Forwarded from اتچ بات
#رشت
#برف_زمستونی اسفند۴۰۲
زیبا و شیرین اما دلش سرد
یخ در بهشته
این برف و شیره
قدیما مادر بزرگا میگفتن؛ اگر کسی برف شیره بخوره تا سال دیگه سرما نمیخوره!
حواسشونم به این بوده که برف اول و دوم را نبایست خورد و برف سوم مناسبتره، هم برای اینکه میخواستن بچهها با رفتن به میون برف و سرما ، سینه پهلو نکنن و هم میدونسن که برف اول آلودگیها و گرد و خاک هوا را با خودش روی زمین میاره.
برف رو از روی خاک برنمیداشتن. برفای تختهای چوبی حیاط، بامهای سفالی و هر جای دور از دسترس پاکتر بود. بعضی وقتها هم یه جای خلوتی سفره پارچهای پهن میکردن مثل مهمونی که قراره برسه.
ازونطرف انگورایی رو که تو تابستون چیده بودن و شیره سیاهرنگ و شیرینش را گرفته بودن را روی برف میریختن .
مادرا و مادربزرگا همین برف و شیرهخوردن رو به مراسمی برای دورهمیاشون تبدیل میکردن. شاید هم در سنتای باستانی ایران نشونهای از پاکشدن یا کسب سلامتی باشه.
انگار که برف پلیدیا را میشست و میبرد.
یا سعی میکردن برف سرد را به شکل خوراکی خوشایندی در بیارن و از این راه سختی سرما را شکست بدن .
شاید هم یک سرگرمی ساده و شادی کوچکی بود که در زندگی روزانه به اون احتیاج داشتند.
📹: سهیلا کاویانی
🎼 رد پا از مسعود درویش
@My_BeautifulIran
#برف_زمستونی اسفند۴۰۲
زیبا و شیرین اما دلش سرد
یخ در بهشته
این برف و شیره
قدیما مادر بزرگا میگفتن؛ اگر کسی برف شیره بخوره تا سال دیگه سرما نمیخوره!
حواسشونم به این بوده که برف اول و دوم را نبایست خورد و برف سوم مناسبتره، هم برای اینکه میخواستن بچهها با رفتن به میون برف و سرما ، سینه پهلو نکنن و هم میدونسن که برف اول آلودگیها و گرد و خاک هوا را با خودش روی زمین میاره.
برف رو از روی خاک برنمیداشتن. برفای تختهای چوبی حیاط، بامهای سفالی و هر جای دور از دسترس پاکتر بود. بعضی وقتها هم یه جای خلوتی سفره پارچهای پهن میکردن مثل مهمونی که قراره برسه.
ازونطرف انگورایی رو که تو تابستون چیده بودن و شیره سیاهرنگ و شیرینش را گرفته بودن را روی برف میریختن .
مادرا و مادربزرگا همین برف و شیرهخوردن رو به مراسمی برای دورهمیاشون تبدیل میکردن. شاید هم در سنتای باستانی ایران نشونهای از پاکشدن یا کسب سلامتی باشه.
انگار که برف پلیدیا را میشست و میبرد.
یا سعی میکردن برف سرد را به شکل خوراکی خوشایندی در بیارن و از این راه سختی سرما را شکست بدن .
شاید هم یک سرگرمی ساده و شادی کوچکی بود که در زندگی روزانه به اون احتیاج داشتند.
📹: سهیلا کاویانی
🎼 رد پا از مسعود درویش
@My_BeautifulIran
Telegram
attach 📎