━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#مشاهير
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
اسلام گفت: «بلند شین بیایین گوش کنین! کدخدا! بیا مشدی بابا! بیا اسماعیل!»
مردها بلند شدند و رفتند جلو و گوش هایشان را چسباندند به بدنه صندوق.
اسلام گفت: «می شنوین؟»
کدخدا گفت: «آره، آره.»
پسر مشدی صفر گفت: «من که چیزی نمی شنفم.»
اسلام گفت: «خوب گوش کنین.»
...
کدخدا گفت: «مثل اینکه توش باد می آد.»
مشدی بابا گفت: «نه خیر صدای آب می اد.»
اسلام سرش را بالا برد و گفت: «نه، صدای چیز دیگه نمی آد. این تو گریه می کنن. صدای گریه و زاری می آد.»
مردها گوش ها را چسباندند به بدنه صندوق و با وحشت بلند شدند.
کدخدا گفت: «آره، به خداوندی خدا صدای گریه می آد.»
مشدی بابا گفت: «یعنی می گی این تو یکی هس که گریه و زاری می کنه؟»
اسلام گفت: «این تو هیچ کس گریه و زاری نمی کنه. این یه ضریحه. ضریح یه امامزاده. نمی بینی چه جوری هستش؟ صدای گریه ها رو که شنیدین؟...
✍🏻: #غلامحسین_ساعدی فراخور گرامى زادروزش💐
ساعدی به عنوان نویسندهای صاحب سبک در عرصه ادبیات ایران مطرح شده است. ادبیات ساعدی ادبیات زمانه هراس (دهه 50 ) است. از اینرو، ترس از تهاجمی غریبالوقوع تمامی داستانهایش را فرا میگیرد. مضحکهای تلخ به اعماق اثر رسوخ میکند و موقعیتی تازه پیدا میکند. وموقعیتی تازه پدید میآورد. غرابت برخواسته از درون زندگی بر فضای داستان چیره میشود ونیرویی تکان دهنده به آن میبخشد. ساعدی از عوامل وهم انگیز برای ایجاد حال وهوای هول وگم گشتگی بهره میگیرد وفضاهای شگفت و مرموزی میآفریند که در میان داستانهای ایرانی تازگی دارد. در واقع، از طریق غریب نمایی واقعیتها، جوهرة درونی واز نظر پنهان نگه داشته آنها را بر ملا میکند و به رئالیسمی دردناک دست مییابد. نثر محاورهای او از امتیاز خاصی بهرهمند نیست؛ اصرار نویسنده برای انتقال تکرارها وبی بند وباری لحن عامیانه (به بهانه حفظ ساختار زبان عامه) نثر او را عاری از ایجاز و گاه خسته کننده میکند. ساعدی نگران شایستگی تکنیکی داستانهای خود نیست وهمین امر به کارش لطمه جدی زده است. اما او نویسندهای توانا در ایجاد وحفظ کنش داستان تا آخر است و اصالت کارهایش مبتنی بر فضا آفرینی شگفتی است که نیرویی تکان دهنده به آثارش میدهد و از او نویسندهای صاحب سبک میسازد که به بیان شخصی خود دست یافته است. بیشتر داستانهایش مایههای اقلیمی دارد.عزاداران بیل، توپ و ترسولرز از سفرها وپژوهشهای او در نقاط ایران مایه گرفتهاند.
🔶 #درونمایه داستانهایش
دنیای داستانهایش دنیای غمانگیز نداری و فقر، خرافات، جنون، وحشت و مرگ است. دهقانان کنده شده از زمین، روشنفکران مردد و بی هدف، گداها و ولگردانی که آواره در حاشیة اجتماع میزیند، به شکلی زنده و قانع کننده در آثارش حضور مییابند تا جامعهای ترسان و پریشان را به نمایش بگذارند. ساعدی برخلاف اجتماع نگاران ساده انگار، از فقرستایی میپرهیزد و میکوشد که فقر فرهنگی را در زمینهسازی تباهیهای اجتماعی و استهاله انسان ها بنماید.
📎فايل pdf كتاب او را در صبح و شعر بخوانيد⬅️ @sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ، آدينه روزتان دلچسب💐💐💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
🆔 @kimiayehasti
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#مشاهير
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
اسلام گفت: «بلند شین بیایین گوش کنین! کدخدا! بیا مشدی بابا! بیا اسماعیل!»
مردها بلند شدند و رفتند جلو و گوش هایشان را چسباندند به بدنه صندوق.
اسلام گفت: «می شنوین؟»
کدخدا گفت: «آره، آره.»
پسر مشدی صفر گفت: «من که چیزی نمی شنفم.»
اسلام گفت: «خوب گوش کنین.»
...
کدخدا گفت: «مثل اینکه توش باد می آد.»
مشدی بابا گفت: «نه خیر صدای آب می اد.»
اسلام سرش را بالا برد و گفت: «نه، صدای چیز دیگه نمی آد. این تو گریه می کنن. صدای گریه و زاری می آد.»
مردها گوش ها را چسباندند به بدنه صندوق و با وحشت بلند شدند.
کدخدا گفت: «آره، به خداوندی خدا صدای گریه می آد.»
مشدی بابا گفت: «یعنی می گی این تو یکی هس که گریه و زاری می کنه؟»
اسلام گفت: «این تو هیچ کس گریه و زاری نمی کنه. این یه ضریحه. ضریح یه امامزاده. نمی بینی چه جوری هستش؟ صدای گریه ها رو که شنیدین؟...
✍🏻: #غلامحسین_ساعدی فراخور گرامى زادروزش💐
ساعدی به عنوان نویسندهای صاحب سبک در عرصه ادبیات ایران مطرح شده است. ادبیات ساعدی ادبیات زمانه هراس (دهه 50 ) است. از اینرو، ترس از تهاجمی غریبالوقوع تمامی داستانهایش را فرا میگیرد. مضحکهای تلخ به اعماق اثر رسوخ میکند و موقعیتی تازه پیدا میکند. وموقعیتی تازه پدید میآورد. غرابت برخواسته از درون زندگی بر فضای داستان چیره میشود ونیرویی تکان دهنده به آن میبخشد. ساعدی از عوامل وهم انگیز برای ایجاد حال وهوای هول وگم گشتگی بهره میگیرد وفضاهای شگفت و مرموزی میآفریند که در میان داستانهای ایرانی تازگی دارد. در واقع، از طریق غریب نمایی واقعیتها، جوهرة درونی واز نظر پنهان نگه داشته آنها را بر ملا میکند و به رئالیسمی دردناک دست مییابد. نثر محاورهای او از امتیاز خاصی بهرهمند نیست؛ اصرار نویسنده برای انتقال تکرارها وبی بند وباری لحن عامیانه (به بهانه حفظ ساختار زبان عامه) نثر او را عاری از ایجاز و گاه خسته کننده میکند. ساعدی نگران شایستگی تکنیکی داستانهای خود نیست وهمین امر به کارش لطمه جدی زده است. اما او نویسندهای توانا در ایجاد وحفظ کنش داستان تا آخر است و اصالت کارهایش مبتنی بر فضا آفرینی شگفتی است که نیرویی تکان دهنده به آثارش میدهد و از او نویسندهای صاحب سبک میسازد که به بیان شخصی خود دست یافته است. بیشتر داستانهایش مایههای اقلیمی دارد.عزاداران بیل، توپ و ترسولرز از سفرها وپژوهشهای او در نقاط ایران مایه گرفتهاند.
🔶 #درونمایه داستانهایش
دنیای داستانهایش دنیای غمانگیز نداری و فقر، خرافات، جنون، وحشت و مرگ است. دهقانان کنده شده از زمین، روشنفکران مردد و بی هدف، گداها و ولگردانی که آواره در حاشیة اجتماع میزیند، به شکلی زنده و قانع کننده در آثارش حضور مییابند تا جامعهای ترسان و پریشان را به نمایش بگذارند. ساعدی برخلاف اجتماع نگاران ساده انگار، از فقرستایی میپرهیزد و میکوشد که فقر فرهنگی را در زمینهسازی تباهیهای اجتماعی و استهاله انسان ها بنماید.
📎فايل pdf كتاب او را در صبح و شعر بخوانيد⬅️ @sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ، آدينه روزتان دلچسب💐💐💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
🆔 @kimiayehasti
@sobhosher