#رمزهای_شاهنامه :
#هوشنگ (بهر نخست) 🏡
پس از #سیامک، نوبت به فرزندش «هوشنگ» میرسد. چنان که گفتیم، سیامک نماد گروهی از بشر اولیه است که در سوی اپاختر (شمال) به سرما دچار شد.
#هوشنگ: در اوستا هَئوشیَنگه haōšiangh؛ هئو = #خوب؛ شی = #نشستن، #اقامت؛ پسوند اَنْگْهْ angh اسم آلت میسازد.
برای نمونه، کُلیستن یعنی کندن؛ از «کُل» و «اَنگ» واژة «کُلنگ» ساخته میشود که آلت کندن است.
از «آویختن»، «آو» برمیآید و با «اَنگ» میشود «آوَنگ».
در زبان کردی، از بریدن، «بُر» برآمده و با «اینگ» واژة «بْرینگ» را ساخته است یعنی قیچی، بخصوص قیچی کردن پشم گوسفندان.
پس شیَنگه یعنی « #جایگاه_اقامت»، و هَئوشیَنگه یعنی « #جایگاه_خوب_برای_اقامت». پس هوشنگ نماد عصری است که انسان خانه سازی کرد. بشر با خانه سازی، بر آن دیو، یعنی سرما، چیره شد.
از هوشنگ، با پاژنام « #پیشداد» نیز یاد میشود، که خود نشانگر پیدایی نخستین « #داد» (عدل، قانون) است. این #داد، چگونه آغاز گردید؟ برای یافتن پاسخ، نخست میباید کار را از پژوهش در واژه بیاغازیم.
واژه فارسی «داد»، در زبان پهلوی « #دات» خوانده میشود و « #بنیاد» در آن زبان «بوندات» būndāt است. این واژه در زبان فارسی، با دگرگون شدن د نخستین به ی، به «بنیاد» و با دگرگون شدن د به ل، به «بُنلاد» تبدیل شده است. شعر از فرالاوی:
لاد را بر بنای محکم نِه
که نگهدار لاد، بُنلاد است
از این سخنان آشکار میشود که دات و داد و لاد، نام #دیوار است، که بن و پایه آن را میتوان بُنیاد، بُندات، یا بُنلاد خواندن.
نخستین دیوارها از انباشتن گل بر روی هم ساخته شد و خشت و سنگ هزاران سال بعد به کار گرفته شد. هنوز چنین دیوارهایی در شرق ایران هست و آن را سه لاده و پنج لاده (دیواری از انباشتن سه یا پنج لایه گل) مینامند.
از همین واژه در زبان انگلیسی «فوندیشن»
foundation
ساخته شده است به معنی بنیاد و اساس، و found (فعل) به معنای بنیاد نهادن و بر پا کردن و تأسیس کردن. شاید گمان برود که در انگلیسی، همواره پسوند tion از فعل، اسم میسازد. اما معلوم گردیده که برخی کلمات (در انگلیسی) از ابتدا پسوند tion را داشته اند و بعداً فعل از آنها مشتق شده است. دیکشنریهای انگلیسی، ریشه
found
(فعل به معنی بنا نهادن) را تا واژه
fundus
لاتین به معنی بن و پایه دنبال میکنند. اما این واژه در زبانهای ایرلندی کهن و ولزی که بسی کهنتر از زبان انگلیسی هستند، به ترتیب به گونه bun و bon آمده است، و در انگلیسی کهن botm
، و در فرانسه font،
در رومانی fond
در اسپانیایی و ایتالیایی fondo
است. كه اين سخن جز با ياري زبانهاي باستاني ايراني روشن نميشود.
پژوهش هاي دكتر #فريدون_جنيدي
#شاهنامه_شناسي
@kimiayehasti
@sobhosher
#هوشنگ (بهر نخست) 🏡
پس از #سیامک، نوبت به فرزندش «هوشنگ» میرسد. چنان که گفتیم، سیامک نماد گروهی از بشر اولیه است که در سوی اپاختر (شمال) به سرما دچار شد.
#هوشنگ: در اوستا هَئوشیَنگه haōšiangh؛ هئو = #خوب؛ شی = #نشستن، #اقامت؛ پسوند اَنْگْهْ angh اسم آلت میسازد.
برای نمونه، کُلیستن یعنی کندن؛ از «کُل» و «اَنگ» واژة «کُلنگ» ساخته میشود که آلت کندن است.
از «آویختن»، «آو» برمیآید و با «اَنگ» میشود «آوَنگ».
در زبان کردی، از بریدن، «بُر» برآمده و با «اینگ» واژة «بْرینگ» را ساخته است یعنی قیچی، بخصوص قیچی کردن پشم گوسفندان.
پس شیَنگه یعنی « #جایگاه_اقامت»، و هَئوشیَنگه یعنی « #جایگاه_خوب_برای_اقامت». پس هوشنگ نماد عصری است که انسان خانه سازی کرد. بشر با خانه سازی، بر آن دیو، یعنی سرما، چیره شد.
از هوشنگ، با پاژنام « #پیشداد» نیز یاد میشود، که خود نشانگر پیدایی نخستین « #داد» (عدل، قانون) است. این #داد، چگونه آغاز گردید؟ برای یافتن پاسخ، نخست میباید کار را از پژوهش در واژه بیاغازیم.
واژه فارسی «داد»، در زبان پهلوی « #دات» خوانده میشود و « #بنیاد» در آن زبان «بوندات» būndāt است. این واژه در زبان فارسی، با دگرگون شدن د نخستین به ی، به «بنیاد» و با دگرگون شدن د به ل، به «بُنلاد» تبدیل شده است. شعر از فرالاوی:
لاد را بر بنای محکم نِه
که نگهدار لاد، بُنلاد است
از این سخنان آشکار میشود که دات و داد و لاد، نام #دیوار است، که بن و پایه آن را میتوان بُنیاد، بُندات، یا بُنلاد خواندن.
نخستین دیوارها از انباشتن گل بر روی هم ساخته شد و خشت و سنگ هزاران سال بعد به کار گرفته شد. هنوز چنین دیوارهایی در شرق ایران هست و آن را سه لاده و پنج لاده (دیواری از انباشتن سه یا پنج لایه گل) مینامند.
از همین واژه در زبان انگلیسی «فوندیشن»
foundation
ساخته شده است به معنی بنیاد و اساس، و found (فعل) به معنای بنیاد نهادن و بر پا کردن و تأسیس کردن. شاید گمان برود که در انگلیسی، همواره پسوند tion از فعل، اسم میسازد. اما معلوم گردیده که برخی کلمات (در انگلیسی) از ابتدا پسوند tion را داشته اند و بعداً فعل از آنها مشتق شده است. دیکشنریهای انگلیسی، ریشه
found
(فعل به معنی بنا نهادن) را تا واژه
fundus
لاتین به معنی بن و پایه دنبال میکنند. اما این واژه در زبانهای ایرلندی کهن و ولزی که بسی کهنتر از زبان انگلیسی هستند، به ترتیب به گونه bun و bon آمده است، و در انگلیسی کهن botm
، و در فرانسه font،
در رومانی fond
در اسپانیایی و ایتالیایی fondo
است. كه اين سخن جز با ياري زبانهاي باستاني ايراني روشن نميشود.
پژوهش هاي دكتر #فريدون_جنيدي
#شاهنامه_شناسي
@kimiayehasti
@sobhosher
#انسان_خوب در #شاهنامه
دکتر #محمدعلی_اسلامی_ندوشن
بهر پايانى
🔸#اغریرث، برادر افراسیاب، تنها پهلوان #تورانی شاهنامه است که در نیک سگالی و خوبی با مردان #خوب ایران برابری میکند.
🔹در حملهای که افراسیاب در زمان نوذر به ایران میآورد، او با او همراه است. یکی از فرماندهان است. در این جنگ ایرانیان شکست می خورند، نوذرشاه اسیر و کشته می شود و گروهی از سران ایران نیز به اسارت می افتند. چون افراسیاب قصد کشتن این عده می کند، اغریرث از او می خواهد که از خونشان درگذرد و آنها را به او سپارد تا دربند نگاهشان دارد. افراسیاب شفاعت او را می پذیرد.
🔺پس از چندی، چون بیم هلاک این اسیران می رفته، اغریرث آنها را آزاد می کند. افراسیاب از این عمل او در خشم می شود:
بدو گفت کاین چیست کانگیختی که با شهد، حنظل بیامیختی
نفرمودمت کان بدان را بکُش؟ که جای خرد نیست و هنگام هُش
به دانش نیاید سر جنگجوی بیاید به جنگ اندرون آبروی
سر مرد جنگی خرد نسپرد که هرگز نیامیخت کین با خرد
(نوذر 591-94)
🔻چنانکه می بینیم افراسیاب معتقد است که در جنگ، هر نابکاریای، هرکشتاری رواست. جنگ باید به پیروزی برسد، از هر راهی شد شده، اغریرث جواب میدهد:
چنین داد پاسخ به افراسیاب که لختی بشاید هم از شرم و آب
هر آنگه که آمد به بد دسترس ز یزدان بترس و مکن بد به کس
که تاج و کمرچون تو بیند بسی نخواهد شدن رام با هر کسی
(595-597)
🔸تفاوت بین اغریرث و افراسیاب در این است که یکی طرفدار اعتدال و نیکی و نرمی است، و دیگری نه. لحن اغربرث در این جواب یادآور لحن ایرج و سیاوش و کیخسرو است. او نیز از همان روح مسالمت آمیزو مدارا برخوردار است.
@sobhosher
دکتر #محمدعلی_اسلامی_ندوشن
بهر پايانى
🔸#اغریرث، برادر افراسیاب، تنها پهلوان #تورانی شاهنامه است که در نیک سگالی و خوبی با مردان #خوب ایران برابری میکند.
🔹در حملهای که افراسیاب در زمان نوذر به ایران میآورد، او با او همراه است. یکی از فرماندهان است. در این جنگ ایرانیان شکست می خورند، نوذرشاه اسیر و کشته می شود و گروهی از سران ایران نیز به اسارت می افتند. چون افراسیاب قصد کشتن این عده می کند، اغریرث از او می خواهد که از خونشان درگذرد و آنها را به او سپارد تا دربند نگاهشان دارد. افراسیاب شفاعت او را می پذیرد.
🔺پس از چندی، چون بیم هلاک این اسیران می رفته، اغریرث آنها را آزاد می کند. افراسیاب از این عمل او در خشم می شود:
بدو گفت کاین چیست کانگیختی که با شهد، حنظل بیامیختی
نفرمودمت کان بدان را بکُش؟ که جای خرد نیست و هنگام هُش
به دانش نیاید سر جنگجوی بیاید به جنگ اندرون آبروی
سر مرد جنگی خرد نسپرد که هرگز نیامیخت کین با خرد
(نوذر 591-94)
🔻چنانکه می بینیم افراسیاب معتقد است که در جنگ، هر نابکاریای، هرکشتاری رواست. جنگ باید به پیروزی برسد، از هر راهی شد شده، اغریرث جواب میدهد:
چنین داد پاسخ به افراسیاب که لختی بشاید هم از شرم و آب
هر آنگه که آمد به بد دسترس ز یزدان بترس و مکن بد به کس
که تاج و کمرچون تو بیند بسی نخواهد شدن رام با هر کسی
(595-597)
🔸تفاوت بین اغریرث و افراسیاب در این است که یکی طرفدار اعتدال و نیکی و نرمی است، و دیگری نه. لحن اغربرث در این جواب یادآور لحن ایرج و سیاوش و کیخسرو است. او نیز از همان روح مسالمت آمیزو مدارا برخوردار است.
@sobhosher