخ ایران باستان به شیوه ای پرداخته شده است که ضمن آن زمان اساطیری با تدبیری زیرکانه به زمان تاریخی پیوسته و آنچه اسطورهء محض بوده، اینک به صورت بخشی از #تاریخ و پاره ای از آن وانمود شده است.
📚
سیدحسین شهرستانی
شاهنامه: گذار از اسطوره تا حماسه
@sobhosher
https://t.me/sobhosher/874
👆🏻👆🏻 لينك بخش كردن فريدون جهان را
پيش و پس اين فايل ميتوانيد بخشهاى ديگر مربوط به داستان ايرج را بشنويد
👆🏻👆🏻 لينك بخش كردن فريدون جهان را
پيش و پس اين فايل ميتوانيد بخشهاى ديگر مربوط به داستان ايرج را بشنويد
Telegram
صبح و شعر
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه #حماسه_ملی_ایران
سروده: #حکیم_فردوسی توسی
خوانش :استاد #شهریار_قاسمی
🌸 درود
سهم لحظه هاتان دلچسب 🙏
@sobhosher
شاهنامه #حماسه_ملی_ایران
سروده: #حکیم_فردوسی توسی
خوانش :استاد #شهریار_قاسمی
🌸 درود
سهم لحظه هاتان دلچسب 🙏
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
*جمعه: #مشاهير
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
نام تو آبی بود
چشم تو آبی نبود نام تو آبی بود
که آن همه مرا به جستجوی نام خودم میان این همه دریاچه های مرده سرگردان کرد
هر زن اگر دریاچه ای بوده یا نگینی آبی در انگشتر
حساب کنید من به گرداب چند دریاچه ی مرده
یا در انگشتان چند زن آبی غرق شده ام
نام مرا نام تو دیوانه کرد
و آن چه یافتم آخر کار نه فیروزه بود نه زمرد کوه های شرق
چخماقی بود از جنس آتش های کیهان
که به ژرفاهای گم دریای فارس
خیس خورده و مرجانی شده بود
جنس من آبی نبود نام تو آبی بود
✍🏻: #منوچهر_آتشى شاعر، روزنامهنگار و مترجم معاصر ایرانی فراخور زادروزش مانا نام و يادش 💐
🔹شعرهای آتشی شعر كوير است و عناصر طبیعی این کویر ، #حماسه و #خشونت را با هم میآمیزد. گذشته از آن، عشق و امید و آرزو نیز خود را به این طبیعت جنوبی غرق میکند و احساس تنها در مثلث خشونت-حماسه-جنوب چهره نشان میدهد.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، آدينه روزتان دلخواه🙏🏻💐🌀
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
*جمعه: #مشاهير
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
نام تو آبی بود
چشم تو آبی نبود نام تو آبی بود
که آن همه مرا به جستجوی نام خودم میان این همه دریاچه های مرده سرگردان کرد
هر زن اگر دریاچه ای بوده یا نگینی آبی در انگشتر
حساب کنید من به گرداب چند دریاچه ی مرده
یا در انگشتان چند زن آبی غرق شده ام
نام مرا نام تو دیوانه کرد
و آن چه یافتم آخر کار نه فیروزه بود نه زمرد کوه های شرق
چخماقی بود از جنس آتش های کیهان
که به ژرفاهای گم دریای فارس
خیس خورده و مرجانی شده بود
جنس من آبی نبود نام تو آبی بود
✍🏻: #منوچهر_آتشى شاعر، روزنامهنگار و مترجم معاصر ایرانی فراخور زادروزش مانا نام و يادش 💐
🔹شعرهای آتشی شعر كوير است و عناصر طبیعی این کویر ، #حماسه و #خشونت را با هم میآمیزد. گذشته از آن، عشق و امید و آرزو نیز خود را به این طبیعت جنوبی غرق میکند و احساس تنها در مثلث خشونت-حماسه-جنوب چهره نشان میدهد.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، آدينه روزتان دلخواه🙏🏻💐🌀
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher