━··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعردیروز
━··•✦❁🌸❁✦•··•━
در ستایش فردوسی
که فردوسی طوسی پاک مغز
به اوست داد سخنهای نغز
به شهنامه فردوسی نغز گوی
که از پیش گویندگان برد گوی
✍🏻: #اسدی_طوسی
گرشاسپنامه
گفت فردوسی به شهنامه هران چه که خواست
قصههای پرعجایب فتنههای پرعبر
ز فردوسی کنون سخن یاد دار
که شد بر سر رزم اسفند یار
زنده رستم شعر فردوسی است
ور نه زو در جهان نشانه کجاست
✍🏻: #سراجالدین_عثمان_مختاری سده۵-۶
شهریارنامه
بدان که شاهنامه فردوسی حکیم
فردوس حکمت است از ایشان تویی نشان
✍🏻: #سوزنی_سمرقندی
سده۵
سخنگوی پیشینه دانای طوس
که آراست روی سخن چون عروس
✍🏻: #نظامی_گنجوی
اسکندارنامه
شمع جمع هوشمندان است در دیجور غم
نکته ای کز خاطر فردوسی طوسی بود
زادگان طبع پاکش جملگی حوراوشند
زاده حوراوش بود، چون مرد فردوسی بود
✍🏻: #خاقانی
این تازه و محکم ز تو بنیاد سخن
هرگز نکند چون تو کسی یاد سخن
فردوس مقام بادت ای فردوسی
انصاف که نیک دادهای داد سخن
✍🏻: #ظهیرفاریابی
چو فردوسی مسکین را ببردند
به زیر خاک تاریکش ﺳﭙردند
ختم دادند به فردوس اعلی
که فردوسی به فردوس است اولی
✍🏻: #عطار
اسرارنامه
شاعر از شما بهتر شعر آن که نیکوتر
از طایفه تازی و از انجمن فرسی
آواز دادند یک رویه به من گفتند
فردوسی و شهنامه شهنامه و فردوسی
✍🏻: #امامی_هروی
سده ۷
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
✍🏻: #سعدی
گر حکیمی مرده ای را زنده سازد این چنین
بهر او تکریم و تعظیم است در روی زمین
بهر فردوسی چه باید کرد کو از کار خویش
یعنی از نیروی طبع و معجز گفتار خویش
مرده فرزندان چندین قرن ایران زنده کرد
از لب آموی تا دریای عمان زنده کرد
✍🏻: #میرزاده_عشقی
#۲۵اردیبهشت #روز_ملی_بزرگداشت_فردوسی
نامآورترین سخنسرای ایران زمین
━··•✦❁🧿❁✦•··•━
@sobhosher
#شعردیروز
━··•✦❁🌸❁✦•··•━
در ستایش فردوسی
که فردوسی طوسی پاک مغز
به اوست داد سخنهای نغز
به شهنامه فردوسی نغز گوی
که از پیش گویندگان برد گوی
✍🏻: #اسدی_طوسی
گرشاسپنامه
گفت فردوسی به شهنامه هران چه که خواست
قصههای پرعجایب فتنههای پرعبر
ز فردوسی کنون سخن یاد دار
که شد بر سر رزم اسفند یار
زنده رستم شعر فردوسی است
ور نه زو در جهان نشانه کجاست
✍🏻: #سراجالدین_عثمان_مختاری سده۵-۶
شهریارنامه
بدان که شاهنامه فردوسی حکیم
فردوس حکمت است از ایشان تویی نشان
✍🏻: #سوزنی_سمرقندی
سده۵
سخنگوی پیشینه دانای طوس
که آراست روی سخن چون عروس
✍🏻: #نظامی_گنجوی
اسکندارنامه
شمع جمع هوشمندان است در دیجور غم
نکته ای کز خاطر فردوسی طوسی بود
زادگان طبع پاکش جملگی حوراوشند
زاده حوراوش بود، چون مرد فردوسی بود
✍🏻: #خاقانی
این تازه و محکم ز تو بنیاد سخن
هرگز نکند چون تو کسی یاد سخن
فردوس مقام بادت ای فردوسی
انصاف که نیک دادهای داد سخن
✍🏻: #ظهیرفاریابی
چو فردوسی مسکین را ببردند
به زیر خاک تاریکش ﺳﭙردند
ختم دادند به فردوس اعلی
که فردوسی به فردوس است اولی
✍🏻: #عطار
اسرارنامه
شاعر از شما بهتر شعر آن که نیکوتر
از طایفه تازی و از انجمن فرسی
آواز دادند یک رویه به من گفتند
فردوسی و شهنامه شهنامه و فردوسی
✍🏻: #امامی_هروی
سده ۷
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
✍🏻: #سعدی
گر حکیمی مرده ای را زنده سازد این چنین
بهر او تکریم و تعظیم است در روی زمین
بهر فردوسی چه باید کرد کو از کار خویش
یعنی از نیروی طبع و معجز گفتار خویش
مرده فرزندان چندین قرن ایران زنده کرد
از لب آموی تا دریای عمان زنده کرد
✍🏻: #میرزاده_عشقی
#۲۵اردیبهشت #روز_ملی_بزرگداشت_فردوسی
نامآورترین سخنسرای ایران زمین
━··•✦❁🧿❁✦•··•━
@sobhosher
. ჻ᭂ 🍃🌸 #شعردیروز ჻🌸🍃჻ᭂ
عشق و بهار و فرقت یار و تن نزار
آورده اند بر دل من کار و صعب کار
تیمار دوست با من و از من بریده اوست
هجران یار با من و از من گسسته یار
فصل بهار با من نازک چو برگ گل
لشگر برون زدم چو گل سرخ در بهار
تا کامکار گردم بر دشمنان ملک
یکسو شدم ز برگ گل سرخ کامگار
هنگام گل ز لعبت گلرخ جدا شدم
در دیده وصال خلیدم ز هجر یار
بر اختیار خلق نه بر اختیار خویش
بهر صلاح خلق سفر کردم اختیار
جستند خلق رنج من از مهربان خویش
من رنجشان کشیدم و بر خود نهاده بار
رنجیست اینکه چون بحقیقت نگه کنم
ناز است و راحت از پس این رنج بی شمار
ای گلبن نشاط دل من بفضل کن
بی من مباش تازه و بر گل مکن کنار
تا من چو از سفر برسم از رخان تو
بر گل کنم کنار خود ای چون گل بهار
✍🏻: #سوزنی_سمرقندی
سده۶
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
عشق و بهار و فرقت یار و تن نزار
آورده اند بر دل من کار و صعب کار
تیمار دوست با من و از من بریده اوست
هجران یار با من و از من گسسته یار
فصل بهار با من نازک چو برگ گل
لشگر برون زدم چو گل سرخ در بهار
تا کامکار گردم بر دشمنان ملک
یکسو شدم ز برگ گل سرخ کامگار
هنگام گل ز لعبت گلرخ جدا شدم
در دیده وصال خلیدم ز هجر یار
بر اختیار خلق نه بر اختیار خویش
بهر صلاح خلق سفر کردم اختیار
جستند خلق رنج من از مهربان خویش
من رنجشان کشیدم و بر خود نهاده بار
رنجیست اینکه چون بحقیقت نگه کنم
ناز است و راحت از پس این رنج بی شمار
ای گلبن نشاط دل من بفضل کن
بی من مباش تازه و بر گل مکن کنار
تا من چو از سفر برسم از رخان تو
بر گل کنم کنار خود ای چون گل بهار
✍🏻: #سوزنی_سمرقندی
سده۶
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher