صبح و شعر
649 subscribers
2.14K photos
281 videos
331 files
3.24K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
💦💧

آشنایی با جشن‌های ایرانی
#آبانگان؛ جشن پاسداشت #آب

ایرانیان، هزاران سال پیش از این، ارزش آب را دریافته بودند و جشن‌هایی چون آبانگان، خوردادگان، تیرگان، آبریزگان، آبسالان و... که دستکم بیش از ۱۰ جشن بود، به بهانه‌ی پاسداشت آب برگزار می‌شد. جشن آبان‌گان نیز جشن ارج نهادن و پاسداری از آب، آناهیتا (ایزدبانوی آب) و آب‌های پاک زمین بود. واژه‌ی "آبان" نماد آب‌های پاک و به چم آب‌های پاک و هنگام آب و باران است.

☔️☔️ این ارزشمندی تا جایی بود که گفته می‌شود تیرداد اشکانی برای جنگ با رومیان، به‌جای راه آبی، راه دشوار زمینی را برگزید تا آب را نیالاید.

🌊🌊 ایرانیان در جشن آبانگان برای نکوداشت آب، در کنار رودها و دریاها شادی، پایکوبی و نیایش می‌کردند. پس از پیدایش کیش زرتشتی، خواندن سروده‌ی "آبان‌یشت" یا "آب‌زور" برای ارج نهادن به آب به آیین‌های این جشن افزوده شد.

💧💧 در باور ایرانیان باستان، آب دومین پیشکش خداوند به زمین است و "آناهیتا" نگهبان آن. از این‌رو آب و آناهیتا نمادهای پاکی تن و روان بودند و جشن آبانگان، جشن بزرگداشت پالایش تن و روان از زشتی و پلشتی بود. برپایه‌ی نوشته‌های نسک پهلوی بندهش، گل نیلوفر آبی یا سوسن خورآیی(شرقی) نشان ماه آبان و آناهیتا است.

🌦🌦 یکی از پایه‌های پیدایش جشن آبانگان این است که در پی جنگ‌های دراز ایران و توران، افراسیاب تورانی دستور داد تا کاریزها و نهرهای ایران را ویران کنند. پس از پایان جنگ، پسر تهماسب که "زو" نام داشت پیشنهاد کرد تا کاریزها و نهرهای ویران را لایروبی کنند. پس از این کار، بار دیگر آب در نهرها روان شد و مردم بالندگی آب‌ها را جشن گرفتند.
همچنین گفته می‌شود پس از هشت سال خشکسالی در ایران، در ماه آبان باران بارید و خرمی و سرسبزی بازآمد. بیماری و نداری مردم به پایان رسید و از آن زمان جشن آبانگان با شادی بیشتری برپا شد.

☔️☔️ ایرانیان با ساختن کاریزها، آب‌انبار، پالایشگر آب زیگورات #چغازنبیل و ده‌ها آب‌بند(سد)، کوشش خود را برای نگهداشت و بهره‌برداری بهینه از آب به کار بستند.
🛁🛀 هرودت نوشته است که ایرانیان درهیچ رودی پیشاب(ادرار) نمی‌کنند، آب دهان و بینی نمی‌اندازند و دست‌هایشان را در آن نمی‌شویند. آن‌ها دست شستن دیگران را هم در آب روان نمی‌پذیرند و به رودخانه ارج می‌نهند. استرابون نیز نوشته ایرانیان تن خود را در چارچوبی به نام آبزن می‌شویند تا آب بیهوده از دست نرود. آن‌ها در آب روان مردار و هرچه ناپاک است، نمی‌اندازند!

جشن آبان‌گان، روز پاسداشت آب‌های پاک و بزرگداشت ایزدبانوی آب " #آناهیتا"، در روز آبان از ماه آبان برابر با دهم آبان در گاهشمار باستانی ایران برگزار می‌شد.

🌧🌱 در فرهنگ سرزمین ما، در جشن‌های گوناگون، مردم بر پاسداشت زیست‌‌بوم گواهی می‌دادند؛ ارزش و جایگاه آب (این پیشکش بی‌مانند هستی) را می‌دانستند؛ سرسبزی، زندگی، پاره‌های پرهام (عناصر طبیعت) و پیشکش‌های گیتی را می‌ستودند و برای بالندگی خاک ایران می‌کوشیدند و نام‌های فراوانی که برگرفته از سرسبزی و آبادنی زمین بود، برای فرزندان خود برمی‌گزیدند.

goo.gl/Fc44PQ
______
برگرفته از:
۱- از نوروز تا نوروز #کورش_نیکنام
۲- اساتیر و فرهنگ ایران #رحیم_عفیفی
۳- جشن‌های ایران باستان #هاشم_رضی
۴- هفته نامه‌ی "امرداد"
______
#فرهنگ_ایران #جشن_آبانگان 💦💧#آبانگان
@sobhosher
🔲 #شرم و #آزرم در #فرهنگ_ایران باستان
از نگاه
#شاهنامه

📚 ”اِیر و آریا“ به معنی فروتن و آزاده است و ایرانیها از هزاران سال پیش، خود را فروتن معرفی میکردند، و هنوز هم نشانه هایش وجود دارد. حتی امروزه هم لاتها و قلدرهای فرومایه، در برابر دیگران با الفاظی چون «نوکرم، چاکرم» ابراز کوچکی و خُردی و ارادت و فروتنی میکنند. اخلاق و شرم جایگاه خاصی در فرهنگ ایران داشته است و حتی در هنگام مذاکره با دشمن و میدان نبرد هم پایبند اخلاق و اصول اخلاقی و پهلوانی بوده اند. چون شاهنامه مهمترین آینه ای است که ایران باستان را منعکس میکند نمونه هایی را در ستایش اخلاق و شرمگین بودن و پرهیز از گستاخی، از آن می آورم.
🔹در نبرد هومان تورانی و بیژن ایرانی، پس از این که همه گونه سلاح رزم را می آزمایند و بر هم چیره نمیشوند، بر روی اسب با هم کشتی میگیرند و باز هم نیرویشان یکسان است. پس، ”با اجازهٔ یکدیگر“، دست از نبرد میکشند تا چندی بیاسایند و آب بنوشند، و پس از آن، دوباره به نبرد هم می آیند:

ازانپس بر آن بر، نهادند کار
که زور آزمایند، در کارزار
ز نیروی گُردان دوالِ رکیب
گسست اندر آوردگاه از نهیب
همیدون نگشتند ز اسپان جدا
نبودند، یک بر دگر، پادشا
اُزانپس به دستوری یکدگر
برفتند پویان، سوی آبخوَر
بدان خستگی، بازْ جنگ آمدند
گرازان به سان پلنگ آمدند

🔸در جنگ رستم فرّخزاد با سعد وقّاص:

خروشی برآمد ز رستم چو رعد
یکی تیغ زد بر سر اسپ سعد
چو اسپ نبرد اندرآمد به سر
جدا شد ازو، سعد پرخاشخر
فرود آمد از پشت زین پلنگ
بزد بر کمر بر، سرِ پالهنگ

رستم با یک ضربه سعد و اسبش را به زمین میزند، و برای این که در نبرد، همپایهٔ او باشد، خودش هم از اسبش پایین می آید.

🔹هنگام سخنرانی شیرین، همسر خسروپرویز، نزد بزرگان ایران، که او را نکوهش کرده بودند:

بگفت این و بگشاد چادر ز روی
همه روی، ماه و، همه پشت، موی:
”سدیگر چنین است رویم که هست
یکی گر دروغ است، بنمای دست!

🔸
حتی همسر شاه رویش را از بیگانگان میپوشانید و بزرگان ایران برای اولین بار، روی و موی شهبانو را برهنه دیدند. شیرین میگوید که اگر سخنم نادرست است، ”بنمای دست“، یعنی ”برای سخن گفتن و بیان اعتراض، نخست دست را بلند کن“. در ایران باستان میان حرف کسی نمیپریدند، و اگر شخص روبرو میخواست چیزی بگوید، نخست باید دست بلند میکرد و با این کار اجازه میخواست. نمونهٔ دیگر از سخن گفتن اسفندیار با رستم:

بدو گفت کـ : ”این رنج و کَردار تو
شنیدم همه درد و تیمار تو
بمان تا بگویم همه، هرچه هست
یکی گر دروغ است بنمای دست!

بگذار هرچه میخواهم، بگویم، و اگر دروغ بود دست بلند کن (اجازه بخواه و سخن بگو.)

میبینیم که از زمان رستم تا زمان ساسانیان این رسم بر جای بوده است!

ادامه دارد...
@sobhosher
🔲 #شرم و #آزرم در #فرهنگ_ایران باستان(٢)
از نگاه
#شاهنامه

📚زنان و مردان همواره لباسهای پوشیده به تن میکردند و برهنگی، سخت ناپسند بوده است. به همین دلیل مجسمه یا نقاشی برهنه یا نیمه برهنه در ایران، بر عکس اروپا، نادر است.
در شاهنامه، واژهٔ دیدار همواره به معنی ”صورت“ آمده است چون تنها جایی از بدن که دیده میشد صورت بود.
🔻واژهٔ چهره در اصل در اوستا چیثرَ čiθra بوده است به معنای ”نژاد“. چون نژاد هر کس از صورت او پیداست، معنای چهره به ”صورت“ دگرگون شد.

فرستاد مر دایه را چون نَوَند
که: ”رَو، زِیر آن شاخ سرو بلند
نگه کن که آن ماهْ دیدار کیست
سیاوش مگر زنده شد؟ گر پری است؟“

ببین آن کسی که رویش چون ماه است کیست.

مبادا جز از بخت همراهتان
شده تیره، دیدارِ بدخواهتان

روی دشمنتان سیاه باد، یا چشم دشمنتان کور باد.

سخن کاووس شاه به رستم:

تهمتن بیامد، به سر بر، کلاه
نشست از بر تخت، نزدیک شاه
بر او آفرین کرد کاووس شاه
که: ”بی تو مبیناد کس پیشگاه
دل تاجداران به تو گرم باد
روانت پر از شرم و آزرم باد“

🔹
بزرگترین دعایی که شاه برای رستم میکند این است که روانش پر از شرم و آزرم (احترام) باشد.

🔸در نامهٔ افراسیاب به سیاوخش، شاهزادهٔ ایران:

دبیر جهاندیده را پیش خواند
سخن درگشاد و گهر برفشاند
بزرگیّ و رایش فزایش گرفت
جهان آفرین را ستایش گرفت
کـ : ”ز او باد بر شاهزاده درود
خداوند کوپال و شمشیر و خود
خداوند شرم و خداوند باک
ز بیداد و کژّی، دل و دست، پاک

🔺چون رسم بوده است که بزرگان را به بهترین صفات یا صفات برجستهٔ ویژهٔ خود او بستایند، افراسیاب در ابراز ستایش و احترام به سیاوخش، او را «خداوند شرم» میخواند (خداوند یعنی صاحب و دارنده) و شرم را از صفات مهم و برجستهٔ سیاوخش میشمارد.

هنگامی که «گَروی» تورانی میخواهد سر سیاوخش را ببُرد:

بیامد، چو پیش سیاوش رسید
جوانمردی و شرم شد ناپدید
بزد چنگ و موی سرش را گرفت
به خواری کشیدش به روی، ای شگفت

🔹شرم را همپایهٔ جوانمردی می آورد.

هنگامی که زنان مُشکوی کسری را از برابر او میگذرانند:

سمن بوی خوبان با ناز و شرم
همه پیش کسری برفتند نرم

🔸در شاهنامه بارها ناز و شرم با هم برای زنان آمده است، یعنی زن، باید ناز و غمزه را همراه با شرم داشته باشد.

اگر پارسا باشد و رایزن
یکی گنج باشد پُر آکنده، زن
بویژه که باشد به بالا، بلند
فرو هشته تا پای، مشکین کمند
خردمند و، با دانش و ناز و شرم
سخن گفتن خوب و آوایِ نرم

🔹باز هم شرمگین بودن را در کنار پارسایی و خردمندی و دانش و ناز، میستاید.

☑️ پس، شاهنامه، شرم و شرمگین بودن را، هم برای مردان و هم برای زنان، به یک سان بایسته میشمارد.

شاد باشید. دیر زیوید.
@sobhosher