صبح و شعر
664 subscribers
2.11K photos
266 videos
325 files
3.16K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
ارتباط با ادمین @anahitagirl
Download Telegram
#چکیده_داستان * #فریدون_و_پسران_در_شاهنامه *

#فریدون سه پسر داشت؛ #سلم و #تور از #شهرناز، و #ایرج از #ارنواز. دختران شاه یمن را به زنیِ آن‌ها گرفت او در نامگذاری پسران، خواسته یا ناخواسته ایرج را تحسین می کند. نام پسر بزرگتر را سلم می نهد، چون به سلامت از دشمن قوی گریخته ست ولی بعدتر او را چون خاک، بی جنبش و سرد می خواند؛ تور، چون آتش، نماد خشم و شتاب است ولی دلیریِ نابهنگام و تنها از سر خشم هم بیهوده ست؛ تنها ایرج است که میانه ی خاک و آتش است؛ هم باسنگ است، یعنی فرزانه و تامل گر و هم درجای خود باچنگ، یعنی دلیر.

سپس پادشاهی‌اش را میان آن‌ها تقسیم کرد؛ روم را به سلم داد، توران زمین را به تور داد و ایران را به ایرج و هر یک به حکومت خود رفتند. پس از مدتی سلم از این تقسیم ناخشنود شد و به تور پیغام داد که پادشاهی ایران سزاوار من بود که بزرگترم، و بعد از من تویی که سزاوار آنی و نه ایرج. تور در جواب گفت که باید رودررو با هم صحبت کنند. پس از گفتگوی رودررو، تصمیمشان این شد که پیکی به سوی فریدون روانه کنند و ناخشنودیشان را از مهربانی بیشتر او با برادر کوچک‌تر ابراز کنند. فریدون در جواب گفت که این تقسیم براساس دانایی و نیز اختربینی بوده است و مبادا آن‌ها پی جنگ بگیرند. و به ایرج گفت که برادرانت پیِ نَبَردند با تو؛ تو باید زود‌تر از آن‌ها مهیای جنگ شوی. اما ایرج اجازه خواست که با آن‌ها از در مهر وارد شود و بی‌سلاح و لشگر به دیدنشان برود. فریدون با این کار موافق نبود اما به آن رضا داد.

منبع:شاهنامه بخوانیم

@sobhosher
#رمزهای_شاهنامه
ضحاک (بهر سوم)
🐉
در این بخش داستان نکته ظریفی هست. چنان که در شاهنامه خواندیم، شیطان ابتدا ضحاک را واداشت تا پدرش را بکشد و بجایش بنشیند؛ سپس، برایش غذاهای گوناگون از پشت گوسفند (گوشت راسته) و جز آن درست کرد و سپس بر شانه هایش بوسه زد و مارها بر شانه هایش روئیدند.
در زمانی که این اتفاقها می افتاد، جمشید هنوز پادشاه ایران بود و هنوز ضحاک بر ایران مسلط نشده بود تا جوانان ایرانی را قربانی آتشفشان کند. توضیحش این است که آریائيان در آن زمان #گوشتخوار نبوده اند و گوشتخواری را کاری اهریمنی دانسته اند، و ازین رو در داستان، روئيدن مار بر شانه ضحاک (آتشفشان) به این بخش مربوط و منتقل گردیده است. در اوستا در جایی که از آموزگاران بد صحبت میکند، جمله ای هست که این گمان را تقویت میکند:

📖 ”از این آموزگاران، یکی جمشید است، که مردم را به پاره گوشت خوردن راهنمایی کرد“.

شاهنامه درباره پدر ضحاک بنام مَرداس، میگوید که هنگام شبگیر (پیش از سپیده صبح) سر و تن میشست و عبادت میکرد. در بابل نخستین، بت پرستی رواج داشت، اما احتمالاً پیش از بت پرستی، کیش دیگری بوده است که برخی گروههای مذهبی مراسم غسل مذهبی را بطور پنهان انجام میدادند. بعداً گروه مغتسله و آئین ماندائی از آن باقی ماند.

👩‍❤️‍👩 «اَرنَواز و شَهرناز»

چنان که قبلاً گفته ایم، نام زنان در اساطیر ایرانی، نُماد سرزمینهاست. دو خواهر، دختران جمشید، که ضحاک به همسری گرفت، نماد سرزمینهائي هستند که زبانهای جداگانه امّا همریشه دارند، زیرا که دختران یک پدر هستند. َرنَواز نُماد سرزمینی است که مردمانش، زبانهای زیبا و رسا و باشکوه (زبانهای ایرانی) داشته اند، و #شهرناز نُماد سرزمینهای خوروران ( غرب) است که زبان مردمانشان، داد و آئين (قواعد) بس سنگین داشته است (مانند عربی). بعدها که فریدون این دو دختر را به همسری میگیرد، ایرج که نماد کشور ایران است، از ارنواز زاده میشود.
⬅️این موضوع، توضیح مفصلی دارد که در کتاب «داستان ایران»، جلد اول، صفحات ۵۱۷ تا ۵۲۰ آمده است، و در اینجا به دلیل دشواری بحث زبانشناسی، از آن در میگذریم. اما بطور خلاصه، بنا بر تقسیم بندیهای امروز، زبانهای مردمان سرزمین شهرناز (در مغرب ایران)، زبانهای گروه سامی نامیده میشوند، شامل عبری، آرامی، عربی، اتیوپیائي، آشور باستان، و بابِلی. زبان سومری را جزو خانواده زبانهای سامی به شمار نمیآورند..
ادامه دارد...

🐉
پژوهش هاي دكتر #فريدون_جنيدي
شاهنامه شناسي
@sobhosher
ازدواج_در_شاهنامه👩‍❤️‍👩💃🥂

از نظر ساختاری در #شاهنامه با سه نوع ازدواج رو به رو می‌‌شویم:

١-ازدواج “برون‌گروهی” یا “برون همسری”: مثل ازدواج پسران #فریدون با دختران #سرویمنی”، ازدواج #زال “با #رودابه” دختر “مهراب کابلی”، ازدواج #کاووس″ با #سودابه” دختر “شاه‌هاماوران” و …

٢- ازدواج “درون گروهی”: مثل ازدواج #فرانک” با #آبتین” که هر دو از نژاد کیان اند.ازدواج #فریدون” با #شهرناز″ و #ارنواز″،ازدواج #دخترایرج” با #پشنگ” و…
٣- ازدواج با محارم: ازدواج “ #اسفندیار” با خواهرش #همای”، ازدواج #بهمن” با دخترش #همای”،ازدواج #اسکندر” با خواهرش #روشنک” و…
اهتمام در پاکی نسب وخون خانوادگی، یکی از صفات بارز جامعه ایرانی شمرده می شود تا حدی که ازدواج با محارم را جایز می شمرده‌اند.
( آرتورکریستن سن، ایران در زمان ساسانیان،ص ۱۱۷)
عقیده بر این بود که ازدواج بین خواهر و برادر به وسیله فره ایزدی، روشن می‌شود و دیوان را دور می‌اندازد. یونانیان نیز ازدواج عمو با دختر برادرش، ازدواج عمه با پسر برادرش و ناخواهری را با نابرادریش, جایز می دانسته اند. “وست” در کتاب خود موسوم به “زناشویی با افراد همخون” می‌گوید: «‌زردتشتیان عصر ما وجود ازدواج‌هایی را با خویشاوندان نزدیک، در میان نیاکان خویش نمی­ پذیرند؛ زیرا اکنون چنین وصلت‌‌هایی در اجتماع ایشان حرام است و توصيه به ازدواج محارم در دين زرتشت را دروغ بزرگ ميداند.

🔥 نخست به بینش اشوزرتشت در گاتها و در هات ۵۳ اشاره می کنیم که #زرتشت به دخترش #پورچیستا می گوید :

"جاماسپ «که از نزدیکان نیست و بیگانه است» به خواستگاری تو آمده است. من او را در دین داری تایید می کنم ولی تو با خردمندی و آزادی اگر مایلی او را برای شوی خود گزینش کن."

🔵 این سخن زرتشت نشان از باور به سنت زناشویی در فرهنگ زرتشتیان است چرا که اگر ازدواج با محارم در دین زرتشتی رواج داشت و ثواب هم داشت، خود زرتشت با دخترش ازدواج می کرد و یا یکی از پسرانش با خواهرشان ازدواج می کردند. هیچگاه در تاریخ زندگی زرتشتیان ازدواج با محارم مشاهده نشده است.

در هزار و چهارصد سال پیش گروهی از زرتشتیان به خاطر هجوم تازیان، به هند کوچ کردند و با نام پارسیان شناخته می شوند. آنان تمامی رسوم زمان ساسانی را تا به امروز در خود حفظ کرده اند. حال در میان آنان کنکاش کنید ببینید کسی هست که ازدواج با محارم کند و یا حتا سخنش را بگوید. ازدواج با محارم در میان پارسیان هند هم وجود ندارد زیرا هیچ ایرانی زرتشتی اینکار را نمی کرده است.
ادامه دارد...
@sobhosher